خلقت انسان

 

 

ديباچه هر كتابي، خلاصه و فشرده آن كتاب است؛ و انسان ديباچه كتاب آفرينش و نشانه‏اي از عظمت و خلاّقيت خداوند بزرگ است.
در قرآن مجيد كه خود معجزه پيامبر گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و نشانه عظمت و قدرت پروردگار عالم است، علاوه بر تمام آيات قرآن كه هر كدام به نوعي نشاني از خالق يكتاست، آياتي نيز وجود دارد كه اشاره به توحيد و يگانگي خداوند متعال دارد و با تعبير «وَ مِنْ آياته» آغاز مي‏شود. اين آيات عبارتند از آيه‏هاي بيستم تا بيست و ششم سوره روم و همچنين آيه چهل و شش همين سوره و آيه‏هاي 37 و 39 سوره «فصّلت» و 29 و 32 سوره «شوري». اين آيات يازده‏گانه يك دوره كامل توحيد مي‏باشد.
هفت آيه از اين آيات در سوره «روم» آمده كه سه آيه از آنها درباره نشانه‏هائي است كه در درون وجود انسان(انفسي) و سه آيه ديگر درباره نشانه‏هائي است كه در خارج از وجود انسان(آفاقي) و يك آيه هم درباره «آفاق» و «انفس» هر دو آمده است.

 


نخستين آيه از اين آيات، آيه بيستم سوره روم مي‏باشد كه درباره آفرينش ابتدائي انسان اوليّه يعني حضرت آدم عليه‏السلام است.


اما پيش از آن كه با اين آيات يازده‏گانه آشنا شويم، به عنوان مقدمه، نظر دانشمندان درباره آفرينش انسان را اجمالاً مرور نمائيم:

آفرينش انسان از ديدگاه دانشمندان

درباره آفرينش انسان و مواد اوليّه آن نظريات گوناگوني وجود دارد كه دو نظريه از ديرباز بوده است. عدّه‏اي معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند «چارلز داروين» طبيعي دان انگليسي كه درباره آفرينش انسان معتقد است انسان يكي از انواع موجودات زنده است و با ميمون از يك منشأ بوده و اين دو داراي اجداد مشترك بودند و انسان تكامل يافته و به صورت كنوني درآمده است1.


خداوند متعال در آيه 59 سوره آل عمران با تشبيه خلقت حضرت عيسي عليه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرينش، به آدم عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب».


«همانا مَثَل آفرينش عيسي در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرينش آدم بوده كه خدا او را از خاك آفريد پس بدان خاك گفت بشري به حدّ كمال باش، هماندم چنان شد».


«كرسي موريسُن» در انتقاد از نظريه داروين مي‏نويسد:


«كشفيّات داروين فقط قدم بزرگي در راه پيشرفت افكار فلسفي بوده است. اما امروز كسي مانند «هِگل» نمي‏تواند بگويد كه با آب و مواد شيميائي و زمان مي‏توان آدم آفريد»2.


«هگل» مي‏گويد: «هوا و آب و مواد شيميائي و زمان به من بدهيد و من با آنها انسان خلق كنم»3.


با پيشرفت روزافزون علم و دانش، بي‏پايه بودن اين نظريه روشن‏تر مي‏گردد. ما مي‏بينيم در عصر حاضر حتي كساني كه دست به شبيه‏سازي مي‏زنند، با پيوند سلّول زنده از يك گياه يا حيوان به يك موجود ديگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار ديگري به وجود مي‏آورند، همانند پيوند گل و گياه است4 نه اين كه با يك مشت خاك و هوا و آب بتوان موجود زنده‏اي را خلق كرد. چرا كه دميدن روح و جان خلاّقي قادر و حكيم مي‏خواهد كه او تنها خداوند حكيم است كه هستي‏بخش تمام جهان هستي است. و او است كه به خاك تيره و خاموش، روح و جان مي‏بخشد چنانكه مي‏فرمايد: «…وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي…».«… و از روح خود در آن دميدم…».


