خلقت عالم متاثر ازوجود نبی خاتم

در نظام آفرينش و خلقت چه ضرورتى وجود دارد كه بايد خداوند افراد خاصى را براى مأموريت ويژه‏اى برگزيند؟
حضرت عيسى u در قرآن:

تعبيرات بسيار لطيفى در رابطه با موضوع سخن در مورد حضرت‏ عيسى در قرآن بيان شده است،

) إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ‏ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِى‏ءُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى‏بِإِذْنِي((1).

آنگاه خدا گويد اى عيسى ابن مريم! نعمتم را بر خود و مادرت به يادآور كه تو را به روح القدس يارى دادم كه در گهواره و در ميانسالى با مردم سخن گفتى، و ياد كن كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل ‏آموختم و ياد كن كه به اذن من از گِل چيزى به هيأت پرنده مى‏ساختى ‏و در آن مى‏دميدى آنگاه كه به اذن من پرنده‏اى جاندار مى‏شد و به ‏اذن من نابيناى مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبود مى‏بخشيدى و ياد كن كه مردگان را به اذن من از گور بيرون‏ مى‏كردى.

در اين آيه خداوند به حضرت عيسى مى‏فرمايد: به اذن و اجازة من ازگل پرنده مى‏آفريدى، كور و بيمار را شفا مى‏دادى و مردگان را حيات‏ مى‏بخشيدى. در آيه ‏اى ديگر، نيز خداوند متعال مى‏ فرمايد:

)أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ‏وَأُبْرِى‏ءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَاتَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ((2).

از گل براى شما چيزى به هيأت پرنده مى‏سازم و در آن مى‏دمم و آن‏ به اذن الهى پرنده‏اى جاندار مى‏شود، و به اذن الهى نابيناى مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده ‏مى‏كنم، و از آنچه مى‏خوريد و آنچه در خانه هايتان ذخيره مى‏كنيد به شما خبر مى‏دهم، اگر اهل ايمان باشيد در اين براى شما مايه ‏آگاهى و عبرت است.

با توجّه به دو آية فوق روشن شد كه عيسىu نيز برخى از كارها را به‏ خود نسبت مى‏دهد و برخى ديگر را به خداوند. او به اذن خداوند مردگان را زنده ‏مى‏كند و ديگر معجزات از جمله خبر دادن از غيب را انجام مى‏دهد. طبق بيان‏ قرآن كريم حضرت عيسىu انجام اين امور را به خود و يا خدا نسبت مى‏دهد. البتّه در جايى كه انجام اين معجزات را به خود نسبت مى‏دهد به مأذون بودن ازطرف خداوند تصريح مى‏نمايد.

استناد به آياتى ديگر:

براى اينكه مطلب بهتر روشن گردد، به آياتى ديگر اشاره مى‏نماييم كه‏ خداوند در اين آيات برخى از افعال را به موجودات غير ذى شعور و يا ذى شعورنسبت داده است.

در سوره ذاريات(3) خداوند مى‏فرمايد:

)وَالذَّارِيَاتِ ذَرْواً * فَالْحَامِلاَتِ وِقْراً * فَالْجَارِيَاتِ يُسْراً * فَالْمُقَسِّمَاتِ‏أَمْراً * إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ * وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ((4).

سوگند به بادهايى كه (ابرها را) به حركت در مى‏آورند * سوگند به آن ‏ابرها كه بار سنگينى (از باران را) با خود حمل مى‏كنند * و به كشتيهاى‏آسان گذر * و به فرشتگان تقسيم گر * همانا آنچه به شما وعده داده‏ شده است راست و درست است * و جزاى اخروى واقع شدنى است.

خداوند متعال در اين آيه نيز برخى از افعال را به موجودات غير ذى شعورمانند باد و ابر و موجودات ذى شعور مانند فرشتگان استناد مى‏دهد.

خداوند به اجزاء پراكنده قسم ياد مى‏كند كه حامل موجودات ديگر است، موجودات مجرّد و مركّب، كه برخى داراى حمل نيستند و برخى داراى بار هستند، و به فرشتگانى كه امور عالم خلقت را تقسيم مى‏كنند قسم ياد مى‏كند.

امور عالم خلقت را خداوند تقسيم مى‏كند و برخى را به عهده موجودات ‏خاصّى واگذار مى‏فرمايد.

