هر قطره اى از اقیانوس عاشورا، یک شعور ناب قوى ، و یک محتوى ژرف غنى ، و یک مکتب آموزنده انسانى ، و یک ترتیل خونبار آیات قرآنى ، و یک سجده مترنم نورانى ، و یک سیال حیات آفرین اخلاقى ، و یک حماسه پویا در صیرورتهاى بلند – آهنگ بشرى است .
عاشورا، مشرق انوار “توحید” و “عدل “است ، و توحید و عدل خورشید و روشنگر ارواحند. جهان همواره به دو خورشید نیاز دارد: خورشید روشنگر اجسام ، و خورشید روشنگر ارواح ، خورشید تن و خورشید جان . اگر تنها فضاى تن روشن باشد و فضاى جان تیره و تار… همین است که مى نگرید… ظلم و ستم ، تفاوت و تبعیض ، فساد و فحشا، قتل و کشتار… و عاشورا وجدان بیدار بشریت است در اعماق غفلت قرن ها و عصرها… عاشورا یک “ایست بزرگ ” است: در برابر سیل بنیانکن جاهلیت . یزید از همه ظلم تاریخ حمایت کرد، و حسین (ع ) از همه عدل تاریخ .
یزید مظهر همه ضد ارزشها بود، و حسین (ع ) مظهر همه ارزش ها. و در یک کارزار عجیب ، پرچمدار بزرگ ارزشها با خون خود و فرزندان و برادران و یاران خود، همه ضد ارزشها را محکوم کرد. امضاى سرخ عاشورا بر طومار حیات قرآن ثبت گشت ، و جاهلیت از نو جان گرفته را نابود ساخت ،و نگذاشت سفارش ابوسفیان تحقق یابد و تداوم بنى امیه بقاى شعارهاى قرآنى را متزلزل گرداند. عاشورا آرمان پلید شیطانى بنى امیه را از تحققى کارساز براى آنان بازداشت . عاشورا “بعثت “را زنده کرد. عاشورا، براى همیشه ، محتواى “غدیر” را در معبر اعصار بشریت بفریاد خواند.
و عاشور یک «ایست بزرگ» است،
– در برابر سیل بنیانکن جاهلیت در عصر تمدن …
– در برابر سقوطها و انحطاطها، این الحادها و ضلالتها، این ستمها و بیدادها…
– در برابر این بشریت فرو رفته در تباهى ، و این روزگار سراسر سیاهى …
– در برابر این مادیات منحط اخلاقى و این غفلت عمیق عاطفى …
– در برابر انسانهاى سرگردان و بشریت حیران …
– در برابر زندگیهاى بى محتوى و حماسه هاى فراموش گشته …
– در برابر پذیرش ذلت و بردگى و وداع با عزت و آزادگى …
بالاترین و والاترین همه مظهرها و جلوه گاه ها که ارزشهاى متعالى ، در آنها ظهور و تجلى کرده اند و تجلى خواهند کرد، و انسان را به شناخت آن ارزشها و متعهد بودن نسبت به آنها فرا خوانده اند و فرا خواهند خواند ، این چهار تجلیگاه سترگند در همه اعصار تاریخ انسان ، یعنى : “بعثت “، “غدیر”، “عاشورا”، “مهدى “…
حاصل بعثت ، قرآن کریم است ؛ و حاصل غدیر، نهج البلاغه ؛ و حاصل عاشورا تداوم حیات قرآن و نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه ، و تعالیم امام باقر (ع ) و امام صادق (علیه السلام )، و معارف قرآنى خالص حضرت امام رضا (علیه السلام )… و دیگر آثار ائمه طاهرین (علیه السلام )؛ و حاصل ظهور مهدى عج ، گسترش عدالت است و در همه جهان ، عدالت آفاقى و انفسى .
و عاشورا، نقطه اتصال “بعثت ” و “غدیر”است به “ظهور مهدى -ع- “، و امام حسین (علیه السلام )، و تجسم سترگ آدم (ع ) است تا خاتم صلى الله علیه و آله ، در تثبیت ارزشهاى الهى ، و تقوم انسانیت انسان ، والهى شدن زمین ، و اوست تکرار کننده نزول قرآن – در صیانتى بزرگ – و اوست مفسر “خطب فاطمیه “، و فریادگر “نهج البلاغه “، و معلم حماسه و آزادى ، و مبشر ظهور مطلق ، و اسوه بزرگ زندگى و آزادگى …
با عاشورا نجوا می کنم.