و بعضي ديگر معتقدند كه آفرينش انسان مستقل از ساير جانداران مي‏باشد كه اين عقيده نشأت گرفته از ظواهر ديني و كتب آسماني مي‏باشد. مخصوصا قرآن مجيد هم تأييد مي‏كند. از جمله آيه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.


«كرسي موريسُن» مي‏نويسد:


«حقيقت امر اين است كه مؤلف اين كتاب هم اطلاع صحيحي در اين خصوص ندارد اما معتقد است كه حيات، نشانه‏اي از قدرت بي‏چون و چراي الهي است و به هيچ وجه جنبه مادي ندارد»5. «هو الخالِقُ الباري‏ءُ المُصَوِّرُ..»6 «…او خداوندي است خالق، آفريننده‏اي بي‏سابقه، و صورتگري بي‏نظير…».


باز در همان كتاب در جواب «هگل» كه انسان را موجودي كاملاً مادي و تصادفي فرض مي‏كند، مي‏نويسد:
«هگل» فراموش كرده است كه براي اين كار نطفه و جرثومه حيات نيز لازم است. ايشان پس از آن كه ذرّات نامرئي را جمع كردند و براي خلقت انسان آنها را با نظم و ترتيب پهلوي هم چيدند، تازه بايد به قالب آن جان بدهند. به فرض آن كه به انجام همه اين امور خارق‏العاده توفيق يافت از بين ميليونها احتمال فقط به يك احتمال ممكن است جانوري به وجود آيد كه چشم روزگار غريب‏تر از آن چيزي نديده باشد. خوشمزه‏تر آن كه پس از كاميابي در اين امر، تازه خود «هگل» نخواهد گفت اين موجود عجيب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلكه مي‏گويد:«هوش و نبوغ من آن را خلق كرده است».


«راستي خداوند براي ايجاد شگفتي‏هاي خلقت، اسباب و وسائل اسرارآميزي به كار مي‏برد كه فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است». (بقيّه در صفحه 50)

خصائص انسان از نظر علمي

1. تمام خصائص موجودات آلي را دارد چون از عناصر تشكيل يافته است(خصائص عنصري)= تن.


2. تمام خصائص موجودات زنده و آلي را دارد.


3. تمام خصائص «جانوري» را دارد(خصائص بيولوژيك)= جان.


علاوه بر آن، خصائصي مخصوص به خود دارد كه در هيچ‏يك از موجودات زنده و جانوران جاندار هم ديده نشده و آن وجود «روان انساني» با خصائص انساني است= روان7.

موادّ اوليّه آفرينش انسان از نظر قرآن

نخستين آيه‏اي كه خداوند متعال به آن اشاره مي‏كند، و آن را نشانه‏اي از عظمت و خلاّقيت خود مي‏شمارد، آيه بيستم سوره روم و اشاره به آفرينش و موادّ اوليه انسان نخستين كه مهم‏ترين نعمت و موهبت الهي به انسان است، مي‏باشد. چنانكه مي‏فرمايد:


«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ».


«يكي از نشانه‏هاي او اين است كه شما را از خاك آفريد و سپس شما انسانهائي شديد كه در روي زمين پراكنده گشتيد».


چرا كه ديباچه هر كتابي خلاصه و فشرده مطالبي است كه در آن كتاب نوشته شده است. و ديباچه كتاب آفرينش، انسان است كه در هر جمله و صفحه آن كتاب، علوم و فنوني نهفته است و هركدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را مي‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسي از جهت روان، و… انسان را مورد بررسي قرار مي‏دهند.


از اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام نقل شده است كه فرمود:


أَتَزعَمُ أنَّك جِرمٌ صَغيرٌ وَ فيك انْطَويَ العالَمُ الأَكْبَر


أنتَ‏الكتابُ المُبينُ الَّذي بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 «اي بشر آيا خيال مي‏كني كه به ظاهر جِسم كوچكي هستي، در صورتي كه در وجود تو جهاني پر از رمز و راز نهفته است».


«تو يك كتاب آشكاري هستي كه هر يك از حروف و كلمات آن كتاب آشكار كننده نهان خلقت بزرگ است».


