اَللَّـهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ المُتَوَكِّلِينَ عَلَيكَ خـدايا مرا در اين روز، از كساني كه بر تو توكـل مي كنند، قـرار دهوَاجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَو از كساني كه نزد تو، به فوز و سعادت دست يابند، قرار ده وَاجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَّرَبِينَ اِلَيْكَو مـرا در اين روز، از مقـربان درگاه خـودت، قـرار دهبِأِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ.به حق احسانت، اي منتهاي آرزوي طالبان.
حقيقت توكل
توكل، واگذاري كار به ديگري و انتخاب او به وكالت است، مفهوم توكل، اين است كه هرگاه نهايت تلاش و كوشش خود را به كار زد و نتوانست مشكل را حل كند و موانع سر راه خود را كنار زند، وحشتي به خود راه ندهد و با اتكاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاك و قدرت بيپايان او، ايستادگي به خرج دهد و به جهاد پيگير خود همچنان ادامه دهد، حتي جايي كه توانايي دارد نيز، خود را بينياز از لطف خدا نداند، زيرا هر قدرتي كه هست، بالاخره از ناحيه اوست.توكل بر خدا، به اين معني است كه انسان در برابر مشكلات و حوادث زندگي و دشمنيها و سرسختيهاي مخالفان و پيچيدگيها و احياناً بن بستهايي كه در مسير خود، به سوي هدف دارد، در جايي كه توانايي بر گشودن آنها را ندارد او را وكيل خود سازد و به او تكيه كند و از تلاش و كوشش باز نايستد، بلكه در آنجا هم كه توانايي بر انجام كاري دارد باز موثر اصلي را خدا بداند، زيرا از ديد يك انسان موحد سرچشمه تمام قدرتها و نيروها اوست، لذا در اين روز از خدا درخواست ميكنيم: »اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ« خدايا مرا در اين روز، از كساني كه بر تو توكل ميكنند، قرار ده.
فلسفه توكل
توكل بر خدا، توكل بر آن منبع فناناپذير قدرت و توانايي است كه سبب افزايش مقاومت انسان در برابر مشكلات و حوادث سخت زندگي شده و به پايداري انسان افزوده و جلو سستي و كاستيها را ميگيرد و حتي در برابر وسوسههاي شيطاني، تنها كساني ميتوانند مقاومت كنند كه از تحت نفوذ او در آيند و داراي ايمان و توكل باشند، همانگونه كه قرآن كريم ميفرمايد: »اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَي الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَلَي رَبِّهِمْ يَتَوكَّلُونَ«1 كه همانا شيطان را هرگز بر كسي كه به خدا ايمان آورده و بر او توكل و اعتماد كرده، تسلط نخواهد بود، منظور از توكل اين است كه، انسان در برابر بزرگي مشكلات احساس حقارت و ضعف نكند، بلكه با اتكاي بر قدرت بيپايان خداوند، خود را پيروز و فاتح بداند و به اين ترتيب، توكل، اميد آفرين و نيرو بخش و تقويت كننده و سبب فزوني و پايداري و مقاومت خواهد بود، علاوه بر اين توكل بر خدا، آدمي را از وابستگيها كه سرچشمه ذلّت و بردگي است، نجات ميدهد و به او آزادگي و اعتماد به نفس، ميبخشد.پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلّم فرمود: از جبرئيل پرسيدم توكل چيست؟ گفت: »اَلْعِلْمُ بِاَنّ الْمَخْلُوقَ لَايَضُّرُ وَ لَايَنْفَعُ وَ لَايُعْطِي وَ لَايَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالِ الْيَأسِ مِنَ الْخَلْقِ فَاِذَا كَانَ الْعَبْدَ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سَوَي اللهَ وَ لَمْ يَطْمَعُ فِي أَحَدٍ سَوَي اللهَ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ« آگاهي به اين حقيقت كه مخلوق نه زيان و نفع ميرساند و نه عطا و منع دارد و چشم از دست مخلوق برداشتن هنگامي كه بندهاي چنين شد، جز براي خدا كار نميكند و از غير او، اميد ندارد، اين حقيقت توكل است.فردي از امام رضا عليهالسّلام پرسيد: حد توكل چيست؟ حضرت فرمود: »اَنْ لَاتَخَافَ مَعَ اللهِ اَحَداً« اينكه با اتكاي به خدا از هيچكس نترسي.
