ویژگیهای امام زمان علیه السلام

ویژگیهای امام زمان علیه السلام

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ   الْمُشْرِكُونَ»(1).

او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همهٔ اديان   غالب سازد، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.

«اللّهم كن لوليّك الحجّة ابن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه ‏الساعة وفي كلّ ساعةٍ وليّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعيناً حتى‏تسكنه أرضك طوعاً وتمتّعه فيها طويلاً» «وامنن علينا برضاه وهب لنا رأفته ودعائه ورحمته وخيره ورؤيته واجعل صلواتنا به مقبولة وذنوبنا به مغفورة وهمومنا به مكفيّة وحوائجنا به مقضيّة ودعائنا به مستجاباً وصلّ عليه وعلى آبائه الطيبين الطاهرين»(2).

ولى عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) در حديث لوح:
جابر بن عبداللَّه انصارى ‏براى تبريك و تهنيت ولادت سيّد الشهدا عليه السلام خدمت حضرت فاطمه زهرا عليهما السلام‏ شرفياب شد و در دست ايشان لوح سبز رنگى ديد كه در آن نوشته‏هايى شبيه به‏رنگ آفتاب بود. جابر به حضرت صدّيقه كبرى عليهما السلام عرض كرد: «اين لوح‏ چيست»؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «اين لوحى است كه خداوند متعال آن را به‏ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم هديه داده است و در آن اسم پدرم، همسرم، دو فرزندم و اسم‏ امامانى كه از نسل فرزندم مى‏باشند نوشته شده است و پدرم صلى الله عليه وآله وسلم آن را براى ‏خوشحالى (مژدگانى) به من هديه داده است».

در اين روايت نامهاى مبارك ائمّهٔ اطهار عليهم السلام و ويژگى‏هاى آنان ذكر شده‏ است. به مناسبتِ سخن، ويژگى‏هايى را كه در اين حديث براى امام زمان (عجّل‏اللَّه فرجه الشريف) ذكر شده است را بيان مى‏ نماييم.

«… أخرج منه الدّاعي إلى سبيلي والخازن لعلمي الحسن واُكمّل ذلك‏ بابنه «م ح م د» رحمة للعالمين، عليه كمال موسى وبهاء عيسى وصبر ايّوب؛

از امام هادى عليه السلام كسى متولد مى‏شود كه دعوت كننده به راه من است وگنجينه‏دار نيكوى علم من، و آن را كامل و تمام مى‏كنم بوسيلهٔ فرزندش «م ح م د» كه رحمت است براى جهانيان. براى او است‏كمالات موسى [عليه السلام] و آبرو و عزّت عيسى [عليه السلام] و صبر ايّوب [عليه السلام].

فيذلّ اوليائي في زمانه وتتهادى رؤوسهم كما تتهادى رؤوس الترك ‏والديلم، فيقتلون ويحرقون و يكونون خائفين، مرعوبين، وجلين، تصبغ ‏الأرض بدمائهم؛

در زمان [غيبت] او دوستان و اولياى من ذليل و خوار مى‏گردند، وسرهاى آنان از بدن [جدا مى‏گردد] و هديه داده مى‏شود همانندسرهاى غلامان ترك و ديلم، آنان كشته و سوزانده مى‏شوند، در آن‏زمان آنان، بيمناك ترسان و نگرانند و زمين با خون آنان رنگين‏ مى‏گردد.

ويفشو الويل و الرّنّا في نسائهم اولئك أوليائي حقّاً، بهم أدفع كلّ فتنة عمياء حندس وبهم أكشف الزّلازل وأدفع الآصار والأغلال، اُولئك عليهم ‏صلوات من ربهم ورحمة واُولئك هم المهتدون؛

صداى ناله و شيون از زنانشان برخاسته است. به درستى كه آنان ‏دوستان من هستند و من به وسيلهٔ آنان فتنه‏هاى كور و تاريك را دفع‏ مى‏كنم و از بروز حوادثى چون زلزله و اسارت جلوگيرى مى‏نمايم، سلام و رحمت خداوند بر آنان است و آنان هدايت شدگان‏اند.

قال عبدالرّحمن بن سالم: قال أبو بصير(4): لو لم تسمع في دهرك، إلّا هذاالحديث لكفاك، فصُنه إلّا عن اهله»(5).

عبدالرّحمن بن سالم مى‏گويد: ابو بصير به من گفت: اگر در سر تا سر زندگانيت، فقط اين حديث را شنيده باشى تو را كافى و بسنده است،پس آن را فقط به اهلش بازگو.

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) رحمت جهانيان:

نخستين امتيازى كه در اين حديث شريف قدسى براى امام زمان (عجّل‏اللَّه فرجه الشريف) ذكر شده است صفت «رحمة للعالمين» مى‏باشد. اين صفت ‏فقط يك بار در قرآن و آن هم در رابطه با وجود مبارك رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم به كاربرده شده است.

