معنویت گرائی در مسلک وراه وروش شهید مطهری
1- خدا ویاد خدا
آغاز و پايان معنويت در اسلام به خدا ختم ميشود. اولين قدم در معنويت اسلامي، پذيرش موجودي برتر و تأثيرگذار تام در زندگي انسان و عالم هستي ميباشد. بدون اعتراف اجمالي به چنين واقعيتي، معنويت اسلامي شروع نميشود. در قرآن ميخوانيم: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيٍْ عَلِيمٌ(1)
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ*(2)
این سوره نيز آغاز حركت انسان را به نحو صحيح بيان ميكند كه با ايمان به خدا شروع ميشود و با عمل صالح وتواصی به حق وتواصی به صبر پايان مييابد.
که خصوصيات آن در متون ديني نظير قرآن و روايات آمده است. در قرآن ويژگيهايي براي خدا ذكر شده كه انسان در سير معنوي خود دقيقا به مفاد آنها علم پيدا ميكند، به گونهاي كه ديگر ترديد در وجود او باقي نميماند. ويژگيهاي رواني او نيز صورتي خاص مييابد، به گونهاي كه هيچ امري در زندگي او را از ياد خدا باز نميدارد، نفس آرام ميشود و ديگر دغدغهاي سراغ او نميآيد. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي *(3)
اينكه خدا فرموده: ما از رگ گردن به تو نزديكتريم”وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(4)
﴿سوره ق /16﴾
چنين رابطهاي را در عاليترين حدّ ممكن درك ميكند و صفات جمال و جلال خدا را ميفهمد و تسليم محض ميگردد و سؤالي برايش باقي نميماند؛ يعني از آن نقطهاي هم كه حضرت ابراهيم فرمود: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(4)
خدايا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده ميكني، ميگذرد و در مسير مستقيم با سرعت وصفناپذير در محضر خدا به حركت در ميآيد. بيترديد بهترين ويژگيهاي انسان كامل همان است كه در زندگيائمه(دوازده امام) در شرايط مختلف نمودار گشت؛ مانند آنچه از پيامبر اسلام (صلياللهعليهوآله)، علي(عليهالسلام) و اولاد معصوم او سراغ داريم كه به تفصيل از آن بحث شده است.
شهید مطهری می گوید:ريشة همة آثار معنوي اخلاقي واجتماعي كه در عبادت است در يك چيز است: ياد حق وغير او را از ياد بردن.(5)
ذكر خدا و ياد خدا كه هدف عبادت است، دل را جلا مي دهد و صفا مي بخشد و آنرا آمادة تجليات الهي قرار مي دهد”الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (6)
علي علیه السلام درباره ياد حق كه روح عبادت است چنين مي فرمايد:خداوند ياد خود را صيقل دلها قرارداده است، دلها بدين وسيله از پس كري، شنوا و از پس نابينايي ، بينا و از پس سركشي و عناد، رام مي گردند؛ همواره چنين بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه اي از زمان و در زمانهايي كه پيامبري در ميان مردم نبوده است بندگاني داشته و دارد كه در سرّ ضمير آنها با آنها راز مي گويد و از راه عقلها يشان با آنان تكلم مي كند. »(7)
شهید مطهری می گوید:به هراندازه كه انسان بياد خدا باشد كمتر معصيت مي كند، معصيت كردن و نكردن دائر مدار علم نيست، دائر مدار غفلت و تذكر است، بهر اندازه كه انسان غافل باشد يعني خدا را فراموش كرده باشد، بيشتر معصيت مي كند، بهر اندازه كه خدا بيشتر بيادش بيايد كمتر معصيت مي كند.(8)
2- عبادت
برنامه ديني و فراگيري كه از ناحيه خداوند براي سير آدمي تا مرحله رشد نهايي آمده، تمام خصوصيات يك برنامه كامل را داراست؛ يعني خلقت انسان هدفمند است، چنانكه در آيه قرآن آمده است: “وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ * وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ *«من جن و انس را تنها به منظور عبادت خود آفريدهام.» (9)
و يا خداوند ميفرمايد: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿10)
«آيا پنداشتهايد كه ما شما را بدون هيچ هدفي خلق كردهايم و شما به سوي ما باز نميگرديد؟» اين برنامه نيز در راستاي همين هدف قرار دارد؛ يعني در ابعاد مختلف گام به گام دست انسان را ميگيرد تا به مقصد نهايي برساند.
