دحوالارض

معنای دحوالارض
«دَحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
در قران کریم مى‏خوانيم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ:” (الاعراف/96)اگر مردمى كه در آباديهاى روى زمين زندگى مى‏كنند، ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند بركات از آسمان و زمين بر آنها خواهيم گشود”  در روايات متعددى مى‏خوانيم خشكيهاى زمين از زير خانه كعبه گسترده شدند، و از آن بنام” دحو الارض” (گسترش زمين) ياد شده است.
اين را نيز مى‏دانيم كه در آغاز بر اثر بارانهاى سيلابى تمام كره زمين از آب پوشيده بود، آبها تدريجا فرو نشستند و در نقاط پست زمين قرار گرفتند و خشكيها تدريجا از زير آب، سر بر آوردند، طبق روايات اسلامى نخستين نقطه‏اى كه از زير آب سر بر آورد، سرزمين مكه بود.
و اگر ارتفاع اين سرزمين در حال حاضر بلندترين ارتفاع زمينهاى دنيا نيست هيچگونه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا از آن روز صدها مليون سال مى‏گذرد و تا كنون وضع نقاط روى زمين به كلى دگرگون شده، بعضى از كوه‏ها در اعماق اقيانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقيانوسها تبديل به قله كوه شده است و اين از مسلمات علم زمين‏شناسى و جغرافياى طبيعى است.
در اينجا سؤالى مطرح است و آن اينكه آيا از جمله” لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها” استفاده نمى‏شود كه هدف از نزول قرآن انذار مردم مكه و اطراف آن است؟ آيا اين تعبير با جهانى بودن اسلام تضاد ندارد؟! پاسخ اين سؤال با توجه به يك نكته روشن مى‏شود، و آن اينكه: كلمه” ام القرى” كه يكى از نامهاى مكه است از دو واژه تركيب يافته” ام” كه در اصل به معنى اساس و ابتدا و آغاز هر چيزى است، و مادر را هم به همين جهت” ام” مى‏گويند كه اساس و اصل فرزندان است.
و” قرى” كه جمع” قريه” به معنى هر گونه آبادى و شهر است، اعم از شهرهاى بزرگ و كوچك يا روستاها، و شواهد زيادى نيز در قرآن بر اين معنى وجود دارد.
در قران کریم می خوانیم:” لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها”(شوری /7)
اكنون ببينيم چرا” مكه” را” ام القرى” ناميده‏اند؟ (مادر و اصل همه آباديها).
روايات اسلامى تصريح مى‏كند كه همه زمين نخست زير آب غرق بود و خشكيها تدريجا سر از آب بيرون آوردند (علم امروز نيز اين معنى را پذيرفته است).
اين روايات مى‏گويد: نخستين نقطه‏اى كه از زير آب سر برآورد” كعبه بود، و سپس خشكيهاى زمين از كنار آن گسترش يافت كه از آن به عنوان دحو الارض (گسترش زمين) ياد شده است.
با توجه به اين تاريخچه روشن مى‏شود كه” مكه” اصل و اساس و آغاز همه آباديهاى روى زمين است، بنا بر اين هر گاه گفته شود” ام القرى و من حولها” پيداست كه تمام مردم روى زمين را شامل مى‏شود « (1) اين تعبير در سوره انعام آيه 92، نيز آمده است».
__________________________________________________
(1) توجه داشته باشيد” انذار” به دو مفعول متعدى مى‏شود كه در آيه مورد بحث در جمله اول مفعول اول آن ذكر شده، و در جمله دوم مفعول دوم، البته گاه مفعول دوم آن همراه” با” مى‏باشد و مى‏گويند انذره بذلك […..]
.                        تفسير نمونه، ج‏20، ص: 358
[سوره النازعات (79): آيات 27 تا 33]
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها (27) رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها (28) وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها (29) وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31)
وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33)
ترجمه:
27- آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش آسمانى كه خداوند بنا نهاد؟!.
28- سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخت.
29- و شبش را تاريك و روزش را آشكار نمود.
30- و زمين را بعد از آن گسترش داد.
31- آبش خارج كرد و چراگاهش را آماده ساخت.
32- و كوه‏ها را ثابت و محكم نمود.
33- همه اينها براى بهره‏گيرى شما و چهارپايان شما است.
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 98
تفسير: آفرينش شما مشكلتر است يا آسمانها؟ (دليل ديگرى بر معاد).
