عزت نفس در سیره امام حسین علیه السلام

عزت نفس ،یکی از لوازم زندگی موفقیت امیز است فردی که می خواهد در راه هدف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادای را در وجود خود بارور کند ریشه بسیاری از محرومیتها ، ناکامیها، عدم موفقیتها ، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع ، شکستن هنجارهای مقدس جامعه ، خیانتها ، جنایتها ، و بزهکاریها گوناگون را می توان در نداشتن عزت نفس و وجود عقد حقارت جستجو نمود امام علی (ع) می فرماید « من کرمت علیه نفسه لم یهمنها بالمعصیه )

(عیون الحکم والمواعظ ص۴۳۹)

ان کسی که (بزرگی و) کرامت نفس خود را باور داشته باشد ان را با نگاه ، پست و ذیل نخواهد کرد .

 

برای همین به افرادی که از عقده حقارت رنج می برند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند نمی توان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به انان سپرد و سایر افراد جامعه نیز از شر این افراد در امان نخواهند بود .

اما هادی فرمود : « من هانت علیه نفسه فلاتا من شره » کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد از شر او ایمن مباش»

کسی که به شخصیت خود توجه ندارد ، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی ، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها ، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود

امام حسین(ع) داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مومنین دانسته می فرماید :« ایاک و ماتعتذر منه فان المومن لایسی و لایتعذر و المنافق کل یوم یسی و یعیذر» از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد (و عزت نفس را خدشه دار می کند) بپرهیز، زیرا مومن نه کار بد می کند و نه پوزش می طلبد، ولی منافق( که برای خود ارزش قائل نیست) هر روز کار بد انجام می دهد و پیوسته عذر خواهی می کند

در سیره و سخن امام حسین (ع) موارد زیادی می توان یافت که ان گرامی در ان موارد با شیوه های مختلف درصدد پرورش و تقویت عزت نفس در نهاد افراد بوده است در این فرصت به برخی از این شیوه ها گذری خواهیم داشت تا علاوه بر اینکه رفتار و گفتار داشت تا علاوه بر اینکه رفتار و گفتار ان حجت الهی به عنوان الگوی سعادتمندان برایمان سرمش باشد با یکی دیگر از رمزهای موفقیت رهبران الهی در جذب و جلب وجدانهای بیدار و دلهای مشتاق سعادت اشنا شویم

تکریم کودکان

کودکانی که در دوران طفولیت از توجه و احترام بزرگترها ، بویژه والدین خود برخوردار گردند در زندگی اینده خویش افرادی عزتمند موفق و دارای اعتماد به نفس خواهد بود چرا که تکریم شخصیت کودکان که روحی لطیف و حساس دارند روحیه خود باوری و اعتماد به نفس را در وجود انان تقویت کرده و زمینه رشد اخلاقی و ایجاد صفات نیک را در وجودشان فراهم می اورد و انان را در اینده شخصیتی مستقل خود باور و دور از عقده حقارت بار خواهد اورد چند نمونه از تکریم شخصیت اطفال را در رفتار ان حضرت مرور می کنیم

۱- عبدالله بن عتبه ، از مشاهیر فقهای اهل سنت، نقل می کند که : روزی در محضر حضرت سید الشهدا (ع) بودم که فرزند ان حضرت امام سجاد (ع) که کوچک بود وارد شد امام او را به نزد خود خوانده و به سینه چسباند پیشانیش را بوسید فرمود :« با بی انت ما اطیب ریحک و احسن خلقک»

(کفایه الاثر ص۲۳۴ ومعجم رجال الحدیث ج۱۲ص۸۲)

پدرم به فدایت چقدر خوشبو و زیبایی»

۲- جعبد همدان یکی از یاران امام حسین (ع) می گوید : روزی نزد حسین بن علی (ع) رفتم در حال که او دخترش سکینه را بر سینه چسبانیده و نوازش می کرد وقتی که وارد شدم امام به همسرش فرمود ای خواهر قبیله کلاب! دخترت را از من بگیر! سپس با من در مورد انواع مردم به گفتگو نشست.