توكل فقط به خدا زيبنده است
يك وكيل خوب شرايطي دارد، اين شرايط جز در ذات پاك خداي متعال، در ديگري يافت نميشود، يك وكيل خوب بايد زنده باشد، چرا كه موجود مرده نميتواند تكيهگاه واقع شود و خداوند اين ويژگي را دارد »وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ كَفَي بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيراً« * و توكل بر خداوندي كن، كه هرگز نميميرد و تسبيح و حمد او را به جاي آور و همين بس كه او از گناهان بندگانش آگاه است.خصوصيت ديگر يك وكيل خوب آن است كه، علم و آگاهيش همه چيز را دربرگيرد و از همه نيازهاي متوكلان با خبر باشد و از توطئهها و نقشههاي دشمنان، آگاهي داشته و قدرت بر همه كار و همه چيز داشته باشد و در نهايت حاكميت و تدبير و اراده همه در كف با كفايت او باشد و او كسي نيست، جز خداوندي كه او »اَلْعَزِيزُ الرَّحِيمُ«3 و كسي كه »اَلْحَقُّ الْمُبِينِ«4 ميباشد.ما امر شدهايم كه به خدا توكل كنيم »وَ مَا لَنَا اِلَّا فَتَوَكَّلَ عَلَي اللهِ وَ قَد هَدَانَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَي مَا ءَاذَيْتُمُونَا وَ عَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ«5 افراد با ايمان تنها بايد بر خدا توكل كنند، چرا ما بر خدا توكل نكنيم، با اينكه ما را به راههاي سعادت رهبري كرده و ما بطور مسلم در برابر آزارهاي شما صبر خواهيم كرد و توكل كنندگان فقط بايد بر خدا توكل كنند.همچنين ميفرمايد: »وَ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ وَ كَفَي بِاللهِ وَكِيلاً«6 و توكل بر خدا كن و همين بس كه خدا حافظ و مدافع انسان است و بدان كه جز خداي متعال كسي شايسته عبوديت نيست، زيرا مالكيت و قدرت و علم و غني همه از آن اوست و ديگران هر چه دارند، از او دارند.
مصاديق متوكلان
1- مؤمنان حقيقي: قرآن كريم به جرياني اشاره ميكند كه بعد از پايان جنگ احد پيش آمده و رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم، با اصحابشان، مشركين را تعقيب نمودند و از اخباري كه منافقين به آنان داده بودند، مبني بر جمعآوري نيرو و امكانات توسط دشمن ترسي به دل راه نداده و بر خدا توكل نمودند و اين توكل ايمانشان را تقويت نمود »اَلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ اِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ اِيمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ«7 آنان مؤمناني كه چون افرادي منافق به آنها گفتند، لشكر بسياري بر عليه شما مؤمنان فراهم شده از آنان بر حذر باشيد، اين تبليغات دشمن بر ايمانشان افزود و گفتند: در مقابل همه دشمنان تنها خدا ما را كفايت است و او نيكو ياوري است.2- حضرت نوح عليهالسّلام: حضرت نوح فرستاده بزرگ پروردگار، با قاطعيت و شجاعت و شهامت و با نفرات كم و محدود در برابر دشمنان ايستادگي ميكند و به آنها ميفرمايد »يَا قَوْمِ اِنْ كَانَ كَبُرَ اَمرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا اِليَّ وَ لَاتُنْظِرُونِ«8 اي قوم من اگر موفقيت و يادآوري من نسبت به آيات الهي، بر شما سنگين است، من بر خدا توكل كردهام، مكر خود و قدرت معبوهايتان را جمع كنيد و هيچ چيز بر شما مستور نماند، سپس به حيات من پايان دهيد، مهلتم ندهيد، اما توانايي نداريد.3- حضرت هود عليهالسّلام: وقتي قوم عاد در برابر فرامين هود عليهالسّلام، سر فرود نياورده و در برابرش ايستادگي كردند و او را ديوانه خوانده و دليل روي گرداني او را از بتها جويا شدند، حضرت فرمود: من از آنچه شما شريك خدا قرار ميدهيد بيزارم، هر نقشه و مكر و حيلهاي كه ميخواهيد بكار بريد و بدانيد كه، كاري از شما ساخته نيست، زيرا »اِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَي اللهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَةٍ اِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا اِنَّ رَبِّي عَلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ« من بر الله كه پروردگار من و شماست توكل كردهام، هيچ جنبندهاي نيست، مگر اينكه او بر وي تسلط دارد، اما سلطهاي توأم با عدالت، چرا كه پروردگار من بر صراط مستقيم است.4- حضرت شعيب عليهالسّلام: قوم لجوج بنياسرائيل وقتي دعوت شعيب پيامبر را شنيدند، كه آنها را از سودجويي حرام منع ميكرد، ميگفتند: اي شعيب آيا اين نمازت به تو دستور ميدهد، كه ما را از آنچه پدرانمان ميپرستيدند، نهي ميكني و يا ميگويي آزادي خود را در اموال خويش از دست دهيم و نتوانيم به دلخواهمان در اموالمان تصرف كنيم، از تو بعيد است، كه چنان سخناني بگويي! حضرت شعيب جواب ميدهد، من حقايقي را ميدانم كه شما نميدانيد، گمان مبريد كه من ميخواهم شما را از چيزي نهي كنم ولي خودم به سراغ آن بروم، در نهايت ميفرمايد: من يك هدف بيشتر ندارم آن اصلاح شما و جامعه شماست، تا آنجا كه قدرت دارم و براي رسيدن به اين هدف فقط از خدا توفيق ميطلبم و بر او توكل كردم و به سوي او باز ميگردم.9
ثمرات توكل
»مَنْ كَانَ مُتَوَكِّلاً لَمْ يَعْدِمِ الْاِعَانَةَ« هركس بر خدا توكل كند، ياري خدا را از دست ندهد.»مَنْ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ غِنَي عَنْ عِبَادِهِ« هركس بر خدا توكل نمايد، از بندگانش بينياز خواهد شد.»مَنْ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ كُفِيَ وَاسْتَغْنَي« هركس بر خدا توكل نمايد، خدا او را كفايت كرده و بينياز ميگردد.»مَنْ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ تُسَهَّلَتْ لَهُ الصَّعَابُ« هركس بر خدا توكل كند، سختيها بر او آسان ميگردد.»مَنْ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ أضَاءَتْ لَهُ الشُّبَهَاتِ وَ أَمَنَ التَّبَعَاتِ« هركس بر خدا توكل كند، شبههها براي او روشن شده و از عاقبت بد ايمن گردد.»مَنْ تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابِ و تَبَوَّءَ الْخَفْضَ وَ الْكِرَامَةَ« هركس بر خدا توكل كند، براي او مشكلها و سختيها نرم گشته و در وسعت و كرامت فرو آيد.