واقعا انسان چه مخلوق عجيبي است كه ابعاد گوناگون آن هنوز براي بشر ناشناخته است. چنانكه علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ» : هركس خودش را بشناسد، خداي خود را شناخته است».


انساني كه كرات مختلف و درياها و خشكي‏ها را تسخير كرده و با پيشرفت سريع علمي خود، دنيا را مانند يك دهكده كوچك قرار داده، و در يك زمان خيلي كوتاه از تمام گيتي باخبر مي‏شود و اطلاعات علمي خود را در اختيار ديگران مي‏گذارد و اطلاعات ديگران را بلافاصله دريافت مي‏كند؛ چگونه از خاكي آفريده مي‏شود كه يك مادّه بي‏حركت و خاموش است؟ چه نيروئي غير از خالق توانا مي‏تواند از خاك تيره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زيبائي بيافريند و هوش و ذكاوتي به او عطا كند كه دنيا را به استخدام خود درآورد؟


مي‏دانيم كه هر سازنده و پديد آورنده‏اي ابزار و ماده اوليه مي‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اوليه آفريد:


«…اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و كُلّ صانِعِ شَي‏ءٍ فَمِن شَي‏ءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شي‏ءٍ صنع ما خلقَ»


«… خدا هرچه آفريده، ابتكاري و بدون سابقه بوده، نقشه‏اي از پيش در ميان نبوده و رنج و تلاشي تحمل نكرده»9.


خداوند متعال در مورد خلقت اوليّه انسان در آيات متعددي با لفظ «تراب»10 و «طين»11 تعبير آورده و بيان فرموده است كه انسان را ابتداءً از خاك آفريده است.


چنانكه در اين باره جريان حضرت عيسي عليه‏السلام را به آدم عليه‏السلام كه كاملاً مستقل، و از خاك به وجود آورده، مقايسه مي‏كند و مي‏فرمايد: «إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب…». اين آيه تصريح دارد بر اين كه حضرت آدم عليه‏السلام مستقلاً از خاك گرفته شده زيرا كه قرآن براي آدم نه پدري قايل است و نه مادري. و تبدّل انسان از موجودات ديگر را نفي مي‏كند و مي‏فرمايد: «بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِين…»12 «خداوند انسان را ابتداءً از خاك آفريد». حالا خاك چه مراحلي را پشت‏سر گذاشته، در آيات متعدد متذكّر مي‏شود مانند: سوره‏هاي سجده:7 – مؤمنون: 12 – حجر: 26 – الرحمان: 14 كه حاكي از مراحل خاك، گِل و لاي، گِل خشكيده(مانند سفال)، گِل چسبنده و ….است.
آيه مورد بحث (20 سوره روم) به دو نمونه از قدرت خلاّقيت خداوند متعال اشاره مي‏كند:


1. آفرينش انسان از خاك ممكن است اشاره به خلقت اوليه انسان كه مخلوطي از آب و خاك، آن‏هم از انواع مختلف خاكهاي تيره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملايم و سخت و…باشد13.


يا اشاره به نطفه و غذاي انسان است كه باز از خاك به صورت ميوه‏جات و سبزيجات و … به دست مي‏آيد و با آن غذاها سلّول به وجود مي‏آيد و از آن سلولها نطفه ساخته مي‏شود و از نطفه؛ انسان.


دكتر«الكسيس كارل» مي‏گويد:


«عناصر تشكيل دهنده نطفه انسان ابتدا از فرآورده‏هاي خاكي مانند: آهن، مس، كلسيم، يد و … تهيه مي‏شود كه زمين آنها را به صورت ميوه‏ها و سبزيها درمي‏آورد و گياهان در بدن دامها به لبنيات و گوشت تبديل مي‏شوند و بدن انسان با استفاده از آنها نطفه و اسپرم را مي‏سازد».


2. لفظ «إذا» در آيه «فجائيّه» است. و در مواردي به كار مي‏رود كه كاري يك مرتبه انجام گيرد يعني خداوند قدرت انتشار و توليد مثل به انسان عطا كرد و در مدت كوتاهي نسل بشر زياد شد. كه اگر زمينه توليد مثل و توالد و تناسل را در نهاد انسان قرار نمي‏داد، امكان نداشت نسل بشر رو به افزايش بگذارد.

