تعریف تحریف
رتحریف در لفظ با کلمه انحراف از یک ریشه ایت و هر دو ار ماده حرف یعنی کنار و حاشیه می باشند .
تحریف در لفظ : یعنی چیزی از راه اصلی و وسط به بیراهه بردن .
تحریف در اصطلاح : تحریف در اصطلاح قرآنی به هر گونه تغییر و زیاده و نقصان و یا جابجایی در آیات قرآن گفته می شود .
اقسام تحریف
تحریف بر سه قسم است : قسم اول تحریف معنوی ،قسم دوم تحریف لفظی ،که تحریک لفظی شامل ،تحریف به زیاده و تحریف به نقصان می شود . قسم سوم تحریف به معنای تغییر و جابجا کردن است.
تحرف معنوی
تحریف معنوی به این است که حقایق قرآن دگرگون شود ، به این معنی که یا تفسیر به رای گردد و یا سعی شود که مردم قرآن را بد بفهمند و دستورات حیاتبخش قرآن در جامعه بی محتوی شود .
متاسفانه وجود افراد مغرض و جاهل و دست جنایتکار استعمار و استکبار جهانی تحریفی را در میان ملل اسلامی به وجود آورده است که شرح آن مفصل بوده و برای رد آن کتاب های مستقلی نوشته شده و لازم است نوشته شود و ما اجمالا در فصل نخست به آن اشاره کردیم.این گونه تحریف به اصل قرآن ضرری وارد نمی کند .
تحریف لفظی به زیاده
تحریف به زیاده ،به این معناست که بعضی از کلمات قرآن جزء قرآن نباشد .
چنین تحریفی به اتفاق و اجماع مسلمین باطل بوده و وجود خارجی ندارد ،و کسی هم قائل به آن نشده است .
تحریف لفظی به نقصان
تحریف به نقصان به این معنی است که ،بعضی از کلمات و یا آیات و یا سوره های قرآن ساقط شده باشد .
این گونه تحریف را بزرگان شیعه و علمای اهل سنت مردود دانسته اند ،ولی عده ای نیز قائل به چنین تحریفی شده اند ،که البته این حرف به دلائل متعدد باطل است و ما بزودی پیرامون آن به تحلیلی و بررسی خواهیم پرداخت .
تغییر و جابجا کردن
روایاتی از شیعه و سنی نقل شده که دلالت بر تغییر و جابجا کردن آیات و کلمات قرآن دارد ،ولی با توجه به روایات و آیات معارض آن،صحیح به نظر نمی رسد.
در این مورد احادیثی که از پیامبر درباره قرآن رسیده و در بعضی ازآنها از سوره های قرآن با ترتیب کنونی نام برده است .
طبرسی نقل می کند :
رسول اکرم (ص)سوره های قرآن را به ترتیب قرآنی که اکنون در دست ماست ذکر فرمود،اول هفت سوره بزرگ-طوال –پس از آنها سوره های مثانی و سپس سوره هائیکه حدود صد آیه دارند و در آخر ،سوره های کوتاه که بسم الله الرّحمن الرّحیم آنها را از یکدیگر جدا می کند قرار داد.
«روشن تر از آن روایت ابی ابن کعب می باشد که پیامبر (ص)تمام سوره های قرآن را از آغاز تا انجام نام برده و ثواب قرائت هر یک را معین فرموده که درست مطابق قرآن موجود است و جمیع مفسرین شیعه و سنی در بیان ثواب سوره های به همین روایت استناد می کنند »
لفظ تحریف در قرآن به چه معناست ؟
در قرآن کریم به آیاتی بر می خوریم که اشاره به نوعی تحریف دارد و در اینجا مناسب است آیات مورد نظر را آورده و به بررسی آن بپردازیم .
