زينت وجمال از ديدگاه قران وروايات ارزش زينت

ملاک حسن استفاده از زينتها اين است که به شکلي با خدا و مبدا و معاد انسان ارتباط پيدا کند استفاده از زينت و جمال به دو صورت مورد نظر است: يکي به معني التذاذ و بهره مندي از رؤيت آن‌ها و ديدن مناظر زيباي طبيعت است دوم به معني زينت کردن، رسيدن به سر و وضع، لباس و موي سر و صورت منظم و مرتب کردن و تميز بودن است مثلاً اگر استفاده از اين نعمتها، انسان را متوجه خدا و ارزش والاي نعمتهاي او کند و روح تقدير و تشکر و سپاس را در انسان بر انگيزد و يا بر علم و معرفت و خداشناسي او بيفزايد و علم، قدرت و حکمت خدا در نظر او بيش از پيش روشن و نمايان سازد در اين صورت استفاده از زينت مي تواند داراي ارزش مثبت باشد.

اولياي خدا در دل تاريک شب هنگامي که همه چشم، گوش، عقل و هوش آنان را خواب ربوده است، به ياد خدا و براي خدا به عبادت بر مي خيزند و به آسمان، ماه و ستارگان پر نور، کهکشانهاي درخشان و زينتها و زيباييهاي موجودات آسماني خيره مي شوند، به ياد خدا و قدرت و عظمت او مي افتند و رفته، رفته غرق در ياد او مي شوند و آنچنان حواس و ادراکشان در هيبت و عظمت الهي متمرکز مي‌شود که ديگر هيچ چيز، جز او را نمي‌بينند و يا با رويت و تأمل و انديشه در اين عالم آينده جهان را مشاهده مي کنند، چنين رويت و مشاهده‌اي و اين گونه استفاده‌اي از زينتها از بالاترين ارزشهاي اخلاقي برخوردار خواهد بود.

اسلام در بعضي موارد توصيه و تاکيد دارد که مؤمن از زينتها به طرز ويژه استفاده کند، در اين صورت است که مؤمن اگر با استفاده از زينتها به آرايش خود بپردازد و به سر و وضع خود برسد کار او ارزش دارد و کاري عبادي خواهد بود در اينجا به نمونه‌هايي اشاره مي کنيم:

اسلام به اجتماعات مؤمنين اهميت زيادي مي‌دهد و به منظور انس گرفتن مومنين با هم دستورات زيادي دارد. از آنجا که يکي از چيزهايي که موجب انس افراد مي‌شود ظواهر مطلوب و آراستگي و پاکيزگي ظاهر است، به ويژه به تزيين مومنين براي يکديگر اهتمام مي ورزد تا از اين رهگذر رغبت آن‌ها را براي معاشرت با هم افزايش دهد.

کسي که وضع آشفته و ژوليده‌اي داشته باشد، ديگران علاقه‌اي ندارند که با او معاشرت کنند و با او انس بگيرند. اگر مومنين به ظاهر خود بي اعتنا باشند اين وضع آشفته و نازيبا کم کم موجب پراکندگي آن‌ها مي‌شود. بنابراين با هدفي که اسلام در دوستي و عاطفه مؤمنين به همديگر گذاشته است، سازگار نيست اينجاست که در اسلام زينت کردن مؤمنين به هنگام شرکت در اجتماعات مطلوب و داراي ارزش اخلاقي مثبت است

قرآن در اين باره مي‌گويد:«يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» ([1]) اي فرزندان آدم به هنگام حضور در مساجد ( شرکت در اجتماعات مسليمن ) زينت خود را برگيريد.

مؤمنين وقتي که در مجامع اسلامي که معمولاً در مساجد تشکيل مي‌شود بايد ظاهري آراسته و زيبا داشته باشند که ديگران ميل و رغبت مصاحبت و گفتگو با آن‌ها داشته باشند

زينت که در اينجا مورد بحث است هم شامل لباس مي‌شود و هم موي سر و صورت، لباس تميز و سر و روي آراسته هم مشمول زينت است.

پيامبر اکرم فرمود: «حبب الي من دنياکم، النساء و الطيب و قره عيني في الصلاه([2])» از دنياي شما سه چيز دوست مي دارم زن، بوي خوش و نور چشم من در نماز است.

