نقش راهبردی اسرای کربلا در تداوم نهضت عاشورا از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

حجه الاسلام دکتر محسن زاده

یادداشت روز:

نقش راهبردی اسرای کربلا در تداوم نهضت عاشورا از منظر معظم له

فاجعه اسارت‏ اهل‏بيت عليهم السلام‏/ اسارت اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام؛ حاصل کینه توزی بنی امیه/ هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند!/ نهضت بیداری با خطبه های آتشین امام سجاد و حضرت زینب علیهم السلام/ تولد دوباره نهضت حسینی در اولین روز پس از عاشورا

حوادث تاريخى را نمى توان جداى از يكديگر مورد مطالعه قرار داد؛ در حقيقت، يك حادثه تاريخى از پيوند سلسله حوادثى همچون حلقه هاى به هم پيوسته زنجير پديد مى آيد. كه آثار و پى آمدهايى در آينده خواهد داشت.[1]

حادثه بزرگى همچون حادثه عاشورا نيز از اين قاعده مستثنا نيست،[2] بلکه استمرار عاشورای حسینی را باید در حوادث پس از كربلا و اسارت خاندان اهل بيت عليهم السلام، حضور آنان در كوفه و شام و ورود اهل بيت عليهم السلام به كربلا در اربعين، و مراجعت آنان به مدينه مورد تحليل و بررسى قرار داد.[3]

حادثه هايى كه چون حلقه هاى زنجير به يكديگر متّصل شده و نمى توان آنها را ناديده گرفت، يا از هم جدا كرد.[4] زیرا حماسه آفرینی اسرای کربلا ،اشاره های پر معنايى به استمرار عاشوراهاى حسينى در طول تاريخ است .[5]

فاجعه اسارت اهل بيت عليهم السلام

مهم ترين جنايتى كه به دستور يزيد در ابتداى حكومت وى انجام شد، ماجراى خونين كربلاى سال 61 هجرى و شهادت امام حسين عليه السلام و ياران پاكباخته و با ايمان او و به اسارت بردن زنان و كودكان حريم نبوى صلى الله عليه و آله به دست عمّال وى مى باشد.[6]

از این رهگذر عمر سعد پس از دفن اجساد پليد سپاهيانش نزديك ظهر روز يازدهم دستور حركت به سوى كوفه را صادر كرد. با اين دستور زنان و دختران و كودكان حرم حسينى را بر شتران بدون جهاز سوار كردند و همانند اسيران بلاد كفر به سوى كوفه حركت دادند. [7]

«ابن عبد ربه» در «عقد الفريد» مى نويسد: در ميان اسراء دوازده پسر بچه و نوجوان از جمله آنها محمد بن الحسين [8] و على بن الحسين عليه السلام بودند.[9]،[10]

از جمله زنان بزرگوارى كه در كربلا به اسارت درآمدند عبارتند از:زينب كبرى عليها السلام، ام كلثوم [11]، فاطمه دختر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه دختر امام حسين عليه السلام [12]، سكينه دختر امام حسين عليه السلام [13]، و دختر چهارساله امام حسين عليه السلام (رقيه)[14]، و رباب دختر امرء القيس همسر با وفاى امام حسين عليه السلام [15]، رمله، مادر حضرت قاسم و همسر امام حسن مجتبى عليه السلام.[16]،[17]

اينان بازماندگان از عترت رسول اللَّه بودند كه ابن سعد و سپاهش حرمت پيامبر را در حق آنها رعايت نكردند و با جسارت تمام آنان را چون اسيران جنگى به بند كشيدند و با خيل نامحرمان كه قاتلان ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش بودند، به سوى كوفه روانه ساختند.[18]

اسارت اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام؛ حاصل کینه توزی بنی امیه

گفتنی است بنى اميّه براى كتمان سابقه زشت خود و جلوگيرى از نشر فضايل على عليه السلام و در نتيجه گرايش مردم به «خطّ علوى» به سبّ و لعن آن حضرت روى آوردند. در واقع، آنان ادامه حكومت جنايت بار خويش را بر پايه چنين سنّتى استوار مى ديدند.[19]