امام خامنه ای زوحی فداه، درباره ي شهيد مطهري فرموده اند :« مرحوم مطهري يك مرد اهل عبادت ، تسويه ، تزكيه اخلاق و روح بود . بسياري از توفيقات مرحوم مطهري بر اثر همين حالات بود كه بركات معنوي و آن حال توجه و عبادت و عرفان ، ايشان را موفق كرده بود . و اين جنبه در ابعاد شخصيتي استاد مطهري واقعاـ فصل بسيار شور انگيزي را مطرح مي كند و از اين لطفي كه خداوند در حق استاد مطهري كرده بود ، غبطه مي خورم .(11)
استاد مطهري همواره با وضو در كلاس درس دانشگاه و حوزه حضور مي يافت و حضورش آن چنان روحانيتي به مجلس مي بخشيد كه شنونده با تمام وجود معنويت و قداست آن را درمي يافت و به نسبت آمادگي هايش در جذبه هاي الهي آن مستغرق مي گرديد . شهيد مطهري در مدت 24 سالي كه در دانشگاه تهران تدريس داشت به دانشجويان توصيه مي كرد كه دانشگاه به منزله مسجد است ، سعي كنيد بدون وضو وارد دانشگاه نشويد ، ايشان به يكي از دانشجويان فرمود : « من هيچ وقت ، بدون وضو وارد كلاس درس نمي شوم » (12)
خود شهید مطهری در مورد عبادت می فرمایند:يكي از حاجتهاي بشر پرستش است. پرستش حالتي را مي گويند كه در آن انسان يك توجهي مي كند از ناحية باطني خودش به آن حقيقتي كه او را آفريده است و خودش را در قبضة قدرت او مي بيند، خودش را به او نيازمند و محتاج مي بيند.(13)
در اسلام عبادت به صورت يك سلسله تعليمات جدا از زندگي كه صرفاً به دنياي ديگر تعلق داشته باشد وجود ندارد، عبادات اسلامي با فلسفه هاي زندگي توأم است و در متن زندگي واقع است. (14)
انسان نمي تواند بدون عبادت زيست كند؛ همه مردم به شكلي و بنوعي عبادت و پرستش دارند و اين پرستش جزء غرائز ذاتي و فطري بشر است، “فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (15)
يعني بشر فطرتاً گرايش دارد كه يك چيزي را تقديس و تنزيه كند و خويشتن را به او نزديك نمايد.
وقتي برنامه زندگي ما براساس تكليف و رضاي حق تنظيم شد، آن وقت خوردن ما، خوابيدن ما، راه رفتن ما، حرف زدن ما و خلاصه زندگي و مردن ما يكپارچه مي شود اخلاق، يعني يكپارچه مي شود كارهاي مقدّس(16)
از عبوديت آن چيزي كه نصيب انسان مي گردد اين است كه ضمن يك روشن بيني، خواهشها و تمايلات نفساني انسان مسخّر وي مي گردد. به عبارت ديگر اولين اثر عبوديت، ربوبيت و ولايت بر نفس اماره است”وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ(17)
عبادت آنگاه اثر خود را مي بخشد كه جذب روح شود و روح از آن به طور صحيح تغذيه نمايد. همانطور كه معني استفاده از غذاي خوب اين نيست كه هر چه بيشتر بهتر، معني استفاده از عبادت نيز آن نيست. عبادت بايد با نشاط روح توأم باشد.(18)
بندگي خدا هميشه مساوي است با آزاد شدن از غير خدا. چون ادراك عظمت الهي هميشه ملازم با ادراك حقارت غير خدا و وقتي انسان غير خدا را هرچه بود حقير و كوچك ديد، محال است انسان حقير را از آن جهت كه حقير است بندگي كند.(19)
بندگي خدا آزادي آور است. اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد، بندة او مي شود و لازمه بندگي خدا، آزادي از غير خداست.(20)
از نظر اسلام، معنويت جدا از زندگي در اين جهان وجود ندارد. همان طور كه اگر روح از بدن جدا شود، ديگر متعلق به اين جهان نيست و سرنوشتش را جهان ديگر بايد معين كند، معنويت جدا از زندگي نيز متعلق به اين جهان نيست و سخن از معنويت منهاي زندگي در اين جهان بيهوده است.(21)
3- اخلاص
اخلاص به معناي پاك بودن رفتار و كردار آدمي از تظاهر و ريا ، اكسير نابي است كه عبادت را قابل عرضه در پيشگاه الهي مي كند و عمل بدون اخلاص چون خانه عنکبوت سست وبی بنیان است “مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ(22)
انسان هاي خردمند جز با اخلاص به پرستش نمي ايستند و جز با نيت پاك به ستايش نمي نشينند . استاد مطهري درباره اخلاص مي فرمايد :« كار براي خود كردن نفس پرستي است ، كار براي خلق كردن بت پرستي است ، كار براي خدا و براي خلق كردن شرك و دوگانه پرستي است ، كار خود و كار خلق براي خدا كردن توحيد و خداپرستي است . (23)
مسأله اي كه براي زندگي استاد مطهري وجود داشت اين بود كه هميشه مي خواست نامش مخفي باشد و اين دليلي بود بر خلوص نيت ايشان و دور بودن از ريا ، چرا كه معتقد بود : « كار بايد انجام شود ، حال به اسم هركس ، مهم هدف ماست كه بايد به آن برسيم . (24)
اينكه در اسلام به مسألة نيـت تا اين اندازه توجه شده ، براي جلوگيري از اين است كه عبادتها آنچنان عادت نشود كه به واسطة عادت، به يك كار طبيعي و غير ارادي و غير فكري و غير هدفي و كار بدون توجه كه هدف درك نشود و فقط به پيكر عمل توجه گردد تبديل شود.(25)
4- توسل
معنويت در اسلام به ويژه در ميان شيعيان، در برخي مراتب آن، بدون واسطه ميسّر نيستو باید طبق امر الهی توسل جست. “يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ” ﴿26﴾ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!
1.در اسلام بدون پيامبر و امام معصوم نميتوان به نهايت مطلوب انساني دست يافت .امام رضا(عليهالسلام) فرمود: من از شروط كلمه «لاالهَ الاالله» هستم كلام حضرت از يك واقعيت ارتباطي در نفس الامر حكايت می كند. به عبارت ديگر، اگر كسي «يا الله» را بدون توجه به معارف محمدي و علوي بگويد، آيا در مسير صحيح سير به سوي خداوند قرار دارد يا خير؟ در اينجا برای روشن شدن موضوع وانواع ارتباطاتی که انسان به خدا دارد به چند نكته اشاره ميكنيم :
ارتباط ذاتي: انسان با خدا ارتباط ذاتي دارد؛ به اين معنا كه در ذات خود به علت خود وابستگي تام دارد.یا بهتر بگویم فقر ذاتی دارد”يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّـهِ ۖ وَاللَّـهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ”(27) ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
2. آشنايي ذات انسان با خالق: انسان در اين آشنايي ذاتي و اعتراف به وجود و سلطنت، به واسطه نياز ندارد؛ يعني اگر پيامبر(صلي الله عليه و آله) و امام(عليهالسلام) هم نباشد، چنين ارتباط و شناخت ذاتي براي انسان وجود دارد.
