عامل وجود انسان های ناقص الخلقه

یکی از پرسشهای اعتقادی این است که چرا خداوند بعضی از انسانها را ناقص آفریده است؟
طبق بیان آیات و روایات، فطرت انسان بر نیکی و خیر بنا نهاده شده است و بر با فطرت و سرشت نیکوی الهی خلق شده است و هیچ فطرت بد و سرشت ناروا در کار نیست؛ زیرا هدف خداوند از خلقت انسان، تکامل و رشد او است و نیز او ارحم الراحمین است و با هیچ کس دشمنی ندارد.
خداوند درباره آفرینش انسان می فرماید:
لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فی اَحسَنِ تَقویم؛ «ما انسان را به بهترین شکل آفریدیم».
و نیز می فرماید: اَلَّذی اَحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ؛ «او همان کسی است که هرچه را آفرید نیکو آفرید».
در نظام احسن آفرینش، با این همه لطف و مهر و بزرگواری خالق، چرا کسی ناقص شود و از نعمتها محروم گردد. خدا که فیض بخش مطلق است، چرا فیض و لطفش را دریغ می نماید؟
نعمتهای الهی عمومی است و اگر به کسی نرسد، باید دید عیب از کجاست و چه عواملی باعث گرفتاری او شده است. بنابراین در این جهان بینی، خلقت بد و فطرت ناروا معنا ندارد. چنانکه رسول خدا می فرماید: «ما مِن مَولُودٍ اِلّا یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ فَأَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصَّرانِهِ و یُمَجِّسانِهِ؛  تمام انسانها بر فطرت [سالم] متولد می شوند و این پدر و مادر کودک اند که او را یهودی و نصرانی و مجوسی می کنند».
خداوند بدبختیها و زشتیها را از خود انسان می داند و می فرماید: ما أَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ ما أصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِک؛  «هر احسان و نیکی که به تو می رسد از جانب خداست، و هر بدی و زشتی که به تو می رسد از خود توست».
و نیز می فرماید: و ما أصابَکُم مِّن مُّصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت أیدیکُم؛  «هر مصیبتی که به شما می رسد نتیجه اعمال شماست».
از این آیات و روایات به دست می آید که اصل، در آفرینش انسان، بی عیب و نقص بودن است و اگر انسانی فاقد بعضی کمالات باشد، وجود او استثنایی بوده و جنبه ثانوی دارد که بر قانون خلقت وارد شده است، و نیز بیانگر آن است که تمام بدیها، پلیدیها، نقصها و صفات زشت و ناهنجاریها، همه از خود انسان است.
علل ناقص الخلقه شدن
آنچه از روایات اسلامی و ره آورد دانش بشری به دست می آید این است که بخش بشری به دست می آید این است که بخش مهمی از این نقیصه ها مربوط به جهل و نادانی والدین درباره وظایف همسری، نحوه آمیزش، کیفیت پرورش فرزندان و تغذیه مادران هنگام بارداری و نیز ناشی از اموری مانند مصرف شراب، مواد مخدر، سیگار، آمیزشهای حرام و تا حد زیادی وراثت است. به دیگر سخن آن نقیصه ها و کمبودها، غرامتی است که پدران و مادران به جهت نادانی خود می پردازند. البته علل پیدایش این استثناها منحصر در عوامل یاد شده نیست.  اینک به اختصار به برخی از این عوامل اشاره و توضیحاتی ارائه می کنیم:
الف) سوء تغذیه
احادیث اسلامی، سوء تغذیه را مایه پیدایش کمبودها دانسته و تغذیه مناسب را یک پیشگیری می داند: قال رسول الله (ص): اَطعِمُوا السَفَرجَلَ فَاِنَّهُ یَحسن اَولادکُم؛ [به زنان باردار] به بخورانید زیرا این میوه مایه زیبایی کودکان شما می شود. و در روایت دیگر می فرماید: أَطعِموا نِساءَکُم اَلحَوامِلَ اللُّبانَ فَاَّنَّهُ یَزیدُ فی عقلِ الصبی؛ به همسران باردار خود «کندر» بدهید، زیرا کندر خرد بچه را می افزاید».
در علوم روز نیز این مسئله به طور گسترده مطرح است که سوء تغذیه باعث بیماری و نقص کودک می گردد. در ذیل نمونه هایی متذکر می شویم:
1. یکی از پزشکان اروپا آمار جامعی از نطفه هایی که در اوایل سال مسیحی منعقد می شود برداشته و منتشر کرده است. این پزشک اروپایی می نویسد: «به طور کلی هشتاد درصد اشخاص ناقص الخلقه و معلول، محصول شب اول ژانویه می باشند؛ زیرا در این شب مسیحیان عید بزرگی دارند و به عیش و نوش پرداخته، بیش از حد متعارف مشروب می خورند و عیاشی می کنند؛ به حدی که مریض می شوند».  