اين نكته اى است كه «مروان بن حكم» بدان تصريح كرده است.در تاريخ مى خوانيم كه وقتى از «مروان حكم» سؤال شد كه چرا شما على را سبّ و لعن مى كنيد؟ و اين كار چه نفعى براى شما دارد؟ پاسخ داد:«لَا يَسْتَقِيمُ لَنَا الْأَمْرُ إِلَّا بِذَلِكَ؛حكومت ما جز با اين كار سامان نمى يابد».[20]،[21]

آنان با طرح و گسترش چنين حركت زشت و ناجوانمردانه اى، آزار، كشتن و اسارت خاندان هاشمى را براى مزدوران خويش امرى ساده و حتّى مورد رغبت و پسنديده مى ساختند و در پناه آن به اهداف شوم دنياطلبانه خويش دست مى يافتند.[22]

لذا ماجراى انتقام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليه السلام به عنوان اهداف نبرد خونين عاشورا علاوه بر آن كه توسّط يزيد بيان شد، از سوى افراد ديگر از بنى اميّه نيز بر زبان جارى شد.[23]

وقتى كه امام حسين عليه السلام، روز عاشورا در برابر سپاه يزيد قرار گرفت و فرمود:براى چه مرا مى كشيد؟ آيا حقّى را ترك كرده ام؟ يا سنّتى را تغيير داده ام؟ جمعى پاسخ دادند: جنگ ما با تو به علّت بغض و كينه اى است كه از پدرت على داريم؛ چرا كه او در جنگ بدر و حنين اجداد ما را كشته است.[24]،[25]

همچنين پس از شهادت امام حسين عليه السلام، سعيد بن عاص اموى كه آن روز حاكم مدينه بود، بر منبر رفت و با اشاره به قبر پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ؛ امروز در برابر روز بدر!». انصار از اين سخن ناراحت شدند و به وى اعتراض كردند.[26]،[27]

يكى از نويسندگان[28] معاصر اهل سنّت پس از نقل شجاعت و رشادت هاى على عليه السلام در جنگ هاى زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و نقش انكارناپذير آن حضرت در نابودى سران شرك و كفر مى نويسد:«على عليه السلام در ميان همه مسلمانان نسبت به مشركان شديدتر و سخت گيرتر بود وجمعى از فرزندان، پدران و خويشاوندان آنان را به هلاكت رساند و همين سبب كينه آنان نسبت به وى شد. اين كينه در جان مشركان قريش، پس از آن كه مسلمان شدند نيز وجود داشت … تا آن كه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، قريش، پير و جوان و كودكان بنى هاشم را از دم شمشير خود گذراندند و زنان آنان را به اسارت برده و آواره ساختند».[29]

سپس مى افزايد:«وَ كَأَنَّما تَثْأَرُ بِهذا لِقَتْلاها فِي بَدْرٍ وَ أُحُدٍ، وَ حَسْبُنا أَنْ نَذْكُرَ مَصْرَعَ الْحُسَيْنِ وَ آلِ بَيْتِهِ فِي كَرْبَلاءَ، وَ ما تَلا ذلِكَ مِنْ وَقائِعَ ؛ گويا آنان با اين كار خويش مى خواستند انتقام كشته هاى خود را در بدر و احد بگيرند و براى نمونه كافى است كه به خاك و خون افتادن حسين و خاندانش در كربلا و حوادث (اسارت زنان اهل بيت) پس از آن را ذكر كنيم».[30]،[31]

در يك جمع بندى به روشنى مى توان دريافت كه يكى از ريشه هاى ماجراى خونين كربلا و اسارت اهل بیت علیهم السلام، كينه هاى متراكم شده در دل امويان و انتقام آنان از شكست هاى خويش در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. در واقع، آنان مى خواستند از اسلام و رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله انتقام بگيرند و آن شكست ها را جبران كنند.[32]

هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند!