3. رابطه از راه دور و مفهومي: در اين نوع رابطه هر چند انسان ميتواند بدون نياز به واسطه با خداي خود ارتباط برقرار كند، مثلا او را صدا بزند، ولي انتخاب مفاهيم، كه نمود باور انسان درباره خدا هستند، بايد از شناختي صحيح ناشي شوند، تا پيش برنده باشند. در قرآن، برخي باورهاي نادرستي كه نسبت به خدا در انسان وجود دارد، ذكر شده است: «انسان را وقتي خدا ميآزمايد و روزي او را تنگ ميگيرد، ميگويد: خدا مرا خوار گردانيد. فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿*﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿28﴾ امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام میکند و نعمت میبخشد (مغرور میشود و) میگوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است! و امّا هنگامی که برای امتحان، روزیش را بر او تنگ میگیرد (مأیوس میشود و) میگوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»
يا وقتي از حضرت علي(عليهالسلام) پرسيدند، توحيد چيست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «توحيد آن است كه خدا را توهم نكني؛ يعني او را به گونهاي خاص به ذهن نياوري و عدل آن است كه خدا را متهم نكني.» ظاهرا آدمي در وصف مفهومي خالق و كيفيت ارتباط خود با او دچار اشتباه ميشود. بنابراين، در دريافت اين مفاهيم و انطباق آنها بر خداوند به انساني نياز دارد كه در حدّ تام ظرفيت انسان، اين رابطه را بداند. هر چند در فهم برخي مفاهيم مانند «وجود خدا، قدرت، رازقيت» به طور عام، دچار مشكل نميشود و رابطهاي ناقص ميتواند با خدا برقرار كند. دعاي كميل را در نظر بگيريد: تمام شروع و پايان اين دعاي شريف يك رابطه مفهومي در قالب الفاظ با خدا ميباشد. اين رابطه در جاي خود، از نوعي رابطه متناسب با خدا حكايت ميكند. تمام دعاها از همين دست ميباشند كه تربيت شدگان آستان الهي در قالب آنها با خدا رابطه برقرار كردهاند و به ديگران نيز آموختهاند. اين نوع وساطت، كه از نوع واسطه در اثبات ميباشد، بيترديد در زندگي انسانها ضرورت دارد و بدون آن آدمي به سختي به اوصاف خداوند دست مييابد.
4. رابطه عملي و برنامهاي: يعني ارائه برنامه تربيت معنوي كه انسان را به كمال مقصود ميرساند. همچنين كمك به انسان در برخيشرايط به صورت تكويني تا آدمي همواره در مسيرمستقيم قرار گيرد. در اينجا نيز برنامه بايد ارسالي باشد. هر برنامه ديگري كه از عقل بشري سرچشمه گيرد، ممكن است انسان را به جاي برساند كه به جايي شكوفا شدن، به پژمردگي بگرايد. بنابراين، اين رابطه نيز از نوع رابطه در اثبات ميباشد.
5. وصول و رابطه واقعي: در وصول واقعي و ارتباط وجودي طبق قاعده و بيان روايات، اين رابطه واقعي و بدون واسطه ميباشد. هر چند ممكن است در تسهيل رابطه افرادي مانند پيامبر و اوصياي او كمك كنند و موانع را برطرف نمايند.
” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿29) ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
6. تدرّج در رابطه: رابطه اختياري انسان در آغاز با رابطه مفهومي و وصفي آغاز ميشود و در قالب يك برنامه همه جانبه و مؤثر در ابعاد وجودي انسان به پيش ميرود و در نهايت، به لقاء تام و درك حضوري و اختياري منجر ميشود. مراد از معنويت اسلامي مقصود رابطهاي كه در برخي شرايط اضطراري و بدون اختيار آن را درك ميكند، نيست.بنابرین معلوم می شود که انسان برای تکامل وجودی خود نیاز به توسل دارد،توسل به اهل بيت عصمت و طهارت كه انسان را در درگاه خداوند ، بزرگ و آبرومند مي سازد .
يكي ديگر از ويژگي هاي حيات معنوي استاد مطهري توسل بوده است . مردان بزرگ حتي براي كشف مجهولات و پي بردن به حل مشكلات علمي دست به توسل مي زنند تا در اثر كسب فيض از خاندان وحي ، گره از مشكل خويش بگشايند .” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ(30) ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.
