رفتار شناسی
در دوره جدید ریاست جمهوری، شعار رئیس جمهور محترم، تحقق دولت اسلامی است که آن را به طور مکرر مطرح. این اصلاح، بعد از پیروزی در انتخابات مطرح شد و در مقابل آن، عکسالعملهای مثبت و منفی پدید آمد و حتی به تریبونهای رسمی کشیده شد که چرا دولتهای قبلی را زیر سؤال میبرید؟ از این رو، به این پدیده، با دید بدبنیانهای برخورد کردند. سؤال این است که چیزی را که آقای احمدینژاد دنبال آن هستند آیا قابل تحقق است یا در گذشته هم محقق شد هاست؟ منشأ اختلاف نظر در چیست؟ برخی از اول تشکیل انقلاب، دولت را اسلامی میدانند و برخی میگویند: برای تحقق دولت اسلامی، نیاز به لوازمی است و آن لوازم هنوز فراهم نشده است. ریشه این اختلافات چیست؟ برای تبیین موضوع، به چند نکته اشاره میکنم:
اختلاف در برداشت از دولت اسلامی است. شاخصههای دولت اسلامی چیست و چگونه میتوان به دولت اسلامی دست یافت؟
عدم توجه به عوامل اسلامی شدن دولت است. کسانی که میگویند به همه دولتهای پیشین میتوان لقب دولت اسلامی داد، توجه به شاخصهها و معیارها ندارند. به عواملی که این دولت را اسلامی میکند، توجه ندارند. شاخصهها را قدری جابجا میکنند.
شاخصههای دولت اسلامی و مدیران :
شاخصه های دولت اسلامی چیست؟ از نظر مبانی دینی و آموزههای قرآن و سنت، دولت اسلامی باید شش شاخصه داشته باشد.
1/1- برخورداری از رهبری با منشأ مشروعیت الهی است. مهمترین شاخصه و زیر شاخه دولت اسلامی است.
2/1- اتکا به قانونی که مبتنی بر قرآن و سنت باشد. با سه دولت اسلامی، دولتی است که جای جای قوانین آن متکی بر قرآن و سنت باشد و اگر نباشد، این شاخصه محقق نخواهد شد.
3/1- برخورداری از مدیران عالی و میانی براساس شاخصههای دینی، باید مدیران دولت اسلامی، از رؤسای سه قوه تا دهدار، از دو شاخصهی مهم دینی برخوردار باشند:
اول – دینداری :
دین داری، یعنی : شاخصههای دینی در نگرش و رفتار و عملکرد فردی او بارز و آشکار باشد.
دوم – دینمداری :
دین مداری، یعنی: اعتقاد داشته باشد که دین تنها پدیدهای الهی است که باید همه اجزای زندگی انسان را بپوشاند. گاهی میگویند: دیندار بودن مدیران کافی است. من میگویم: اشتباه است! مدیران باید علاوه بر دین داری، دینمدار باشند.
4/1- دولت اسلامی، دولتی است که از سیستم دینی برخوردار بوده و ظرفیت تحقق احکام اسلام را دارا باشد.
5/1- جریان قوانین دینی در تمام بخشهای کشور حاکم و آشکار باشد و به صرف دینی شدن قانون و داشتن منشأ مشروعیت الهی، کافی نیست. این قوانین باید در همه بخشهای کشور پیاده شود. از جمله قانون بانکدرای اسلامی تدوین شده، بایستی در سیستم بانکی کشور هم پیاده شود. در این صورت سیستم بانکی کشور براساس دینکار میکند و الا تنها با تدوین قانون اسلامی، نمیتوان ادعای اسلامی شدن کرد.
6/1- پیشبینی ساز و کارهای متغیر فرهنگ ضد ارزشی و جایگزینی فرهنگ دینی. بایستی فرهنگ دینی، با سازوکارهای عملی و کاربردی، جایگزین فرهنگ طاغوتی شود.
2- مراحل شکلگیری دولت اسلامی
آیا برای دستیابی به دولت اسلامی، مراحلی وجود دارد؟ آیا تنها به تشکیل و شکلگیری انقلاب اسلامی، به معنای شکلگیری دولت اسلامی است؟ 12 بهمن 1357 حضرت امام «قدس سره» به میهن عزیز پا گذاشتند و 22 بهمن انقلاب پیروز شد. آیا تنها با پیروزی انقلاب سیاسی در روز 22 بهمن، دولت اسلامی ت شکیل شد؟ برای تحقق دولت اسلامی، پنج مرحله مطرح است. این مراحل، به نوعی در بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز مطرح شده است و پاسخ برخی شبهات نیز میباشد:
پیروزی انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن :
شکلگیری نظام اسلامی
شکلگیری دولت اسلامی
شکلگیری کشور اسلامی
شکلگیری جامعه اسلمی
تولد و شکلگیری هریک از این مراحل، منوط به زمانبندی طبیعی و خاص آن مرحله است و همزمانی این مراحل امکان پذیر نیست. زیرا شکلگیری همه این مراحل در زمان 22 بهمن غیرمنطقی است و فرض قابل قبولی نمیتواند باشد.
3- ارزیابی مراحل پنجگانه
آیا همه مراحل مورد نظر برای شکلگیری نظام اسلامی محقق شده است؟ ابتدا باید مراحلی که به طور کامل با موفقیت پشتسر گذاشتهایم جدا کنیم. بدیهی است که هدف زیر سؤال بردن اساس نظام دینی و انقلاب اسلامی نیست. بلکه منظور ارزیابی مراحل پنجگانه است که ما کدام مراحل را به طور کامل و کدامین را ناقص عمل کردهایم. البته الآن آنچه از موهبتهای الهی که تاکنون بدست آوردهایم را نمیتوانیم زیر سؤال ببریم.
ارزیابی من از آنچه که انجام گرفته، این است:
مرحله اول :
انقلاب اسلامی به تمام معنی و به طور واقعی شکل گرفته است. انقلاب، یعنی: دگرگونی و تغییر رژیم طاغوت و جایگزینی رژیمی بر مبنای اصالت الله، بدون تردید این محقق شده است. در این کشور، هیچ انسانی منصفی این را انکار نمیکند. آنچه که انجام گرفته، به معنای واقعی کلمه انقلاب است، انقلاب فکری، سیاسی و نظامی است و تمام ابعاد نشانههای انقلاب، در اصل انقلاب است.
مرحله دوم :
شکلگیری نظام اسلامی: نظام اسلامی، یعنی: شکلگیری ساختار کلان شاکله نظام بر مبنای قرآن و سنت، شکلگیری قانون اساسی و قوای سه گانه و محوریت رهبری و ولایت فقیه در چارچوب قرآن و سنت. بدون تردید این هم شکل گرفته است. نظام اسلامی به تعبیر بسیاری از بزرگان، فرهیختگان و تئوریسینهای دینی و محقق نظام اسلامی، به معنای شکلگیری شاکله دینی در کشورما به طور کامل محقق شده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی برآیندی از تفکر اسلام ناب محمدی است. رهبری نظام، در تداوم رهبری امامت و نبوت است. بدون تردید، شاخصههایی که در کلان نظام میبینیم بر همان مبنا شکل گرفته است. این دو مرحله را به طور کامل و موفق پشت سرگذاشتهایم.