(ترجمه کتاب الامام الحسن ص۱۵۹)

انسانهایی که در الفاظ و عبارات خود کمال ادب و عفت را رعایت می کنند در نظر مخاطب عزیر و مکرم بوده و عموم مردم آنان را به دیده احترام و بزرگی می نگرند

احترام به اندیشه ها و ارای دیگران

یکی از شیوه های کار ساز در مسائل تربیتی و تبلیغی ، احترام به اندیشه های د یگران است مربی و مبلغ، به این وسیله به مخاطبان خود شخصیت داده و در اعماق وجود انان نفوذ می کند

با توجه کردم به تفکرات و خواسته های مخاطب می توان روحیه اعتماد به نفس را در او زنده کرده و عزت نفس وی را تقویت نمود

روزی« حسن مثنی » فرزند امام مجتبی (ع) از یکی از دختران عمویش امام حسین ( ع) خواستگاری نمود ان حضرت به او فرمود:« اختر یا بنی احبها الیک

(مقاتل الطالبین ص۱۲۲وکشف الغمه ج۱ص۵۷۹)

، فرزندم! هر کد ام را بیشتر دوست داری انتخاب کن!» حسن مثنی از روی شرم و حیا سخنی نگفت به این جهت امام حسین (ع) فرمود : من دخترم فاطمه را به جهت شباهت زیادش به مادرم برای تو برگزیدم

درود و سلام

یکی از روشهای قرانی در عزت دادن به افراد سلام کردن و درود به فرستادن به انها است خداوند متعال در قران کریم برای اینکه عظمت مومنا را روشن می سازد به پیامبر اکرم( ع) دستور می دهد که به اهل ایمان سلام کند

« و اذا جاک الذین یومنون بایاتنا فقل سلام علیکم»

(الانعام/۵۴)

« هر گاه کسانی که به ایات ما ایمان دارند به نزد تو اینده به انها بگو » سلام بر شما !»

این شیوه موفق قرانی در سیره امام حسین(ع) نیز بطور روشن دیده می شود ان حضرت در ثواب اسلام فرمود « للسلام سبعون حسنه، تسع و ستون للمبتدی وواحده للراد »

(تحف العقول ص۲۴۸)

برای شما هفتاد حسنه می باشد شصت و نه حسنه برای سلام و یک حسنه برای پاسخ دهند ه »

سلام کردن موجب تقویت حس خود باوری و عزت نفس در کسی که به او سلام می شود خواهد شد وفردی که به او سلام داده درود می فرستیم ، شایستگی و جایگاه خود را در منظر دیگران باور کند

این شیوه الهی انچنان مهم و با ارزش است که امام حسین (ع) از اغاز کردن سخن بدون سلام کردن ، نهی کرده و به فردی که پیش از ادای سلام جویای حال حضرتش شده بود فرمود « السلام قبل الکلام عافاک الله لا تاذنوا لا حد حتی یسلم،

(مستدرک الوسائل ج۸ص۳۵۸)

خدا تو را عافیت و سلامتی دهد سلام کردن برسخن گفتن مقدم است ( سپس فرمود ) تا کسی سلام نداده به او اجازه سخن گفتن ندهید

همچنین امام حسین(ع ) کسی که در ارتباطات اجتماعی و معاشرتهای خانوادگی ، ا زاین شیوه پسندیده قرانی بهره نگیرد ، به عنوان خسیس ترین فرد قلمداد کرده و می فرماید « البحیل من بحل بالسلام ،

(تحف العقول ص۲۴۸)

بخیل کسی است که از سلام دادن بخل بورزد»

در سیره اهل بیت (ع) سلام به مسلمانان گناهکار و الوده نیز پسندیده و تاثیر گذار است امام حسین(ع) می فرماید : ابن کوا از پدرم علی (ع) پرسید: ای امیر مومنان !آیا بر گنهکاران نیز سلام می دهی

علی(ع) فرمود: خدا او را اهل توحید می داند ایا تو او را اهل سلام نمی دانی .

