سنگها وخواص درمانی انها


امام رضا علیه السلام می فرمایند : اولین کوههایی که اقرار به ولایت حضرت علی علیه السلام کردند، کوههای فیروزه ، عقیق و یاقوت بوده اند.
امام رضا (علیه السلام) همچنین درباره همراه داشتن سنگ جزع یمانی از پدرانش از علی(ع) فرمود: روزی رسول خدا (ص) آمد درحالی که در دست او انگشتری با نگین جزع یمانی بود برای ما نماز خواند و وقتی نمازش تمام شد آن را به من داد و فرمود:یا علی! این انگشتر را به دست راستت کن و با آن نماز بخوان .آیا میدانی ثواب نماز خواندن با انگشتری که نگین جزع یمانی دارد هفتاد نماز است و جزع تسبیح می گوید و استغفار می کند و ثوابش را به صاحبش می نویسند.( عیون اخبار الرضا ج2ص132)
و در حدیث معتبر دیگری درباره تاثیر یاقوت بر بدن و ایجاد آرامش از حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل شده که انگشتر یاقوت در دست کنید که پریشانی را زایل می کند و در روایت دیگری آن حضرت فرمودند : هر که انگشتری یاقوت در دست کند فقیر نشود.
امام رضا علیه السلام سنگ زبرجد را مایه توانگری و در امان بودن از فقر دانسته می فرمایند: انگشتر ” زبر جد ” در دست داشتن فقر را به توانگری بدل می کند و هر که انگشتری یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود و در حدیثی دیگر از حضرت امام رضا (علیه السلام) این عبارت در مورد سنگ زمرد وارد شده، فرمود که انگشتر زمرد در دست داشتن فقر را به توانگری بدل می کند.
همچنین امام رضا علیه السلام درباره خواص سنگ عقیق می فرماید : کسی که انگشتر عقیق در دست کند و قرعه را بردارد ، شانس او برای برنده شدن بیشتر است و قرعه بهتری خواهد داشت (کافی 6 / 470 ، ثواب الاعمال ص 175) و در حدبثی دیگر نزدیک به همین مضمون می فرماید: انگشتر عقیق فقر را از میان می برد ، و دست کردنش نفاق و دو رویی را محو می کند.( وسائل 5/ 85 ، جامع الاخبار ص 134)
در این میان اهل بیت علیهم السلام خود نیز انگشترهایی با نگینهای مختلف استفاده می کرده اند که به بیان انها می پردازیم.
انچه مسلم است در گذشته، پیشوایان دین و مردان الهی، عبارتی خاصّ بر روی نگین انگشترشان نقش می‏ کردند و تاریخ نگاران، آن را ثبت و گزارش نموده ‏اند. (امام کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنّت، ص 15)

  1. هر یک از امامان معصوم (ع) انگشترهای مختلفی داشتند که بر آن عبارت هایی نوشته و حَک شده بود، و – چنانچه خواهیم دید- محتوای بیشتر این عبارات، نشانگر تکیه و توکّل ائمّه اطهار (ع) بر خدای متعال و بندگی اوست و بدین وسیله مردم را نیز به این حقیقت دعوت می فرمودند.
    نقش انگشترى:
  2. امام علی (ع): «اللَّهُ‏ الْمَلِکُ‏ وَ عَلِیٌّ‏ عَبْدُه»؛ (خصائص الائمه (ع) (خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام)، ص 39)در نقلی دیگر فقط «اللَّهُ‏ الْمَلِکُ» آمده است. (الکافی، ج 6، ص 473) و «أَسْنَدْتُ‏ ظَهْرِی‏ إِلَى‏ اللَّه». (فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت‏، ‏ ج 1، ص 344)
  3. امام حسن مجتبی (ع): «الْعِزَّةُ لِلَّهِ»؛‏ (الکافی، ج 6، ص 474؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 56، )و «حَسْبِی اللَّه». (لکافی، ج 6، ص 473.)
  4. امام حسین (ع): «حَسْبِی اللَّه»، (لکافی، ج 6، ص 473. )و «إِنَ‏ اللَّهَ‏ بالِغُ‏ أَمْرِه‏». (عیون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 56؛ الکافی، ج 6، ص 474.)
  5. امام سجّاد (ع): آن حضرت انگشتر امام حسین (ع) را که نقش «إِنَ‏ اللَّهَ‏ بالِغُ‏ أَمْرِه‏» داشت، در دست می کردند. (الکافی، ج 6، ص 474.)
    همچنین دارای انگشترهایی با نقش های دیگری مانند «وَ ما تَوْفِیقِی‏ إِلَّا بِاللَّه»، (بحارالانوار، ج 46، ص 14 ) و «خَزِی‏ وَ شَقِی‏ قَاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی» (بحارالانوار، ج 46، ص 474؛ ، الأمالی، ص 131)بودند.