مرحله سوم :
دولت اسلامی، آیا در این 26 سال، از رؤسای سه قوه تا دهداریها، همه براساس دینداری و دینمداری بودهاند؟ آیا کسانی که در طول این مدت بر قوای سه گانه تکیه زدهاند، دارای شاخصههای دنیداری و دینمدرای بودهاند؟ البته در بحث، وجه غالب مدنظر است. اگر 80٪ دارای این شاخصهها باشند، میتوانیم بگوییم ددولت اسلامی در طول این 26 سال بوده است. ولی آیا واقعاً اینگونه بوده است؟
مرحله چهارم :
کشور اسلامی: کشور اسلامی، یعنی: گستره عدالت و موهبت جمهوری اسلامی در جایجای این شور. یعنی: به همان نسبت که در تهران و مناطق مرکزی کشور، از مواهب جمهوری اسلامی برخوردار میشوند، در نیکشهر زاهدان و در غرب و جنوب کشور نیز از امکانات لازم برخوردار باشند.
اگر همه امتیازات، برحسب شرایط منطقهای تقسیم شود و اگر عدالت اجتماعی، توزیع امکانات و خدمات در چارچوب موازین اسلامی اجرا شود، میتوانیم بگوییم کشور اسلامی است.
مرحله پنجم :
جامعه اسلامی: خلق و خو و رفتار و رسومات اجتماعی جامعه، برمبنای دین مبین اسلام باشد. یعنی : مراسمهای بلهبرون، عقد، مهریه و … ازدواج، عروسی و مراسم ختم اموات و عزاداریها جشنها، اگر همه بر مبنای اصول دینی باشد، میتوانیم بگوییم: جامعه اسلامی است. اگر شما به وضع حجاب نگاه کنید، بایستی نشان از فرهنگ دینی داشته باشد. اگر به بازار مسلمین نگاه میکنید، بایستی شاخصههای دینی بر بازار حاکم باشد. آنچه در روابط اجتماعی مردم میگذرد و آنچه در فرهنگ عام، درفتار و اعمال مردم جریان دارد، باید برخوردار از دین بوده و بر آیند دینی داشته باشد. اگر اینطور بود، میتوانین بگوییم: جامعه اسلامی است و موفق بودهایم. اما من قضاوت را به عهده شما میگذارم. آیا در این سه مرحله، به طور کامل موفق بودهایم؟ ارزیابی من به عنوان یک شهروند در این سه بخش، عدم موفقیت کامل است. چرا؟
4- علل عدم تحقق اسلامیت در دولت
علل عدم تحقق اسلامیت در دولت، پنج عامل است که دولت ما در گذشته نتوانسته اسلامی باشد:
1/4- حضور عناصر و جریانهای غیرمعتقد به دینمداری در عرصه قوه مجریه و مقننه در برخی دورههای گذشته:
از مشکلات این کشور، حضور عناصری در دوتهای گذشته بود که اعتقادی به دینمداری نداشتند. در دولت موقت، این مشکل بسیار محسوس و آشکار بود. در دولت بنیصدر، نظام یا چالش جدّی مواجه گردید. در برخی دورهها، کسانی بر قوه مجریه حاکم بودند که اعتقاد نداشتند که دین باید در همه عرصههای زندگی حاکم باشد. بلکه مدل دیگری در ذهن آنان بود.
در دولت کارگزاران نیز برخی وزراء دارای اندیشه تکنوکراتی بودند. مدلی که آنان برای کشور تعریف میکردند، مدل کشور مالزی بود. در حالی که مدل کشور مالزی برای کشور اسلامی ایران، که باید دولت اسلامی باشد، نمیتواند مدل مطلوب باشد. در نگاه آنان وقتی میخواستند خط آخر دولت و نظام را ترسیم کنند، جامعه مالزی را ترسیم میکردند. حتی وزیر فرهنگ آن میگوید: «من شاهد بودم که یک دختر خانمی بدون روسری و سجاده زیر بغل، به نماز جمعه میرود» آیا در نگاه آموزهها دینی و قرآنی، دولت اسلامی همین است که وزیر فرهنگ اینگونه فکر کند؟! آیا وزیر فرهنگ و ارشاد همین است که وزیر فرهنگ اینگونه فکر کند؟! آیا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با این نگاه و بینش، عضو دولت اسلامی باشد؟!
2/4- عدم توجه به زیر ساختهای فرهنگ دینی در جامعه :
در گذشته، به زیر ساختهای فرهنگ دینی توجه نشده است. بلکه به زیر ساختهای اقتصادی توجه شده است. یعنی 95٪ سرمایهگذاری و اعتبارات به سمت زیر ساخت اقتصادی بوده است. در حالی که اگر تلفیق بین معنویت و معیشت نباشد، نمیتوانیم در دینداری جامعه توازن برقرار کنیم تمام امکانات بایستی تعدیل و توزیع شود و نیازهای معنوی و مادی مورد محاسبه قرار گیرد.
3/4- عدم تناسب بین سیاستهای کلان نظام و برنامههای پنج ساله:
من چون در برنامه سوم در سازمان تبلیغات اسلامی بودن و حضور فیزیکی در برنامه 5 ساله سوم داشتم، به این وضعیت دست پیدا کردم که در ارتباط بین سیاستهای کلان و برنامههای اجرائی، بستر مناسبی وجود ندارد. یعنی سیاستهای کلان خوب ترسیم میشود ولی در اجرای سیاستهای کلان، فرهنگ دینی گم میشود. پس نیاز به تغییر در نظام برنامه ریزی داشته و داریم :
4/4- عدم تناسب بین اعتبار تأمین نیازهای مادی و اعتبار بخش نیازهای معنوی :
بین اعتبار نیازهای مادی و معنوی، نسبتی وجود ندارد. بنده مخالف ورزش نیستم. بلکه معتقدم بایستی به ورزش توجه کرد. اما بین اعتبار مسجد و اعتبار ورزش مقایسه کنید. در حکومت و دولت اسلامی، نگاه به بخش امروز فرهنگ ساز دینی با فرهنگ عام چه نسبتی است؟ در آموزههای دینی، بیشترین نیاز شهروند به مسجد است. ولی وضعیت مساجد ما به هیچ وجه در شأن یک دولت کریمه اسلامی نیست.
5/4- عدم تحول درن ظام آموزشی عالی کشور بر مبنای اندیشه خدا محوری :
با کمال تأسف، به رغم همه تحولات کمی که در نظام آموزش عالی کشور بوده، اما نظام آموزش عالی، تا اندازهای مسیر گذشته را طی میکند. تا هنگامی که در مبانی آموزش عالی و نگرشها تغییر به وجود نیاید، به خصوص در علوم انسانی و حقوق اساسی، خروجی دانشگاهها نمیتواند خروجی دینداری و دینمداری باشد.
محیط دانشگاهی، محیطی نیست که خروجی مورد نظر جامعه اسلامی را به وجود آورده و تربیت کند. این پنج عامل، برای اثبات عدم تحقق اسلامیت دولت است.