مستدرک الوسائل ج۸ص۳۵۹)

ارتباط کلامی با عبارت دلنشین

عموم مردم : اعم از کودکان، نوجوانان ، و زنان و مردان در معاشرتهای اجتما عی، نسبت به ارتباطات کلامی افراد بسیار حساس می باشند و نوع لحن و صورت و انتخاب جملات در توجه و جذب انان اهمیت فوق العاده ای دارد سخنان محبت امیز دلبرا و دارای بار عاطفی مثبت ، د رعمق جان مخاطبان تاثیر می گذارد و عزت نفس را در انان تقویت می کند انسانهایی که در الفاظ و عبارات خود کمال ادب و عفت را رعایت می کنند در نظر مخاطب عزیز و مکرم بوده و عموم مردم انان را به دیده احترام و بزرگی می نگرند در واقع رعایت ادب و عفت و جاهت در گفتار موجب عزت نفس برای گوینده و شنونده است برخی از مشکلات و ناهنجاریها، تند خوییها و زور گوییها ّ دبینیها ، حقارتها و افسردگی ها را می توان با بکارگیری عباراتی دلنواز و روحبخش از میان برداشته و درمان نمود

رسول گرامی اسلام فرمودند « من اکرم اخاه المسلم بکلمه و یلطفه بها و فرج عنه کربته ، لم یزل فی ظلل الله الممدود ، علیه الر حمه ما کان فی ذلک ،

(کافی ج۲ص۲۰۶ و وسائل السیعه ج۱۶ص۳۷۶)

کسی که برادر مسلمان خود را با کلمه ای مهر امیز تکریم نماید و غم را از دل او بزداید در سایه بلند لطف خدا می باشد وتا این صفت پسندیده در او باشد همواره رحمت الهی بر او خواهد بود

در اینجا نمونه هایی از ارتباطات کلامی حضرت اباعبدالله ( ع) با افراد خانواده ، فرزندان و یارانش را بیان می کنیم

۱- امام حسین (ع) هنگام خروج از مدینه وقتی که همه خاندان و اهل بیت ان حضرت سوار بر محملها شدند چنین ندا دارد « این اخی ؟ این کبس کتیبتی ، این قمر بنی هاشم ، کجاست برادرم ، کجاست سردار سپاهم ، کجاست ماه بنی هاشم » عباس (ع) هم پاسخ داد « لبیک ، لبیک ، یا سیدی »

(فرهنگ عاشورا ص۳۸۶ ومعانی السبطین ج۱ص۲۲۰)

۲- هنگامی که حضرت قاسم (ع) از شهادت خویش سوال کرد اما حسین (ع) او را چنین مورد خطاب قرار داد :« ای والله ، فداک عمک، انک لاحد من یقتل من الرجال معی،

(مدینه المعاجز ج۴ص۲۱۴)

به خدا سوگند همینطور است عمویت فدایت باد تو یکی از مردانی هستی که با من به شهادت خواهند رسید

۳- وقتی با دخترش سکینه و داع می کرد برای ارمش وی که از فراق پدر بی تابی می کرد چنین فرمود :« یا نور عینی ، کیف لایستسلم للموت من لا ناصرله و لامعین ،

(ناسخ التواریخ ج۲ص۳۶۰)

ای نور چشم من ، کسی که یار و یاوری ندارد چگونه تسلیم مرگ نباشد »

۴- انگاه که امام حسین ( ع) برادرش حضرت عباس(ع) را می فرستاد تا از علت حرکت سپاه دشمن خبری بیاورد سخن خود را با این عبارت دلنشین ابراز می داشت « یا عباس ، ارکب ، بنفسی انت یا اخی ، حتی تلقاهم ، فتقول لهم ، ما لکم ، و ما بدالکم»

(تاریخ طبری ج۴ ص۳۱۵)

برادرم عباس، جانم به فدایت ، سوار شو و به نزد اینان برو و به انان بگو ، شما را چه شد و چه چیزی برای شما اشکار شد »

۵- حضرت سید الشهدا ، هنگام خدا حافظی با فرزندش امام سجاد(ع) در روز عاشورا ، فرزندش را به اغوش کشید و با کلمات مهر امیزی که از اعماق جانش ریشه می گرفت به او فرمود :« یا ولدی انت اطیب ذریتی و افضل عترتی و انت خلیفتی علی هولا العیال و الاطفال:

(موسوعه کلمات الامام الحسین ص۴۸۶)

پسرم تو پاکیزه ترین فرزندان من هستی و بهترین خاندان من می باشی تو جانشین من در (سرپرستی) این زنان و کودکان خواهی بود »

