امامان دوازده گانه علیهم السلام :

شناخت امام از دو راه امکان پذیر است:

الف- پیامبر گرامی به فرمان خدا بر امامت فردی معین تصریح کند.

ب- امام پیشین بر امامت امام بعدی تصریح کند.

امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر طبق روایات فراوان بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه، امام بعد از خویش را معرفی نموده است.

در این باره برای رعایت اختصار، تنها یک حدیث را یادآور می شویم:

پیامبر گرامی (ص) تنها به نصب علی (ع) اکتفا نکرد، بلکه یادآور شد که پس از علی (ع) یازده امام دیگر خواهند آمد که عزت دین و اسلام به واسطه این واسطه این دوازده امام تحقق خواهد پذیرفت،

چنانکه فرمود: « لا یزال الدین منیعاً الی اثنی عشر خلیفه » و به نقل دیگر فرمود: « لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفه »

گفتنی است که روایات دال بر وجود خلفای دوازده گانه، در معتبرترین صحاح اهل سنت نیز آمده است.

مسلماً این دوازده خلیفه که عزت اسلام منوط به وجود آنان شمرده شده است، جز بر امامان دوازده گانه شیعه قابل انطباق نیست. زیرا نه خلفای اموی مایه عزت دین بودند و نه خلفای عباسی، و نه این عدد بر آنان قابل تطبیق است.

امامان دوازده گانه شیعه عبارتند از:

1- امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) ( تولد: ده سال قبل از بعثت، شهادت: سال 40 ( هجری ) مدفون در نجف اشرف.

2- امام حسن بن علی ملقب به مجتبی (ع) ( 3 – 50 ه.ق ) مدفون در مدینه، قبرستان بقییع.

3- امام حسین بن علی سید الشهداء(ع) ( 4- 61 ه.ق )مدفون در کربلا.

4- امام علی بن الحسین ملقب به زین العابدین (ع) ( 38- 94 ه.ق ) مدفون در بقیع.

5- امام محمد بن علی معروف به باقرالعلوم (ع) ( 57 – 114 ه.ق ) مدفون در بقیع.

6- امام جعفر بن محمد معروف به صادق (ع) ( 83 -148 ه.ق ) مدفون در بقیع.

7- امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم (ع) ( 128- 183 ه.ق ) مدفون در کاظمین.

8- امام علی بن موسی الرضا (ع) ( 148-203 ه.ق ) مدفون در مشهد.

9- امام محمد بن علی معروف به جواد (ع) ( 195-220 ه.ق ) مدفون در کاظمین.

10- امام علی بن محمد معروف به هادی (ع) ( 212-254 ه.ق ) مدفون در سامرا.

11- امام حسن بن علی معروف به عسکری (ع) ( 232 – 260 ه.ق ) مدفون در سامرا.

12- حضرت مهدی متولد سال 255.

او امام دوازدهم شیعه بوده که اکنون نیز زنده و غایب است، تا روزی به فرمان خداوند ظهور کرده و طبق وعده صریح قرآن وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند ( در سوره نور / ﴿٥٥﴾هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد! /فتح 28 “هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! صف/9 ) و احادیث متواتر اسلامی حاکمیت اسلام را در سراسر گیتی برقرار گرداند.

« امام دوازدهم »

سخن گفتن درباره هر یک از امامان دوازده گانه از گنجایش این رساله بیرون است، فقط به نکاتی درباره امام دوازدهم اشاره می کنیم:

ظهور مردی از خاندان رسالت، به منظور برپایی حکومت عدل جهانی، در آینده تاریخ بشر ( آنگاه که جهان پر از ظلم و جور می گردد) یکی از مسلمات عقاید اسلامی است که جمهور مسلمانان بر آن اتفاق دارند و احادیثی که در این مورد نقل شده به حد تواتر می رسد. که از آن میان تنها به نقل یک حدیث از مسند احمد بن حنبل بسنده می کنیم.

پیامبر گرامی (ص) فرمودند: « لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا » اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی می کند، تا مردی از فرزندان من قیام نماید و دنیا را از عدل و قسط پر سازد، همان گونه که با جور و ستم پر شده است.

بنابراین قیام و ظهور مردیی از خاندان پیامبر در آخر الزمان مورد اتفاق عموم مسلمانان – از شیعه و سنی – است.

خصوصیات این مصلح جهانی در روایات اسلامی که شیعه و سنی نقل کرده اند و در کتاب هایی مانند منتخب الاثر نقل شده ببه شرح زیر بیان شده است:

1- از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است. در حدود 390 روایت آمده است.

