نماز تجارت پر سود و بدون كساد
«اِنَّ الَّذِين يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ اَقَامُوا الصَّلَوةَ وَ أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّا وَ عَلاَنِتَهً يَرجُونَ تِجَارَةً لَّنْ تَبُورَ(4)» كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مىكنند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، تجارت پر سودى را اميد دارند كه نابودى و كساد در آن نيست.
تلاوت به معنى قرائت و سرسرى خواندن خالى از تفكر و انديشه نيست، بلكه بايد
1- تفسيرالميزان، ج 9، ص 11.
2- سوره اعراف آيه 170.
3- الميزان، ج 8، ص 389.
4- سوره فاطر، آيه 29.
(101)
سرچشمه فكر باشد. فكرى كه سرچشمه عمل صالح گردد، عملى كه از يكسو انسان را به خدا پيوندد دهد، كه مظهر آن نماز است و از سوى ديگر به خلق خدا پيوند دهد، كه مظهر آن انفاق است.
اقامه نماز به معناى تداوم در به جا آوردن آن و محافظت از ترك نشدن آن است، اگر اين محافظت را به عمل آورند، تجارتى پر سود و بدون كساد خواهند داشت.
نماز حس مسئوليت را تقويت مىكند
نماز حس مسئوليت پرهيزكارى، خدا ترسى و حقشناسى را در انسان زنده و تقويت مىكند، او را به ياد خدا و دادگاه عدل او مىاندازد، گرد و غبار خود پسندى و خودپرستى را از صفحه دل او مىشويد و او را از جهان محدود و آلوده دنيا به جهان ماوراء طبيعت به عالم پاكيها و نيكيها متوجه مىسازد و او را از تقليد كوركورانه از نياكان و انواع گناهان باز مىدارد.
قرآن كريم از قول بنى اسرائيل مىفرمايد:
«قَالُوا يَا شُعَيْبُ اَصَلَواتُكَ تَأمُرُكَ أنْ نِتْرُكَ مَا يَعْبُدُ أَبَاؤُنَا(1)» گفتند اى شعيب آيا نمازت تو را دستور مىدهد، كه ما آنچه را پدرانمان مىپرستيدند، ترك گوئيم.
در واقع بنىاسرائيل، تمام دين خدا را كه حضرت شعيب به آنها ارائه مىكرد، در قالب نماز او به وضوح، آشكار مىديدند.
1- سوره هود آيه 87.
(102)
نماز موجب خشيت الهى است
«اِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذيِنَ يَخْشَونَ رَبَّهُمْ بِاْلغَيْبِ وَ اَقَامُوا الصَّلوةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَاِنَّماُ يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ اِلَى اللَّهِ اُلمَصِيرُ(1)» تو فقط كسانى را انذار مىكنى كه از پروردگار خود در پنهانى مىترسند و نماز را بر پا مىدارند و هر كس تقوى و پاكى پيشه كند، نتيجه آن به خودش باز مىگردد و بازگشت همگان به سوى خداست.
انذارهاى پيامبر، تنها در دلهاى آماده اثر مىگذارد. تا در دل خوف خدا نباشد و در نهان و آشكار احساس مراقبت يك نيروى معنوى بر خود نكند و با انجام نماز كه قلب را زنده مىكند و به ياد خدا وا مىدارد به اين احساس درونى مدد نرساند، انذارهاى انبياء و اولياء خدا بىاثر خواهد بود.
نماز يكى از ويژگيهاى پرهيزكاران است
يكى از ويژگيهاى پرهيزكاران، اين است كه نماز به پا مىدارند «يُقِيمُونَ الصَّلوةَ(2)»نماز كه رمز ارتباط با خداست، مؤمنانى را كه به ملكوت راه يافتهاند، در يك رابطه دائمى و هميشگى با آن مبدأ بزرگ آفرينش، نگاه مىدارد و لذا تسليم جباران و ستمگران نمىشوند و فكر و عمل و گفتار او خدائى مىشود. از آيه شريفه «لَارَيْبَ فِيِه هُدىً لِلْمتَّقيِنَ(3)» استفاده مىشود كه، اين خداوند متعال است كه، توفيق اقامه نماز و هدايت را به ايشان داده است در واقع متقين داراى دو هدايتند، يك هدايت اوّلى كه بواسطه آن متقى شدند و يك هدايت ديگر، كه خداى سبحان به پاس تقوايشان به ايشان كرامت فرمود(4)».
1- سوره فاطر آيه 18.
2- سوره بقره آيه 3.
3- سوره بقره آيه 2.
4- الميزان، ج 1، ص 70.