انجام كارهاى بزرگ و سرنوشت ساز نياز به روحيّه عالى، ايمان قوى، و آمادگى كامل دارد،[33] لذا اگر مى خواهيم مقاممان بلند و والا باشد و بر بساط قرب الهى بنشينيم، بايد ناراحتى و مشكلات را تحمّل كنيم و با نفس خويش به مبارزه برخيزيم. اهل دنيا[34]،هم دنيا را بى زحمت به دست نمى آورند، چگونه انتظار داريم بى زحمت آخرت را به چنگ آوريم؟[35]

حال آنکه دنيا خانه بلا وامتحان است و در آن امتحان هاى اولياى خدا سخت تر و سنگين تر است.[36]

به تعبیر شاعر:هر كه در اين بزم مقرّب تر است        جام بلا بيشترش مى دهند[37]

در این میان امتحان هاى عمومى داريم و امتحان هاى خصوصى. مردم عوام به گونه اى آزمون مى دهند و اولياى خدا به گونه اى ديگر. لذا بايد دنيا دائماً براى همه روز مسابقه باشد. البتّه برخى انسان ها به مقتضاى عصرشان امتحان ويژه اى نسبت به آن مقطع زمانى دارند، مثلًا كسانى كه در ميدان كربلا بودند امتحان خاصّى داشتند. در آن مقطع خاص از انقلاب حسینی، گذشت ها، آگاهى ها، اخلاص ها شناخته شد. دورانى بود كه از يك نظر خطرناك و ناراحت كننده و از طرف ديگر پربار و شادى برانگيز بود. بنابراين جايى كه طوفان هاى سخت آزمايش الهى مى وزد، هم محيطى است كه عدّه اى از آن سود مى برند و هم محيط خطرناكى براى آماده نشده هاست كه در دام آن گرفتار مى شوند و سقوط مى كنند.[38]

اهمیت این مسألۀ از آن جهت است که  فداكارى در حفظ ايمان جلوه هاى باشكوهى داشته، و تاريخ افراد زيادى را نشان مى دهد كه عاشقانه جام بلا را در اين راه نوشيدند.[39]  كار به جايى رسيد كه زينب كبرى كه شب عاشورا طاقت تحمّل شنيدن خبر شهادت برادر را نداشت، روز يازدهم دست زير جسد خونين برادر كرد و كمى از زمين بلند نمود و عرض كرد: خداوندا اين قربانى را از خاندان پيامبرت قبول فرما![40]

لذا وقتی محمّد بن حنفيّه گفت:«چرا اين زنان را با خود مى برى؟!امام عليه السلام فرمود هنگامى كه از تو جدا شدم، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم، به من فرمود:[41]: «قَدْ قالَ لِي: إِنَّ اللَّهَ قَدْ شاءَ أَنْ يَريهُنَّ سَبايا؛ رسول خدا به من فرمود:خداوند مى خواهد كه آنان را اسير ببيند!».[42]،[43]

بى شك، خواست خدا بدون حكمت نيست، حكمت بالغه الهى ايجاب مى كرد كه با  اسارت همسر و خواهر و دختران امام حسین علیه السلام از يك سو، پرده از چهره ننگين حاكمان ظالم و بى ايمان بنى اميّه برداشته شود و جهان اسلام بر ضدّ آنها بشورند و از سوى ديگر، اسرای اهل بیت علیهم السلام نیز به مانند امام خود، جايگاهى در تاريخ جهان پيدا كنند.[44]

با این تفاسیر و به مقتضاى حديث «إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلاءً الْأنْبياءُ ثُمَّ الَّذينَ يَلَوْنَهُمْ ثُمَّ الْأمْثَلُ فَالْأمْثَلُ؛گرفتارى ها و مشكلات بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد سپس كسانى كه به دنبال آنها هستند سپس نيكان يكى پس از ديگرى»[45] افرادى كه به امام حسین عليه السلام كه مجموعه اى از فضايل انسانى و بركات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اوليا قرار مى گيرند و به حكم اين كه مقرب ترند جام بلا بيشترشان مى دهند كه هم آزمونى است براى آنان و همه وسيله اى است براى ترفيع درجاتشان.[46]

در سوی دیگر نیز، از يك حكومت جنايتكار و ستم پيشه و فاقد دين و اخلاق هم چون حکومت یزید نیز  غير از اين انتظار نمى رود كه هر كس پاك تر است در آن حكومت جام بلا و مصيبت بيشترى به او مى دهند.[47]