  6. امام باقر (ع): «رَبِّ‏ لا تَذَرْنِی فَرْداً»، (بحارالانوار، ج 46، ص 345. )و «الْقُوَّةُ لِلَّهِ‏ جَمِیعاً». (کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 133)
  7. امام جعفر صادق (ع): «اللَّهُ‏ خالِقُ‏ کُلِ‏ شَی‏ء»، ( الکافی، ج 6، ص 473. ) و «اللَّهُمَّ أَنْتَ‏ ثِقَتِی‏ فَقِنِی‏ شَرَّ خَلْقِک‏». (الکافی، ج 6، ص 473؛) و در برخی منابع حدیثی عبارت «ربّ أَنْتَ‏ ثِقَتِی‏ فَقِنِی‏ شَرَّ خَلْقِک»؛ ( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 302، ) و نیز «رَبِّ یَسِّرْ لِی أَنْتَ‏ ثِقَتِی‏ فَقِنِی‏ شَرَّ خَلْقِک» آمده است؛ ( دعائم الإسلام‏، ج 2، ص 165، )
  8. امام موسی کاظم (ع): «الْمُلْکُ‏ لِلَّهِ‏ وَحْدَه». (بحارالانوار، ج 48، ص 11.)
  9. امام رضا (ع): «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ». (الکافی، ج 6، ص 474.)
  10. امام جواد (ع): «حَسبیَ اللهُ حافِظی». (مکارم الاخلاق، ص 91،)
  11. امام هادی (ع): «الله رَبّی و هو عِصمَتی مِن خَلقِه» (ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج 2، ص 460. )و «حِفْظُ الْعُهُودِ مِنْ‏ أَخْلَاقِ‏ الْمَعْبُود». (التتمة فی تواریخ الأئمة (ع)، ص136و بحارالانوار، ج 50، ص 117.)
  12. امام حسن عسکری (ع): «سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ لَهُ‏ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض». (بحارالانوار، ج 50، ص 238.)
  13. امام زمان حضرت حجت (عج): «أنا حجة الله و خالصته»، (إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عج 1، ص 428ونجم الثاقب فی أحوال الإمام الغائب‏، ج 1، ص 101 ) و به نقلی «أنا حجّة الله» ( منتهی الآمال، ج 3، ص 1975)است.
    در روایات به جنس نگین و حلقه آن، طرح روی آن و نحوه و کیفیت گذاشتن انگشتر وجود دارد. مثلاً به نگین عقیق توصیه و باعث برکت و ایمنی از بلاها خوانده شده است (وسایل الشیعه، ج 5، ص 91.)و در مورد حلقه آن به حلقه های نقره ای سفارش شده است. (وسایل الشیعه، ج 5، ص 93.)و در باره طرح روی آن به ذکر هایی با مضامین عالی مثل «الله الملک» (خداست که پادشاه است)[ یا «محمد نبی الله و علی ولی الله»توصیه شده است. (وسایل الشیعه، ج 5، ص 91.)همچنین به گذاشتن آن در انگشتان دست راست بسیار توصیه شده و یکی از نشانه های شیعه بودن شمرده شده است. در روایاتی به نقل از امام موسی کاظم (ع) آمده: «… حضرت علی(ع) در دست راست انگشتری می کرد، چون او بعد از رسول الله(ص) امام اصحاب یمین بوده … و این علامت شیعیان ما است …» (وسایل الشیعه، ج 5، ص 82.)یعنی در دست راست کردن انگشتر به تبعیت از امیر المومنین (ع) و پیامبر (ص) است. به این ترتیب که پیامبر (ص) و حضرت علی (ع)، امام اصحاب یمین هستند. و در دست راست کردن انگشتر ایشان نماد و نشان دهنده این مطلب است و شیعیان برای اتحاد و تمسک به روش امامان خود از این روش تبعیت کنند.