5- نشانههای عدم تحقق دولت اسلامی
نشانههای عدم تحقق دولت اسلامی :
البته در صورت کنکاش و جسجوی بیشتر این نشانهها را میتوان به طور گستردهتر از پنج مورد زیر دریافت کرد.
1/5- توسعه شکاف اقتصادی :
در دولت اسلامی، نباید شکاف اقتصادی اینقدر زیاد باشد. فاصلهای که امروز بین طبقه برخوردار با طبقات ضعیف مشاهده میشود، قابل قبول نیست.
2/5- فقدان مطلوبیت در خروجی مراکز آموزش عالی :
در این بخش، آمار خروجی آموزش عالی، به طور فزایندهای افزایش یافته است. ولی متأسفانه، محصول آن، مطلوب و مقبول نیست. درصدی که میتواند خواستهها و تدابیر امام و رهبری را پیدا کنند، در آن حدی که باید باشد، نیست.
3/5- گسترش فساد در سیستم اداری :
در دولت اسلامی، نباید فساد فراگیر باشد. کم آن هم زیاد است. ولی اکنون در حد نگران کنندهای در سیستم اداری وجود دارد. یکی از گردنههای سخت انقلاب، انقلاب اداری و ساختاری است. بعد از پیروزی هر انقلاب، به خصوص انقلاب اسلامی، بایستی انقلاب ساختاری و انقلابی به وجود آید. بایستی ساختار دولت، براساس اندیشههای قانون اساسی طراحی شود. چیدمان مدیران، براساس شایسته سالاری دینی صورت گیرد. اما با کمال تأسف، ما گرفتار یک سیستم اداری نامطلوب و نامقبول هستیم. ما باید برای مدیران چارچوب میگذاشتیم. نظام دینی موظف است که برای مدیران چارچوب تعیین کند و شاخص استفاده از اتومبیل اداری را ابلاغ نماید. در کدام کشور به مدیر اینا ندازه اختیار داده شده است که دست به بیتالمال ببرد و ماشینهای گران قیمتی را از پول بیتالمال خریداری کند؟ این نظام اداری، دارای نظامهای سازمانی الزامآور نیست.
4/5- نشانه چهارم، گسترش فرهنگ غربی در سلوک مدیران :
در یک دولت اسلامی، در سلوک مدیران، بایستی روزبه روز نشانههای فرهنگ دینی به طور بارز و آشکار مشاهده شود.
فرهنگ دینی : در سلوک مدیران، دکوراسیون اداری و مبلمان، برخورد با ارباب رجوع، نوع غذا خوردن، برخورد با کارمندان، نوع اتومبیل، نوع محل زندگی و …، در همه اینها، بایستی سلوک دینی بر رفلتار مدیران حاکم آشکار باشد. این روش، باید به خواست مردم تبدیل شود. مردم باید از دولتمردان بخواهند که در این چارچوب حرکت کنند.
5/5- عدم دقت در تطبیق شاخصههای دینی در گزینش مدیران و روند سیر نزولی شایسته سالاری :
در دولت اسلامی، باید شایسته گزینی، سیر صعودی داشته باشد. در سالهای اول، ممکن است مدیران بگویند: ما نمیشناختیم! یا نمیدانستیم! ولی باید به تدریج این سیر صعودی باشد و هرچه جلوتر میروید، باید شاخصههای صلاحیتیابی مدیران از بالاترین رده تا دهدار و دهستان، روز به روز قویتر باشد. بدیهی است که حرکت در جهت خلاف آن، نشانههای عدم تحقق دولت اسلامی خواهد بود.
6- نشانههای عدم تحقق جامعه اسلامی
1/6- رشد فساد اقتصادی در بین مردم :
روابط اقتصادی جامعه ما تا چه اندازه براساس شرع مقدس اسلام است؟
نوع معاملات و …، بر چه مبنایی انجام میگیرد؟ در گذشته، هرکس میخواست تاجر شود، ابتدا فقه و احکام کسب و تجارت را یاد می گرفت. «الفقه ثم المتجر». تاجران نو و معاملات نوین! چقدر شبکه مضاربهای در کشور انجام میگیرد؟ یکی از نشانههای عدم دستیابی به جامعه اسلامی، رشد فساد اقتصادی در بین مردم است.
2/6- رشد فرهنگ مصرف و تجمل گرائی :
رقابت در گرفتن وام برای تجملات که جز زحمت و مشکلات روزمره چیزی به دنبال ندارد، سراسر زندگی مردم را فراگرفته است.
3/6- رشد جرائم به ویژه سرقت :
جرائم و نا امنی و اعتیاد و سرقت، سیر فزونی یافته است و امنیت اجتماعی و سلامت نسلهای جدید را به مخاطره انداخته است.
4/6- عدم تحقق نرمهای استاندارد در گرایش به مسجد و جمعه و جماعات :
در جامعه اسلامی، نرم نماز جماعت بایستی چنددرصد باشد؟ نرم حضور مردم در مسجد، چند درصد بایستی باشد؟ برابر آمارها، در عربستان 60٪ مردم به مسجد و نماز جماعت اهتمام دارند و در ایران با خوش بینانه تیرین نگاه، 13٪ است.
5/6- افزایش ضریب غیرارزشی در روابط اجتماعی و آداب و رسوم و مراسمی که مردم با آنها دست به گریبانند :
با مراجعه به دفلاتر ازدواج و طلاق، میزان مهریه و علل طلاق را ملاحظه کنید. فاجعه به جایی رسیده است که یکی از فقهاء عظام، قائلان به بطلان این گونه عقدها است. با چنین مهریهای، آیا دولت اسلامی حق ندارد محدودیتی برای مهریه مشخص کند؟ چرا برای دریافت جواز کسب، میتوانیم چند شرط بگذاریم؟ ولی چه اشکالی دارد بگویند : مهریهای را در دفاتر میتواند ثبت کنند که از یک حد بالاتر نباشد. این سیر صعودی، با کدام معیارها قابل جمع است؟
ممکن است بگویند: چرا به جزئیات نگاه میکنید؟ مراسمهای عزاداری، ختم و یادبود، بلهبرون و عروسی و …، اینها فرهنگ عمومی است که برای جامعه مشکلات جبرانناپذیری را به وجود آورده است. در این موارد، شاخصههای دینی تعیین شده است. دولت باید برای این مسائل شاخصگذاری کند و معیار تعیین نماید. این نشانهها موجب شده است که نتوانیم جامعه اسلامی را محقق کنیم.
جمع بندی :
اگر کسی بگوید: دولتهای گذشته، اسلامی نبوده است، اصل انقلاب و نظام دینی و زحمات بزرگان و فرهیختگان دین را زیر سوال برده است؟ هرگز چنین نیست. ما بایستی امور گذشته را مورد ارزیابی و نقادی قرار دهیم و جامعه را شفاف سازی کنیم. شاخصههای دینی را به مردم معرفی کنیم. باید در پای صندوقهای رأی، به نمایندهای رأی دهید که هم دین داشته باشد و هم دینمدار باشد تا بتواند ارزشها را پیاده کند. به رئیس جمهوری رأی دهید که دیندار و وارسته و دینمدار باشد. این گام اول است که مردم به عهده دارند.
