دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

اَللَّـهُمَّ لَاتَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ خدايا مرا در اين روز، بواسطه ارتكاب عصيانت، خوار مساز

وَلَاتَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نِقْمَتِكَو به ضربت تازيانه قهرت، كيفر مكنوَزَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ

و از موجبات خشم و غضبت، دور گردانبِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَـي رَغْبَةَ الرَّاغِبِينَ.به حق احسان و نعمتهاي بي شمارت، به خلق، اي منتهاي آرزوي مشتاقان.

معناي خذلان

خُذلان به ياري نرساندن و ترك كمك از كسي كه گمان ياريش مي‌رفت معنا شده است و ما نيز امروز از خداي متعال مي‌خواهيم كه ما را بواسطه گناهانمان رها نسازد و از ياري و كمك به ما دست برندارد.خداوند تبارك و تعالي به حمايت از هركس اقدام كند، هيچكس نمي‌تواند بر او پيروز گردد، همانطور كه اگر حمايت خود را از كسي برگيرد، هيچكس قادر به حمايت از او نيست، حمايت خداوند يا ترك حمايت او نسبت به مؤمنان بي‌حساب نيست و روي شايستگيها و لياقتها صورت مي‌گيرد.آنها كه فرمان خدا را زيرپا بگذارند و از فراهم ساختن نيروهاي مادي و معنوي غفلت كنند، هرگز مشمول ياري او نخواهند بود و برعكس آنها كه با صفوف فشرده و نيّات خالص و عزمهاي راسخ و تهيه هرگونه وسائل لازم به مبارزه با دشمن برمي‌خيزند دست حمايت پروردگار پشت سر آنها خواهد بود.

شيطان مخذول كننده انسان

قرآن كريم شيطان را مخذول كننده انسان دانسته و مي‌فرمايد: »وَ كَانَ الشَّيْطَانُ لِلْاِنسَانِ خَذُولاً«1 چرا كه انسان را به بيراهه ها و مناطق خطر مي‌كشاند و بعد او را سرگردان و رها كرده و به دنبال كار خود مي‌برد. حقيقت خذلان، اين كه كسي دل به ياري ديگري ببندد، ولي او درست در لحظات حساس دست از كمك و ياريش بردارد.

شرك به خدا انسان را مخذول مي‌كند

قرآن كريم ما را امر مي‌كند به اينكه »لَاتَجْعَلْ مَعَ اللهِ اِلَهاً اَخَرْ فَتَقْعُدْ مَذْمُوماً مَخْذُولاً«2قرآن نمي‌گويد معبود ديگري را با خدا پرستش مكن، بلكه مي‌گويد: معبود ديگري را براي خدا قرار مده، تا معناي وسيعتري داشته باشد، يعني نه در عقيده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش، معبود ديگري را در كنار الله قرار مده.

اثرات شرك به خدا

شرك سه اثر بسيار بد در وجود انسان مي‌گذارد.الف- شرك مايه ضعف و ناتواني و زبوني و ذلت است، در حالي كه توحيد عامل قيام و حركت و سرفرازي است.ب- شرك مايه مذمت و نكوهش است، چرا كه يك خطر و روش انحرافي است، در برابر منطق عقل و كفراني است آشكار، در مقابل نعمت پروردگار و آنكس كه تن به چنين انحرافي دهد، در خور مذمّت است.ج- شرك سبب مي‌شود كه خداوند مشرك را به معبودهاي ساختگيش واگذارد و دست از حمايتش بردارد و از آنجا كه معبودهاي ساختگي نيز قادر بر حمايت كسي نيستند و خدا هم حمايتش را از چنين كسان برداشته، آنها »مخذول« يعني بدون يار و ياور خواهند بود.