در آيه‏اى ديگر خداوند متعال مى‏فرمايد:

)وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً * وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً * وَالسَّابِحَاتِ سَبْحاً *فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً * فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً((5).

سوگند به فرشتگانى كه در گرفتن جان كافران به سختى كوشند * وسوگند به فرشتگانى كه جان مؤمنان به نرمى گيرند * و سوگند به ‏فرشتگانى كه شناكنان هبوط كنند * و سوگند به فرشتگان پيشتاز * وبه فرشتگانى كه كار سازند.

همچنان كه بيان كرديم خداوند عالم و قادر مطلق است و تدبير امورآفرينش بدست اوست، امّا در اين آيات خداوند به فرشتگانى قسم ياد مى‏كند كه ‏تدبير امور آفرينش را بدست دارند. خداوند متعال تمام حوادث عالم خلقت را به ‏خود نسبت نمى‏دهد بلكه برخى را به مخلوقات ديگر مستند مى‏نمايد. از آن چه تاكنون بيان كرديم روشن گرديد كه خداوند برخى از افعال را به موجودات ذى شعورو برخى را به موجودات فاقد شعور نسبت مى‏دهد، و در بعضى از موارد چون)فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً((6) و)فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً((7) اين نسبتها تا حدودى مبهم ‏مى‏باشد و روشن نيست كه داخل در كدام گروه هستند. فاعل مستقيم تمامى ‏اتّفاقات عالم خلقت الزاماً خداوند متعال نيست.

شيعه و تحريف قرآن:

عدّه‏اى از مسئله تحريف قرآن به عنوان ابزارى براى فعاليّت عليه تشيّع‏ استفاده مى‏كنند. به طور پيوسته در مجامع علمى و غير علمى اهل تسنّن اين‏ مسئله طرح مى‏گردد كه شيعيان معتقد هستند قرآن فعلى تحريف گرديده است. در ميان نظريّات مختلف كه توسط علماى شيعه طرح گرديده است قول بسيار ضعيفى وجود دارد كه معتقد به تحريف قرآن مى‏باشد. سر سلسله اين نظريه درگرايش اخبارى مى‏باشد كه ساليان سال است به حاشيه رفته است. تمامى اهل‏تحقيق از علماى شيعه معتقد مى‏باشند كه قرآن فعلى تحريف نشده و الفاظ موجود عين الفاظ نازل بر رسول اللَّه r مى‏باشد. و روايات موجود كه اشاره به‏ تحريف قرآن دارند ناظر به تحريف در تفسير و تأويل مى‏باشند.

اشراف خداوند بر امور:

با توجّه به اين نكته كه خداوند قادر مطلق است، چرا براى خود مأمورينى‏ بر مى‏گزيند؟

)إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء((8).

خداوند هر چه خواهد انجام مى‏دهد.

)لا يشغله شأن عن شأن((9).

هيچ كارى خداوند را از كار ديگر باز نمى‏دارد.

هنگامى كه انسانها و ديگر موجودات مشغول به كارى هستند، نمى‏توانند كار ديگرى انجام دهند. امّا خداوند متعال در حال خلقت آسمان، مى‏تواند زمين را بيافريند، هنگامى كه كسى را قبض روح مى‏نمايد، به بنده‏اى ديگر جان مى‏دهد. اشتغال خداوند به كارى، مانع ديگر افعال هم زمان او نمى‏گردد. با اين اوصاف‏ چرا خداوند برخى از كارها را به افراد ديگرى واگذار مى‏نمايد؟

احاطه علم الهى به قلوب بندگان:

خداوند از ميان انسانها، افراد خاصى را براى مأموريتهاى ويژه‏اى برگزيده ‏است.

)إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ((10).

خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمرانH را بر جهانيان‏ برگزيد.

انتخاب و گزينش اين افراد به دليل آن است كه داراى ويژگيهاى خاصى‏ بودند. انبياء چون داراى امتيازات و روحيّات ويژه‏اى بودند توسّط خداوند انتخاب‏ شدند، و چون افراد و انسانهاى ديگر فاقد آن امتيازات بودند برگزيده نشدند.