(103)
نماز مقدمه خلافت صالحان
در آيه پنجاه و پنج از سوره مباركه نور(1)وعده خلافت روى زمين، به مؤمنان صالح داده شده و در آيه بعد مردم را براى فراهم كردن مقدمات اين حكومت بسيج كرده و مىفرمايد: «وَاَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ اتَواالزَّكَوةَ وَ أطِعُيوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(2)» نماز به پا داريد، همان نمازى كه رمز پيوند خلق با خالق و ارتباط مستمر آنها را با خدا تضمين مىكند و در ميان آنها و فحشاء و منكر حائل مىشود.
مقام معظم رهبرى، حضرت آيتا… العظمى خامنهاى در اين خصوص مىفرمايند: بر پا داشتن نماز نخستين ثمره و نشانه حكومت صالحان است و دررتبه بعد از آن است كه نوبت به زكات به مثابه تنظيم مالى و ريشه كن كردن فقر و نيز امر به معروف و نهى از منكر، يعنى سوق دادن به نيكىها و باز داشتن از بديها مىرسد.
اقامه نماز، فقط اين نيست كه صالحان خود نماز بگذارند، اين چيزى نيست كه بر تشكيل حكومت الهى متوقف باشد، بلكه بايد اين ستون دين در جامعه به پا داشته شود و همه كس با رازها و اشارههاى آن آشنا و از بركات آن برخوردار گردد.
درخشش معنويت و صفاى ذكر الهى، همه آفاق جامعه را روشن و مصفا كند و تنها و جانها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن طمأنينه و استحكام يابند(3).
1- وَعَدَ اللّهُ الّذِينَ اُمَنُو امِنْكُمْ وِ عَمِلُوالصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِىاْلاَرْضِ.
2- سوره نور آيه 56.
3- پيام مقام معظم رهبرى به مناسب اولين اجلاس سراسرى نماز
(104)
امر به نماز دليل لطف الهى
امر به نماز و اقامه آن، با حدود و شرايطش، دليل لطف الهى و عظمت و شخصيت والا و بسيار با ارزش بر پا كنندگان نماز و مؤمنان حقيقى به شمار مىرود.
قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: «فَأقيِمُوالصَّلَوةَ وَاَتُوالزَّكوةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ(1)» نماز را بر پا داريد و زكوة بدهيد و به خدا تمسك جوئيد.
افتخار شما اين است كه مولى و سرپرست و يار و ياور شما، اوست و چه مولى و سرپرست خوبى و چه يار و ياور شايستهاى است «هُوَ مَولاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نَعْمَ النَّصِيرُ(2)».
نماز زمينه خودسازى مجاهدان
«اَلَمْ تَرَاِلَى الَّذِينَ قِيلَ لِهُم كُفُّوا أَيدِيَكُمْ وَ أقِيمُوا الصَّلوةَ وَ أتُوالزَّكوةَ فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ اِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أشَدَّ خَشْيَةَ وَ قَالُوا رَبَّناَ لِمَ عَلْيَنَا الْقِتَالَ لَؤلاَ اَخَّرْتَنَا اِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَ اْلاَخِرَةُ خَيرٌ لِمَنِ اتِّقَى وَ لاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً(3)» آيا نديدى كسانى را كه در مكه به آنها گفته شد، فعلاً دست از جهاد برداريد و نماز را برپا كنيد و زكوة بپردازيد، اما آنها از اين دستور ناراحت بودند، ولى هنگامى كه در مدينه فرمان جهاد به آنان داده شده جمعى از آنان از مردم مىترسيدند، همانگونه كه از خدا مىترسيدند، بلكه بيشتر، و گفتند پروردگارا چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى، چرا اين فرمان را كمى تأخير نينداختى؟ به آنها بگو سرمايه زندگى دنيا ناچيز است و سراى
1- سوره حج آيه 78.
2- سوره حج آيه 78.
3- سوره نساء آيه 77.
(105)
آخرت براى كسى كه پرهيزكار باشد، بهتر است و كوچكترين ستمى به شما نخواهد شد، چرا كه نماز و زكوة را خداوند براى شما مسلمانان، جهت دفاع و آمادهسازى مطرح مىكند.
قبلاً بيان شد كه نماز رمز پيوند با خدا و زكوة رمز پيوند با خلق است، لذا به مسلمانان دستور داده شد، با برقرارى پيوند محكم با خدا و بندگان خدا جسم و جان خود و اجتماع خويش را براى جهاد آماده كنند، اين آيه به مسلمانان صدر اسلام دستور مىدهد كه دست به شمشير نبريد و همچنان به اقامه شعائر دين، نماز و زكوة بپردازيد تا استخوانبندى دينتان محكم شود و نيروى مقابله با كفار را پيدا كنيد، ولى عدهاى از آنها دائم چون و چرا مىكردند و خداوند دراين آيه كريمه آنها را ملامت مىكند كه آن روز كه اجازه قتال داده نمىشد، چون و چرا مىكرديد، ولى اكنون كه مأمور به جهاد شدهايد، دچار وحشت گرديدهايد.