آیه اول :
«أفَتَطمَعُونَ أن یُؤمِنُو الَکُم وَ قَدکَانَ فَریقٌ مِنهُم یَسمَعُونَ کَلامَ اللهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُم یَعلَمُونَ » .آیا طمع دارید که به شما ایمان بیاورند و حال آنکه گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند و با آنکه حقیقت را می یافتند تحریفش می کردند و از کار خویش آگاه بودند .
در این سطور بعضی اقوام را برای آگاهی شما خواننده محترم ذکر می کنیم .
اول : قول مجاهد و سدی
از ایشان نقل شده که منظور از آن،جماعتی از دانشمندان یهود است که تورات را تغییر داده و بر طبق خواهش های دل ، حلال را حرام و حرام را حلال نمودند و به آن هائی که از رشوه دادن به آنها دریغ ندارند کمک کردند.
دوم : قول ابن عباس و ربیع
ایشان گفته اند :منظور از آن جماعت،همان هفتاد نفری بودند که موسی آنانرا از میان برگزیده و آنها کلام خدا را شنیدند و فرمان نبردند ، و وقتی به سوی قوم ببرگشتند ، جریان را بر خلاف واقع نقل کردند و بنابراین منظور از کلام الله (که در مورد تحریف آنها قرار می گرفت) همان سخن گفتن خداوند با موسی در وقت مناجات بود .
گفته شده : منظور از کلام الله اوصاف پیامبر اسلام بوده که در تورات ذکر شده است .( با این علمای یهود منتظر آمدن رسول خاتم بودند وقتی آن حضرت مبعوث شد و آنها او را شناختند سخن او را تکذیب و تحریف نمودند .)
با توجه به اقوال فوق روشن می شود که تحریفی که در این آیه آمده ربطی به قرآن کریم ندارد .
آیه دوم :
مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَـٰكِن لَّعَنَهُمُ اللَّـهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿نساء/٤٦﴾”بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف میکنند؛ و (به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»)، میگویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز میگویند:) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر میگویند:) راعنا [= ما را تحمیق کن!]» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند. ولی اگر آنها (به جای این همه لجاجت) میگفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم)»، برای آنان بهتر، و با واقعیت سازگارتر بود. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عدّه کمی ایمان نمیآورند.”
در این آیه شریفه نیز اشاره به بعضی از یهود کرده که کلمات را تحریف می کنند .
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿مائده/١٣﴾
ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ ۛ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ ۖ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَـٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا ۚ وَمَن يُرِدِ اللَّـهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّـهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٤١/مائده﴾
ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید!» (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد.”
در این مورد چند احتمال وجود دارد : اول آنکه لفظی را از آیه بر می دارند و لفظ دیگر را بجای آن می گذارند-تحریف در تغییر و جابجا کردن – که این نوع تحریف همان طور که قبلا گفته شد مردود می باشد .
دوم : ممکن است مراد از تحریف تاویلات باطل و القاء شبهه و انصراف لفظ از معنای ظاهر و حقیقی آن به سوی معنی باطل باشد، که متاسفانه این مورد از تحریف در جوامع اسلامی بسیار به چشم می خورد .
سوم
احتمال می رود که مراد از تحریف ،آن باشد که بعضی از یهودیان در سخنرانی که از پیامبر(ص) می شنیدند ،تحریف می کردند ،یعنی در نقل قول،رعایت در روایات بوده و ربطی به قرآن ندارد .
چهارم
ممکن است مراد از تحریف « کلام الله » در گذشته ، و در مورد تورات باشد ،که تحریف تورات به وضوح آشکار بوده و نیاز به بحث و بررسی ندارد .
مجاهد می گوید : « منظور از کلام » تورات است ،زیرا آنها صفات پیامبر اسلام را که در تورات آمده بود کتمان می کردند ،با توجه به این مطلب وجه پنجمی به نظر می رسد و آن این که آنها با بعثت پیامبر (ص) و یافتن صفات آن حضرت در تورات ،به تحریف کتاب آسمانی خویش ،یعنی تورات پرداخته و او را تکذیب و اوصافش را کتمان نمودند .بشر از آوردن کتابی که مشتمل بر اوصاف قرآن باشد، عاجز است ،از مسلمانات تاریخ این است که بیش از چهارده قرن پیش حضرت محمد(ص) به پیامبری مبعوث و کتابی به نام قرآن از جانب خداوند سبحان آورده است .
