امنيت از نگاه امام علي عليه السلام

امنيت يکي از مهمترين دغدغه هاي امام علي عليه السلام بوده است ودر اين راستا اقدامات امنيتي ، نظامي و سياسي مهمي انجام داده اند.
يکي از اهداف والاي امام علي عليه اسلام و آرمان هاي آن حضرت برقراري و گسترش امنيت در سرزمينهاي اسلامي بوده است و رشد و تعالي مردم را در سايه آن قابل تحقق مي دانستند و اقدامات آن حضرت براساس نياز روز و ميزان اهميت و با توجه به اوضاع و شرايط متفاوت بود.

در پي گذشت دوران خلفاي سه گانه و بروز آشوب هاي بسيار در داخل جامعه اسلامي ، زمينه براي اقبال به الگوي حکومتي تازه اي که توان تامين خواسته هاي اوليه مردم در چارچوب اصول شريعت را داشته باشند ، فراهم آمد. صرف وجود چنين گرايشي در جامعه آن روز ،  از جمله نتايج نکوي (( نظريه امنيتي علوي )) به شمار مي آيد که حضرت (ع) با هدف ((صيانت از هويت اسلامي)) در دوران محروميت از قدرت ، به اجرا گذارده بودند.(افتخاري ، 1384 ، 256- 238) بنابراين در پي قتل خليفه سوم ، برخلاف توقع ((مکيان )) ( که در آن زمان به کانون قدرت امويان تبديل شده بود و به شدت تصاحب قدرت اصلي را دنبال مي نمود ) ، جريان عمومي متوجه حکومت حضرت علي (ع) مي شود .( نک.شري ،1379 ،6-255) چمانچه طبري گزارش کرده ، تا پنج روز مردم خليفه اي نداشتند و گروه هاي مختلف در حال رايزني بودند؛ اما آشفتگي و خستگي مردم مانع از آن مي شد تا اجماع بر کانديدايي همچون خلفاي پيشين شکل گيرد. (طبري ، 1369 ،8-428.) لذا به طور طبيعي حضرت (ع) که اصول و رفتاري متفاوت را عرصه کرده بودند ، پناهگاه مردم شدند.
((… پس چون علي ابن ابي طالب (ع) بر مسند خلافت نشست ، با فضايي آکنده از پريشاني مواجه شد؛ به ويژه درون مدينه که مرکز خلافت به شمار مي رفت. تمرد وفتنه فراگير شده بود و نظم بخشي به امور بسيار دشوار مي نمود…))(منجود ، 1996 ،98.)
چنانکه (( مصطفي محمود منجود)) در کتاب((ابعاد سياسي مفهوم امنيت در سلام )) اشاره مي کند ، آغاز دوران حکومت امام علي (ع) همراه با بروز تغييرات جدي در محيط امنيتي است که براي دومين بار از زمان تاسيس حکومت اسلامي در مدينه ، مسلمانان شاهد آن بودند.
در چنين فضايي است که حضرت (ع) تصدي مديريت جامعه اسلامي را مي پذيرند. اکراه اوليه حضرت (ع) نه بر ا نصراف  ايشان از حقانيت شان در اين امر ، بلکه به دليل آماده نبودن مسلمانان براي همراهي با حضرت (ع) براي اجراي استراژي ابتکاري ايشان بود.