2- از فرزندان امیر المؤمنین علی (ع) است. در حدود 210 روایت آمده است.

3- از فرزندان فاطمه زهرا (ع) است. در حدود 190 روایت آمده است.

4- نهمین فرزند از اولاد امام حسین است. در حدود 150 روایت آمده اسست.

5- از فرزندان امام زین العابدین است. در حدود 180 روایت آمده است.

6- از فرزندان امام حسن عسکری (ع) است. در حدود 150 روایت آمده است.

7- دوازدهمین امام از ائمه اهل بیت (ع) است. در حدود 130 روایت آمده است.

8- گزارش از ولادت او و اینکه او متولد شده. در حدود 210 روایت آمده است.

9- عمر او طولانی خواهد بود. در حدود 320 روایت آمده است.

10- غیبت طولانی خواهد داشت. در حدود 90 روایت امده است.

11- به هنگام ظهور او اسلام جهانگیر می شود. در حدود 30 روایت آمده است.

12- زمین را پر از عدل و داد می کند. و در حدود 130 روایت آمده است.

حضرت ولی عصر (عج ) در سال 255 هجری قمری دیده به جهان گشوده است و با این حساب، اکنون ( سال 1426 ق ) متجاوز از یازده قرن از عمر شریف آن حضرت می گذرد. قبول این عمر طولانی، با توجه به قدرت گستررده خداوند، امر مشکلی نیست و در حقیقت، آنان که طول عمر آن حضرت را مشکلی می شمارند، از قدرت نامتناهی الهی غفلت ورزیده اند: ان الله علی کل شییء قدیر.

گذشته از این، قرآن دوران پیامبری نوح تا غرق شدن قوم او را نهصد و پنجاه سال می شمارد وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد؛ اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی که ظالم بودند. ( عنکبوت / 14 ). همچنین در عصر ما دانش بشری می کوشد مشکل طول عمر را حل کند، و این می رساند که بشر شایستگی عمر طولانی را دارد، چیزی که هست موانعی از طولانی شدن آن جلوگیری می کند.

براستی خدایی که قادر است، به گفته ی قرآن، حضرت یونس را تا روز رستاخیز در شکم ماهی زنده بدارد” وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ” و یونس از رسولان (ما) است!به خاطر بیاور زمانی را که به سوی کشتی پر (از جمعیّت و بار) فرار کرد. و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد!او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحقّ سرزنش بود! و اگر او از تسبیح‌کنندگان نبود…تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند! ( صافات 139-144 )، آیا نمی تواند حجت و امام را در روی زمین عمر طولانی بخشد؟ پیداست که جواب مثبت است.

و وقت ظهور آن حضرت بر کسی روشن نیست و این امر، از رازهایی است که بسان برپایی رستاخیز، تنها بر خداوند مکشوف است. بنابراین، نباید ادعای کسانی را که مدعی آشنایی با وقت ظهور آن حضرت می باشند یا برای ظهور وقت مشخصی را تعیین می کنند، پذیرفت ( کذب الوقاتون ).

از تاریخ دقیق ظهور که بگذریم، باید گفت در روایات نشانه هایی کلی برای ظهور آن حضرت بیان شده است که خود به دو بخش علائم « حتمی » و « غیر حتمی » تقسیم می شود که تفصیل آن در کتب عقاید و حدیث آمده است.

« صفات امام »

1- عصمت امام

امام باید معصوم باشد، تا در بیان احکام الهی که مسؤولیت آن از جانب پیامبر اکرم (ص) به وی سپرده شده است، خطا نکند، زیرا در غیر این صورت، احکام الهی به بشر ابلاغ نشده، و غرض از تشریع دین حاصل نخواهد شد. و نقض با حکمت الهی سازگاری ندارد.

مبنای این استدلال این است که حفظ شریعت از تحریف و تبدیل احکام آن یکی از وظایف امام است، یعنی اقوال و ارایی که در تفسیر کلام الهی و بیان احکام خداوند اظهار می شود با سخن امام سنجیده می شود، و بر این اساس، حق از باطل تشخیص داده می شود، و در شریعت تحریف و تبدیل راه نمی یابد. هر گاه امام، معصوم از خطا نباشد، این هدف برآورده نخواهد شد.

علامه حلی در توضیح این دلیل چنین گفته است.

« تنها با قرآن و سنت پیامبر اکرم شریعت حفظ نخواهد شد، زیرا تفاصیل احکام در ان دو بیان نشده است. اجماع مسلمانان نیز نمی تواند حافظ شرع باشد، زیرا اگر فرد معصومی در بین آنان نباشد، اجتماع آنان بر خطا محال نیست، در این جا، فرض دیگری غیر از این که امام حافظ شرع باشد وجود نداردف حال اگر امام معصوم نباشد سخن او نمی تواند معیار درست از نادرست و حکم خداوند از غیر آن باشد.

