در مقابل اسلام به عنوان یک آیین سازنده به این مطلب توجه کرده است وبا معرفی زنان نمونه وبرتر پیروان خود را از هرگونه هم سویی با الگوهای کاذب بر حذر داشته است.
بر همین اساس ما نیز به عنوان پیروان دین اسلام به دنبال معرفی ویژگیهای خاص و معنوی بانویی بر آمدیم که نخستین زن مسلمان و نخستین همسر پیامبر (صلوات الله علیه واله) است.
ایشان مظهر کمالات انسانی، ایثار وقارت، مادری آزموده و فضیلت پرور یعنی مادر زهرای اطهر (علیها سلام)، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) میباشند.
امیدواریم در این مختصر در حد توان برخی از ویژگیهای معنوی آن بانوی علمی را ترسیم کرده باشیم.
الف- پيشتازترين بانو در گرايش به حق و عدالت.
حضرت خديجه (سلام الله عليها) پيشتازترين زن در تاريخ اسلام، در گرايش به حق و عدالت است، و اين پيشتازي در اسلام، پيشگامي در ايمان، در نماز و نيايش با خداي يكتا و برپايي فرهنگ و منش مترقي، و سبقت در دست بيعت دادن با پيامبر، از ویژگیهای معنوي درخشان او به شمار میرود.
به ويژه كه در آن شرايط تيره و تار جاهليت، مخصوصاً در مورد زنان و دختران، كه بيشتر قرباني تاريك انديش ها و تعصبهای كوركورانه و خرافه سازي میشدند.
خديجه (سلام الله عليها) هم به خاطر موقعيت اجتماعي و اقتصادي و مدیریتش، به طور طبیعی میبایست در اردوگاه مخالفان نهضت تو حیدگریان محمد صلی الله علیه و آله قرار بگيرد، نه در اردوگاه نوانديشان و رو آورندگان و ايمان آورندگان به آموزههای ستم ستيز وحي و رسالت، تا چه رسد كه از پيشتازان و پيشگامان اسلام و ايمان و آزادگي گردد و بر جایگاه پرفراز چهرههای برجسته قرار بگيرد.
به تعدادي از روايات در این موارد میپردازیم:
1- پيشتازي در اسلام:
از پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله آوردهاند كه خديجه (سلام الله عليها) به دخترش فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «ثُمَّ تَسْتَقْبِلُكَ اُمُّكِ خَديجَةُ (سلام الله عليها) اَوَّلُ المُؤمناتِ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ (1)……»؛ «سپس به پيشواز تو میآیند مادر ارجمندت خديجه (سلام الله عليها)، آن بانويي كه نخستين ايمان آورندهی به خدا و به رسولش بود.».
و همچنين برخي از حديث نگاران آوردهاند كه؛ پيامبر صلی الله علیه و آله در چهلمين روز از زندگیشان بود، روزي در غار «حراء» در حال نيايش با خدا و راز و نياز با او، فرشتهی وحي بر آن حضرت فرود آمد، و در حالي كه دو یار همراه او، علي علیهالسلام و خديجه (سلام الله عليها) در چند قدمي آن بزرگوار بودند، مژدهی پيام رساني و رسالت را به او داد، و اين آيات را به قلب محمد صلی الله علیه و آله خواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق»(2)؛ «به نام خداوند بخشایندهی مهربان. (هانی محمد!) قرآن را به نام پروردگارت كه خداي آفرینندهی عالم است قرائت كن. آن خدايي كه آدمي را از خون بسته آفريد… ».
پيامبر صلی الله علیه و آله بعد از آنكه آيات الهي به رایشان نازل شد، به پيش خديجه (سلام الله عليها) آمدند، اما در راه خود به سمت خانه، سنگها و شنها و گياهان و درختان را میدیدند كه در برابر او سرت عظیم فرود آورده بودند و بر او سلام كردند.
هنگامي كه وارد خانه شدند، از خديجه (سلام الله عليها) خواستند و گفتند: «زَمِّلونِي وَ دَثِّروني»؛ (3) «مرا بپوشانيد و جامهام را به رويم بكشيد تا اندكي آرامش پيدا كنم.».
خديجه (سلام الله عليها) هنگام استقبال از پیامبر صلی الله علیه و آله در سيماي ملكوتيشان درخشندگي و معنويت خاصي ديد، و از پيامبر پرسيدند؟ «وَماهذَا النّور»؛ «اين نور چيست!؟».
پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «هذَا نُورُ النُّبُوَّةِ قُولِي لااِلهَ الاّ اللهِ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَ»؛ (4) «خديجه! اين روشنايي، فروغ تابناك رسالت است، پس اينك با تمام وجود بگو خدايي جز خداي يكتا نيست و محمد صلی الله علیه و آله پيامبر خداست.».
اين جا بود كه حضرت خديجه (سلام الله عليها)، احساس ویژهای در دلش كرد و گفت: من از زمانهای گذشته در انتظار چنين روزي بودم و در این مورد مطالعه و فكر کردهام، پس با همهی وجود به يكتايي خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله ايمان آورد: «آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ رَضيتُ وَ سَلَّمْتُ»؛ (5) «اي پیامبر خدا! من به آنچه خدا فرو فرستاده، ايمان آوردم و دين و آيين او را تصديق نمودم و به گرايش به اين راه و رسم خشنود گردیدهام و در برابر فرمان خدا فرمان بردارم.».