ذلت و خواري به دنبال معصيت

در اولين عبارت از دعاي امروز، مي‌خوانيم »اَللَّهُمَّ لَاتَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ« اي خدا، بواسطه انجام معصيت خوارم مساز، انسان با خروج از اطاعت خدا و انجام معاصي، تا زماني كه توبه نكرده و بسوي خدا بازنگشته است، او را بسوي هلاكت و تباهي و ذلت و خواري در دنيا و آخرت مي‌كشاند.خداي متعال انسانها را مساوي آفريد و به آنها قوه اختيار و اراده عنايت فرمود، تا خود راه سعادت و شقاوت و راه عزّت و ذلت خود را انتخاب كنند، اگر آدمي خود را به معصيت آلوده كرد، حركت در مسير گناه، حركت ارادي بسوي ذلت و خواري مي‌باشد.قرآن كريم انسانها را به دو دسته تقسيم نموده، دسته‌اي كه به فلاحت و رستگاري مي‌رسند و نفس خود را رشد و نمو داده و اين رشد در گرو پاكسازي از آلودگيهاست و گروهي كه به زيانكاري دچار مي‌شوند همانگونه كه قرآن كريم مي‌فرمايد »قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَكَّيهَا وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسّاهَا«3 – هركس نفس ناطقه خود را از گناه و بدكاري پاك و منزه سازد به يقين رستگار خواهد بود و هركس او را به كفر و گناه پليد گرداند، البته زيانكار خواهد گشت. –آدمي در اثر پيماني كه با خدا بسته است و گردن به طاعت او نهاده، تا زماني كه بر اين پيمان پايبند است راه سعادت را طي مي‌كند ولي با پيمان شكني و نافرماني خداوند، در زمره فاسقان قرار گرفته و در نهايت بواسطه انجام گناهان، ذليل و خوار مي‌شود، قرآن كريم در بيان خصوصيات افراد گناهكار فاسق مي‌فرمايد: »الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَاللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا اَمَرَاللهُ اَنْ يُوصَلَ وَ يُفسِدونَ فِي الْاَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ«4 فاسقان كساني هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم بستند، مي‌شكنند و پيوندهائي را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع مي‌نمايند و در جهان فساد مي‌كنند، اينها زيانكارانند.

گناه چيست؟

آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و موجب ذلت و خواري آدمي مي‌گردد؟ يا آنكه نفس فعل و حركات و سكناتي كه فعل از آن تشكيل شده در گناه و ثواب يكي است و اگر يكي است، پس گناه شدن گناه از كجا، و ثواب شدن عمل از كجاست؟ اگر دقت كنيم، خواهيم ديد، تفاوت اين دو در موافقت و مخالفت با خداست، همان آثار عملي كه چون سايه دنبال انسان مي‌آيد و ثواب يا عقاب را به دنبال دارد، همواره همراه انسان است، تا در روز »تُبْلَي السَّرَائِر« كه خود را آشكار ساخته و موجبات عزّت و ذلّت انسان را فراهم مي‌سازد. ولي بايد بدانيم كه دستيابي به ذلّت و خواري، آسان و دست يابي به عزّت مشكل است، زيرا عزّت به معناي نايابي و در مقابل آن، ذلّت آن چيزي است كه، دستيابي به آن آسان مي‌باشد.هر چيزي كه غيرخدا تصور شود، به خودي خود ذليل است، مگر آنكه خداوند عزّتش داده باشد، انسان با انجام گناهان، عذاب الهي را بسوي خود جلب مي‌كند و بار گران زنجيرهاي گداخته از آتش را بر دوش كشيده و به جاي اينكه در نعمتهاي بهشتي غوطه ور شود، اهل جهنم شده و نقمتهاي آن به او عرضه خواهد شد.

گناه موجب انتقام گيري خداوند را فراهم مي‌كند

در جمله ديگري از دعاي روز ششم مي‌خوانيم »وَلَاتَضْرِبْنِي بِسِياطِ نِقْمَتِكَ وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ« خدايا به تازيانه قهرت مرا كيفر مكن و از موجبات خشم و غضب دور گردان، گاهي انسان با انجام گناهان و معاصي موجبات انتقام گيري خداوند را بر خود، فراهم مي‌سازد.يكي از اموري كه اسباب و وسائل نقمت الهي را فراهم مي‌كند، ناديده گرفتن اندرز و نصايح انبياء عليهم‌السّلام مي‌باشد، قرآن كريم در اين رابطه مي‌فرمايد: »وَ لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلاً اِلَي قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فأنتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ اَجْرَمُوا وَ كَانَ حَقَّاً عَلَيْنَا نَصْرُالْمُؤمِنِينَ«5 قبل از تو پيامبراني بسوي قومشان فرستاديم، آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولي هنگامي كه اندرزها سودي نداد، از مجرمان انتقام گرفتيم و مؤمنان را ياري كرديم، كه همواره ياري مؤمنان حقي است بر ما.با استناد به اين آيه، روشن مي‌شود كه گناه و آلودگيهاي ظاهري و باطني آن سرانجام ريشه گناهكار را مي‌زند و وسائل نابودي‌اش را به دست خودش فراهم ساخته و انتقام الهي را به سراغ او مي‌فرستد.