    البته باید توجه داشت که همه توصیه ها و فضیلت های بیان شده در باب گذاشتن انگشتر آن هم در دست راست، استحبابی هستند؛ یعنی الزامی در آنها نیست. در بعضی از روایات، مواردی غیر آنچه در بالا گفته شد، مجاز دانسته شده است؛ مثلاً طبق روایتی از امام صادق (ع) انگشتری از پیامبر اکرم (ص) را بدون نگین معرفی کرده و فرموده اند: «انگشتر رسول الله (ص) از نقره بود و نگین نداشت»(وسایل الشیعه، ج 5، ص 77.)و یا در مورد این که در چه دستی باشد. در روایاتی از امام موسی کاظم (ع) درباره این که در دست راست باشد، سوال شده، حضرت جواب داده اند: «اگر خواستی در دست راست و اگر خواستی در دست چپ».(وسایل الشیعه، ج 5، ص 79)
    شرف الشمس:
    در برخی از روایات نیز شرف و بهترین مکان شمس (خورشید) را برج حمل دانسته است.( بحارالانوار، ج ‏54، ص 226) در دیوان منسوب به امام علی (ع) شعری است که شکل شرف شمس در آن آمده است، در این شعر امام (ع) می فرماید:
    ثلاث عصی صففت بعد خاتم على رأسها مثل السنان المقوم‏
    و میم طمیس أبتر ثم سلم إلى کل مأمول و لیس بسلم‏
    و أربعة مثل الأصابع صففت تشیر إلى الخیرات من غیر معصم‏
    و هاء شقیق ثم واو مقوس علیها إذا یبدو کأنبوب محجم‏
    فیا حامل الاسم الذی لیس مثله توق من الأسواء تنج و تسلم‏
    فذاک اسم الله جل جلاله إلى کل مخلوق فصیح و أعجم‏( دیوان ‏إمام‏ علی (ع)، ص 393،)
    بنابراین شعر؛ شکل شرف شمس از این قرار است:
    البته در این روایت، به زمان نگارش اشاره ای نشده است؛ به همین سبب در برخی از استفتاءات از مراجع معظم تقلید درباره استفاده از انگشتری که اذکار و شکل مشهور به شرف شمس در آن حک شده است، چنین آمده است:« این حرز منسوب به امیر المؤمنین (ع) است، که بر روی سنگ های قیمتی مانند عقیق نوشته می شود، پس به دست کردن چنین انگشتری به قصد رجا (به امید کسب ثواب) اشکالی ندارد.( ما رأیکم فی الحرز المسمى «شرف شمس» المنسوب إلى أمیر المؤمنین علیه السلام؟
    بسمه تعالى: هذا الحرز منسوب للإمام أمیر المؤمنین علیه السلام و یکتب على الأحجار الکریمة و لا بأس بلبسها رجاءً بجعلها فی خاتم و اللّٰه العالم. نک :تبریزی، جواد بن علی، صراط النجاة، ج 10، ص 426،)
    پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «امّتم را از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط و اشاره نهی می‌کنم».( وسائل الشیعة، ج 5، ص 97)و فرمود: «یا علی! انگشتر در انگشت وسط و اشاره قرار نده … و انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار».(همان)
    ۲. روایاتی نقل شده که نشان می‌دهند شخص پیامبر اکرم(ص) در انگشتان اشاره و وسط، انگشتر قرار می‌دادند؛ مانند حدیث: «و بسیار بود که پیامبر(ص) انگشتر را به انگشت وسط در مفصل قرار می‌داد، و گاه به ‌همین نحو در انگشت شست قرار می‌داد».( مکارم الاخلاق، ص 37)
    در این‌گونه موارد که در ظاهر بین روایات تعارض وجود دارد، باید آنها را با هم جمع نمود؛ با توجه به روایات نهی چنین به دست می‌آید که نهی از قرار دادن انگشتر در انگشت شست و وسط، در صورتی است که انگشترها فقط در این دو انگشت باشند، امّا اگر انگشت کوچک و انگشت کناری آن، انگشتر داشته باشند در این صورت انگشتر داشتن سایر انگشتان اشکال ندارد؛ مانند این‌که در روایات آمده، انگشتر به انگشتان دست راست کردن از نشانه‌های مؤمن است،( «روی عن الصادق(ع) أنه قال علامات المؤمن خمس صلاة إحدى و خمسین و تعفیر الجبین و التختم بالیمین و زیارة الأربعین و الجهر ب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»؛ ، عوالی ‏اللآلی، ج 4، ص 37)
    همچنان‌که برخی از بزرگان فرمودند: نهی در این‌جا نهی تنزیهی و کراهتی است، نه نهی تحریمی؛( مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام‌، ج ‌5، ص 366‌)یعنی مکروه است که در دو انگشت وسط و اشاره انگشتر قرار داده شود.
    در برخی کتاب‌های روایی نقل شده که حضرت فاطمه(س) دارای انگشتری با جنس نقره بودند(کتاب الغیبة ص 297)و بر روی نگین آن ذکرهایی نوشته شده بود که به‌طور گوناگون نقل شده است:
  14. «اَمِنَ الْمُتَوکِّلُون»؛( بحار الانوار، ج ‏43، ص 9.) آنان که توکل می‌کنند، در امانند.
  15. «اللَّهُ وَلِیُّ عِصْمَتی»؛( عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال(مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد)، ج ‏11، قسم اول، فاطمة(س)، ص 65،) خداوند نگهدار و ولی عصمت و پاکی من است.
  16. «سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ بِکَلِماتِهِ»؛(همان) منزّه است خدایى كه با كلمات خود جنّ را مهار كرده است‏.
    البته برخی تصاویری که از انگشتر حضرتشان در فضای مجازی منتشر شده است، قابل تأیید نیست.