به دنبال نقل سرگذشت موسى و فرعون به عنوان يك درس عبرت براى همه طغيانگران و تكذيب كنندگان بار ديگر به مساله معاد و رستاخيز بر مى‏گردد و نمونه‏هايى از قدرت بى‏انتهاى حق را در جهان هستى به عنوان يك دليل براى امكان معاد بيان مى‏كند و گوشه‏هايى از نعمتهاى بى‏پايانش را بر انسانها شرح مى‏دهد تا حس شكرگزارى را كه سرچشمه معرفة اللَّه است در آنها برانگيزد.
نخست منكران معاد را مخاطب ساخته و ضمن يك استفهام توبيخى مى‏فرمايد” آيا آفرينش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش اين آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است” أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها) «1».
اين سخن در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين گذشت كه مى‏گفتند أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ” آيا ما به حالت اول باز مى‏گرديم” اين آيه مى‏گويد هر انسانى در هر مرحله‏اى از درك و شعور باشد مى‏داند كه آفرينش اين آسمان بلند اينهمه كرات عظيم و كهكشانهاى بى‏انتها قابل مقايسه به آفرينش انسان نيست كسى كه اين قدرت را داشته چگونه از باز گرداندن شما به حيات عاجز است.
سپس به شرح بيشتر درباره اين آفرينش بزرگ پرداخته مى‏افزايد” سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم و مرتب و موزون كرد” (رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها).
__________________________________________________
(1) آيه در حقيقت محذوفى دارد و در تقدير چنين است ام السماء اشد خلقا و جمله” بناها” يك جمله مستانفه است و مقدمه‏اى است براى آيات بعد.
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 99
” سمك” (بر وزن سقف) در اصل به معنى ارتفاع و بلندى است و به معنى سقف نيز آمده در تفسير كبير فخر رازى آمده است كه بلندى چيزى را هر گاه از سمت بالا به پائين اندازه‏گيرى كنند عمق ناميده مى‏شود و هر گاه از سمت پائين به بالا اندازه‏گيرى كنند سمك ناميده مى‏شود «1».
” سواها” از ماده تسويه به معنى تنظيم و موزون ساختن چيزى است و اشاره به نظم دقيقى است كه بر تمام كرات آسمانى حكم‏فرما است و اگر منظور از سمك سقف باشد اشاره به قشر عظيمى از هوا است كه همچون سقف محفوظ و محكمى گرداگرد زمين را گرفته و آن را از هجوم سنگهاى پراكنده آسمانى و اشعه‏هاى مرگبار كيهانى حفظ مى‏كند.
بعضى تعبير فوق را اشاره به كروى بودن آسمانى كه گرداگرد زمين را گرفته است مى‏دانند چرا كه تسويه اشاره‏اى است به فاصله مساوى اجزاى اين سقف نسبت به مركز اصلى يعنى زمين و اين بدون كرويت ممكن نيست.
اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسيار زياد و سرسام‏آور كرات آسمانى از ما بوده باشد و هم اشاره به سقف محفوظ اطراف زمين.
به هر حال اين آيه شبيه چيزى است كه در سوره مؤمن آيه 57 آمده است.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ.
” آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر است ولى اكثر مردم (غافل و بى‏خبر) نمى‏دانند.
__________________________________________________
(1) تفسير فخر رازى جلد 31- صفحه 46.
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 100
سپس به يكى از مهمترين نظامات اين عالم بزرگ يعنى نظام نور و ظلمت اشاره كرده مى‏فرمايد: شبش را تاريك و ظلمانى و روزش را آشكار و نورانى ساخت (وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها).
كه هر كدام از اين دو در زندگى انسان و ساير موجودات زنده اعم از حيوان و گياه نقش فوق العاده مهمى دارد. نه انسان بدون نور مى‏تواند زندگى كند كه همه بركات و روزيها و حس و حركت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت زندگى او ممكن نيست كه رمز آرامش او است»
” اغطش” از ماده” غطش” (بر وزن عرش) به معنى تاريكى است ولى راغب در مفردات مى‏گويد اصل آن از اغطش به معنى كسى كه چشم كم نورى دارد گرفته شده.
و” ضحى” به معنى موقعى است كه نور آفتاب در آسمان و زمين پهن مى‏شود «2».
سپس از آسمان به زمين مى‏آيد و مى‏فرمايد: زمين را بعد از آن گسترش داد (وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها).
