اقتصاد مقاومتی الزامات واسیبها

امروزه جمهوری اسلامی در حوزه‌های اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است كه به هیچ عنوان تاكنون چه در عرصه‌ی نظر و در كتاب‌های درسی و چه در عرصه‌ی عمل و تجارب بشری مشابه و مابه‌ازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مكلّف به نوآوری و ابتكار و نظریه‌پردازی و الگوسازی در این عرصه‌های جدید اقتصادی است. هر كشوری كه عَلم استكبارستیزی را برپا كند نیازمند چنین الگوهایی است. یكی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.

اگر تمام دانش انباشته و كتاب‌های مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه كنید، نظریه یا تجربه‌ای مدون و مكتوب درباره‌ی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و كتاب‌های اقتصاد، هیچ پیشینه‌ای نظری یا عملی از تحریم بانك مركزی نخواهید دید و از آن‌جا كه این امر تاكنون سابقه نداشته، چگونگی واكنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقه‌بندی‌های محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امكان دسترسی به آن برای كارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینكه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمی‌تواند از نظریه‌های متداول برای حل مشكل و مسأله‌ی خود بهره بگیرد. لذاست كه جنبش نرم‌افزاری و الگوی اسلامی- ایرانی اداره‌ی جامعه، شكل بدیعی به خود می‌گیرد كه الهام‌بخش جمیع ملت‌های آزاده خواهد بود.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی

اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابه‌ی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همان‌طور كه انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملكرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند كمیته‌ی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسكن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تكمیل كند؛ چرا كه انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازی‌های مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد كه چه بسا ماهیتاً از عهده‌ی نهادهای رسمی اقتصادی برنمی‌آید. پس باید نهادهایی موازی برای این كارویژه ایجاد كند؛ یعنی ما در كشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. كما اینكه اكنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهره‌مندیم. البته این الگو در مدل‌های حكمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در كشورهایی كه از تجربه و توان حكمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این كشورها از نظام‌های چندلایه‌ی سیاستگزاری و اداره‌ی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال می‌توانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد، خیریه و بنگاه‌های خصوصی در عرصه‌ی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصه‌ی دفاعی و امنیتی كشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی نام ببریم. البته مهم‌ترین مشكل این الگو این است كه حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصه‌ی اجرا با سؤالات نوینی روبه‌‌رو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانك مركزی موازی» در یك كشور و سامان‌بخشی به عرصه‌ی پولی- مالی كشور در دو لایه‌ی دولتی و عمومی وجود ندارد. ‌اما باز هم منطقاً نمی‌توان این الگو را در زمره‌ی مدل‌های اداره‌نشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.

اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است كه در پی «مقاوم‌سازی»، «آسیب‌زدایی»، «خلل‌گیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناكارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویكرد قبلی می‌گفتیم كه فلان نهاد نمی‌تواند انتظارات ما را برآورده كند، در رویكرد جدید به دنبال آن هستیم كه با بازتعریف سیاست‌های نهادهای موجود، كاری كنیم كه انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانك مركزی یا وزارت بازرگانی می‌خواهیم كه كانون‌های ضعف و بحران را در نظام اقتصادی كشور شناسایی كنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریم‌ها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملكردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل می‌توان گفت این كار شبیه همان كاری است كه «پتروس فداكار» با فروبردن انگشت خود در تَرَك دیواره‌ی سد انجام داد؛ یعنی باید ترك‌های ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم كنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاوم‌سازی ساختارهای اجرایی و اداری كشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مكان هم امری دور از ذهن نیست. كشورهای توسعه‌یافته نیز در برهه‌هایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاوم‌سازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوك نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوخت‌های فسیلی با سایر سوخت‌های نوین كرد؛ به‌طوری كه امروزه با قیمت‌های بالای یك‌صد دلار نیز دچار شوك نفتی نمی‌شود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژه‌ی ملی و ارزشی هستیم.

اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمه‌شناسی»،‌ «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی كنیم كه مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت می‌دهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافته‌ایم كه ابزارها و شیوه‌های هجمه‌ی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا كنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.

اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است كه اساساً اقتصاد مقاومتی یك رویكرد كوتاه‌مدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی كه اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا كوتاه‌مدت می‌دانستند، این رویكرد چشم‌اندازی كلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یك اقدام بلندمدت را شامل می‌شود. این تعریف هم كه به نظر می‌رسد دور از دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب نیست، رویكردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویكرد، ما در پی «اقتصاد ایده‌آلی» هستیم كه هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی كه برای جهان اسلام الهام‌بخش و كارآمد بوده و زمینه‌ساز تشكیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت،‌ یكی از مؤلفه‌های مهم الگو می‌باید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است كه اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد كارآفرینی و ریسك‌پذیری و نوآوری می‌شود.

البته همه‌ی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطه‌ی «عموم و خصوص مِن‌وجه» دارند،‌ منتها برخی كوتاه‌مدت و برخی بلندمدت هستند و البته تركیبی از استراتژی‌های مطلوب را نیز برایمان به تصویر می‌كشند.

جزئیات ابعاد اقتصاد مقاومتی
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت می‌کند که فشارها و ضربه‌های اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد.

فشارها ی وارده به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شود در راس فشار خارجی تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجی‌ها فراهم می‌کنند، وجود دارد.

فشار داخلی نیزبه دو بخش تقسیم می شود یکی از این بخش‌ها ناآگاهی اقتصاددانان است که نوعاً در مسیری سیاستگذاری می‌کنندکه خاص جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ما است.

عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمی‌گردد چنانکه از دید ما همه کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایه‌گذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت می‌کنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد می‌کنند.

دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتی می‌شود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاست‌های گذشته و در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.

در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی همه این موارد باید مد نظر قرار بگیرد.

اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست.

منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف می‌شود.

در نظام اسلامی باید بین سه حوزه تفکیک قائل شد که  این سه حوزه سیاست ، اقتصاد و فرهنگ هستند. چنانکه نمی‌توان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات سیاسی غافل شد و یا از این دو صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب می‌شود غفلت کرد.

هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام سیاسی باشد،چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی اسلامی از دست بدهد نمی‌تواند مراد ما باشد.

اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف ما نیست.

در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.

اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست.

متاسفانه در دولتهای سازندگی واصلاحات جو قالب اقتصاددانان در کشورمان به دنبال اجرای دقیق الگوی اقتصاد سرمایه‌داری بودند و می‌پنداشتند و متاسفانه هنوز می‌پندارند این مسئله در هماهنگی بانظام سیاسی و فرهنگ اسلامی است.

اقتصاد اسلامی با سودمبتنی بر کار وتلاش مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری  برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام سرمایه داری انجام می‌شود سازگاری ندارد.

مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر قالب در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.

ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و به همین دلیل امام خامنه ای روحی فداه می‌گویند دشمن تنها از این طریق می‌تواند وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز می‌کشد.

اقتصاددانان  ماسهم عمده‌ای در تضعیف این حلقه داشته‌اند چنانکه نظام سیاسی با ولایت امام خامنه ای روحی فداه با قدرت جلو می‌رود و نظام فرهنگی نیز با پشتوانه قوی خود رو به جلو حرکت می‌کند.

ولی دلباختگی به اقتصاد غرب و ظواهر آن قطعا در ایجاد این مشکل نقش داشته است.

سوال اساسی اینجاست ، چرا هنوز جامعه کارشناسان اقتصادی کشور که مدیران آینده خواهند بود باید در چارچوب اقتصاد شرکتی آمریکا که با نظام سیاسی آن نیز هماهنگ است عمل کنند، چنانکه همین شرکتها هستند که خط و رسم سیاستگذاری را به سیاسیون می‌دهند و کاری که ما در جمع نظام سیاسی اسلامی و اقتصاد غرب می‌کنیم عملا امتناع عقلی دارد.

مقامات کشور مسئله تورم را چگونه حل می‌کنند، آنها اقتصاد را به دنبال سفته‌بازی بردند و باید پرسید آیا مردم در این مساله مقصرند یا مقامات اقتصادی و مگر نظام جمهوری اسلامی ایران اقتصاد دلاری یا سفته‌بازی سکه را مطلوب می‌داند؟!.