استاد مطهري نه ننها به اهل بيت عشق مي ورزيد ، بلكه عشق خويش به ديگران را بر اين پايه استوار كرده بود . يكي از دوستان شهيد مطهري مي گويد به او عرض كردم چرا شما فوق العاده از علامه طباطبايي تجليل مي كنيد و تعبير « روحي فداه » جانم فدايش را در مورد ايشان به كار مي گيريد . استاد مطهري فرمود :« من فيلسوف و عارف بسيار ديده ام ، ولي احترام من از ايشان به خاطر اين است كه او عاشق و دلباخته اهل بيت است . علامه طباطبايي در ماه رمضان پياده به حرم مشرف مي شد و روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه (س) افطار مي كرد ، سپس به خانه مي رفت و غذا مي خورد . اين ويژگي علامه طباطبايي مرا به شدت شيفته ايشان نموده است . (31)
5- دعا
استاد مطهري با دعا و نيايش رابطه خاصي داشت و دعا در زندگي پر بار استاد مطهري از موقعيت ويژه اي برخوردار بود . از جمله او مقيد بود آخر روز جمعه دعا بخواند ، روزي كه در منزل يكي از دوستانش جلسه اي بود با متانت و بزرگي فرمود :« من اجازه مي خواهم مقداري دعا بخوانم ، چون ساعت آخر روز جمعه است ، اگر جاي خلوتي هست بروم قدري دعا بخوانم و همين كار را هم انجام داد » (32)
و زماني كه به استاد مطهري خبر دادند يكي از دوستانش را به ده سال زندان محكوم كرده اند ، استاد مطهري ناراحت شد و فرمود :« برايم قرآن و مفاتيح بياوريد و آنگاه با توجه و معنويت خاص شروع به خواندن دعاي توسل كرد . (33)
اگر انسان علاقمند به تربيت خود و فرزندانش به تربيت اسلامي هست و يا مي خواهد افرادي را تربيت بكند، واقعاً بايد به مسأله نيايش، دعا و عبادت اهميّت بدهد.(34)
ريشة همة آثار معنوي اخلاقي واجتماعي كه در عبادت است در يك چيز است: ياد حق وغير او را از ياد بردن. (35)
6- نماز
يكي از بخشهاي قطعي دين اسلام، فعاليت هميشگي به نام نماز ميباشد. “فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِكُمْ ۚ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا(36)
نماز برنامهاي معنوي است كه كاملا در ارتباط با خدا معنا پيدا ميكند، ابزاري معنوي است كه در آن تمام شرايط وجودي انسان لحاظ گرديده است.
استاد شهيد مطهري با تأسي از رهبران الهي ، مقيد به نماز اول وقت بود و هيچ كاري در موقع نماز براي ايشان به اندازه ي نماز به موقع اهميت نداشت . ايشان ديگران را نيز ، به ويژه در محيط هاي علمي و دانشگاهي ، تشويق به برگزاري نماز اول وقت مي كرد . استاد مطهري اهميت فوق العاده اي براي آداب نماز كه حضور قلب ، خشوع ، نشاط از جمله آن است ، قايل بود . همسر استاد در اين باره مي گويد :« استاد مطهري با لباس خانه نماز نمي خواند . حتي براي نماز صبح لباس مي پوشيد ، عمامه بر سر مي گذاشت و خودش را براي نماز آراسته و آماده مي كرد . اين حالت آمادگي قبل از نماز مسلماـ تأثير بسزايي دارد . (37)
مناجات و نمازهاي شب استاد مطهري حالت ويژه اي داشت . سروش نيمه شب او هنگام نماز شب اين بود : نخوابيد ، شيطان خوشحال مي شود . مقام معظم رهبري مي فرمايد :« اين مرد نيمه شب تهجد با آه و ناله داشت ، نماز شب مي خواند و گريه مي كرد ، به طوري كه صداي گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مي كرد … اتاق ايشان وضعيت خاصي داشت … يك « الله » بود كه با نئون سبز يا اين شب نماها نوشته شده بود و فقط در شب جلوه داشت و مشخص مي كرد كه استاد همان نيمه شب ها كه مشغول ذكر خدا هستند و ذهنشان هم به ياد خداست ، مي خواهد از همه حواس خود نيز استفاده كند . (38)
زیرا نماز نمونه اي است از رابطة خلق و خالق، زكات نمونه اي است از حسن روابط مسملمانان با يكديگر كه در اثر تعاطف و تراحم اسلامي از يكديگر حمايت مي كنند و به هم تعاون و كمك مي كنند.(39)
تو كه خدا را عبادت مي كني سر بر روي هر خاكي بگذاري نمازت درست است ولي اگر سر بر روي آن خاكي بگذاري كه تماس كوچكي، قرابت كوچكي، همسايگي كوچكي با شهيد دارد و بوي شهيد مي دهد اجر و ثواب تو صدبرابر مي شود.
