اخلاق عبادي- درس هفدهم

 

حج

جایگاه حج در اسلام

« إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ* فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»[1]

 

نخستین خانه ای که برا مردم بنا شده، همان است که در مکه است؛ خانه ای که برای جهانیان برکت و هدایت است. در آنجا آیات روشنی از جمله مقام ابراهیم(ع) است و هر کس داخل آن شود. برای خدا، حج آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است و هر کس کفران ورزد (و آن را ترک کند) خدا از عالمیان بی نیاز است.

 

عنوانهای «اولین خانه» ، «مبارک»، «هدایتگر همه»، «نشانه های روشن»، «مقام ابراهیم» و «امنیت » کافی است که اهمیت و ویژگی «حج» را نمایان سازد . چنین تعابیری در مورد هیچ یک از عبادات اسلامی به کار نرفته است. این تعبیرها خود، گویای مقام والای حج در اسلام است.انتهای آیه نیز ، هشداری است به کسانی که حج را ترک می کنند و اینکه تشریح حج و امنیت مکه به سود مسلمانان حج گزار استو با اشاره به بی نیازی خدا از همه، خسران ترک مراسم حج را متوجه تارکان آن می کند، چنان که رسول اکرم (ص) نیز به آنان چنین وعید می دهد:

«منْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتّی یَمُوتَ بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرانِیّاً»[2]

کسی که حج را به تاخیر بیندازد تا بمیرد، خداوند او را روز واپسین ، یهودی یا مسیحی بر می انگیزد.

امیر مومنان علی (ع) ، فلسفه تشریع حج را تقویت دین مقدس اسلام دانسته، فرموده است:

«فَرَضَ اللهُ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدّینِ»[3]

خداوند حج را به منظور تقویت دین واجب نمود.

احیا گر حج ابراهیمی ، حضرت امام خمینی پیرامون حج فرمود:

حج کانون معارف الهی است، حج پیام آور ایجاد و بنای جامعه ای به دور از رذائل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همه صحنه های عشق آفرین زندگی یک انساسن و یک جامعه متکامل در دنیاست و مناسک حج، مناسک زندگی است…. حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند می شوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاست های اجتماعی آن نترسند از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت.[4]

نگاهی به اسرار حج

درک عمیق و بیان اسرار حج، فکر و قلمی بزرگ و مجالی وسیع می طلبد، که از عهده این قلم خارج است، علاوه بر اینکه این کنگره عظیم از ابعاد گوناگونی سیاسی * ، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و… قابل بررسی است. در اینجا تنها گوشه ای از دریای معارف حج را با استمداد از سخن ترجمان وحی، حضرت سجاد (ع) ، بازگو می کنیم. امید آنکه با همین مقدار اندک نیز بتوانیم تا حدودی به محتوای عمیق و سازنده آن در بعد اخلاقی پی ببریم.[5]

احرام بستن: حرام دانستن کلیه کارهای حرام و کمر همت بر ترک آن بستن.

گفتن لبیک: پاسخ مثبت به خدا و سر دادن سرود اطاعت و دوری از معصیت.

طواف کعبه: حاجی با ورود به مکه مکرمه ، قصد ملاقات خدا را می کند و با طواف گرد خانه او و تقدیس ارکان کعبه در پناه خدا قرار می گیرد.

استلام حجر: (دست زدن به سنگ سیاه و مقدس که در رکن کعبه قرار دارد ) ؛ به منزله مصافحه و بیعت با خدا و اطاعت از اوست.

ایستادن در کنار مقام ابراهیم (ع):به معنای استقامت در اطاعت از خدا و دوری از گناه است و نماز خواندن در آن محل بینی شیطان را به خاک می مالد.

نوشیدن آب زمزم: چشم پوشی از معصیت است.

سعی میان صفا و مروه: به معنای میان خوف و رجاء زندگی کردن است.

رفتن به منا: به قصد ایمن شدن مردم از دست و دل و زبان حاجی می باشد.

وقوف در عرفات: به معنی شناخت و معرفت خداست.

وقوف در مشعر (محل شعور): قصد اشعار قلبی به تقوای الهی است.

رمی جمره: هدف قرار دادن شیطان و تیراندازی به سوی اوست.

تراشیدن سر: پاکیزگی سر و مغز از زشتی و پلیدی به سان روز ولایت.

قربانی کردن: کشتن طمع و آزمندی و دستیابی به ورع و اقتدا به سنت ابراهیم (ع) در در قربانی کردن عزیزترین کس خویش در راه خدا.