نهضت بیداری با خطبه های آتشین امام سجاد و حضرت زینب علیهم السلام

بی شک تا قبل از زمامدارى معاويه اگر ماجراى شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام و اسارت خاندانش براى مردم بازگو مى شد، كسى آن را باور نمى كرد.[48]

آرى؛ كسى باور نمى كرد كه محبوب قلب رسول خدا صلى الله عليه و آله و جگرگوشه صدّيقه كبرا عليها السلام توسّط گروهى كه خود را مسلمان و از امّت محمّد صلى الله عليه و آله مى خواندند، مورد تعرّض و بى حرمتى قرار گيرد، چه رسد به اين كه غريبانه، مظلومانه و لب تشنه در سرزمين نينوا به شهادت برسد و فرزندان و بانوان حرمش به اسارت روند.[49]

حال آنکه امام حسين عليه السلام براى بيدارى و آگاهى مردم قيام كرد، امّا آن قدر خواب آنها عميق و جهل وناآگاهيشان ريشه دار بود كه جز خون قلب امام عليه السلام و ياران وفادارش اين آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت.[50]

لذا مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه عليه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نيزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى كربلا، از خواب غفلت بيدار شدند و قيام ها يكى پس از ديگرى شكل گرفت و بنى اميّه پس از واقعه كربلا روى خوش نديدند، تا اينكه اين خون هاى پاك منتهى به سقوط بنى اميّه و ريشه كن شدن اين درخت ناپاك شد.[51]

در تبیین این مسأله باید به خطبه هاى افشاگرانه امام زين العابدين عليه السلام و زينب كبرى عليها السلام اشاره کرد؛ پس از آن كه كاروان اسيران را به كوفه و شام بردند، خطبه های آتشین امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها، اوضاع  شام و کوفه را تغییر داد و فضای جامعه اسلامی را  بر ضدّ دستگاه خلافت اموى بسیج کرد .[52]

خطبه هایی که  يادآور خطبه هاى آتشين على عليه السلام در برابر دشمنان بود؛ الفاظ، پرمعنى و هيجان انگيز، حملات كوبنده، و تعبيرات تكان دهنده که هرگز به سخنان يك مصيبت زده داغديده اسير نمى ماند![53] خطبه هایی طوفانی که به منزله تيرهاى خلاصى بودكه بر پيكر حكومت بنى اميه يكى پس از ديگرى وارد مى شد، و بذر انقلاب هاى آينده را در دل ها می گستراند.[54]

نكته قابل توجه اين است كه امام سجاد عليه السلام و زینب کبری سلام الله علیها در شرايطى اين خطبه ه را ايراد كردند كه يزيد سرمست از باده پيروزی بود.[55] لیکن جامعه اسلامی با ضرباتى كه خطبه كوبنده امام سجاد عليه السلام و زینب کبری سلام الله علیها بر روحشان وارد كرد چنان به هيجان آمدند كه آماده پيكار با دشمنان اهل بيت عليهم السلام و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى كربلا شدند.[56]

اين خطبه ها با  ادبيات شجاعانه، چنان تأثيرى در زن و مرد كوفه و شام گذارد كه همگى به هيجان آمدند، گويى عزيزترين عزيزانشان از دنيا رفته است؛ لذا امت اسلامی را به لرزه درآورد و كينه ها بر ضدّ بنى اميه در سينه ها شکل گرفت و سرآغاز فصل تازه اى در تاريخ اسلام شد.[57] به نحوی که فريادشان بلند گشت كه اى واى! مگر ممكن است خاندان پيامبر خدا اسير شوند؟![58]

و به راستی اين خطبه ها پرده ها را كنار زد و تبليغات چندين ساله بنى اميه را خنثى کرد و اسلام را از خطر بزرگى كه از سوى آنان و اعوان و انصارشان تهديد مى شد، رهايى بخشید. به راستی اگر اين خطبه ها نبود، به يقين وضع به گونه ديگرى بود.[59]

سخن آخر:(تولد دوباره نهضت حسینی در اولین روز پس از عاشورا)