در بعضي از آيات قرآن لفظ طهارت به کار رفته است. «و ثيابک فطهر([3])» لباست را پاکيزه ساز. يا در جايي ديگر خداوند مي‌فرمايد: إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» ([4]) همانا خداوند توبه کنندگان و پاکيزگان را دوست مي دارد.

در روايتي امام صادق فرمود: «الثياب تظهر الجمال»([5]) لباس زيبايي را آشکار مي‌كند. وقتي لباس زيبايي انسان را روشن و آشکار مي‌کند پس لباس تميز و پاکيزه انسان را دو چندان اراسته نمايان مي‌كند.

علي(ع) در سخني کوتاه فرمودند: «التجمل من اخلاق المومنين» ([6])آرايش از اخلاق مومنان است. آري از اوصاف مردان با ايمان آرايش و نظافت مي‌باشد

الف- دنيوي

در مورد استفاده از انواع زيتنها اسلام مانند تمام موارد حداعتدال را انتخاب نموده است از طرف ديگر خداوند حس زيبايي را در فطرت انسان قرار داده است وبا وجود اين فطري بودن چگونه ممکن است اين حس اصيل را در روح انسان خفه کند وناديده بگيرد.

در اسلام از زيبايي‌هاي طبيعت، لباس زيبا ومتناسب به کار بردن انواع زيبايي ها وامثال آن ها نه تنها مجاز شمرده بلکه به آن توصيه وسفارش نيز کرده است.

به عنوان مثال د رتاريخ زندگي امام حسن مجتبي مي خوانيم هنگامي که به نماز مي ايستاد بهترين لباس‌هاي خود را مي پوشيد سوال شد چرا بهترين لباس خود را مي پوشيد؟

فرمودند:«ان الله جميل يحب الجمال، فاتجمل لربي وهو يقول خذوا زينتکم عند کل مسجد([7])» خداوند زيباست وزيبايي را دوست دارد وبه همين جهت من لباس زيبا را براي راز ونياز پروردگارم مي پوشم وخدا گفته است زينت خود را هنگام رفتن به مسجد بر گيريد.

در حديث ديگري مي خوانيم که يکي از زاهدان ريا کار به نام عبادبن کثير به امام صادق روبرو شد در حالي که امام صادق لباس نسبتاً زيبايي را پوشيده بودند به امام گفت:تو از خاندان نبوتي وپدرت علي لباس بسيار ساده مي پوشيد چرا چنين لباس زيبايي وگران قيمتي را پوشيده اي؟آيا بهتر نبود که لباس کم اهميت تر از اين مي پوشيدي ؟امام فرمود:واي بر تو‌اي عباد.

«من حرم زينة الله التي اخرج لعباده والطيبات من الرزق»([8])

چه کسي حرام کرده است زينتهاي را که خداوند براي بندگان خود آفريده وروزي‌هاي پاکيزه را؟

قرآن کريم هم به جمال وزينت‌هاي دنيوي اشاره کرده است و مي‌فرمايد:

«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» ([9])

ما آنچه را که بر روي زمين است زينت آن قرار داديم تا انسان ها را بيازماييم که کداميک در عمل نيکو ترند.

در اين آيه آنچه در روي زمين است به عنوان زينت معرفي شده است در روايتي از امام صادق آمد است:«ابصررسول الله رجلا شعثا شعر راسه و سخه ثيابه، سيئة حاله فقال رسول الله من الدين المتعه واظهار النعمة»([10]) پيامبر خدا(ص) مردي راديد که موهاي سرش ژوليده لباس کثيف وچروکين وسر ووضعش پريشان وبه هم ريخته است فرمود:بهره بردن از نعمت‌هاي الهي ونمايان نعمت جزء دين است.

در روايتي ديگر از پيامبر اکرم وارد شده است که «احسنوا لباسکم واصلحوا رحالکم حتي تکونوا کانکم شامه في الناس»([11]) لباس خوب بپوشيد وخانه هايتان را آباد کنيد تا در ميان مردم مانند خال رخساره باشيد.