آیه ی کریمه ی وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)». ﴿البقره/١٢٤﴾نیز بر لزوم عصمت امام دلالت می کند، زیرا معصیت که عبارت است از تعدی از احکام الهی، از مصادیق روشن ظلم است، قرآن کریم می فرماید: تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است. ﴿٢٢٩/البفره﴾ چنان که شرک را ظلم بزرگ دانسته است. « وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّـهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه می‌کرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.» ﴿لمان/١٣﴾ » و آن کس که ظلم کند شایسته ی عهد و منصب امامت نخواهد بود.

توضیح اینکه جمله ی « لا ینال عهدی الظالمین » پاسخ خداوند به درخواست حضرت ابراهیم (ع) در مورد استمرار امامت در ذریه ی او است. زیرا هنگامی که خداوند مقام امامت را به ابراهیم (ع) اعطا کرد و فرمود: « انی جاعلک للناس اماما »

ابراهیم (ع) این مقام و منصب والا را برای ذریه ی خویش تقاضا کرد چنان که می فرماید « قال و من ذریتی » خداوند در پاسخ او فرمود: « لا ینال عهدی الظالمین » و ذریه ی حضرت ابراهیم را می توان به چهار گروه تقسیم کرد:

1- آنان که از آغاز تا پایان زندگی مرتکب هیچ گناهی نشدند، و عنوان ظالم بر آنها منطبق نمی گردد.

2- آنان که در بخش اول زندگی مرتکب گناه شده، سپس استغفار نموده و در بخش دوم از هر گونه معصیت و ظلمی پرهیز می کنند.

3- آنان که در بخش اول زندگی مرتکب گناه نشده، و در بخش دوم زندگی مرتکب گناه شده.

4- آنان که از آغاز تا پایان زندگی مرتکب همه گناهی شدند، و عنوان ظالم بر آنها منطبق می گردد.

بدیهی است، هرگز حضرت ابراهیم (ع) مقام امامت را برای دو گروه اخیر از ذریه ی خود درخواست نکرده است، زیرا در ناشایستگی آنان برای چنین مقام و منصب والایی جایی هیچ گونه تردید نیست، و از مقام آن حضرت – که جز هدایت و سعادت بشر خواهان چیزی نبود- دور است که برای کسانی از خداوند تقاضای رهبری و امامت کند که در تمام دوران عمر آلوده گناه و گرفتار ضلالت اند، یا در پایان زندگی چنین روش و شیوه ای دارند، بنابراین، آن چه می تواند مورد درخواست ابراهیم (ع) باشد و فرض اول است، از این دو فرض خداوند فرض دوم را استثنا کرده است، بنابراین، جز فرض اول باقی نخواهد ماند، و آن جز با عصمت تحقق نخواهد یافت، زیرا این فرض که فردی غیر معصوم از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش مرتکب هیچ گونه خطا و لغزشی، اعم از گناه کبیره و صغیره، عمدی و سهوی نشود، عادتاً محال است.

به بیان دیگر « الظالمین » از دو نظر شمول و اطلاق دارد:

یکی از جهت افراد و دیگری از جهت زمان، و مفاد آن این است که هر کس در هر زمان که مرتکب ظلم (معصیت و نافرمانی خدا ) شود از منصب امامت محروم خواهد بود، خواه در تمام دوران زندگی چنین باشد، یا در آغاز، یا در پایان.

آیه کریمه ی يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًاای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. ﴿النساء/٥٩﴾ نیز بر عصمت « اولی الامر » دلالت می کند، زیرا اولاً: لزوم اطاعت بی قید و شرط از فرد یا افرادی – با توجه به این که اطاعت از غیر خدا در معصیت حرام است- بیانگر این است که « اولی الامر » معصوم از خطا و معصیت می باشند. ثانیاً: عطف « اولی الامر » بر « رسول » بیانگر این مطلب است که ملاک اطاعت از « اولی الامر » همان ملاک اطاعت از رسول است. پس همان گونه که پیامبر(ص) معصوم است، اولوالامر نیز معصومند.

دلالت این آیه بر لزوم عصمت « اولی الامر » چنان آشکار است که فخرالدین رازی با این که خود از عالمان اهل سنت است دلالت آیه بر عصمت « اولی الامر » را پذیرفته و چنین گفته است:

1- خداوند به طور قطعی به اطاعت اولی الامر حکم کرده است.