این کتاب در بر دارنده معارف و کلیاتی از شریعت است که رسول خدا ، مردم را به آن دعوت نموده است ، قرآن کریم کتابی است که حضرتش آن را معجزه خود می دانسته و امروز هم این معجزه باقی است ،چنانچه در فصل گذشته بیان شد و همه ملت ها قرآن موجود نزد مسلمانان را همان کتابی می دانند که رسول اکرم با خود آورده است ، تنها اختلافی که هست احتمال داده اند جملات مختصری و یا آیه ای در قرآن ،زیاد و یا جابجا و یا در اعراب تغییری کرده باشد که در بخش های گذشته با دلائل متقن آن را مردود دانستیم و اکنون به توضیح بیشتری در مورد آن می پردازیم .
قرآن کریم بشر را از آوردن کتابی که مشتمل بر اوصاف قرآنی باشد عاجز می داند ،هنگامی که مقایسه ای بین آیات قرآن با اشعار خطابه ها ،رسالات ،مجاوره ها و نثر نویسندگان عرب می شود،هیچ وجه تشابهی بین آنها و آیات الهی مشاهده نمی گردد.
قرآن کریم عدم اختلاف در خود را دلیلی بر الهی بودن خود دانسته و می فرماید:
«أفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو کَانَ مِن عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اختِلاَفاً کَثیراً » که این خصوصیت نیز در قرآن عصر ما وجود دارد هیچ ابهام و خللی در آیه ای دیده نمی شود مگر این که آیاتی آن را دفع می سازد.
باز می بینیم با معارف حقیقی و کلیات شرایع فطری و جزئیات فضائل اخلاقی که خود مبتکر آن است،تحدی نموده و عموم دانشمندان عالم را ،به آوردن مانند آن ،دعوت می کند و می فرماید:
«قُل لَّئِنِ اجتَمَعَتِ الإنسِ وَالجِنُّ عَلَی أن یَأتُوا بِمِثلِ هَذَا القُرآنِ الَ یَأتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَوکَانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهیراً» .
و یا فرموده : « إنَّهُ لَقَولٌ وَ مَا هُوَ بِالهَزلِ»و قرآن موجود نیز این خصوصیت را دارا بوده و آخرین نظریات که عقل بشر بدان دست یابد در اصول و معارف و کلیات شرائط فطری و اخلاقی استفاده و از هر لغزشی بدور است ، مقایسه تاریخ انبیاء در قرآن با تورات و انجیل بیانگر حقیقت قرآن است .»
موضوع تحریف قرآن از دیرباز توسط اهل سنت به عنوان اتهامی بر مذهب حقه شیعه وارد شده است. غافل از آنکه هر چه که در احادیث موثق شیعه یافت می شود نوعی اختلاف قرائت است. این نوع قرائت که گاهی به نقصان حروف و یا کلماتی در قرآن فعلی اشاره دارد حقیقت قرآن کریم است که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده و توسط جاننشینان بر حق او بیان شده است.
تحریف هم عمدتا زمانی بر کتابی اطلاق می شود که مفاهیم کلی آن نابود شده و تشخیص حق از باطل در آن پوشیده بماند. اگر چه قرائت ائمه شیعه مقداری با قرائت قاریان قرآن تفاوت دارد – همان گونه که خود قاریان با یکدیگر اختلاف قرائت دارند- ولی با صرفنظر از آن و یا با وجود آن هرگز نمی شود عنوان تحریف قرآن را بر آن نهاد.