امام فرمود: سجده كنيد بر تربت جدم حسين بن علي (ع)، كه آنوقت نمازي كه بر آن تربت مقدس سجده كرده ايد حجابهاي هفتگانه را پاره مي كند.(40)
نماز قطع نظر از هر چيزي طبيب سرخانه است. يعني اگر ورزش براي سلامتي مفيد است، اگر آب تصيفه شده براي هر خانه اي لازم است، اگر هواي پاك براي هركس لازم است، اگر غذاي سالم براي انسان لازم است، نماز هم براي سلامتي انسان لازم است.(41)
شما نمي دانيد اگر انسان در شبانه روز ساعتي از وقت خودش را اختصاص به راز و نياز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاك مي كند! عنصرهاي روحي موذي به وسيلة يك نماز از روح انسان بيرون مي رود.(42)
بپا داشتن نماز غير از خواندن نماز است بپاداشتن نماز يعني نماز را جوري بخوانيد كه حق نماز ادا بشود، نماز با حضور قلب، نماز با خشوع و خضوع، نماز با تفكر كه اين را مي گويند اقامه نماز.(43)
نماز چيست؟ تازه كردن ايمان. اين روحيه را از «الله اكبرش» گرفته است. وقتي كه در نماز چندين بار مي گويد: «الله اكبر» جواب همه را مي دهد؛ همة اينها هيچ است. وقتي چند صدهزار سرباز را در مقابل خود مي بيند، مي گويد: «لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم» ، «الله اكبر» خدا بزرگتر است، همه قدرتها به دست خداست.(44)
اگر پيغمبر فرمود: «الصلوه عمود الدين» يا فرمود: مثل اين دين و نماز در اين دين، مثل خيمه اي است كه سرپاست؛ خيمه چادر دارد، طناب دارد، ميخ دارد، عمود هم دارد، عمود اين خيمه نماز است؛ براي اين بودكه به آثار نماز آگاه بود، مي دانست نماز بزرگترين عامل مؤثر در روحيه افراد است.(45)
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (46﴾
قرآن به ما گفته است كه نماز، آن وقت نماز است كه اثرش هويدا باشد، اثر خود را نشان دهد. چطور نشان مي دهد؟ “اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ(47)
خصلت نماز درست، اين است كه انسان را از كارهاي زشت باز مي دارد. اگر ديدي نماز مي خواني و در عين حال معصيت مي كني، بدان كه نمازت نماز نيست. پس نمازت را درست كن.(48)
7- قرآن
شهيد مطهري عمر گرانمايه خويش را صرف ترويج و گسترش فرهنگ ناب و اصيل قرآن نمود و انس و الفت خاصي با قرآن داشت . ارتباط استاد مطهري با قرآن از چند جنبه قابل توجه است . جنبه اول عشق و علاقه شخص او نسبت به اين كتاب مقدس و انس خاص او به تلاوت و سيراب كردن روح تشنه اش از اقيانوس بي كران و زلال قرآن بود . جنبه ي دوم ، تلاش و فعاليت او براي تفسير اين كتاب مقدس بود و جنبه سوم ، مبارزه خستگي ناپذير او با برداشت ها غلط و انحرافي از قرآن توسط دشمنان و دوستان ناآگاه بود . (49)
مجتبي مطهري فرزند شهيد مي گويد : « پدرم قرآن را با آهنگ خوش مي خواند . هر شب بعد از نماز مغرب و عشأ يك يا چند سوره از قرآن را با صوتي خوش تلاوت مي كرد . (50)