2. «اگر هنگام تولید مثل، نطفه پدر مسموم باشد، تمام سلولهای بدن او مسموم بوده و درنتیجه علیل خواهد بود و از این نطفه مسموم و علیل جنین ناقص و علیل بوجود می آید. این مسمومیت ممکن است در اثر غذای فاسد چون خوردن مشروب، کشیدن تریاک، کشیدن بنگ و غیره باشد. پس در هنگام مسمومیت به خصوص مستی باید از تولید مثل خودداری کرد». 
3. عده ای کودکان در روزهای اول عمر مبتلا به زخمهایی می شوند که آنها را «اگزمای» کودکان و «رشکا» می نامند. این زخم نتیجه سوء تغذیه مادر هنگام بارداری است. مادر در این مدت بر اثر خوردن ادویه جات مانند خردل یا دارچین، نوزاد را مبتلا به «اگزما» می کند. 
4. بنابر نظر پزشکان، سلامتی جنین و مادر بستگی کامل به غذایی دارد که مادر در زمان حمل می خورد. کم مو بودن و پرمو شدن کودک، نتیجه غذای مصرفی مادر است، رنگ چهره، مو، سرخی و سفیدی، سبزه نمکی، مشکی شدن موی سر، بور شدن آن و رنگ چشم، به غذای مادر بستگی دارد. 
5. سوء تغذیه باعث کم هوشی می شود. همچنین کاهش عمومی هوش و نیروی عقل، از الکل و مصرف غذای اعتیادآور ریشه می گیرد. طبق یک آمار رسمی 80% از کودکان ناقص الخلقه جهان و کودکانی که دارای نقصان رشد مغزی، عصبی و جسمی هستند، مادرانشان در دوران بارداری تغذیه درست نداشته اند.
6. فرزندان مادران سیگاری در دوران تحصیل از سایر کودکان هم سن خود عقب مانده ترند، و این عقب ماندگی به مقدار سیگار مصرفی مادر در دوران حاملگی بستگی دارد؛ زیرا سیگار باعث کم شدن سلولهای مغز کودک می گردد. 
دکتر «ملوین کنزلی» که سالهای زیادی را به تحقیق درباره الکسیم گذرانده است، در کنگره جهانی مبارزه با الکل و الکسیم در «واشنگتن» گفت: «تحقیقات گسترده ای که درباره مصرف الکل شده است، نشان می دهد که مشروبات الکلی- حتی به میزان بسیار کم- سبب ضایعات مغز و انحلال در کار سلولهای مغزی می شود».
پروفسور لاندوزی می گوید: «جاهایی که مرگ و میر در اثر سل زیاد است، مشروبات الکلی هم زیاد است». 
خلاصه سخن اینکه: بنابر پژوهشهای پزشکان، سوء تغذیه ممکن است آثار زیر را در پی داشته باشد:
سقط جنین، نارس و ناقص به دنیا آمدن کودک، مرگ بچه قبل از تولد، کمبود وزن و قد کودک. 
از مطالب گذشته این چنین به دست می آید که هرگونه سوء تغذیه در دوران حاملگی؛ اعم از خوردن غذاهای غیرمقوی یا حرام مانند شراب، کشیدن سیگار، و غذاهای فاسد به امراض گوناگون و سقط جنین یا نارس بودن و ناقص الخلقه بودن کودک             می انجامد.
ب. وراثت
وراثت اصلی است که اسلام بر آن صحه گذاشته است. گرچه ژنتیک در غرب علم نوپایی است، اما قانون وراثت به صورت کلی در قرآن و احادیث اسلامی وارد شده است.
رسول خدا (ص) فرمود: اُنظُر فی أَی شَیءٍ تَضَع وَلَدکَ فَاِنَّ العِرقَ دَسّاسٌ؛ ببین نطفه خود را در چه محلی قرار می دهی؛ زیرا اخلاق پدران به فرزندان منتقل می شود».
امام صادق فرمودند: «اِنَّ الله تبارک وَ تعالی اِذا أرادَ اَن یَخلُقَ خَلقاً جَمَعَ کُلَّ صُورَةٍ بَینَهُ وَ بَینَ آبائِهِ اِلِی آدَمَ ثُمّ خَلَقَه عَلی صُورَةٍ أحَدِهِم فَلا یَقُولَنّ اَحَدٌ هذا لا یُشبِهُنی وَ لا یُشبِهُ شَیئاً مِن آبائی؛ وقتی خدا بخواهد انسانی را بیافریند صورتهایی که میان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد جمع کرده و او را به شکل یکی از آن صورتها            می آفریند. کسی نباید بگوید این فرزند به من و یا به یکی از پدران من شباهت ندارد».
