حضرت هادى علیه السلام و مصداق ولایت فقیه

 «اى على بن مهزیار! از خداوند متعال مى خواهم که تو را از پیش رو و پشت سر و در همه احوال، حفظ کند. خوشحال باش که من امیدوارم خداوند، بلایا را از تو برطرف کند… در پناه قدرت او به سلامت باشى!»
آشنایى اجمالى
ابوالحسن على بن مهزیار اهوازى دورقى، فقیه، محدث و از رهبران اندیشمند و سرشناس شیعه در اوایل قرن سوم است که نزد امامان بزرگوار از جایگاه والایى برخوردار بود. على بن مهزیار از یاران نزدیک امام هادى علیه السلام و وکیل آن گرامى در برخى نواحى بوده است. او همچنین به افتخار همنشینى با امام رضا علیه السلام و وکالت امام جواد علیه السلام نائل آمده بود.
شیخ طوسى رحمه الله مى نویسد: «على بن مهزیار اهوازى از اصحاب مورد اعتماد حضرت هادى علیه السلام است.» محدث قمى نیز درباره عظمت این شخصیت فرزانه مى گوید: «ابو الحسن، على بن مهزیار اهوازى دورقى، جلالت و عظمت قدرش، زیاده از آن است که ذکر شود. از توقیعات شریفه حضرت جواد علیه السلام به او معلوم مى شود چه اندازه این معظم، جلیل الشأن بوده است؛ در یکى از این توقیعات است که مرا مسرور کردى به آنچه ذکر کردى و همیشه مرا مسرور مى دارى. خداوند تو را با بهشت مسرور سازد و از تو به سبب رضاى من راضى شود.»
پدر او مسیحى و اهل هند بود که به دین اسلام مشرف شد و بعدا در یکى از روستاهاى اهواز سکنى گزید. على بن مهزیار نیز همراه پدرش، در همان دوران نوجوانى به دین مقدس اسلام گروید و دلش با نور اهل بیت علیهم السلام منور شد. اوّل، حسن بن سعید اهوازى او را به محضر امام هشتم معرفى کرد و از محضر ایشان بهره ها برد. پس از آن بزرگوار نیز در ردیف یاران خاص امام جواد علیه السلام قرار گرفت و بعد از شهادت پیشواى نهم، با تلاشهاى فراوان به خوشه چینى در مکتب امام هادى علیه السلام پرداخت و به عنوان راوى مورد اعتماد و وکیل تام الاختیار حضرتش عمل مى کرد.
على بن مهزیار، نزد اهل بیت علیهم السلام به چنان مقامى رسید که امام جواد علیه السلام وى را این گونه ستود: «لَسْتَ تَدْرِى کَیْفَ جَعَلَکَ اللّهُ عِنْدِى؛ [على!] تو نمى دانى خداوند براى تو نزد من چه مقامى قرار داده است! و آنگاه در ادامه مى فرماید: «من گاهى اوقات با نام و نسب خودت دعایت مى کنم. من به تو علاقه و محبت زیادى دارم. جایگاه تو را مى شناسم. خداوند، بهتر از این موقعیت برایت روزى کند و به سبب رضایت من، از تو راضى باشد، تو را به خواسته ها و آرزوهایت برساند و در فردوس اعلى به سبب رحمت و مغفرتش به تو منزل عطا کند که او شنواى دعاست. خدا تو را حفظ و پاسدارى کند و بدیها را در پرتو رحمتش از تو دور بدارد.»
