هدايت در سایه پيروى از عترت عليهم ‏السلام

الحمد للّه‏ ربّ العالمين وصلّى اللّه‏ على سيّدنا محمّد وآله الطاهرين ولعنة اللّه‏ على أعدائهم أجمعين . « سُبْحانَكَ ما اَضْيَقَ الْطُّرُقُ عَلى مَنْ لَمْ تَكُنْ دَليلَهُ وَما اَوْضَحَ الْحَقُّ عِنْدَمَنْ هَدَيْتَهُ سَبيلَهُ اِلهى فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَيْكَ وَسَيِّرْنا في اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْكَ قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعيدَ وَسَهِّلْ عَلَيْنَا الْعَسيرَ الشَّديدَ وَاَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَيْكَ يُسارِعوُنَ وَبابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَاِيّاكَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يَعْبُدُونَ وَهُمْ مِنْ هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغاَّئِبَ وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَوَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ المأرب وَمَلاَْتَ لَهُمْ ضَماَّئِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ فَبِكَ إِلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا وَمِنْكَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا »[1] .

بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كرده‏اى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مى‏شتابند ، و درب خانه ات را مدام مى‏كوبند و تو را در شب و روز عبادت مى‏كنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزه‏ترين سرچشمه‏ ها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواسته‏هايشان را به دست آوردند .
روشهاى هدايت از نظر شيخ بهايى قدس‏ سره ؛

در جلسه گذشته تلاش كرديم با تأمّل در برخى از واژه‏هاى كليدى
مناجات المريدين خود را يك گام به اهل بيت عليهم‏السلام نزديكتر كنيم و سپس چهار نوع هدايت را توضيح داديم كه عبارت بودند از 1 ـ هدايت عام (تكوينى) ؛ 2 ـ هدايت خاص (تشريعى) ؛ 3 ـ توفيق و هدايت افزونتر ؛ 4 ـ هدايت در عالم آخرت .

شيخ بهايى قدس‏سره در تفسير سوره مبارك حمد مى‏فرمايد : هدايت روشها و انواع فراوانى دارد و قابل شمارش نمى‏باشد ، امّا چهار نوع كلّى آن عبارتند از :

« الأوّل : الهداية إلى جلب المنافع ودفع المضارّ ، بإفاضة المشاعر الظاهرة والمدارك الباطنة والقوّة العاقلة وإليه يشير قوله تعالى: «أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»[2] ؛

نخست : هدايتى كه براى به دست آوردن منافع و دفع زيانها مى‏باشد و آن به وسيله حواس ظاهرى ، نيروى باطنى (شعور) و تعقّل صورت مى‏گيرد . و به اين نوع هدايت خداوند متعال اشاره دارد و مى‏فرمايد: پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى ، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده، سپس هدايت كرده است .

الثاني : نصب الدلائل العقليّة الفارقة بين الحقّ والباطل والصلاح والفساد ، وإليه يشير قوله عزّ وعلا : «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»[3] ؛

دوم : قرار دادن نشانه‏ها و علائم عقلى كه به وسيله آن بين حق و باطل ،
درست و نادرست تفاوت گذارده مى‏شود و خداوند متعال به اين نوع هدايت
اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد : و او را به راه خير و شر هدايت كرديم .

الثالث : الهداية بإرسال الرسل وإنزال الكتب وإليه يؤمي قوله تعالى : «فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى»[4] ؛

سوم : هدايتى كه به وسيله فرستادن پيامبران و كتابهاى آسمانى صورت
مى‏گيرد در رابطه با اين نوع هدايت خداوند متعال مى‏فرمايد : ما ثمود را
هدايت كرديم ، ولى آنها نابينايى را بر هدايت ترجيح دادند .

الرابع : الهداية إلى طريق السير إلى حضائر القدس والسلوك إلى مقامات الانس بانطماس آثار التعلّقات البدنيّة واندراس أكدار الجلابيب الجسميّة والاستغراق في ملاحظة أسرار الكمال ومطالعة أنوار الجمال ، وهذا النوع من الهداية يختصّ به الأولياء ومن يحذو  حذوهم … أرادوا الثبات على ما هم عليه من الهدى ، كما روى عن أميرالمؤمنين  عليه‏السلام من تفسير «اهدِنَا» بثبّتنا »[5] .