امام صادق در ذيل آيه: «خذوا زينتکم عند کل مسجد» فرمودند: «المشط يجلب الرزق ويحسن الشعر وينجز الحاجه»([12])

منظور شانه کردن است زيرا شانه زدن روزي مي‌آورد، مو را زيبا مي‌كند حاجت را برآورده مي سازد. در بعضي از آيات خداوند گياهان را زينت قرار داده است.

تا باعث بهجت وشادابي بينندگان شود در يکي از آيات خداوند چنين مي‌فرمايد:

«أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاء مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ ([13])

کيست که آسمان وزمين را بيافريد وآب باران از آسمان روفرستاد. پس ما به وسيله آن با غهايي شاداب وبهجت آفرين رويانديم.

در آيه ديگر به سنگها ويا فلزات قيمتي وچيزهايي که از دريا براي زينت استخراج مي‌شود اشاره شده و مي‌فرمايد:

«وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا» ([14])

و اوست که دريا را رام كرد تا از آن گوشت تازه وپاکيزه تناول کنيد واشياء زينتي براي استفاده از آن در آرايش وتجمل استخراج کنيد.

و مشابه همين تعبير:

«وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»([15])

اين دو دريا يکسان نيستند: اين دريائي که آبش گوارا وشيرين و نوشيدنيش خوشگواراست واين يکي که شور وتلخ وگلوگير است. اما از هر دو گوشت تازه مي‌خوريد و وسايل زينتي استخراج مي کنيد ومي پوشيد وکشتي ها را در آن مي بينيد که آبها را مي شکافند (به هرطرف پيش مي روند) تا از فضل خداوند بهره گيريد وشايد شکر (نعمعمتها او را به جا آوريد)

در برخي از آيات زينت‌هاي آسماني و زميني را يک جا جمع کرده و مورد توجه قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد:

«أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ* وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»([16])

آيا آسمان بالاي سرشان را نديده‌اند، ودرباره آن نينديشيده‌اند؟ که چگونه بنايش کرده‌ايم وزينتش بخشيده ايم وهيچ خلالي در آن نيست و زمين را نديده‌اند که چگونه بگسترانيديم ودر آن کوههاي استوار ساخته واز هر نوع گياهان بهجت‌زا وشادي افرين درآن رويانديم ؟

درآيه ديگر تمام موارد قبل را سنجيده وحساب شده مي‌داند و مي‌فرمايد:

«وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ» ([17])

و زمين را گسترديم و درآن كوههاي ثابتي افکنديم و از هر گياه موزون در آن رويانديم «اين آيه اشاره به حساب دقيق و نظم شگرف واندازه‌هاي متناسب در همه اجزاي گياهان است که هريک از آن‌ها بلکه هر يک از اجزاء آن‌ها از ساقه وشاخه وبرگ وگلبرگ وتخم وميوه حساب وکتاب معيني دارد.([18])

از امام باقر در تفسير اين آيه پرسدند فرمود: «منظور اين است که خداوند در کوهها معادن طلا ونقره وجواهرات و ساير فلزات افريده است.([19])»

از اين آيه مي‌توان اين نتيجه را گرفت که ملاک جمال يا يکي از ملاک‌هاي آن موزون بودن و تناسب اجزائ شئ جميل با يک‌ديگر است.

در آيات قرآن وسائل زينتي مختلفي از قبيل مرواريد، صدف، درّ، مرجان از دريا استخراج مي‌شود و تكيه قرآن روي اين مسائل به خاطر آن است که روح انسان بر خلاف چهار پايان داراي ابعاد مختلفي است که يکي از آن‌ها حس زيبايي است که سرچشمه پيدايش مسايل ذوقي وهنري و ادبي مي‌باشد كه اشباع آن به صورت صحيح ودور از هرگونه افراط و تفريط و اسراف وتبذير روح را شاداب مي‌سازد و به انسان نشاط وآرامش مي‌بخشد و براي انجام کارهاي سنگين در زندگي او را آماده مي‌كند»([20]).

در آيه‌اي ديگر خداوند مي‌فرمايد:

«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»([21])

محبت امور مادي از زنان وفرزندان واموال هنگفت از طلاونقره واسبهاي ممتاز وچهارپايان، زراعت در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن آزمايش وتربيت شونده ) ولي اينها( در صورتي که هدف نهايي آدمي را تشکيل دهند) سرمايه زندگي پست مادي هستند و سرانجام نيک و (زندگي عاليتر) درنزد خداست.