    «امام علی(ع) از چهار نگین استفاده می‌کردند: انگشتری با نگین یاقوت، انگشتری با نگین فیروزه، انگشتری از جنس حدید صینی و انگشتری با نگین عقیق».( شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1 )
    امام صادق(ع) از پیامبر اسلام نقل کرده است: «مرد؛ در حالی که انگشتر آهن در دست دارد، نماز نخواند»( کراهت در نماز) ( وسائل الشیعة، ج 4، ص 417)در روایتی دیگر نیز امام صادق(ع) نماز با انگشتر آهن را مجاز ندانسته‌اند.( وسائل الشیعة، ج 4، ص 418)
    کراهت مطلق: امام صادق(ع) فرمود: «به غیر از نقره، انگشتری به دست نکنید؛ زیرا رسول خدا فرمود: دستی که در آن انگشتر آهن باشد پاک نگردد!».(همان)
    روایتی هم از امام صادق(ع) وارد شده که ایشان استفاده از این انگشتر را جهت دفع خطر دشمن و اشرار توصیه کرده‌اند، البته فرموده‌اند: «من در غیر از این موارد دوست ندارم از این انگشتر استفاده کنم».( وسائل الشیعة، ج 14، ص 403.)این روایت با روایتی که می‌گوید: «امام علی(ع) از انگشتر حدید صینی استفاده می‌کردند»، تعارضی ندارد؛ زیرا در روایت مذکور نیز آمده است که امام علی(ع) انگشتر حدید صینی را برای قوّت و نیروی آن استفاده می‌کرد.

بر اساس روایات یاد شده، اصل استفاده از انگشتر «حدید چینی» مجاز است، اما استفاده از انگشتر آهن(نه حدید صینی یا سنگ هماتیت) در نماز مکروه شمرده شده است.( خوانساری، سید احمد، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ج 1، ص 283) در مکاتبه‌ای که حمیری از امام زمان(عج) روایت کرده،( شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 379) نماز با انگشتری از «خماهن» مکروه اعلام شده است: «…عَنِ الْفَصِّ الْخُمَاهَنِ هَلْ تَجُوزُ فِیهِ الصَّلَاةُ إِذَا کَانَ فِی إِصْبَعِهِ الْجَوَابُ: فِیهِ کَرَاهَةٌ أَنْ یُصَلِّیَ فِیه؟( وسائل الشیعه، ج 4، ص 420.)
افرادی «خُماهن» را همان حدید چینی می‌دانند که در نگاه این افراد، استفاده از حدید چینی هم مانند دیگر آهن آلات در نماز مکروه خواهد بود(حر عاملی،‌محمد بن حسن، هدایه الأمه، ج2، ص 87،)
از طرفی، داشتن دیگر وسائل آهنی اگر در مواقع ضرورت مانند جنگ و… باشد برای نمازگزار اشکالی ندارد. (مرحوم صاحب وسائل عنوان باب را این‌گونه انتخاب کرده است: «باب کراهت نماز در آهن مکشوف و آشکارا در غیر ضرورت و در…»؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 417.)
در برخی اخبار، به جنس انگشتر آن حضرات نیز اشاره و به استفاده از آنها توصیه شده است.( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ص 173 – 176) 1
نقل است وقتی نام پیامبر(ص) و ادعای نبوت ایشان به گوش نجاشی پادشاه حبشه رسید، به اطرافیانش گفت: باید این مرد را آزمایش کنم! برای او هدایایی می‌فرستم و به راست و یا دروغ بودن ادعایش پی می‌برم. سپس هدایای گران‌بهایی مانند نگین یاقوت و عقیق را برای پیامبر فرستاد. وقتی این هدایا به حضرتشان رسید، آنها را میان اصحاب خود تقسیم کرده و برای خود تنها نگین عقیق سرخی را برداشت.( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، ج ‏3، ص 306)
«پیامبر(ص)، انگشتری از جنس نقره بر دست خود قرار داده بودند».( مکارم الأخلاق‏، ص 37 )همچنین در روایت دیگر، ابن عباس می‌گوید: پیامبر خدا(ص) می‌خواست برای عجم‌ها نامه‌ای بنویسد و آنها را سوى خدا دعوت کند. یکى گفت: اى پیامبر خدا! آنها نامه‌اى را که مهر نداشته باشد نمی‌پذیرند. لذا پیامبر(ص) فرمود تا انگشترى از آهن براى او بسازند و در انگشت خود کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: «آن‌را از انگشت خود بینداز» و پیامبر آن‌را انداخت. بعد فرمود تا انگشترى دیگر براى او بسازند و انگشترى از مس براى وى ساختند که آن‌را در انگشت خود کرد. جبرئیل دوباره گفت: «این را از انگشت خود بینداز»، پیامبر آن‌را نیز از انگشت خود انداخت و فرمود تا انگشترى از نقره براى وى بسازند. وقتی آن‌را نزد آن‌حضرت آوردند و به انگشت خود کردند، جبرئیل آن‌را تغییر نداد.( تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏4، ص 281 – 282)
«پیامبر، انگشتری داشت که از آهن بود و روی آن از نقره پوشیده شده بود. آن‌را معاذ بن جبل به ایشان هدیه داده بود.( مکارم الأخلاق، ص 37.)