حکومت علوي اگرچه زمان زيادي دوام نياورد اما به الگوي عملي از مديريت اسلامي تبديل شد که تا امروز نويسندگان ، فعالان سياسي و دولتمردان بسياري بدان استناد و رجوع مي نمايند. در واقع احياء ابعادي از گفتمان اسلامي امنيت پرداخت که با رحلت رسول خدا به فراموشي سپرده شده بود. در اين گفتمان ، مشارکت مردمي ، تجديد و کنترل صاحبان قدرت ، وجود روحيه انتقادي ، ضرورت پاسخ گويي حکومت ها و مانند آن مورد توجه قرار گرفته ، يک وجه از امنيت مطلوب امام (ع) را ترسيم مي نمايد . از سوي ديگر ، حضرت (ع) بر جايگاه خطير ملاحظلت ايدئولوژيک در استراژي امنيتي اشاره دارند که با گزاره هاي از قبيل منابع ديني (قرآن و سنت) در مقام حکومت داري ، قاطعيت در صيانت از اصول بنيادين شريعت ، قاطعيت در عمل و مانند آن شناسانده مي شود(اين اعثم کوفي ، 1380-390)   
حضرت (ع) همزمان بينش و گفتمان عمومي جامعه را اصلاح نموده ، با ذکر اصول عملي ، در واقع تصويري از حکومت را که در آن قدرت به ابزاري براي اعمال فشار به مردم تبديل مي شود ، نقد نموده ، تصويري از حکومت عرضه کردند که شاخص بارز آن (( عدم ترس مردم از قدرت سياسي)) است . به عبارت ديگر ، اطاعت مردم نه بر ترس بلکه بايد بر ((رضايت )) استوار باشد . با عاري شدن ((قدرت)) از عنصر ((ترس)) ، در واقع قدرت ، ماهيتي نرم افزارانه مي يابد که در امنيت سازي معرف الگوي عملي متفاوتي است.
از جمله اصول مهمي که حضرت (ع) در مقام دولتمردي از ابتداي شروع جريان خلافت بر آن تاکيد داشته اند ، مرجعيت ((قرآن کريم)) و ((سنت نبوي)) (ص) در مقام تحليل و عملياتي نمودن تمامي مقولات سياست – و از آن جمله امنيت – بوده است. حکومت نزد حضرت (ع) با التزام به اصول بنيادين نظام اسلامي معنا و مفهوم مي يافت و چنين نبود که جريان افکار عمومي و مقتضيات زماني ، حضرت (ع) را نسبت به بيان و اقدام به اين مهم دچار شک و ترديد سازد. (افتخاري ،1384 ،صص252226-231.)

1.اجراي عدالت و تامين امنيت نرم
عدالت نزد حضرت (ع) محور اصلي سياست و ارزش جامعه به شمار مي آيد که بر چهار رکن معرفت ،دانش ،عمل و استواري قرار دارد .((عدالت)) با اين روايت چونان سپري است که صاحبان حکومت را از تعرض ديگران مصون مي دارد و هيچ عامل اطمينان بخشي را نمي توان سراغ گرفت که همچون عدالت ورزي بتواند در ايجاد امنيت براي همگان کارساز باشد(به نقل از:عليخاني ،علي اکبر ،توسعه سياسي از ذيدگاه امام علي (ع)تهران  ،سازمان تيليغات اسلامي ،ج2 ،1381 ،صص10-6) با اين حال حضزت(ع) منکر اين واقعيت نبود که اجراي اين پروژه امري ساده نيست و مخالفهاي بسياري را به دليل وجود ضعف در يکي از چهار رکن بالا نزد مردم و نخبگان شاهد خواهد بود . اما حضرت چون تصدي امور را به دست گرفت ،گام در طريق اجراي عدالت گذارد؛ و در اين مسير- چنانکه پيامبر اکرم (ص) پيش از اين گفته بودند – با استواري تمام و بدون ملاحظه مخالفت هاي احتمالي در مقابل اجراي عدالت ، به پيش رفت تاآنجا که رانت خواران ، گروه هاي ذي نفوذ و حتي گروه هايي از مردم برآشفتند و بناي اعتراض و آشوب و اقدام به براندازي حکومت را گذاردند. اما حضرت (ع) حاضر به هزينه کردن ((عدالت)) براي کسب(( مقبوليت)) نشدند و در چنين فضايي است که ((اقدامات نظامي )) براي تامين امنيت جامعه اسلامي موضوعيت مي يابد.(همان) 

2.امنيت نرم در سايه وحدت
از آنجا که وحدت از نيازهاي اساسي جامه است و مي توان گفت امنيت جامعه در سايه آن تحقق مي يابد و اگر اتحاد اجتماع گسسته شود ، امنيت نيز از ميان مي رود . امام علي عليه السلام نيز آن را مورد توجه قرار داده ، گفتار و روش خود هم در دوران خانه نشيني و هم در دوران حکومت بدان اهتمام ورزيده  ، همواره در راه ايجاد وحدت در جامعه اسلامي تلاش مي کردند.