چهارم : هدايت براى رسيدن به محضر بارگاه قدس ربوبى و پيمودن و طىّ
كردن مقاماتى كه براى انسان ايجاد انس كند ، به وسيله از بين بردن اميال و شهوات جسمانى و دريدن پرده‏هاى كدورت ، و غرق شدن در تماشاى اسرار كمال و مطالعه نورهاى جمال . اين نوع از هدايت مختص اولياى اللّه‏ و كسانى است كه قدم در راه آنان مى‏گذارند … آنان مى‏خواهند ثابت قدم بمانند بر آنچه كه هدايت شده‏اند همچنان كه اميرالمؤمنين  عليه‏السلام در تفسير إهدنا ، مى‏فرمايند : ثابت قدم شدن .

تقاضاى دستيگرى از خداوند متعال ؛

با توجّه به مطالبى كه تا كنون در مورد هدايت بيان نموديم ،  ى‏توان
تمام انواع هدايت را به دو گروه كلّى تقسيم نمود[6] ؛

1 ـ ارائه طريق و راهنمايى ؛

2 ـ ايصال و رساندن به مطلوب .

به عنوان مثال ، اگر شخصى آدرسى را از ما بپرسد ، و ما به او چگونه  سيدن را بگوييم ، هدايت نوع اول‏است ؛ يعنى به او ارائه طريق نموده‏ايم . امّا اگر دست سؤال كننده را بگيريم و او را به سر منزل مقصود برسانيم ، هدايت نوع دوّم (ايصال به مطلوب) را انجام داده‏ايم . هدايتى كه در سوره مبارك حمد وجود دارد و ما هر روز آن را مى‏خوانيم و هدايتى كه در اين نيايش نورانى وجود دارد ، هدايت نوع دوم مى‏باشد ؛ زيرا ما از خداوند متعال مى‏خواهيم كه دست ما را بگيرد و تا رساندن به سر منزل مقصود رها نكند .

عذر جاهل و تقصير عالم ؛

مسأله مهمّ در مورد هدايت اين است كه صرف در دست داشتن
آدرس نمى‏تواند موجب اطمينان و وثوق به عدم گمراهى گردد ؛ چه بسا كسانى كه اندكى علم و آگاهى دارند (آدرسى در دست دارند) امّا خطرات فراوانى آنان را فرا مى‏گيرد ؛ زيرا بنابر آنچه كه از روايات نورانى اهل بيت عليهم‏السلام به ما رسيده است انسان عالم بيش از جاهل در معرض خطر و آزمايش قرار مى‏گيرد . امام صادق  عليه‏السلام در مورد دشوارى محاسبه اعمال عالم مى‏فرمايند :

« يغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل أن يغفر للعالم ذنب واحد »[7] .

هفتاد گناه انسان جاهل آمرزيده مى‏شود پيش از آنكه گناهى از عالم آمرزيده شود .

البتّه منظور از ذكر كلمه هفتاد بيان تعداد نمى‏باشد بلكه بيان كثرت
است . از اين نمونه در قرآن كريم نيز آمده است آنجا كه مى‏فرمايد :

«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ
لَهُمْ»[8] .

چه براى آنها استغفار كنى ، و چه نكنى ، حتّى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى ، هرگز خدا آنها را نمى‏آمرزد .

منظور از اين آيه نيز بيان كثرت است ، نه اينكه ، اگر پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هشتاد بار استغفار كند ، خدا گناهان آنان را مى‏آمرزد . خلاصه سخن آنكه خداوند متعال گناهان فراوانى را از جاهل مى‏آمرزد ؛ زيرا آنكه جاهل است و نادانسته گناه مى‏كند امّا انسان عالم با وجود اينكه راه را از بى راهه مى‏شناسد و قدرت تشخيص صواب از نا صواب را دارد مرتكب گناه مى‏شود .

شاعر در اين زمينه مى‏گويد :

كور در چاه فتد معذور است

عذرش اين است كه چشمش كوراست

امام سجّاد  عليه‏السلام در اين مناجات صرف ارائه طريق را از خداوند متعال درخواست نمى‏كنند ؛ ايشان خواسته‏اى بيشتر از راهنمايى تقاضا مى‏كنند . اگر راهنما حركت كند و ما به دنبال او مسير را طى كنيم ، بدون شك ، رسيدن به مقصد حاصل خواهد شد . به عنوان مثال ، اگر به شهر بزرگ و شلوغى برويم و از مقصد خود تنها آدرسى در دست داشته باشيم رسيدن به مقصد كارى سخت و صعب مى‏باشد ، امّا اگر راهنمايى در كنارمان باشد و دست ما را بگيرد ، آسان و بدون هيچ رنجى به مقصد مى‏رسيم . در يك كلام ، وجود دليل و راهنما حتمى و الزامى است ؛ حال اگر راهنما همراه ما باشد و ما به دنبال او حركت كنيم ، رسيدن به مقصد و مقصود و دست يافتن به مطلوب آسان خواهد بود .

