پیغمبر اسلام یک فرد به تمام معنا خودساخته بود. او زندگی را از صفر شروع کرد. پیش از ولادت پدر جوانش وفات یافت. شش ساله بود مادرش را نیز از دست داد. درهشت سالگی سرپرست و غمخوار خود عبدالمطلب جد بزرگوارش بدرود زندگانی گفت، و او به خانه عموی بزرگوارش ابوطالب آمد. در سن دوازده سالگی همراه عمویش ابوطالب به سفر تجاری شام رفت. در همان سن و سال چنان ممحبوبیت یافت که مردم مکه به وی لقب «امین» دادند.
محمد امین هرگز با مردم مکه و بزم های شبانه و عبش و نوشهای آنها میانه ای نداشت. از آنها کناره می گرفت و روی به خارج شهر می نهاد و در افکار عمیقی فرو می رفت. به پاس زحماتی که عمویش ابوطالب برای او متحمل شده بود، گوسفندان او را به چرا می برد، و در اطراف مکه چوپانی می نمود.
همیشه مشغول به خود بود، و از وضع موجود رنج می برد. رنج می برد که چرا مردان و زنان مکه آلوده اند، و اوقات گرانبهای خود را به میگساری و بی بند و باری می گذرانند؟ رنج می برد که تا کی اکثریت مردم مفلوک عرب باید در منجلاب زندگی مرگ آور غوطه ور باشند، و تا کی باید در این خواب طولانی به سر برند؟ هرچند او فردی از قریش بود، ولی از راه و رسم بت پرستی و مادیگری آنها سخت در عذاب بود. عذابی که پیوسته او را می آزرد.
به طور خلاصه آداب و رسوم خرافی که میان اعراب جاهلی و به خصوص مردم مکه و قریش معمول بود، چنان او را رنج می داد که سالی چند بار پناه به دامنه کوه حرا می برد، و در آنجا قله کوه به تنهائی می گذرانید، و به عبادت خداوند اشتغال داشت.
ازدواج با خدیجه
خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی بن کلاب بود که نسب وی با رسول خدا «ص» در قصی بن کلاب متحدمی شود، و عموما نوشته اند که وی قبل از ازدواج با رسول خدا «ص» دو شوهر کرده بود:
اول- ابی هاله هند بن زراره تمیمی-که خدیجه از او پسری پیدا کرد و نامش را همانند نام خودش «هند» گذارد، و از این «هند» روایاتی نیز در کتابهای حدیثی نقل شده، مانند روایات معروفی که درباره اوصاف رسول خدا «ص» و شمائل آنحضرت از وی نقل شده و اهل حدیث آنها را در کتابهای خود نقل کرده اندنظیر روایت صدوق «ره» در عیون الاخبار و معانی الاخبار و روایت مکارم الاخلاق، و غیره و حضرت مجتبی «ع» به این عنوان از وی حدیث نقل فرموده و می فرماید: «حدثنی خالی» … (1)
و گویند او مردی فصیح و سخنور بوده و بعثت رسول خدا «ص» و اسلام را درک کرده و جزء مهاجران در جنگ بدر و احد نیز شرکت داشته، و او کسی است که می گفت:
«انا اکرم الناس ابا و اما و اخا و اختا، ابی رسول الله صلی الله علیه و آله و اخی القاسم، و اختی فاطمه، و امی خدیجه…» (2)و گویند: وی در جنگ جمل در رکاب امیر مؤمنان بشهادت رسید.
و نیز گویند: او فرزندی نیز داشته که نام او نیز هند بوده و گفته اند او نیز در لشکریان مصعب بن زبیر بود و در جنگ اوبا مختار به قتل رسید… که او را هند بن هند می گفته اند، ولی بر طبق نقل قتاده نام خود ابی هاله «هند» بوده و هند بن هند همان فرزند خدیجه بوده نه فرزند فرزند او. (3)
و برخی گفته اند: خدیجه از ابی هاله پسر دیگری هم داشته بنام هاله که بهمین جهت او را ابی هاله گفته اند، ولی برخی دیگر هاله را فرزند خواهر خدیجه دانسته و چنین فرزندی برای خدیجه ذکر نکرده اند.