– و اما گفتههای تاريخي در مورد پيشتازي خديجه (سلام الله عليها) در اسلام زياد است، نمونهای از آنها: «اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسول الله صلی الله علیه و آله مِنَ الرِّجال عَلِيُّ علیه السلام وَ مِنَ النِّساء خَديجَه (سلام الله عليها)»؛ (6) «اولين كسي كه ايمان آورد به رسول خدا صلی الله علیه و آله از مردان علي علیه السلام بود از زنان خديجه (سلام الله عليها).».
2- پيشتازي در ايمان:
به عقیدهی عدهای، دو واژهی اسلام و ايمان، داراي يك معنا و مفهوم است، اما از ديدگاه عدهای ديگر با هم تفاوت دارند، چرا که اسلام به مفهوم پذيرش و اقرار به زبان است، اما ايمان، به باور عميق قلبي گفته میشود.
اسلام عبارت است از اعلام قانون گرايي و فرمان برداری از حق و پذيرش ره آورد وحي و رسالت است. بر همين اساس است كه امنيت انسان تضمين میشود، اما اگر اين اعلام، همراه با باور و عقیدهی قلبي باشد، از آن به ايمان تعبير میشود و به دارندهی آن، مسلمان و با ايمان میگویند.
اما كساني كه تنها با زبان اسلام آوردهاند و به خاطر امتياز و فرصتها و شرايط اطراف و دفع خطر و هزينه، به اين راه آمدهاند، اینها از دایرهی ايمان بيرون هستند، هرچند به ظاهر مسلمان باشند.
اين تفاوتها و نوشتهها برگرفته از آیهی شریفهی قرآن است، كه میفرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ (7) «اعراب بني اسد و غيره كه بر تو منت گذارده و گفتند ما ايمان آورديم به آنها بگو شما كه (ايمانتان) به قلب وارد نشده به حقيقت هنوز ايمان نیاوردهاید لكن بگویید ما اسلام آورديم و اگر خدا و رسول وي را اطاعت كنيد او از (اجر) اعمال شما هيچ نخواهد كاست و از گناه گذشتهی شما میگذرد كه خدا بسيار آموزنده و مهربان است.».
از پيامبر صلی الله علیه و آله آوردهاند كه در تفاوت اسلام و ايمان فرمود: «اَلاِسْلامُ عَلانيَةٌ، وَالاِيمانُ فِي الْقَلبِ»؛ (8) «اسلام آشكار است و به وسیلهی زبان هويدا میشود، اما ايمان باور عميق قلبي است».
آن گاه با دست به سینهی خود اشاره كرد و فرمود: «المُسْلِمُ مَنْ سَلُمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ يَدْهِ …»؛ (9) «مسلمان آن كسي است كه ديگران از دست و زبان او امنيت داشته باشند، و او قدرت و امكانات و مقررات خدا و حقوق مردم را پايمال نكند.».
بله، ايمان فراتر از اسلام است و علاوه بر اقرار آگاهانه و آزادانه به اصول و فروع دين و معارف و مقررات خدا، زندگي فردي و اجتماعي و حتي ازدواج خود را بر اساس انديشه و باور منش مورد نظر قرآن و آوردنده ي قرآن تنظيم میکند و رابطهاش و رفتارش هم با خدا، خويشتن، پدیدههای متنوع طبيعي و همنوعان بر اساس عدل و داد میشود و اين میشود يك زندگي و ازدواج معنوي و برتر كه لياقت الگو شدن را دارد.
از ویژگیهای معنوي خديجه (سلام الله عليها) اين است كه نه تنها توحيد گرا و ايمان آورندهی واقعي به خدا و پيامبر و باور کنندهی پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ بود و در کل بانوي ايمان و باور بود بلكه در اين مسير از همهی زنان نوانديش و كمال طلب جلوتر بود، و در ایمان واقعي به خدا و پيامبر، پيشگام تر ین و پيشتازترين زنان شد.
اين ويژگي، خديجه (سلام الله عليها)، در بسياري از روايات بيان شده كه ما به ذکر دو موردكفايت میکنیم: – پيامبر صلی الله علیه و آله، بارها در برابر ادعاي دروغين برخي از زنان خود، در تجليل از خديجه (سلام الله عليها) فرمود: «ما اَبْدَلَنِيَ اللهُ خيراً مِنْها لَقَدْ آمَنَتْ بِي حِينَ كَفَرَ النّاسُ وَ صَدَّقَتْنِي حِينَ كَذَّبَنِي النّاسُ… »؛ (10) «خداوند هرگز همسر و همراه و مشاوري بهتر از او (خديجه) به من ارزاني نداشت، چرا که در آن شرايط بحراني كه مردم به دعوت توحيدي من كفر میورزیدند، او با شهامت و درايت به راه و رسم آسماني من ايمان آورد، و آنگاه كه آنان من را در رسالتم، دروغگو میدانستند، او با اخلاص و درستي و راستي من را در دعوتم گواهي داد و… ».
در تاريخ همچنين آمده است: «وَجاءَتِ النُّبُوَّةَ فَأسْلَمَتْ فَهِيَ اَوَّلُ إمْرَأةٍ آمَنَتْ بِهِ …»؛ (11) «چون امر نبوت ظاهر شد، خديجه (سلام الله عليها) با اسلام رو آورد، او نخستين بانويي است كه به ايمان آورد… ».
يكي از حقايق دقيق تاريخي و روايي اين است كه؛
خديجه (سلام الله عليها) نخستين بانويي است كه به پيامبر و پيام آسماني او ايمان آورد، و اين ويژگي معنوي او به طوري مشهور و معروف است كه در میان تاريخ نگاران و محدثان و دانشمندان نظر مخالفي ندارد.