هنگامي که خلافت از امام عليه السلام درو شد و ديگران بر مسند جانشيني پيامبر (ص) تکيه زدند ، افرادي بودند که امام را به قيام و گرفتن حق خود دعوت مي کردند که برخي از روي دلسوزي و ايمان و برخي ديگر با مطامع سياسي به دنبال تحريک امام بودند . ابوسفيان يکي از اين افراد بود که حکومت ابوبکر را که از قبايل ضعيف قريش بود را تحمل نکرده ، امام را به قيام و گرفتن حق خود دعوت کرد. او که مي خواست تحت عنوان حمايت از علي عليه السلام فتنه بر پا کند با اين جواب امام روبرو شد که فرمود:” امواج درياي فتنه را با کشتي هاي نجات بشکافيد. از راه خلاف و تفرقه دوري گزينيد و نشانه هاي تفاخر بر يکديگر را از سر بر زمين نهيد.”
(فيض الاسلام ، خطبه57:5 )  
امام علي عليه السلام ضمن سخناني با اشاره به توانايي خود در گرفتن حقش تنها دليل اقدام نکردن براي گرفتن حق خود را جلوگيري از تفرقه مسلمين بيان کرده ، مي فرمايد:” به خدا سوگند اگر بيم تفرقه ميان مسلمين و بازگشت کفر و تباهي دين نبود رفتار ما با آنان طور ديگر بود.” (ابن ابي الحديد ، 307:1385)
و در جاي ديگر مي فرمايد :” ديدم صبر از تفرق کلمه مسلمين در ريختن خونشان بهتر است.”(همان ، ص308)  
چنان که ملاحظه مي شود امام علي عليه السلام درراه ايجاد وحدت مسلمين از حق خلافت خود نيز گذشتند و 25 سال را در حالي به سختي سپري کردند که به فرموده آن حضرت ((فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجا)؛ (نهج البلاغه ، خطبه 3 ، ص46) پس صبر کردم در حالي که چشمانم را خاشاک و غبار و گلويم را استخوان گرفته بود .
امام علي عليه السلام در دوران خلافت نيز حفظ وحدت را مهم تر از اقدامات نظامي دانسته ، در برخورد با بيعت شکنان جمل و خوارج نهروان و سپاهيان شام و معاويه پيش از آنکه اقدام به جنگ نمايد ، تمام تلاش خود را به کار بست تا از جنگ و خونريزي ميان مسلمانان جلوگيري شود و در همه جنگها نيز پس از آنکه مجبور به جنگ شد يارانش را فرمان داد که آغازگر جنگ نباشند.
به هر حال از آنجا که وحدت يکي از نخستين عوامل مهم ايجاد امنيت نرم است ، امام علي عليه السلام نيز همواره بر آن تاکيد داشتند و اين مهم در گفتار و روش آن حضرت نمايان است.

3.تامين امنيت نرم با رفع اختلاف داخلي
يکي از عوامل بسيار مهم که هر حکومت در راه تامين امنيت خود بدان نيازمند است ،  رفع اختلاف داخلي است که با وجود آن تامين امنيت با مشکل مواجه خواهد شد . اقدامات امام علي عليه السلام در اين راستا و در برخورد با مخالفان بسيار مهم است . آن حضرت در همان آغاز خلافت با مشکلات زيادي روبرو شدند که مهم ترين آن به وجود آمدن جنگهاي داخلي بود . از يک طرف طلحه و زبير بيعت شکسته و گروهي از جمله عايشه رابا خود همراه کرده بودند و از سوي ديگر معاويه با بهانه قرار دادن خون خواهي عثمان به مخالفت با امام علي عليه السلام پرداخته ، از بيعت با آن حضرت خودداري کرده بود که سرانجام آن ، جنگ صفين و پيامد اين جنگ نيز پيدايش گروهي متعصب به نام خوارج بود.