در محضر امام هادى علیه السلام
همچنان که اشاره شد، او علاوه بر ارتباط نزدیک با امام هشتم و نهم علیهماالسلام با پیشواى دهم نیز رابطه نزدیکى داشت. در این باره چند روایت را با هم مى خوانیم:
امام هادى علیه السلام طى نامه اى که به على بن مهزیار ارسال کرده، زحمات و اشتیاق بى پایان على را به آن حضرت، این گونه ارج مى نهد:
«اَسْاَلُ اللّهَ اَنْ یَحْفَظَکَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْکَ وَمِنْ خَلْفِکَ وَفِى کُلِّ حَالاتِکَ فَاَبْشِرْ فَاِنِّى اَرْجُو اَنْ یَدْفَعَ اللّهُ عَنْکَ وَاللّهَ اَسْاَلُ اَنْ یَجْعَلَ لَکَ الْخِیَرَةَ فِیما عَزَمَ لَکَ مِنَ الشُخُوصِ فِى یَوْمِ الاَْحَدِ وَاَخِّرْ ذَلِکَ اِلى یَوْمِ الاِْثْنَیْنِ اِنْ شاءَ اللّهُ صَحِبَکَ اللّهُ فِى سَفَرِکَ وَخَلَّفَکَ فِى اَهْلِکَ وَاَدَّى عَنْکَ وَسَلِمْتَ بِقُدْرَتِهِ؛] اى على بن مهزیار!] از خداوند متعال مى خواهم که تو را از پیش رو و پشت سر و در همه احوال حفظ کند. خوشحال باش که من امیدوارم خداوند [بلایا را] از تو برطرف کند و از خدا مى خواهم سفرى را که روز یکشنبه قصد دارى، برایت خیر دهد. سفرت را ـ به خواست خدا ـ تا روز یکشنبه تأخیر بینداز. خدا در سفر همراهت، و در میان خانواده، جانشینت، و در غیاب تو انجام دهنده کارهایت باشد و در پناه قدرت او به سلامت باشى!»
على بن مهزیار گفته است که خدمت حضرت هادى علیه السلام رسیدم. پیش از اینکه سخنى گویم، آن جناب به فارسى با من صحبت کرد.
او در روایت دیگرى مى گوید: «غلامم را ـ که از اهالى قسطنطنیه بود ـ خدمت حضرت هادى علیه السلام فرستادم. غلام با تعجب برگشت و همچنان متحیر بود. گفتم: «پسرم چه شده است!» گفت: «من از این در شگفتم که امام با من به زبان رومى صحبت مى کرد؛ مثل اینکه یک فرد رومى است.» فکر مى کنم: هدف حضرت این بود که غلامان دیگر، منظور امام را متوجه نشوند.»
ابراهیم بن مهزیار برادر على بن مهزیار نقل مى کند که زمانى حضرت هادى علیه السلام از برادرم على بن مهزیار خواست که برایش ساعتى بسازد. ساعت در سال 228 قمرى، آماده شد و براى تحویل به سوى آن حضرت حرکت کردیم. همین که به منطقه «سیاله» رسیدیم، على بن مهزیار، طى نامه اى، برنامه سفر را به ایشان اطلاع داد. در ضمن، اجازه شرفیابى خواست و تقاضا کرد چه وقت مناسب است تا به خدمت شما برسیم و براى من نیز اجازه خواست.
آن حضرت علیه السلام در جواب، اجازه شرفیابى داده و بعد از ظهر را تعیین کرده بود. همه به راه افتادیم. روز بسیار گرمى بود. غلام على بن مهزیار به نام «مسرور» نیز همراه ما بود. همین که به منطقه سکونت امام، نزدیک شدیم. دیدم بلال، غلام امام ایستاده و منتظر ما است. گفت: «وارد شوید.» ما داخل یکى از اتاقها شدیم. بى اندازه تشنه بودیم. مختصرى که نشستیم، یکى از خدمتکاران آمد و با خود کوزه اى آب خنک آورد. آن آب را نوشیدیم. بعد امام، على بن مهزیار را خواست. على تا بعد از عصر، خدمت امام بود. بعد مرا خواست. رفتم و سلام کردم و درخواست کردم که دست مبارک حضرتش را ببوسم و بوسیدم. پس از اندکى که در محضر امام علیه السلام نشستم، خواستم از محضرش مرخص شوم.
همین که از جا حرکت کردم و از خانه خارج شدم، مرا صدا زد و فرمود: «ابراهیم!» عرض کردم: «بله، آقاى من.» فرمود: «نرو.» همان جا ایستادم. مسرور غلام، نیز حضور داشت.