و اکنون را – با بارى بس گران و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگى رویدادها…- دوست دارم با “عاشورا” نجوا کنم ، و در معبر جلیل این حضور عظیم ، سر بر آستان لحظه هاى صیرورتهاى متعالى نه ، و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم ، و دردهاى تراکم یافته در استخوان محروم و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را، با فریاد باز گویم ، و همه بیدادهایى را که بر ستمدیدگان رفته است و مى رود – دوباره – در گوش “عاشورا” زمزمه کنم ، و خون دلى را که بر گونه هاى انسان بى پناه روانست بر لوح عاشورا بنگارم … و لحظه هایى در جاذبه این حضور شگرف انسانیت محو گردم :
عاشورا حضور شگرف انسانیت است ، در هر جا و هر روز…
عاشورا مائده بزرگ روح انسان است ، در تداوم اعصار…
عاشورا ضربان قلب خورشید است ، در سینه خاک …
عاشورا صیرورت روح کلى است ، در تکاپوى پرشکوه تکلیف …
عاشورا تجسم اعلاى وجدان بزرگ است ، در دادگاه روزگار…
عاشورا ذات متعالى ارزش است ، در مقیاسها، هر مقیاس …
عاشورا عظمت سرشارى لحظه هاست ، در فوران بزرگ سپیده …
عاشورا حضور نور است ، در سیطره بى امان ظلمت …
عاشورا صلابت شجاعت انسان است ، در تجلیگاه ایمان …
عاشورا جارى سیال مناجات است ، در محراب حماسه …
عاشورا طوفان خون است ، در احرام فریاد…
عاشورا تجلى کعبه است ، در میقات خون …
عاشورا بلوغ روز است ، در استلام آفتاب …
عاشورا شفق خونبار است ، در فجر آگاهى …
عاشورا روح توفانگر عدالت است ، در مالبد آفاق …
عاشورا بارش خونین لحظه هاست ، بر ارواح خروشان …
عاشورا نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست ، در کاروان دراز آهنگ زنگیها و عبورها…
عاشورا نجواى بزرگ صخره هاست ، در دشتها و هامونها…
عاشورا بازخوان تورات و انجیل و زبور است ، در معبد اقدام …
عاشورا ترتیل آیات است ، در الواح ابدیت …
عاشورا دژنگهبانى تعالیم وحى است ، در آفاق زمانها…
عاشورا خون خداست ، جارى در رگهاى تنزیل …
عاشورا اعلان «ان الله یامر بالعدل» است ، و پشتوانه «لیقوم الناس بالقسط»…
عاشورا حنجره خونین کوه «حرا» ست ، در ستیغ ابلاغ …
عاشورا درگیرى دوباره محمد(ص) است ، با جاهلیت بنى امیه و شرک قریش (96)
عاشورا تجدید مطلع رجزهاى «بدر» است و «حنین»…
عاشورا خط بطلان است بر موجودیت دوبار «احزاب» و «خیبر»… عاشورا انفجار نماز است در شهادت ، و انفجار شهادت است در نماز …
عاشورا راز حب ازلى است ، در افشایى شکوهمند…
عاشورا قتلگاه اشباح توحید است ، در مصاف تجسم شرک …
عاشورا تبلور شکوهزاد جاودانگى حق است ، در تباهستان نابود باطل …
عاشورا نماز شب یازدهم است ، در سکوت خروشان خیمه هاى سوزان …
عاشورا هشدار خونین حسینیه هاست ، در معبر اقوام …
عاشورا رمز بقاى دین اسلام است و برقرارى آیین حق (حسین منى و انا من حسین).
عاشورا خروش تندر آساى «عدل» است ، در کلیت ناچیز کاخ دمشق ، و سپس کلیت ناچیز همه کاخها و قدرتها…
عاشورا نفى همه ستمها و پلیدیها و پستیها و فجورها و ظلمها و حقکشى هاست ، به هر نام و در هر عملکرد…
عاشورا فریاد گستر انسان هاى مظلوم است ، در همه تاریخ …
عاشورا غمگسار سترگ یتیمان و کاخ نشینان است در هر جاى زمین .
عاشورا دست نوازش انسانیت است ، بر سر بى پناهان …
عاشورا رواق سرخ حماسه است ، در تاریکستان سیاهى و بیداد…
عاشورا قلب تپنده دادخواهان است ، در محکمه بشریت …
عاشورا طنین بلند پیروزى است ، در گوش آبادیها…
عاشورا عطشى است دریا آفرین ، در اقیانوس حیات …
عاشورا شهادتى است تابیده ، بر چکادهاى افراشته پیروزى …
عاشورا «رسالتى» است بزرگ ، بر دوش «اسارتى» رهایى بخش …
عاشورا خروش طنین افکن آزادگى است ، در زندگى …
عاشورا زنده کننده اسلام است ، و اسلام زنده شده عاشورا…
عاشورا بانگ رساى همه انسان هاست ، در همه تاریخ ، از همه حنجره هاى پاک و خدایى …
عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزت مسلمانان …
سرانجام ، عاشورا، رکن کعبه است ، و پایه قبله ، و عماد امت ، و حیات قرآن ، و روح نماز، و بقاى حج ، و صفاى صفا و مروه ، و جان مشعر و منى …
و عاشورا، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ!
برگرفته از کتاب قیام جاودانه اثر علامه محمدرضا حکیمی