۱-۲. ستایش روزنامه نیویورک تایمز از امام خامنه ای: رجانیوز در ۳۰ فروردین ۹۱ به نقل از خبرگزاری رویترز: «شاید حرف نهایی را باید از استاد خاورمیانهشناسی در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده شنید که درباره رهبر ایران گفته است: «او واقعا فردی متفاوت است. با وجود انقلابی بودن و مخالفت با سیاستهای امریکا، اصلا حس نفرت را در شما به وجود نمیآورد و برخلاف برخی از مذهبیها، به دنبال اعمال فشار به شما برای تغییر سبک زندگی موردعلاقهتان نیست. آیتالله خامنهای یک رهبر واقعی است.»
۲-۲. تمجید پوتین، رئیس جمهور روسیه از امام خامنه ای: خبرگزاری فارس در ۱۳بهمن ۸۸: معاون ارتباطات حوزوي دفتر مقام معظم رهبري آقای مروی، در همايش علمي كاربردي تبليغ: «چند سال پيش پوتين رئيس جمهور وقت روسيه براي نخستين بار در طول 30 سال انقلاب به ايران سفر كرد و كساني كه وي را ميشناسند ميدانند كه بسيار چارچوبمند و منضبط بر اصول ديپلماسي است؛ اما با اين حال، چند بار پرسيده بود كه ديدار با رهبر جمهوري اسلامي آيا انجام ميشود يا نه؟ آقای مروی ادامه داد: در اين ديدار رهبري به نكاتي از تاريخ شوروي و قبل از آن اشاره ميكنند كه براي رئيس جمهور وقت روسيه جديد بوده است، پس از ديدار مسئولين دستگاه ديپلماسي ميگفتند رفتار وي تغيير كرده بود و شخصا و نه از طريق وزير خارجه خود به وزير خارجه وقت كشورمان گفته بود كه شما حتما سفري به روسيه داشته باشيد تا با هم گفتگو كنيم. … در برگشت به كشور روسيه خبرنگاري از وي درباره نظرش راجع به رهبري ايران ميپرسد و وي در پاسخ ميگويد: «من مسيح را نديدهام اما تعاريف او را در انجيل شنيده و خواندهام، من مسيح را در رهبري ايران ديدم». البته این سخن پوتین مضمون روایات ما است. زیرا حضرت مسیح از انبیای بنی اسرائیل است و طبق روایات، علمای امت حضرت محمد (ص) مانند انبیای بنی اسرائیل هستند. «علماء امتی کأنبیاء بنی اسرائیل». مستدرک الواسائل، ج ۱۷، ص ۳۲۰.
۳-۲. تمجید کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل: خبرگزاری فارس در ۱۳بهمن ۸۸: : كوفيعنان، دبير كل وقت سازمان ملل متحد هنگام خروج از تهران، در پاويون فرودگاه: «… كساني كه مرا به سازمان ملل آوردند، شخصيتهاي برجسته دنيا بودند و من به آنها علاقهمند بودم و هر كدام مثل ژاك شيراك، براي من امتيازاتي داشتند. من به شدت تحت تأثير “ژاك شيراك” بودم … “گورباچف” و “هلموت كهل” هم همينطور بودند … من اينها را دوست داشتم. در ملاقات با [امام] خامنهاي احساس كردم كه كسي را مثل او نديدهام. شخصيت معنوي ايشان چنان مرا گرفت كه از خود پرسيدم چرا شخصيتي مثل من دبير كل سازمان ملل باشد و از معنويات چيزي نداشته باشد! با ديدن آقاي خامنهاي هم آن شخصيتهايي كه مرا جلب كرده بودند فراموش كردم و تحت تأثير شخصيت معنوي ايشان قرار گرفتم. من شخصيتهاي معنوي در دنيا زياد ديده بودم، ولي از هيچيك، از مسائل سياسي اطلاع نداشتند. با ديدن آقاي خامنهاي در من اوج قداست، آن شخصيتهاي سياسي از ذهن من پاك شد. من تعجب ميكنم ايران با چنين شخصيتي چرا در بعضي جاها ميلنگد. بعيد ميدانم به سازمان ملل هم بروم شخصيت ايشان از ذهن من پاك شود!»