” دحا” از ماده دحو (بر وزن محو) به معنى گستردن است بعضى نيز آن را به معنى تكان دادن چيزى از محل اصليش تفسير كرده‏اند و چون اين دو معنى لازم و ملزوم يكديگرند به يك ريشه باز مى‏گردد.
به هر حال منظور از” دحو الارض” اين است كه در آغاز تمام سطح زمين
__________________________________________________
(1) درباره آثار مهم نور و ظلمت در زندگى و حيات موجودات زنده در جلد 8 صفحه 343 و جلد 12 صفحه 41 و جلد 16 صفحه 146 بحثهاى گسترده‏اى داشته‏ايم.
(2) قابل توجه اينكه ضمير” ليلها” و” ضحاها” به آسمان باز مى‏گردد و نسبت نور و ظلمت به آسمان به خاطر آن است كه منشا آسمانى دارد.
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 101
را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى در آمد (و اين مساله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد) «1».
بعد از گسترش زمين و آماده شدن براى زندگى و حيات سخن از آب و گياه به ميان آورده مى‏فرمايد:” خداوند در زمين آب آن را خارج نمود و همچنين چراگاههايش را” (أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها).
اين تعبير نشان مى‏دهد كه آب در لابلاى قشر نفوذ پذير زمين پنهان بود، سپس به صورت چشمه‏ها و نهرها جارى شد و حتى دريا و درياچه‏ها را تشكيل داد.
” مرعى” اسم مكان است به معنى چراگاه «2» و در اصل از” رعى” به معنى حفظ و مراقبت حيوان، خواه از طريق تغذيه يا جهات ديگر گرفته شده و لذا مراعات به معنى محافظت و مراقبت و تدبير امور آمده است، و حديث معروف كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته نيز اشاره به لزوم مراقبت مردم، از يكديگر آمده است. «3»
ولى از آنجا كه عوامل مختلفى مى‏توانست آرامش زمين را بر هم زند، از جمله طوفانهاى عظيم و دائمى و ديگر جزر و مدهايى كه در پوسته زمين بر اثر جاذبه
__________________________________________________
(1) بعضى از مفسران، تعبير به” بعد ذلك” در آيه فوق را به معنى اضافه بر اين تفسير كرده‏اند و معنى آيه چنين مى‏شود: علاوه بر آنچه در آيات گذشته آمد: زمين را گسترش داد.
(2) بعضى نيز آن را مصدر ميمى به معنى چريدن گرفته‏اند ولى مناسب همان معنى بالا است.
(3) مفردات راغب ماده” رعى”.
تفسير نمونه، ج‏26، ص: 102
ماه و خورشيد و همچنين لرزه‏هايى كه بر اثر فشار مواد مذاب درونى، آن را بوسيله شبكه نيرومندى از كوه‏ها كه سرتاسر روى زمين را فرا گرفته آرام كرد، و لذا مى‏فرمايد:” و كوه‏ها را در زمين ثابت و محكم ساخت” (وَ الْجِبالَ أَرْساها) «1».
درباره نقش مهم كوه‏ها در زندگى انسانها و آرامش زمين بحث مشروحى ذيل آيه 3 سوره رعد (جلد 10 صفحه 114) داشته‏ايم.
و در پايان مى‏فرمايد همه اينها را براى اين انجام داد تا وسيله تمتع و حيات شما و چهارپايانتان باشد (مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ).
آرى آسمان را برافراشت.
و نظام نور و ظلمت را برقرار ساخت.
زمين را گسترش داد.
و آب و گياه از آن خارج نمود.
كوه‏ها را مراقب حفظ زمين نمود.
و همه وسائل زندگى انسان را فراهم ساخت.
و همه را از بهر او، سرگشته و فرمانبردار كرد.
تا از مواهب حيات بهره گيرد و به غفلت نخورد، و بپاس اين همه فرمانبرداران كه براى او آفريده است، فرمان الهى برد.
اينها از يك سو نشانه‏هاى قدرت او بر مساله معاد است و از سوى ديگر دلائل عظمت و نشانه‏هاى وجود او در مسير توحيد و معرفت است.
__________________________________________________
(1)” ارسى” از ماده” رسو” (بر وزن رسم) به معنى ثابت بودن است، و” ارسى” معنى متعدى آن را مى‏رساند، يعنى كوه‏ها را ثابت و پا بر جا نمود.
فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن
شب بيست‏وپنجم:شب دحو الارض است،يعنى پهن شدن زمين از زير كعبه به روى آب،و از شبهاى بسيار شريف‏ است كه رحمت خدا در آن نازل مى‏شود،و قيام به عبادت د رآن اجر بسيار دارد،و از حسن بن على وشّاء روايت شده‏ كه گفته:من كودك بودم كه با پدرم در شب بيست‏وپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا عليه السّلام شام خورديم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهيم و حضرت عيسى عليهما السلام متولّد شده‏اند،و زمين از زير كعبه پهن شده،پس هركه روزش را روزه بدارد،چنان است‏ كه شصت ماه روزه داشته باشد،و در روايت ديگر است كه فرمود:در اين روز حضرت قائم(عج)قيام خواهد كرد. روز بيست‏وپنجم:روز دحو الارض است،يكى از آن چهار روزى است،كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است،و در روايتى آمده:كه روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است،و هركه‏ اين روز را روزه بدارد،و شب را به عبادت به سر آورد،براى او عبادت صد سال نوشته شود و براى روزه‏دار اين روز، كه هرچه در ميان زمين و آسمان است استغفار كند،و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر شده،و براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسيارى است،و بارى اين روز جز روزه و عبادت و ذكر خدا و غسل دو عمل ديگر وارد است: اوّل:نمازى كه در كتابهاى علماى شيعه از اهل قلم روايت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت[بالا آمدن آفتاب تا پيش از گذشتن از وقت ظهر]در هر ركعت پس از سوره«حمد»پنج مرتبه سوره«و الشّمس»خوانده شود،و پس از سلام بگويد،
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى برتر بزرگ
آنگاه دعا كند و بخواند:
يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ .
اى ناديده‏گير لغزشها لغزشم را ناديده‏گير،اى اجابت كننده دعاها،دعايم را اجابت كن،اى شنواى صداها،صدايم را بشنو،و به‏ من رحم كن،و از بديهايم و آنچه نزد من است درگذر،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.
دوّم:خواندن دعايى كه شيخ در كتاب«مصباح»فرموده:خواندن آن مستحبّ است:
اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ ،
خدايا اى گستراننده كعبه،و شكافننده دانه،و برگيرنده سختى،و برطرف كننده هر گرفتارى،از تو مى‏خواهم‏ در اين روز از روزهايت،كه حقّش را بزرگ گرداندى،و سبقتش را پيش انداختى،و آن را نزد اهل ايمان امانت و و به سوى خود وسيله قرار دادى،و به رحمت گسترده‏ات كه بر محمّد درود فرستى آن بنده برگزيده‏ات‏ در پيمان نزديك،روز ديدار،شكافنده هر امر بسته،و دعوت كننده به حق،و بر اهل بيت پاكش‏ آن راهنمايان،و روشن‏كنندگان راه حق،ستونهاى جبّار،و متولّيان بهشت و دوزخ،و عطا كن به ما از عطاى در خزانه‏ات كه نه بريده شود،و نه منع گردد،تا به وسيله آن توبه،و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمايى
يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ يَا كَفِيُّ يَا وَفِيُّ يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيٌّ الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ وَ أَيِّدْنِي بِنَصْرِكَ وَ لا تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ أَمْرِكَ وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ وَ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِيَاءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي وَ انْقِضَاءِ أَجَلِي اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِيَنِيَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ ،
اى بهترين خوانده شده و كريم‏ترين اميد شده،اى كفايت كننده،اى وفادار،اى آن‏كه لطفش پنهانى است،به لطفت به من لطف كن،و به‏ عفوت خوشبختم نما،و به يارى‏ات تأييدم فرما،و از ذكر كريمانه‏ات فراموشم مكن به حق متوليان امرت و نگهبانان‏ رازت و از گرفتاريهاى روزگار تا روز قيامت و برانگيخته‏شدن خفظم كن‏ هنگام بيرون آمدن جانم،و فرو رفتن در قبرم،و تمام شدن كارم،و سپرى شدن عمرم،اوليايت را به بالينم حاضر كن،خدايا يادم كن،بر طول پوسيدگى،زمانى‏كه در ميان توده‏هاى خاك فرود آيم،و فراموش‏كنندگان از مردم فراموشم كنند،و در خانه اقامت فرودم آر،و در منزل كرامت جايم ده،
وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ اصْطِفَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِيئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَبا رَوِيّا سَائِغا هَنِيئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِيعَادٍ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِكْ أَشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ.