3- پيشتازي در نماز:
نماز و نيايش به معناي واقعي آن، اگر در زندگی فردي، خانواده، جامعه و حكومت، مخصوصاً در زندگي زناشويي، از جايگاه معتبر و خالصانه و درستي برخوردار باشد، به عنوان مراسمي تشريفاتي و يا سوداگرانه به آن نگاه نشود، هم نشانهی رابطهی دوستانهی آن نمازگزاران با خداست و هم دليل بر ویژگیهای معنويتي و حق طلبي و قانون مداري و بشر دوستي آنهاست و هم اثر فوقالعاده سازنده در بينش و منش و عملكرد و زندگي و در ادامه نسلهای آنها دارد.
چرا که اين برنامهی شبانه روزي در فرهنگ قرآن و روايات ما، در حقیقت روح عبادت، جان پرستش، بارزترين نوع بندگي و خلوص، پرواز روح و جان شیفتهی حق، معراج انسان در فضاي بي كران معنويت، كليد بهشت، اوج گرفتن به قرب پروردگار، مهمترین سفارش پيامبر صلی الله علیه و آله و… میباشد.
نمونهی بارز سفارش به نماز در آيات الهي، از اين قرار است: «… وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛ (12) «و نماز را (كه بزرگ عبادت خدا است) بسته بجاي آر كه همانا نماز است كه اهل نماز را از هر کار زشت و منكر باز میدارد و همانا ذكر خدا بزرگتر است و خدا به هرچه كنيد آگاه است.».
از پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله در اين مورد آوردهاند كه: «لاصَلوةَ لِمَنْ لَمْ يُطِعِ الصَّلوةَ وَطاعَةُ الصَّلوةِ أنْ يَنْتَهِىَ عَنِ الَفَحْشاءِ وَالمُنِكرُ»؛ (13) «كسي كه فرمان برداری از نماز نكند، نماز او در حقیقت نماز درست و خداپسندانهای نيست، و فرمان برداری از نماز نيز آن است كه نمازگزار از زشتي و گناه دوري گزيند.».
به عبارتي ديگر پيام اين روايت را میتوان اینطور گفت كه:
نمازي انسان را از گناه و زشتي دور میسازد، كه نماز واقعي باشد يعني نمازي باشد كه به آن دل دهيم و پيام انسان ساز آن را بشنويم و در كنارش كارهايي را انجام دهيم كه ما را به خدا نزديك كند. نه اينكه نمازگزار از گناه و زشتي و پايمال ساختن امنيت و آزادي مردم دوري نكند و يا اينكه حتي در نماز تازه گمشدههایمان را پيدا كنيم، تنها وقتي نماز اثربخش است كه از نافرماني خدا توبهی واقعي كنيم و خود را از اسارت هواها و وسوسههای شيطاني دور كنيم، همان طور که خديجه (سلام الله عليها) اینگونه برتر و والاتر بودند و نه تنها نماز و نيايش واقعي داشتند بلكه در انجام آن پيشتاز بودند، از جمله برخي روايات در زمینهی پيشتازي خديجه (سلام الله عليها) در نماز؛
– پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه و آله پيش از دعوت اسلام و دعوت به ايمان، بارها فرشتهی وحي را ديده بود و نماز و نيايش را آموخته بود، و مدتها بود كه به طور پنهاني خدا را پرستش میکرد و نماز میخواند، روزي در حال نماز خواندن بود كه علي علیه السلام آمد و آن حضرت را در حال نماز خواندن ديد، او پیامبر را در حال دعا و نيايش ديده بود ولي در حال نماز خواندن نديده بود، پس پرسيد:
«ياابالقاسم، ماهذا!؟»؛ «اي پيامبر، اين چه عبادتي است!؟».
«قالَ: هذِهِ الصَّلواةُ اللَّتي اَمَرَاللهُ بِها… فَدَعاهُ اِلي الإسلامِ فَاَسْلَمَ وَصَلّي مَعَهُ وَ اَسْلَمَتْ خَديجَة…»(14)
پيامبر فرمود: «اين نماز است كه خدا من را به انجام آن فرمان داده است… پس پيامبر صلی الله علیه و آله، علي علیه السلام را به اسلام دعوت كرد، و او اسلام آورد و با پيامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و خديجه (سلام الله عليها) نيز اسلام آورد و از آن روز به بعد هنگامي كه پيامبر صلی الله علیه و آله به نماز میایستاد، علي علیه السلام و خديجه (سلام الله عليها) نيز با آن حضرت نماز میخواندند.».
روزي جناب ابوطالب به همراه پسرش جعفر از جايي میگذشت كه ديدند، پيامبر صلی الله علیه و آله در جلو در حال نماز خواندن هستند و علي علیه السلام در سمت راست و خديجه (سلام الله عليها) پشت سر او، به آن حضرت اقتدا كرده و نماز میخواندند، ابوطالب پس از تحقيق و فهميدن، به پسرش جعفر فرمود: «صَلِّ جَناحَ اِبْنِ عَمِّك.»؛ (15) «در كنار عموزاده گران قدرت محمد صلی الله علیه و آله قرار بگير و با او نماز بخوان.».
جعفر با شنيدن حرف پدرش جلو رفت و اسلام آورد، و نماز خواند، در اين حال ابوطالب شاد شد و سرودههایی را خواند.