امام علي عليه السلام در رويارويي با اين گروه هاي مخالف ، پيش از جنگ و مبارزه به مذاکره پرداخته ،  تلاش مي کردند آنها از تصميم خود منصرف سازند.
نخستين گروه پيمان شکنان بودند که پس از رسيدن به عراق و تسلط بر بصره بيت المال را غارت کرده پنجاه تن از نگهبانان بيت المال را کشتند و عثمان بن حنيف ، حاکم بصره را برخلاف پيماني که داشته دستگير و شکنجه و از بصره اخراج کردند.(ابوالحسن علي بن حسين بن علي مسعودي ، مروج الذهب و معادن الجوهر (ابن ابي الحديد، همان ، 321.)
امام علي عليه السلام پس از رسيدن به بصره با ارسال پيامهاي مکرر کوشيد تا از شورشيان را از تصميم شان منصرف کرده ، به جماعت بازگرداند ، اما پاسخي نشنيد .
آن حضرت صعصعه بن صوحان را همراه نامه اي به بصره فرستاد که دست خالي بازگشت و امام ، عبدااه ابن عباس را فرستاد که او نيز با پاسخ منفي شوشيان مواجه شد.(شيخ مفيد ، :192.188:1367)
علي رغم اين رفتار اصحاب جمل ، امام علي عليه السلام خود نيز به مذاکره مستقيم با طلحه و زبير اقدام کرد و ضمن اشاره به وقايعي از زمان پيامبر(ص) آنها را در تصميم شان متزلزل کرد. (دينوري ، 184:1371 و مسعودي ،  ج 2 ، 382-380)

4.نظارت و کنترل دقيق و جدي براي تامين امنيت نرم
امام علي (ع) بازرسان ويژه و مخفي براي نظارت بر گفتار استانداران ، فرماندهان و منصوبان خويش داشته اند و هم به مديران خود سفارش مي کردند بازرسان خوبي براي نظارت بر کارمندان خود داشته باشند.
در زمينه  کنترل ، امام علي عليه السلام هم به کنترل آشکار و هم کنترل پنهان متوسل مي شدند ، قبل از اينکه شخصي بر مسند مديريت به عنوان يک مدير لشکري و کشوري تکيه بزند او را مورد خطاب قرار داده ، حدود مسئوليت و شرح وظايف و خطوط قرمز را مشخص مي کردند ، امام علي ، هيچ مديري را بدون کنترل رها نمي نمودند ،  هيچ وقت بدون تذکر قبلي بازخواست نمي کرد و هيچ تخلفي را بدون برخورد رها نمي ساخت.
ايشان خطاب به مالک ، قبل از اينکه به سوي مصر برود و مسئوليت استانداري آنجا را بر عهده بگيرد مي فرمايد :
“… مبادا نسبت به رعايا چون جانور درنده باشي و خوردنشان را غنيمت داني ، که آنان دو دسته اند ، يا برادر ديني اند يا در آفرينش با تو يکسان هستند… (نهج البلاغه ،  نامه53.) 
و ادامه مي دهد:
(( پس رفتار کارگزاران را بررسي کن و جاسوساني راستگو ، وفاپيشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسي پنهاني تو از کار آنان سبب امانتداري و مهرباني با رعيت خواهد شد و از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تاييد کرد به همين مقدار قناعت کرده او را با تازيانه کيفر کن و آنچه از اموال که در اختيار دارد از او باز پس گير ، پس او را خوار و خيانتکار بشمار و طوق بدنامي را بر گردنش بيفکن (همان) ))
راه و رسم امير مومنان (عليه السلام) پيشواي عدالتخواهان چنين بود که هرگاه در پي نظارت و بازرسي خود به مشکلي برخورد مي کرد ، با سلامت و دقت ، براساس موازين حق و عدل ، بدون هيچ ملاحظه اي با کارگزاران خود برخورد مي کرد . به عنوان مثال ، در نامه اي که به عثمان بن حنيف نوشت ، پس از يادآوري آنچه از او سر زده و براي امام (عليه السلام) گزارش شده است ، از او حساب خواست که آنچه در آن مهماني خورده است حلال بوده يا شبهه ناک و اينکه از پيشواي خود پيروي کند و مراقب زندگي و رفتار و سيره خود باشد ، به آنچه مي خوري بنگر که آيا حلال است يا حرام آنگاه آنچه حلال بودنش بر تو مشتبه بود از دهان بيفکن و آنچه را يقين به پاکيزگي و حلاليتش داري تناول کن (نهج البلاغه ، نامه45)
امير مومنان در حسابخواهي و حسابرسي پس از مراقبت و بازرسي ، هيچ گونه ملاحظه اي روا نمي داشت و کمترين کوتاهي را مايه تباهي ابدي مي دانست.