آن گاه دستور داد ساعت را به کار اندازند. بعد خود امام خارج شد، برایش صندلى قرار دادند و روى آن نشست. براى على بن مهزیار نیز یک صندلى طرف چپ امام گذاشتند. من هم کنار ساعت ایستاده بودم. ساعت، یک ریگ انداخت. مسرور گفت: «ساعت هشت است.» آن حضرت فرمود: «منظورش از هشت، همان ثمانیه در عربى است؟» عرض کردیم: «بله.» و…
مقام علمى
على بن مهزیار مفسر کلام خدا، مجتهد متعبد، محدث سرشناس، عالمى نستوه و روایتگرى سختکوش بود که رتبه بلند او در میان نخبگان مذهب امامیه، زبانزد فقها و علماى بزرگ است. روایتهاى فراوان او همواره مورد توجه فقیهان، محدثان و مفسران است و محققان علوم دینى، هرگز از روایاتش بى نیاز نیستند؛ زیرا از وى بیش از 437 مورد روایت در موضوعات مهم اسلامى و مورد نیاز جامعه، در کتب اربعه دیده مى شود.
ابن شهرآشوب از نظریه پردازان علم رجال مى گوید: «على بن مهزیار اهوازى از دانشمندان مورد وثوق ماست که 33 کتاب از خود به یادگار گذاشته است. کتابهاى حروف القرآن، الانبیاء، الخصال، البشارات، الوضوء، الصلاة، الحج، المثالب، وفاة ابى ذر رحمه الله ، حدیث الاشعریه، از جمله آنهاست.»
او تفسیر مستقل هم دارد که به تفسیر ابن مهزیار موسوم است. على بن مهزیار مفسر کلام خدا، مجتهد متعبد، محدث سرشناس، عالمى نستوه و روایتگرى سختکوش بود که رتبه بلند او در میان نخبگان مذهب امامیه، زبانزد فقها و علماى بزرگ است
گفته اند کتابهاى وى از اصول چهارگانه شیعه به شمار مى روند. على بن مهزیار در زمان حضرت هادى یا امام حسن عسکرى علیهماالسلام از دنیا رفته است.
در عرصه فقه
شخصیت نگاران، على بن مهزیار را یکى از استوانه هاى فقه شیعه قلمداد کرده اند؛ چرا که وى مسائل کوچک و بزرگ فقهى را از مکتب سه امام همام علیه السلام آموخته و به دیگران نیز آموزش داده است. در اینجا، نقل چند مورد از روایتهاى فقهى او مناسب مى نماید.
نماز در حرمین
على بن مهزیار از حضرت جواد علیه السلام درباره نماز در حرمین سؤال کرد و به آن حضرت نوشت: «روایات از پدران بزرگوار شما درباره کامل یا شکسته خواندن نماز در حرمین شریفین مختلف است. برخى حکایت از آن دارد که نماز را در آن مکانهاى مقدس باید کامل خواند؛ گرچه یک نماز بخوانى و در برخى دیگر دستور قصر خواندن آمده است؛ مگر اینکه ده روز قصد اقامت کنى!
من تا کنون نمازهایم را در آنجا کامل مى خواندم تا اینکه امسال در ایام حج، فقهاى اصحاب ما به من گفتند که اگر قصد ده روز ندارم، باید نمازم را شکسته بخوانم و من هم به آن عمل کردم؛ اما چون نظر شریف شما را در این باره نمى دانستم، این عمل برایم دلچسب نبود. تقاضا دارم مرا راهنمایى بفرمایید.»
امام در پاسخ نوشت: «خدا تو را رحمت کند. تو مى دانى نماز در آن دو حرم در مقایسه با سایر جاها چقدر فضیلت دارد. من دوست دارم هرگاه به آن دو حرم داخل شدى، نمازت را شکسته نخوانى و در آنجا بیش تر و کامل تر بخوانى!»