نقش انگشتر پیامبر اکرم(ص) نیز در منابعی گزارش شده است:«مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله») مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏3، ص 307و دعائم الإسلام‏، ج ‏2، ص 165)
عبدالله بن سنان می‌گوید با امام صادق(ع) راجع به انگشتر پیامبر(ص) صحبت می‌کردیم، آن‌حضرت فرمود: «آیا دوست داری که آن‌را به تو نشان دهم؟» عرض کردم: بله. پس دستور فرمود تا کیسه‌ای مهر کرده از درون خانه بیاوردند، حضرت درِ آن‌را باز فرمود و انگشتر از آن بیرون آورد که جنس آن نقره بود و نگینی سیاه‌رنگ داشت و بر روی آن نوشته شده بود: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ»( کافی، ج ‏6، ص 474)

  1. «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و «صدق الله»:
    امام صادق(ع) فرمود: پیامبر خدا(ص) دو انگشتر داشت، بر یکى نوشته شده بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و بر دیگرى نوشته شده بود: «صدق الله».( خصال‏، ج ‏1، ص 61)
  2. «لا اله الله، محمد رسول، علی ولی الله»:
    پیامبر اکرم(ص) انگشتر عقیقی که نجاشی پادشاه حبشه برای ایشان فرستاده بود را به امام علی(ع) دادند تا در یک سطر بنویسد «لا اله الا الله». امام(ع) هم نگین را به حکاک داد و به او فرمود بر روی آن دو جمله در دو سطر بنویس که یک سطر آن «لا اله الا الله» که پیامبر آن‌را دوست دارد و یک سطر هم «محمد رسول الله» را که من دوست دارم. بعد از مدتی امام(ع) انگشتر را نزد پیامبر(ص) آوردند. پیامبر(ص) از امام(ع) پرسیدند که چرا سه جمله بر روی انگشتر نقش بسته شده است؟ امام(ع) جواب دادند که من به حکاک گفتم که بنویسد «لا اله الا الله و محمد رسول الله». در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله! خداوند به تو سلام فرستاد و فرمود: ای پیامبر! امر کردی بر روی انگشتر آنچه تو دوست داری را بنویسد و علی(ع) هم امر کرد که بنویسد آنچه را دوست دارد و من هم آنچه که دوست داشتم را نوشتم و آن «علی ولی الله» است.( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏3، ص 306.)
    در روایت دیگری نقل شده است که نقش انگشتری رسول خدا(ص)، «صدق الله الحق، محمد رسول الله» بود.( الطبقات الکبرى، ج ‏1، ص 369)
    از ابن سیرین نقل شده است که نقش انگشترى رسول خدا(ص) «بسم الله محمد رسول الله» بود.( الطبقات‏الکبرى، ج ‏1، ص 368.)
    امام رضا علیه السلام می فرمایند : اولین کوههایی که اقرار به ولایت حضرت علی علیه السلام کردند، کوههای فیروزه ، عقیق و یاقوت بوده اند.
    امام رضا (ع) همچنین درباره همراه داشتن سنگ جزع یمانی از پدرانش از علی(ع) فرمود: روزی رسول خدا (ص) آمد درحالی که در دست او انگشتری با نگین جزع یمانی بود برای ما نماز خواند و وقتی نمازش تمام شد آن را به من داد و فرمود:یا علی! این انگشتر را به دست راستت کن و با آن نماز بخوان .آیا میدانی ثواب نماز خواندن با انگشتری که نگین جزع یمانی دارد هفتاد نماز است و جزع تسبیح می گوید و استغفار می کند و ثوابش را به صاحبش می نویسند.( عیون اخبار الرضا ج2ص132)
    و در حدیث معتبر دیگری درباره تاثیر یاقوت بر بدن و ایجاد آرامش از حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل شده که انگشتر یاقوت در دست کنید که پریشانی را زایل می کند و در روایت دیگری آن حضرت فرمودند : هر که انگشتری یاقوت در دست کند فقیر نشود.
    امام رضا علیه السلام سنگ زبرجد را مایه توانگری و در امان بودن از فقر دانسته می فرمایند: انگشتر ” زبر جد ” در دست داشتن فقر را به توانگری بدل می کند و هر که انگشتری یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود و در حدیثی دیگر از حضرت امام رضا (علیه السلام) این عبارت در مورد سنگ زمرد وارد شده، فرمود که انگشتر زمرد در دست داشتن فقر را به توانگری بدل می کند.