نظارت و کنترل دقيق و جدي بر اتمام امور حکومت و حاکمان ، در تامين امنيت نقش اساسي داشته ، مي تواند از حداکثر ظرفيت دولت و حکومت در برقراري امنيت نهايت استفاده صورت گيرد. (جواهري ، ص80)
نکته قابل توجه اينکه حضرت علي (ع) در کنترل و نظارت جدي براي تامين امنيت ، صرفا بر کارگزاران نظارت نمي کرد بلکه عيون و آمارگيراني براي اشراف بر امت اسلامي گمارده بود که بر تمامي جوانب ، نظارت دقيق داشته باشد.

5.استفاده از مشورت خردمندان براي تامين امنيت نرم
مشاوره کردن با بزرگان و خردورزان از نظر علي (ع) اصل بسيار مهمي است که همگان بايد در کارهاي مهم خود از جمله تامين امنيت و اداره حکومت انجام دهند . کسي که با ديگران مشورت مي کند ، خود را شريک عقل و دانش آنان ساخته (نهج البلاغه ، حکمت 61) و به رايگان از چنين نعمتي بهره برده است . اين روش و کار مهم براي حاکمان و مديران يک وظيفه قطعي است ، زيرا تصميمان آنان سرنوشت جامعه را رقم مي زند و اين در حالي است که بدون بررسي همه جوانب و آگاهي از نظرات و آراء مخالف ، احتمال خطا در تصميم گيري افزايش مي يابد . (گلشني ، 1381،142)
از برخوردها، گفتارها و تماس هاي دائم امام علي (ع) با امت و خبرگان جامعه درباره بروز و ظهور حوادث متعدد سياسي ،  نظامي و غير آن ، چنين بر مي آيد که ايشان به رعايت دقيق اصل مردم سالاري و توجه به افکار عمومي در بينش ،  منش ،  آن هم در سطحي بالا ر فوق العاده اهميت مي داد و از تذکرات خود ،  امتي هوشمند ر و با کياست را در نظر داشته ،  در تربيت چنين خبرگاني همواره مي کوشيده است . حضرت امير (ع) در تمام پيش آمدهاي خاص و بحران هاي سياسي – اجتماعي به اصل مشورت فوق العاده اهميت مي داد و در اين راستا توجه کامل به شناسايي سران قوم داشته است تا جلوي بروز هرگونه خسارت احتمالي يا احيانا خسارت هاي بيشتر گرفته شود.