بعد از دو سال وقتى به حضور امام رسیدم، عرضه داشتم: «من قبلاً از شما طى نامه اى مسئله اى را پرسیده بودم و شما هم این گونه پاسخ داده بودید.» فرمود: «آرى، درست است. حکم، همان است که برایت نوشته بودم.» من به طور حضورى از امام سؤال کردم: «مقصود شما از حرمین کجاست؟» آن حضرت فرمود: «حرم مکه و مدینه.»
از موارد خمس
حضرت جواد علیه السلام در نامه اى که به على بن مهزیار، یار نزدیک خود نگاشته است، ضمن برشمردن موارد خمس مى فرماید: «وَما صَارَ اِلى مَوالِىَّ مِنْ اَمْوالِ الْخُرَّمِیَّةِ الْفَسَقَةِ؛ [یکى دیگر از جاهایى که باید خمس آن پرداخته شود] اموالى است که از دست پیروان بابک خرمدین به دست مى آید که افرادى فاسق و تبهکار هستند.»
امام محمدتقى علیه السلام در ادامه نامه خود مى نگارد: «من مى دانم که اموال زیادى از این طریق و راههاى دیگر به دست دوستان ما به عنوان غنیمت مى رسد. آنان باید این غنایم را از طریق وکلا به ما برسانند.»
آیات الاحکام
حضرت جواد علیه السلام ضمن نامه اى دیگر به على بن مهزیار، برخى نکات و ناگفته هاى مسائل خمس و زکات را تشریح و وظایف شیعیان را معین شخصیت نگاران، على بن مهزیار را یکى از استوانه هاى فقه شیعه قلمداد کرده اند؛ چرا که وى مسائل کوچک و بزرگ فقهى را از مکتب سه امام همام علیه السلام آموخته و به دیگران نیز آموزش داده است
مى کند. آن حضرت مى فرماید: «اى على بن مهزیار! برخى دوستان ما ـ که توفیق و رستگارى آنان را از خدا مى خواهم ـ در باره پرداخت وجوه واجبشان کوتاهى مى کنند. من این را مى دانم و دوست دارم امسال درباره خمس، اموال آنان را پاکیزه و حلال کنم؛ چرا که خداوند متعال مى فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوَ لِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * أَلَمْ یَعْلَمُوآا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِى وَ یأْخُذُ الصَّدَقَـتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ * وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُو وَ الْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَــلِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَـدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ »؛ «از اموال آنان، صدقه اى [به عنوان زکات] اخذ کن و به این وسیله، آنان را پاک کن و به آنان دعا کن که دعاى تو مایه آرامش آنهاست و خداوند شنواى داناست. آیا نمى دانند که فقط خدا توبه را از بندگانش مى پذیرد و صدقات را مى گیرد و خداوند، توبه پذیر و مهربان است. بگو: عمل کنید. خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار باز گردانده مى شوید و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مى دهد.»
سپس امام در ادامه نامه اش به على بن مهزیار مى فرماید: «من این خمس را همه ساله بر آنان واجب نمى کنم و فقط زکات را که خداوند مقرر کرده است، بر آنان لازم مى دانم. امسال، فقط خمس را در باره طلا و نقره که سال بر آنان گذشته باشد، واجب مى کنم؛ اما در باره کالاها و لوازم مورد نیاز زندگى، ظروف، چهارپایان، خدمتکاران، سود معاملات و یا املاک، خمس مقرر نمى دارم ـ به غیر از درآمدهایى که بعدا توضیح خواهم داد ـ اینها به سبب سهولت و راحتى و سبک گرفتن براى دوستان و شیعیانمان است و نوعى احسان محسوب مى شود؛ زیرا حکمرانان ستمگر با خدعه و فریب، اموال آنان را تصرف مى کنند و یا به دلیل گرفتاریهایى که در زندگى پیش مى آید، ما هم تسهیلاتى براى دوستانمان قائل مى شویم؛ اما در غنایم و درآمدهاى شغلى به سودهایى که به دستشان مى رسد، پرداخت خمس در سر سال واجب است؛ همچنان که خداوند متعال در این باره مى فرماید: «وَاعْلَمُوآا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُو وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَـمَى وَالْمَسَـکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَىْ ءٍ قَدِیرٌ »؛ «بدانید هرگونه غنیمتى که به دست آوردید خمس آن براى خدا و پیامبر و براى نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آوردید، و خداوند بر هر چیزى تواناست.»