در این شرایط، رئیس جمهور میخواهد وارد عرصه تحقق دولت اسلامی شود. از کجا شروع کند؟ چقدر کارهای بسیار مهمی دارند که بایستی انجام دهند؟ یکی از کارهایی که بایستی به وجود آید، انقلاب ساختاری و اداری است. هم ساختار باید متحول شود و هم سیستم اداری و پایه آن بایستی الان ریخته شود. بایستی استانداردها را تدوین کنیم. استانداردها، مدیران در نظام دینی کدام است؟ افراد باید دارای چه استانداردهایی باشند؟ جامعه را چگونه اداره کنند؟ باید استانداردهای رفتاری و اداری الزامآور شود. در سیستم اداری، استانداردها باید به عنوان معروف در جامعه شناخته شود. اگر وکیل و مسئولی از این اصول خارج شد، بایستی مورد بازخواست قرار گیرد.
وزراء بایستی هم دیندار و هم دینمدار باشند. هنوز مقداری برای بعضیها ابهام وجود دارد. مثل وزیری که به نماز جمعه میرود اما سکولار است!! چون وزیر است!! شاید نماز شب هم بخواند! اما وقتی سوال میشود که رابطه بین دین و دولت چیست؟ میگوید: «اسلامی دشن دولت، فقط رعایت برخی ملاحظات است!! دین نباید وارد حوزه حکومت شود!!» این آدم حتی برای بخشداری هم به درد نمیخورد.
بنابراین اصلاح سیستم اداری، قابل اجرا و تحقق است. شبکه مدیران نظام، از سران سه قوه تا دهدار و دهستان، بایستی خود را خدمتگذار مردم و مدیون جامعه بدانند. دستیابی به این هدف، سخت است. ولی نشدنی نیست. در توجه به زیر ساختهای فرهنگ دینی مردم، چه دستگاههایی نقش دارند؟ چرا برخی سازمانها مانند: سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد احیاء امر به معروف، از کمترین توجه برخوردار بودهاند؟ باید این سازمانها وارد عرصه شوند.
درباره برخی از اقدامات صدا و سیما میگویند: برای فرار از بدتر، بایستی به این بد تن بدهیم. اما باید به دستگاههایی که آن بد کم را هم خنثی میکنند، بایستی بهاء بدهند. اینجا بایستی بسیج تقویت شود. بسیج، یکی از بزرگترین عوامل فرهنگساز برای کشور است. اگر مسیر کار ف رهنگی برای بسیج باز شود، میتواند برای فرهنگ جامعه تأثیرگذار باشد. تحقق این هدف، نیازمند توجه و سازکار است. زیرا در اجرای قوانین، کشوری موفق است که قانون را با قاطعیت اجراء کند.
الزامات پیشتازی یک ملت
1. عوامل زیربنایی نظام مطلوب
2. نقش مردم در صعود و سقوط تمدنها
3. جایگاه انقلاب و ملت ایران در سطح بینالملل
4. الزامات سیادت یک ملت
الزامات پیشتازی یک ملت
قال الحکیم فی کتابه : «وَکَذَلِکَ جَعَلناکُم اُمَّه وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَدآءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیکم شَهِیداً»
(بقر 143)
باتوجه به شرایطی که در کشور ما وجود دارد نتایج بررسی و تحقیق پیرامون موضوع «الزامات پیشتازی یک ملت» را فهرستوار مطرح میکنم. به نظر میرسد در شرایط کنونی، بیان این مطالب برای مخاطبین خاص ما و مردم، بسیار ضروری و مهم است. زیرا اگر ملتی بخواهد پیشتازبوده و سیادت خود را حفظ کند، باید الزامات آن را مورد توجه قرار دهد. عوامل سقوط و انحطاط جامعه خود را آسیبشناسی کند و لوام عزت و پیشرفت ملت را ایجاد و تثبیت کند.
1- عوامل زیربنایی نظام مطلوب
عوامل زیربنایی موفقیت یک جامعه مترقی از دیدگاه اسلام چیست؟ اساسیترین عواملی که منجر به حاکمیت یک تمدن و یک ملت میشود، چیست؟ عوامل متعددی در این زمینه مطرح است. اما سه عامل زیربنایی آن عبارتند از: مکتب، رهبری، مردم.
این سه رکن زیربنایی، تشکیل دهندهی یک نظام و ملت متمدن و جامعه مترقی است. رهبری الهی، با برخورداری از ولایت ذات باریتعالی، محور و رکن اساس حکومت مطلوب و پیام آور مبدأ هستی برای مردم است که قوانین و مقررات الهی را به مردم ارائه میکند.
مردم با پذیرش رهبری و پیروی از او و التزام عملی به مکتب و آئین آسمانی، زمینه تحقق حاکمیت الهی و حکومت مطلوب را فراهم مینمایند. این اصل، فرازمانی و فرامکانی است و اختصاص به عصر نبوت ندارد و در طول تاریخ [عصر امامت و عصر فقاهت] مبنا و معیار حکومت مطلوب میباشد.
حضرت موسی (علیهالسلام) بعنوان رهبر الهی، محور اصلی سقوط حکومت دیکتاتوری فرعون به شمار میآید. اما تحقق حاکمیت الهی با همراهی و تبعیت بنیاسرائیل از رهبری بود. تحول اساسی در شبه جزیره عربستان و حجاز با محوریت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) انجام شد. اما همگرائی و تبعیت مردم از رهبری الهی، شرط لازم تحقق حاکمیت دین و ظهور تمدن اسلامی بود.
در سقوط رژیم طاغوتی شاه، رکن اصلی حاکمیت اسلامی و رهبری حضرت امام (قدس سره) بود. اما پذیرش مکتب متعالی اسلام توسط مردم و تبعیت از رهبری، شرط کافی برای تحقق آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی بود.
2- نقش مردم در صعود و سقوط تمدنها
مردم در صعود و سقوط تمدنها چه جایگاه و نقشی داشته و دارند؟ بجز ماتریالیستها، که ظهور و سقوط قدرتها را ناشی از تضاد طبقاتی و براساس حرکت جبری میدانند و برای انسانها نقش روبنائی در نظر گیرند، سایر مکاتب، به ویژه مکتب اسلام، ظهور و سقوط تمدنها را بر مبنای قوانین و سنتهای الهی معرفی میکنند و با توجه به آزادی و اختیار انسانها، نقش اساسی و تعیین کنندهای برای انسانها در پیروزی و شکستها و ظهور و بروز قدرتها در نظر میگیرد. در تاریخ، مصادیق و نمونههای بسیاری را میتوان برای تبیین این بحث مورد توجه قرار داد که به چند نمونه مثبت و منفی آنها اشاره میشود.