در عصر حضرت نوح u از ميان تمام انسانها، حضرت نوح u برگزيده‏ مى‏شود، در زمان حضرت ابراهيم u از ميان تمام مردمان وى انتخاب مى‏شود،و در عصر رسول اللَّه r ايشان به مقام نبوّت مى‏رسند و خاتم اين مقام ‏مى‏گردند.

خداوند متعال از تمام موجودات و مخلوقات، آسمان، زمين، شجر، حجر، و… انسان را به خاطر اينكه داراى ويژگى خاصّى است كرامت بخشيد و به‏مقام )كرّمنا( ارتقاء داد.

)وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ((11).

به راستى فرزندان آدم را گرامى داشتيم.

امتيازى كه انسانها را به اين مقام ارتقاء داده است از طرف خداوند متعال‏ به انسانها هديه و اعطاء شده است.

خداوند به حضرت موسىu فرمود: مى‏دانى چرا از ميان تمام بندگان تورا برگزيدم؟ حضرت موسىu اظهار بى اطّلاعى كرد. خداوند فرمود:

)إنّي اطّلعت على خلقي اطّلاعة فلم أرفي خلقي شيئاً أشدّ تواضعاً منك((12).

بر تمام مخلوقات آگاهى يافتم امّا در ميان آنها از تو متواضع‏تر نيافتم.

خداوند متعال به قلوب آدميان احاطه و اشراف تام دارد، افرادى را كه‏ داراى قلوبى پاك و امتيازات ديگرى باشند، براى مأموريتهاى خاص بر مى‏گزيند. خداوند متعال با توجّه به دل حضرت موسىu او را به مقام كليم الهى مى‏رساند و حضرت ابراهيم را به مقام خليل الهى مى‏رساند. خداوند با اطلاع از قلب‏ مطهّر رسول اللَّه، ايشان را به مقام حبيب الهى مى‏رساند.

برترى برخى از مخلوقات بر يكديگر:

به همان دليلى كه خداوند انسانها را از ميان تمام موجودات و مخلوقات‏ برگزيد و آنان را به مقام )كرّمنا( ارتقاء داد به همان دليل از ميان انسانها نيزافرادى را به مقام اصطفاء انتخاب نمود. همه انبياء، از جمله آدمu ،ابراهيم‏u ، موسىu عيسىu و رسول اللَّه r داراى امتيازات ويژه‏اى‏ بودند كه به مقام اصطفاء و اجتباء رسيدند. اين مقام به آنان شرافت و عظمت‏ مى‏بخشد، شرافت و جلالت، مقتضى تقدّم و برترى نسبت به ساير موجودات وانسانها است. انسانها نسبت به حيوان‏ها تقدّم و برترى دارند، همچنين حيوان‏ نسبت به نبات و نبات نسبت به جماد ترجيح و برترى دارد. كسانى كه داراى مقام‏ اصطفاء هستند، نسبت به كسانى كه فاقد اين مقام‏اند تقدّم و برترى دارند، اين‏ تقدّم و برترى به معناى امامت و پيشوايى است، و بر اساس برهان عقلى، اشرف‏ و شريف نسبت به دانى و پست، مقدّم و برتر هستند.

پيامبر و ائمه اطهار نخستين مخلوقات:

بر اساس روايات فراوانى كه در دست داريم به اين نكته پى مى‏بريم كه ‏اوّلين مخلوق خداوند، پيامبر  و اهل بيت مى‏باشند.

جابر بن يزيد جعفى از اصحاب خاص امام باقرu مى‏باشد. شخصيّت‏ جابر از اين گفته خود وى معلوم مى‏گردد:

«حدّثني أبو جعفرu تسعين ألف حديثاً لم اُحدّث بها أحداً قطّ»(13).

امام باقر u نود هزار حديث به من آموخت كه با كسى بازگو نكرده‏ام.

امام باقر  به جابر مى‏فرمايند:

«يا جابر كان اللَّه ولا شي‏ء غيره، لا معلوم ولا مجهول، فأوّل ما ابتداء من‏خلقه أن خلق محمّداً صلى الله عليه وآله وسلم وخلقنا أهل البيت معه من نور عظمته»(14).

اى جابر! خدا بود و هيچ وجودى جز او نبود، نه معلوم و نه مجهول، نخستين چيزى كه خدا آفريد، پيامبرr بود و ما اهل بيتG  را با او و از نور عظمت او آفريد.