پذيرش ظلم و ستم، اسباب انتقام

برخورد طاغوتها با مردم هميشه به اين صورت بوده كه از جهالت و حماقت آنان سوءاستفاده كرده و آنان را در برابر انبياء قرار مي‌دادند و مردم هم بدون هيچ دليلي از آنان پيروي مي‌نمودند، لذا براساس مشيت الهي چنين مردمي شايستگي انتقام و نابودي را پيدا مي‌كنند.

كم فروشي و فساد

يكي از اقوامي كه دچار انتقام الهي شده و نابود گرديده‌اند، اصحاب »ايكه« يا قوم شعيب بوده اند، آنان در سرزمين پر درخت و آباد زندگي مي‌كردند و زندگي مرفه و ثروت فراواني داشتند و به همين جهت غرور و غفلت آنان را فراگرفته بود و به كم فروشي و فساد روي آوردند، حضرت شعيب عليه‌السّلام، آنها را از اين اعمال زشت برحذر مي‌داشت و دعوت به توحيد و راه حق مي‌نمود، ولي آنان نمي‌پذيرفتند، خداوند چندين روز پياپي گرماي شديدي را بر آنها فرستاد و در نهايت با صاعقه‌اي نابود گرديدند.قوم لوط نيز به جهت فساد اخلاقي و جنسي كه داشتند، مورد انتقام الهي قرار گرفته و نابود شدند. توطئه‌هاي ستمگران در نهايت آنها را دچار انتقام الهي مي‌كند.كساني كه در صدد مكر و حيله با اسلام برمي‌آيند و از هر دري وارد شده تا اسلام را محو و نابود سازند، خداوند مكرهاي آنها را با تمام قدرت و قوه‌اي كه دارد بي‌ارزش كرده و به خود آنان باز مي‌گرداند و دست انتقام الهي، دامن آنان را خواهد گرفت.

انتقام الهي از مجرمان

خداوند متعال با الطاف خفّي خود، مجازاتهاي افراد را تخفيف داده و به هر وسيله ممكن به آنان هشدار مي‌دهد، تا بيدار شوند، براي هدايت افراد بشر پيامبران الهي را مي‌فرستد، كتب آسماني را نازل مي‌كند، نعمت مي‌دهد، به مصيبت و بلا گرفتار مي‌كند و اگر سودي نبخشيد از آنان سخت انتقام مي‌گيرد، قرآن كريم بر اين امر تصريح نموده و مي‌فرمايد: »وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِايَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا اِنّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ«6 چه كسي ستمكارتر از آنكس، كه آيات پروردگارش به او تذكر داده شد و او از آن اعراض كرد، مسلَّماً از مجرمان انتقام خواهيم گرفت.

موجبات خشم و غضب

در عبارت ديگري از دعاي اين روز مي‌خوانيم »وَ زَحزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ« خدايا در اين روز مرا از موجبات خشم و غضب، دور گردان، »سخط« در لغت به معناي خشم شديدي كه مقتضي عقوبت و بدفرجامي است گفته مي‌شود و »سخط« از سوي خداوند متعال به معناي نزول عقوبت مي‌باشد.

1- عدم شركت در جبهه و جهاد

يكي از عواملي كه موجب سخط و غضب الهي مي‌شود، عدم شركت در جبهه و جهاد است، خداي متعال، در بيان حال منافقان و مؤمنان سست ايماني كه در ميدان نبرد حضور نيافتند، مي‌گويد: آيا كساني كه فرمان خدا را اطاعت نكردند، همانند كساني هستند كه خشنودي او را پيروي نموده‌اند!؟ چنين نيست، غضب خدا آنان را فرا مي‌گيرد و جايگاه آنان جهنم و پايان كارشان بسيار بد است.

2- دوستي با كافران موجب غضب الهي

همچنين قرآن كريم بني اسرائيل را از زبان داوود و عيسي عليهما‌السّلام بخاطر عصيان و تعدّي و ترك نهي از منكر و انجام منكرات مورد لعن قرار داده و مي‌فرمايد: »بسياري از آنها را مي بيني كه كافران را دوست قرار داده و با آنها طرح دوستي مي‌ريزند، چه بد اعمالي را از پيش براي خود فرستادند كه نتيجه آن خشم خداوند بود و در عذاب الهي جاودانه خواهند ماند.«

3- پشت كردن به حق

كساني كه بعد از روشن شدن حق، به آن پشت كردند، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنها را با آرزوهاي طولاني فريفته است، آنها در هنگام مرگ، ملائك الهي با سختي جانشان را مي‌گيرند و بر صورت و پشت آنان زده تا جان دهند و اين بخاطر آن است كه آنها از آنچه خداوند را به خشم مي‌آورد، پيروي كردند و آنچه را موجب خشنودي اوست، كراهت داشتند، لذا خداوند هم اعمالشان را حبط و نابود نمود.