    همچنین امام رضا علیه السلام درباره خواص سنگ عقیق می فرماید : کسی که انگشتر عقیق در دست کند و قرعه را بردارد ، شانس او برای برنده شدن بیشتر است و قرعه بهتری خواهد داشت (ثواب الاعمال ص 175) و در حدبثی دیگر نزدیک به همین مضمون می فرماید: انگشتر عقیق فقر را از میان می برد ، و دست کردنش نفاق و دو رویی را محو می کند.( جامع الاخبار ص 134)

امام صادق(ع) در گفت‌وگویی که با مفضل داشتند، ضمن برشمردن انگشترهایی که مورد توصیه قرار گرفته است، به دُرّ نجف اشاره کرده و فایده آن‌ را این‌گونه بیان فرمودند: «…آن چیزهایی که خداوند عالمیان در آن تل‌هاى سفید نجف اشرف ظاهر می‌کند؛ (یعنى درّ نجف)». مفضّل پرسید: استفاده از آن چه فضیلتی دارد؟ حضرت فرمود: ‏«هر کسی آن‌را در دستش کرده و به آن نگاه کند، خداوند متعال در هر نگاه او ثواب “زَورَه‌اى” در نامه عملش می‌نویسد که ثواب آن مثل ثواب پیغمبران و بندگان شایسته خدا باشد».( «…وَ مَا یُظْهِرُهُ اللهُ بِالذَّکَوَاتِ الْبِیضِ بِالْغَرِیَّیْنِ قُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ مَا فِیهِ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ مَنْ تَخَتَّمَ بِهِ وَ یَنْظُرُ إِلَیْهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَةٍ زَوْرَةً أَجْرُهَا أَجْرُ النَّبِیِّینَ وَ الصَّالِحِینَ»؛ تهذیب الأحکام، ج ‏6، ص 37، )مراد از «زوره»، حج و عمره است؛ یعنى در هر نگاه کردن حجّ و عمره‏اى در نامه اعمال او می‌نویسند که ثواب آن حج و عمره مثل ثواب پیغمبران و بندگان شایسته خدا باشد.( فرحة الغری فی تعیین قبر أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب(ع) فی النجف،‏ ص 109)
در ادامه چنین آمده است: «و اگر رحمت خداوند بر شیعیان نبود، قیمت هر دانه نگین درّ نجف به قدری گران می‌شد که کسی توانایی خرید آن‌را نداشت، ولی خدا آن‌را برای شیعیان ارزان قرار داد تا همگان – چه فقرا و چه ثروتمندان – بتوانند از آن بهره برند».(«وَ لَوْ لَا رَحْمَةُ اللهِ لِشِیعَتِنَا لَبَلَغَ الْفَصُّ مِنْهُ مَا لَا یُوجَدُ بِالثَّمَنِ وَ لَکِنَّ اللهَ رَخَّصَهُ عَلَیْهِمْ لِیَتَخَتَّمَ بِهِ غَنِیُّهُمْ وَ فَقِیرُهُمْ»؛ تهذیب الأحکام، ج ‏6، ص 37.)
بشیر دهان می گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: «چه نگینی برای انگشترم انتخاب کنم؟»
فرمود: «چرا عقیق سرخ و زرد و سفید را انتخاب نمی کنی؟ اینها در بهشت، سه کوه‌اند. معدن عقیق سرخ در بهشت در کنار خانه رسول خدا است، معدن عقیق زرد در کنار خانه فاطمه علیهاالسلام و معدن عقیق سفید در کنار خانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام. پای هر کوهی رودی روان است از برف سردتر، از عسل شیرین تر و از شیر سفیدتر که جز محمد و آل محمد و شیعیانشان از آن نمی نوشند. هر سه رود از حوض کوثر سرچشمه می گیرند و به یک جا می ریزند. این کوه های سه‌گانه خداوند را تسبیح و برای دوستان آل محمد استغفار می کنند. شیعیان آل محمّد هر یک از این سه عقیق (سرخ، زرد، سفید) را به انگشت خود کنند، جز خوبی و نیکویی و فراوانی ِ روزی و امنیت از بلاها و شر پادشاه ستمگر و انچه که مایه ترس آدمی است نخواهند دید.( بحارالانوار، ج37، ص42، حدیث17.)
در ارشاد القلوب آمده است: سزاوار است از براى كسى كه دعا مي كند پاك و رو به قبله باشد و يكى از آداب دعا اين است كه در مكان هاى شريفه و در اوقات شريفه و بعد از نماز باشد و در دستش انگشتر عقيق باشد. روايت دارد دستى كه در آن انگشتر عقيق باشد دعايش رد نمي شود و فرمود: دستى بسوى آسمان بلند نمي شود كه دوست‌تر باشد در نزد خدا از دستى كه در آن عقيق است و آن عقيق امان است در سفر و حضرت رسول فرمود: دو ركعت نماز با انگشتر عقيق بهتر است از هفتاد ركعت بدون انگشتر عقيق و فرمود: عقيق اولين گوهرى است كه اقرار به يگانگى خدا و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ولايت على عليه السلام كرد و خدا مقدر فرمود: هر دستى كه در آن انگشتر عقيق باشد و به دعا بلند شود آن را رد نكند و آن را عذاب نكند.( ارشاد القلوب – ترجمه رضايى، ج‌1، ص:368 .)
امام صادق عليه السلام می فرمایند: «هر كس انگشترى داشته باشد كه نگين آن عقيق باشد فقير نخواهد شد و مقدر او جز بهترين تقديرات نخواهد بود».( الآداب الدينية للخزانة المعينية با ترجمه عابدى، ص:235.)
در کتاب “آداب سفر در فرهنگ نيايش‌” به نقل از كتاب «فضل العقيق والتّختّم به» نوشته‌ى سيد قريش سبيع ابن مهنّاى علوى مدنى به سند متّصل از امام صادق عليه السلام آمده است: «انگشترى عقيق مايه‌ ى ايمنى در سفر است».( آداب سفر در فرهنگ نيايش، ص 126.)