تقدیر و تشویق

تقدیر از دیگران و تشویق انان به خاطر کارهای پسندیده ای که انجام داده اند در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خود باوری و در نتیجه عزت نفس انان تاثیر به سزایی دارد این راهکار موفق تربیتی انچنان اهمیت دارد که می توان گفت ، کمتر عاملی همانند تقدیر و تجلیل در ایجاد خصلتهای نیکو تقویت اعتماد به نفس می تواند موثر باشد تشویق استعدادهای نهفته در نهاد ادمی را از قوه به فعلیت رسانده و خلافتهای درون او را شکوفا می سازد و تحسین تقدیر ، تجلیل ، اعطای جایزه های مادی و معنوی ، هدیه ، بذل عاطفه و محبت و تکریم و تشکر ، جلوه های از مظاهر تشویق می باشد در ذیل، مواردی که بهره گیری امام حسین(ع) از شیوه کار امد تشویق را بیان می کنیم

۱- قدر دانی از معلم

جعفر ، یکی از فرزندان امام حسین(ع) نزد معلمی به نام (عبدالرحمان سلمی) در مدینه اموزش می ید روزی معلم سوره حمد را به کودک آموخت وقتی که کودک ان را برای امام حسین ( ع ) قرائت کرد ان حضرت در مقابل این کار ارزشمند معلم از وی تجلیل کرد ه بعنوان قدردانی هزار دینار و هزار حله و به او پاداش داد هنگامی که از این جضرت پرسیدند چرا این همه بخشش می کنید حضرت فرمود:« و این یقع هذا من عطائه ، کجا این بخشش ( من )با اعطای او ( که تعلیم الحمد الله رب العالمین است ) می تواند برابر باشد و انگاه این اشعار را قرائت کرد

اذا جاء ت الدنیا علیک فجدبها

علی الناس طرا قبل ان تتفلت

« هرگاه دنیا به تو روی اورد، قبل از انکه از دستت برود ، همه ان را به مردم بخشش»

فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت

و لا البخل یبقیها اذا ما تولت

(مناقب ال ابی طالب ج۳ ص۲۲۲)

« نه بخشش ، ان را – هر گاه روی اورد از بین می برد و نه بخل ، و ان را هر گاه پشت کند نگه می دارد »

۲- تشویق نیکوکار

امام حسن مجتبی( ع) در یکی از سفرهایش راه را گم کرد اتفاقا شب با چوپانی برخورد کرد چوپان از امام حسن (ع) پذیرایی کرد و هنگام صبح راه را به ان حضرت نشان داد

حضرت مجتبی (ع) هنگام خدا حافظی به چوپان فرمود : من اکنون سراغ زمین زراعتی خود می روم و بعد به مدینه بر می گردم سپس وقتی را تعیین کرد تا ان چوپان خدمت امام مجتبی (ع) برسد چوپان که از غلامان یکی از اهالی مدینه بود در وقت معین اشتباها به محضر امام حسین (ع) امد و به خیال اینکه به حضور امام حسن (ع) امده به حضرت سید الشهدا ( ع) عرضه داشت، من همان بنده ای هستم که فلان شب میهمان من بودی و وعده دادی تا در این ساعت خدمت شما برسم امام حسین(ع) متوجه شد که او پرسید ای غلام ، تو برده چه کسی هستی ؟ او نام یکی از اهالی مدینه برد اما پرسید : چند راس از گوسفندان اربابت در اختیار توست .

چوپان گفت : سیصد راس

امام حسین( ع) مولای او را طلبید و از وی درخواست کرد تا گوسفندان را با همان علام به وی بفروشد وقتی که او اعلام رضایت نمود ان حضرت غلام و گوسفندان را از صاحبش خرید و سپس غلام ازاد نموده و گوسفندان را نیز به غلام بخشید

ان حضرت موقع خداحافظی به غلام گفت « ان الذی بات عندک اخی و قد کافاتک بفعلک معه، کسی که ان شب نزد تو ماند برادر من بود اکنون به پاس (قدر دانی از ) رفتار نیک تو با او ، این پاداش را به تو دادم »

موسوعه کلمات الامام الحسین ص۶۲۱)