«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»(6).

ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم.

به جز خاتم الأنبياء صلى الله عليه وآله وسلم و خاتم الأوصياء (عجّل اللَّه فرجه الشريف) هيچ ‏يك از اولياء، انبياء و ائمّهٔ اطهار عليهم السلام به اين وصف نايل نشده‏اند، و اين امتيازمخصوص آن دو بزرگوار مى‏باشد.

اين امتياز نشان دهنده آن است كه دارنده و صاحب اين مقام از سعهٔ ‏وجودى خاصّى برخوردار است و داراى رحمتى گسترده، وسيع و عام مى‏باشد و همهٔ مخلوقات و موجودات را در همهٔ اعصار و قرون در بر مى‏گيرد و به مخلوقى‏ خاصّ و يا زمانى خاصّ تعلّق ندارد. به عبارت گوياتر صاحب اين مقام داراى‏ رحمتى گسترده است كه همهٔ هستى را در زير بال و پر خود دارد.

معناى عالمين:

براى فهم بهتر و دقيتر معناى رحمة للعالمين بهتر است ابتدا معناى تك‏تك واژه‏ها را بررسى كنيم تا به عظمت اين مقام پى ببريم. رحمت كه نيازى به ‏ترجمه ندارد چون به لطف شاگردى مكتب اهل بيت ‏عليهم السلام و عنايت خاصّ حضرت ‏ولى عصر (ارواحنا فداه) آنچنان در آن غوطه وريم كه مانند ماهى در آب، از اين‏نعمت به كلّى غافل شده‏ايم و فقط كافى است تا قدرى به ‏اطرافمان نگاه كنيم تارحمت الهى را با تمام وجود درك كنيم. آيا به راستى اين سر بلندى و آزادگى‏ شيعه در عين مظلوميّتش، به جز با افاضه رحمت از سوى رحمة للعالمين (ارواحنا فداه) امكان دارد؟ ولى براى اينكه بدانيم دايرهٔ شمول رحمت حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) تا چه اندازه است بايد قدرى در معناى كلمه (عالمين) تأمل كنيم؛ چرا كه با پى بردن به گستردگى معناى اين كلمه، به گستردگى سفره رحمت آن‏جناب هم پى مى‏بريم.

خداوند متعال مى‏فرمايد:

«الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»(7).

ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است * (خداوندى كه) بخشنده و بخشايشگر است.

بر اساس اين آيهٔ شريفه تربيت همهٔ عالم در انحصار ذات اقدس ربوبى‏ مى‏باشد، دليل آن هم دو صفت رحمن و رحيم بودن خداوند متعال است.

عالمين به صورت جمع ذكر شده است نه به صورت تثنيه يعنى همهٔ ‏عوالم وجود در پرتو رحمت الهى قرار دارد، كه منظور از همهٔ عوالم، «عالم ملك وعالم ملكوت» مى‏باشد.

«عالم مُلك» عالمى است كه ما آن را درك و احساس مى‏كنيم و مشهود و محسوس انسانها مى‏باشد.

«عالم ملكوت» عالمى است كه مشهود و محسوس انسانهايى است كه ‏مراحل و مقاماتى را در تهذيب نفس طى كرده‏اند و البته اين عالم را نمى‏توان باحواس ظاهرى شناخت و به آن پى برد.

«فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»(8).

پس منزّه است خداوندى كه ملكوت همه چيز در دست اوست؛ وشما را به سوى او باز مى‏گرداند.

به قول برخى از فلاسفه عالم مُلك نماد و آيينه‏اى از عالم ملكوت است.

چرخ با اين اختران نغز و خوش وزيباستى

صورتى در زير دارد هر چه در بالاستى

عالم ملك و ملكوت با همهٔ وسعت و گستردگى آن، تربيت شده خداوندى‏ است كه ربّ العالمين و رحمان ورحيم است.

ربانيّت (مربى‏گرى) و رحمانيّت الهى همهٔ عوالم وجود را در بر مى‏گيرد و به همين دليل هيچ تفاوت و تناقضى بين عوالم، چه عالم مُلك و چه عالم‏ملكوت، وجود ندارد. لذا خداوند متعال مى‏فرمايد:

«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ ‏فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ ‏الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِيرٌ»(9).

همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد؛ در آفرينش‏ خداوند رحمان هيچ تضادّى و عيبى نمى‏بينى. بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى‏كنى؟! بار ديگر (به عالم هستى) نگاه ‏كن، سر انجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان نا كام مانده) به‏سوى تو باز مى‏گردد در حالى كه خسته و ناتوان است.