پزشکان امراض روحی، ثابت کرده اند که 66% کودکان مبتلا به امراض روحی بیماری را از مادران خود به ارث برده اند. 
دکتر آلکسین کارل فیرایولوژیست و جراح و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید: «هیچ کس نباید با افرادی که نشانه های بیماریهای ارثی دارند، زناشویی کند. تقریباً تمام بدبختیهای آدم ناشی از نقایص ساختمان عفونی و روانی و عوامل ارثی اوست، در حقیقت کسانی که بهره بسیاری از دیوانگی، ضعف عقل و  سرطان ارثی به دوش دارند باید از زناشویی خودداری کنند». 
ج. آداب آمیزش
آمیزش زن و مرد پاسخ به یک نیاز فطری است. با اینکه این کار، یک عمل طبیعی و غریزی است، ولی آدابی در اسلام  برای آن بیان شده است که سرپیچی از آن مایه تباهی فرزند می شود. در ذیل نمونه هایی از آن را متذکر می شویم:
جنون و دیوانگی کودک:
رسول اکرم (ص) فرمودند: «یُکرَهُ أن یَغشَی الرَّجُلُ المَرأَةُ وَ قَد اِحتَلَمَ حتّی یَغتسِلَ مِن اِحتِلامِهِ الَّذی رَأی، فَإِن فَعَلَ فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجنُوناً فَلا یَلُومَنَّ إلاّ نَفسَهُ؛  کراهت دارد که مرد محتلم قبل از غسل [جنابت] از احتلامی که دیده است با همسرش نزدیکی کند. اگر چنین کرد و فرزند دیوانه ای به وجود آمد، فقط خود را ملامت کند».
بیماری جذام و برص:
کسی از رسول خدا(ص) پرسید: چرا بیماری جذام و برص دامنگیر کودکان شما      می شود؟ حضرت فرمود: «مَن جامَعَ اِمرأئةً وَ هِیَ حائضٌ فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجذُوماً اَو أَبرَصَ فَلا یَلُومَنَّ الاّنَفسَهُ؛  اگر کسی با همسرش در حال حیض نزدیکی کرد و فرزندش با جذام یا برص به دنیا آمد، فقط خودش را سرزنش کند».
کوری کودکان:
امام صادق (ع) فرمود: در هنگام آمیزش به آلت جنسی زن نگاه نکنید که بیم آن می رود فرزند کود شود. 
لال بودن فرزند:
از امام صادق (ع) نقل شده که: مرد و زن در هنگام آمیزش سخن نگویند، زیرا بیم آن می رود که فرزند لال شود.  والدین بی خبر چه تقصیری دارند؟
در اینجا ممکن است سؤالی مطرح شود و آن اینکه والدین خبر نداشتند که این عمل در فلان شرایط آثار سویی روی نوزاد می گذارد، در این صورت آنان چه تقصیری دارند؟
پاسخ آن است که دانستن یا ندانستن پدر و مادر در پیامد طبیعی اثر ندارد. ما اگر ندانیم که در سیم، برق است و دست به آن بزنیم، برق ما را می گیرد. برق صبر      نمی کند ببیند مابی اطلاعیم تا به ما کاری نداشته باشد. ما اگر ظرف شرابی را به خیال آب بخوریم، مست خواهیم شد. زیرا مست شدن پیامد طبیعی شراب است. خواه خیال کنیم آب است یا چیز دیگر، بنابراین بی تقصیری پدر و مادر به معنای آن است که گناه عمدی نکرده، اما پیامدهای طبیعی و وضعی همچنان در جای خود باقی است. 
گناه کودک چیست؟
سؤال دیگر این است که اگر والدین کوتاهی کردند، گناه کودک چیست؟
در پاسخ می توان گفت: هم خدا منزه است و هم کودک بی تقصیر. مقصر اصلی، والدین هستند ولی ناراحتی آن به دوش کودک است و این مخصوص نوزاد نیست. در تمام ظلمهای عالم، ظالم مقصر است؛ اما ناراحتی ظلم به دوش مظلوم می افتد. اگر من سنگی به سوی شما پرتاب کردم و پیشانی شما شکست، نه شما گناهکارید، نه خدا، گناه از من است که سنگ زدم. ولی سختی این گناه را شما تحمل می کنید. این سؤال مانند سؤال در مورد سایر ظلمهاست که ظالمان تقصیر کرده اند، گناه مظلومان چیست؟ آیا اگر شما خمیر شور یا تلخی را نزد نانوا ببرید و او نان شور یا تلخ به شما داد، می گویید نانوا ظالم است؟
در ادامه باید گفت: تأثیر علل و اسباب طبیعی، یک امر قهری است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد. ما خواه بدانیم یا ندانیم، هر علت طبیعی نتیجه خاصی را به دنبال دارد. عدسی چشم به اندازه ای ظریف و لطیف است که اصابت سنگریزه ای آن را نابود می سازد، خواه چشم انسان بی گناه باشد یا مجرم، کودک باشد یا بزرگسال، عالم باشد یا جاهل.
