درگذشت ام امومنین حضرت خديجه عليها‏السلام

احاديثي از پيامبر درباره حضرت خديجه عليها‏السلام
بهترين زنان اهل بهشت چهارنفرند: خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و آسيه زن فرعون و مريم دختر عمران.1
چهار زن سرور زنانِ زمان خويشند: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمّد و بهترين آنها فاطمه است.2
اي خديجه، در حق خود جز نيكي گمان مبر كه خداوند بزرگ بارها با ملايك خود به تو مباهات مي‏كند.3
سخنان دانشمندان درباره خديجه
زبير بن بكّار گفته است: خديجه، در عصر جاهليّت «طاهره» خوانده مي‏شد.
هشام بن محمّد: رسول خدا خديجه را دوست داشت و به او احترام مي‏گذارد و در بعضي كارها با او مشورت مي‏كرد. او وزير صدق و راستي بود و نخستين زني است كه به پيامبر ايمان آورد و پيامبر تا وقتي‏كه خديجه زنده بود، هرگز همسر ديگري برنگزيد. تمام فرزندانش بجز ابراهيم از خديجه بودند.4
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرموده است:
سميّه قرّاعه گفته است: تاريخ در مقابل عظمت حضرت خديجه سر فرود مي‏آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته مي‏ايستد.

دارنده مال و جمال و كمال
دكتر علي ابراهيم حسن، پژوهشگر جهان عرب، درباره مقام حضرت خديجه مي‏نويسد: «اگر بخواهيم همسري نمونه، با اخلاص، پاك دامن، موقّر و خردمند را نام ببريم، والاتر از خديجه، همسر پيامبراسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، نخواهيم يافت؛ بانويي بس خردمند كه هم عصر جاهليت، و هم اسلام را درك كرد و در هر دو دوره از منزلتي والا بهره‏مند بود؛ تا جايي كه در عصر جاهليت طاهره ناميده مي‏شد و مال و جمال و كمال را در يك جا جمع كرده بود و اين ويژگي‏ها هرگاه در يك زن جمع شود ـ كه معمولاً اين اتفاق كم پيش مي‏آيد ـ نشان دهنده عظمت و بلندي مقام وي خواهد بود».5
تولد يگانه خلقت
وقتي زمان تولّد فاطمه‏زهرا عليها‏السلام مي‏رسد، خديجه كبري از زنان قريش مي‏خواهد تا او را ياري كنند. زنان تقاضايش را رد كردند و گفتند تو حرفمان را نشنيدي و با يتيم عبداللّه‏ ازدواج كردي و تمام ثروتت را به او بخشيدي؛ غافل از اين‏كه آنان سعادت ياري خديجه و شركت در تولد بهترين زنان عالم را نداشتند. خداوند مقرر كرده بود كه چهار زن از بهشت از بهترين زنان عالم همراه با فرشتگان به ياري او بيايند و دل رنجور خديجه را شاد كنند و در تولّد گل سرسبد زنان عالم؛ خديجه را ياري نمايند.
سال غم و اندوه
در سال دهم بعثت حضرت خديجه كبري از شدت ضعف و ناراحتي در شعب ابي‏طالب پيامبر را تنها مي‏گذارد. حضرت خديجه، در فاصله سي يا سي و پنج روز پس از رحلت عموي پيامبر، ابوطالب، از دنيا مي‏رود و بدين ترتيب، هر دو يار رسول‏خدا، او را تنها مي‏گذارند6. پيامبر در غم از دست دادن ايشان آن سال را «عام الحزن» يعني سال اندوه نام نهاد. رحلت اين بانوي بزرگوار را به تمامي مسلمانان جهان تسليت مي‏گوييم.
منزلت حضرت خديجه نزد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم
پيامبر پس از خديجه تا آخر عمر خديجه را فراموش نكرد و هر از چند گاهي از او تقدير و تمجيد مي‏كرد. عايشه گفته است: «رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از خانه بيرون نمي‏رفت مگر اين كه به نوعي از خديجه ياد مي‏كرد و از وي به نيكي ستايش مي‏نمود. روزي او را به ياد آورد. رشك و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آيا او بيش از يك پيرزن بود؟ خداوند زن بهتري به تو عطا فرموده است. پيغمبر خشمگين شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ايمان آورد در هنگامي كه مردمان به من كفر مي‏ورزيدند. و از او به من فرزنداني عطا كرد در حالي كه مرا از فرزندانِ ديگر زنان محروم نمود». عايشه گفت: «با خود گفتم ديگر هرگز خديجه را به بدي ياد نخواهم كرد».7
بانوي عرب
خديجه بنت خويلد زني بود داراي نام و مورد احترام همه قبيله خويش. در زماني كه دختران را زنده به گور مي‏كردند، و بيشتر زنان بردگاني بيش نبودند، در دوران تاريك جاهليّت اعراب، خديجه توانست با اخلاق نيك و بزرگواري و بزرگ‏منشي، و از سويي ثروت فراوان، در ميان زنان قريش و ديگر قبايل برتري يابد؛ آن گونه كه او را «ملكه عرب» و «سيده بطحا»8 لقب داده بودند؛ زني انديشمند و فهيم كه لياقت همسري با گل سرسبد پيامبران، حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، و مادري سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا عليها‏السلام را دارا بود. همسري فداكار و عفيف كه در راه محبت پيامبر از همه‏كس و همه‏چيز خود گذشت و همه امكانات و توانمندي‏هاي خود را وقف پيامبر اسلام و مكتب او كرد.