از مجموع سخنان امام حسين عليه السلام به ویژه کلام امام عليه السلام كه فرمود: «هدف من احياى حق و نابود كردن بدعت هاست»، خواه از طريق غلبه بر حريف باشد، يا از طريق شهادت و اسارت ![60] می توان دریافت اهل بيت آن حضرت رنج اسارت را به جان خريده، و تمام سختى هاى بعد از جنگ عاشورا تا بازگشت به مدينه را با جان و دل تحمّل كردند تا اهداف نهضت عاشورا دوباره احیاء گردد.[61]

 مقوله ای مهم و حیاتی كه تقديم جان و مال و پذيرش هر نوع سختى و آزار را براى امام حسین علیه السلام و یارانش سهل و آسان كرد. و والاتر از سرمايه هاى زندگى مردانى همچون حماسه سازان كربلا بود که البته با حماسه آفرینی اسرای اهل بیت علیهم السلام در اولین روز پس از عاشورا به منصۀ ظهور رسید.[62]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص93.

[2] همان.

[3] همان؛ص23.

[4] همان؛ص94.

[5] همان ؛ ص379.

[6] همان؛ص218.

[7] همان ؛ ص544.

[8]  ظاهراً منظورش همان محمد بن على بن الحسين، امام باقر عليه السلام است.

[9] عقد الفريد؛ ج 4؛ ص 385، ر.ک: مقاتل الطالبيين؛ ص 79.

[10] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص545.

[11]  مقاتل الطالبيين؛ ص 79.

[12]  عقد الفريد؛ ج 4؛ ص 385.

[13]  مقاتل الطالبيين؛ ص 79.

[14] نفس المهموم؛ ص 259.

[15] كامل ابن اثير؛ ج 4؛ ص 88.

[16]  ابصار العين؛ ص 130. در برخى از كتاب ها نام تعدادى ديگر از بانوان بزرگوار نيز در جمع اسرا آمده است؛ ر.ک: قصه كربلا؛ ص 405- 406).

[17] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص545.

[18] همان.

[19] همان ؛ ص186.

[20] ر.ک:  انساب الاشراف؛ ج 2؛ ص 407، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد؛ ج 13؛ ص 220 ، الغدير؛ ج 7؛ ص 147؛ ج 8؛ ص 264 و ج 9؛ ص 392.

[21] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص186.

[22] همان؛ص113.

[23] همان.

[24] «فَقالُوا: بَلْ نُقاتِلُكَ بُغْضاً مِنَّا لِأَبِيكَ وَ ما فَعَلَ بِأَشْياخِنا يَوْمَ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ …»،( موسوعة كلمات الامام الحسين؛ ص 492، معالى السبطين؛ ج 2؛ ص 11).

[25] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص113.

[26]  شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد؛ ج 4؛ ص 72.

[27] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص113..

[28] عبدالكريم خطيب ؛ر.ک: «على بن ابى طالب علیه السلام»

[29] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 114.

[30]  مطابق نقل فى ظلال نهج البلاغه؛ محمد جواد مغنيه؛ ج 3؛ ص 154- 155.

[31] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 114.

[32] همان.

[33] همان؛ص403.

[34] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص83.

[35] همان؛ص84.

[36] همان.

[37] همان.

[38] همان.

[39] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص340.

[40] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص403.

[41] همان ؛ ص351.

[42]  ملهوف( لهوف)؛ ص 127- 128 ،بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 364.

[43] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص351.

[44] همان؛ص352.

[45]  كافى؛ ج 2؛ ص 252.

[46] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص664.

[47] همان ؛ ج 4 ؛ ص328.

[48] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص47.

[49] همان؛ ص 48.

[50] اهداف قيام حسينى ؛ ص79.

[51] همان.

[52] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص62.

[53] همان؛ص571.

[54] همان ؛ ص573.

[55] همان؛ ص 611.

[56] همان ؛ ص576.

[57] همان ؛ ص573.

[58] همان؛ ص 546.

[59] همان؛ص571.

[60] همان؛ص358.

[61] اهداف قيام حسينى ؛ ص18.

[62] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص229.

تاریخ انتشار: « 1397/06/30 »

جستجو