توجه به نعمتهاي الهي

در آخرين عبارت از دعاي اين روز مي‌خوانيم »بِمَنِّكَ وَ اَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَي رَغْبَةَ الرَّاغِبِينَ« به حق احسان و نعمتهاي بيشمار تو به خلق، اي منتهاي آرزوي مشتاقات، »مَنَّ« با تشديد حرف نون، نعمت بزرگ است و زماني در صورت فعل بكار مي‌رود كه كسي به ديگري نعمت زياد و ارزشمندي بدهد، با توجه به اينكه، اين نعمتهاي بزرگ و سنگين جز از خداي تعالي از ديگري نمي‌باشد.قرآن كريم از گروه قليلي از بني اسرائيل ياد مي‌كند كه آنها دعوت به حق مي‌كردند و حاكم به حق و عدالت بودند، لذا خداي تعالي نعمتهاي خود را بر آنها ارزاني داشته و اين نعمتها را چنين بيان مي‌كند.7نخست: تقسيم آنها به گروههاي دوازده گانه تا نظم خاصي بين آنها حاكم شود و با رهبري فردي آگاه آنها بتوانند راه سعادت و كمال را طي كنند.دوم: هنگامي كه در بياباني سوزان گرفتار تشنگي شدند و از موسي عليه‌السّلام تقاضاي آب كردند، خداي متعال مي‌فرمايد: »وَأَوْحَيْنَا اِلَي مُوسَي اِذْ اِسْتَسْقَاهُ قَوْمَهُ اَنْ اَضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَأَنْبَجَسَتْ مِنهُ اثْنَتَي عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ اُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ«8 به موسي وحي فرستاديم كه عصايت را بر سنگ بزن و او چنين كرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشيد و آنچنان اين چشمه ها در ميان آنان تقسيم شد كه هر كدام بخوبي چشمه خود را مي‌شناختند.سوم: در آن صحراي سوزان، بر سر آن قوم حق طلب و حقيقت جو، ابري سايه افكند تا از سوزش آفتاب در امان باشند.چهارم: خداوند در آن بيابان دو غذاي نيروبخش »مَنْ« و »سَلْوَي«را به آنان عطا نمود، كه نوعي عسل گوارا و »سلوي« پرنده حلال گوشتي چون كبوتر بوده است و علاوه بر اينها نعمتهاي پاك و پاكيزه را خداي متعال روزي آنها قرار داد، همه اين نعمتها كه بر اين قوم ارزاني شد، به سبب حق خواهي و پيروي آنان از حضرت موسي عليه‌السّلام بوده است.نتيجه اينكه، هر قوم و ملتي كه حق خواه باشد و رهبري الهي داشته باشد و از او پيروي كند اين وعده خداي متعال كه در سايه رهبري او، نظم و انضباط اجتماعي بر آن جامعه حاكم شده و خداي متعال نعمتهاي خود را بر آنان ارزاني مي‌دارد تحقق پيدا مي‌كند ايمان و عمل صالح پاداش جاويدان و نعمت بزرگ الهي را به همراه دارد، همانگونه كه قرآن كريم مي‌فرمايد: »اِنَّ الَّذِينَ َامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ اَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ«9

1- ايمان نعمت الهي است

خداي متعال ايمان را، از نعمتهاي خود دانسته و مي‌گويد: گروهي از اعراب اسلام آوردن خود را به رُخ پيامبر كشيده و بر او منّت مي‌گذارند، لذا فرمود: به آنها بگو اسلام خود را بر من منّت نگذاريد، بلكه خداوند بر شما منّت مي‌گذارد كه شما را بسوي ايمان هدايت كرده10 و اين نعمت هدايت، بزرگترين لطف الهي براي انسان بشمار مي‌رود.