بايد به اين نكته مهمّ نيز توجّه داشت كه همّت پيمودن طريق كم
اهميّت‏تر از راهنماشناسى و پيروى از او نيست . از اين رو مخاطرات انسان
عالِم بيشتر است ؛ چرا كه دانا و عارف به راه است امّا همّت نمى‏كند و قدم در راه نمى‏گذارد . تقصير و بيچارگى چنين شخصى به مراتب بيشتر از جاهلى است كه راه را از بى راهه تشخيص نمى‏دهد .

هدايت ، پيروى از ولايت ؛

با تأمّل و دقّت در روايات در مى‏يابيم كه ائمّه اطهار  عليهم‏السلامبهترين راهنماى موجودات به طور اعمّ و انسانها به طور اخصّ هستند . امام صادق عليه‏السلام در تفسير صراط مى‏فرمايند :

« الطريق إلى معرفة اللّه‏ عزّوجلّ وهما صراطان ، صراط في الدّنيا
وصراط في الآخرة ، فأمّا الصراط الّذي في الدّنيا فهو الإمام المفترض
الطاعة من عرفه في الدنيا واقتدى بهداه مرّ على الصراط الّذي هو
جسر جهنّم في الآخرة ومن لم يعرفه في الدّنيا زلّت قدمه عن الصراط
في الآخرة »[9] .

صراط يعنى راه شناخت خداوند عزّوجل و آن دو صراط است ، يكى در دنيا و
يكى در آخرت ، صراط در دنيا امام واجب الطاعه است ، هر كه او را در دنيا
بشناسد و از او پيروى كند ، از صراط آخرت كه پلى بر روى جهنّم است
مى‏گذرد ، و هر كس او را در دنيا نشناسد قدمش در آخرت بر صراط مى‏لغزد .

در روايات فراوانى همين معنا ذكر شده است و اهل بيت  عليهم‏السلام عينا مصاديق صراط دنيا را مشخّص فرموده‏اند تا حجّت بر همگان تمام شود. امام  صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند :

« الصراط المستقيم أميرالمؤمنين علي  عليه‏السلام »[10] .

صراط مستقيم اميرالمؤمنين  عليه‏السلام مى‏باشند .

در روايتى ديگر امام صادق  عليه‏السلام مى‏فرمايند : صراط يعنى معرفت و شناخت امام  عليه‏السلام[11] . همچنين امام صادق  عليه‏السلام مى‏فرمايند :

« نحن الصراط المستقيم »[12] .

ما صراط مستقيم هستيم .

در دعاى شريف ندبه آمده است :

اَيْنَ بابُ اللَّهِ الَّذي مِنْهُ يُؤتى اَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذي اِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الاَْوْلِياءُ »[13] .

كجا است آن درب خداوند كه از آن وارد مى‏شوند ؟ كجا است آن چهره
خداوندى كه اوليا به سوى او متوجّه شوند ؟

همه موجودات حتّى فرشتگان مقرّب الهى بايد از ائمّه اطهار  عليهم‏السلام پيروى كنند . ائمّه اطهار  عليهم‏السلامپيشوا و راهنماى همه موجودات هستند . هر كس كه مى‏خواهد ، هدايت يابد و به بارگاه ربوبى برسد ناچار است كه از آنان پيروى كند . معشوق حقيقى و واقعى را بايد در خانه ايشان جستجو كنيم و به صدا در آوردن دربى غير از درب خانه ايشان فرو رفتن در دامن ضلالت و گمراهى است . لذا براى آنكه در بى راهه‏ها و كژ راهه‏ها گرفتار نگرديم و منحرف نشويم و در مسيرى گام نهيم كه به هدايت منتهى شود بايد از حضرات معصومين  عليهم‏السلام پيروى نماييم و از آنان استمداد جوييم .

تأمّلى در مناجات ؛

مناجات مريدين نيايش و زبان حال كسى است كه شوقِ لقاء و  يدار معشوق را دارد ، اين شوق و علاقه وافر در تمام فرازهاى اين مناجات طنين افكن است . ما نيز راه دل سپردگى به چشمه‏سار معارف اهل بيت عليهم‏السلام را پيش مى‏گيريم و در حدّ استعداد و فهم در فرازهاى آغازين اين نيايش شيرين تأمّلى مى‏نماييم .