درخواست رستگاري
در دومين عبارت از دعاي امروز ميخوانيم »وَاجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ« خدايا مرا از كساني كه نزد تو، به فوز و سعادت دست يابند، قرار ده، »فوز« در لغت پيروزي و ظفر يافتن به خير و نيكي با حصول تندرستي است، واژهنويسان فوز را پيروزي به خير و نجات از شر معني كردهاند، همانگونه كه قرآن كريم ميفرمايد: »فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ اُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ«10 پس كسي كه از آتش جهنم نجات يابد و وارد بهشت شود به رستگاري رسيده است.گذشت شب و روز زندگي آدمي را سپري ميكند، زندگي بزودي به پايان خواهد رسيد، انسان در دنيا مانند مسافري ميماند كه دو راه بيشتر پيش روي نداشته، يا سعادت و خوشبختي خود را با اراده و اختيار رقم ميزند و يا شقاوت و بدبختي را با سوء اراده، رقم خواهد زد، انساني كه اين چنين است بايد بهترين زاد و توشه را با خود بردارد، همانگونه كه علي عليهالسّلام ميفرمايد: »فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مَا تَحْرُزْنَ بِهِ اَنْفُسَكُمْ غَداً«11 از اين جهان براي خود زاد و توشهاي گيريد، كه فرداي رستاخيز حافظ و نگهدارتان باشد، بنده بايد از پروردگارش بترسد و خويشتن را اندرز دهد، توبه را مقدم دارد و بر شهوات خويش پيروز گردد، زيرا مرگ از نظرش پنهان است و آرزويش وي را فريب ميدهد، شيطان هميشه همراه اوست، گناه و معصيت را پيش چشم او زينت ميدهد، وي را در آرزوي توبه نگه ميدارد كه آن را به تاخير اندازد، تا زماني كه مرگ در حال غفلت كامل در برابرش آشكار گردد، اي واي بر غافلي كه عمرش دليلي بر ضد اوست و روزگارش او را به شقاوت و بدبختي بكشاند.سپس ميفرمايد: »نَسْألُ اللهَ سُبْحَانَهُ اَنْ يَجْعَلَنَا وَ اِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَاتُبْطِرُهُ نِعْمَةً وَ لَاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبّهِ غَايَةٌ وَ لَاتَحُلَّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نِدَامَةٌ وَ لَاكَابَةٌ« از خدا ميخواهم كه ما و شما را از كساني قرار دهد، كه هيچ نعمتي آنها را مست و مغرور نميكند و هيچ هدفي او را از اطاعت پروردگار، باز نميدارد و بعد از فرا رسيدن مرگ، پشيماني و اندوه در او راه نمييابد.12با كمي دقت در كلام امام علي عليهالسّلام، در مييابيم رستگار كسي است كه:1- از عمر بهترين استفاده را كرده و از دنيا زاد و توشه كافي براي آخرت بردارد.2- تقوي الهي پيشه كند و خدا ترس باشد.3- خود را نصيحت و اندرز دهد.4- به محض آلوده شدن به معاصي، توبه كند و فريب نفس و شيطان را در تأخير انداختن توبه نخورد.5- بر شهوات خود، پيروز و غالب گردد.6- هرگز از ياد خدا، غافل نشود و نعمتهاي الهي او را، مست و مغرور نسازد.7- هيچ امري او را از اطاعت خدا، باز ندارد چنين كسي هرگز، ندامت و پشيماني نخواهد داشت، و به سعادت و رستگاري خواهد رسيد.
تقوي موجب رستگاري
امام علي عليهالسّلام ميفرمايد: »اُوصِيكُمْ عِبَادَاللهِ بِتَقْوَي اللهِ الَّتِي هِيَ الزّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنِجَعٌ دَعَا اِلَيْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَيْرُ وَاعٍ فَأَسْمَعَ دَاعِيَهَا وَ فَازَ وَاعِيَهَا«13 اي بندگان خدا، شما را به تقوي توصيه ميكنم، كه هم زاد و توشه است و هم پناهگاه، زادي كه انسان را به سر منزل مقصود ميرساند و پناهگاهي كه او را از خطر نجات ميدهد، دعوت كننده به آن، بهترين دعوت كنندگان و پاسدارانش بهترين پاسداران، به همين دليل دعوت خود را به گوش همگان رسانيده و موجب رستگاري حافظان شده است.تقوي، دوستان خدا را از ارتكاب محرمات، باز ميدارد و قلبهايشان را همراه با خوف و خشيت، قرار ميدهد، آنچنانكه آنها را در دل شب، بيدار ميدارد و به راز و نياز بر ميخيزند و روزها را به عبادت، ميپردازند و به انجام اعمال نيك، مبادرت ميورزند و اين چنين سعادت و رستگاري خود را، رقم ميزنند.انساني كه مرگ در پي اوست و او را جايگاه و منزل امن، بر چوب تابوت ميكشاند و مردم بر سر دستشان به هر سو سوق ميدهند و اموالي كه جمع كرده به دست وارثان ميافتد و همسر انسان، ازدواج مجدد ميكند و ديگر نميتواند، بر نيكيها و حسنات خود بيفزايد و نه ديگر راه توبه بر او باز است و اعمال انسان آشكار ميشود و اين عمل است كه سعادت يا شقاوت انسان را رقم ميزند، شايسته است، فرصتهاي تقوي را غنيمت شمرده و براي وصول بهشت، عمل شايسته آن انجام دهد، زيرا دنيا براي سكونت هميشگي خلق نگرديده، بلكه گذرگاه انسان است، تا انسان با اعمال صالح، زاد و توشه كافي را براي سراي ديگر فراهم سازد و اگر از اين سكوي پرش استفاده شايسته نمود، فوز عظيم و رستگاري خود را بدست آورده و در رديف فائزين و رستگاران خواهد بود.