پيامبر  مى‏فرمايند:

«أوّل ما خلق اللَّه العقل»(15).

عقل اوّلين مخلوق خداوند است.

اين روايت با حديث قبل به هيچ وجه منافات ندارد. زيرا عقل محض ومطلق رسول اللَّه  و اهل بيت نبوت مى‏باشند.

امام حسن مجتبى u مى‏فرمايند: شنيدم جدّم رسول اللَّه  ‏مى‏فرمايند:

«خلقت من نور اللَّه وخلق أهل بيتي من نوري»(16).

من از نور خداوند آفريده شدم و اهل بيتم از نور من آفريده شدند.

نقدى بر فلسفه:

با توجّه به اين روايات مى‏توان سخن فلاسفه و حكماء را نقد نمود. زيرا آنان مى‏گويند: وجود واحد است و در آن كثرت راه ندارد، و تمام موجودات به‏ وجود واحد موجوداند. و اين وجود واحد در تمام موجودات سريان و جريان دارد.

نظر آنان باطل است و هيچ اساس و پايه‏ اى دينى و روايى ندارد و ساخته وبافته مغز عليل و ناقص حكماء يونانى است. زيرا با توجّه به روايات فوق دريافتيم‏ كه اوّلين مخلوقات خداوند رسول اللَّه  و اهل بيت‏ مى‏باشند و قبل ازايشان غير از خداوند هيچ وجودى، موجود نبود. اما نتيجه كلام ذكر شده از فلسفه ‏آن است كه هيچ موجودى مسبوق به عدم نمى‏باشد.

آفرينش ديگر مخلوقات:

نخستين چيزى كه خداوند متعال آفريد و خلعت وجود بر تن او نمود، وجود مبارك و پاك رسول اللَّهr مى‏باشد.

حال اين پرسش مطرح مى‏شود كه مخلوقات ديگر چگونه موجود شدند؟

بر اساس روايات، آفرينش ساير مخلوقات از ناحية رسول اللَّه ‏مى‏باشد. همه مخلوقاتى كه در عالم آفرينش موجود هستند و لباس وجود بر تن‏ كرده‏اند از ناحية مبارك ايشان بوده است.

وجود همه موجودات و مخلوقات وابسته به وجود مبارك رسول اللَّه  ‏است. زيرا وجود هر موجودى قائم و وابسته به وجود اشرف و برتر مى‏باشد و درعالم خلقت وجودى بالاتر و شريفتر از وجود خاتم الانبياء r يافت نمى‏شود.

وابسته بودن تمام هستى به وجود رسول اللَّه r و قيّوم بودن وجود ايشان، نسبت به ساير موجودات هيچ منافاتى با خالقيّت و قيوّميّت ذات ‏ذوالجلال ربوبى ندارد. و با اندك تأمّل در آيات و روايات اين مسأله قابل فهم وپذيرش مى‏گردد.

قرآن؛ دليل ولايت اميرالمؤمنين:

اميرالمؤمنين u روزى در مسجد مشغول خواندن نماز بودند، فقيرى ‏وارد مسجد مى‏شود و از كسانى كه در مسجد حضور داشتند تقاضاى كمك مى‏كند امّا كسى به وى پاسخ نمى‏دهد. اميرالمؤمنين u در حال ركوع، انگشت خود را به فقير نشان مى‏دهند، او انگشتر اميرالمؤمنين u را از انگشتان شريفشان‏ بيرون مى‏آورد. به مناسبت اين كار زيبا و پسنديده آية 54 سوره مائده نازل شد.

در اين رابطه ابوذرS (17) مى‏گويد:

«يا أيها الناس من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني فأنا اُعرّفه بنفسي.أنا جندب بن جنادة البدريّ أبوذر الغفاري سمعت رسول اللَّه‏r بهاتين ‏وإلّا صمّتا ورأيته بهاتين وإلّا عميتا… أما إنّي صلّيت مع رسول اللَّه ‏r يوماً من الأيّام صلاة الظهر فسأل سائل في المسجد الحرام فلم يعطه أحدشيئاً.. وكان على u راكعاً فأوحا بخنصره اليمنى إليه وكان يتختّم فيها، فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من خنصره… نزل جبرئيل من عنداللَّه فقال:يا محمّد اقرأ. قال: وما اقرأ؟ قال اقرأ: )إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ‏آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ((19)­(18).