1/2- نمونههای مثبت :
1/1/2- امت حضرت موسی (علیهالسلام)
امت حضرت موسی (علیهالسلام)، جمعیت زیر ظلم و ستمتی بودند که با صبر، مقاومت، بردباری، ایثار و گذشت، در کنار رهبر، به اوج سیادت و قدرت رسیند و حااکمیت بخشی از کرهزمین را در اختیار گرفتند. تعابیری که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در خطبه قاصعه دارد، مبیّن این سیادت و عظمت است. حضرت امیرمؤمنان (علیهالسلام) میفرماید: « حَتَّی اِذَا رَای اللهُ سُبحانَه جِدَّا الصَّبر مِنهُم عَلَی الاَ ذی فِی مَحَبَّتهِ» هنگامی که خداوند تلاش و استقامت آنان را مشاهده فرمود «جَعَلب لَهُم مُن مَضائِقِ البَلاء فَرَجَاً» زمینه نجات آنان را از بلا فراهم نمود و به آنها عزت بخشید. سپس میفرماید: «فَصَارُوا مُلُوکَاً حُکَّامَآَ وَ اَئمَّة اَعلامَأ» به حکومت و قدرت و پیشوایی انسانها دست یافتند.
2/1/2- امت اسلامی در عصر نبوی (ص)
امت اسلامی در عصر نبوی، با همهی فساد و بدبختی گذشته، توانست در کنار رهبری الهی، به یک تمدن و نظام پیشرفته دست پیدا کند و منشأ بزرگترین تمدنها گردد.
3/1/2- عصر انقلاب اسلامی ایران :
ملت ایران، قبل از انقلاب و در زمان طاغوت، در شرایط بسیار بدی، تحت استعمار نو آمریکا و غرب زندگی میکرد. در اثر استقامت، پافشاری و صبر، توانست تمدن از دست رفته خود را بازیابد و آن را دوباره احیا کند و اسوه و الگو برای دیگر ملتهای مسلمان شود.
4/1/2- ملت الجزایر و هندوستان :
ملت الجزایر بیش از یک میلیون کشته داد تا توانسته خود را از یوغ بردگی فرانسه نجات دهد و استقلال خود را بدست آورد. ملت هندوستان نیز همین وضع را داشت. ملت چین نیز که پیشرفت خوبی کرده و در آینده به عنوان یک قطب بسیار قوی دنیا در برابر نظام استکبار به شمار میآید، نقش بسیار مؤثری در این جایگاه داشته است.
2/2- نمونههای منفی :
1/2/2- ملت بنی اسرائیل و سقوط تمدن آنان :
انقلاب حضرت موسی بن عمران سقوط کرد و آنان که به حاکمیت رسیده بودند، دوباره گرفتار بردگی، تبعیدع آوارگی و اسیر دست کسریها و قیصرها شدند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در بیان سقوط آنان فرمود: «قَد خَلعَ الله عَنهُم لِباسَ کَرامَتَه» خداوند لباس کرامت را از تن آنان بیرون آرود «وَسَلَبَهُم غَضَارَهَ نِعمَتَهُ» نعمتهای فراوان و شیرین را از آنان گرفت «کانت الا کاسِرَهُ و القیاصره اَربَابَأ لَهم» دو مرتبه تحت سلطه کسریها و قیصرها قرار گرفتند.
2/2/2- ملت اسلامی در عصر علوی و ائمه اطهار (علیهم السلام) :
در این عصر، تمدن و جامعه مترقی بدست آمده در عصر نبوت، به دست حاکمان ماجرااجوی از بین رفت و شرایط بسیار بدی در جامعه حاکم شد.
این دوره، نمونههای بسیاری از افول و سقوط فکری و فرهنگی جامعه را میتوان ملاحظه کرد.
3/2/2- سقوط تمدن اسلامی در اروپا
آندلس و اسپانیا، نمونههای بسیار روشنی از نقش منفی مردم در قبال تهاجم فرهنگی شناخته شده است.
4/2/2- سقوط امپراطوری عثمانی :
اقتداری که امپراطوری عثمانی در منطقه داشت، به علت عدم توجه به دسیسههای استعمارگران و به سرکردگی انگلیس مکار از بین رفت و امپراطوری مسلمانان، به دهها کشور کوچک و ضعیف و مستعمره تبدیل گشت.
5/2/2- شرایط فعلی اعراب :
وضعیت امروز اعراب که همه امکانات را دارند، اما همانند ملتهای مردهای هستند که چون نه رهبری صالح و درستکار دارند و نه مردمی هوشیار، بیدار و فرهیخته، سیر قهقرایی را در سقوط و ذلت، بیشتر از گذشته سپری میکنند.
3- جایگاه انقلاب و ملت ایران اسلامی در سطح منطقه و بینالملل
از ویژگیهای برجسته انقلاب اسلامی و ملت ایران، پرچمداری بیداری دینی، وحدت امت اسلامی و بازگشت به اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله) به عنوان بزرگترین عامل تحرک و انسجام ملتهای مسلمان است. جریانی که یک و نیم میلیارد مسلمان را به حرکت در آورده و خواب را از چشمان قدرتهای استکبار ربوده است.
دفاع و حمایت از مظلومین و مستضعفین در اقصی نقاط جهان، از آمریکای لاتین تا آفریقا، بویژه ملت ستمدیده فلسطین، جزء افتخارات ملت ایران است که اکنون بزرگترین چالش آمریکا در سرکوب ملتهای بیپناه، حمایت این ملت آرمانی از آنان میباشد.
بنابراین، امروز انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ملت بزرگ آن، با تکیه برا صول و مبانی دینی در عرصههای منطقهای و بینالمللی، پرچمدار ارزشها و آرمانها و الگوی ملتها میباشد. لذا توجه به این شاخصها بسیار مهم است. توجه به این ویژگیها موجب امید و ثبات و اقتدار ملی خواهد شد.
یکی از این برتریها، مقابله با بزرگترین ابر قدرت در مصاف بینالمللی است. در یکی از نشستهای دیپلماسی با روسها، یکی از نمایندگان ایران در روسیه میگفت: «روسها از رفتار ایرانیان با غرب تعجب میکنند. اینکه شما با چه پشتوانهای در برابر آمریکا این طور حرف میزنید. در صورتی که ما با همهی قدرتمان، چنین جرأتی نداریم تا بخشی از حرفهای شما را بزنیم.» واقعاً برای آنان تعجب آور است که چگونه نظامی با این مجموعه امکانات محدود، بتواند در برابر یک غول استکبار که همهی دنیا در برابر او زانو میزنند، بایستد و مقابله کند. این یکی از مهمترین امتیازات و برتریهای ملت ما است.
4- الزامات سیادت یک ملت :
اگر ملتی بخواهد سیادت خود را حفظ کند، چه الزاماتی باید داشته باشد؟ یک ملت، وقتی به قلّّه ارزشها و افتخارات دست پیدا میکند، حفظ آن افتخارات بسیار مهم است و تداوم آن الزاماتی را میطلبد. زیرا دستیابی به ارزشها و افتخارات، براساس فرمول و سنتهای الهی بوده است و بقائ آن نیز تابعی ازه مان قوانین و سنتها خواهد بود. از این رو، ملتی که بنا دارد در عرصه بینالمللی پیشتاز باشد، توجه به الزامات آن، بسیار مهم است. اینک، به طور فهرستوار، به برخی الزامات اشاره میشود.