حج و خود سازی

مراسم باشکوه حج، علاوه بر اینکه تمام حرکاتش عبادت است و باید با قصد تقرب به خدا انجام پذیرد، جنبه هدایتگری دارد و هر یک از اعمال آن به گونه ای است که حاجی را ارشاد و هدایت می کند و به عمق معنویت ، خود سازی، تحرک و امید رهنمون می شود. حاجی با درآمدن از لباس های خویش و پوشیدن لباس احرام احساس می کند که از «خود» کنده شده، پوسته پوچ «منیت» را رها کرده و به «جمع» پیوسته؛ جمعی که مانند او در جستجوی خدایند؛ جمعی با معنویت و صفا که بدون هر گونه تشخیصی و تهی از خود پرستی و جاه طلبی و شهوت مال و تمایل جنسی «لبیک» گوی خدایند.

طواف و چرخیدن گرد خانه خدا نیز تمرین اطاعت و تسلیم بی چون و چرا در برابر حق و پشت پا زدن به همه زرق و برق های مادی و پشت کردن به کاخ های اهریمنی است که باید به طور دقیق و حساب شده و آگاهانه انجام گیرد و حاجی با تمام وجود خویش پروانه شمع حق گردد و از هر گونه شرک و ریا گسسته، به توحید خالص رو آورد.

«وقوف» در «عرفات»و «مشعر الحرام» یعنی ماندن در بیابان ماسه ای داغ عرفات که عرق بدن همه حاجیان را در می آورد، همین طور گرد و غبار آن بر سر و روی و بدن آنها می نشیند. سپس کوچ شبانه از عرفات به مشعر و بیتوته شبانه در بیابانی دیگر، که در درک موقعیت خواری و ذلت انسان در برابر خدا بسیار مفید است، منیت های او را می کشد و توجه به خد را افزون می کند.

آنگاه حاجی با مویی ژولیده ، بدنی خسته و پر غبار ، رهسپار «منا» سرزمین مبارزه با شیطان ها و قربانی کردن هواها و هوس ها می شود، شیطان را طرد می کند و علایق را قربانی کوی دوست می سازد. بعد از آن با تراشیدن سر، نشان غلامی محبوب بر خود می زند و برای شرفیابی به محضر دوست، بار می یابد و به گرد خانه اش می گردد. همه این مناسک باید با «قصد قربت» و آهنگی برخاسته از جان حاجی انجام گیرد تا روح او را مطیع صاحب خانه سازد؛ پنجره معنویت و خود سازی را به رویش بگشاید ، پیام حج را در یابد و در راه پالایش و آراستگی جسم و جان خویش الهام گیرد.

اخلاق در حج

از جمله مسائلی که در حج بر آن تاکید شده، نیکو سازی رفتار فردی و اجتماعی است. اهمیت این موضوع به اندازه ای است که در متن احکام حج و در قرآن کریم بدان تصریح شده است.

حج گزار باید از لحظه «احرام» تا پایان مراسم پر شکوه حج، از هر گونه کنش منفی در رفتار و گفتار خویش بپرهیزد و جز یاد خدا و سخن زیبا از او سر نزند.

امام صادق از قول پدرش (ع) چنین نقل می کند:

«لا یَعْبَأُ بِمَنْ یَؤُمُّ هذَا الْبَیْتَ اِذا لَمْ یَکُنْ فیهِ ثَلاث خِصالٍ: خُلْقٌ یُخالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ، اَوْ حِلْمُ یَمْلِکُ بِهِ غَضَبَهُ،‌ اَوْ وَرَعُ یَحْجُزُهُ عَنْ مَحارِمِ اللهِ»[6]

به کسی که آهنگ این خانه (کعبه ) می کند ، اگر سه خصلت در او نباشد اعتنایی نمی شود،

1-اخلاق نیکی که با رفیقانش خوشرفتاری کند. 2- بردباری ای که با آن خشمش را کنترل کند . 3- ورعی که او را از محرمات الهی باز دارد.

بنابراین ضرورت دارد که زائر خانه خدا در کنش های مثبت و منفی خویش، در بعد فردی و و اجتماعی ، مراقب باشد که مرتکب خلاف نشود، با مسئولان و ماموران داخلی و خارجی، همسفران، حاجیان سایر کشورها، خدمه فرودگاه و منزل، رانندگان و … رفتار خوش و اسلامی داشته باشد، کسی را از خود نرنجاند، همدل و غمخوار یاران و مسلمانان باشد، بهداشت فردی و اجتماعی را مراعات کند و از هر گونه کمکی به همراهان دریغ نورزد.

