اصلاح طلبی مبتنی براصول گرایی امام حسین علیه السلام

‌قال مولانا الحسین علیه السلام
انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر
از مفاهیم رایج امروز جامعه ی ما « اصول گرایی» و «اصلاح طلبی » است . دو جناح منتسب به جریان اسلامی که دیروز ،‌ به غلط «راست » و « چپ» نام گرفته بودند ،‌امروز به اصول گرایان و اصلاح طلبان مشهور شده اند. مدعیان اصلاح طلبی و اصول گرایی برای فتح مظاهر قدرت در انتخابات گوناگون به رقابت می پردازند. و با توجه به اختلاف و یا تضاد بین خود، ‌این دو مفهوم را نیز در مقابل هم قرار داده اند.
خلا مفهوم سازی در ادبیات سیاسی جامعه ی ما موجب شده است تا عده ای اصطلاحاتی از تبار ادبیات سیاسی سکولار همچون چپ و راست را وارد جامعه کنند بدون اینکه مصادیق آنها به درستی بر عین خارجی اش منطبق باشند . منظور این نیست که مفاهیم یاد شده در ادبیات سیاسی اسلام و جود ندارد‌ منظور آن است که آنها تبار دینی نداشتند و از ادبیات سیاسی غرب وارد جامعه ی ما شده اند . یعنی چپ و راست مطرح ،‌ریشه در قرآن و سنت نداشته اند و « اصحاب الیمین » و « اصحاب الشمال» ، قرآنی سرچشمه نگرفته اند بلکه مصداق الیمین والیسار هما الضلاله وصراط المستقیم هما الجاده می باشند،‌حال پرسش این است که آیا اصول گرایی و اصلاح طلبی مطرح در جامعه ی امروز ریشه در گفتمان اسلامی دارند ، یا از گفتمان سکولار غرب نشات گرفته اند.

به نظر میرسد این دو مفهوم نیز چون چپ و راست به صورت زیرکانه ای از گفتمان سکولار غرب به جامعه ی ما سرایت کرده است و براین اساس است که می بینیم امام خامنه ای روحی فداه هشدار می دهند:
« اصول گرایی در مقابل نحله های سیاسی رایج کشور نیست . این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کنیم »۱

«اصول گرایی » در گفتمان سکولار غرب همان «بنیاد گرایی » یا Fundamentalism است ،‌که در درون خود بازگشت به سنت (Tradition) ،‌تحجر ،‌جرم گرایی ،‌کهنه گرایی را نهفته دارد و «اصلاح طلبی » یاد آور حرکت رفرمیستی و نهضت رفرماسیون یا اصلاح دینی در اروپای رنسانس است . با توجه به تبار غربی این مفاهیم به صورت زیرکانه ای القاء می شود که اصول گرایان کهنه پرست و قدیمی و اصلاح طلبان نو گرا و مدرن هستند.

وجود این مفاهیم – البته با معانی متفاوت از گفتمان غربی – در گفتمان اسلامی موجب شده است تا تضاد آنها با گفتمان اسلامی بر بسیاری مخفی بماند.

بی گمان رواج این مفاهیم با لایه ی زیرین غربی و لایه ی رویی اسلامی آثار منفی خود را برجای خواهد گذاشت ،‌لذا بر ماست که با بهره گیری از منابع غنی اسلامی این اصطلاحات را با معانی درست خود معرفی کنیم و روشن است معنای درست این مفاهیم را باید در قرآن و عترت رسول اعظم (ص) جست .

متناسب به ایام عاشورای حسینی و با توجه به فلسفه ی نهضت حسینی ،‌ این مقاله پس از مفاهیم شناسی، اهداف و معیار های اصلاح طلبی اصول گرا را با بهره گیری از سخنان مصباح هدایت ،‌ پیشوای اصول گرایان و اصلاح طلبان حقیقی ،‌ امام حسین (ع) به اختصار بیان می کند.

مفهوم شناسی

الف : اصول گرایی: اصول گرایی در فرهنگ و گفتمان سیاسی غرب به معنای بنیاد گرایی است . در تعریف این عنوان آمده است : بنیاد گرایی به جنبش محافظه کار در آمریکای پروتستان اطلاق می شود که از جنبش هزاره گرای ( اعتقاد به سلطنت هزار ساله ی مسیح ) قرن ۱۹ برخاسته است و به صورت بنیادی بر اصول مسیحیت تاکید دارد ،‌ بر تفسیر دقیق و بدون غلط کتاب مقدس و بر حتمی یا قریب الوقوع بودن ظهور دوم حصرت مسیح (ع) .‏۲

گفتنی است که بنیاد گرایی تنها مخصوص مسیحیت نیست ،‌بلکه طبق گفتمان یاد شده سایر ادیان را نیز در بر می گیرد. لذا درباره ی مشخصات بنیاد گرایی به صورت کلی آمده است :

مشخصه ی اصلی بنیاد گرایان یک شریعت آن است که بیش از دیگر پیروان شریعت که با دنیای پیرامون همساز شده اند ،‌ پیگیر مفاهیم بنیادی نخستین می مانند. آنان به بنیاد های ایدئولوژی یعنی متن های بنیادی مقدس باز می گردند و قاطعیت و جزمیت آنها را جدی می گیرند. جزمیات مدارا ستیز در اصل باید مدام فتنه گر ،‌ خشونت پیشه و جنگجو باشند و هر تفکر جز می به ناگزیر مدارا ستیز است .۳

با تامل در این تعریف به وضوح نگاه منفی نسبت به بنیاد گرایی یا اصول گرایی در ادبیات سکولار غرب نمایان می شود . شاخص هایی چون نا همسازی با دنیای پیرامون و جدید ،‌جزمیت گرایی ،‌فتنه گری ،‌خشونت پیشگی و جنگجویی.

بنابراین هنگامی که در گفتمان لیبرال غربی از اصول گرایی درباره ی یک دین یا مکتب سخن گفته می شود ،‌نگاه منفی و تنفر آمیز نسبت به آن آشکار است.

مرادشان مفهوم مثبت پایندی به اصول و مبانی منطقی نیست بلکه تنگ نظری و کوته بینی را القاء می کنند.

مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند:

در مفهوم فرهنگی بنیاد گرایی ،‌تعصب و تحجر و جمود هست . بعضی از ما ها خیال می کنند بنیاد گرایی یعنی پایبندی به اصول … او که می گوید بنیاد گرا یعنی متحجر یعنی متعصب ،‌یعنی هیچی ندان ،‌ که این کلمه و این واژه در فرهنگ متفاهم غرب معنایش این است .۴

در جای دیگر نیز تذکر می دهند که مقصود غربی ها از بنیاد گرایی ،‌التزام به اصول و پایه های فکری و ارزش های اساسی نیست بلکه مرادشان وا پس نگری ،‌ کهنه پرستی و متحجر به مسائل نگاه کردن است. بنیاد گرا در این فرهنگ یک دشنام است یعنی متحجر ،‌عقب افتاده و دگم.۵

بنابراین فرض است که به تبیین درست مفاهیم و عناوین از جمله اصول گرایی بر اساس فرهنگ و گفتمان اسلامی بپردازیم. اصول گرایی در جامعه ی امروز ما اگر به شکل درست ترویج شود . با پایبندی به مبانی اسلام ،‌ولایت محوری ، ارزش های جمهوری اسلامی ایران ،‌عدالت محوری ، خدمت گزاری ،‌مردم گرایی و پرهیز از رانت (ویژه خواری ) و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی مترادف است.

مبانی و شاخص های اصول گرایی در گفتمان امروز جمهوری اسلامی کاملاً متفاوت از نگاه غربی آن است . بر پایه ی اندیشه ی سیاسی مقام معظم رهبری مبانی اصول گرایی بر گرفته از قوانین اسلام و نظریات اندیشمندانی همچون امام خمینی می باشد.

با توجه به این مبانی رهبر معظم انقلاب اسلامی شاخص های مهم اصول گرایی را به قرار زیر بر می شمرند:

عدالت خواهی و عدالت گستری ،
فساد ستیزی ؛
اعتزاز(افتخار) به اسلام؛
ساده زیستی و مردم گرایی؛
خرد گرایی و تدبیر و حکمت در تصمیم گیری و عمل؛
اهتمام به علم و پیشرفت علمی ، (جهاد عملی) ؛
سعه صدر و تحمل مخالف؛
شایسته سالاری ؛
قانون گرایی؛

۱۰٫ انس با قرآن و استمداد دائمی از خدا؛۶

۱۱٫ ایمان و هویت اسلامی و انقلابی و پایبندی به آن ؛

۱۲٫ حفظ استقلال سیاسی ؛

۱۳٫ تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی ؛

۱۴٫ تثبیت و تامین آزادی و آزاد اندیشی؛

۱۵٫ اصلاح طلبی (اصلاح و تصحیح روش ها )؛

۱۶٫ شکوفایی اقتصادی .۷

روشن است که مبانی و شاخص های یاد شده ، ریشه در قرآن کریم وسیره ی ائمه اطهار (ع) دارد . بنابراین اصول گرایی بر اساس فرهنگ اسلامی یعنی اعتقاد به مبانی ،‌اصول ،‌ارزش ها و احکام اسلام و تلاش جدی برای اجرای آنها در جامعه .

ب:اصلاح طلبی : به سامان آوردن امور‌، تغییر شرایط و تقاضا برای موقعیتی بهتر از آنچه هست ، خواست طبیعی انسان ها ست . بر این اساس اصلاح طلبی در فرهنگ های مختلف مطرح است . در گفتمان مارکسیستی و گفتمان لیبرال این عنوان مشابه وجود دارد. مدتی پس از روی کار آمدن سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ نیز این اصلاح در جامعه ی ما از سوی طرفداران ایشان رواج یافت. آنان پس از راهبرد « توسعه سیاسی » به عنوان شعار خود «اصلاح طلبی » را نیز بر‌آن افزودند و به جای « جبهه ی دوم خرداد» نام «اصلاح طلب » را بر خود گذاشتند ،‌ در مقابل اصول گرایان صف کشیدند. پرسش این است که مراد آنان از مفهوم یادشده ، برخاسته از کدام فرهنگ و گفتمان بود؟!

قبل از پاسخ به این پرسش به توضیح مفهوم اصلاح طلبی در گفتمان های مختلفی می پردازیم .

در گفتمان لیبرال غربی ،‌مفهوم اصلاح با واژه ی رفرم(Reform) بیان می شود و منظور از آن اقدامات اصلاحی انجام یافته از سوی نظام سیاسی حاکم است. برای جلوگیری از وقوع انقلاب(Revolution) و تثبیت نظام سیاسی حاکم است.

در کنار مفهوم یاد شده ،‌اصلاح رفرماسیون (Reformation) نیز وجود دارد . که به انقلاب مذهبی در کلیسای کاتولیت غربی در قرن ۱۶ میلادی اطلاق می شد. بزرگترین رهبران آن مارتین لوتر و جان کالوین بودند. این انقلاب مذهبی اثرات وسیع سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی از خود در اروپا بر جای گذاشت و مبنای تاسیس یکی از سه شاخه ی بزرگ مذهب مسیحیت به نام «پروتستان» شد.

ریشه های اولیه رفرماسیون در قرون وسطا و در نقد نگرش کلیسای کاتولیکی ظاهر شد و در نهایت در قالب پروتستانتیزم توانست گونه ای دیگر از کلیسای مسیحی در غرب تاسیس کند. آنان بر این باور بودند که کلیسای کاتولیک با بهره گیری از اعتقادات نادرست مردم به سود جویی همت گماشته است و لذا هدف اولیه ی خود را « اصلاح مذهبی » و نیل به « روح واقعی حاکم بر دین مسیحیت » معرفی کردند.۹

رفرماسیون بر بستر اومانیسم (اصالت انسان) رویید ،‌ این حرکت ابتدا به عنوان یک مکتب فکری و سپس به یک جنبش (Movement) تبدیل شد.۱۰

در گفتمان مارکسیستی ، امروزه پس از فروپاشی شوروی مارکسیسم در جوامع غری عمدتاً از راهبرد اصلاح طلبی یا رفرمیستی پیروی می کنند و برنامه ی آنها شامل دو مرحله است .