« اِلهي فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَيْكَ » .

خداوندا ! خودت دست ما را بگير و ما را در راه رسيدن به سويت
راهنمايى كن .

« وَسَيِّرْنا في اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْكَ قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعيدَ وَسَهِّلْ عَلَيْنَا الْعَسيرَ الشَّديدَ » .

بارالها ، از نزديك‏ترين و آسان‏ترين راه‏ها ما را به سويت برسان ،
دورى راه را بر ما نزديك كن و دشوارى آن را آسان نما .

بدون راهنمايى و دست‏گيرى تو ، ما گمراه و گرفتار خواهيم شد ، و در صورت دستگيرى هدايت حتمى نصيب ما خواهد شد .

« وَاَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَيْكَ يُسارِعوُنَ » .

ما را به بندگانى كه مى‏خواهند به سرعت به سويت بشتابند همراه كن .

خداوندا ! از آنانى نباشيم كه پس از عمرى طولانى هنوز حركت
نكرده‏اند و قدم در راه نگذارده‏اند .

« وَبابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَاِيّاكَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يَعْبُدُونَ وَهُمْ مِنْ
هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ » .

پروردگارا ! ما را از بندگانى قرار بده كه هميشه درب خانه تو را به صدا در مى‏آورند ؛ يعنى كسانى كه در پشت درب خانه تو شبانه روز عبادت و نيايش مى‏كنند و از هيبت و جلال تو مى‏هراسند . بندگان راستين با عبادت درب خانه خداوند متعال را به صدا در مى‏آورند .

« الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ » .

خداوندا ! بندگان راستين تو ، كسانى هستند كه تو آبشخور آنان را تطهير و
تزكيه كرده‏اى ، آنان از هر چشمه و جويبارى آب نمى‏نوشند و تنها از
سرچشمه زلال تو سيراب مى‏شوند . آنان كسانى نيستند به جز شيعيان كه ائمّه اطهار  عليهم‏السلام را شناختند و از آنان پيروى مى‏كنند .

« وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغاَّئِبَ » .

« رغائب » در لغت به معناى هدايا و عطاياى فراوان است[14] .

خداوندا تو ، به بندگان مخلص عطاياى ويژه‏اى عنايت مى‏كنى .

« وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ » .

خداوندا ! بندگان هر چه از تو درخواست كرده‏اند را به آنان عطا
كردى . آنان با رستگارى به مطلوب و محبوب خود رسيدند . آنان گمشده
خود را يافتند و خوشبخت شدند .

« وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ المأرب » .

« أرب » در لغت به معناى حوائج مهم و فراوان است[15] .

خداوندا ! تو بندگانت را هدايت و دستگيرى كردى و سر چشمه زلال و پاكى در اختيار آنان قرار دادى و آرزوهايشان را بر آورده كردى و حوائج و
خواسته‏هاى مهمّى را كه با زحمت و چاره جويى به دست مى‏آورند را به
آسانى به آنان عطا فرمودى .

« وَمَلاَْتَ لَهُمْ ضَمائِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ » .

پروردگارا ! درون و باطن بندگانت را سرشار و لبريز از محبّتت كردى.

هنگامى كه ظرفى لبريز گردد ديگر جايى براى مظروف ديگرى باقى
نمى‏ماند . حال اگر درون بندگان راستين ممّلو از محبّت خداوند متعال شود،
ديگر جايى براى محبّت غير خدا نخواهد داشت . امام صادق  عليه‏السلام مى‏فرمايند :

« قلوب خلت عن ذكر اللّه‏ فأذاقها اللّه‏ حبّ غيره »[16] .

دلهايى كه از ياد خداوند تهى باشد ، خداوند دوستى و محبّت غير خود را در آن جاى مى‏دهد .

« وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ » .

خداوندا ! آنان را به گونه‏اى سيراب كردى كه ديگر تشنه نمى‏شوند و براى رفع عطش شرابى به جز آنچه در اختيار آنان قرار دادى نمى‏طلبند .

كسانى كه از شراب طهور[17] سيراب گردند ، هرگز تشنه نمى‏شوند، وهيچ شراب ديگرى نمى‏تواند حلاوت آن را از ياد و خاطر آنان بزدايد .

« فَبِكَ إِلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا » .

آن شراب گوار جز لذّت مناجات و گفتگو با خداوند متعال نيست . آنان با دستگيرى تو لذّت و حلاوت مناجات با تو را چشيده‏اند ، و همه لذّتها در نظر آنان تلخ و زهر آگين خواهد بود . به عنوان مثال ، جوانى كه پس از هجران به وصال معشوق خود مى‏رسد هنگام گفتگو با او آن چنان لذّتى مى‏برد كه اگر در آن لحظه شرابى گورا به او دهند كه گفتگو با معشوق را قطع كند گويى جام زهرى به او داده‏اند .

كسى كه غرق در لذّت مناجات با ارحم الراحمين است بطريق اولى تمام لذّتها در نظر او رنگ مى‏بازد .

« وَمِنْكَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا » .

پروردگارا ! آنان به وسيله دستگيريت به دور دست‏ترين مقاصد و
خواسته هايشان دست يافتند .

استوارى در هدايت ؛

خلاصه سخن آنكه ما بايد از خداوند متعال دستگيرى لحظه به لحظه تا رسيدن به هدايت را بخواهيم نه ارائه طريق . امّا وقتى سخن از راه يافتگان به بارگاه قدس الهى و ائمّه اطهار عليهم‏السلام به ميان مى‏آيد اين درخواست هدايت معناى ديگرى پيدا مى‏كند . خواستن هدايت براى هدايت يافتگان ، استوارى و ثبات قدم در هدايت است . اميرالمؤمنين  عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايند :

« اَدِم لنا توفيقك الّذي به أطعناك في ما مضى أيّامنا حتّى نطيعك كذلك
في مستقبل أعمارنا »[18] .

خداوندا ! توفيق اطاعت گذشته را بر ما مستمر بدار تا در آينده نيز تو را
اطاعت كنيم .

امام صادق  عليه‏السلام نيز مى‏فرمايند :

« أرشدنا للزوم الطريق المؤدّي إلى محبّتك المبلغ دينك والمانع من أن
نتّبع أهوائنا فنعطب أو نأخذ بآرائنا فنهلك »[19] .

خداوندا ما را ارشاد و هدايت كن تا پيرو راهى باشيم كه به محبّتت منتهى
گردد و به دينت برسد ، و مانع باشد از پيروى هواهاى نفسانى ـ كه سرانجام آن سوختن[20] است ـ و اعتماد به نظراتمان كه عاقبت آن هلاكت است .

بايد هميشه از خداوند متعال درخواست نماييم ، كه ملازم و همراه ائمّه اطهار  عليهم‏السلام باشيم  . بايد همواره اين دعا در نظرمان باشد كه از مسير آنان جدا نگرديم تا به هدايت قطعى و يقينى دست يابيم در غير اين صورت گرفتار اميال نفسانى مى‏شويم و از هواى نفس پيروى مى‏كنيم كه سرانجامى جز سوختن و هلاكت در انتظارمان نخواهد بود . اگر بخواهيم بر اساس تفكّرات و انديشه‏هاى خودمان مسير را بپيماييم راه به جايى نخواهم برد و عاقبت سرگردان و هلاك خواهيم شد .

[1] ـ مناجات خمسة عشر ، مناجات المريدين .

[2] ـ سوره طه ، آيه 50 .

[3] ـ سوره بلد ، آيه 10 .

[4] ـ سوره فصلت ، آيه 17 .

[5] ـ مفتاح الفلاح ، صفحه 788 ـ 786 .

[6] ـ حاشيه ملا عبداللّه‏ ، صفحه 10 .

[7] ـ كافى ، جلد 1 صفحه 47 .

[8] ـ سوره توبه ، آيه 80 .

[9] ـ معانى الاخبار ، صفحه 32 و بحار الانوار ، جلد 8 صفحه 66 .

[10] ـ معانى الاخبار ، صفحه 32 .

[11] ـ تفسير صافى ، جلد 1 صفحه 85 .

[12] ـ تفسير صافى ، جلد 1 صفحه 85 .

[13] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى ندبه .

[14] ـ مفردات غريب القرآن ، صفحه 198 ، اولين شب جمعه ماه رجب ، ليلة الرغائب ناميده مى‏شود ؛ زيرا اميد است كه در اين شب عطاياى فراوانى از خداوند متعال دريافت شود .

[15] ـ كتاب العين ، جلد 8 صفحه 289 .

[16] ـ بحار الانوار ، جلد 70 صفحه 158 .

[17] ـ بر گرفته از سوره انسان ، آيه 21 .

[18] ـ معانى الاخبار ، صفحه 33 .

[19] ـ عيون اخبار الرضا ، جلد 2 صفحه 273 .

[20] ـ عطب : هلاك شدن و سوختن . كتاب العين ، جلد 2 صفحه 20 .


جستجو