يوسف حجاز
اي خديجه، تو نشان دادي كه مي‏توان در ميان همه تاريكي‏ها و جهالت‏ها درخشيد. به ما آموختي كه مي‏شود در تاريكي‏ها پرنور بود. مي‏توان چون شمع تمام هستي خود را در طَبَق اخلاص نهاد و سوخت و به ديگران روشنايي داد. به ما ياد دادي كه دل مي‏تواند پر از نور هدايت شود، هرچند گرداگرد انسان را پلشتي و پليدي فرا گرفته باشد؛ مي‏توانيم دل به كالاي بي‏ارزش دنيا نسپريم، و هرچند ثروتمندترين مردم باشيم، اسير مال‏اندوزي و مال‏پرستي نشويم. تو دنياي بي‏ارزش را بخشيدي و يوسف زيباي حجاز را از آنِ خويش ساختي.
اوّلين بانوي مسلمان
حضرت خديجه عليها‏السلام اوّلين بانويي است كه دعوت رسول حق را لبيك گفت و به پيام آسماني او پاسخ مثبت داد و در كنار رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم با همه توان ايستاد و پايداري كرد. در همان زمان كه پيامبرگرامي‏اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از آزار كوردلان رنج مي‏برد، در كنارش كسي بود كه خاطر او را شاد و كام او را شيرين مي‏كرد و از بار گران اندوهش مي‏كاست. همان بانوي گران‏قدر و ارجمندي كه شريك زندگي و ياور محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بود.
درگذشت خديجه عليها‏السلام
حضرت خديجه عليها‏السلام همسر باوفاي پيامبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پس از گذشت 25 سال زندگي سراسر مهر و گذشت و وفا، در سال دهم هجرت پيامبرخدا را تنها گذاشت و به سوي جهان ابدي بال گشود. پيامبرخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هنگام تدفين وي، خود به درون قبر خديجه رفتند و با دستان مهربان خود خديجه را به خاك سپردند. پيامبر پس از عروج ملكوتي يار و مونس خود بسيار غمناك بود.
گل زيباي بهشت
اي خديجه گل زيباي بهشت / بانوي اعظم و والاي بهشت
تو كه در بين زنان ممتازي / با رسول قُرَشي هم‏رازي
به جلال و به شرف يكتايي / مادر فاطمه زهرايي
فرد اول تويي از خيل زنان / كه بياورد به احمد ايمان
ثروت و مال تو و تيغ علي / اعتبار تو و تبليغ علي
هر دو شد رونق دين اسلام / به عليّ و تو، زما باد سلام
دَم جان دادن خود دُر سُفتي / در وصايا به پيمبر گفتي
به ره عشق منم مدهوشت / كفنم كن به رداي دوشت 9
از همه مي‏بُرد و به تو مي‏پيوندد
حضرت خديجه بعد از ازدواج با پيامبر از سوي تمام زنان و خويشان طرد شده بود به او سلام نمي‏كردند و جواب سلام او را نمي‏دادند. زنان مكّه جاهلانه او را ملامت مي‏كردند كه با وجود جاه و مال و مقام همسر يتيمِ عبداللّه‏ شده است. حضرت خديجه بي‏توجّه به همه اين ملامت‏ها تنها دغدغه خاطرش اين بود كه نكند اين سخنان ياوه موجب رنجش خاطر بهترين مخلوق خدا و همسر مهربانش شود.
آرامش جان رسول
يكي از موهباتي كه خدا به انسان مي‏دهد داشتن همسري مهربان و صبور است و خديجه موهبت خدا به پيغمبر بود او پاسدار آرامش و آسايش خانه رسول‏خدا بود.
زخم‏هاي جسم و جان همسر را التيام مي‏بخشيد و اسباب آرامش جان پيغمبرخدا را فراهم مي‏كرد و او را در به جاي آوردن وظيفه خطيرش ـ كه همانا روشن كردن چراغ هدايت مردم بود ـ ياري مي‏داد.