عبدالله بن مسعود آورده است:
اولين چيزي كه از اسلام و پیامبر گرامی ديدم و با شگفتي و شور و شوق ياد گرفتم، نماز و نيايش بود، روزي من به همراه گروهي از بستگانم و افراد قبیلهام به مكه رفته بوديم، پس از زيارت كعبه به رسم آن روز براي خريد، پيش عباس عموي پيامبر رفتم با او در حال گفتگو بوديم ديديم مردي بزرگ وارد مسجدالحرام شد، در حالي كه طرف راست او نوجواني پرشكوه و پشت سرش بانويي باوقار بود، آنان تا نزديك «حجر الا سود» رفتند، سپس آن مرد بزرگوار با نهايت ادب دستي بر آن سنگ كشيد و آن دو. همراهش هم، همين كار را تكرار كردند، بعد از آن هر سه نفر به طواف خانهی خدا پرداخته و هفت بار طواف كردند، پس از طواف كنار «حجر اسماعيل» آمدند و به نماز جماعت ايستادند، من كه تا آن روز چنين نماز و نيايشي نديده بودم، در فكر رفتم و به عباس گفتم: «اين چه ديني و آييني است!؟ انگار دين تازهای در مكه ظاهر شده و ما بي خبريم!؟».
عباس گفت: «بله، دين تازهای است! محمد صلی الله علیه و آله فرزند عبدالله و برادرزاده ي ارجمند من است و آن نوجوان هم علي علیه-السلام برادرزادهی ديگرم، پسر ابوطالب است و آن زن نيز خديجه (سلام الله عليها) بانوي خردمند و كمال جوي حجاز و همسر محمد صلی الله علیه و آله است. محمد صلی الله علیه و آله از جانب خدا پيام آورده است كه : «پروردگار او همان پديد آورنده و تدبيرگر جهان و انسان است و از سوي او برنامه اي براي رستگاري و نجات مردم آورده.».
پرسيدم:آيا مردم هم به دين و آيين او آمده اند!؟
جواب داد: «واللهِ ماعَلَي الارضِ كُلِّها اَحَدٌيَدينُ بِهذَا الدّين اِلاّ هوُلاءِ الثَّلاثهَ»؛ (16) «به خدا سوگند، كه به كران تا كران اين زمين پهناور، جز اين سه تن و انسان توحيدگرا، كس ديگري را بر اين دين نمي شناسم.».
پينوشتها:
1- سيلاوي، الانوارالساطعه من الغراءالطاهره خديجة بنت خويلد، ص 354؛ محمدباقرمجلسي، بحارالانوار، ج 8، ص 53.
2- سوره علق (96)، آيات 1 تا 2.
3- ذهبي، تاريخ اسلام، ج 1، ص 118؛ عمربن كثير قرشي، البداية و النهاية، ج 3، ص 3؛ عزالدين ابن اثير، اسدالغابه، ج 6، ص 82؛ احمدبن علي. مقريزي، امتاع الاسماع، ج 1، ص 31؛ محمدبن يوسف صالحي شامي، سبل الهدي و الرشاد في سيرة خيرالعباد، ص 15؛ علي بن يوسف حلي، العدد. القويه، ص 340؛ زين الدين محمدبن علي ابن شهر آشوب، مناقب ال ابيطالب، ج 1، ص 44؛ عبدالحسين شرف الدين، النص و الاجتهاد، ص 421.
4- علي بن يوسف حلي، همان، ص 237؛ زين الدين محمدبن علي ابن شهر آشوب، همان، ج 1، ص 48.
5- محمدباقرمجلسي، بحارالانوار، ج 18، ص 232.
6- محمدبن حسن طوسي، امالي طوسي، ص 259.
7- سوره حجرات (49)، آيه 14.
8- جلال الدين سيوطي، تفسيردرالمنثور، ج 6، ص 100؛ محسن فيض كاشاني، تفسير صافي، ج 5، ص 56؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج 9، ص 208.
9- محسن فيض كاشاني، همان، ج 5، ص 56؛ محمدرضا قمي مشهدي، تفسيركنزالدقائق و بحرالقرائب، ج 10، ص 387؛ ابن منظورمحمدبن مكرم، لسان العرب، ج 12، ص 293.
10- محمدبن نعمان مفيد، الافصاح في امامة اميرالمؤمنين، ص 217؛ علي بن يوسف حلي، شرح منهاج الكرامه في معرفة الامام، ص 445؛ ناصر. مكارم شيرازي، الأمثل في تفسيركتاب الله منزل، ج 13، ص 245، به نقل از استيعاب و صحيح بخاري طبق نقل المراجعات، رساله 72، ص 229.
11- عبدالرحمان بن علي بن محمد ابوالفرج، صفوة الصفوة، ج 2، ش 125، ص7.
12- سوره عنكبوت (29)، آيه 45.
13- محمدباقرمجلسي، همان، ج 79، باب 1، ص 198.
14- همان، ج 18، ص 184؛ علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، ج 1، ص 187.
15- فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري باعلام الهدي، ص 36.
16- ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 226؛ نورالله شوشتري، احقاق الحق و اذهاق الباطل، ج 7، ص 557، ج 17، صص 415 و 416، ج 22، صص 592 تا 600، ج 30، ص 662؛ فضل بن حسن طبرسي، همان، ص 25؛ عبدالحسين احمدالأمني نجفي، الغدير في كتاب والسنة و الادب، ج 3، صص 227 و 327؛ محمدعبده يماني، الانوار في مولدالنبي، ص 198؛ محمدالحسون، همان، صص 319 و 320؛ ابوالفتح كراجكي، كنزالفوائد، ج 1، ص 211؛ علي بن عيسي اربلي، همان، ج 1، ص 513؛ عزالدين ابن اثير، همان، ج 3، ص 226؛ محمدبن جديد طبري، تاريخ طبري، ج 2، ص 21؛ ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج 2، ص 459؛ مؤسسه ال البيت، مجله ي تراثنا، ج 21، ص 200؛ محمد حياة الانصاري، المثاني، ص252.