سيّد قريش سبيع ابن مهنّا از غيداق و به اسناد او از ابوهاشم داود جعفرى رحمه اللَّه نقل مى‌كند كه او گفت: اسماعيل بن جعفر گفت: حضرت ابوجعفر محمّد بن على، امام باقر عليهماالسّلام، به من فرمود: «پسرم، هر كس صبح كند در حالى كه انگشترى عقيق در دست راست خود كرده باشد و پيش از آن كه كسى را ببيند، نگين انگشترى را به طرف كف دست بگرداند و سوره‌ى «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ » را تا آخر بخواند، سپس بگويد: آمنت باللَّه وحده لاشريك له و كفرت بالجبت والطّاغوت و آمنت بسرّ آل محمّد و علانيتهم و ظاهرهم و باطنهم و أوّلهم و آخرهم، (يعنى: به خدايى كه يگانه و بى‌همتاست، ايمان آوردم و از جبت و طاغوت بيزارى جستم و به امور نهان و آشكار و ظاهر و باطن و اوّل و آخر آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين معتقد گرديدم)، خداوند در آن روز او را از گزند بلاهايى كه از آسمان فرود مى‌آيد و يا به آسمان بالا مى‌رود و زيان‌هاى روى زمين و آنچه از درون آن برآيد، آسوده نگاه مى‌دارد و آن روز را تا شب در حفظ خدا و در پناه ولىّ او خواهد بود. و همو در حدیث دیگری از امام باقر عليه السّلام نقل كرده است كه آن حضرت پس از نام بردن از عقيق و بيان انواع مختلف آن، در پايان گفتار مفصّلى، چنين فرمود: هر كس يكى از انواع آن عقيق‌ها را به انگشت نمايد و از پيروان آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين نيز باشد، جز نيكى نبيند و خوبى و گشايش روزى و بى‌نيازى از مردم و ايمنى از تمام بلاها نصيبش گردد و همچنين مايه‌ى آسودگى از شرّ زمام‌دار بيدادگر و از هر كسى است كه انسان از او مى‌ترسد.( آداب سفر در فرهنگ نيايش، ص 127.)
زياد قندى از حضرت موسى بن جعفر، از پدران بزرگوارش عليهم السّلام از حسين بن على عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: هنگامى كه خداوند، موسى بن عمران را آفريد و در طور سينا با او سخن گفت، بر زمين نظرى افكند و از نور روى خود عقيق را آفريد، آنگاه فرمود: بحقّ خودم بر خود لازم كردم كه كسى را كه (انگشترى) عقيق دست كند، به آتش عذاب نكنم به شرط آن كه على عليه السّلام را دوست داشته باشد.( پاداش نيكى‌ها و كيفر گناهان‌، م ترجمه ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ص:442.)
در روايتي از پيامبر (ص) نقل شده است كه فرمود: «انگشتر عقيق با خود برداريد كه آن اول كوهي است كه اقرار كرده است از براي خدا به يگانگي و از براي من به پيغمبري و از براي تو يا علي به امامت». بنابراين معلوم است كه عقيق تشكيل شده عنصر معدني (سنگ) انگشتر عقيق اندوه را از بين مي برد. از خطرات محفوظ مي نمايد. موجب وسعت روزي و سلامتي از جميع بلاها و ايمني از شرور مي شود. از امير المومنين نقل شده كه «نماز با انگشتر عقيق چهل درجه زيادتي دارد بر نماز بدون انگشتر عقيق». در روايت ديگري نقل شده كه «دو ركعت نماز با انگشتر عقيق بهتر است از هزار ركعت كه با آن نباشد». شرف شمس: انگشتر شرف الشمس همان انگشتري عقيق است كه بر آن اسماي متركه نوشته شده است. بنابراين همان خواص و آثار انگشتر عقيق را دارد. در روايت آورده است كه اميرالمؤمنان، انگشتري عقيق را براي حرز و دشمنان و بلاها در دست مي كرد. (حليه المتيقين، فصل سوم، ص 32) در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه انگشتري عقيق در دست كنيد كه مبارك است و اميد هست كه عاقبت صاحبش مقرون به خير و نيكي باشد. (همان) در روايت ديگري آمده است كه هر كس انگشتر عقيق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده است. (همان) از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه انگشتر عقيق موجب ايمني است در سفر. (همان)در حديث ديگري از آن حضرت نقل شده كه هر كس انگشتري اش عقيق باشد، پريشان نشود و عاقبت كارش نيكو باشد. (همان، ص 34)
استفاده از اين انگشتري ويژه فرد و گروه خاصي نيست، البته بايد حرمت آن را حفظ كرد و از آثار و فوائد آن آگاه بود. فيروزه: از حضرت رسول اكرم (ص) منقول است كه خداوند عالميان ميفرمايد كه من شرم ميكنم از دستي كه به سوي من بلند شود به دعا و در آن دست انگشتر فيروزه باشد پس او را نااميد برنگردانم از امام جعفر صادق (ع) منقول است كه هر كس انگشتر فيروزه دست نمايد دستش فقير نشود.امام صادق (ع) مي فرمايد: اي مُفضل فيروزه سيرگاه ديده هاي مردان و زنان مومنه است يا دور گرداننده دردهاست از ديده هاي ايشان .كه فيروزه چشم را قوت ميدهدو سينه را گشايش مي دهد دُر نجف: امام صادق (ع) فرمودند: دُر نجف كه در نجف اشرف خدا ظاهر مي سازد بدرستي كه هر كه آن را دست كند بهر نظر كردني به آن خداوند زيارتي يا حجي يا عمره اي در نامه عمل او بنويسد كه ثوابش ثواب پيامبران و صالحان باشد و اگر خدا رحم نمي كرد بر شيعيان ما هر آيينه هر نگين از آن به قيمت بسيار ميرسيد .