بانوي اول اسلام
خديجه عليها‏السلام افتخار و شايستگي اين را داشت كه بانوي اول اسلام باشد. در آن جوّ دهشت‏زاي جاهليت چراغ هدايت و ايمان در ضمير خديجه عليها‏السلام روشن بود. خديجه اوّلين كسي بود كه به پيامبري محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و به يگانگي خداي محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ايمان آورد. هنگامي كه رسول‏خدا از غارحراء به خانه خديجه عليها‏السلام آمد، از او پرسيد: اي محمّد، اين چه نوري است كه در تو مشاهده مي‏كنم؟» پيامبر گفت: «اين نور پيغمبري است. بگو لااله‏الااللّه‏ محمدا رسول‏الله». خديجه عليها‏السلام گفت: سال‏هاست كه از پيغمبري تو خبر دارم. سپس شهادتين گفت و به آن‏حضرت ايمان آورد.
مجاهد در راه خدا
بعد از مبعوث شدن پيامبرخدا و شروع مبارزه مخفيانه و آشكارا با سياهي جهل، خديجه هميشه بسان ياوري مهربان و همسري دل‏سوز در كنار پيام‏آور مهر و راستي بود. همسر رسول‏اللّه‏ مجاهد در راه معبود بود و همسر خويش را در به انجام رساندن رسالت خطيرش كه ـ جهاد در راه حق و راستي است ـ ياري مي‏داد و در اين راه‏دشوار از هيچ كاري فروگذار نكرد. او هميشه به زره ايمان مجهّز بود و طوفان سختي‏ها او را هرگز از پاي در نياورد و ذرّه‏اي از اعتقاد و ايمان راسخش كم نكرد.
سرمشق زنان عالم
اسلام نه تنها راهِ درست زيستن را به بشر مي‏آموزد، بلكه در مكتب اسلام انسان‏هايي تربيت مي‏شوند كه تجسّم آموزه‏هاي ناب اسلامي هستند. خديجه اوّلين نماد زن مسلمان است؛ زن مسلماني كه مزيّن به تمام صفات والاي انساني است. خديجه عليها‏السلام بانوي صبور، فهيم، مهربان، دل‏سوز، مؤمن و مقيّد بود و به‏جاست رهروان راه اسلام، و به ويژه بانوان مسلمان، وي را سرلوحه زندگي و خط مشي خويش قرار دهند.
سخني چند در مورد خديجه عليها‏السلام
خديجه كيست؟
پدر او خُوَيلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خديجه عليها‏السلام سال 68 پيش از هجرت است. ازدواج مبارك خديجه با وجود مبارك و نازنين حضرت محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هنگامي بود كه 25 سال از عمر شريف پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و چهل سال از عمر حضرت خديجه عليها‏السلام مي‏گذشت. او از لحاظ نسب از همه زنان پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به پيغمبر نزديك‏تر است. او در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندكي پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پيغمبر او را در «حجون» دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت.10
اسلامِ خديجه عليها‏السلام
سخن از اسلامِ خديجه، سخن گفتن از آغاز رسالت و بامداد اسلام است. همه امت اتفاق‏نظر دارند كه خديجه اولين بانويي است كه اسلام آورده است. ابويحيي‏بن‏عفيف گفته است: در جاهليت به مكه و به نزد عباس‏بن‏عبدالمطلب آمدم. نزد او نشسته بودم كه جواني آمد و چشم به آسمان افكند و آن‏گاه رو به كعبه ايستاد. پس از اندكي پسر بچه‏اي آمد و در طرف راست او ايستاد. پس از اندكي زني آمد و پشت آن دو ايستاد. آن جوان و آن پسر بچّه و آن زن هر سه با هم به ركوع و سجود پرداختند. من گفتم اي عبّاس، اين امري عظيم است. عبّاس گفت آري. آيا مي‏داني اين جوان كيست؟ گفتم: نه. گفت: اين محمّد بن عبداللّه‏ پسر برادر من است و اين پسر بچّه علي پسر برادر من است و اين خديجه همسر محمّد است.11
بردباري در سوگ فرزند
در كتاب شريف كافي از امام باقر عليه‏السلام نقل شده كه چون قاسم فرزند رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، از دنيا رفت خديجه گريه مي‏كرد. رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند: چرا گريه مي‏كني؟ عرض كرد دانه مرواريد گران‏بهايي بود كه از دستم رفت! رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: اي خديجه آيا دوست نمي‏داري روز قيامت شود او را ببيني كه بر در بهشت ايستاده و چون نظرش بر تو افتد، دست تو را بگيرد و داخل بهشت گرداند و تو را در پاكيزه‏ترين منزل‏ها جاي دهد؟ خديجه عليها‏السلام عرض كرد: اين براي من است يا براي هر بنده مؤمني؟ فرمودند: براي هر بنده مؤمن است كه صبر كند و نيّت خود را براي خدا خالص گرداند. خداوندْ حكيم‏تر و كريم‏تر از اين است كه ميوه دل بنده مؤمن را بگيرد و با وجود اين او را عذاب كند.12