1/4- همگامی با آرمانهای بلند رهبری :
مهمترین عامل عظمت و اقتدار ملت ایران، همراهی و همگامی آنان با آرمانهای بلند رهبریا ست. زیرا در دروان گذشته، کمتر اتفاق افتاده است که ملتی از یک رهبری شایسته و با شاخصههایی که ما در این عصر شاهد آن هستیم، برخوردار باشند. چون برجستگیها در شخصیت امام خمینی (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک ملت ویژهای را میطلبد که بتواند در تحقق اهداف رهبری انقلاب، همراهی لازم را داشته باشد. بنابراین، تدوام همگام و همراهی ملت با آرمانهای بلند رهبری، یکی از مهمترین الزامات حفظ سیادت است.
آقای حسین هیکل، در زمان حضرت امام (قدس سره) جملهای مسامحه آمیز گفت: «امام و رهبری ایران، توپخانهای دارد که آتش پشتیبانی ندارد». منظور او این بود که بین امام و ملتش فاصله کم است. اما ببین امام و مدیرانش فاصله کم است. اما بین امام و مدیرانش فاصله خیلی زیاد است. زیرا بسیاری از مدیران، منویات رهبری را درک نمیکنند و نمیتوانند خود را با امام همراه کنند. البته اگر فاصله امت با امام و رهبر زیاد شود، فاجعه است. همانگونه که اگر فاصله مسئولین با رهبر زیاد شود، آن هم مشکل آفرین خواهد بود.
عدم درک امت بنی اسرائیل از موقعیت رهبری، یکی از علل سقوط تمدن آن روز بنیاسرائیل بود. زیرا نان حضرت موسی بن عمران (علیهالسلام) را درک نمیکردند وعظمت و کمالات او را نمیشناختند. هنگامی که حضرت موسی (علیهالسلام) مردم را برای برداشتن گامهای بلندتر و مبارزه به جبهه دشمن فراخواند، مردم با او همراهی نکردند و در پاسخ گفتند: «فاذهَب اَنتَ وَ رَبُک فقاتَلا هَاهُنا قَاعِدُون» ملتی که درک درستی از رهبری نداشته باشد، قطعاً نمیتواند رهبری خود را همراهی کند.
اگر یکی از سه رکن؛ مکتب، رهبری و مردم، کارایی خود را از دست بدهد، آن نظام و حکومت تداوم نخواهد یافت و سقوط میکند. همینطور عدم درک درست جایگاه و موقعیت رهبری بیبدیل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در عصر خودش، عامل انحراف در حرکت آن نظام خواهد شد.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «من به راههای آسمانها، آشنا ترم تا راههای زمین» منظور این است که بر همه ارکان عالم تسلط دارم. در این بیان، فردی میپرسد: اگر علم داری، بگو تعداد موهای ریش من چه تعداد است؟ این نوع برخورد غلط یک ملت با رهبر، آژیر خطر سقوط مردم را به صدا در میآورد. بنابراین ، درک و همراهی درست، از الزامات حفظ پیشتازی است.
در عصر امام حسین (علیهالسلام)، فاصله امت با آن حضرت، بسیار عمیق و گسترده بود. آن قدر فاصله زیاد بود که امکان نزدیک شدن وجود نداشت. در این زمینه نمونههای بسیاری در تاریخ بیان شده است که میتوان به کتابهای تاریخی مراجعه کرد.
3/4- توجه به آرمانها و اهداف بزرگ :
از الزامات پیشتازی یک امت و حفظ سیادت، توجه به آرمانها و اهداف بزرگ است. اهداف نظام اسلامی چیست؟ چشمانداز 20 ساله نظام جمهوری اسلامی میگوید ما باید:
الف – سرآمد منطقه خاورمیانه از هر جهت باشیم.
ب – الگو و اسوه برای ملتهای اسلامی باشیم.
ج – درس آموزی برای ملتهای تحت ستم باشیم.
اگر بنا است ملت نیاکاراگوئه و ونزوئلا و کشورهای آمریکای لاتین در برابر آمریکا بایستند، نیاز به الگو اسوه دارند. ملت ایران بهترین اسوه و الگو برای آنان است و این یکی از اهداف بزرگ انقلاب اسلامی ایران است.
اگر در خصوص انرژی هستهای، حتی اروپا نیز که همواره در کنار آمریکا است و اجازه ندارد از مدار ارادهی آمریکا خارج شود، اگر در این دنیای پیچیده، ملتی بخواهد دست به تولد انرژی هستهای بزند، این یک آرمان بسیار بزرگی است. اگر این ملت، بر آن آرمان و لوزام آن توجه نکند و در برابر فشارها مقاومت ننماید، قطعاً گرفتار شده و تسلیم اراده مستکبران خواهد شد.
از نمونههای مثبت در رابطه با آرمانها و اهداف بزرگ ملت ایران، هشت سال دفاع مقدس است که پایداری این ملت برای جهانیان، به ویژه برای ملت فلسطین و لبنان و امروز عراق، الگو شد. بسیاری از این مقاومتها در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین، الگو گرفته از ملت ایران است.
از نمونههای منفی در این موضوع، نوع بهانهگیریهای بنی اسرائیل در برابر رهبری است که حاکی از غفلت و عدم توجه آنان به آرمانهای انقلاب توحیدی است. قرآن کریم در این زمینه وضعیت آنان را اینگونه بیان میفرماید: «وَاذِ قُلتُم یا مُوسی لَن نَّصبِرَ عَلَی طَعَامِ واحُدٍ فَادعُ لَنَا رَبَّکَ یُخرِج لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الاَرضُ مِن بَقلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسُهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أتَستَبدِلُون الَّذی هُوَ خَیرٌ» شما به رهبر خود گفتید: ما از غذای یکنواخت خسته شدهایم. از خدایت بخواه تا از سبزیجات، خیار، سیر، عدس و پیاز برای ما فرو فرستد.
حضرت موسی (علیهالسلام) به قوم خود گفت: شما پستتر را جانشین بهتر میکنید؟! یعنی انقلاب الهی و حاکمیت و قدرت، ارزش بزرگی است. این را نباید در برابر امور جزیی که به طور مقطعی قابل دست یافتن نیست، معاوضه کرد. اگر رهبری را در سیر و پیاز و خیار و عدس خلاصه کنند، همانند ملتی است که آرمانها را فراموش کرده است. وقتی نماینده مجلس پشت تریبون فریاد میزند: آقای رئیس جمهور! گوجه کیلویی سه هزار تومان کجا دیده شده؟ انسان به یاد حرف مردم بنی اسرائیل میافتد که ما هم ممکن است آرام آرام به همین سمت برویم. این عدول از آرمانهای انقلاب است.
البته نباید به معیشت مردم بی توجه بود. اما گوجه فرنگی جزء الزامات زندگی ما نبوده است. آن زمانی که گوجه نبودع مردم بدون گوجه زندگی میکردند. ولی امروزه که رب گوجه فرنگی به عنوان جایگزین وجود دراد، این چه نوع برخورد کردن با بعضی مسائل انقلاب است؟! ملتی که دارای آرمان بزرگ است و از سویی هم تحت شدیدترین محاصرهها قرار دارد، در برابر بسیاری از کمبودها و نارسائیها شکیبای خواهد داشت.