اول: کسب موقعیت اکثریت از طریق پیروزی در انتخابات

دوم‌: بهره مندی از مزایای قانونی اکثریت و مبارزه با مظاهر ظالمانه ی سرمایه داری.۱۱

با توجه به مفهوم رفرم در گفتمان غربی اعم از مارکسیستی و لیبرال ،‌این سوال مطرح می شود که اصلاح طلبی در جامعه ی اسلامی امروز ما داری چه معنایی است ؟! آیا به مفهوم انجام تغییرات برای جلوگیری از وقوع انقلابی دیگر در ایران است یا منظور اصلاح و انقلاب مذهبی است؟ آیا مفهوم نفی انقلاب و انقلابی گری و روی آوردن به روش های مسالمت آمیز مبارزه را در خود دارد و با مرادشان چیز دیگری است ؟

اصلاح طلبان واقعی گر خود را منتسب به اسلام می کنند که چنین نیز هست ، می بایست از منابع اصیل اسلامی راه بجویند و آن نیز جز با تمسک به ثقلین ( قرآن و عترت) میسر نیست.

اصلاح طلبان واقعی جز این راهی ندارد و گر نه دچار سردرگمی التقاط و انفعال خواهند شد ،‌ هر اصلاح طلب مسلمانی می بایست معنای دقیق این عنوان را از منابع اسلامی بجوید و به آن ملتزم باشد

به تعبیر شهید مطهری :

اصلاح طلبی یک روحیه ی اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است . زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شان پیامبری در قرآن مطرح است وهم مصداق امر به معرف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.۱۲

بر این اساس اصلاح طلبی جزء جوهر اسلام است و از درون دین سرچشمه می گیرد نه از بیرون آن ، یک ضرورت دینی است و یک فریضه ی مذهبی ، چنانکه رهبر فرزانه انقلاب می فرماید :

اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد . اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست ، جزء ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست … اصلاحات یک فرضیه است.۱۳

واژه ی اصلاح در فرهنگ اسلامی فراتر از رفو رم غربی ، متفاوت و متغایر از آن

در هر دو گفتمان لیبرال و مارکسیسی است . کلمه ی «اصلاح » مشتقات آن در قرآن کریم فراوان به کار رفته است . عمل صالح در این کتاب آسمانی هیچ گاه از ایمان جدا نیست . انسان هایی که در اصلاح یعنی به سامان آوردن امور فردی، گروهی و اجتماعی کوشا هستند مورد ستایش خداوند قرار دارند.

اصلاح به معنای به کردن ، نیک کرد ن و به سامان کردن۱۴ است و در مقابل افساد به معنای تباه کردن ، نابود کردن ، از بین بردن و متلاشی کردن قرار دارد. در تعالیم قرآن انبیاء(ع) سرآمد اصلاح طلبان محسوب می شوند. حضرت شعیب (ع) خطاب به مردم زمانش ماهیت حرکت خود را اصلاح طلبی معرفی می کن و اعلام می دارد که با تمام توازن و به توفیق الهی چنین خواهد کرد.۱۵

خدای بزرگ وعده داده است که هیچ قریه های را مادامی که اهل آن مصلح اند نابود نکند۱۶٫ همچنین اجر مصلحان را تباه نمی سازد:

…انا لا نضیع اجر المصلحین(اعراف /۱۷۰)

در فرهنگ قرآنی مقابل صالحان و مصلحان ،‌افراد فاسد و مفسد ، طاغوتیان و ظالمان قرار دارند و به شدت مورد نکوهش الهی قرار گرفته اند.

از رسول خدا (ص) نیز بیان شده است که :

اصلح الناس ،‌اصلحهم للناس۱۷

صالح ترین انسان ها ،‌اصلاح طلب ترین آنها است.

با توجه به آنچه آمد ،‌معلوم می گردد که اصلاح طلبی در گفتمان اسلامی جزء متن اسلام است و چنانکه قول رهبر معظم انقلاب اسلامی قبلاً بیان کردیم ،‌از شاخصه های اصلی اصول گرایی اسلامی است. اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده اند.۱۸

بنابراین اصلاح طلبی در گفتمان اسلامی تحول و دگرگونی در فرد ،‌جامعه و دولت بر اساس مبانی ،‌ اصول و ارزشهای اسلامی است و در صدد است تا هر فسادی را ریشه کن کند. با توجه به این تعریف اصلاح طلبی مختص به اقدام دولت حاکم نیست ،‌همچنین هیچ گاه انقلاب در دین و مذهب را منظور ندارد ،‌البته خرافات و افکار انحرافی، القاطی و متحجر را نشانه می گیرد. اصلاح طلبی اسلامی در مقابل انقلاب نیز قرار ندارد و منحصر در روش مسالمت آمیز نیست. بلکه هر اقدام ضد فساد و افساد به منظور به سامان کردن امور از سوی دولت و مردم با روش انقلابی یا مسالمت آمیز در چارچوب اسلام صورت گیرد ،‌ اصلاح طلبی اسلامی نام دارد . آیا به واقع اصول گرایی اسلامی غیر از این است؟ آیا می توان مرزی بین آن دو قائل شد ؟ مسلماً پاسخ منفی است.

پس از انبیاء (ص) ،‌امامان بزرگوار شیعه سر‌آمد جریان اصول گرایی و اصلاح طلبی در تاریخ بوده اند و در این میان پرچم اصلاح طلبی اصولگرایانه ی حسین بن علی (ع) برای همیشه بر فراز تاریخ در اهتزاز است . بر این اساس در ادامه ی مقاله اهداف و معیار های اصلاح طلبی اصولگرایانه را از دیدگاه آن حضرت بیان می کنیم ، تا هر که خود را اصلاح طلب و اصول گرا اسلامی می داند ،‌با میزان ولایت حسین بن علی (ع) خود را بسنجد و حق را از باطل تشخیص دهد.

اهداف اصلاح طلبی اصولگرا از دیدگاه امام حسین (ع)

یکی از مهم ترین منابعی که به وسیله ی آن میتوان اهداف اصلاح طلبی اصولگرایانه امام حسین (ع)را دریافت ،‌ خطبه ی تاریخی آن حضرت در سال ۵۸ هجری قمری در منا است . در شرایطی که خفقان و استبداد معاویه بر جامعه ی اسلامی گسترده شده و به قیام شکوهمند امام (ع) در کربلا سه سالی باقی است. این خطبه ی مفصل به نقل از مرحوم طبرسی دو سال قبل از هلاکت معاویه در منا ایراد شده است و بیش از هزار نفر از علما و نخبگان جامعه ی آن روز حضور داشته و بیانات آن حضرت را تصدیق کرده اند.