با این اوصاف تحقیقی در میان روایات اهل سنت انجام دادیم که با تعجب متوجه شدیم اعتقاد به تحریف قرآن در میان آنان بسیار شایع و ظاهر است. و نفهمیدیم چرا قبل از آنکه خود به فکر آیین خویش باشند انگشت اتهام را به سمت شیعه نشانه رفته اند. بنابراین تصمیم گرفتیم از کتاب مقدس الهی دفاع کرده و با رو کردن چنین مطالب موهومی بطلان اعتقاد اهل سنت و حقانیت قرآن کریم که هرگز در آن تحریفی صورت نگرفته را نشان دهیم.
۱-اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات قرآن حذف شده است:
ابن مردویه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پیامبر گفت: (( قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفی یک حورالعین به او خواهد داد. )) و این در حالی است که قرآن سیصد هزار و اندی حرف است.
۱- الدرالمنثور ج ۶ ص ۴۲۲.
۲- مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۶۳.
۳-کنز العمال ج ۱ ص ۵۱۷ و۵۴۱.
۲-اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند:
از حذیفه چنین روایت شده که : ((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟
گفتم۷۲ یا ۷۳ آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.
۱-کنز العمال ج ۲ ص ۴۸۰.
۲-مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۲.
۳-مستدرک حاکم ج ۲ ص۴۱۵ و ج ۴ ص ۳۵۹.
۴-سنن بیهقی ج ۸ ص ۲۱۱.
۳-اعتقاد اهل سنت به اینکه آیاتی از سوره توبه حذف شده اند:
از حذیفه روایت شده: (( آنچه از سوره برائت می خوانید یک چهارم آن است و شما آنرا سوره برائت می نامید در حالی که نام آن سوره عذاب بوده است. )) و سند این روایت نیز صحیح است.
۱- مستدرک حاکم ج ۲ ص ۳۳۰.
۲- الدر المنثور ج ۱ ص ۱۰۵.
۴-اعتقاد اهل سنت به سه سوره خیالی (( خلع )) و (( حفد )) و یک سوره دیگر: الف: طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است.
ب: طبق روایت ابن ضریس در کتاب فضائل از حماد نقل شده که این دو سوره جزء مصحف ابی ابن کعب بود. در همین کتاب دو سوره فوق را دو سوره موجود در مصحف ابن عباس به قرائت ابی و ابی موسی دانسته است.
ج: همچنین محمد ابن نصر از ابن اسحاق روایت کرده که در مصحف ابی ابن کعب سوره های (( اخلاص و فلق و ناس و خلع و حفد و سوره دیگری )) هم وجودداشت. ( در انتها می آید )
د: محمد ابن نصر نیز از عطاء ابن سائب روایت کرده که ابو عبد الرحمان دو سوره خلع و حفد را برای او خوانده است.
ه: برخی نیز معتقد هستند که این دو سوره در مصحف خود عمر که نزد دخترش حفصه نگهداری می شده بوده است.
متن سوره خیالی خلع: (( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انا نستعینک و نستغفرک و نثنی علیک و لا نکفرک و نخلع و نترک من یفجرک ))متن سوره خیالی حفد: (( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم ایاک نعبد و لک نصلی و نسجد و لک نسعی و نحفد و نخشی عذابک و الجد و نرجوا رحمتک ان عذابک بالکافرین ملحق))و متن سوره ای که ابن اسحاق ادعا کرده در مصحف ابی ابن کعب بوده است.
(( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجد سبحانک و غفرانک و حنانیک اله الحق ))
-کتاب کنز العمال ج ۸ ص ۷۴ و ۷۵ و ۷۸.
۲- النهایه ج ۴ ص ۲۳۸.
۳-تاریخ مدینه ج ۳ص ۱۰۰۹.
۴-کتاب الام ج ۷ ص ۱۴۷.
۵- المجموع تالیف نووی ج ۳ ص ۴۹۳.
-اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره های فلق و ناس زیادی هستند: ۱-در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد می دانند. احمد حنبل از زر چنین روایت می کند: (( به ابی ابن کعب گفتم برادرت (ابن مسعود) معوذتین را از قرآن حذف می کند و او انکار نکرد.)) به سفیان راوی حدیث گفتند: (( منظور او از برادر ابن مسعود است؟ گفت: (( آری. این دو سوره در مصحف ابن مسعود نبود زیرا او هیچ گاه نشنید که رسول خدا این دو سوره را در نماز بخواند. . ))
همچنین احمد حنبل روایت کرده که ابن مسعود معوذتین را از صحیفه ها جمع می کرد و می گفت: (( ایندو از کتاب خدا نیستند. ))
۱- مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۰.
۲- تاریخ المدینه المنوره ج ۳ ص ۱۱۰۱.
۳- مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۴۹.
۶-اعتقاد اهل سنت به خوردن آیه ای توسط بزغاله و نابودی آن: از مطالب عجیبی که در روایات اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان با شیرخوردن نازل شده بود از قرآن حذف شده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد !!!
گویا قرآن نازل شده تنها نزد وی بوده است و سایر نویسندگان وحی از آن بی خبر بودند!!!
از عایشه چنین نقل شده است: (( آیه ای از قرآن نازل شد که ۱۰ بار شیر خوردن را موجب محرم شدن می دانست و سپس آیه ای نازل شد که پنج بار را نیز کافی می دانست و اولی را نسخ نمود و تا زمان رسول خدا جزء قرآن بود و به عنوان قرآن خوانده می شد. ))
۱- مسلم ج ۴ ص ۱۶۷.
۲- سنن دارمی ج ۲ ص ۱۵۷.
و باز از عایشه چنین نقل شده:
(( آیه رجم و آیه شیر خوردن شخص بزرگسال نازل شد و من آن را در کاغذی نوشتم و زیر تخت گذاشتم. هنگام وفات رسول خدا سرگرم بودیم که بزغاله ای آمد و آنرا خورد. ))
سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵.
لازم به ذکر است که برخی از فقهای سنی همچون شافعی به استناد این روایات فتوا داده اند که: (( پنج بار شیر خوردن موجب محرمیت می شود و از گروهی مانند سفیان ثوری و مالک ابن انس و عبد الله ابن مبارک و . . نقل شده است که شیر خوردن موجب محرمیت می شود حتی اگر کم باشد به شرط آنکه شیر داخل بدن شود. ))
سنن ترمذی ج ۲ ص ۳۰۹.
همچنین عایشه برای محرم شدن با مردان کسی را نزد خواهرانش می فرستاد تا به او شیر دهند که با اعتراض ام سلمه و زنان پیامبر روبه رو می شد
۷-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن:
از مسند عمر از مسوربن مخرمه روایت شده که عمرابن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت: (( آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم. )) و عبدالرحمن پاسخ داد: (( از قرآن حذف شده است. ))
کنزالعمال ج۲ ص ۵۶۷.
۸-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ان انتفائکم . . )) و آیه (( الولد للفراش . . )) از قرآن:
عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید: (( آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم ؟ )) پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: (( الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله.
کنزالعمال ج ۶ ص ۲۰۸.
۹-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( رجم و یک آیه دیگر )) از قرآن:
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت و گفت: (( . . . من می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان باعث شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود. یکی دیگر از آیاتی که در قرآن ما آنرا می خواندیم این آیه است.))
و سپس خواند: (( لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم او ان کفرا بکم ان ترغبوا عن آبائکم ))
و نیز آورده که در این روایت عمر گفته است: (( اگر نمی گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آیه رجم را با دست خودم می نوشتم. ))
۱- بخاری ج ۸ ص ۲۵ و ج ۸ ص ۱۱۳.
این مطلب را محدثان دیگری همچون مسلم و ابن ماجه و ابوداوود نیز آورده اند و ترمذی نیز پس از نقل آن بر صحت آن تاکید کرده است.
۲-مسلم ج ۵ ص ۱۱۶.
۳-سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵ و ج ۲ ص ۸۳۵.