6.برنامه ريزي و سازماندهي در انتخاب حاکمان براي تامين امنيت نرم
امام علي (ع) حاکمان را توصيه ميکنند تا در گزينش وزيران و کارگزاران خود کمال دقت و احتياط را مصروف دارند. در انجام اين مهم ، توصيه آن حضرت به رهبران نظام اسلامي اين است که وزراء و کارگزاراني را انتخاب کنند که هيچ سوء سابقه اي در حمايت و همکاري با نظام جائر پيشين نداشته باشند و به اعتقاد ايشان ر بدترين کارگزاران کساني هستند که با حکومت ظالمانه و ستمکار گذشته همکاري داشته اند (گلشني، 1381 ، 143) امام علي (ع) فرماندهاني را بر ميگزيند که سابقه بسيار خوبي را در رعايت زهد و پارسايي داشته ، در صداقت و شجاعت امتحان خود را پس داده بودند . به تعبير ديگر علي (ع) به شايسته سالاري توجه خاص داشت لذا هنگامي که چند فرمانده از نواحي گوناگون به يک منطقه اعزام مي شدند ، فرماندهي کل را به شايسته ترين فرد از بين آنان واگذار مي کرد . (جواهري ،1380،36و37)
از طرفي درباره قضاوت و گزينش قاضي براي داوري ميان مردم چنين فرموده اند: ((پس براي قضاوت بين مردم بهترين رعيت را اختيار کن ،  کسي که کارها بر او سخت نيايد و نزاع کنندگان با ستيزه و لجاجت ،  راي خود را بر او تحميل ننمايندو…قاضيان آراسته به اين صفات کم به دست مي آيند)) (نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، صص1009و1010)
درباره نويسندگان دفاتر و ادارات دولتي ، حسابداران بيت المال و ميزان ماليات و ماموران اداري و نويسندگان نامه هاي دولتي يادآوري مي نمايند: (( در حال نويسندگان خويش بنگر و دقت کن و بهترين آنها را در کارهايت بگمار و براي نويسندگي برگزين)) (نهج البلاغه ، 1015 و 1016) اگر انتخاب و گزينش افراد حکومت با دقت و وسواس کافي انجام گيرد و آنان در اداره دولت و انجام وظيفه خود و ديگران با قوت و توان و تخصص لازم انجام وظيفه کنند و در قضاوت و رسيدگي به برقراري عدالت ، نهايت کوشش و جهد را به کار گيرد ، تامين امنيت جامعه در حد مطلوب و قابل قبول صورت خواهد گرفت. 

7.بهره گيري از مشارکت هاي مردمي و توسعه و گسترش مسئوليت همگاني در تامين امنيت
در حکومت حق و عدل ، ملاک سنجش حاکمان و مسوولان جامعه ، رعايت حدود الهي و اقامه عدل است که اگر مخدوش شود ، مردم بايد حکومت را امر به معروف و نهي از منکر کنند و به مطالبه حق بپردازند. در چنين حکومتي امام عادل نيز خود را برتر از آن نمي بيند که در معرض ارزيابي و نقد نگيرد چه رسد به ساير مديران و مسوولان. بنابراين ، مردم جامعه اسلامي در قبول حکومت و بيعت با آن ، بايد شايستگي ها و صلاحيت هايي را که خداوند متعال مقرر کرده است در نظر گيرند و هم در اقدامات و تصميمات حکومت ، نظارت دقيق و همگاني داشته باشند؛ چرا که لاطاعه لمخلوق في معصيه الخالق (نهج البلاغه ،حکمت165) رعايت احکام الهي در پيروي از حکومت فرض است.
ارزش نظارت ملي و تکليف عمومي و همگاني بودن امر به معروف و نهي از منکردر جامعه اسلامي آنجاست که کوتاهي يا ناتواني دولت و دستگاه قضايي در بازرسي ، نظارت و مراقبت دولتي ، با احساس مسئوليت مردمي و نقد دولت و ارزشيابي رفتار کارگزارن جبران مي شود(جواهري ،1380 ،116و117)  اعتراضات مردمي نسبت به بدرفتاري و انحرافات مديران و هشدارهاي مومنين به آنان و بررسي عملکرد دولت توسط ملت و قدرداني از انتقاد دلسوزان و تشويق آنان در کم شدن تخلفات مديران و سالم شدن رفتار دستگاه هاي دولتي موثر و مفيد است و در نتيجه باعث افزايش امنيت و باور گسترش امنيتدر ميان مردم مي شود. حضرت علي (ع) مي فرمايد : بهترين برادرانت کسي است که به سوي خير بشتابد و تو را به سوي آن بکشد و تو را به نيکي امر کند و برآن کمک و ياريت کند ( ميزان الحکمه ،جلد1) بهره گيري از همکاري و مشارکت مردم در توسعه و گسترش امنيت در جامه مي تواند حس مسئوليت همگاني آنان را در کشور بالا برده ، با نظارت بر حاکمان و کارکنان حکومت از ظرفيت آنان براي جلوگيري از آسيب هاي احتمالي دولتمردان در برقراري امنيت استفاده لازم را کرد و حس همکاري و همراهي آنان را در تامين امنيت جلب کرد. (گلشني ،1381 ،32)

نتيجه گيري
پيامبر گرامي اسلام (ص) ، از آغاز بعثت ، ميان ايمان به خدا و فلاح و رستگاري ، که امنيت نيز يکي از مشتقات آن است ، ارتباط برقرار کرد(قولوا لا اله الاالله تفلحوا) در تمام دوران مکه و مدينه نيز بر ((دين اسلام))  و ((توحيد)) به عنوان((مرجع امنيت)) تاکيد کرد. اين امر از آنجا روشن مي شود که حضرت در دفاع از دين حق جان شريف خود را در جنگها و غير جنگها به خطر مي اندازد . غفلت مسلمانان از بررسي سيره امنيتي پيامبر(ص) باعث شده است امروز دچار مشکلات فراوان شوند. نگاهي به اوضاع و احوال جهان اسلام مويد اين ادعا است.