ب- بيعت با پيامبر:
حضرت خديجه (سلام الله عليها)، نه تنها پيشتازترين زن در گرايش به اسلام و ايمان و نماز و پرستش خدا بود، بلكه نخستين بانويي است كه دست بيعت به پيامبر داد، و قهرمانانه پيمان بست كه از حق حيات، حق آزادي، حق برابري و حق دفاع و ساير حقوق طبيعي و انساني پيامبر صلی الله علیه و آله در برابر فشار تاريك انديشي و تعصب انگيزي، با همهی وجود و امكانات خود دفاع كند، و در اين پيمان وفادار ماند و یکدیگر ویژگیهای معنوي او به شمار رفت.
با دقت در سیرهای حضرت خديجه (كه پارهای از آنها قبلاً اشاره شده)، دليل اين پيشتازي و پيشگامي خديجه (سلام الله عليها) در تمام اين موارد را میتوان اینطور بيان كرد؛
1- او از مدتها پيش، با اديان اسماني آشنا شده بود، و در مورد آنها فكر و مطالعه كرده بود، و در پرتو اين شناخت ها كه از بشارتهای موسي و مسيح در مورد پيامبر اسلام بود، خيلي راحتتر آگاه شد و تصميم گرفت.
2- او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمويش «ورقه» بود، كه از عالمان بزرگ مذهب مسيح بود، و.
مفاهيم و مقررات و معارف مذاهب پيشين را به خديجه ياد داده بود، و در راه زندگي، همواره مشاور خيرخواه و دلسوز بود.
3- راز ديگر پيشتازي او به اسلام و ايمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و شهرت آن حضرت به راستي و درستي و امانت داری و پاكي و پروا و… در سراسر حجاز بود، و از سوي ديگر او محمد صلی الله علیه و آله را برترين انسانهای روزگار خود میدانست و اين او را به هدفش نزدیکتر میکرد.
4- امتياز ديگر اسلام و ايمان و بيعت او با پيامبر اين بود كه بسيار خالصانه و سرشار از اطمينان قلب و يقين خالص بود. دليل اين بيان گواهي پيامبر به ايمان عميق و استوار و دليل ديگر اين بود كه او ثروت فراوان آبرو و اعتبار بسيار و آسايش و امنيت خود را پاي دين خدا ريخت، و اين همه فداكاري جز در پرتو اخلاص و يقين بالا نيست.
5- امتياز ديگرش اين بود كه اسلام و اسلام گرايي او نه احساسي بود و نه دنباله روانه، نه بر اساس مُد و پيروي از جريان محافظه كار و رايج جامعه و تاريخ بود و نه موسمي و فصلي و زودگذر؛ بلكه بر اساس آگاهي و شناخت و خردمندي و خردورزي و اخلاص و كمال طلبي بود.
بر همين اساس بود كه خديجه (سلام الله عليها) دوشادوش اميرالمؤمنين و همفكر و همرزم و هم انديش با او، اسلام آورد، به پرفرازترين مراحل ايمان اوج گرفت و در پیمانش راه كمال و جمال، پس از علي علیه السلام دست بيعت به پيامبر داد.
در این مورد آوردهاند كه؛ هنگامي كه علي علیه السلام و خديجه (سلام الله عليها) اسلام آوردهاند و نمار خواندند، روزي پيامبر صلی الله علیه و آله آن دو را صدا زد و فرمود: «انّ اِلاسلام شُروطاً وَعَهداً وَمواثيق… »؛ (17) «شما براي تقرب به درگاه خدا اسلام آوردهاید و در برابر برنامهی آسمان تسليم شدهاید، اين اسلام داراي شروط و عهد و پيمان است حالا اگر در اسلام و ايمان خود استوار هستند بايد با خدا و پيامبرش بيعت كنيد تا به سلامت و رستگاري برسيد.».
سپس علي علیه السلام و خديجه (سلام الله عليها) با خدا و پيامبر صلی الله علیه و آله و دين او، براي فداكاري و ايثار تا پای جان بيعت نمودند.
– در روايت ديگري آمده است كه: پس از اسلام و ايمان و نمازخواندن علي علیه السلام و خديجه (سلام الله عليها) روزي پيامبر گرامي آن دو را صدا زد و گفت:
اين فرشتهی وحي است كه نزد من آمده و میگوید: اسلام و باور آن داراي شرايط و پیمانهایی است، سپس در مورد يكتايي خدا، صفات كمال و جمال او، رسالت پيامبر، فرود وحي و پيام آسماني، ايمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و كيفر آن دنيا و ديگر اصول و فروع اسلام، صحبت كرد و از آن دو پرسيد:
آيا به همه ي آنچه براي شما گفتم، گواهي مي دهيد؟
ابتدا امام علي علیه السلام و سپس خديجه (سلام الله عليها) اقرار و اعلام كردند كه باور عميق دارند و سپس: «فَوَضَعَ كَفَّ فِي كِّفِهِ… »(18)
پيامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارك را باز كردند و دست علي علیه السلام را درميان دست خود گذاشتند و فرمود: «علي جان! با من در مورد شرايط و مقررات اسلام بيعت كن كه از من و آرمان من، همانگونه دفاع كني كه از خود دفاع كني.».