این تقصیر معلم‌های اقتصاد  مااست که چیزی بیش از این یاد نداده‌اندچرا که سالهای سال برنامه‌های تحمیلی داشته‌ایم.

مابایدبر کل‌نگری و ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی و فرهنگی تاکید کنیم.

در واقع این تفکر که بخش خصوصی سفته‌باز و دنبال تکاثر و انباشت سود با نظام سیاسی اسلامی تطابق دارد ایجاد مشکل کرده است.

نقطه شروع اقتصاد مقاومتی مصرف است که تولید را جهت می‌دهد و این هر دو در کنار هم جهت سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کنند.

بی‌دلیل نیست که امام خامنه ای روحی فداه پیش از نامگذاری سالی به نام تولید سالی را به نام اصلاح الگوی مصرف نامگذاری کرده‌اند و در اصلاح الگوی مصرف مهمترین کار پاکسازی فرهنگی و اصلاح فرهنگ اقتصادی است.

اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از چپاولگران خارجی برای سرمایه‌گذاری به امید رشد نمی‌توان اداره کرد و اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بی‌معنا و بی‌نتیجه خواهد بود.

شروع کار با فرومول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخص‌ها موثر نخواهد بود.

اصلاح فرهنگ اقتصادی در اختیار مقامات کشور و مدیران اقتصادی است ، در همه جای ایران تا چه میزان تحت بمباران محصولات خارجی هستیم و متحیرم که مقامات پولی و اقتصادی چگونه می‌توانند در شهرها تردد کرده و این تبلیغات را ببینند و دست روی دست  بگذارند آیا تهاجم فرهنگی اقتصادی را نمی‌بینند؟.

ایا کسب درآمد از بیلبردهای تبلیغاتی با اقتصاد مقاومتی تناسب دارد؟ این مساله بهانه مناسبی نیست. چرا که ما کمونیست‌های سابق نیستیم که هدف وسیله را توجیه کند.

امام خامنه ای روحی فداه  اشاره می‌کنند که تا این حد به مارکها و برندها توجه نکنید. حال چه کسی مبلٌغ برندها و مارکهای خارجی است. جز مسئولان و مقامات کشور. چه کسی اجازه می‌دهد حتی ثانیه‌شمار چراغ قرمز حتما انگلیسی باشد چه کسی اجازه می‌دهد اتومبیل ملی تولید کنیم و نام ایرانی آن را به انگلیسی بنویسیم. آیا این فساد فرهنگ اقتصادی نیست. همین اجزای کوچک است که مجموع آن یک فساد بزرگ فرهنگی اقتصادی ایجاد می‌کند.
در هر صورت ما فاصله بسیار بزرگی بین رهنمودهای امام خامنه ای روحی فداه  و رفتار مدیران اقتصادی کشور می‌بینیم.

امروز ما از اصلاح سیستم مالیاتی می‌توانیم در اصلاح وضعیت اقتصادی استفاده زیادی بکنیم وقتی کالایی وارد می‌کنیم به معنی بیکاری است و به دو شیوه می‌توان با آن برخورد کرد.

در قدم اول می‌توان با وضع مالیات‌های بسیار سنگین بر  واردکنندگان، کسبه و توزیع کنندگان خارجی این مشکل را حل کرد و با پول این مالیات صندوقی را برای رشد فناوری ایجاد کرد.

باید بدانیم که حوزه اقتصاد مقاومتی پویا و فعال باید به خارج از مرزها نظر داشته باشد  واین مهم نیازمند یک برنامه‌ریزی استراتژیک و راهبردی است.

وی تاکید کرد: تا مادامی که حرفی برای گفتن در عرصه بین‌الملل داریم که با تعادل‌های موجود به نفع استکبار جهانی مغایرت دارد در معرض هجوم هستیم و باید برای مقابله برنامه‌ریزی استراتژیک داشته باشیم.