۴- سنن داوود ج ۲ ص ۳۴۳.
۵- سنن ترمذی ج ۲ ص ۴۴۲ .
۱۰-اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( جهاد در آخر الزمان )) از قرآن: از عبد الرحمان ابن عوف روایت شده که عمر درباره آیه (( و جاهدوا فی الله حق جهاده )) از وی پرسید: (( آیا این آیه را این گونه نمی خواندیم؟ جاهدوا فی الله حق جهاده فی آخر الزمان کما جاهدتم فی اوله ؟ )) عبد الرحمان گفت: آری! اما این آخر الزمان چه زمانی است؟ عمر گفت: (( زمانی که بنی امیه حاکمان و بنی مغیره وزیران باشند. )) در روایات دیگری آمده است که عبد الرحمان در پاسخ عمر گفت: (( این آیه در میان تعدادی از آیات قرآن حذف شد و از بین رفت.))
۱-الدر المنثور ج ۴ ص ۳۷۱.
۲-کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷.
۱۱- اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( الا بلغوا قومنا . . )): اهل سنت روایت کرده اند که آیه ای درباره شهدای بئر معونه ( گروهی که برای تبلیغ اسلام به نجد رفته بودند و بنی لحیان آنها را به شهادت رساندند ) نازل شد که چنین است: (( الا بلغوا قومنا قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا ))
۱-بخاری ج ۳ ص ۲۰۴ و ۲۰۸ و ج ۴ ص ۳۵ و ج ۵ ص ۴۲.
۲- مسلم ج ۲ص ۱۳۵.
۳- مسند احمد ج ۳ ص ۱۰۹ و ۲۱۰ و ۲۵۵ و ۲۸۹.
۴- سنن بیهقی ج ۲ ص۱۹۹.
۱۲-اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ذات الدین )) و (( وادی التراب )) از قرآن: از ابی ابن کعب روایت شده است که رسول خدا فرمود: (( خداوند به من امر کرده برای تو قرآن بخوانم. )) و از جمله آیاتی که خواندند این دو آیه بود: (( لو ان ابن آدم . . .
ترجمه: (( اگر فرزند آدم ذره ای از مال داشته باشد باز دومی را می خواهد و اگر دومی را بدست آورد سومی را می خواهد و شکم او را چیزی جز خاک پر نخواهد کرد. )) و آیه دیگر این بود: (( ان الدین عند الله الحنیفیه غیر الیهودیه و لا النصرانیه و من یعمل خیرا فلن یکفره ))
۱-مستدرک حاکم ج ۲ ص ۲۲۴ و ج ۷ ص ۱۴۰.
۲-کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷.
۱۳-اعتقاد اهل سنت به حذف تسبیحات اربعه از قرآن: ظاهر برخی از روایات اهل سنت آن است که تسبیحات اربعه جزئ قرآن است.
به عنوان نمونه از سمره روایت شده است که پیامبر فرمود: (( چهار چیز از بهترین سخن هاست. و از قرآن می باشد. از هر کدام که می خواهی شروع کن. )) (( سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اکبر ))
۱-مسند احمد ج ۵ ص ۱۱ و ج ۵ ص ۲۰.
۲-سنن نسایی ج ۲ ص ۱۴۳.
۱۴-اعتقاد اهل سنت به اینکه عبارات قرآن را می توان تغییر داد: شاید زشت ترین نظریه این باشد که کسی بگوید می توان الفاظ قرآن را به دلخواه تغییر داد به شرط آنکه عذاب به مغفرت و مغفرت به عذاب تبدیل نشود. در روایات اهل سنت آمده است که شخصی نزد عمر قرآن خواند. عمر به او پرخاش کرد.