اين آيه اشاره دارد به اين نکته که زن و فرزند و اموال و ثروتها سرمايه‌هاي زندگي دنيوي هستند و نمي توانند هدف اصلي انسان را تشکيل دهند ودر عين حال اين وسائل در دنيا ابزار هستند.

زينت کننده چه کسي است ؟

فعل در ابتداي آيه به صورت مجهول ذکر شده مي‌گويد علاقه به زن، فرزند، اموال وثروتها در نظر مردم زينت داده شده است.

سوال در اين جا مطرح مي‌شود چه کسي امور مادي را زينت قرار داده است ؟

شايد در ابتدا به ذهن اينطور بيايد که هوسهاي شيطاني اينها را زينت قرار مي‌دهند طبق آيه «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ» ([22])

و شيطان اعمال آن‌ها را در نظرشان جلوه داده است ولي بعضي از تفاسير مي گويند:«اين استدالال صحيح نيست زيرا آيه مورد بحث درباره اعمال سخن نميگويد بلکه درباره اموال وزن وفرزندان سخن ميگويد وتقسير صحيح اين است که زينت دهند ه خداوند است از طريق دستگاه آفرينش و نهاد و خلقت آدمي»([23])

خداوند در سرشت انسان علاقه به فرزندان وزن ومال وثروت را قرار داده است تا انسان را به وسيله آن ها بيازمايد.

خداوند مي‌فرمايد:

«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»([24])

ما آنچه را در روي زمين است زينت قرار داده‌ايم تا تربيت اخلاقي بيابند يعني از اين عشق تنها در مسير خوشبختي و سازندگي بهره گيرند نه در مسير فساد و ويرانگري.

در آيه مورد بحث و آيات مشابه آن اعتدال و ميانه‌روي در دوستي زن و فرزند و اموال را نکوهش نکرده است زيرا براي رسيدن به اهداف معنوي بدون وسائل مادي ممکن نيست از طرف ديگر قانون شريعت هرگز برضد قانون خلقت وآفرينش نمي تواند باشد. آنچه مورد نکوهش است عشق وعلاقه افراطي وبه عبارت ديگر پرستش اين موضوعات است.

ب- بهشتي

مؤمنين در بهشت از زينتهاي خاصي استفاده مي کنند ودر کنار لذتي که از خوردني ها ونوشيدني‌ها و پوشيدني‌هاي بهشتي و ديگر لذايذ مي‌برند از اين نوع لذت( استفاده از زينتها ) نيز بهره‌مند مي‌شوند.

خداوند اين را با تعابير مختلف در آيات قرآن کريم مورد تاکيد قرار داده است در يک‌جا مي‌فرمايد:

«جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ * وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ([25])»

باغهاي اقامتي که در آن‌ها داخل شوند د ران جا با دستبند‌هاي طلا ودر وگهر اراسته وزينت شوندولباسهايشان در آن با غ از ابريشم وحرير باشد وگويند ستايش خداوندي را که حزن وانده از مابزدود همانا خداي ما امرزنده وشکر پذير است.

در اين آيه تصريح شده که بهشتيان به وسيله لباسها، اشياء، وسايل زينتي،طلا وجوارات ارايش مي شوند از اين آيه استفاده مي شوند که در بهشت استفاده از طلا ولباس ابريشم وحرير اشکالي ندارد ومي توان گفت:منع استفاده از اين گونه چيز ها دردنيا براي مردان ريشه در تزاحم آن با مصالح مادي واجتماعي انسان دارد.

در آيه ديگر مي‌فرمايد:

«عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ [26])»

بر بسترهايي که استر شان از استبرق (ديباي ضخيم) است تکيه زده‌اند وميوهاي آن دو باغ بهشت در دسترسشان باشد.