در روايت ديگري نقل شده كه «دو ركعت نماز با انگشتر عقيق بهتر است از هزار ركعت كه با آن نباشد».
و باز در روايت آورده است كه اميرالمؤمنان، انگشتري عقيق را براي حرز و دشمنان و بلاها در دست مي كرد. (حليه المتيقين، فصل سوم، ص 32)در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه انگشتري عقيق در دست كنيد كه مبارك است و اميد هست كه عاقبت صاحبش مقرون به خير و نيكي باشد. (همان) در روايت ديگري آمده است كه هر كس انگشتر عقيق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده است. (همان)از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه انگشتر عقيق موجب ايمني است در سفر. (همان) در حديث ديگري از آن حضرت نقل شده كه هر كس انگشتري اش عقيق باشد، پريشان نشود و عاقبت كارش نيكو باشد. (همان، ص 34)
مطابق حديث امام صادق عليه السلام هيچ كف دستي محبوبتر در نزد خداوند از كف دستي كه بسوي خداوند بلند نشده است در حاليكه مزين به انگشتر عقيق است, نمي باشد. (وسائل الشيعه, ج 4 , ابواب الدعاب 66 , حديث اول) و نيز داشتن انگشتر عقيق موجب برآورده شدن حاجت مي گردد بر اساس روايتي از رسول خدا نقل شده است: من تختم بالعقيق قضيت حوائجه ؛ وسائل الشيعه, ابواب احكام الملابس, باب 51 , حديث 3و4) بنابراين داشتن انگشتر عقيق و نيز فيروزه, ياقوت, زمرد است مستحب است و سند آن روايات زيادي از ائمه معصومين(ع) است.
در روايتي از قول حضرت فاطمه زهرا(ع) از پيامبر خدا(ع) آمده: كسى كه انگشتر عقيق به دست كند، هميشه خير مي بيند.«عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقيقِ لَمْ يَزَلْ يَرى خَيْرًا(وسائل الشيعه, ج 3 , ابواب احكام الملابس,باب52 حديث2)
امام صادق (ع): انگشتر عقيق در دست كنيد كه مبارك است و صاحب آن عاقبتش به خير و نيكي باشد.
پيامبر (ص) : هر كه انگشتر عقيق در دست داشته باشد حاجتش بر آورده مي شود.
امام صادق (ع) : انگشتر عقيق باعث ايمني در سفر است .
امام صادق(ع): هر كه انگشتر عقيق در دست داشته باشد پريشان نشود و عاقبت كارش ا لبته نيكو باشد .
پيامبر اكرم (ص): انگشتر عقيق در دست كنيد مادامي كه آدم آن را با خود داشته باشد اندوهي به او نمي رسد.
امام علي (ع): دو ركعت نماز با انگشتر عقيق بهتر است از هزار ركعت كه با آن نباشد .
امام موسي كاظم(ع): انگشتر زرد در دست كنيد كه موجب آساني است و درآن هيچ دشواري نباشد .
امام رضا (ع): انگشتر زبر جد در دست داشتن فقر را بتوانگري بدل ميكند و هر كه انگشتري ياقوت زرد در دست كند فقير نشود.
پيامبر (ص) : خداوند عالميان مي فرمايد كه من شرم دارم از دستي كه بسوي من بلند شود به دعا و در آن انگشتر فيروزه باشد پس او را نا اميد بر گردانم .
امام صادق(ع): هر كه انگشتر فيروزه در دست كند دستش فقير نشود.
امام صادق (ع): بد نمي دانم در دست كردن انگشتر حديد را وقتي كه به ديدن كسي رود كه از او ترسد از اهل شر براي آنكه شر او ساكن مي شود و انگشتر حديد شياطين را دور مي كند و بدرستيكه هر كسي كه انگشتر در در دست كند با نظر كردن به آن خداوند زيارت يا حج يا عمره در نامه عمل او بنويسد كه ثوابش ثواب پيامبران و صالحان باشد .
از امام كاظم –ع- روايت شده كه انگشتر زمرد در دست كردن موجب آساني است كه در آن هيچ دشواري نباشد .
حليه المتقين ؛ ص 36


جستجو