حسین بن علی (ع) ،‌ابتدا به جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول خدا (ص) اشاره می کند و فضایل آن حضرت را یک به یک بر می شمرد و از خواص حاضر صحنه اعتراف می گیرد. علمای حاضر پس از هر قسمت از سخنان امام در فضایل علی (ع) بیانات امام حسین (ع) را تصدیق می کنند.

در بخش دوم ، امام (ع) خواستار پند گیری و عبرت آموزی ،‌ از نکوهش خداوند درباره ی علمای یهود است و علت لعن و نفرین آنان را عدم اقدام آنان نسبت به نفی و نهی از ظلم و فساد عصر خود اعلام می کند. آن حضرت انگیزه ی سکوت در برابر ظلم و فساد توسط علمای یهود را « مال دوستی» و «ترس از آزار و تعقیب » بیان می کند،‌سپس در وصف فریضه ی والای امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید و در تعریف آن می فرماید :

ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفه الظام وقسمه الفی ء و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضع ها و وضعها فی حقها۲۰

همانا امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از : دعوت به اسلام به همراه بازگرداندن حقوق ستمدیدگان و مخالفت با ستمکار و توزیع عادلانه ی ثروت های عمومی و غنایم جنگی و گرفتن صدقات (مالیات اسلامی ) از مصادیق صحیح آن و مصرف در جایگاه حقیقی آن.

در بخش سوم خطبه ،‌ امام حسین ،‌به اوصاف عالمان دینی و نفوذ و اقتدار آنان در جامعه اشاره می کند و علت احترام آنان را امید به اجرای قانون الهی از سوی علما بر می شمارد و سپس از کوتاه آمدن آنان در اجرای حق الهی ، استخفاف حق ائمه و ضایع کردن حق ضعفا ، از بی تفاوتی در برابر نقض عهد الهی و بی توجهی به طبقات پایین اجتماع ، چاپلوسی و سازش با ستمکاران شکوه می کند.

امام علی (ع) اعلام می کند که مجاری امور در نظام اسلامی باید به دست علما باشد و از اینکه این جایگاه در عصر معاویه از آنان سلب شده است ، مصیبت علما را از همه مردم بیشتر معرفی می کند: و انتم اعظم الناس مصیبه علت این وضعیت را نیز پراکندگی و اختلاف از حق و سنت بر می شمارند . سالار آزادگان علت تسلط ظالمان بر علما را فرار از مرگ و دلبستگی به دنیا بر می شمارد و نتیجه ی آن را اسارت توده ها ، استبداد و هوسبازی حاکمان ، پیروی از اشرار و گستاخی نسبت به خداوند جبار اعلام می کند.

امام (ع) در ادامه تحلیل خود از اوضاع عصرش به وضع سیاسی حاکم بر جامعه ی آن روز ، از خطبای دست نشانده ،‌گسترش ظلم در شهر ها ،‌بندگی مردم برای ستمکاران ،‌دیکتاتوری ، کینه ورزی حاکم و خدانشناسی حاکمان اموی سخن می گوید:

اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان ولا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک ویامن المظلومون من عبادک ویعمل بفراضک وسننک و احکامک:۲۱

خداوندا! به درستی آگاهی که اقدام ما (مبارزه علیه دستگاه اموی ) رقابت بر سر قدرت نیست و در پی افزایش ثروت نیستم بلکه می خواهم نشانه های دین تو را نشان دهیم و در سرزمین های تو اصلاح را آشکار کنیم و بندگان مظلوم ترا امنیت بخشیم و به واجبات ،‌ مستحبات و احکام تو عمل کنیم.

دقت در این قسمت از سخنان حسین بن علی (ع) به وضوع ما را به اهداف خدایی اش در اصلاح طلبی اصول گرایانه ی آن حضرت می رساند که هر اصول گرا و اصلاح طلب حقیقی باید در هدف گذاری خود در صحنه رقابت ها و مبارزات سیاسی آن را نصب العین قرار دهد . امام (ع) از دو دسته اهداف به شرح زیر سخن می گوید:

الف . اهداف سلبی

۱٫ نفی قدرت طلبی سیاسی :… ما کان منا تنافسا فی سلطان

اما م (ع) بیان می کند که همچون رقابت ها و مبارزات معمول سیاستمداران دنیوی ، در پی قدرت طلبی نیست . روشن است که منظور امام (ع) این نیست که نمی خواهد حاکمیت اسلامی را به دست بگیرد ، چون خدا را از همه شایسته تر به خلافت معرفی می کند ، بلکه نیت از قیام خود را فراتر از امور دنیوی می داند . کسب قدرت سیاسی برای آن حضرت به منزله ی ابزاری برای اجرای دین بود نه قرار گرفتن در راس هرم قدرت و کسب پرستیژ و جاه طلبی.

۲٫نفی ثروت اندوزی مال طلبی:… و لا التماسا من فضول الحطام

سالار شهیدان هر گونه خدشه ی مال اندوزی و ثروت افزایی را از ساحت حرکت الهی خود نفی می کند و به همه ی انسان ها پیام می دهد که جنبش او فقط صبغه ی الهی دارد و لا غیر .

نگاه ابزاری امام حسین (ع) به قدرت سیاسی ، پرستیژ اجتماعی و ثروت و فدا کردن همه ی آنها در راه خدا ، میزان راستی آزمایی افکار و اعمال ماست و صحت و سقم ادعای اصول گرایی و اصلاح طلبی را آشکار می کند. آن حضرت در اهداف سلبی نهضت ، خدا را گواه می گیرد و بر بنیاد خداباوری ،‌خدا حاضری و خدا ناظری اش ،‌در مقابل چشمان علمای عصر خود با خدا چنین سخن می گوید:

اللهم انک تغلم انه …

ب. اهداف ایجابی

۱٫ نشانه های دین خدا :… ولکن لنری المعالم من دینک

نشانه های دین خدا بر دو گونه اند ، نشانه های ظاهری و نشانه های باطنی . درد بخش اول اگر ظواهر احکام الهی در جامعه ای رعایت شود ،‌نشانه های ظاهری دین خدا ارائه شده است . با توجه به این مطلب پرسش این است که آیا در جامعه ی اموی آن روز ظاهر دینی رعایت نمی شد. پاسخ نسبت به غیر از دربار معاویه و یزید و حاکمان او مثبت است ، بنابراین منظور از نشان دادن معالم دین تنها این بخش نیست . بلکه باید به نشانه های باطنی و واقعی نیز توجه اساسی شود ،‌ اگر در جامعه ای « عدالت خواهی » رنگ ببازد ، «ظلم پذیری » شیوه ی عوام و خواص شود ،‌«استبداد» و خفقان حاکم گردد. «فقر» و «فساد» و «تبعیض» در حوزه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی وجود داشته باشد ، ریاکاری ، چاپلوسی ،‌دنیا طلبی ،‌زر مداری ،‌شکاف طبقاتی وجود داشته باشد ، ضعیف نتواند به راحتی حق خود را از قوی بستاند هر چند ظواهر دینی رواج داشته باشد ،نشانه های دین خدا ارائه نشده است.