فضل الهى با نماز به دست مىآيد
قرآن كريم ما را امر مىكند كه بعد از اقامه نماز جمعه، فضل الهى را طلب كنيد. «فَاِذَا قُضِيَتِ الصَّلوةَ فَانْتَشِرُوا فِى الْاَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهَ وَاذْكُرُ وا اللَّهِ كَثِيرا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(1)» هنگامى كه نماز پايان گيرد، شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد و خدا را بسيار ياد نمائيد، تا رستگار شويد. از رسول خداروايت شده كه فرمود: «سَاعَتَانِ تُفْتَحُ فِيهَا أبْوَابُ السَّمَاءِ وَ قَلَّمَا تُرَدُّ عَلَى دَاعٍ دَعَوْتُهُ حُضُورُ الصَّلَاةِ وَ الصَّفُ فِى سَبِيلِ اللّهِ(2)» دو وقت است كه درهاى آسمان در اثناى آن گشوده مىشود و كمتر ممكن است، دعاى دعا كنندهاى، هنگام نماز وصف آرائى در راه خدا رد شود.
1- سوره جمعه آيه 10.
2- نهج الفصاحه حديث 1721.
(106)
حكم وضوء، غسل و تيمم براى پاكسازى جسم و جان
«يَا اَيُّهاالَّذِينَ اَمَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلىَ الصَّلَوةِ فَاغْسِلُو وُجُوهَكُمْ وَ أيْديِكُمْ اِلَى المَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرَؤسِكُمْ وَ أرْجُلَكُمْ الَى الْكَعْبَيْنِ …(1)» اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هنگامى كه براى نماز به پا خواستيد، صورت و دستها را از آرنج بشوئيد و سر و پاها را تا مفصل يا برآمدگى پشت پا مسح كنيد و اگر بيمار و يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده باشد ـ قضاى حاجت كرده باشد ـ يا با زنان تماس گرفته آميزش جنسى كرده باشد و آب براى غسل يا وضو نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد وازآن بر صورت و دستها بكشيد، خداوند نمىخواهد، براى شما ايجاد مشكل كند، بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد، شايد شكر او را بجا آوريد.
از امام صادقروايت شده كه فرمود: اميرالمؤمنين علىبراى هر نماز وضوئى مىگرفت و اين آيه را تلاوت مىكرد «اِذَا قُمْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» بعد حضرت صادقفرمود: اميرالمؤمنين با اين روش مىخواست به مستحب عمل كند والا خود رسول خدا و همچنين اميرالمؤمنين و صحابه پيامبر، نمازهاى متعدد را به يك وضو هم مىخواندند(2).
در روايتى پيامبرنقل مىكند كه خداوند متعال فرمود: «مَنْ أَحْدَثَ وَلَمْ يَتَوَضَّأَ فَقَدْ جَفَانِى وَ مَنْ أحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِى وَ مَنْ أحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعتَيْنِ وَ دُعَائِى وَ لَمْ أَجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِى مِنْ أمُورِ دِيِنِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتَهُ وَ لَسْتَ بِربٍّ جَافٍ» كسى كه وضويش باطل شود و تجديد وضو
1- سوره مائده آيه 6.
2- مستدرك، ج 1، ص 42.
(107)
نكند، به من جفا كرده است و نيز اگر وضو گرفت و دو ركعت نماز نخواند، باز بمن جفا كرده است و اگر وضو گرفت و نماز خوانده و درباره امور دين و دنيايش دعا كرد و او را پاسخ ندادم به او جفا كردهام و من پروردگار جفا كارى نيستم، بنابراين يكى از چيزهائى كه باعث توجه به خدا و جلب عنايت او مىگردد، همواره با وضو بودن است و چه بهتر كه انسان بعد از وضو دو ركعت نماز بخواند و بعد از نماز دعا كند و از خدا بخواهد لحظهاى او را به خود وا نگذارد و او را از نظر دور نداشته و عنايتش را از او بر ندارد. مگر يك وضو گرفتن و دو ركعت نماز خواندن چقدر وقت مىبرد و چقدر مشقت دارد كه خدا مىگويد: اگر دعا او را اجابت نكنم. به او ظلم كردهام؟! اين نيست جز عنايت خداوند كه به آسانى نبايد اين عنايت را از دست داد.