و از دوستان اوليايت،و برگزيدگان و خاصان درگاهت قرارم‏ ده،و ديدارت را بر من مبارك گردان،و پيش از فرا رسيدن پايان عمرم حسن عمل روزى‏ام فرما، درحالى‏كه پاك از لغزشها و گفتار بى‏پايه و منطق تباه باشم.خدايا مرا به حوض پيامبرت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)وارد كن،و از آن به من بنوشان،نوشاندنى سيراب كننده،روان و گوارا،كه پس از آن هرگز تشنه نشوم،و از ورود به آن طرد نگردم،و از آن‏ منع نشوم،و آن را قرار ده برايم بهترين توشه،و كاملترين وعده‏گا،روزى كه گواهان بپا مى‏خيزند.خدايا لعنت كن گردنكشان‏ گذشته و آينده را،هم آنان‏كه حقوق اوليايت را به ناحق به خود اختصاص دادند.خدايا پايه‏هايشان را بشكن،و پيروان و عمّالشان را نابود ساز،زميه‏هاى هلاكتشان را به زودى فراهم فرما،و كشورهايشان را از دستشان بگير،و راههايشان را بر آنان تنگ كن، و بر آنان‏كه با آنان سهيم و شريكند لعنت فرست.
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيدا غَضّا وَ يَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ يَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَيْهِ [عَلَيْهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
خدايا در فرج دوستانت شتاب كن و حقوق تاراج‏رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشكار كن،و او را يارى‏رسان دينت بدار،و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده.خدايا فرشتگان پيروزى را گرداگرد او همواره بدار،و به آن دستورى كه در شب قدر به او القا كردى او را انتقام‏گيرنده خويش‏ قرار ده،تا جايى‏كه خشنود شوى،و دينت به وسيله او،و به دست او به گونه‏اى نو و تازه بازگردد،و حق به طور كامل ناب شود،و باطل به صورت‏ همه جانبه به دور افكنده شود.خدايا بر او و همه پدرانش درود فرست،و ما را از همنشينان و خاندانش قرار بده،و در زمان بازگشتش ما را برانگيز،تا در دوران او در شمار يارانش باشيم.خدايا درك قيامش را روزى ما كن،و در روزگارش ما را حاضر كن،و بر او درود فرست،و سلام او را به ما باز رسان،درود و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.
ميرداماد(ره)در رساله اربعه ايّام خود،در بيان اعمال روز دحو الارض فرموده است:زيارت امام رضا عليه السّلام‏ در اين روز افضل اعمال مستحبّ،و مؤكّدترين آداب مى‏باشد،و همچنين زيارت آن حضرت در روز اول ماه رجب الفرد در نهايت تأكيد بوده،و نسبت به آن ترغيب بسيار شده است. روز آخر ماه:سال دويست‏وبيست بنابر مشهور،امام جواد عليه السّلام،در بغداد به سبب زهرى كه معتصم عباسى به ايشان خوراند شهيد شد و اين حاديثه تقريبا پس از درگذشت دوسال‏ونيم از مرگ مأمون عبّاسى اتفاق افتاد،چنان‏كه خود آن جناب مى‏فرمود الفرج بعد المامون بثلاثين شهرا[گشايش كار سى‏ماه پس از مأمون است]و اين جمله نشان‏دهنده اين است كه آن حضرت از سوء معاشرت مأمون در كمال رنج و ناراحتى بوده است،كه مرگ خود را فرج و گشايش تعبير نموده است،چنان‏كه پدر بزرگوارشان‏ امام رضا عليه السّلام،در زمان ولايتعدى خويش چنين بوده است و در هر جمعه كه از مسجد جامع باز مى‏گشت،به همان حال كه عرق‏ ريزان و غبارآلوده بود،دستها را به درگاه الهى بلند نموده و مى‏گفت:الهى اگر فرج و گشايش كار من در مرگ من است‏ پس همين ساعت در مرگ من شتاب ورز و پيوسته در غم‏واندوه بود،تا از دنيا رحلت فرمود،و امام جواد عليه السّلام زمانى كه وفات كرد از عمر شريفش بيست‏وچند سال و چند ماه گذشته بود،مرقد شريف ايشان در بقعه مباركه كاظميه در پشت سر جّد بزرگوارشان‏ امام موسى بن جعفر عليهما السّلام قرار دارد.


جستجو