اميرالمؤمنين غرق در شور و جذبه بود كه با چشماني اشك آلود گفت: «پدر و مادرم فدايت! به خواست خدا، همان گونه كه فرمودي با تو دست بيعت میدهم.».
سپس پيامبر صلی الله علیه و آله رو به خديجه (سلام الله عليها) كرد و از او خواست تا دستش را روي دست پيامبر صلی الله علیه و آله قرار دهد و همان طور بيعت كند و او نيز با پيامبر صلی الله علیه و آله بيعت كرد.
ج- همراهي با امام علي (علیه السلام).
از ديگر امتيازهاي معنوي حضرت خديجه (سلام الله عليها)، مهر و لطف بي پايانش به علي علیه السلام، توفيق شركت جدي در نگهداري، پرستاري و تربيت آن حضرت، سعادت همراهي و همگرايي و همفكري با او در دفاع از حق و پيامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام هم بيعت با علي علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان و جانشين راستين پيامبر به اشارهی خود آن حضرت است.
وجود اين ویژگیها و در واقع ولايت مداري اين بانو، از ديگر ویژگیهای معنوي او بود که زندگي.
و ازدواج آن را معنویتر و ماندگارتر میکرد:
1- مربي و مدافع علي علیه السلام در كودكي:
از شگفتیهای روزگار در زندگي پيامبر صلی الله علیه و آله اين بود كه در سالهای اوليه زندگیشان، پدر و مادر خود را از دست دادند به همين خاطر به منزل عمويش جناب «ابوطالب» و همسر وفادارش «فاطمه» دختر «اسد» آمدند و اين زن و مرد نگهداري و مراقبت و تربيت آن كودك نمونه را به عهده گرفتند و در این راه پرافتخار و پرفراز و نشيب از ايثار و فداكاري و محبت و عاطفه كم نگذاشتند، و بالاخره آن كودك در سن حدود بيست و پنج سالگي با خديجه (سلام الله عليها) ازدواج كرد كه در آن زمانها بود كه كودكي در خانهی خدا، از پدر و مادر برگزیدهای به نام علي علیه السلام به دنيا آمد، ولادت امام علي علیه السلام همزمان با سالهای اول زندگي پيامبر صلی الله علیه و آله و خديجه (سلام الله عليها) مصادف بود و خواست خدا بود كه اين بار، اين كودك متولد شده در كانون خانوادهای كه برترين كانون كمال و معنويت و فرهنگ و دانش بود بزرگ شود.
چرا كه پيامبر صلی الله علیه و آله با تدبيري حكيمانه پس از مشورت با عموي بزرگوارش ابوطالب و همسر او، كودك ارجمند آنها را به خانهی خود بردند؛ و ادارهی زندگي و تغذيه جسمي و فكري و عاطفي و اخلاقي او را به همراه همسر خود، خديجه (سلام الله عليها) به عهده گرفتند.
در این مورد آوردهاند: «ثُمَّ اِنَّهُ كانَ اَبوطالبٍ وَفاطِمَة بِنْت اَسَدْ رَبَّيا النَّبِيَِ صلی الله علیه و آله وَرَبَيَّ النَّبِيُّ وَ خَديجَةُ لِعَليٍ علیه السلام (19)…»به اين مضمون كه: پس از رحلت جانسوز پدر و مادر ارجمند پيامبر در کودکی، جناب ابوطالب و همسرش مراقبت و تربيت او را بعهده گرفتند، پس از گذشت حدوداً دو دهه، دست حکیمانهی تقدير و تربيت و آموزش فرزند آن پدر و مادر را به پيامبر گرامي و همسر او، خديجه (سلام الله عليها) سپرد و علي علیه السلام در زیر سایهی آن دو بزرگوار رشد و نمو، نمود.
و آمده است كه: «وَأخَذَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله عَلِيّاً علیه-السلام وَ هُوَ اِبْنُ سِتُّ سِنينٍ كَسِنِّهِ يَوْمَ أخَذَهُ أبُوطالِبٍ، فَرَبَّتْهُ خَديجَةُ وَالمُصْطَفى إلى أنْ جاءَ الاسلامُ، وَتَرْبِيَتُهُما أحْسَنُ مِنْ تَرْبِيَةِ أبوطالِبٍ وَ فاطِمَةَ بِنْتُ أسِدٍ، فَكانَ مَعَ النَّبِيِّ إلى أنْ مَضى، وَبَقِي عَلِيٌ علیه السلام بَعْدَهُ… »؛ (20) «پیامبر گرامی، علي علیه السلام را در آغازین سالهای کودکیاش كه در ششمين بهار از زندگي بود، با تدبيري حكيمانه از خانهی عمويش ابوطالب و همسر او، به خانهی خود و خديجه (سلام الله عليها) برد، و اين رويداد مهم، درست مانند همان رويدادي بود كه در كودكي خود آن حضرت اتفاق افتاده بود، و جناب ابوطالب و همسرش فاطمه، نگهداري و سرپرستي محمد صلی الله علیه و آله را با بردن آن كودك به خانهشان به عهده گرفتند، به اين ترتيب علي علیه السلام در كانون گرم خانهی محمد و خديجه بود تا زماني كه اسلام آمد و شرايط تربيتي و نگهداري پيامبر و خديجه براي علي علیه السلام بهتر از شرايطي بود كه ابوطالب و همسرش براي پيامبر بوجود آورده بودند.».