سعادت و رستگاري در قرآن
»فوز« نوزده مورد در قرآن بكار رفته و معمولاً در مورد بهشت است، ولي بعضاً در مورد توفيق اطاعت پروردگار و آمرزش گناهان نيز بكار رفته است، مانند: »اِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ«14 كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، براي آنها باغهايي از بهشت است كه نهرها زير درختانش جاري است و اين پيروزي بزرگي است.براي مؤمنان و عاملان عمل صالح، چه فوز و پيروزي از اين برتر كه در جوار قرب پروردگار در ميان انواع نعمتهاي پايدار با سربلندي و افتخار جاي گيرند؟ نبايد فراموش كرد كه كليد اصلي اين پيروزي و فوز كبير، ايمان و عمل صالح است و بايد برنامهها حول محور عمل صالح دور زند.هنگامي كه روز قيامت به سوي پرونده عمل خود، خوانده ميشويم، نتيجه عمل براي ما روشن ميگردد. اگر عمل، صالح بود، سعادت و رستگاري و اگر عمل معصيت و گناه بود، عذاب الهي را در پي خواهد داشت.همانگونه كه قرآن كريم ميفرمايد: »فَاَمَّا الَّذِينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينِ«15 كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد ميكند و اين سعادت و پيروزي آشكار و بزرگي است.
قرب الهي
در عبارت ديگري از دعاي روز دهم، ميخوانيم »وَاجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ« خدايا مرا در اين روز، از مقربين و دوستداران خودت قرار ده، در خصوص تقرب و محبت خداي متعال در شرح دعاي روز پنجم بيان شد و خوانندگان محترم را ارجاع ميدهيم به مطالبي كه گذشت ولي در اينجا نيز توضيح مختصري ميآوريم.گاهي قرب به معناي نزديكي و بهرهمندي است و تقرب خواستن، برابر نمودن با چيزي است كه نصيب و بهرهاي را اقتضاء كند، نزديكي و قرب بنده به خداي تعالي در حقيقت دست يافتن به صفات و خصوصيات فراواني است كه اين صفات، با زايل كردن پليديها و زشتيها و جهل و ناداني و سبكسري و خشم و نيازهاي جسمي، به اندازه طاقت بشري است و آن قرب روحاني ميباشد، رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم فرمود، خداي تعالي ميفرمايد: »مَنْ تَقَرَّبَ اِليَّ عَبْدٌ بِمِثْلِ اَدَاءِ مَا اَفْتَرَضْتُ عَلَيهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبَ اِليَّ بَعْدَ ذَلِكَ النَّوَافِلِ حَتَّي اُحِبَّهُ« كسي كه به اندازه يك وجب به من تقرب جويد، من دو چندان به او نـزديك ميشوم، بنـدهاي كه با انجام واجـباتي كه براي او فـريضه كردهام تقرب پيدا كند، تحقيقاً بعد از واجـبات، به مستحبات تقرب ميجويد، تا اينكه مـورد محـبتم قـرار مـيگيرد.
