اسراف در قران

از کارهاي ناشايستي که قرآن همواره انسانها را از آن پرهيز داده، اسراف است . چه اينکه اسراف تعادل زندگي اجتماعي را در هم مي ريزد و مفاسد فراواني به دنبال دارد .
اسراف به معناي خارج شدن از حد اعتدال است، بي آنکه فرد چيزي را ظاهرا ضايع کرده باشد; مثل پوشيدن لباس گران قيمتي که بهايش صد برابر لباس مورد نياز باشد، يا تهيه غذاي گران قيمتي که با پول آن بتوان عده زيادي را تغذيه کرد .

و اي بسا اسراف در منطقه اي از زمين باعث محروميت منطقه اي ديگر شود، و يا اسراف انسانهاي امروز باعث محروميت نسلهاي آينده گردد .
قرآن مجيد اسراف را مايه هلاکت و مسرفين را از جمله هلاک شوندگان برمي شمرد .
واهلکنا المسرفين  (1) ;
و ما مسرفين را نابود ساختيم .
حضرت علي عليه السلام درباره اسراف مي فرمايد: السرف مثواة والقصد مثراة; (2)
اسراف موجب هلاکت و ميانه روي مايه زياد شدن ثروت است .
– خداوند مي فرمايد:
ولا تسرفوا انه لا يحب المسرفين  ; (3) اسراف نکنيد که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد .
– و ان المسرفين هم اصحاب النار ; (4) و به راستي که اسرافکاران اهل آتش اند .
– و لا تطيعوا امر المسرفين  (5) ; امر اسرافکاران را اطاعت نکنيد .
و ان فرعون لعال في الارض و انه لمن المسرفين  ; (6) و فرعون برتري جويي در زمين داشت واز اسرافکاران بود .
ان الله لايهدي من هو مسرف کذاب  ;  (7) خداوند کسي را که اسرافکار و دروغگو است، هدايت نمي کند .
بعضي از موارد نهي اسراف:
? . در خوردن و آشاميدن:
کلوا واشربوا ولا تسرفوا (8) ;
بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نکنيد .
? . اسراف در انتقام گيري:
فلا يسرف في القتل  (9) ;
پس نبايد در قتل اسراف کند .
? . حتي در انفاق هم نبايد اسراف کرد:
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا (10) ;
و [بندگان خدا] کساني اند که چون انفاق کنند، نه ولخرجي مي کنند و نه تنگ مي گيرند .
عبدالملک بن عمرو احول گويد: امام صادق عليه السلام پس از تلاوت آيه فوق مشتي سنگريزه برداشت و آن را در مشتش نگه داشت و فرمود: اين همان سختگيري و خستي است که خداي عزوجل درکتاب خود فرموده است . آن گاه مشتي ديگر برداشت و همه آنها را ريخت و فرمود: اين اسراف است . سپس مشتي ديگر برداشت و قسمتي از آن را ريخت و مقداري را نگه داشت و فرمود: اين حد وسط است . (11)
نشانه هاي اسرافکار:
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: اما علامة المسرف فاربعة: الفخر بالباطل وياکل ما ليس عنده ويزهد في اصطناع المعروف وينکر من لا ينتفع بشي ء منه (12) ;
نشانه هاي اسرافکار چهار چيز است: به کارهاي باطل مي نازد; آنچه را فراخور حالش نيست، مي خورد; در انجام کارهاي خير بي رغبت است و هر کس را که از او سودي نمي برد انکار مي کند .
حکايت:
روزي بهلول نزد هارون الرشيد رفت . اتفاقا هارون در عمارت تازه ساز خود نشسته بود، همين که چشمش به بهلول افتاد، از او خواست چيزي بر ديوار عمارت بنويسد . بهول نوشت:
رفعت الطين ووضعت الدين، رفعت الجص ووضعت النص فان کان من مالک فقد اسرفت والله لا يحب المسرفين وان کان من مال غيرک فقد ظلمت والله لا يحب الظالمين; گل را برافراشتي و دين را فرو گذاشتي; گچ را بلند ساختي و نص را فرو گذاشتي . اگر اين عمارت از مال خود توست، همانا اسراف کرده اي و خداوند اسراف کنندگان را دوست نمي دارد و اگر از مال ديگران است ظلم کرده اي و خداوند ستمگران را دوست نمي دارد .
1) انبیاء/۹ .
2) بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۴۷ .
3) انعام/۱۴۱ و اعراف/۳۱ .
4) غافر/۴۳ .
5) شعراء/۱۵۱ .
6) غافر/۲۸ .
7) غافر/۲۸ .
8) ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۹۶ .
9) اعراف/۳۱ .
10) اسراء/۳۳ .
11) فرقان/۶۷ .
12) میزان الحکمه، ح ۸۴۸۵

 


جستجو