استاد مطهري در نامه اي به يكي از فرزندانش مي نويسد : « … حتي الامكان از تلاوت روزي يك حزب قرآن كه فقط پنج دقيقه طول مي كشد ، مضايقه نكن و ثوابش را هديه روح مبارك حضرت رسول اكرم (ص) بنما كه موجب بركت عمر و موفقيّت است ان شأ الله . (51)
فرزند شهيد مي گويد : « استاد مطهري بارها مي گفت : من انس به قرآن و عبادت و ذكر و اخلاق اسلامي را از پدرم ياد گرفتم . (52)
بايد به مردم فهماند كه تعليمات اسلامي تجزيه ناپذير است، به منزلة اعضاء يك پيكره اند. نماز به جاي خود، حج به جاي خود، زكات به جاي خود، خمس به جاي خود، امربه معروف و نهي از منكر به جاي خود، هركدام بايد موقعشان شناخته بشود.(53)
8- زهد
اگر کسي بوئي از معنويت برده باشد ميداند که تا انسان از قيد هواپرستي آزاد نگردد و تا طفل جان از پستان طبيعت گرفته نشود و تا مسائل مادي از صورت هدف خارج نشود و به صورت وسيله در نيايد سرزمين دل براي رشد و نمو احساسات پاک و انديشههاي تابناک و عواطف ملکوتي آماده نميگردد اينست که ميگويند: زهد شرط اصلي معرفت افاضي است و پيوندي محکم و ناگسستني با آن دارد.
حقپرستي بمعني واقعي کلمه يعني شور محبت و خدمت حق را داشتن و با ياد او مأنوس بودن، و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دائم بودن، با خودپرستي و لذتگرايي و در اسارت زرق و برق ماديات بودن، به هيچ وجه سازگار نيست. نه تنها خدا پرستي مستلزم نوعي زهد است هر عشق و پرستشي خواه در مورد وطن يا مسلک و مرام، مستلزم نوعي زهد و بي اعتنائي نسبت به شؤون مادي است.
عشقها و پرستشها بر خلاف عملها و فلسفهها، چون سر و کارشان با دل و احساسات است رقيب نميپذيرند. لهذا هيچ مانعي ندارد که يک نفر عالم يا فيلسوف بنده درم و دينار باشد و به موقع خود فکر و انديشه را در مسائل فلسفي و منطقي و طبيعي و رياضي به کار اندازد. ولي امکان ندارد قلب چنين فردي کانون يک عشق آنهم عشق به يک معني از قبيل نوع انسان و يا مرام و مسلک بوده باشد تا چه رسد به اينکه بخواهد کانون عشق الهي باشد و از عشق الهي برافروخته گردد و محل سطوع اشراقات و الهامات خدائي گردد.
پس خانه دل را از تعلقات مادي خالي و فارغ نگهداشتن و بتهاي سيم و زر را از کعبه دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوي و رشد شخصيت واقعي انساني است.
خوشا به حال آنکس که فريضه پروردگار را انجام داد و بار سنگين درد را تحمل کرد، خواب را از چشم خويش بيرون راند و شب زندهداري کرد آنگاه که سپاه خواب هجوم آورد به فرش زمين قناعت کرد و دست خويش را بالش قرار داد؛ از کساني بود که خوف روز باز پسين چشمشان را بيخواب ساخته و در دلهاي شب پهلو از خوابگاه تهي ميکنند و به عبادت خداي خويش ميپردازند و زبانهاشان به ياد روز رستاخيزشان در حرکت است آنقدر استغفار ميکنند تا ابر گناه را برطرف سازند آري اينانند حزب خدا، همانا تنها آنها رستگارانند.