۴-۲. تمجید خاویر پرز دکویار، دبیر کل وقت سازمان ملل: خبرگزاری فارس در ۱۳بهمن ۸۸: «خاوير پرز دكوئيار دبيركل سازمان ملل در بحبوحه جنگ تحميلي به ايران آمد، ديداري هم با رئيسجمهور (آقاي خامنهاي) داشت. دكوئيار پس از آن ديدار پرسيده بود: رئيسجمهور شما از كدام دانشگاه علوم سياسي فارغ التحصيل شده است؟ دكوئيار افزوده بود: من مدرك دكتراي علوم سياسي دارم و ۳۰ سال است كار سياسي ميكنم و چند سال است دبيركل سازمان ملل هستم، در اين مدت شخصيتهاي سياسي و رئيسجمهورهاي بسياري را ديدهام اما تاكنون شخصيتي به سياستمداري و هوشمندي او نديدهام».
۵-۲. تمجید بان کی مون دبیر کل فعلی سازمان ملل: پایگاه خبری تحلیلی رجانیوز در ۱۱ شهوریور ۹۱: «علیاکبر ولایتی گفت: دبیرکل سازمان ملل خطاب به رهبر انقلاب گفت شما فقط رهبر ایران نیستید بلکه رهبری مذهبی جهان اسلام را هم بر عهده دارید و ما خدمت شما رسیدیم تا بگوییم ما را در حل مسائل منطقه به ویژه سوریه کمک کنید».
۳. پاسخ شبهه: اجمالا همان گونه که امام خمینی گفته اند، دشمن به دنبال منافع خودش است و اگر از کسی تعریف کرد، برای آن است که از فلان فرد خوشش آمده است. البته این امر اثبات نمی کند که این خوش آمدن، لزوما به دلیل تامین منافع شیطانی آنان بوده است؛ هر چند که عموماً چنین است.
۱-۳. پاسخ نقضی:
۱-۱-۳. بیین عقلی: خداوند برای اتمام حجت یا تعذیب برخی از کفار و مخالفان حق، در این دنیا، ندای حق را در درون شان دمیده است و در آخرت هم برای تشدید عذاب شان، در حالی که در آتش می سوختند، گوشه ای از نور و زیبایی بهشت را به آنان نشان می دهد و تا آتش حسرت هم در جان شان شعله ور شود؛ و آن گاه که شوق اقتباس از نور بهشت در درون شان زبانه می کشد دیواری بین آنان و بهشت حائل می شود و البته اینان نار را بر «عار»! پذیریش ولایت الهی ترجیح می دهند! بر این اساس، در این دنیا هم گهگاه تحسین نور و سخن «نقتبس من نورکم»[۱] از سوی کفار شنیده می شود و حتی کفار نیز جه بسا دوست داشتند که ای کاش مسلمان بودند.
۲-۱-۳. قرآن و علاقه مندی کفار و دشمنان حق، به مسلمانی؛ جه بسا کسانی که کفر ورزیدند دوست دارند که ای کاش مسلمان بودند! سوره حجر، آیه دوم: «رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمين».
۳-۱-۳. روایات و علاقه مندی مخالفان به ولیّ امر و امام: با مطالعه منابع روایی شیعه و سنی، مواردی را می بینیم که دشمنان ولایت، تحت تاثیر عظمت ولیّ امر الهی، نه تنها آنان را می ستودند، بلکه دچار شک روانی شدید و گریه می شدند. در زیر نمونه هایی نقل می شود.
أ. همان معاویه ای که علی و حسنین علیهم السلام را در هنگام نماز لعنت[۲] می کرد، پس از شهادت علی علیه السلام بارها بر وی گریه کرد: «زمانی که علی(ع) شهید شد معاویه خواب بود، او را بیدار کردند و خبر کشته شدن آن حضرت را به وی دادند. معاویه گریان شد و گفت: «انّا للّه و انّا الیه راجعون». همسر وی، فاخته گفت: تو تا دیروز بر علی(ع) ناروا می گفتی، امروز بر او گریه می کنی؟ معاویه گفت: «وای بر تو! من بر کسی گریه می کنم که مردم از علم، حلم و فضل او»[۳]. جلد سوم، صفحه ۱۱۰۸ کتاب الاستیعاب، می گوید: «وقتی معاویه خبر کشته شدن علی (ع) را شنید گفت: با مرگ علی ابن ابی طالب فقه و علم از دست رفت! برادرش عتبه به او گفت: اهل شام نباید چنین سخنی را از تو بشنوند!»[۴]
ب. «پس از شهادت امیرالمومنین، روزی ضِرار بن ضَمرَة، پیش معاویه بن ابوسفیان می رود. معاویه می گوید از علی برایم بگو! ضِرار می گوید مرا معاف بدار؛ معاویه می گوید باید چنین کنی؛ آنگاه ضرار، چنان از عظمت امیرالمومنین سخن می گوید که اشک معاویه بر ریشش سرازیر می شود و با آستینش آن را پاک می کند و حاضران نیز به گریه می افتند؛ آنگاه معاویه می گوید: «به خدا سوگند ابوالحسن [علی] چنین بود[۵].
