جرا باید«اسرائیل از صفحه روزگار محو شود.»(بازنشر)

امام خامنه ای روحی فداه: امروز در دنیای اسلام، مکلفیم دشمن‌شناسی و تکلیف‌شناسی را در حد اعلا برای جهان اسلام و مردم ایران تدارک ببینیم.
دنیا عرصة کارزار حق و باطل است و در این میان، شناخت دشمن و آگاهی از جایگاه و قدرت او از ضروریات عقلی است. اگر شخصی آشنا با فنون رزمی با شخصی کار ناآزموده وارد عرصة کارزار شود، قطعاً با ضربه‌ای حریف را از میدان بیرون خواهد کرد. اما اگر چشم و گوش این مبارز را ببندید، او دیگر پیروز میدان نخواهد بود؛ چرا که قدرت دارد، ولی به دلیل فقدان اطلاعات ازحریف، نمی‌داند کی و چگونه از قدرت و فن خویش  بهره گیرد. چون نمی‌داند حریف کی و از چه نقطه‌ای و با کدام وسیله حمله می‌کند. بنابراین هر قدر که قدرتمند باشید، اما اطلاعات کافی از دشمن نداشته باشید شما شکست خوردة می‌دانید.
هر موجود زنده‌ای در این دنیا دارای دشمن است و به میزان گسترة وجودی‌اش دشمن او بیشتر است. این اصل بین انسان‌ها و حیوانات و نباتات مشترک است، اما تفاوتی اساسی بین انسان و سایر موجودات زنده است که دشمن انسان، هوشمند و بالنده است؛ یعنی آموزش و تجربه در پیچیدگی و گونه‌های اجرایی آن مؤثر است و به هر میزان که آموزش و تجربه دیده باشد، روش‌های اعمال دشمنی‌اش پیچیده‌تر می‌شود.

اصل دیگری که این بحث را تکمیل می‌سازد، اصل به کارگیری استتار و اختفا هنگام رویارویی با دشمن، برای غافلگیر ساختن اوست. این اصل، مشترک بین انسان و حیوان است. اصل هوشمندی و بالندگی نیز، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد. بنابراین آموزش و تجربه در نوع استتار بسیار مؤثر است و دشمن به میزان قدمت و آموزش در اسستتار و اختفا پیروزمندتر است.
با توجه به این اصول، ملت هوشمند و مسلمان ایران که دارای حکومتی اسلامی به روشی نو و مستقل است و سرزمینشان سرشار از ذخایر خدادادی است، باید توجه داشته باشند که برابر اصل اول، دارای دشمن‌اند، و برابر اصل دوم، دشمن سعی در اختفا و استتار دارد. و بنابر اولین سخن، اگر دشمن را نشناسیم و آگاهی کافی از آن به دست نیاوریم، شکست ما حتمی است. اکنون اگر بخواهیم وارد عرصة شناسایی دشمن شویم، با توجه به نوپایی جمهوری اسلام، و قرن‌ها تجربة دشمن، طبیعتاً کشف و شناسایی آنها از راه معمول میسور نیست وباید از مسیرهایی چون نفوذ، استراق سمع، بازجویی و کشف خفا از اطلاعات آشکار بهره برد که بررسی فنی هریک از این روش‌ها نامیسور بودن آن را روشن می‌سازد. بنابراین در کشف دشمن و اهداف و روش‌های او باید مسیری غیر از روش‌های معمول در اختیار باشد تا در این امر خطیر موفق باشیم. این مسیر در اختیار ما هست و خداوند متعال راهکار این مشکل را در قرآن برای ما بیان کرده است و به گونه‌ای دشمن را در برابر دیدگان ما به تصویر کشیده است که اگر براساس آن عمل کنیم، بدون تردید پیروز میدان خواهیم بود. چنان که خداوند متعال می‌فرماید:
وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛
سستی مکنید و اندوهگین مباشید، زیرا اگر ایمان آورده باشید، شما برتری خواهید جست. (آل عمران، آیه 139).
قرآن سه دشمن را برای ما معرفی کرده است: یهود، مشرکان و نصارا. چهارمین این دشمنان، منافقان‌اند؛ چرا که نفاقی که باید با آن جنگید و همچون سه نیروی بیرونی باید با آن برخورد کرد، همیشة سایة یکی از این نیروهاست. منافق کسی است که به دروغ ادعای اسلم می‌کند، در حالی که در باطن مسلمان نیست؛ یعنی یا از یهود است، یا از مشرکان و یا از نصارا. قرآن با معرفی دشمن، به اولویت‌بندی در دفاع و لزووم نیروگذاری در برابر دشمن درجه اول پرداخته و در سوره مائده، یهود را به عنوان دشمن درجة اول و مشرکان را دشمن بعدی معرفی کرده است که طبیعتاً نصارا در رتبة آخر قرار می‌گیرند. ملاک اولویت‌بندی دشمن را می‌توانا چهار مولفه دانست: عمق خواسته، امکانات، آموزش، انگیزه. با توجه به این مولفة هاست که یهود را دشمن نخست خویش می‌دانیم. برای دشمن‌شناسی باید این چهار مؤلفه در این گروه شناسایی شود. قرآن نسبت به همة این امور اطلاعات را به شکل مستقل یا ضمنی معرفی کرده است؛ یعنی گاهی به شکل مستقل اهداف آنها را بیان کرده و گاهی با سخن گفتن از تورات منبع مطالب آنها را معرفی کرده است.
آنچه از مجموع مطالب قرآن و تورات نسبت به خواسته این سازمان استفاده می‌شو، این است که آنان خواهان حاکمیت بر تمام دنیا هستند و ادعا می‌کنند که خداوند زمین و حاکمیت بر آن را به آنان بخشیده و دست بر سینه انتظار رسیدن این گروه به این خواسته را می‌کشد و برای او راهی برای خروج از این خواسته نیست.
در همین راستا یهودیان، مردم روی زمین را سه دسته می‌دانند:
1. بنی اسرائیل که نژاد برتر و هدف از خلقت‌اند؛
2. غیر بنی اسرائیل که این قوم را نژاد برتر می‌دانند. اینان به عنوان انسان درجة دوم حق حیات دارند و خدمتگزار بنی‌اسرائیل‌اند؛
3. غیر بنی‌اسرائیل که با برتری بنی‌اسرائیل مخالف‌اند. اینان باید کشته شوند و مقامشان از حیوانات پست‌تر است.
از دیدگاه یهود، مسلمان، که شعار عدالت فراگیر و تساوی همة انسان‌ها در پیشگاه الهی را سر داده‌اند و همه را در ورود به دین خدا برابر می‌دانند و منکر برتری نژادی یهود هستند، چاره‌ای جز هلاک و نابودی ندارند، این بخشی از اندیشة خطرناک و مدون یهود است.
نوشتار پیش‌روی، نخستین مجموعه‌ای است که با هدف شناسایی این جریان و رفتار آنان تدوین یافته است. با شناسایی این جریان، ریشه جریانات جاری در سطح بین‌الملل و منطقه و کشور ما روشن می‌شود و حقیقت این سخن بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی را در می‌یابیم که فرمود:
«اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.»

برای خواندن تمام پست های این مقاله کلیک کنید

جستجو