«جالب توجه اين است که گران قيمت ترين پارچه‌اي که در دنيا تصور مي‌شود استر اين فرشها ذکر شده اشاره به اينکه قسمت رويين آن چيزي است که از لطافت وزيبايي وجذابيت در وصف نمي گنجد چرا که معمولا در دنيا استر را به خاطر اينکه ظاهر نمي‌شود از جنس کم اهميتي تهيه مي کنند وبه اين ترتيب کم اهميت ترين جنس‌هاي آن جهان پر ارزشي ترين جنس اين جهان است اکنون بايد فکر کرد که متاع پر ارزش آن چگونه است»([27])

قدر مسلم اين است که زينتهاي بهشت در الفاظ نمي گنجد وتا قدرت تصور آن را داشته باشيم.

تنها شبحي از دور در لابه لاي اين گونه آيات پر معني براي ما تجلي مي‌كند.

آيه ديگر در همين رابطه آمده است: «علي سرر موضونه متکئين عليها متقابلين»([28]) بر تخت‌هايي مرصع، روبروي هم بر آن ها تکيه زده اند.»

خداوند در سوره غاشيه از زينت ها وزيبايي‌هاي بهشت سخن به ميان آورده ومي‌فرمايد: «فيها عين جاريه فيها سرر مرفوعه واکواب موضوعه ونمارق مصفوفه وزرابي مبثوثه»([29]) در بهشت چشمه‌هاي جاري است وتختهايي بلند پايه نهاده‌اند قدح ها ي بزرگ گذاشته‌اند وبالشهاي مرتب وفرشهاي گسترده( روي تختها) قرار داده اند.

در اين آيات از جام ها وقدح ها که روي ميز گذاشته شده واز تختهاي بلند وخوش منظرواز فرش ها وبالشها ي منظم ومرتب وديگر اشياي زينتي ومناظر زيبا که در بهشت وجود دارد وبهشتيان از آن بهره مي برند سخن مي‌گويد.

بنابراين اصل لذت بردن از مناظر زيبا واشياي زينتي از غرايز فطري انسان است

وعلاوه بر اينكه در دنيا وجود دارد خداوند د ربهشت براي بهشتيان هم قرار داده است.

اگر در مواردي استفاده از اشياي قيمتي ومناظر زيبا در اين عالم ارزش منفي دارد، يا به لحاظ تزاحمي است که با ديگر مصالح شخصي انسان دارد ويا به واسطه اين است که انسان بيش از حد به امور دنيوي تعلق پيدا مي‌كند در حدي که او را از اخرت غافل خواهد کرد ويا براي اين نامطلوب است که با حق ديگران ومصالح اجتماعي ديگران در تعارض است.اگر اين گونه تزاحمات نباشد،خود به خود استفاده از زينت وجمال فطرتا مطلوب است واز نظر اخلاقي وفقهي هم اشکال د ران نيست.

خداوند بعضي از زينتها را به خاطر مصالح فردي و اجتماعي و از طرف ديگر به خاطر اين که با خصوصيات اخلاقي مردان تزاحم دارد براي مردان در دنيا حرام کرده است يکي از اين موارد زينت و زيورآلات مي‌باشد

پيامبر اکرم فرمود: «الذهب و الحرير حل لاناث امتي و حرام علي ذکورها([30])» پوشيدن طلا و ابريشم براي زنان امت من حلال و براي مردان آن‌ها حرام است.

در زمان جاهليت و قبل از اسلام مردان هم خود را به زينت آراسته مي‌كردند در حالي که با روحيات مردان سازگاري ندارد اينجاست که پيامبر اکرم فرمود: «الذهب حليه المشرکين و الفضه حليه المسلمين»([31]) طلا زيور مشرکان و نقره زيور و زينت مردان مسلمان است. يا در روايت ديگري فرمودند: «من احب آن يحلق حبيبه حلقه من نار فليحلقه حلقه من ذهب و من احب آن يطوق حبيبه طوقاً من نار فليطوقه طوق من ذهب ولکن عليکم بالفضه»([32]) هر کس که دوست دارد انگشتري از آتش در انگشت محبوب خود کند، انگشتري طلا در انگشت خود نمايد و هر کس دوست دارد گردنبندي اتشين در گردن محبوب خود اندازد، گردنبند طلا به گردنش آويزان کند، اما بر شما باد به نقره. در رابطه با لباس حرير و ديباج امام صادق مي‌فرمايد: «لا يلبس الرجل الحرير و الديباج الا في الحرب»([33]) مرد لباس حرير و ديباج نمي پوشد مگر در جنگ. در حديثي ديگر امام صادق فرمود: «سزاوار نيست که مرد لباس حرير و ابريشم خالص بپوشد اما در جنگ مانعي ندارد([34])

تمام مراجع تقليد ساخت، خريد، فروش و استعمال طلا و زيورآلات را براي مردان جايز نمي‌دانند.

مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: «به دست کردن طلا براي مردان در هيچ حالي جايز نيست و نماز با آن هم بنابر احتياط واجب باطل است»([35]) و همچنين مي‌فرمايند: «ساخت جواهرات طلا اگر به منظور استفاده مردان باشد، حرام است و خريد و فروش آن به اين قصد جايز نيست([36])

ج- جمال انسان

در قرآن کريم در شمارش نعمتهاي بهشتي علاوه بر آنچه که گفتيم برا ي استفاده بهشتيان زيبايي ها وجمال‌هاي انساني را نيز مطرح فرموده است وان را در زمره لذتهايي بر شمرده که بهشتيان از آن بر خورد دار هستند.

البته اين نکته را بايد ياداور شويم که تمام غرايز انسان، با هم در اميختگي دارند وبا هم انسان را وادار به کار مشترکي مي کنند به شکلي که درانجام يک کار گاهي ممکن است چند غريزه با هم موثر باشند به عنوان نمونه غريزه جنسي است که با زيبايي طلبي فرق مي‌كند واز دو مقوله است اما اين دو گرايش غالبا همرا ه هم موثر واقع مي شوند.

در قرآن کريم هم به زيبايي زنان به عنوان يک انگيزه با تعبير «وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ»([37]) يعني اگر زيباي زنان تو را به تحسين واداشت وشيفته ساخت اشاره شده است.

در انتخاب همسر، موضوع زيبايي عامل بسيار مهمي وتعيين کننده‌اي است هر چند که گرايش به زيبايي يک گرايش مستقل وبا شهوت وغريزه جنسي کاملا متفاوت است.

قرآن کريم در مقام ذکر نعمت‌هاي بهشتي، علاوه بر اينکه از همسران زيبا، با تعابير بسيار زيباوظريف وسخن مي‌گويد مثلاً تعبير « كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ »([38])يعني آن حوريان در سپيدي و (لطافت) گويي بيضه مكنونند.

يا در جاي ديگر مي‌فرمايد «حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ» ([39]) يعني حوراني مستور در خيمه ها.

همچنين از پسران زيبا وجوان در قرآن سخن به ميان آمده وخداوند مي‌فرمايد: «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ» ([40]) يعني پسراني که تا ابد جوان وزيبا هستند بر گردشان مي چرخند که هرگاه آنان را ببيني از فرط زيبايي گمان ميکني که دُر‌هاي پراکنده شده «مرواريد غلطان هستند»

بنابر اين تماشاي انسان‌هاي زيبا يکي از لذتهاي اخروي است.کساني که به اين گرايش مستقل در انسان توجه ندارند گمان مي کنند اين مساله به شهوت جنسي مربوط است و مثلاً در بهشت تمايل به جنس موافق مطرح است ولي قطعا چنين گماني باطل وبي اساس است.

نعمتهايي که مردم در بهشت از آن ها استفاده مي کنند ولذت‌هايي که از آن ها مي برند، همان لذتهايي است که فطرت انسان در اصل اقتضاء دارد. تمايلاتي که انسان در اين جهان مادي اظهار مي‌كند،در بعضي موارد تمايلات بدلي است که با انحراف از راه مستقيم فطرت در او خود نمايي مي‌كند يعني هنگامي که خواسته‌هاي فطري او به صورت طبيعي ارضاء نمي‌شود ميلش به راههاي بدلي تعلق مي‌گيرد و اين در اثر محرو ميتهايي که پيش مي آيد ويا بعضي از عوامل ديگر که موجب انحراف او مي‌شود، اين تمايل به جنس موافق هم تعلق پيدا مي‌كند و اين خلاف فطرت اوليه انسان وانحرافي در مسير فطرت اوخواهدبود.قرآن در مورد اين تمايل انحرافي به قوم لوط خطاب ميکند: «وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ» ([41]) همسراني که خدا براي شما افريده ترک مي کنيد؟ نه شما قومي متجاوز هستيد.