۲-۳. پاسخ حلی:
۱-۲-۳. تفاوت مدح و تعریف گفتانی با مدح و تعریف غیرگفتانی: اگر کسی به گفتمان و شاخص هایی وفادار بود و آنگاه دیگران او را به دلیل حرکت در راستای تحقق گفتمانش مورد تمجید یا تقبیح قرار دادند، ستایش یا سرزنش گفتمانی رخ داده است و البته این نحو موضعگیری همواره با دقت کافی انجام می شود و هرگز یک فرد یا دشمن مقتدر، دشمن خود را به دلیل تلاش برای پیشبرد گفتمان ضد خودش، نمی ستاید[۶]. بنابراین اگر دول غربی گفتند که مثلاجناب هاشمی یا خاتمی نسبت به بقیه بهتر است چون روی بازتری به اعتدال و میانه روی دارند؛ در این جا باید گفت که مدح و ذم صورت گرفته، گفتمانی و معنادار است.
۲-۲-۳. مدح و ذم شخصی یا حاکیمتی: هر فردی که در دستگاهی سیاسی است، دو جهت شخصیتی دارد؛ یکی شخصیت حقیقی خودش و دیگری شخصیت حقوقی وی یا همان جایگاه سیاسی اش. اگر فردی بخواهد به عنوان جایگاه سیاسی و شخصیت حقوقی خود سخن بگوید، معمولا در بوق های رسمی و عمومی و در جهت شکل دهی و مدیریت افکار عمومی سخن می گوید و پایگاه های خبری وابسته به وی نیز، آن را نشر می دهند. اما گر کسی در یک محیط غیر رسمی سخن گفت و پایگاه های خبری وابسته به وی نیز از نشر آن خودداری کردند، معمولا به این دلیل است که سخن مزبور، دیدگاه شخصی وی بوده است نه دیدگاه وی به عنوان یک شخصیت حقوقی. بنابراین صرف نظر از عدم ستایش گفتمانی از سوی امثال پوتین، سخنان نقل شده از آنان، به عنوان جایگاه رسمی وی و رئیس جمهور روسیه یا دبیر کل سازمان ملل نبوده است که آن سخنان، مواضع روسیه یا سازمان ملل درباره امام خامنه ای و ایران تلقی شود. در حالی که سخنگویان رسمی و در شرایط رسمی و به عنوان دیدگاه مسلم غرب، بارها از برخی از چهره های داخلی به دموکرات تر و معتدل تر بودن نام برده اند که همه ما آنان را می شناسیم و مردم هم آنان را پس زده اند.
۳-۲-۳. تفاوت تعریف و اعتراف: در حوزه حقوقی در همه بین همه نظام های حقوقی، تحت عنوان «اقرار عقلا علی انفهسم جائز» یعنی کسی که دیوانه نیست و در حالت مستی و بی عقلی نیست، اگر بر ضد خودش اقرار کرد، اقرارش نافذ است. طبعا سوالی پیش می آید که آیا ممکن است که کسی بر ضد خودش کاری بکند؟ که «دُش»من باشد؟ یعنی ضد من (خودش) عمل کند؟ اجمالا اینکه اگر چنین موردی وجود نداشت، چیزی به اسم اعتراف و اقرار در نظام های حقوقی وجود نداشت. گاهی علت ثناگویی درباره کسی، در واقع اقرار به ضعف و حقارت خود گوینده و اعتراف به عظمت فرد ممدوح است. در این مواقع هم منطقا نمی توان از اعتراف گوینده به عظمت کسی که گفتمان دیگری را دنبال می کند، هم گفتمانی و همسویی طرفین را فهمید. پس اعتراف دشمن به عظمت ولیّ امر الهی، به معنای آن تعریفی نیست که بوی هم سویی می دهد.
