ارائهراهكارهايعمليبرايطرحخروجازحاكميتوفروپاشي نظاماسلامي :
با روشن شدن اختلافات مبنائي اصلاحطلبان دروغين با مصلحان حقيقي جامعه، از طرف افراطيون اين جناح و كساني كه در تشكيلاتشان جاسوسي و ايجاد آشوب تحت نافرماني مدني، به نفع بيگانگان را براي فروپاشي نظام در دستور كار خود قرار داده بودند، طرح خروج از حاكميت را مطرح كردند و هر چند گاهي در صحنه سياسي كشور با طرح اين شعار انحرافي براي رسيدن به مطامع جبههائي خود دامن زدند، اما در اين ميان راهكارهاي ارائه شده توسط سخنران مذكور جاي تأمل دارد در اين ارائه راهكار بخوبي خط خروج از حاكميت و به آشوب كشيدن كشور و در نهايت آن را در اختيار بيگانگان قرار دادن ترسيم شده است كه با توجه به اقرارهاي سيامك پورزند و باند براندازان نظام جمهوري اسلامي به نام ملي مذهبيها و جاسوسان پايگاه نظرسنجي آينده اين ديدگاه را تقويت ميكند.
ايشان براي اجراي اين برنامه شوم پنج راهكار را ارائه نموده است.
انتشار مطبوعات
انتشار مطبوعات به منظور مقابله و مخالفت با نظام كه در اين راستا عملكرد روزنامههاي زنجيرهاي به عنوان پايگاههاي دشمن قابل بررسي است او در بخشي از سخنانش، روش ميرزا ملكم خان را از طريق انتشار روزنامهاي به نام قانون و مبارزه با رژيم قاجار را به عنوان يك راه حل مطرح كرده و ميگويد: »ميرزا ملكم خان بعد از اينكه از وزارت و سفارت افتاد و تبديل به يك عنصر شديداً مخالف با ناصرالدين شد، دست به انتشار روزنامهاي زد كه نام اين روزنامه،روزنامه قانون بود اين هم يك راه حل.« *علاوه بر ارائه راهكار در اين قسمت از بياناتش به اهانت نسبت به نظام جمهوري اسلامي پرداخته و تلويحاً آن را با رژيم مستبد قاجار مقايسه نموده است كه تاريخ و تحليلگران تاريخي بايد قضاوت كنند و تفاوت اين نظام مردمي والهي را با آن نظام خودفروخته و توتاليتر بيان نمايند.
ايجاد دولتي استبدادي براي گذر از دوره حرج و مرج
ايشان ميگويد: »راه حلهاي ديگري كه خود مشروطه، اينكه ما نظام مشروطه داشته باشيم اينكه قوا تفكيك بشود تا حتي راه حلي از قبيل ضرورت وجود يك دولت استبدادي اين هم يك راه حل بود.« *
جالب اينجاست افرادي كه دم از دمكراسي ميزنند به اين نتيجه ميرسند كه يك نظام دموكراسي مدرن ممكن است با اقليت آراء مردم حاكميت پيدا كند و براساس همين تفكر دموكراسي 25% آراء آمريكا را كه بوش پسر را به حاكميت بر آمريكا رسانيد، آن را مترقي و مدرن و با ارزش تلقي ميكنند.
تنها راه نجات ايران دست به اسلحه بردن است
ايشان در يك خط دهي زيركانه به بهانه بيان شيوه مبارزه عدهاي در زمان دكتر شريعتي ميگويد: »از دهه چهل و پنجاه كه دكتر شريعتي زندگي ميكرد، كساني بودند كه معتقد بودند، تنها راه مبارزه، تنها راه نجات ايران ، اين است كه ما دست به اسلحه ببريم و رژيم شاه را سرنگون كنيم.« *
آغاجري با توجه به مشي سازمان مطبوع خويش كه در گذشته سازمان چريكي و نظامي بوده است و با خميرمايهاي كه اطلاع دارد گروهائي مانند فرقان با تأسي به بخشي از افكار دكتر شريعتي دست به سلاح بردهاند سعي در القاء تز مبارزه مسلحانه دارد و بر اين راهكار با بيان اين عبارت تأكيد ميكند »كافي است كه اين رژيم را از طريق نظامي سرنگون كنيم تا بعد به دروازههاي آرماني برسيم.« *
راه حل سياسي
»راه حل سياسي اينكه ما مردم را دعوت به قيام بكنيم، دعوت به شورش بكنيم، تحريك بكنيم، تهييج بكنيم. « *
اگر مروري داشته باشيم به جريانات قبل و حين و بعد از خرداد 76 تا به امروز و آشوبهاي خياباني در روزهاي هفدهم تا بيست و يكم تيرماه 78 و پس از آن حوادث تبريز و خرم آباد و حوادثي كه، به بهانه بزرگداشت 16 آذر برگزار ميشود و يكي از همفكران او از تريبون مجلس شوراي اسلامي، دانشجويان را به ادامه دادن آشوبها دعوت مينمايد تا از اين حركت بر ضد ارزشهاي متعالي و خواستهاي حقيقي دانشجويان مسلمان و غيرتمند سازماندهي و بهرهبرداري شود و گروههاي سلطنت طلب و در رأس آنها رضا پهلوي و فدائيان خلق و مجاهدين (منافقين) خلق از آن حمايت ميكنند و به هواداران خود دستور ميدهند كه هرچه بيشتر به اين آشوبها و اغتشاشات دامن بزنند، آيا با توجه به راه حل سيدهاشم آغاجري انگيزه و اهداف پشت پرده اين حركتها را برملا نميسازد؟
راه حل پنجم، پروتستانتيسم اسلامي
ايشان دين اسلام را دين منحط دانسته و آن را قابل نقادي ميداند كه بايد آموزههاي دين به تعبير ايشان تاريك و عتيقه و به دور ريخته شود، برهمين اساس است كه در ادامه سخنراني خود در خانه معلم همدان با اهانت به قرآن و اهل بيت عليهِم السَّلام، دستورات و آموزههاي اسلام را با مسيحيت تحريف شده مقايسه كرده و روحانيت را با كشيشان مقايسه مينمايد و با تكيه بر اُمانيزم به تبيين اين راه حل ميپردازد.
والسلام علينا علي عبادالله الصالحين
محمدعلي محسن زاده