– و روايت شده كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَخْتَرْتُ مَنِ اخْتار اللهُ لي عَليكُم عُلِّتاً» (21).
2- مهر خديجه (سلام الله عليها) نسبت به امام علي (سلام الله علیه) :
پس از رفتن علي علیه السلام به خانه ي خديجه و پيامبر، علاوه بر اينكه خديجه (سلام الله عليها) از تعهد انساني خود براي نگهداري و مراقبت و تربيت آن كودك استفاده میکرد، ولي مهر آن كودك باعث شد خديجه او را مانند فرزند خود بداند و به صورت وصف ناپذيري مهر و محبت او را به دل خود احساس كرد و مانند مادري، شيفته و شيدا براي آن كودك شد.
آن كودك شب و روز در خانهی خديجه (سلام الله عليها) بود؛ در كنار او زندگي میکرد، بازي میکرد، به جست و خيز میپرداخت و همراه با رشد ظاهري و جسمي، از نظر معنوي و اخلاقي، فكري و عاطفي و منش و روش مترقي كه برگرفته از رهنمونها و الگودهي هاي درخشان پيامبر و خديجه بود، به كمال و شكوفايي میرسید.
در مقابل، آن كودك هم به پيامبر و خديجه، دل بسته بود و پدر و مادرش او را فقط در خانهی اين دو مربي آگاه و پر معنویت و دو معلم دلسوز میدیدند.
شايد بتوان انگیزههای اين مهر و محبت خالصانه را در؛
– زيبايي و جاذبهی وصف ناپذير اين كودك و چگونگي تولد او كه درجاي خود بي نظير و ممتاز بود دانست.
– يا زيبايي معنوي و انساني او كه به تدريج و با گذشت زمان نمایانتر میشد و موجب بيشتر شدن محبت خديجه (سلام الله عليها) به او میشد.
– اينكه خديجه (سلام الله عليها) دلبستگي و مهر و محبت، پيامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به آن كودك میدید، به همين خاطر بهترين غذا و زيباترين لباسها را براي علي علیه-السلام تهيه میکرد و به هنگام خارج شدن او از خانه، هم مراقب آراستگي لباس و سوارهی او بود، هم عدهای از کارگزاران را براي خدمت.
و مراقبت از آن كودك انتخاب میکرد، تا جايي كه برخي از خدمتكاران و نزديكان خديجه (سلام الله عليها) فكر میکردند، آن كودك، برادر محمد صلی الله علیه و آله است.
– و شايد به خاطر نقش نجات بخش و بي نظير، امام علي علیه-السلام در زندگي انسانها و پيشرفت دين خدا و ارزشهای بالايي كه خديجه (سلام الله عليها) در فكر آنها بود.
– و مهمترین دليل اين مهر و محبت، وصفهایی كه پيامبر صلی الله علیه و آله از امام علي علیه السلام داشتند. در روايات، پيامبر او را به خاطر پيشگامي در اسلام و پيشتازي در ايمان، به خاطر عدالت طلبي و آزادي خواهي، به خاطر آراستگي وصف ناپذير به ارزشهای اخلاقي و انساني و به خاطر ویژگیها و امتيازات و برتریهای بسيارش بر همگان، ستايش میکرد، و او را الگوي شایستگان و محور حق و مركز عدالت و سمبل آزادگي و آزادمنشي معرفي میکند؛ ازجمله نمونهای از درياي روايات كه پيامبر فرمودند: «عَلِيُّ خَيْرَ اُمَّتي، وَاَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَاَفْضَلُهُمْ حِلْماً»؛ (22) «علي علیه السلام بهترين و دانشمندترين و بردبارترين چهرهی امت من میباشد.».
همچنين يكي از دانشمندان اهل سنت نيز در این مورد آورده: «و عليُّ نَشَأ فِي بَيْتِ خَديجَةٍ وَ هُوَ صَغير، ثُمَّ تَزَوَّجَ بَعْدَها فَظَهَرَ رُجوعُ اَهْل البَيْتِ النَّبَويّ اِلَي خَديجَة دون غَيرِها…»؛ (23) «به اين ترتيب علي علیه السلام از کودکی در خانهی خديجه (سلام الله عليها) بزرگ شد و سپس با دخترش فاطمه (سلام الله عليها) ازدواج كرد، پس روشن میشود كه ريشه و اساس خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله از سوي مادر به خديجه (سلام الله عليها) برمي گردند نه به كس ديگري… ».
– محبت خديجه (سلام الله عليها) هر روز بيشتر و بيشتر میشد، مخصوصاً وقتي محبت پيامبر صلی الله علیه و آله را به علي علیه-السلام میدید از جمله: آن حضرت میفرمود: «مَنْ اَحَبَّ عَلِيّا فَقَد اَحَبَّنِي، وَمَنْ اَحَبَّني فَقَدْ اَحَبَّ اللهِ، وَ مَنْ اَبْغََض عَلِيّاً فَقَدْ اَبْغَضَني وَمَنْ َابْغَضَني فَقَدْ اَبْغَضَ اللهِ…»؛ (24) «هان اي مردم! هركس علي علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت من را دوست داشته، و هركس من را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هركسي كه با علي علیه السلام دشمني و عداوت كند، در حقیقت با من دشمني كرده و كسي كه با من دشمني كند، در حقیقت با خدا دشمني كرده است.».