معالم دین خداوند آنگاه بر پا می شود که ظاهر یاد شده از پشتوانه ی حقیقی برخوردار باشند ‌؛ اما در جامعه ی اموی چنین نبود. لذا حسین بن علی (ع) در آغاز نهضت خود این هدف اساسی را پی میگیرد. اقدام امام (ع) این نکته را به ما می آموزد که اصول گرایی تنها به معنای کوشش برای حفظ ظواهر دینی نیست ،‌حساسیت ها تنها نباید متوجه ی ظاهر باشد بلکه روح دین باید در جامعه زنده بماند،‌جامعه ی اموی از نظر دینی یک جسم بی جان بود و حسین (ع) احیای مبانی ، اصول و ارزش های درخشان اسلام را هدف گرفته بود. بندگی حقیقی خداوند ،‌نفی شرک ، اجتناب از طاغوت ولایت مداری و بر پایی عدالت از معالم روح دین به حساب می آیند و اصول گرایی یا اصلاح طلبی اسلامی بدون تلاش برای زنده نگه داشتن این اصول در کنار حفظ و ترویج نشانه های ظاهری دین بی معناست.

۲٫اصلاح طلبی :… و نظهر الاصلاح فی بلادک

بی گمان جامعه ی اموی از جهات متعددی فاسد بوده است. و این فساد دامن گیر جامعه ی اسلامی آن روز شده بود. امام حسین (ع) در همین خطبه ابعاد مختلف فساد اجتماعی در عصر حاکمیت معاویه را به شرح زیر بر می شمرد:

۱- سهل انگاری و سکوت عالمان دینی در برابر زشتی های و فساد های آشکار ستمکاران:

… لانهم پرون من الظلمه الذین بین اظهرهم و الفساد ، فلا ینهونهم عن ذلک

۲- حاکمیت روحیه ی دنیا خواهی و ترس از مرگ امام (ع) علت سهل انگاری و سکوت عالمان جامعه ی آن روز را میل به ثروت دنیا و ترس از آزار و تعقیب بر می شمرد:

رغبه فیما کانوا ینالون منهم و رهبه مما یحذرون

۳- تضعیف روحیه ی خدا ترسی و حاکمیت روحیه ی ترس از مردم . امام (ع) اشاره میکنند که به جای ترس از مردم باید از خدا بترسند:

و الله یقول: فلا تخشوا الناس واخشون

۴- ترک روحیه ی امر به معروف و نهی از منکر . سرور آزادگان پس از اشاره به این مطلب در خطبه منا نزد کبار علمای عصر خود اهمیت والای فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر را بر می شمارند و در تعریف آن ،‌چنان که قبلاً نیز بیان شد ،‌آن را دعوت به اسلام ، بازگرداندن حقوق ستم دیدگان ، مبارزه با ستمکاران و توزیع عادلانه ی ثروت عمومی و غنایم جنگی و سیستم صحیح مالیات گیری و مصرف درست آن بر می شمارد.

۵- کوتاهی در قیام به حق الهی ، سبک شمردن حق ائمه و ضایع کردن حق ضعیفان جامعه و در مقابل ، پی گیری منافع شخصی . امام (ع) با اشاره به منزلت بالای عالمان دینی در جامعه می فرماید:

آیه به همه ی این ها ( احترام و منزلت بالای اجتماعی ) بدان جهت نائل نشده اید که امید می رود از سوی شما قیام به حق الهی صورت گیرد؟ هرچند بیشتر حق الهی کوتاهی کرده اید. حق ائمه را سبک شمردید ، حق ضعیفان را ضایع کردید و اما به زعم خود حق خود را طلب کردید. در حالی که نه پولی خرج کرده اید و نه جانتان را در راه خدا به خطر انداخته اید و نه با عشیره ای به خاطر خدا دشمنی کرده اید.

در ادامه ی خطبه منا امام حسین (ع) با اشاره به این نکته که علما در سایه ی فضل الهی به کرامت رسیده اند ،‌ از بی احترامی آنان نسبت به خداشناسان واقعی شکوه می کند.

۶٫ بی تفاوتی در برابر نقض پیمان های الهی در عین حال نگرانی درباره ی نقض تعهدات خانوادگی خود و بی اعتنایی در مورد تعهدات نسبت به رسول خدا (ص) .

۷٫ بی توجهی نسبی به اقشار ضعیف جامعه و عمل نکردن مطابق شان و منزل اجتماعی.

و العمی و البکم و الزمنی فی المدائن مهمله لا ترحمون و لاف ی منزلتکم تعملون ولا من عمل فیها تعینون،

نابینایان ، لال ها و زمین گیران در شهر ها رها شده اند. بر آنان ترحم نمی شود و مطابق منزلت خود کار نمی کنید و نه به کسی که چنین کند کمک می کنید.

۸٫ رواج چاپلوسی ،‌چرب زبانی وسازشکاری در برابر حاکمان ظالم برای حفظ امنیت شخصی .

۹٫ سلب مقام واقعی عالمان دینی در جامعه و خارج شدن مجاری اجرای امور جامعه و احکام الهی از دست علمای با الله و تسلیم امور الهی به ستمکاران و اسیر کردن ضعیفان در دست آنها .

۱۰٫ حاکمیت ستمکارانی که به دلیل کوتاهی علما به شبهات عمل و در شهوات سیر می کنند ، از اشرار پیروی می کنند و در برابر خدا گستاخند.