ذکر اين دو قسمت پشت سر يکديگر رابطه زهد و معنويت را کاملا روشن ميکند، خلاصه دو قسمت اينست از دو راه يکي را بايد انتخاب کرد يا خورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازي و نه نيازي، نه توجهي و نه اشکي و نه انسي و نه روشنائيي و گامي از حد حيوانيت فراتر نرفت و يا قدمي در وادي انسانيت و استفاده از مواهب خاص الهي که مخصوص دلهاي پاک و روحهاي تابناک است. در شماره بعد توضيحات بيشتري در اين باره خواهيم داد.(54)
9- همدردي و همدلي با ضعفاء محرومان، بيچارگان و افتادگان
شما دو سنت را در ميان همه ائمه مي بينيد كه به طور وضوح و روشن هويداست. يكي عبادت و خوف از خدا و خدا باوري است. سنت دومي كه در تمام اولاد علي (ع) [از ائمه معصومين] ديده مي شود همدردي و همدلي با ضعفاء محرومان، بيچارگان و افتادگان است.(55)
پی نوشتها:
1- (سوره حديد/3)
2- (سوره عصر)
3- (سوره فجر/27تا30)
4- ﴿سوره بقره/260﴾
5- (سيري در نهج البلاغه/ ص303)
6- ﴿سوره رعد/28﴾
7- (نهج البلاغه/ خطبه 222)
8- (گفتارهاي معنوي/ ص 79)
9- (ذاريات/56و55)
10- (سوره مومنون/115﴾
11- (حاصل عمر ، يازدهمين سالگرد شهيد مطهري ، ص 62-63)
12- (مطهر انديشه ها ، ج 1 ، ص 28)
13- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 292)
14- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 292)
15- ﴿سوره روم/30﴾
16- (فلسفه اخلاق/ ص 127)
17- ﴿سوره یوسف/53﴾
18- (امدادهاي غيبي/ ص 105)
19- (گفتارهاي معنوي/ ص92-83)
20- (گفتارهاي معنوي/ ص92-83)
21- (مجموعه آثار / 3/ (ولاها و ولايتها) / ص293»)
22- ﴿سوره عنکبوت/41﴾
23- (جهان بيني توحيدي ، ج 2 ، ص 83)
24- (سيماي استاد در آيينه نگاه ياران نوشته سيد حميد جاويد موسوي ، ص 95)
25- (تعليم و تربيت در اسلام / ص 197)
26- (سوره مائده /35)
27- ﴿سوره فاطر/15﴾
28- (سوره فجر/15)
29- (سوره ال عمران/200﴾
30- ﴿سوره بقره /153﴾
31- (پيام انقلاب ، ش 123)
32- (يادنامه اولين كنگره شهيد مطهري ، ص 49)
33- (جلوه هاي معلمي استاد مطهري ، ص 61)
34- (گفتارهاي معنوي/ ص76-74)
35- (سيري در نهج البلاغه/ ص303)
36- ﴿سوره نساء/103﴾
37- (طهارت روح ، نوشته حسين واعظي نژاد ، ص 381)
38- (مهدي عليقلي ، سجاده عشق ، ص 90)
39- (مجموعه آثار/ ج 3/ (ولاها و ولايتها)/ ص 264)
40- (ولاها و ولايتها/ ص 128-126»)
41- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 292)
42- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 292)
43- (تفسير هفت سوره از قرآن/ ص 92)
44- (انسان كامل/ ص 104)
45- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 72)
46- (سوره بقره /45)
47- ﴿سوره عنکبوت/45﴾
48- (انسان كامل/ ص107)
49- (روزنامه جمهوري اسلامي ، 9/2/76 ، ص 15)
50- (ويژه نامه استاد مطهري ، ص 41)
51- (جلوه هاي معلمي استاد مطهري ، ص 41)
52- (پيام انقلاب ، ش 31 ، 1360 ، ص 32)
53- (اسلام و مقتضيات زمان/ ص 73)
54- (نهج البلاغة خطبه 222)
55- (سيري در سيره ائمه اطهار (ع) / ص 183)