– همچنين میفرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقي وَخُلْقي، وَاَنْتَ مِنْ شَجَرَتِي الَّتي اَنَامِنْها»؛ (25) «علي جان! تو در آفرينش و بينش و منش، مانند من هستي و از همان درخت تناوري هستي كه من از آنم.».
– و میفرمودند: «عَلِيٌّ خَيْرُمَنْ اَتْرُكُهُ بَعْديِ»؛ (26) «علي علیه-السلام بهترين چهرهای است كه من پس از خود در میان امت برجاي میگزارم.» و بسياري فرمايشات ديگر كه مجال نوشتن نيست.
3- اولين بيعت كننده با امام علي علیه السلام:
در روايتي از پيامبر اسلام آمده است كه: «عَلَى الصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلَايَةِ وَ مَا نُودِيَ بِشَيءٍكَما نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ» (27).
اسلام پس از انديشه و باور توحيدگرايانه و بشردوستانه، در میدان عمل به راین اساس و اركان بنيان شده، (كه با توضيحات بيشتر براي درك بهتر مطلب) است؛
1- بر پایهی رابطهی دوستانه و آگاهانه با خدا و توحید گرایی خالص، كه نشان آن، نمازهاي شبانه روزي، پنجگانه است.
2- رعايت حقوق انسانها در جلوههای گوناگون زندگي كه از مهمترین آنها، شناختن حقوق مالي و اقتصادي محرومترین و بي دفاعترین انسانهاست كه نه توان گرفتن حقوق خود را دارند و نه توان دفاع از حقوق خود را دارند كه بايد به سراغ آنها رفت و با انگیزههای پاك و خدايي و خالص، حقوق آنها را بپردازيم.
3- شركت در مراسم پر معنویت حج و طواف خانهی خدا با مقررات آن، كه هرسال برپا میشود تا انديشمندان و صاحبان قدرت به یاد داشته باشند که جامعهی مطلوب و مورد نظر پیام بر صلی الله علیه و آله، جامعهای است كه برابري، عدالت، آزادي امنيت، حق حيات و ديگر اصول حقوق بشر براي سياه و سفيد، آشنا و بيگانه و توانمند و محروم، يكسان است و هيچ كس حق ندارد حقوق بشر را پايمال كند.
4- روزه و رمضان، تا در هر سال يك ماه همه براي رفتن به ميهماني خدا فكر كنند و خود را براي رفتن به ضيافت خدا با توبه و جبران گذشته و اصلاح خود و روابط اجتماعي و سياسي، خود و جامعهی خود را براي مهماني خدا آماده كنند و كم شدن جرم و جنايت در اين ماه، نشان دهندهی آثار پربركت اين ماه است.
5- و ولايت يعني دوستي علي علیه السلام و فرزندان پاك سرشت و پاك روش آن حضرت، و آنان را به دليل برتري در انديشه و رفتار و منش، الگو و سرمشق و نمونهی زندگي قرار دادن، كه اين واقعيت ولايت است نه چيز يا كس ديگر.
بر همین اساس بود كه خديجه (سلام الله عليها) از همان سالهای اولیهی دعوت، با شناخت مقام بالاي امام علي علیه السلام با راهنمايي خدا و پيشنهاد پيامبر صلی الله علیه و آله، با امام علي علیه السلام به عنوان جانشين واقعي پيامبر صلی الله علیه و آله بيعت كرد.
نتیجه:
با توجه به ویژگیهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، میتوان به این نتیجه رسید که در نظر او میان ایمان و عمل صالح یک پیوند محکمی وجود دارد. یعنی ایمان، در دیدگاه ایشان تنها باور عمیق قلبی بدون ضوابط و عملکرد مشخص نیست. بر همین اساس حضرتش در طول حیات طیبهاش همیشه خداوند را در نظر داشتند به مین سبب همیشه ماندگار و جاودانه میباشند.
پينوشتها:
17- محمدباقرمجلسي، همان، ج 65، ص 392.
18- همان؛ سيلاوي، همان، ص 339.
19- زين الدين محمد بن علي ابن شهرآشوب، مناقب ال ابي طالب، ج 2، ص 179.
20- همان؛ محمدباقرمجلسي، همان، ج 28، ص 294.
21- زين الدين محمدبن علي ابن شهرآشوب، همان، ج 2، ص 180؛ محمدباقرمجلسي، همان، ج 38، ص 294؛ نورالله شوشتري، ج 17، ص75.
22- حسام الدين هندي، كنزالعمال، ج 6، ص 153.
23- علي ابن ابوالفضل عسقلاني، فتح الباري بشرح البخاري، ج 7، ص 128.
24- ابن عبدالبر، همان، ج 3، ص 1101؛ محمدبن يوسف صالحي شامي، همان، ج 11، ص 293؛ حسن بن شعبه حراني، تحف العقول، ص458.
25- محمدبن يوسف صالحي شامي، همان، ج 11، ص 8؛ علي حسني ميلاني، نفحات الازهار، ج 5، ص 121.
26- علي ابن ابي هيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 9، ص 113.
27- محمدبن حسن بن علي بن محمدبن حسين حرعاملي، ج 1، ص 13؛ محمدبن علي بن حسين بن بابويه قمي صدوق، همان، ص 268؛ محمدبن حسن طوسي، همان، ص 124؛ ابوعيسي ترمزي، الشمائل المحمديه و الخصائل المصطفويه، ج 1، ص 286؛ يحيي بن حسن حلي ابن بطريق، العمده، ص 331؛ محمدبن خالدبرقي، المحاسن، ج 1، ص 286؛ محمدبن يعقوب بن اسحاق كليني، همان، ج2، ص18.