ویژگیهاى على بن مهزیار
الف. اخلاق فردى
او داراى خصوصیات اخلاقى پسندیده و کمالات معنوى برجسته اى بود. عادت آن شخصیت وارسته در عبادت، چنان بود که چون آفتاب طلوع مى کرد سر به سجده مى گذاشت و سر بلند نمى کرد تا از براى هزار نفر از برادران مؤمن خود دعا کند به آنچه براى خود دعا مى کرد و پیشانى اش از کثرت سجده، مثل زانوى شتر پینه بسته بود. وى در تعظیم، علاقه مندى و خدمت به اهل بیت علیهم السلام کم نظیر بود.
حضرت جواد علیه السلام در تجلیل از على بن مهزیار اهوازى و تشریح ویژگیهاى زیبایش، خطاب به او مى فرماید: «اى على بن مهزیار! خداوند به تو جزاى نیک عنایت کند و تو را در بهشت خویش مسکن دهد، از خوارى و ذلت دنیا و آخرت رهانیده، با ما خانواده محشور کند. من تو را در خیر خواهى، فرمانبرى، خدمت رسانى، وقار، ادب، انجام تکلیف و به جاى آوردن وظایف خویش، آزمودم. اگر بگویم که مثل تو را ندیده ام، امیدوارم سخن راستى گفته باشم. خداوند، پاداش تو را سکونت در باغهاى فردوس برین قرار دهد. عظمت خدمات تو در گرما و سرما و شب و روز بر من پوشیده نیست. از خداوند مسئلت مى کنم که تو را در روز قیامت در پرتو محبت و رحمتش قرار دهد؛ همانا که او شنونده دعاهاست.»
ب. اخلاق اجتماعى
واسطه فیض
على بن مهزیار مى گوید: محمّد بن حمزه غنوى به من نامه نوشت و از من درخواست کرد تا از امام جواد علیه السلام دعایى بخواهم که گرفتارى اش برطرف و از زندان آزاد شود. امام محمّد تقى علیه السلام نیز در پاسخ نامه من فرمود: «به محمّد بن حمزه بگو که این دعا را همیشه بگوید و آن را مرتب بخواند: «یا مَنْ یَکْفِى مِنْ کُلِّ شَىْ ءٍ وَلا یَکْفِى مِنْهُ شَىْ ءٌ اکْفِنِى ما اَهَمَّنِى مِمّا اَنَا فِیهِ؛ اى کسى که از هر چیزى کفایت و بى نیاز مى کند و هیچ چیز از او بى نیاز نیست، در امر مهمّى که من در آن هستم مرا کفایت و بى نیاز گردان!» امام بعد از آن فرمود: «امیدوارم به سبب این دعا، گرفتارى او برطرف شود؛ ان شاء اللّه تعالى.» من این دعا را به او رساندم و او در مدت کوتاهى از زندان آزاد شد.
نجات از زلزله
على بن مهزیار اهوازى به امام نامه نوشت و در آن، دعاى حضرت را براى رفع زلزله از شهرستان اهواز خواستار شد. وى در آن نامه از حضرت پرسید: «آیا با این همه زلزله و آثار زیانبار آن، که در اهواز رخ مى دهد، به نظر شما ما از اینجا به جاى دیگرى کوچ کنیم تا از آثار ویرانگر آن در امان بمانیم؟!»
امام در پاسخ نامه، او و همشهریانش را از مهاجرت باز داشت و فرمود: «شما روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرید و غسل کنید؛ آن گاه لباسهایتان را از آلودگیها پاک کنید و روز به بیرون شهر بروید و به درگاه الهى دعا و انابه کنید که این بلا از شما رفع خواهد شد.» ابن مهزیار مى گوید: «ما به دستور امام جواد علیه السلام عمل کردیم و بلاى زلزله برطرف شد.»