2- عبادت عاشقانه

اگر نور ايمان به قلب كسي بتابد و اين توفيق نصيبش شود كه در سلك مؤمنان حقيقي درآيد، بزرگترين لطف الهي شامل حال او شده است، ايمان، قبل از هر چيز درك تازه اي از عالم هستي به انسان مي‌دهد، حجابها و پرده‌هاي خودخواهي و غرور را كنار مي‌زند، افق ديد انسان را مي‌گشايد و شكوه و عظمت بي‌مانند آفرينش را در نظر او مجسم مي‌كند، سپس نور و روشنائي بر عواطف او مي‌تاباند و آنها را پرورش مي‌دهد، ارزشهاي انساني را در او زنده مي‌كند و استعدادهاي والاي او را شكوفا مي‌سازد، علم و قدرت و شهامت و ايثار و فداكاري و عفو و گذشت و اخلاص به او مي‌دهد و از موجودي ضعيف، انساني نيرومند و پرثمر مي‌سازد، دست او را گرفته و از مدارج كمال بالا مي‌برد و به اوج قلّه افتخار مي‌رساند، او را هماهنگ با قوانين عالم هستي و عالم هستي را در تسخير او، قرار مي‌دهد.عبادات و اطاعات گامي است، بسوي تكامل، قلب را صفا مي‌بخشد، شهوات را كنترل كرده و روح اخلاقي را تقويت مي‌نمايد و به جامعه اسلامي، وحدت و قوّت و عظمت مي‌بخشد، اينجاست كه انسان بايد هر صبح و شام بر اين همه نعمتي كه خدا به او ارزاني داشته، سر به خاك سايد و از ولي نعمت خويش سپاسگزاري نمايد.اگر اين ديدگاه در انسان بوجود آمد، عبادات را عاشقانه انجام مي‌دهد و در راه اطاعت خداي متعال سر از پا نمي‌شناسد و اين است معناي رغبت راغبين و شوق مشتاقان به خداي بلندمرتبه.

3- پيشوائي پيروان حق

از نعمتهاي بزرگ الهي، پيشوائي پيروان حق و حكومت آنان بر روي زمين است، همانگونه كه قرآن كريم مي‌فرمايد: »وَ نُرِيدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْاَرْضِ …«11 اراده و مشيّت ما بر اين قرار گرفته است كه بر مستضعفين در زمين منّت نهيم و آنها را مشمول مواهب خود سازيم و آنها را پيشوايان روي زمين قرار داده و آنان را نيرومند و قوي و صاحب قدرت و حكومتشان را مستقر و پابرجا سازيم.اكنون كه اين سُطور را مي‌نويسيم در ايام الله دهه فجر انقلاب اسلامي قرار داريم، جا دارد به جهت آن نعمت بزرگي كه بواسطه انقلاب اسلامي و رهبري پيامبرگونه آن به ما ارزاني شد، خدا را سپاس گوئيم، انقلابي كه فرعونيان زمان را كه بر كاخهاي ستم دو هزار و پانصد ساله به نخوت و غرور تكيه زده بودند به زير كشيد و سرزمين مقدس ايران را به صاحبان اصلي آن به ميراث گذارد و بر آن حاكماني عدالت پيشه و عدالت گستر قرار داد.

4- نعمت رسالت بزرگترين نعمتهاست

خداي متعال، براي هدايت جامعه بشري و به سبب شايستگي كه در بعضي افراد وجود داشته، آنها را به نعمت رسالت مزين فرمود: »وَلَكِنَّ اللهَ يَمُنُّ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ«12 خداوند بر هر كسي از بندگانش كه بخواهد و شايسته ببيند، نعمت بخشيده و به آنان مقام رسالت را عطا مي‌كند.همه الطاف و نعمتهائي كه بر ملتها نازل مي‌شود، بواسطه بندگان مؤمن خداي متعال است، زيرا اين ايمان است كه روح انسان را چنان بزرگ و نيرومند مي‌سازد، كه به سراغ احسان و نيكوكاري و پاكي و تقوي مي‌رود، احساني كه درهاي رحمت الهي را بر روي انسان مي‌گشايد و انواع نعمتهايش را بر انسان نازل مي‌كند، همچنين خداي متعال از نعمتهاي بزرگ خود، نعمت هدايت از ضلالت و گمراهي بسوي اسلام را بيان كرده و مي‌فرمايد: به نعمت هدايت مزين گشته‌ايد بايد در امور تحقيق و تفحص كنيد و بي جهت در راه ضلالت قدم برنداريد.13