راههاي قرب به خدا
اول، ترك درخواست از مردم: اميرالمؤمنين عليهالسّلام فرمود: »اَلتَّقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعَالَي بِمَسْئَلَتِهِ وَ إلَي النَّاسِ بِتَرْكِهَا« نزديك گشتن به خدا، بوسيله درخواست از او و ترك سؤال از مردم حاصل ميشود.دوم، حركت به سوي خدا: همچنين امام عليهالسّلام فرمود: »تَقَرَّبْ اِلَي اللهِ سُبْحَانَهُ فَاِنَّهُ يُزْلِفُ الْمُقَرَّبِينَ اِلَيْهِ« به خداي سبحان نزديك شو، كه خداوند نزديك شوندگان به سوي خويش را، نزديك خود خواهد گردانيد.سوم، تقرب بوسيله ركوع و سجود: »تَقَرَّبْ اِلَي اللهِ سُبحَانَهُ بِاسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوعِ« به خداي متعال بوسيله سجده و ركوع و خضوع در برابر عظمت و بزرگي او، به فروتني نزديك شو.چهارم، اخلاص و يقين: »عَلَيْكُم بِصِدقِ الْاِخْلَاصِ وَ حُسْنِ الْيَقِينِ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُقَرَّبِينَ« بر شما باد به حقيقت اخلاص و نيكي به يقين، كه بالاترين عبادت مقربان است.پنجم، محبت خدا: روزي حضرت عيسي عليهالسّلام نفراتي را ديد كه بدنهاي لاغري داشتند و رنگشان تغيير كرده بود، سؤال كرد، چه شده كه اين گونهايد؟ گفتند: ترس از جهنم، حضرت فرمود: خداي تعالي آن را حقي قرار داده، بر مؤمني كه ترسان است، از اين گروه گذشت و به گروه ديگري رسيد كه تغيير رنگ چهرهشان شديدتر بود، دليل را سؤال كرد، گفتند: شوق به بهشت، حضرت فرمود: آنچه را كه اميد واريد، خداوند به شما عنايت ميكند و چون به گروه سوم رسيد كه در نهايت تحول و تغيير بودند، بگونهاي كه نور از چهرههايشان آشكار بود، از آنها سؤال كرد، اين نور از كجا به شما رسيده؟ گفتند از محبت خدا، حضرت فرمود: »اَنْتُمْ الْمُقَرّبُونَ، اَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ« شماييد مقربان، شماييد مقربان.
چشم به احسان خدا
در آخرين جمله از دعاي امروز ميخوانيم »بِاِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ« به حق احسانت، اي منتهاي آرزوي طالبان، انسان هميشه چشم به احسان خدا دوخته و از پيشگاه او هرگونه خير و نيكي را تقاضا ميكند و خداوند نيز، مواهب عظيمي به انسان ميدهد، كه فراتر از نيازهاي شخصي اوست، عقل و توانايي به او ميدهد كه در زندگي فردي و اجتماعي به همه آن نياز ندارد، بلكه براي اداره يك كشور و بالاتر از آن سازگار است و علمي به او ميدهد كه يك جامعه بلكه جوامع بشري ميتوانند از آن استفاده كنند و تمام هستي را، تحت تسخير انسان، قرار ميدهد، تا با برخورداري از اين همه نعمت و احسان الهي به كمال خود دست يابد، لذا جا دارد، انسان منعم و ولي نعمت خويش را عاشقانه مورد پرستش و ستايش قرار دهد و نهايت محبت و عشق و علاقه خود را، نسبت به ساحت مقدس او ابراز دارد، كه منتهاي آرزوي طالبان و مشتاقان است.همانگونه كه قرآن كريم ميفرمايد: »وَالَّذِينَ أَمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ«16 كساني كه ايمان به خدا دارند، عشق و علاقه زيادي را به خدا دارا ميباشند، زيرا انسان انديشمند و دانا هر عشق و محبتي در برابر غير خدا در نظرش بيارزش و ناچيز است.در دعاي كميل ميخوانيم »فَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلَي عَذَابِكَ فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلَي فِرَاقِكَ« گيرم كه بر عذاب تو صبر كنم، اما با فراق و دوري تو چه كنم، انسان عاشق از همان اول مقصود و مطلوب خود را ميبيند و فقط براي رسيدن به او حركت ميكند.در پايان از خدا ميخواهيم كه ما را مورد لطف و احسان خود قرار داده و حلاوه و شيريني محبت و عشق خود را به ما بچشاند، آمين.