ضرورت طرح بحثهای اخلاقی
اخلاق که از ریشه «خُلق» گرفته شده، تعریفهای مختلفی برای آن شده است؛ مرحوم نراقی رحمه الله می فرماید: «اَلْخُلْقُ مَلَکَةٌ للِنَّفْسِ مُقْتَضِیَةٌ لِصُدُورِ الاَْفْعالِ بِسُهُولَةٍ مِنْ دُونِ اِحْتیاجٍ اِلی فِکْرٍ وَروِیَّةٍ؛(2) خُلق، یک حالت نفسانی است که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به فکر و دقّت از انسان سربزند.»
مرحوم علاّمه طباطبائی در تعریف علم اخلاق می گوید: «علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه » [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.»(3)
بي ترديد حضرت اميرالمؤمنين(ع) محور قضاوتهاي اسلامي و شيعي و مهمترين چهره
نظام ساز براي قضاي اسلامي است. آن حضرت در دوران حكومت نبوي، قاضي ِمدينه و يمن
بود.
هاشمی رفسنجانی در تاریخ هفتم مرداد 1392 در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ارائه تحليلي از زندگاني امام مظلوم شيعيان در 25 سال خانهنشيني و حدود 5 سال حكومت، گفت:
“با وجود صراحت پيامبر در واقعه غدير و بنا به سفارش آن بزرگوار، حضرت امير(ع) به رأي مردم توجه ميكرد و نميخواست خود را بر مردم تحميل كند.
“در اینجا این سوال مطرح است که ایا اصالتا تحمیل رای وتمکین رای مردم بدون اذن خداوند متعال سخنی باطل به حساب نمی اید ؟.
واژهی تحمیل در مسألهی امامت معصومین علیهم السلام و به ویژه در رابطه با امامت و خلافت امیرمؤمنان و امام موحّدان علی بن ابیطالب علیه الصلاة و السلام دوبار تاکنون از طرف وی به کار رفته است. دفعهی اوّل که چنین تعبیری به کار رفت نقد گستردهای توسط برخی از علمای شیعه ایدهم الله تعالی انجام شد و امید میرفت که دیگر چنین واژهی تهی در مورد امامت معصومین علیهم السلام به کار گرفته نشود، امّا متأسّفانه اخیراً دوباره چنین تعبیر تهی و غلط، دربارهی خلافت و ولایت مولای متّقیان علیه السلام توسط ایشان به کار گرفته شده است که به ناچار برای رفع این اشتباه عقیدتی، عملی و بنیادی وظیفه است مطالبی کوتاه را بیان کنم .
ای فرزند عزیم، هرچند من عمری به درازای تاریخ ندارم، اما در کار و کردار نسلهای پیشین نیک نگریستهام، در اخبارشان اندیشیدهام، در میان آثار به جای ماندهشان گردیدهام، آنچنان که خود یکی از آنان شدهام. حتی چون سرگذشت گذشتگان به من انجامیده است، گویی با نخستین تا واپسین فردشان زیستهام. تاریخ پژوهی نگاه به […]
ابیحمزه ثمالی از امام باقر7 روایت کرده که حضرت فرمودند: چون محمد6 دوران نبوت خود را گذرانید و ایام عمر خود را به آخر رسانید خداوند تعالی به او وحی کرد که ای محمد به راستی نبوت خود را گذراندی و زندگی خود را به سر رساندی اکنون آن دانش و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار نبوت خاندان خود را به علیبن ابیطالب7 بسپار زیرا دانش ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را از نسل پیامبران گذشته بریدم.148
علی7 ولی الله است
در روایتی از ابوذر علیه الرحمه نقل شده است که گفت: روزی با رسول خدا در مسجد نماز میخوانیدم، سائلی وارد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، اما کسی به او توجه نکرد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، تو شاهد باش، که من در مسجد رسول تو، تقاضای کمک کردم، ولی کسی مرا مساعدت نکرد، در این هنگام، علی7 در حال رکوع بود، به انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد، سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، پیامبر اکرم، که ناظر این واقعه بود، بعد از فارغ شدن از نماز، سر به سوی آسمان بلند کرد و با خدا مناجات نموده و گفت:
«اللهم و انا محمدٌ نبیکَو صفیکَ اللهم فاشرح لی صدری و یسرلی امری و اجعل لی وزیراً من اهلی علیاً و اشدُ دبه ظهری»
خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده تو هستم سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان فرما و از خاندانم علی7 را وزیر من گردان تا بوسیله او پشتیبانی قوی و محکم یابم.
ابوذر گفت:هنوز دعای پیامبر6 پایان نیافته بود که جبرئیل این آیه را نازل کرد 149 «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»150 سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردند و نماز به پای میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.