5- نعمت بعثت پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم

بزرگترين نعمت الهي كه به بشريت ارزاني شده، نعمت بعثت پيامبر مكرّم اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم است، پيامبري كه از خود انسانهاست و براي هدايت آنها با سه برنامه مهم نزد آنان آمده است.1- بيان و خواندن آيات الهي بر آنان و آشنا نمودن آنها با افكار خداپسندانه.2- وارد ساختن حقايق دين در قلب آنان.3- تزكيه نفوس و تربيت ملكات اخلاقي و انساني آنها.همانگونه كه قرآن كريم در اين مورد، مي‌فرمايد: »لَقَدْ مَنَ اللهُ عَلَي الْمُؤمِنِينَ اِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ َايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ اِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ«14 خداوند بر مؤمنان منّت گذارده و به آنها نعمت بزرگي بخشيد، هنگامي كه در ميان آنها پيامبري از جنس خودشان برانگيخت، كه آياتش را بر آنها بخواند و كتاب و حكمت به آنها بياموزد، اگر چه پيش از آن در گمراهي آشكار بودند.

مُنتهاي آرزوي مشتاقان

در آخرين عبارت از دعاي امروز مي‌خوانيم »يَا مُنْتَهَي رَغْبَةَ الرَّاغِبِينَ« اي منتهاي آرزوي مشتاقان، خداوند تعالي پيامبرش را سفارش مي‌كند به اينكه هنگامي كه از كار مهمي فارغ شدي به مهم ديگري بپرداز و در تمام اين احوال به خدا تكيه كن و بسوي پروردگارت توجه نما و رضايت او را بطلب و خشنودي او را جستجو كن و بسوي قرب جوارش بشتاب »فَاِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلَي رَبِّكَ فَارْغَبْ«15همچنين خصوصيات حضرت زكريا و همسر و فرزندش حضرت يحيي عليهم‌السّلام را چنين بيان مي‌كند »يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ و يَدْعُونَنَا رَغَباً وَ رَهْباً وَ كَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ«16 آنها در انجام كارهاي خير سرعت مي‌گرفتند و آنها بخاطر عشق به طاعت و وحشت از گناه، در همه حال ما را مي‌خواندند، آنها همواره در برابر ما خشوع داشتند، خضوعي آميخته با ادب و احترام و خوفي آميخته با احساس مسئوليت »رغبت« سرآغاز بازگشت بسوي خداست.قرآن كريم در سوره قلم داستان افرادي را بيان مي‌كند كه باغ سرسبز و پر ميوه‌اي داشتند و تصميم گرفتند موقع برداشت محصول، هيچ از آن باغ انفاق نكنند و خداي متعال آن باغ را نابود ساخت، بگونه‌اي كه چون صبحگاهان وارد باغ شدند، آن را از دست رفته ديدند، چون متوجه عمل ظالمانه خود شدند، توبه كردند و گفتند: »عَسَي رَبُّنَا اَنْ يُبْدِلَنَا خَيْراً مِنْهَا اِنَّا اِلَي رَبِّنَا رَاغِبُونَ«17 اميدواريم پروردگارمان ما را ببخشد و بهتر از آن به ما بدهد، چرا كه ما به او دل بسته‌ايم.نوميد نشدن از رحمت الهي و روي آوردن بسوي او از نعمتهاي بزرگ خداي متعال بشمار مي‌رود، كسي كه شيريني محبت خدا را چشيده باشد و خانه دل را مملو از عشق و رغبت به وصال او كرده باشد، لحظه‌اي از او روي نمي‌گرداند و چون رابطه دوستي، رابطه‌اي متقابل است، خداي متعال نيز از دل دوستانش توجه به غير را محو مي‌كند، تا غير او را دوست نداشته باشند و جز به درگاهش جائي ديگر پناه نبرند و به فرموده رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم، خداوند تعالي هرگاه بنده‌اش را دوست داشته باشد، مي‌فرمايد: »فَاِذا اَحبَبْتَهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ و بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ«18 هرگاه بنده‌ام را دوست بدارم، گوش او مي‌شوم كه با آن مي‌شنود و چشم او مي‌شوم كه با آن مي‌بيند و زبان او مي‌شوم كه با آن سخن مي‌گويد.وقتي آدمي اينچنين راغب خدا باشد، چون عاشقي دل سوخته، پروانه‌وار گرد وجود معشوق خويش، مي‌گردد و تمام لحظات و سكنانش مطابق با ميل محبوب خواهد بود.

جستجو