2- خداوند هر کس را به صورت قطعی واجب الاطاعه بداند، معصوم است.

3- پس اولی الامر معصوم می باشد.

البته او در تشخیص این که مصداق اولی الامر معصوم چه کسانی اند، گرفتار اشتباه شده است.

حاصل آن که در موضوع عصمت امام دو مطلب مطرح است:

الف) لزوم عصمت امام، یعنی آن کس که می خواهد پس از پیامبر اکرم (ص) عهده دار منصب امامت و رهبری امت اسلامی گردد باید از ویژگی عصمت برخوردار باشد.

ب) ائمه اهل بیت (ع) از مقام عصمت برخوردارند. بنابراین، آنان کسانی اند که شایستگی امامت و رهبری امت اسلامی را پس از پیامبر اکرم (ص) دارند و امامت شایسته ی آنان است.

و در حدیث امام رضا (ع) در مورد امامت به صورت مکر لزوم عصمت امام به صورت زیر بیان شده است.

1- با استناد به آیه ی « لا ینال عهدی الظالمین » فرموده است: « این آیه، امامت هر ظالمی را تا روز قیامت باطل کرده و آن را به پاکان اختصاص داده است ».

فابطلت هذه الایه امامه کل ظالم الی یوم القیامه …

2- پس از بیان این که امام، امین خداوند در میان خق و حجت پروزدگار بر بندگان و دعوت کننده ی به خدا و مدافع حرمت های ( احکام ) الهی است، فرموده است « الامام المطهر من الذنوب و المبرا من العیوب ».

3- پس از بیان این که خداوند امام را از میان بندگان خود بر می گزیند و سرچشمه های حکمت را در قلب او می گشاید فرموده است: « فهو معصوم مؤید موفق مسدد، قد امن من الخطایا و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه »

2- افضلیت بر دیگران

از نظر عقل، تقدیم مفضول بر فاضل، یا فاضل بر افضل قبیح است، و خداوند از هر فعل ناروایی منزه است، بنابراین، حکم شرع و عقل در این باره هم آهنگ است.

در نتیجه، امام باید در علم، سیاست، پارسایی و همه ی صفاتی که در رهبری جامعه و تحقق بخشیدن به آرمانهای امامت نقش مؤثر دارد، افضل از دیگران باشد.

امام رضا (ع) فرموده است: « الامام واحده دهره، لایدانیه احد، و لایعادله عالم، و لا یوجد منه بدل، و لاله مثل و لا نظیر، مخصوص بالفضل کله، من غیر طلب منه و لا اکتساب ». امام یگانه روزگار خود است و هیچ کس مثل و مانند او نیست. همه ی فضائل در او جمع است.

خواجه نصیر الدین طوسی در مورد این شرط و صفت امام چنین گفته است: «و قبح تقدیم المفضول معلوم ». یعنی در این باره که تقدیم مفضول بر فاضل از نظر عقل قبیح است، تردیدی نیست. آری، امام باید از نظر فضل و کمال بر دیگران برتری داشته باشد.

آنچه گفته شد مربوط به لزوم افضلیت در امام است و اما این که اهل بیت در عصر و زمان خود بر دیگران افضل بوده اند، از مسلمات تاریخ است که انان هرگز از کسی کسب علم و دانش نکردند، اما دیگران از علم و دانش آنان بهره گرفته اند، تا آنجا که ابوحنیفه که به عنوان « الامام الاعظم » لقب یافته است، گفته است: « لو لا السنتان لهلک ابن نعمان » مقصود دو سالی است که وی در مدینه محضر امام صادق را درک نموده و از وی کسب علم و دانش کرده است در جای دیگر گفته است: « ما رایت افقه من جعفر ابن محمد (ع).

از مطالعه ی تاریخ زندگی ائمه ی اهل بیت (ع) و دانشمندان و شخصیت های معاصر آنان به روشنی این حقیقت به دست می آید که آنان در علم و عمل برترین شخصیت های روزگار خویش بودند، هرگز در پاسخ سوالی که از آنان می شد، فرو نمی ماندند، نزد هیچ کس دانش و معرفت کسب نکردند. شیخ صدوق این مطلب را به عنوان یکی از روشن ترین دلایل امامت یاد کرده و گفته است:

هر یک از ائمه ی اهل بیت (ع) در زمان خود بدون این که از کسی طلب کسب علم و دانش کنند، در پاسخ هیچ سوالی فرو نمی ماندند، و در همه ی علوم و فنون سرآمد روزگار خود بودند، پس چه دلیلی از این گویاتر بر امامت آنان وجود دارد؟

 


جستجو