۳- ازادی کنیز

انس بن مالک می گوید : نزد امام حسین (ع) بودم که کنیزی از ان حضرت شاخه گلی را به حضرتش تقدیم کرد امام حسین (ع) ان شاخه گل را گرفت و به او فرمود « انت حره لوجه الله ، تو در راه خدا ازادی» همن به حضرت عرض کردم » در مقابل اهدا یک شاخه گل او را ازادی کردی اما م پاسخ فرمود : خداوند ما را در قران چنین ادب کرده و فرموده است « اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها اوردوها »

( النساء/۸۶)

» هرگاه به شما تحیتی گفته شد ،پاسخ ان را به نیکوتر از ان یا مانند ان بدهید » ان را به سپس فرمود ، تحت بهتر، همان ازادی کردن اوست

۴- تجلیل از یک ازاده

نام نیک موجب می شود که دیگران صاحب نام را تحسین کرده و در مورد او فال نیک بزنند به این وسیله شخصیت او تقویت شده و روحیه اعتماد به نفس در او افزایش می یابد به این جهت نام نیک برای صاحب نام فرح انگیز و نشاط اور می باشد والدین و مربیان دلسوز و اگاه در این مورد حساسیت خاصی داشته و در نامگذاریها کمال دقت را به عمل می اورند زمانی که پیکر خونین حر در اخرین لحاظت زندگی به روی زمین افتاد بود امام حسین (ع) به بالین وی امد ان حضرت در حالی که با دستهای مبارک خود صورت او را نوازش می داد و خاک خون از چهره اش پاک می کرد فرمود « بخ بخ لک یا حر، انت حر کما سمیت فی الدنیا و لاخره » به به ( احسنت ) به تو ای حر ، تو ازاد مرد ی چنانکه در دنیا و اخرت ازاد خوانده شدی » سپس با تجلیل از مادر وی اضافه نمود « و الله ما اخطات امک اذا مستک حر، فانت و الله حر فی الدنیا و سعید فی الاخره ،

( لواعج الاشجان ص۱۴۷ و اللهوف ص۱۹۲)

به خداسوگند ، مادرت در این که تو را حر نامیده اشتباه نکرده است به خدا قسم ، تو در دنیا ازاد مرد . و در اخرت سعادتمند خواهی بود

برخی از مشکلات ناهنجاریها ، تند خوییها ، نزور گوییها ، بدبینیها ، حقارتها و افسردگیها را می توان با بکارگیری عباراتی دلتواز و روحبخش از میان برداشته و درمان نمود

سخنان عزت افرین

امام حسین (ع) افزون بر اینکه در عمل سعی می کرد اطمینان به نفس را در وجود اشخاص زنده کند و حتی در یاری به محرومان و مستضعفان بیشتر از همه به حفظ ابرو ، حیثیت و خدشه دار نشدن شخصیت انان می اندیشید در گفتارهای راهگشا و عزت افراد اهتمام خاصی داشت این نوشتار را با سخنی حکیمانه از ان گرامی که حاکی از عزت نفس و روح تسلیم ناپذیر ان حضرت در مقابل ستمگران و متجاوزان به حقوق مسلمان می باشد به پایان می بریم

چنانکه می دانیم گروهی از مردم به خاطر فرار از مرگ به انواع ذلتها تن داده به خاطر دو روز زندگی زودگذر دنیا برای همیشه عزت و کرامت خویش را فدا می کنند اما حسین به علی ( ع) در این مورد می فرماید:

و الا و ان الدعی ابن الدعی قدر کر بین اثنیتبن ، بین السله و الذله و هیهات منا الذله طابت و طهرت و انوف حمیه و نفوس ابیه من ان نوبرطاعه الئام علی مصارع الکرام ،

(‌اللهوف ص۱۸۰)

نا پاک فرزند ناپاک( عبیدالله بن زیاد ) مرا در پذیرش یکی از دو راه مجبور کرده است

بین مرگ (با عزت ) و زندگی با ( ذلت ) اما هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم

خداوند و رسولش و مومنین و دامنهای پاک و غیرتمندان بر ما نمی پسندد که اطاعت فرمایگان و پست فطرتان را بر مرگ با عزت و شرافتمندانه ترجیح دهیم .

جستجو