3/4- توجه به رسالت و تکلیف الهی :
توجه به رسالت و تکلیف الهی در یک حکومت الهی و نظام دینی، از الزامات بقائ سیادت یک ملت انقلابی است. رهبری، مسئولان و ملت مسلمان، در حفظ و صیانت نظام و پاسداری از اقتدار و عزت ملی، مسئولیت و تکالیف بزرگی را بر عهده دارند. در خصوص رسالت حاکمان دینی، قرآن میفرمایند: «الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» . احیا و اقامه ضروریات دین همچون : نماز، زکوه و سایر ارکان شریعت، تحقق سنتهای اصیل نبوی، اقامه عدل و داد، از وظایف حاکما الهی و مردم مسلمان است.
همچنین میفرماید : «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» گسترش معروف و حاکمیت ارزشها و منکر ستیزی و پاکسازی جامعه از پلیدیها و پلشتیها از وظایف یک امت نمونه است. دفاع از مظلومان و مستضعفان، ایستادگی و مقابله با ستمگران و زورگویان، از جمله تکالیف امت اسلامی است.
4/4- درک موقعیت زمانی :
از الزامات پیشتازی امت و ملت این است که «زمان شانس» باشد. زمان را درک کند. موقعیت شناس باشد. یعنی : بداند کجای تاریخ قرار دارد. همیشه شرایط یکسان یکسان نیست. بلکه در مقاطع مختلف، شرایط خاصی هم برای امت پیش میآید. اگر ملتی درک درستی از زمان نداشته باشد، به سهولت زمان را از دست میدهد.
شرایط امروز، برای شکستن شاخ مستکبرین و دفاع از مظلومین فراهم است. یا ذرّهای غفلت، سقوط می:نیم. ولی اگر درک درستی از زمان داشته باشیم، این ملت میتواند بزرگترین رخداد تاریخ را امروز انجام دهد. امروزه، امت اسلامی دارای ظرفیت بسیار بالایی است. ذخیره سوخت فسیلی در آمریکا 30 میلیارد بشکه نفت است. در حالی که ذخیره سوخت در خاور میانه بیش از 540 میلیارد بشکه میباشد و جهان اسلام برای انقلابی بزرگ در برابر مستکبرین آماده است و نیاز به الگودهی دارد.
5/4- توجه به هزینهها و دریافتها :
از الزامات بقای سیادت و پیشتازی، محاسبه هزینهها و دریافتها است.
باید هزینه و درآمدها متعادل باشد. کسی که هزینهای میکند، انتظار درآمد دارد. هر مقدار در آمد بالاتر و فاصله بیشتری با هزینه باشد، میزان امید و اعتقاد فراتر بوده و ثبات و استقامت بیشتری را در پی خواهد داشت.
ملتی که دست به انقلاب میزند، مفهومش آن است که هزینهها را میپذیرد. حال اگر میزان موفقیت، صدها و هزارها بلکه میلیونها برابر شود، به طور حتم، امید و ثبات قدم و استقامت بیشتر خواهد بود. ولی تأسف اینجاست که رسانهها، قلم بدستان، نویسندهها و روزنامههای ما نمیتواند ذهن مردم را آماده کنند و مردم ما در یک ابهام بسر میبرند و با اندک شایعه ای ذهنشان بالا و پایین میشود.
از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، هزینههای بسیاری پرداخت کردهایم. شهدا، مجروحین، معلولین و خانوادههای بیسرپرست، اینها بخش مهمی از هزینههای انقلاب بوده است. تحمل فشارها، محرومیتها و اهانتها به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و سایر مقدسات، همه هزینههای پایداری ملت بر ارزشها بوده است. اما در مقابل چه داریم؟ دادهها و درآمدها و دریافتهای ما بسیار بالا است. به طور قطع دریافتهای انقلاب در ایران، خاورمیانه و در سطح جهان، در برابر هزینهای که ما پرداخت کردهایم، اصلاً قابل محاسبه نیست. اینها باید برای مردم بیان شود و الا نوع ابهام و نگرانیهایی که در جامعه ما وجود دارد، ممکن است در اثر غفلت، جمعیت اصولگرایی که امروز سکّآن دار عرصه قدرت هستند را به شدت منفعل نماید.
ملت نیازمند به توجیه است که اگر امروز اصولگرایان در این عرصه حضور دارند و سکّآن دار و ناخدای این کشتی در این اقیانوس و دریای طوفانی هستند، چه نقشی را ایفا میکنند؟ اگر مردم درست توجیه نشوند، ممکن است اوضاع تغییر کند و مشکلات جدّی برای روند انقلاب و نظام به وجود بیاید.
6/4- اتکاء به مدیران لایق و شجاع :
از مهمترین الزامات بقای سیادت یک ملّت، اتکاء به مدیران لایق و شایسته باشد. در طول این سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به تجربه ثابت شده است که هر زمان قوه مجریّه در اختیار یک مجموعه اصولگرا باشد، در مسائل داخلی و بینالمللی و در همراهی با رهبری، موفقیتهای بالایی داشتهایم و مشکلات بسیار کم بوده است. یادمان نرفته است در دوران اصلاح طلبان، چه بلایی بر سر انقلاب آمد؟! انقلاب با چه چالشها و خطرات جدّی مواجه شد و در آستانه سقوط قرار گرفت. اما مدیریت هوشمندانه رهبری معظم انقلاب اسلامی و برخی از خواص، توانستند این خطر جدی را برطرف کنند. نباید به سادگی این تجربه موفق و گرانسنگ را از دست بدهیم.
همانطور که خداومند منّان درصدر اسلام به پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله) میفرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اتکا و اعتماد به مدیران لایق، بنا و اساس نبوت و رسالت را حفظ میکند. این و روایات، امروز هم کاربرد دارد.
در نگرش دینی و آموزههای الهی، اصل صلاحیت و تعهد و تدیّن مدیران، یک امر اساسی فرا زمانی و فرا مکانی است. رهبری ولائی در رأس نظام، شرط لازم و رکن زیربنائی اسلامیت و مشروعیت حکومت است. اما شکلگیری دولت اسلامی و تحقق جامعه اسلامی و در نهایت کشور اسلامی، مستلزم آن است که مدیران نظام در سطوح عالی، میانی و سطوح پائین، همه از چهرههای دیندار و دینمدار و معتقد و متدین به اسلام و حکومت مبتنی بر ولایت فقیه باشند.
اسلامیت نظام جامعه و تحقق همه آرمانهای الهی و اجرای درست احکام شریعت و تحقق اصول و مبانی در عرصههای داخلی و بینالمللی ایجاب میکند، که در رأس سه قوه و ارکان آن، از نیروهای اصولگرا، متعهد، متدین و هسمو با رهبری نظام باشند.