وی اضافه کرد: برای این کار نیازمند آشنایی با دو مقوله هستیم که یکی از آنها نظامات و تحولات جهانی است و متاسفانه در دانشگاههای ما این موارد بسیار بسیار کم است چنانکه حتی بحرانی جهانی در دانشگاه‌های ما مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد.

مورد دوم آشنا شدن با مختصات اقتصاد ملی چنانکه نفت و گاز ما بخشی از اقتصاد است که می‌تواند تکیه‌گاه الگوی اقتصاد مقاومتی باشد.

نفت و گاز ما بزرگترین قدرت اقتصادی ما و مقابله با استکبار است و بزرگترین نگرانی استکبار اقتصاد غرب در فاصله  25 تا 30 سال آینده آن است که بدون جریان نفت و گاز خاورمیانه چه می‌تواند بکند؟.

جایگزین این نفت و گاز هنوز معلوم نیست و درباره انرژی‌های فسیلی غیرمتعارف با یوفیول و انرژ‌های تجدیدپذیر بلوف زیادی زده می‌شود اما غرب با کمبود بسیار جدی و تحقیر کننده نفت و گاز در آینده مواجه خواهد بود.

نفت و گاز تکیه‌گاه رشد اقتصاد ملی ماست و اگر بتوانیم آن را با اقتصاد ملی پیوند بزنیم در این حوزه موفق خواهیم شد.

سالها انگلیسی‌ها مانع از پیوند نفت و گاز با اقتصاد ملی ایران بودند با وجود اینکه دانشگاه نفت حتی رشته پرستاری نیز داشت اما رشته راهبردی مانند مهندسی مخزن تنها پس از انقلاب بود که تاسیس شد.

باید نفت و گاز را با اقتصاد ملی پیوند دهیم و از نفت و گاز به عنوان بزرگترین قدرت بعداز قدرت نظام دینی و حکومت اسلامی استفاده کنیم.

غرب به دنبال حاکم کردن وضعیتی است که امنیت انرژی آن تامین شود و اگر همین روند تا 10 سال دیگر توسط ایران ادامه یابد به واسطه امنیت انرژی بزرگترین خطر متوجه غرب خواهد شد.

براساس آینده‌پژوهی تکیه‌گاه ما انرژی‌های فسیلی است ، عربستان رجزخوانی می‌کند که می‌تواند جایگزین نفت ایران شود ولی با مطالعه  همه میادین آن کشور واضح است که نمی‌تواند.

تنها مسئله عراق است و اگر ایران و عراق در حوزه نفت و گاز به یک پیوند استراتژیک دست یابند باید فاتحه حاکمیت آینده غرب خوانده شود.

پرتقال خارجی که در اردیبهشت‌ماه از مغازه می‌خرید در واقع نفت ماست، درک این نکته که نفت اسلحه و سرمایه نسل‌های آینده ماست و نباید به پرتقال و امثال آن تبدیل شود بسیار مهم است.

وقتنی می‌گویند نفت شما را نمی‌خریم به منزله اعلام جنگ است ، ما تنها نباید از سرحدات خود حفاظت کنیم زیرا زیر زمین نیز متعلق به ماست و باید پرسید قطر با چه مجوزی گاز ما را می‌برد؟.

‌اگر ما به دلیل شرایطی نمی‌توانیم سهم خود را از برداشت از مخزن بالا ببریم ،او باید سهم ما را بدهد.

اقتصاد مقاومتی به آمریکا که اعلان جنگ داده، و به قطر که ذخایر ما را برمی‌دارد نظر دارد و تنها برنامه ما در اقتصاد مقاومتی ضربه‌پذیر نبودن نیست بلکه می‌توانیم ضربات مهلکی را وارد کنیم.