… و استسلمتم امور الله فی ایدیهم باشبهات و یسیرون فی الشهوات … اقتداء بالاشرار و جراه علی الجبار

۱۱٫ تبلیغات فاسد و گمراه کننده از طریق خطبای گماشته از سوی بنی امیه .

حسین بن علی (ع) در این خطبه به وضوح فساد حاکم بر جامعه را در ابعاد فردی ، اجتماعی بر می شمرد ،‌بنابراین انجام اصلاحات به منظور به سامان کردن امور و رفع مفاسد یک نیاز ضروری است . امام (ع) در صدد است تا به عالمان عصر خود یاد آور شود که بسیاری از امور جامعه از مجرای حقیقی و اعتدال خارج شده ،‌بازگرداندن امور به جایگاه خود یک ضرورت است.

با مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید اوضاع اسفناک تر می شود فساد در امت فزون تر می گردد ، سیره ی رسول خدا (ص) و علی بن ابیطالب(ع) نه تنها به فراموشی سپرده شده است بلکه درست خلاف آنها عمل می شود. امام حسین (ع) در اشاره به این وضعیت هنگامی که ولید بن عقبه در صدد بر آمد تا از امام (ع) برای یزید بیعت بگیرد فرمود:

… ویزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحترمه معلن بالفسق و مثلی لایبایع مثله.

امام (ع) در پاسخ به مروان بن حکم ( استاندار قبلی معاویه) که اصرار بر بیعت داشت پس از ذکر « انا لله و انا الیه راجعون» فرمود:

باید فاتحه ی اسلام را خواند هنگامی که مسلمانان به حکمی مانند یزید گرفتار شده اند . از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابو سفیان حرام است. اگر روزی معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید . ولی مردم مدینه او رابر منبر پیامبر (ص) دیدند اما او را نکشتند و خداوند آنان را به یزید فاسق مبتلا کرد. ۲۳

در نامه ی امام (ع) به مردم بصره نیز آمده است:

فان السنه قد امیتت و البداعه قد اجییت۲۴

در منزل بیضه در مسیر حرکت به کربلا نیز حسین بن علی (ع) خطاب به سپاهیان حر بن یزید ریاحی فرمود:

ای مردم همانا رسول خدا (ص) فرمود: « هر کس ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال کند و پیمان خداوند را نقض کند ،‌با سنت رسول خدا مخالفت کند و در میان بندگان خدا به گناه و دشمنی عمل کند و در مقابل چنین کسی با گفتار یا رفتارش مخالفت نکند ، حق خداست که او را وارد همان جایگاه آتش ستمگر نماید.»

آگاه باشید که بنی امیه اطاعت خداوند رحمان را ترک و پیروی شیطان را برخود لازم کردند ، فساد را آشکار و حدود الهی را تعطیل کردند و فی ء (اموال مختص خاندان پیامبر (ص) ) را به خود اختصاص دادند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند.۲۵

در بیانات امام حسین‌(ع) عمق فساد را در زمان یزید شاهدیم ،‌ فساد عمیق سیاسی با حاکمیت یزید در راس دولت اسلامی و فساد کل سیستم اموی . نکته ی اساسی تر بدعت گزاری در دین و تلاش برای نابودی اسلام است. بر اساس چنین تحلیلی از واقعیت زمانه و احساس تکلیف الهی نسبت به تحول در اوضاع سیاسی –اجتماعی ،‌حسین بن علی (ع) ، اصلاح طلبی خود را برای نجات اسلام و مردم آغاز می کند ، لذا در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه می نویسد:

و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی (ص)۲۶

اقدام به اصلاحات سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی ضروری است ، اما برنامه ی اصلاحات چیست ؟ امام حسین (ع) به وضوح اعلام می دارد که اصلاح طلبی اش بر بنیاد اصولگرایی اسلامی است ، لذا برنامه ی اصلاحات خود را به قرار زیر بیان میکند.۲۷

انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر .

… ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر

عمل به سیره رسول خدا (ص) و علی بن ابیطالب(ع)

…و اسیر بسیره جدی وابی علی بی ابیطالب

طبق سیره ی رسول اعظم (ص) و امام اول ، حاکمی باید در راس قدرت سیاسی در جامعه ی اسلامی حضور داشته باشد که مهذب ،‌ لایق شریعت محور و عادل باشد .

امام (ع) در پاسخ به نامه های مردم کوفه می فرماید:

فلعمری ما الامام الا العامل بالکتاب و الاخذ بالقسط و الداین بالحق و الحابس نفسه علی ذات الله.۲۸

به جانم سوگند ! پیشوای حقیقی کسی نیست مگر اینکه به قرآن عمل کند ،‌عدل و قسط را پیشه سازد ، پیرو حق باشد و نفس خود را وقف خدا کند.

اما در شرایطی که به حق عمل نشود ،‌و از باطل جلوگیری نگردد و دین لقلقه ی زبان باشد و افراد تنها به دلیل منابع مادی خود از آن طرفداری کنند مرگ برای مومن بهتر از تحمل زندگی با ظالمان است :« الا ترون الحق لا یعمل به والی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقا الله فانی لا اری الموت الا سعاده والحیاه مع الظالمین الا برما»۲۹

امنیت بخشی به مظلومان:… و یا من المظلومون من عبادک

حمایت از مظولومان خط مشی انبیاء ، ائمه و اولیاء الهی است . کسانی که ستمکاران حقشان را ضایع می کنند و فریاد عدالت خواهی و استحقاق آنان به جایی نمی رسد.

افرادی که ظلم حاکم را نپذیرفته و در مقابل آن قیام می کنند ،‌اما به دلیل مختلف توانایی گرفتن حق خود را ندارند ، از هر طبقه ای از اجتماع که باشند ، ویژه از محرومان و مستضعفان ، اقشار آسیب پذیر و طبقات پایین اجتماع. این گروه به دلیل ناهماهنگی با ستمگران از امنیت لازم در جامعه برخوردار نیستند. مال و جان و حیثیت آنان در معرض خطر گروه های تبهکار قرار دارد ،‌به علت دوری از قدرت ، حاشیه ی امنیتی برایشان وجود ندارد ،‌ صاحب ثروت های کلان و مقامات عالی دنیوی نیستند تا از خود دفاع کنند ، نیازمند کسانی هستند ت امنیت و آرامش و آسایش را به زندگی آنان باز گرداند و دست متجاوزان به حقوق آنها را کوتاه کند. بنابراین یکی از اهداف اصلی نهضت های اصلاحی باید ایجاد امنیت برای مظلومان باشد . چگونه می توان نام اصلاح طلب یا اصول گرا بر خود گذاشت اما دغدغه های اصلی طبقات پایین اجتماع و محرومان غافل بود و نیازهای اصلی آنان را درک نکرد ؟! هر گونه بی توجهی به مظلومان جامعه خروج از خط اصیل اصول گرایی اصلاح طلبانه است.