موادّ اوليّه آفرينش انسان از ديدگاه احاديث

اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام در اين زمينه مي‏فرمايد:


«خداوند مقداري خاك از قسمتهاي سخت و نرم زمين، و خاكهاي مستعد، شيرين و شوره‏زار آن گرد آورد، و آب بر آن افزود تا گلي خالص14 و آماده شد، و با رطوبت، آن را بهم آميخت تا به صورت موجودي چسبناك15 درآمد و از آن صورتي داراي اعضاء و جوارح، پيوستگيها، گسستگيها آفريد، آن را جامد كرد تا محكم شود و صاف و محكم و خشك ساخت تا وقتي معلوم و سرانجامي معين. و آنگاه از روح خود در او دميد، و داراي افكاري قرار داد كه به وسيله آن در موجودات تصرف نمايد، به او جوارحي بخشيد كه به خدمتش پردازد و ابزاري عنايت كرد كه وي را به حركت درآورد، نيروي انديشه به او بخشيد كه حق را از باطل بشناسد، و همچنين ذائقه، شامّه و وسيله تشخيص رنگها و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد و او را معجوني از رنگهاي گوناگون و مواد موافق و نيروهاي متضاد و اخلاط مختلف حرارت، برودت، رطوبت، يبوست، ناراحتي و شادماني ساخت16.


عبداللّه بن يزيد بن سلام از پيامبر گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مورد آفرينش آدم و اين كه چرا «آدم» ناميده شد، پرسيد. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند:


براي اين كه از خاك و گرد و غبار روي آن آفريده شده است. گفت: آيا آدم از تمامي خاكها آفريده شد، يا از يك نوع از خاك؟ فرمود: بلكه از تمامي خاكها، زيرا كه اگر از يك نوع خاك آفريده شده بود، همديگر را نمي‏شناختند، و همه با يك قيافه آفريده مي‏شدند. گفت: آيا در دنيا مَثَلي براي انسانها هست؟ فرمود: خاك؛ چرا كه خاك انواع و اقسامي دارد: خاك سفيد، سبز، سرخ مايل به سفيدي، غبارآلود(سفيد كدر)، سرخ، صاف، سرد، شوره‏زار، خشن، نرم. لذا مردم هم مانند خاكها نرم، خشن، سفيد، زرد، سرخ، و …. به رنگ خاكهاآفريده شدند17.
پس حيات و هستي، نشانه‏اي از قدرت بي‏چون و چراي الهي است و به هيچ‏وجه جنبه مادي ندارد.

پی نوشتها:

15. «طينٍ لازِبٍ».
10. آيات: 59، سوره آل عمران – 37، كهف – 5 حج- 20، روم – 11 فاطر – 67 غافر.
12. آل عمران، 59.
17. نورالثقلين، ج4، ذيل آيه.
16. نهج‏البلاغه، خطبه 1، پاراگراف4.
1. علم و دين، ايان باربور، ص 114، ترجمه خرمشاهي. و نظريه تكامل از ديدگاه قرآن.
13. الميزان، محمع البيان، تفسير نمونه ذيل آيه و نورالثقلين، ج4، ص 173.
11. آيات: 2 انعام، 12 اعراف، 61 اسراء، 12 مؤمنون، 7 سجده، 11 صافّات، 71 ص.
14. «لقد خلقنا الإنسان من سلالة من طين».
2. كرسي موريسُن، راز آفرينش انسان، ترجمه محمد سعيدي، مقدمه، چ 1335، ص 3.
3. به نقل كرسي موريسُن، راز آفرينش ، ص 120.
4. دكتر منصور اشرفي، مجله مكتب اسلام، سال 37(1376)، شماره 5.(كلونينگ).
5. كرسي موريسُن، راز آفرينش، ص 67.
6. حشر: 24.
7. ابوتراب نفيسي، انسان شاهكار خلقت، ص 18.
8. اسرار الحِكَم، ج1، ص 265 – 367.
9. اصول كافي، ج1، باب كليات‏التوحيد، ح1.


جستجو