امام زین العابدین (ع) با همه قدر و منزلی که داشت، در مسافرت ها به طور ناشناس با قافله ها همراه می شد و با آنان قرار می گذاشت که برخی نیازمندیهایشان را برآورده سازد.[7]

امام صادق (ع)فرمود:

در نصایح لقمان به پسرش آمده است : هر گاه با گروهی همسفر شدی در کارها زیاد با آنان مشورت کن. بر روی آنان فراوان لبخند بزن. در مورد زاد و توشه ات سخاوتمند باش. هر گاه صدایت کردند پاسخ گو. اگر به یاریت طلبیدند بشتاب. پیوسته خاموش باش و زیاد نماز بگزار.در شهادت به حق شرکت کن. در حرکت کردن با آنان موافقت کن. در انجام امور کوشا باش. اگر از تو وام خواستند به آنان بپرداز. حرف بزرگترها را بشنو و به درخواستشان پاسخ مثبت بده… فرزندم! برای هیچ کاری نماز را از اول وقت تاخیر نینداز و آن را با جماعت بخوان… تا آنجا که امکان دارد، صدقه بده. هر چه می توانی کتاب خدا را تلاوت کن. حتی هنگام سواری، تسبیح و دعا را فراموش مکن….[8]

حج و ولایت

در فرهنگ مسلمانان راستین و حاجیان صادق ، حج «بیت الله الحرام» از زیارت رهبران معصوم جدا نبوده است و پروانگان کعبه خدا همواره گرد وجود مقدس «نبی» یا «ولی خدا» پر سوخته اند و حج ابراهیمی را که سنت نبوت است با «ولایت» به وسیله رشته های عشق و محبت خویش پیوند داده اند و تعبیر امیر مومنان (ع) «حج» را با «ولایت» تکمیل کرده اند:

«وَ أَتُّموا بِرَسُولِ اللهِ (ص) حَجَّکُمْ إِذا خَرَجْتُمْ إِلی بَیْتِ اللهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفاءٌ، بَذلک أُمِرْتُمْ وَ اَتِمُّوا بِالْقُبورِ الَّتی أَلرَمَکُمُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ زِیارَتَها وَ حَقَّها …..»[9]

پس از رفتن به خانه خدا ، با (زیارت) پیامبر (ص) حجتان را کامل کنید و ترک آن ناسپاسی و ستم است. به این (زیارت) امر شده اید (همین طور) با (زیارت) قبرهایی که خداوند بزرگ زیارت و حق آنها را بر شما واجب کرده، حجتان را کامل کنید.

امام صادق (ع) فرمود:

«اِذا حَجَّ اَحَدُکُمْ فَلْیَحْتِمْ بَزیارَتِنا لِأَنَّ ذلِکَ مِنْ تَمامِ الْحَجَّ»[10]

هر گاه یکی از شما حج به جا اورد ، باید آن را به زیارت ما (اهل بیت) تمام نماید. زیرا زیارت ما تکمیل کننده حج است.

همچنین فرمود:

«تَمامُ الْحَجَّ لِقاءُ الأْمامِ»[11]

تکمیل حق به دیدار امام است.

روشن است که وقتی زیارت مشاهده مشرفه پیامبر و امامان (ع) مایه تکمیل حج است، زیارت آن بزرگواران در حال حیاتشان و اطاعت و فرمانبرداری از آنان نزد خدا بسی ارزشمند تر خواهد بود. ابو حمزه ثمالی گوید:

به حضرت امام محمد باقر(ع) شرفیاب شدم. آن حضرت در کنار درب ورودی مسجد الحرام نشسته بود و حاجیان را که در حال طواف بودند نظاره می کرد. امام به من فرمود: ای ابو حمزه! این مردم چه وظیفه ای دارند؟ من نتوانستم پاسخ آن حضرت را بدهم. او فرمود:

«إِنَّما اُمِرُوا أَنْ یَطَّوَّفُوا بِهذِهِ الْأّحْجارِ ثُمَّ یَأْتونا فَیُعْلِمُونا وِ لایَتَهُمْ»[12]

اینها وظیفه دارند که گرد این سنگها (کعبه) بچرخند سپس نزد ما آیند و ولایتشان را اعلام نمایند.

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود

حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست؟

بنابراین، برگزاری مراسم پر شکوه حج باید با رهبری امامی لایق و شایسته صورت پذیرد و پیوند «حج» و «ولایت» امر ضروری است.

به امید روزی که حاجیان جهان اسلام با شناخت و معرفتی کامل به برپایی حج ابراهیمی توفیق یابند.


آل عمران (3)، آیات 96-97.[1]

بحار الانوار ، ج77، ص58.[2]

نهج البلاغه ، حکمت243، ص1197.[3]

پیام استقامت.[4]

ر. ک. مستدرک الوسائل، ج10، 166.[5]

وسائل الشیعه، ج8، ص403.[6]

همان، ص315.[7]

همان، ص323-324.[8]

بحار الانوار، ج100، ص139.[9]

وسائل الشیعه، ج10، ص254.[10]

همان.[11]

علل الشرایع، ص406.[12]


جستجو