اجرای شریعت در جامعه :… ویعمل بفرائضک وسننک و احکامک

عمل به واجبات ، مستحبات و احکام خداوند در جامعه از دیگر اهداف حسین بن علی (ع) به شمار می رود. بر این مبنا اصلاح طلبی بدون هدف گیری اجرای شریعت درجامعه و تحقیق اسلام فقاهتی معنا ندارد . گرایش به افکار غیر اسلامی وسستی و سهل انگاری نسبت به اجرای احکام خداوند با ادعای اصلاح طلبی ویا اصول گرایی نمی سازد. نهضت اصلاح طلبی اصول گرا تلاش می کند تا بستر لازم برای احکام دینی فراهم شود و جهت گیری جامع را به سوی اجرای بهتر و بیشتر احکام سوق می دهد نه اینکه به دلایل و بهانه هایی از اجرای احکام الهی سر باز زند.

معیارهای اصلاح طلبی اصول گرا در نگاه امام حسین (ع)

اصلاح طلبی آن حضرت اصولی و اصول گرایی اش مصلحانه بود . نهضت جاوید آن حضرت الگویی فراز مانی و فرا مکانی برای همه ی کسانی است که در گرو اجرای اصول و ارزش های دینی دارند و در صدد رفع نابسامانی ها و انواع فساد در جامعه برآمده اند. بنابراین جهت جلوگیری از انحراف هر حرکت اصلاح طلبانه و اصول گرایانه لازم است ، اهداف و معیارهای مورد نظر سالار شهیدان را به دیده ی منت بپذیریم . اینک پس از بیان اهداف ،‌ معیارهای اصلاحات اصولی اسلامی را با بهره گیری از سخنان آن حضرت بویژه از وصیت نامه و خطبه ی منا در دو بعد سلبی و ایجابی به قرار زیر بر می شمریم:

الف. بعد سلبی : شاخص هایی که حرکت اصلاح طلبی اصول گرا باید از آن بری باشد عبارتند از :

۱٫ نفی طغیان گری … انی لم اخرج اشرا، من از برای طغیان و خودخواهی قیام نکرده ام.

۲٫ نفی تکبر ،‌ خوش گذرانی و ریا کاری …. ولا بطرا

۳٫ نفی فساد… ولا مفسدا

۴٫ نفی ظلم … ولا ظالما

۵٫ نفی قدرت طلبی … لم یکن …. تنافسا فی سلطان

۶٫ نفی مال خواهی … ولا التماسا من فضول الحطام

۷٫ نفی ساز شکاری و ذلت پذیری … هیهات منا الذله

ب. بعد ایجابی : شاخص هایی که حرکت اصلاح طلبی اصول گرا باید بر اساس آن بنا شود عبارتند از :

۱٫عزت طلبی و تسلیم نا پذیری در برابر دشمن ، چنانکه می فرماید:

هیهات منا الذله ، ابی الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و جدود طابت و حجور طهرت و انوف حمیه ونفوس ابیه من ان توثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام۳۰

چه دور است از من ذلت ! خدا و رسولش و دامنهای پاک و اشخاص غیرتمند و جانهای ذلت نا پذیر ، همه از اینکه اطاعت دونان را بر قتلگاه سر افرازان بر گزینم ابا دارند.

۲٫ خدا محوری : چنانکه در خطبه ی منا تنها خدا را مخاطب قرار داد و در سراسر وصیت نامه نیز تنها سخن از خداست و هنگام شهادت نیز رضایت خود را از قضای الهی و تسلیم به درگاه معبود بی همتا اعلام می دارد.

۳٫ اصلاح طلبی … و نظر الاصلاح فی بلادک… انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی.

۴٫ امر به معروف و نهی از منکر … ارید ان آمر بالمعروف و انی عن المنکر

۵٫ رفتار نبوی (ص) و علوی (ع) … و اسیر بسیره جدی و ابی

۶٫ قرآن محوری … ما الامام العالم بالکتاب

۷٫ عدالت گستری: ما الامام الا … و الاخذ بالقسط

۸٫ حق گرایی: ما الامام الا … و الدائن بالحق

۹٫ تهذیب گرایی: ما الامام الا…و الحابس نفسه علی ذات الله.

۱۰٫ قانون(شریعت) محوری… ویعمل بفراضک و سننک و احکامک

۱۱٫ خدمت به محرومان و مظلومان … و یامن المظلومون من عبادک.

۱۲٫ ترویج شعائر الهی … لنری المعالم من دینک.

۱۳٫ رفتار انقلابی : من رای سلطاناً جائراً … فلم یغیر علیه بفعل ولا قول…

۱۴٫ تکلیف گرایی : اما و الله ! انی لارجوا ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا…۳۱

به خدا سوگند ! امیدوارم که آنچه خدا برای ما خواسته خیر باشد ، چه به شهادت برسیم و چه پیروز شویم.

نتیجه گیری

۱٫ به شهادت قرآن ،‌ احادیث نبوی وسیره ی ائمه اطهار (ع) بویژه امام حسین (ع) « اصلاح طلبی » جزو متن اسلام ناب است و از درون آن سرچشمه گرفته است.

۲٫ بر این مبنا اصلاح طلبی اسلامی از اصول گرایی اسلامی جدا نیست ، اصلاحات اصول گرایانه و اصول گرایی مصلحانه در هم تنیده است.

۳٫ اصلاح طلبی در گفتمان اسلامی به معنای رفع فساد در همه ی سطوح اندیشه ای ، گرایشی و رفتاری در جامعه و بسامان کردن امور بر اساس مبانی ، اصول و ارزش های اسلامی است.

۴٫ اصلاح طلبی در گفتمان اسلامی مترادف با رفرم نیست ، بلکه فراتر و عمیق تر از آن است ،‌ همچنین اصول گرایی مترادف با بنیاد گرایی نیست تا مفهوم ارتجاع و تحجر و بی توجهی به مقتضیات زمان و مکان را در خود نهفته باشد.