۴-۲-۳. تفاوت مخالف و محارب: نباید از چشم دور داشت که هرگز کسی مثل شارون، اولمرت یا بوش، امام خامنه ای را با حضرت مسیح مقایسه نخواهند کرد و کسانی مثل پوتین، هر چند همسویی گفتمانی با ما ندارند اما در یک جهت مشترک بر ضد استکبار غرب و آمریکا و نفی سلطه نظم نوین آمریکایی حرکت می کنیم. هم ما و هم روسیه دشمن اولویت دار و بالفعل خودمان را آمریکا می دانیم، نه یکدیگر. بنابراین اساسا تعریف و تمجیدهایی که صورت گرفته است، عموما از یک دشمن خونی و جانی نبوده است.
پس آنچه دیگرانی در حق امام خامنه ای گفته اند، نه لزوما از طرف دشمن جانی و محارب بوده است، نه مدح گفتمانی است، و نه طی یک موضع رسمی و شکل دهنده به افکار عمومی و به عنوان شخصیت حقوقی بوده است و نه لزوما تعریف بوده است، بلکه عموما حالت اعتراف داشته است.
——————————————————————————–
[۱]. «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب» حدید، ۱۳. … به ما بنگرید تا از نور منظرتان خوشه ای بر گیریم … .
[۲]. «كَانَ عَلِيٌّ ع بَعْدَ الْحُكُومَةِ إِذَا صَلَّى الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ وَ فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ وَ سَلَّمَ قَالَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مُعَاوِيَةَ وَ عَمْراً وَ أَبَا مُوسَى وَ حَبِيبَ بْنَ مَسْلَمَةَ وَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ خَالِدٍ وَ الضَّحَّاكَ بْنَ قَيْسٍ وَ الْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ فَبَلَغَ ذَلِكَ مُعَاوِيَةَ فَكَانَ إِذَا صَلَّى لَعَنَ عَلِيّاً وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ ابْنَ عَبَّاسٍ و …». امام علی علیه السلام بعد از ماجرای حکمیت، بعداز نماز صبح و مغرب، معاویه را لعن می کرد، وقتی این خبر به معاویه رسید، او هم هنگام نماز، علی و حسن و حسین علیهم السلام را لعن می کرد. بحارالأنوار، ج ۳۳، ص ۳۰۳.
[۳]. «جاء نعی علی بن أبی طالب إلى معاویة، و هو نائم مع امرأته فاختة بنت قرظة، فقعد باكیا مسترجعا! فقالت له فاختة: أنت بالأمس تطعن علیه و الیوم تبكی علیه؟ فقال: ویحك أنا أبكی لما فقد الناس من حلمه و علمه! ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۳۳۶.
[۴]. هنگامی که این سخن برادر معاویه را با شگفتی همسر معاویه در سوگواری معاویه برای امیرالمومنین علی علیه السلام کنار هم قرار دهیم، می توان احتمال داد که معاویه با این رفتارهایش، می خواسته ننگ دشمنی با اهل بیت بر دامن نداشته باشد و همین کارهای وی، دستمایه ساخت فیلم امام حسن و امام حسین از سوی اهل سنت شده است که می خواهد نشان دهد، رابطه متقابل اهل بیت علیهم السلام با معاویه خوب بوده است: کسی که تا دیروز با علی می جنگید حالا برایش گریه می کند! «جاء خبر قتل علي إلى معاوية، جعل يبكي، فقالت له امرأته: أتبكيه و قد قاتلته؟ فقال: ويحك إنك لا تدرين ما فقد الناس من الفضل و الفقه و العلم». البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۳۹.
[۵]. «… فَوَكَفَتْ دُمُوعُ مُعَاوِيَةَ عَلَى لِحْيَتِهِ فَنَشَفَهَا بِكُمِّهِ وَ اخْتَنَقَ الْقَوْمُ بِالْبُكَاءِ ثُمَّ قَالَ كَانَ وَ اللَّهِ أَبُو الْحَسَنِ كَذَلِك!». بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۱۵۷.
[۶]. ستایش امیرالمومنین از یاران معاویه، نه به دلیل تلاش برای تحقق گفتمان باطل بود، بلکه به دلیل آن بود که آنان در مسیری که انتخاب کرده بودند، متحد و مستحکم حرکت می کردند؛ یعنی علت مدح و ذم، استحکام و وحدت آنان بود، نه تلاش برای تحقق گفتمان باطل.
بهار بیا