ميلهايي که در اين عالم در اثر انحراف در انسان پديد مي ايد، در جهان آخرت وجود ندارد. مثلاً ميل به مواد مخدر يا کشيدن سيگار يا نظاير آن‌ها يک ميل فطري نيست و بنابراين در بهشت چنين ميلها و گرايشهايي در انسان وجود ندارد

اگر مي گوييم در بهشت هرچه را که انسان بخواهد به آن دست خواهد يافت و همه ميلهاي او ارضاء مي‌شود، لازمه اين سخن اين نيست که هر چه در دنيا از آن منع بوده درآخرت به او ميرسد. در بهشت آن چه را که اصالتاً فطرت انسان به آن گرايش و تمايل دارد به او داده مي‌شود و ميلهاي اصيل و فطري و غير انحرافي او هر چه باشد اشباع خواهد شد. قرآن در اين باره مي‌فرمايد:

«يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» ([42])

قدحهاي زرين و سبوها را در ميانشان به گردش مي اورند در آنجا هر چه نفس آرزو کند و ديده از آن لذت ببرد مي‌باشد و در آنجا جاودانه خواهيد بود.

اما از تمايلاتي که انسان در اين عالم در اثر انحراف از فطرت و گمراهي و کجروي پيدا مي‌كند در آنجا خبري نيست

جمال دوستي و زيبايي و تمايل به ديدن اشياء و انسانهاي زيبا از جمله تمايلات اصيل و فطري و هميشگي انسان است و به همين دليل است که قرآن، آن را از جمله بهترين نعمتهاي بهشت به شمار آورده است ولي بايد توجه داشت که اين ميل، يک ميل مستقل و جداگانه است و ربطي به ميل جنسي ندارد. ميل جنسي انسان به وسيله جنس مخالف ارضا مي‌شود و لي ديدن انسانهاي زيبا، ميل فطري است و در آخرت هم اين ميل در انسان است. اگر در اين جهان انسان از تماشاي بعضي ازانسانهاي زيبا منع شده به لحاظ همان تزاحماتي است که با کمالات ديگر انسان دارد و انسان با دنبال کردن اين ميل در معرض انحراف و گمراهي قرا مي‌گيرد و علتش اين است که ارضاي جنسي غالباً با مسئله زيبايي تماس مستقيم دارد و زيبايي غالباً جزء عوامل تحريک کننده شهوت جنسي است

از اينجاست که در اين عالم از يکسو، زن مکلف است که خود را از ديد مرد اجنبي بپوشاند و از سوي ديگر مرد هم مکلف است که از نگاه به زن نامحرم خودداري کند ولي در عالم اخرت و در بهشت، هر کس هر چه بخواهد از حور العين در اختيارش قرار خواهد گرفت و بر فرض که زيبايي يک زن که همسر شخص ديگر است تمايل او را بر انگيزد خداوند عين همان زن، حوريه‌اي را براي او خلق ميکند و انسان درگير مشکلات، تعارضات و تزاحمهاي اين عالم نخواهد بود خلاصه آن که جمال و زيبايي جزء گرايشهاي اصيل و فطري انسان است که به وسيله ديدن مناظر زيبا و با مشاهده انسانهاي زيبا اشباع مي‌شود و لذت بردن از ديدن مناظر زيبا و مشاهده انسانهاي زيبا از نعمتهاي بهشتي و لذت‌هاي والاي بهشتيان خواهد بود.

خداوند بعضي از زينتها را به خاطر مصالح فردي و اجتماعي و از طرف ديگر به خاطر اين که با خصوصيات اخلاقي مردان تزاحم دارد براي مردان در دنيا حرام کرده است يکي از اين موارد زينت و زيورآلات مي‌باشد

پيامبر اکرم فرمود: «الذهب و الحرير حل لاناث امتي و حرام علي ذکورها([43])» پوشيدن طلا و ابريشم براي زنان امت من حلال و براي مردان آن‌ها حرام است.