دوم- شوهر دوم خدیجه عتیق بن عائد مخزومی است که پس
[15]
از مرگ ابو هاله بهمسری وی درآمد و در برخی از تواریخ دختری بنام «هند» نیز از عتیق بن عائد برای خدیجه ذکر کرده اند، و گفته اند: وی مادر محمد بن صیفی مخزومی است که ازرسول خدا «ص» حدیث نقل کرده و به فرزندان او «بنی طاهره» می گفتند. (4)
و کمالات (5)دیگری که داشت خواستگاران زیادی پیدا کرد چنانچه در برخی از روایات آمده که عقبة بن ابی معیطو صلت بن ابی اهاب و ابو جهل و ابو سفیان از او خواستگاری کرده و او همه را رد کرد(6)ولی از آنجا که خدای تعالی افتخار همسری رسول خدا «ص» و خدمات بعدی او را به اسلام و رهبر گرانقدر آن
برای وی مقدر کرده بود بهمسری آنحضرت درآمد، و اما انگیزه این ازدواج چه بوده و داستان از کجا شروع شده، در روایات مختلف ذکر شده که ذیلا می خوانید:
1- بحار الانوار ج 16 ص 148-155. و سیره ابن هشام (پاورقی) جلد 1 ص 118
2- بحار الانوار ج 16 ص 148-155. و سیره ابن هشام (پاورقی) جلد 1صفحه 187.
3- بحار الانوار ج 16 ص 10.
4- این را هم بد نیست بدانید که در این ترتیب دو شوهر که ذکر شد نیز اختلاف است و آنچه نقل شد طبق گفته مشهور است، ولی برخی گفته اند نخست به ازدواج عتیق بن عائد مخزومی درآمد و پس از او همسر ابی هاله هند بن زراره گردید، چنانچه در کتاب فقه السیره (ص 69) و کشف الغمه اربلی (بحار الانوار ج 16 ص 10) نقل شده است.
5- چنانچه از روایات و تواریخ بدست می آید خدیجه این ثروت بسیار را از ارث پدرو دو شوهر و تجارتهای بسیاری که برای او می کردند بدست آورده بود، و در مقدار آن رقمهای مبالغه آمیزی در تواریخ دیده می شود که سند متقن و صحیحی برای آن رقمهادر دست نیست .
6- بحار الانوار ج 16 ص 22.
فرزندان پیغمبر (ص)
مشهور این است که پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله) از حضرت خدیجه کبری دارای دو پسر و چهار دختربوده است. پسران نخست قاسم بود که به نام او پیغمبر را «ابوالقاسم» می گفتند. پسر دوم موسوم به عبدالله بوده
که چون بعد از بعثت متولد شد او را طیب و طاهر نامیدند. برخی از مورخان خاصه و عامه، طیب و طاهر را به تربیب لقب قاسم و عبدالله دانسته اند، و بعضی هم گفته اند هر دو نام پسر سوم پیغمبر بوده، و عده دیگر اسامی پسر سوم و چهارم رسول خدا دانسته اند. می دانیم که پیغمبر در مدینه از «ماریه» همسر مصری خود صاحب پسری دیگر به نام ابراهیم شد که در 18 ماهگی درگذشت.
دختران هم زینب، رقیه، ام کلثوم، و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بودند. در بعضی از روایات شیعه و سنی زینب ام کلثوم و رقیه را از همسران قبلی خدیجه دانسته اند، و بنا بر نقلی که خواهرزادگان خدیجه بوده اند.
ابن شهر اشوب ازکتابهای «الانوار» و «البدع» نقل می کند که رقیه و زینب دختران «هاله» خواهر خدیجه بودند.1)
در هر صورت قاسم و سایر دختران منسوب به پیغمبر پیش از بعثت متولد شدند، و فقط فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بنابر مشهور مولود اسلام و یادگار دوران بعد از نبوت پیغمبر است.
(1)-مناقب آل ابیطالب ج 1 ص 159