به عبارت دیگر: اگر انسان کاری انجام دهد و اثر نکند و به نتیجه نرسد، و خداوند آثار علل را از معلولها بگیرد، مثلاً: سم اثر نکند، الکل مؤثر نباشد، ترس شدید بی اثر باشد و … و اگر فقط جلوی آثار کارهای بد را بگیرد و یا نگذارد کار بد صورت بپذیرد، جبر لازم می آید و این خلاف اختیار و انتخاب و آزادی انسان است. و اگر گفته شود، انسانها، هرچه می خواهند بخورند و هرکاری دلشان می خواهد انجام دهند، خدا هست، بلاها و بدیها را دور می کند!! حرف بسیار نادرستی است، چون خلاف قانون علت و معلول و اثر و مؤثر است، در نظام هستی خداوند علت و معلول را کنار هم نهاده است. بنابراین، این ما هستیم که بر اثر عدم رعایت شرایط بهره برداری، خود و عزیزان خود را میان بلاها و آفتها می افکنیم. کاشف نیروی الکتریسیته عالی ترین خدمت را به جامعه انسانی انجام داده است، ولی هرگاه کسی در مقام بهره برداری، شرایط لازم را رعایت نکند، هرگز نمی توان «ادیسون» را مقصر شناخت که بشر را به چنین موهبت طبیعی راهنمایی کرده است. 
حاصل سخن اینکه: از تمام این مطالب استفاده می شود:
1. مقصر اصل ناقص الخلقه شدن، خود انسان است.
2. جهانی که افراد سالم و معلول در آن به سر می برند، جهان ماده و طبیعت است و تکامل هر فردی در آن به صورت تدریجی در عین حال در گرو شرایطی است که باید با آن همراه شود، در غیر این صورت به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
3. بشر در رحم مادر مانند درختی است که باید پدر و مادر در مراقبت آن به طور کامل کوشش کنند و از روزی که پیوند زناشویی می بندند، باید شرایط تحویل کودکان سالم را نیز فراهم سازند.

– شیخ ابی جعفرالصدوق، من لا یحضره الفقیه (قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق)، ج2، ص49، ح1668.
– نساء / 79.
– شوری/ 30.
– در اینجا فقط به فهرست برخی از عوامل نارساییها و نقصها اشاره می کنیم:
– دکتر غیاث الدین جزایری، اعجاز خوراکیها، تهران، انتشارات کتابهای پرستو، 1345ش، ص214.
– همان مدرک، ص215.
– ر.ک: اعجاز خوراکیها، ص247-248.
– همان مدرک، ص220 برای اطلاع بیشتر در این زمینه می توانید به اعجاز خوراکیها از صفحه 216 به بعد مراجعه کنید.
– محمد دشتی، مسئولیت تربیت، قم، نشر امام علی، چاپ ششم، 1368 ش، ص87 به نقل از بهداشت جسمی و روانی کودک، ص62.
– مسئولیت تربیت، ص88، به نقل از مکتب اسلام سال 15، ش6.
– اسماعیل اژدری، دکتر برای همه، تهران، چاپ اقبال، نوبت سی و نهم، 1374، ص46-47.
– همان، ص49.
– دکتر صفدر صانعی، تعالیم بهداشتی اسلام، مشهد، انتشارات کتابفروشی جعفری، ص108.
– ابن ابی الحدید، شرح نهج البللاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 20 جلد در ده مجلد، 1404ق، ج12، ص116.
– من لا یحضره الفقیه (پیشین)، ج3، ص484، ح4709، علل الشرایع (پیشین)، ج1، ص103، باب 1، ح93.
– محمد محسن فیض کاشانی، المحجه البیضاء، انتشارات المکتبه الشفیعی، ج3، ص94.
– الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه پرویز دبیری، اصفهان، انتشارات تأیید، چاپ پنجم، 1348 ش، ص312.
– علامه محمدباقر مجلسی، حلیه المنقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ افست، ص69، فصل سوم، چهارم و پنجم.
– الشیخ ابی جعفر الصدوق، من لا یحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، الطبعه الثانیه، 1413 ق، ج3، باب 121، ح7/1212.
– من لا یحضره الفقیه (پیشین)، ج3، باب 121، ح8/1213.
– حلیه المتقین، همان، ص70، ف4.
– همان.
– اصول عقاید، محسن قرائتی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ص97.
– ر.ک: استاد جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها، قم، انتشارات سیدالشهداء، ص337، پاسخ پرسش 52؛ شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، پاسخ به مشکلات جوانان، مشهد، انتشارات کانون بحث و انتقاد دینی، ص228.


جستجو