راهکارهای کاربردی کردن اقتصاد مقاومتی کدامند؟ 
ا.
از نگاه رفتارشناسی اصلی‌ترین ابزار برای جلوگیری از ترویج اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
یک/ ایجاد اضطراب و دلهره اجتماعی توسط رسانه‌های بیگانه و بعضی از به ظاهر صاحب‌نظران داخلی در راستای ایجاد جنگ روانی
دو/ تضعیف مدیریت میانی کشور و همینطور رده مدیریت‌های عالی اجرایی با مطرح کردن مسائل حاشیه‌ای و کشاندن اختلاف سلیقه‌ها به متن جامعه برای متزلزل نشان دادن مدیریت کشور
سه/ ایجاد امواج کاذب درمورد اقلامی که به غلط در کشور ما ترازوی سنجش وضعیت اقتصادی شده است؛ مثل سکه و ارز که اولین پله‌های ایجاد و تقویت اضطراب اجتماعی شده‌اند و تولید احساس عدم امنیت اقتصادی در جامعه کردند
چهار/ تحریک دارندگان نقدینگی برای هجوم به خرید سکه و ارز و همینطور خارج کردن پول از بانک‌ها با گسترش شایعات سقوط ریال و رسیدن دلار تا هفت هزار تومان. همچنین ایجاد دلهره اجتماعی در مردم و تشویق آنها به انبار کردن کالا حتی اقلامی که در طول سال و ماه مصرف چندانی ندارند مثل خیارشور، رب گوجه به بهانه گرانتر شدن روزانه و ساعتی و در همین مسیر ایجاد بعضی از ناامنی‌های اجتماعی به خاطر گسترش دادن این رفتار در جامعه.
برای رفتارسازی در اقتصاد مقاومتی و کاربردی کردن این ابزار ارزنده در شرایط حاضر که حلقه‌های تحریم تنگ‌تر شده و اربابان صهیونیست امریکا دستورات پی در پی در راستای فلج کردن اقتصادی ایران صادر میکنند محورهای زیر قابل اشاره به نظر میرسد:
الف/ بعضی از واحدهای تولیدی دولتی مثل خودروسازان به گسترش این شایعات دامن زده و با محدود کردن عرضه تولیدات باعث گرانتر شدن خودروهای داخلی شده که تکلیف این مابه التفاوت باید توسط نهادهای امنیتی و نظارتی مشخص شود چرا که بسیاری از افراد ثبات و عدم ثبات اقتصادی کشور را با قیمت خودرو، خانه و ارز، ارزیابی میکنند و همین حرکتها خود باعث تضعیف مقاومت در جامعه میشود.
ب/ ترویج روحیه ساده‌زیستی و پرهیز از مصرف زدگی کاذب و اشرافی‌گری توسط رسانه‌ها و مسوولین اولین قدم در تبلور مقاومت در اقتصاد است. اکتفا به تولیدات داخلی و خودداری از خرید اقلام وارداتی غیرضروری، ویتامین‌های این تقویت بوده و وقتی مردم در خیابان‌ها شاهد حرکت خودروهای چند صد میلیونی خارجی هستند، از خود میپرسند آیا لازم است در این شرایط ارز کشور برای عقده‌گشایی یک عده هزینه شود؟
ج/ روحیه اشرافی‌گری مانع اصلی در پایه‌ریزی و تقویت رفتارهای مناسب در اقتصاد مقاومتی است و هر جا که ملت‌ها بر قدرت اقتصاد و صنعت خود تکیه کردند توانستند بر زورگویان غلبه کنند. جلوگیری از واردات غیرضروری مثل دسته بیل، عروسک و … می‌تواند توانایی مقاومت را بالا برده چرا که در کشوری که مشکلات تهیه مواد اولیه دارو وجود دارد، ظروف کریستال و گران قیمت خارجی چه توجیهی برای حضور خود در بازار دارند؟
و آخرین نکته این که با توجه به قدرت نرم نهادهای قضایی و امنیتی شناسایی عوامل تضعیف توانمندی جامعه چه اخلالگران محورهای ارز و سکه و چه مشکل آفرینان عرضه خودروهای داخلی و آنان که تلاش میکنند تا با حرف و قلم خود از تحقق عینی اقتصاد مقاومتی جلوگیری کنند می‌تواند مقابله جدی با امربران بیگانه کند.
جمله آخر این که بدون رفتارسازی و بسترسازی روانی در جهت افزایش توانمندی مقاومت نمیتوان به اقتصاد مقاومتی دست یافت و برای تحقق این مهم بازگشت به مهندسی فرهنگ عمومی، اجتماعی و اقتصادی اصلی‌ترین الفبای این نهضت خواهد بود.


جستجو