اى مردم هر كس مرا مى‏شناسد، كه مى‏شناسد، و هر كس نمى‏شناسد، بداند كه من ابو ذر غفارى هستم، من با اين دو گوش شنيده‏ام و با اين ‏دو چشم ديده‏ام اگر دروغ بگويم كر و كور گردم. من روزى نماز ظهر را همراه رسول اللَّهr در مسجد مى‏خواندم. فقيرى آمد و كسى ‏به او چيزى نداد… اميرالمؤمنين u نماز مى‏خواند و در حال ركوع  ‏بود، با چشمانش، اشاره اى به انگشت كوچك دست راست نمود كه ‏در آن انگشترى بود. فقير انگشتر را از انگشت بيرون آورد… سپس‏ جبرئيل نازل شد و به رسول اللَّه r فرمود: بخوان پيامبر r فرمودند: چه بخوانم؟ جبرئيل فرمود: بخوان همانا ولى و سرور شما خداوند است و پيامبر r  و مؤمنانى كه نماز بر پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند.

اولى الأمر:

تا به حال روشن گشت كه خداوند نخست رسول اللَّه و اهل بيت ‏ايشان‏ را آفريد و رسول اللَّه به همه مخلوقات وجود داده است و وجود همة هستى وابسته به وجود شريف ايشان مى‏باشد.

با توجّه به آنچه گذشت مى‏توان نتيجه گرفت كه رسول اللَّه  و اهل‏بيت بر انسانها اولويّت، برترى و ولايت دارند. خداوند مى‏فرمايد:

)إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ‏الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ((20).

همانا ولى و سرور شما خداوند است و پيامبر r  او و مؤمنانى كه ‏نماز بر پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند.

ولى، پشتوانه و تكيه گاه مولّى عليه مى‏باشد. ولى و قيّم انسانها خداوند، پيامبرr و بعضى از مؤمنين هستند كه در حال ركوع زكات مى‏دهند، براساس روايتى كه بيان نموديم، مؤمنى كه در حال ركوع زكات داد، منحصراً وجود مبارك اميرالمؤمنين u مى‏باشد، پس از نزول اين آيه افراد فراوانى از جمله اوّلى‏ و دوّمى در حال نماز، قيام و سجود و… اشيايى را هديه دادند، اما هيچ آيه‏اى نازل ‏نشد! از عمر بن خطاب نقل شده كه گفت:

«واللَّه لقد تصدّقت بأربعين خاتماً وأنا راكع لينزل فيّ ما نزل في عليّ بن‏ابيطالب وما نزل»(21).

به خدا سوگند چهل انگشترى در حال ركوع صدقه دادم تا براى من‏ هم آيه‏اى مثل آنچه براى على بن ابيطالب [A]  نازل شد، بيايد ولى هيچ‏ آيه‏اى نازل نشد.

خداوند مى‏فرمايد:

)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ((22).

اى مؤمنان از خداوند و پيامبر  و اولو الامرتان اطاعت كنيد.

ما بايد از خدا و رسول اللَّه  و اولياء امر كه ائمّه اطهار مى‏باشد اطاعت نماييم، آنان قيّم، ولى و صاحب اختيار انسانها و ديگر مخلوقات هستند.

بحثهايى كه تا به حال ارائه نموديم به عنوان مقدّمه‏اى در رابطه با ولايت‏ عام مى‏باشد در رابطه با ولايت بحثهاى عميق، دقيق و سخنان نا گفته فراوانى ‏وجود دارد انشاء اللَّه بتوانيم دقيق‏تر بحثهاى ولايت و ولايت خاص،رسول‏اللَّه‏r ، اميرالمؤمنين u ، حضرت فاطمهJ و ديگر حضرات‏ معصومينG را بيان نماييم.

پرسشها و پاسخها:

1 – آيا در رابطه با امامت اميرالمؤمنين u در روز غدير آيه‏اى در قرآن ‏ذكر شده است؟

در رابطه با امامت اميرالمؤمنين u مى‏توان به آيه،

)الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ‏ دِيناً((23).

امروز دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم ‏و دين اسلام را بر شما پسنديدم.