در زمان جاهليت و قبل از اسلام مردان هم خود را به زينت آراسته مي‌كردند در حالي که با روحيات مردان سازگاري ندارد اينجاست که پيامبر اکرم فرمود: «الذهب حليه المشرکين و الفضه حليه المسلمين»([44]) طلا زيور مشرکان و نقره زيور و زينت مردان مسلمان است. يا در روايت ديگري فرمودند: «من احب آن يحلق حبيبه حلقه من نار فليحلقه حلقه من ذهب و من احب آن يطوق حبيبه طوقاً من نار فليطوقه طوق من ذهب ولکن عليکم بالفضه» ([45]) هر کس که دوست دارد انگشتري از آتش در انگشت محبوب خود کند، انگشتري طلا در انگشت خود نمايد و هر کس دوست دارد گردنبندي اتشين در گردن محبوب خود اندازد، گردنبند طلا به گردنش آويزان کند، اما بر شما باد به نقره. در رابطه با لباس حرير و ديباج امام صادق مي‌فرمايد: «لا يلبس الرجل الحرير و الديباج الا في الحرب»([46]) مرد لباس حرير و ديباج نمي پوشد مگر در جنگ. در حديثي ديگر امام صادق فرمود: «سزاوار نيست که مرد لباس حرير و ابريشم خالص بپوشد اما در جنگ مانعي ندارد([47])

تمام مراجع تقليد ساخت، خريد، فروش و استعمال طلا و زيورآلات را براي مردان جايز نمي‌دانند.

مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: «به دست کردن طلا براي مردان در هيچ حالي جايز نيست و نماز با آن هم بنابر احتياط واجب باطل است» ([48]). و همچنين مي فرمايند: «ساخت جواهرات طلا اگر به منظور استفاده مردان باشد، حرام است و خريد و فروش آن به اين قصد جايز نيست([49])


[1] – اعراف، 31

[2] – صدوق، پيشين، جلد 1، ص 245

[3]– مدثر، 4

[4]– بقره، 222

[5]– صدوق، پيشين، جلد 1، ص 141

[6]– محمدي ري شهري، ، جلد 2، ص 778

[7]– مکارم شيرازي و همکاران، پيشين، جلد 6، ص 151

[8]همان، جلد 6، ص 151

[9]– کهف، 7

[10]– محمدي ري شهري، پيشين، جلد 2، ص 773

[11]همان، جلد 2، ص 774

[12]همان، جلد 2، ص 774

[13]– نمل، 60

[14] – نحل، 14

[15]– فاطر، 12

[16]– ق، 7-6.

[17]– حجر، 19

[18]– مکارم شيرازي و همکاران، پيشين، جلد 11، ص 54

[19]– الهويزي، پيشين، جلد 3، ص 6

[20]– مکارم شيرازي و همکاران، پيشين، جلد 18، ص 206

[21]– آل عمران، 14

[22]– نمل، 24

[23]– مکارم شيرازي و همکاران، پيشين، جلد 2، ص 339

[24]– کهف، 6

[25]– حج، 23

[26]– رحمان، 54

[27]– مکارم شيرازي و همکاران، پيشين، جلد 23، ص 166

[28]– واقعه، 15 تا 16

[29]– غاشيه، 12 تا 16

[30]همان، جلد 2، ص 772

[31]همان، جلد 2، ص 772

[32]همان، ج 2، ص 773

[33]– کليني، فروع کافي، پيشين، جلد 6، ص 454

[34]همان، جلد 6، ص 455

[35]– سيدعلي خامنه اي، رساله اجوب الاستفتائات، (تهران: موسسه انتشارات امير کبير، 1379) ص90

[36]همان، ص 91

[37]– احزاب، 52

[38]– صافات، 49

[39]– رحمان، 72

[40]– واقعه، 17

[41]– شعراء، 166

[42]– زخرف، 71

[43]همان، جلد 2، ص 772

[44]همان، جلد 2، ص 772

[45]همان، ج 2، ص 773

[46]– کليني، فروع کافي، پيشين، جلد 6، ص 454

[47]همان، جلد 6، ص 455

[48]– سيدعلي خامنه اي، رساله اجوب الاستفتائات، (تهران: موسسه انتشارات امير کبير، 1379) ص90

[49]همان، ص 91

 


جستجو