خديجه در آخرين لحظات
رسول‏اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به سادگي نمي‏توانست خبر دل‏خراش درگذشت خديجه را بپذيرد. او به اين ترتيب، انساني را از كف مي‏داد كه عالي‏ترين نمونه وفا و فداكاري و صفا و مهر بود. آخرين سخن خديجه عليها‏السلام ، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از رنج‏هايي كه در راه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ديده بود كم ارج‏تر نبود. لحظه‏اي كه آثار مرگ در چهره او نمايان گشت، به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چنين مي‏گويد: «اي رسول خدا، من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم. از من درگذر. اگر اكنون دل در طلب چيزي داشته باشم، خشنودي توست». اين كلمات بر لبان پاكش مي‏لغزد، و آخرين نفس‏هايش را با خشوع و ايمان برمي‏آورد. خدا، خديجه را رحمت كند كه براي عقيده و رسالتش كوشش كرد.13
خديجه بنت خويلد، بانوي گرانقدر عرب
خديجه بنت خويلد ـ عزيزترين و محبوب‏ترين زنان جهان اسلام است او ايمان و علم و تقوا را به هم آميخت و با اين حال به همسري بزرگ‏ترين منجي عالم انسانيت مفتخر گرديد. خديجه در زيبايي و وقار و ادب و رسوم زندگي در حد كمال بوده است. دوري گزيدنِ زنان مكه از خديجه در هنگام انتخاب محمدامين صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، بهترين دليل فكر عالي و همّت بلند و دورانديشي و عزّت نفس او بود كه حقيقت را بر همه چيز ترجيح داد. خديجه در راه عقيده و ايمان خويش هرچه داشت داد و دنيا و متاع آن را در راه دوست صرف كرد.
سخن عبدالملك بن هشام درباره خديجه عليها‏السلام
عبدالملك بن هشام گفته است: خديجه دختر خويلد به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ايمان آورد و پيامبرش را تصديق كرد. پروردگار بدين امر بار اندوه را از پيامبرش سبك كرد و پيغمبر سخن ناخوشايند و تكذيبي كه او را غمگين كند نشنيد مگر اين‏كه خداوند آن را به وجود حضرت خديجه عليها‏السلام برطرف ساخت.14
ازدواج خديجه عليها‏السلام
خديجه دختر خويلد كه زني تجارت‏پيشه بود و مردان را براي بازرگاني اجير مي‏كرد، چون از راست‏گويي و امانت‏داري رسول‏اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم خبر يافت، كسي را نزد وي فرستاد و به او پيشنهاد كرد كه با سرمايه خديجه و همراه غلام وي، مَيْسَره، براي تجارت رهسپار شام شود رسول خدا پذيرفت و با ميسره رهسپار شام شد و چون به بُصْري رسيد، راهب مسيحي ايشان را ديد و ميسره را به پيامبري او مژده داد. ميسره نيز در اين سفر كراماتي را از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مشاهده كرد. چون به مكه بازگشت آنچه را خود ديده بود و از راهب شنيده بود، به خديجه عليها‏السلام گفت و او را آگاه ساخت. خديجه هم به ازدواج با رسول‏خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم رغبت نمود و در پي رسول‏خدا فرستاد و علاقه‏مندي خويش را به ازدواج با وي اظهار داشت. رسول‏خدا نيز با عموهاي خويش مشورت كرد و با عموي خود حمزه نزد خويلد پدر خديجه رفت و خديجه را خواستگاري كرد.15
پی نوشت ها :
1. الاستيعاب، ج 2، ص 720.
2. ذخائر العقبي، ص 44.
3. منتهي‏الامال، ص 247.
4. تذكرة الخواص، ص 312.
5. خديجه (به نقل از: نساء لهن في تاريخ الاسلامي نصيب، صص 21 و 23.
6. منتهي الامال.
7. الاصابة، ج 4، ص 275.
8. ترجمه خصائص الزينبياه، ص 164.
9. محمود سيفي شيرازي، لب تشنگان عشق، ص 47.
10. دكتر حريرچي، خديجه عليها‏السلام ، ص 10.
11. خصائص اميرالمؤمنين، ص 45.
12. زندگاني حضرت زهرا عليها‏السلام ، ص 117.
13. محمدعلي بحرالعلوم، همگام با پيامبر، ص 118.
14. دكتر فيروز حريرچي، زنان بزرگ اسلام، ص 30.
15. مروج‏الذهب، ج 2، ص 278.

 


جستجو