۵٫ انبیاء الهی سر آمد اصلاح طلبان تاریخ بوده اند و پس از آنان بویژه خاتم انبیاء محمد مصطفی (ص) ، امامان شیعه و فقیهان پارسا در راس پیشوایان اصلاح طلبی اصول گرا قرارداشته اند . در این میان نقش حسین بن علی(ع) فوق العاده برجسته است.

۶٫ معیار های برجسته ی اصلاح طلبی اصول گرا در نگاه آن حضرت در دو بعد سلبی و ایجابی عبارتند از : نفی طغیان گری ، نفی تکبر ،‌خوش گذرانی و ریا کاری ،‌نفی فساد ، نفی ظلم ، نفی قدرت طلبی ، نفی مال خواهی ، نفی ساز شکاری و ذلت پذیری ، عزت طلبی و تسلیم ناپذیری در مقابل دشمن ، خدا محوری ، اصلاح طلبی ، امر به معروف و نهی از منکر ، رفتار نبوی (ص) و علوی (ع) ،‌قرآن محوری ، عدالت گستری ، حق گرایی، تهذیب گرایی ف قانون‌(شریعت) محوری ، خدمت به محرومان

و مظلومان ،‌ترویج شعائر الهی ، رفتار انقلابی و تکلیف گرایی.

۷٫ حسین بن علی (ع) پیشوای همه ی اصول گرایان راستین واصلاح طلبان واقعی است ، لذا وظیفه ی ماست که حرکت خو را مطابق با اهداف و معیارهای ارائه شده از سوی آن اسوه ی ناب محمدی (ص) ، هماهنگ کنیم .

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه

پی نوشتها:

۱٫ بیانات در دیدار کارگزاران فعلی وقبلی نظام جمهوری اسلامی ۲۹/۳/۱۳۸۵

۲٫ see Britaniea Encyclopedia , Fundamenlism

۳٫ نک : شگردها ، امکان ها ، و محدودیت های بحث با بنیادگرایان ، انتشارات طرح نو و یا به معرفی کتاب یاد شده در سایت آمده.

۴٫ بیانات دردیدارد اعضای جامعه ی مطبوعات کشور ،‌۲۴/۲/۱۳۷۳

۵٫ نک: به بیانات در دیدار کارگزاران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی درد روز عید سعید فطر ۱۱/۱۲/۱۳۷۳ و بیانات در جمع میهمانان خارجی سالگرد رحلت امام خمینی (ره) ۱۷/۳/۱۳۷۴

۶٫ بیانات در دیدار با هیئت دولت ، ۶/۶/۱۳۸۵

۷٫ بیانات در جمع کارگزاران فعلی و سابق نظام ، ۲۹/۳/۱۳۸۵

۸٫ see: Britaniea Encyclopedia,Reformatin

۹٫ تی . باتامور . ا. مراد ، ح الگار ، ع . احمد ” رفرم در گفتمان سیاسی غرب و اسلام” ترجمه ی دکتر علی اصغر افتخاری ،‌فصلنامه کتاب نقد ، (پاییز ۱۳۷۹) ، ش ۱۶، ص ۲۴۳٫

۱۰٫ همان ،‌ص ۲۴۴-۲۴۵

۱۱٫ همان ، ص ۲۴۶-۲۴۷٫

۱۲٫ مرتضی مطهری ، نهضت های اسلامی در صدر ساله ی اخیر ،‌ (قم ،‌ صدرا ، بی تا ) ص ۷-۸

۱۳٫ بیانات مورخه ۲۸/۱/۱۳۷۹

۱۴٫ فرهنگ معین ذیل واژه ی اصلاح.

۱۵٫ هود(۱۱) ، آیه ی ۸۸٫

۱۶٫ هود (۱۱) ،‌آیه ی ۱۱۷٫

۱۷٫ علامه مجلسی ،‌بحار الا نوار ، ج ۷۷ ، ص ۱۱۲٫

۱۸٫ نک : به بیانات مورخه ۲۹/۳/۱۳۸۵٫

۱۹٫ نک: احتجاج طبرسی ‌، ج ۲ ،ص ۱۷٫

۲۰٫ این خطبه در کتاب «سلیم بن قیس هلالی » (بخش اول خطبه ) و « تحف العقول» حسن بن شعبه ی حرانی و بحارالانوار علامه مجلسی،‌ ج ۱۰۰ ؛‌ص ۷۹ ( بخش های دوم و سوم خطبه) نقل شده است . آقای محمد صادق نجمی در کتاب سخنان حسین بن علی (ع) (ویرایش دوم ) کل خطبه را با شرح بیان کرده است.

نک به چاپ نهم ،‌از انتشارات بوستان کتاب قم ،‌ ۱۳۸۱ ، ص ۳۳۷ ، ۳۴۰٫

۲۱ .همان

۲۲٫ نک: بحارالانوار ،‌ ج ۴۴ ، ص ۳۲۵٫

۲۳٫ همان ،‌ص ۳۲۶٫

۲۴٫ نک : سخنان حسین بن علی (ع) ؛‌ از مدینه تا کربلا ‌محمد صادق نجمی ،‌ص ۷۰ و تاریخ طبری حوادث سال ۶۱ هجری.

۲۵٫ نک : تاریخ طبری ، ج ۶ ص ۲۲۹٫

۲۶٫ نک . سخنان حسین بن علی(ع) ؛ از مدینه تا کربلا ‌محمد صادق نجمی ، ص ۵۴٫

۲۷٫ همان .

۲۸٫ نک : کامل ابن اثیر ،‌ج ۳ ، ص ۲۶۷و مقتل خوارزمی،‌ج ۱ ، ص ۱۹۵٫

۲۹٫ تحف العقول ،‌ص ۱۷۴ ، تاریخ طبری ،‌ج ۶ ، حوادث سال ۶۱ .

۳۰ . تک : سید محمد صحفی ،‌زندگانی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) ، ترجمه و شرح لهوف سید بن طاوس ( قم : اهل بیت ، ۱۳۶۱) ص ۶۱٫

۳۱ . تاریخ طبری ، ج ۶ ، ص ۲۳۰ و سخنان حسین بن علی (ع) ، ص ۱۶۱٫

جستجو