وی گفت: (( من پیش پیامبر همین گونه خواندم و آن حضرت عکس العملی نشان ندادند.)) همگی نزد رسول خدا رفتند و آن حضرت قرآن آن شخص را تایید کردند ولی عمر ناراحت شد. از اینرو پیامبر به عمر گفتند(( عمر قرآن تمامش صحیح است. به شرط آنکه عذاب به مغفرت و و مغفرت به عذاب تبدیل نشود. ))
و همینطور روایت کرده اند که پیامبر گفته: (( قرآن را بر هفت حرف بخوان. که تمامی آنها شافی و کافی است. به شرط آنکه رحمت به عذاب و عذاب به رحمت تبدیل نشود. مانند اینکه بگویی: (( تعال )) یعنی بیا و یا بگویی (( اقبل )) که همان معنی را می دهد و . . . ))
مسند احمد ج ۴ ص ۳۰ و ج ۵ ص ۴۱ و ۵۱ و ص ۱۲۴.
روایات سنیها در این زمینه بسیار زیاد است و از دید خودشان غالبا موثق یا صحیح هستند. به عنوان نمونه رجوع کنید به:
۱-مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۵۰.
۲-دیار بکر ج ۱ ص ۳۸۲.
۳-اسد الغابه ج ۵ ص ۱۵۶.
۴-الاتقان سیوطی ج ۱ ص ۱۶۸.
۵-کنز العمال ج ۱ ص ۵۵۰ و ۶۱۹ و ج ۲ ص ۵۲ و ۶۰۳.
اصالت قرآن و عدم اعتقاد به تحریف آن در بین شیعیان :
۱-قرآن در میان شیعیان فقط یکی است: (( شیعیان گروهی اندک نیستند که در یک روستای دور افتاده زندگی کنند بلکه در اکثر کشورهای اسلامی زندگی می کنند. و در بعضی کشورها اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند. در میان هزاران مسجد و حسینیه و حوزه علمیه و کتابخانه و خانه های صدها میلیون شیعه تنها یک قرآن یافت می شود و همین امر گواه آن است که شیعیان اعتقادی به تحریف قرآن ندارند. ))
۲-قرآن میزان سنجش معارف تشیع است: (( شیعیان به تبعیت از پیامبر و ائمه معصومین معتقدند قرآن به منزله میزان و مقیاس سنجش روایات و جدا کردن روایت صحیح از جعلی است. امام صادق(ع) از پیامبر اکرم نقل فرمودند: ای مردم هر خبری که از من به شما می رسد و موافق کتاب خداست من گفته ام و آنچه به شما می رسد و مخالف کتاب خداست من نگفته ام. شیعیان که معتقد به وجود چنین معیاری هستند هرگز نمی توانند به تحریف قرآن اعتقاد داشته باشند. ))
۳-قرآن دلیل حقانیت مذهب تشیع است: (( زیرا بسیاری از آیات آن بر خلافت علی و فرزندانش و شیعیانش دلالت دارد. و دلیل اصالت تشیع است. ))
۴-قرآن و اهل بیت دویار جدا نشدنی در مکتب تشیع هستند: (( از اساسی ترین اعتقادات شیعیان لزوم تمسک به ثقلین است. که به صورت متواتر و از طریق فزیقین نقل شده است. و قرآن به اهل بیت دعوت می کند و اهل بیت به قرآن. و در اعتقاد شیعیان ایندو تا روز قیامت از هم جدا نمی شوند.))
۵-تکریم قرآن توسط شیعیان: (( در فقه شیعیان و در اعتقاد آنان مس قرآن بدون طهارت و نیز اهانت به آن به هر شکل که باشد مانند قرار دادن آن در جای نامناسب و دراز کردن پاها در برابر آن و . . جایز نیست. و اگر نجاستی با قرآن تماس پیدا کند بر ما واجب است که کتاب الهی را تطهیر کنیم و . . ))
۶-اهمیت قرآن در تالیفات شیعیان: (( شیعیان با آنکه یک پنجم جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهند یک سوم کل کتابهایی را که پیرامون قرآن تالیف شده است به خود اختصاص داده اند و این نشان دهنده اهمیتی است که به کتاب الهی می دهند. ))