7/4- صبر و مقاومت :
ملتی که دارای آرمان بزرگ بوده و پرچمدار بیداری جهان و اصلاحات اساسی در سطح کشور، منطقه جهان است، نیازمند به صبر و مقاومت است. در تاریخ هند آمده است که آقای گاندی به ملت هند میگوید: ملت بزرگ هند! شما با بهای بسیار سنگینی به استقلال رسیدهاید. اگر استقلال را میخواهید، باید یک دورهای پابرهنه راه بروید. استقلال، با کفش چرمی انگلستان قابل جمع نیست. ملت هند پذیرفته که پابرهنه راه بروند، اما مستقل باشند.
امروز که هندوستان اتمی، سکوی پرتاب موشک چند منظوره میسازد، ملتش با روحیه قناعت و تحمل زندگی ساده، خم به ابرو نمیآورند. در حالیکه ملت ایران، با توجه به اینکه سطح رفاه آنان بسیار بالاتر به نظر میرسد، مردم نسبت به مجموعه شرایط زمان توجیه نیستند و سطح انتظارات آنان بسیار بالا است و این با آرمانها سازگاری ندارد.
اگر قرار باشد ملتی به استقلال برسد و آن هم ملتی مثل ملت ایران که در طول این صد سال اخیر به شکل استعمار نو مستعمره بوده، نیاز به تحمل و صبر و استقامت بیشتری دارد.
آقای مائو رهبر چین میگوید: اگر در روز دو عدد چای بخورید و با هرچای دو حبّه قند و هر حبّه قندی این قدر وزن داشته باشد، در روز این مقدار قند و شکر مصرف میشود. ما نمیتوانیم این مقدار قند و شکر وارد کنیم. از ملت چین میخواهم چای را از سبد زندگی خود حذف کنند و مردم چین هم این کار را کردند. آیا ملت ما چنین آمادگی را دارند؟ در حالیکه ما خیلی فاصله داریم.
8/4- قناعت و صرفهجویی
ملت بزرگی که به خواهد تمدن ساز باشد، نیازمند به فرهنگ صرفهجویی است. صرفهجویی در آب، نان، مواد غذایی، سوخت و سایر نیازهای عمومی جامعه، من در سفری که به چین داشتم، خانههایشان به طور متوسط 35 متر با حداقل مصرف روغن و سوخت. ما فکر میکردیم نور کم منازل در شب چراغ خواب است. ولی متوجه شدیم با یک لامپ 40 وات زندگی میکنند. بالآخره ملتی که میخواهد دنیا را فتح کند، باید صرفهجویی و قناعت پیشه کند. در حالیکه ملت ایران، ملتی مسلمان میباشد و با توجه به تأکید قرآن و روایات دربارة صرفهجویی، متأسفانه فرهنگ مصرفگرایی در جامعه حاکم است و مصرف در ابعاد مختلف آن، از نُرم متعارف بینالمللی بسیار بالاتر است.
در شرایط کنونی، ملت ایران که پرچمداری مبارزه با استکبار و دفاع از مظلومین جهان در سرلوحه برنامه آن قراردارد، مهمترین ابزار دشمنان تحریم و محاصره است. به طور طبیعی، صرفهجویی و قناعت، مهمترین راه و مقدسترین جهاد در جهت مقابله با فشارهای دشمنان خواهد بود. در غیر این صورت، فشار دشمن بیشتر شده و ممکن است اهریمنان از همین مسیر به اهداف خود دست یابند.
9/4- شناخت دسیسههای دشمن :
هر انقلابی با توجه به عمق و گستره آن، با انواع تهدیدات و توطئههای مواجه میباشد. هر قدر عمق و گستره آن بیشتر باشد، میزان دشمنیها و دسیسهها پیچیدهتر و بزرگتر خواهد بود. ملتهایی در عرصه انقلاب پیروزمند و پایدار بودهاند که حداکثر هوشیاری و شناخت را نسبت به دشمنان و دسیسههای آنان داشتهاند.
انقلاب اسلامی ایران دارای ابعاد گستردهای است. ماهیت دینی، انقلابی، ضد استبدادی و حمایت گر و منادی دفاع از مظلومین و مستضعفان آن، بسیار برجسته میباشد. با توجه به این ابعاد، پیشبینی میشد که با طیف گستردهای از دشمنان و توطئهها و دسیسههای پیچیده و پنهان مواجه شود که این گمانه، اتفاق افتاد و جبههای گستردهای از دشمنان در مقابل این پدیده مهم در منطقه خاور میانه بوجود آمد.
بقاء انقلاب و ایستادگی در برابر دشمنان، ایجاب میکند که ملت و مسئولان نظام، با همه وجود شناخت لازم را نسبت به انواع دسیسهها و توطئهها و مزدوران داخلی آنان بدست آوردند و در هر مورد به مقابله برخیزند. حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «اَکْبَرُ إلاَعَداء … إخْفَاهُم مَکِیده» بزرگترین دشمنان، کسانی هستند که نقشهها و دسیسههای آنان مخفیتر است. همچنین امام عسگری (علیهالسلام) میفرماید: «أضعَفُ الاَعدَاء کَیداً مُن أظهر عدَاوَتَه» ضعیفترین دشمنان، کسانی هستند که دشمنی خود را اظهار میکنند. تاریخ ملتها مبین این واقعیت تلخ است. ملتها و امتهایی که دارای تمدن و قدرت بودند، در اثر غفلت از این اصل، در دام دشمنان افتادند و سقوط کردند.
امروزه، انقلاب اسلامی ایران و نظام دینی، با انواع دشمنیهای آشکار و پنهان، از تهاجم نظامی تا فتهها و آشوبهای امنیتی منطقهای، تا محاصره و تحریم اقتصادی و تهاجم نرم و شبیخون فرهنگی و تکرار انقلاب مخملی، همه و همه، برای از پای در آوردن ملت ایران است. ایستادگی در برابر سیلهای خروشان فشارها، مستلزم آگاهی و هوشیاری و بصیرت کامل نسبت به دشمن و نقشهها و عوامل آنان است.
10/4- التزام به اصول و مبانی دینی :
جمهوری اسلامی ایران، مبتنی و متکی بر مکتب حیاتبخش اسلام است و برخاسته از قرآن و سیره و سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) میباشد.
مکتب اسلام، دارای جامعیت و عینیت است. هدف آن، ساختن جامعه سالم و تکامل انسان و پاسخگوی همه نیازهای بشر است. این نظام، فقط جنبة اعتقادی و ذهنی ندارد. اثر بخشی آن، مستلزم تحقق همه جانبه آن در جامعه و زندگی مردم است و به دو امر اساسی بستگی دارد:
الف: دولت و سیستم متناسب، مصمّم و معتقد و با برنامهریزی همه جانبه برای تحقق ابعاد نظام دینی.
ب: التزام عملی و رفتاری مردم به اصول و مبانی و حرکت در راستای حاکمیت فرهنگ عالی اسلام. یعنی حاکمیت ارزشها در نگرش، رفتار، عادات و رسوم و زدودن فرهنگ غرب و جاهلی از رفتار و عادات و رسوم.
بنابراین، الگو شدن و پشتازی یک ملت، به شعار و گفتار نیست. بلکه ملتی پیشتاز و الگو است که در عمل و جوهره حرکت، پیشتازی و الگو بودن را به اثبات رساند.
به قلم علي سعيدي