رساندن نامه
ابى عمرو حدّاء از یاران امام هادى علیه السلام مى گوید: روزى نامه اى نوشتم و از طریق على بن مهزیار به امام هادى رساندم. در آن نامه عرضه داشتم: «فدایت شوم! من زمانى از پدر بزرگوارت سؤالاتى کردم و رهنمود خواستم و در باره سختى و فشار زندگى به آن گرامى شکایت کردم. بر اثر رهنمودهاى آن حضرت به آنچه که مى خواستم دست یافتم. اى آقاى من! دوست دارم شما هم مرا راهنمایى کنید. آیا فقط به مداومت سوره قدر در نمازهاى واجب و غیر آن بپردازم و یا در کنار سوره قدر، سوره هاى دیگر را نیز تلاوت کنم؟! یا این عمل آدابى دارد که باید آنها را رعایت کنم؟ چه دستورى مى فرمایید؟» امام پاسخ داد: «هرگز تلاوت قرآن را رها مکن؛ کم یا زیاد و قرائت سوره قدر در یک شبانه روز 100 مرتبه کافى است.»
روایتهاى راهگش
در اینجا به نمونه هایى از روایات على بن مهزیار در موضوعات مختلف مى پردازیم:
1. امامت
على بن مهزیار روایت مى کند که به حضرت هادى علیه السلام عرض کردم: «اِنْ کانَ کَوْنٌ وَاَعُوذُ بِاللّهِ فَاِلى مَنْ قالَ: عَهْدِى اِلَى الاَْکْبَرِ مِنْ وُلْدِى یَعْنِى الْحَسَنْ علیه السلام ؛ اگر ـ خداى نکرده، پناه به خدا ـ پیش آمدى شد (و شما از دنیا رفتید) به که پناه بریم (و امام ما کیست؟) فرمود: عهد من به سوى بزرگ ترین فرزند من، یعنى حسن علیه السلام است.»
حضرت جواد علیه السلام : من تو را در خیر خواهى، فرمانبرى، خدمت رسانى، وقار، ادب، انجام تکلیف و به جاى آوردن وظایف خویش، آزمودم. اگر بگویم که مثل تو را ندیده ام، امیدوارم سخن راستى گفته باشم
2. دقت در اجراى وصیت
على بن مهزیار مى گوید: «امام جواد علیه السلام در نامه اى به جعفر و موسى به آنان یادآور شد که من به شما گفته ام گواهیهاى چنین و چنان اخذ کنید؛ زیرا این عمل، نجات شما را در آخرت در پى دارد، وصیتهاى پدر و مادرتان را تضمین مى کند و نوعى نیکى از شما به آنان است.
از اینکه در وصیت آنان تغییر دهید، به شدت بپرهیزید؛ زیرا دست آنان از دنیا کوتاه شده است. خداوند از هر دو راضى باشد. امروز اجراى وصیتهاى آنان بر عهده شماست. خداوند تبارک و تعالى در این باره مى فرماید: «فَمَنم بَدَّلَهُو بَعْدَ مَا سَمِعَهُو فَإِنَّمَآ إِثْمُهُو عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُوآ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ »؛ «کسانى که پس از شنیدن وصیّت، آن را تغییر دهند، گناه آن تنها بر کسانى است که وصیت را تغییر مى دهند. به یقین که خداوند شنوا و داناست.»
3. سوگندهاى قرآن
على بن مهزیار درباره سوگندهاى قرآن از محضر امام جواد علیه السلام نکته اى را نقل کرده است که قابل دقت است. روزى از پیشواى نهم پرسید:«سوگندهاى قرآن [به اشیاء و امور مختلف] همانند «وَاللَّیْلِ اِذا یَغْشى * وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى * وَالنَّجْمِ اِذا هَوى» و نظایر اینها براى چه در قرآن مورد قسم قرار گرفته است؟» امام فرمود: «خداى تعالى [براى بیدارى انسان و تحریک اندیشه وعقل وى] مى تواند به هر یک از مخلوقات که بخواهد سوگند یاد کند؛ ولى مردم جز به ذات او به چیز دیگرى نباید سوگند یاد کنند.»

جستجو