علاوه بر آية فوق روايات فراوانى درباره واقعة غدير و شأن نزول آيه فوق ‏در منابع اهل تسنّن وجود دارد(24).

در روايتى آمده است هنگامى كه رسول اللَّه r در روز غدير خم‏ فرمودند:

«اللّهم من كنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه»(25).

خداوندا هر كس كه من ولى او هستم، على نيز ولى اوست، خداوندا هر كه او را دوست دارد تو نيز او را دوست داشته باش و هر كه دشمن‏ دارد تو نيز او را دشمن داشته باش.

سلمان فارسىS از پيامبر r پرسيد، منظور از ولايت چيست؟ رسول‏اللَّه r فرمودند:

«ولاء كولائي من كنت أولى به من نفسه فعليّ أولى به من نفسه»(26).

ولايتى همانند ولايت من، بر هر كس كه ولايت من بر او بيشتر ازخودش باشد، على u نيز ولايتش بر آنان بيشتر از خودشان است.

آيا در گرماى حجاز انسان عاقل همه مردم و كاروانها را جمع مى‏كند تابگويد: اگر مرا دوست داريد، پس على u را نيز دوست داشته باشيد؟! خير، منظور از ولايت با قرائن حاليّه و مقاليّه تنها دوست داشتن نمى‏باشد.

2 – آيا انتخاب برگزيدگان توسّط خداوند متعال از تقديرات الهى است يا آنان داراى امتيازاتى مى‏باشند در هر دو صورت، ارتباط اين مسأله با جبر و اختيارچيست؟

تفضّلات الهى ارتباطى با جبر و اختيار ندارد و خداوند متعال به همه ‏انسانها مطابق با شايستگى شان تفضّلاتى عنايت فرموده است.

برخى از كمالات انسانها اكتسابى است و برخى ديگر از جانب ذات بارى‏ تعالى هديه شده است. همه چيز در دست خداوند است و برگزيدگان داراى‏ شايستگى ذاتى مى‏باشند و اين شايستگى و امتيازات قطعاً تفضّلاتى از جانب‏ خداوند بوده است و خداوند متعال در عالم ذر اين امتيازات را به آنان اعطا كرده ‏است.

1) سورة مائده، آيه 110.

2) سورة آل عمران، آيه 49.

3) از خواص سوره ذاريات اين است كه قرائت چهل شب آن تأثير بسزايى در گشايش وتوسعه در رزق و روزى دارد، همانند قرائت مداوم سورة واقعه.

4) سورة ذاريات آيات 6 تا 1.

5) سورة نازعات آيات 5 تا 1.

6) سورة ذاريات، آيه 4.

7) سورة نازعات، آيه 5.

8) سورة حج، آيه 18.

9) بحار الانوار، جلد 87، صفحه 154.

10) سورة آل عمران، آيه 33.

11) سورة اسراء، آيه 70.

12) بحار الانوار، جلد 72 صفحه 123.

13) مستدرك الوسايل، جلد 12 صفحه 299.

14) بحار الانوار، جلد 15 صفحه 23.

15) شرح اصول كافى، جلد 1 صفحه 204.

16) بحار الانوار، جلد 15 صفحه 20.

17) ابوذر كسى است كه رسول اللَّه4 در مورد او فرمودند: آسمان سايه بر راستگوتر از ابوذر نگسترده است. مستدرك حاكم نيشابورى، جلد 3 صفحه 342.

18) سورة مائده، آيه 54.

19) مجمع البيان، جلد 4 صفحه 126. از منابع اهل تسنّن: تفسير طبرى، جلد 6 صفحه 186 وشواهد التنزيل، جلد 1 صفحه 230.

20) سورة مائده، آيه 54.

21) امالى شيخ صدوق، صفحه 186.

22) سورة نساء آيه 59.

23) سورة مائده، آيه 3.

24) براى آگاهى بيشتر مى‏توانيد به كتب مفصّل از جمله الغدير، المراجعات و شبهاى پيشاور

و… مراجعه فرمائيد.

25) بحار الانوار، جلد 31 صفحه 361. منابع اهل تسنّن: مسند أحمد، جلد 1 صفحه 118.مجمع الزوائد، جلد9 صفحة104.

26) بحار الانوار، جلد 31 صفحه 411. الغدير، جلد 1 صفحه 387.


جستجو