اميرالمومنين عليه السلام دردوران مختلف زندگي پربار خود به ويژه در زمان خلافت و تصدي حاکميت جامعه اسلامي نسبت به امنيت و آرامش شهروندان اهتمام فراوان داشته اند که سخنان و روش آن حضرت گوياي اين مدعاست. امام علي عليه السلام در دوران خانه نشيني و در حالي که حق او غصب شده بود وحدت مسلمين و حفظ اساس اسلام را بر حق خود ترجيح دادند و در دوران خلافت نيز تمام توان خود را براي تامين صلح و امنيت جامعه اسلامي به کار گرفتند.
در رهيافت هاي نظري امنيت نرم با تاکيد بر مباني اسلامي مي توان چنين نتيحه گرفت : اساسا جنس امنيت ماهيتا نرم محسوب مي شود و گفتمان اسلامي دلالت بر ماهيت نرم افزارانه آن دارد . ما امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند حاکميت فرهنگ امنيتي اسلام هستيم و استعداد و قابليت گفتمان اسلامي امنيت ، بسيار بالاست و اين گفتمان مي تواند با نقد و نفي گفتمان سلبي و رويکردهاي غربي ، افق روشني را براي کشورهاي اسلامي بگشايد.
از آنجايي که پرداختن به جنبه هاي مختلف امنيت از درياي معارف متعالي اسلام در اين نوشتار مقدور نبود ،  بدين جهت برخي از مهم ترين راهکارهاي تامين امنيت نرم در اسلام با بهره گيري از گفتمان امنيتي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سيره امنيتي اميرالمومنين امام علي عليه السلام تشريح گرديد.
برخي از اين راهکارها عبارتند از:
1. اجراي عدالت و تامين امنيت نرم
2. امنيت نرم در سايه وحدت 
3. بهره گيري از مشارکت هاي مردمي در تامين امنيت
4. تامين امنيت نرم با رفع اختلاف داخلي
5. پيمانهاي سياسي اجتماعي در راستاي تامين امنيت نرم
6. تاليف قلوب بهترين گزينه امنيت نرم
7. رعايت حقوق مردم و امنيت نرم
8. رضايت مندي مردم و ايجاد امنيت نرم 
9. ايجاد امنيت از راه وحدت اديان
10. مستحکم کردن پايه هاي ايماني مردم در ايجاد امنيت نرم
11. نظارت ، کنترل و تامين امنيت مردم
12. استفاده از مشورت خردمندان براي تامين امنيت نرم
از آنجايي که پايه هاي اعتقادي جمهوري اسلامي ايران ، برگرفته از تفسيري ناب از اسلام مي باشد و مسوولان نظام به امنيت جامعه توجه خاصي دارند و خوب مي دانند که وجود امنيت زمينه ساز تمام پيشرفت ها و تحولات اجتماعي مثبت است . از اين رو ، تامين امنيت مهم ترين مساله و تامين کننده آن ، نيرويي بسيار مهم و عزيز شمرده خواهد شد . لذا مي بايست به تصويري جامع تر از گفتمان امنيتي اسلام در عرصه عمل دست يافت که مصداق عيني آن را در دولت نبوي و حکومت علوي مي توان مشاهده کرد.

 


جستجو