معناى رحمانيّت الهى:

در آيه شريفه خداوند فرمودند هيچ تضادّ و تناقضى در مخلوقاتِ آن كسى ‏كه داراى صفت «رحمن» است مشاهده نمى‏كنى. چنانكه مشاهده مى‏كنيد خداوند پس از آنكه خود را با صفت رحمانيّت معرفى كرد اين مطلب را بيان فرمود كه هيچ‏ تناقضى در عالم وجود ندارد. در ميان فقها و علماء علم اصول قاعده‏اى وجود دارد كه مى‏فرمايند: «تعليق الحكم بالوصف مشعرٌ بالعليّة» يعنى معلّق بودن ومتوقف بودن يك حكم به صفتى نشان دهندهٔ اين است كه آن صفت عامل وعلّت به وجود آمدن حكم است. با اين توضيح، اگر قاعده مذكور را به اين آيه ‏سرايت دهيم در مى‏يابيم كه عدم وجود تناقض در آفريده‏هاى خداوند ريشه در رحمانيّت حضرت حق (سبحانه و تعالى) دارد.

خداوند متعال به دليل رحمانيّت خود، هيچ تفاوتى بين مخلوقات ‏نمى‏گذارد و وسعت رحمت او همهٔ آفرينش را در بر مى‏گيرد و همهٔ مخلوقات وموجودات متناسب با قابليّت دريافت و ظرفيّت وجودى خود از رحمانيّت الهى‏ مستفيد و مستفيض مى‏گردند.

دهنده‏اى‏ كه‏ به ‏گُل ‏نكهت ‏و به ‏گِل‏ جان ‏داد

به ‏هر چه، هر چه ‏سزا ديد حكمتش ‏آن‏ داد(10)

در اين رابطه خداوند متعال در آيه ديگرى مى‏فرمايد:

«الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ * الشَّمْسُ ‏وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ * وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ»(11).

خداوند رحمان * قرآن را تعليم فرمود * انسان را آفريد * و به او (بيان) را آموخت * خورشيد و ماه با حساب منظّمى مى‏گردند * وگياه و درخت براى او سجده مى‏كنند.

معناى رحيّميت الهى:

علاوه بر آن كه خداوند متعال رحمان است، رحيم نيز مى‏باشد؛ يعنى ذات ‏اقدس ربوبى، مربّى و تربيت كننده عالم ملكوت است و رحيم بودن خداوند متعال، رحمت خاصّى است كه مخصوص عالم ملكوت مى‏باشد، بدين دليل اين‏صفت در تمام قرآن به همراه اوصاف ديگرى ذكر شده است و به تنهايى و مستقلاً نيامده است.

خداوند متعال رحمت خاصّ خود (رحيم) را نيز به رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم عنايت‏ فرموده است. در اين رابطه خداوند متعال مى‏فرمايد:

«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم‏ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»(12).

به يقين رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است، و اصرار بر هدايت شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤف‏ و مهربان است.

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) رحمان و رحيم:

با توجّه به آياتى كه تا به حال ذكر نموديم روشن گرديد كه خداوند متعال‏ تربيت كنندهٔ همهٔ عوالم و داراى يك رحمت عام و گسترده «رحمان» و يك‏رحمت خاصّ «رحيم» مى‏باشد و خداوند سبحان اين دو رحمت را به پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم هم تفويض كرده است؛ زيرا ايشان مظهر تامّ و اتمّ اسم رحمان ورحيم مى‏باشند.

با توجّه به حديث لوح در مى‏يابيم كه امام عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) نيز همانند رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مظهر اسم رحمان و رحيم مى‏باشند. نكته مهمّ آن‏ كه اين وصف و امتياز مخصوص خاتم الأنبياء عليهم السلام و خاتم الأوصياء (عجّل اللَّه‏فرجه الشريف) مى‏باشد و هيچ مخلوق و موجود ديگرى در اين وصف با آنان‏ شريك نمى‏باشد.

در دعاى عديله در رابطه با امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) آمده است.

«ببقائه بقيت الدّنيا وبيمنه رزق الورى وبوجوده ثبتت الأرض ‏والسّماء»(13).

دنيا به [بركت] وجود ايشان پا برجاست و به يمن وجود ايشان مردم از رزق و روزى بهره‏مند مى‏شوند و به وجود ايشان آسمان و زمين ثبات‏ و قرار يافته است.

جهان آفرينش طُفيل وجود ائمّه اطهار عليهم السلام است و به بركت آنان است كه ‏مخلوقات و موجودات از روزى برخوردار و بهره‏مند مى‏گردند، آنان وسايط فيض ‏الهى هستند و قيام مخلوقات به وجود آنان است. قيوميّت ائمّه اطهار عليهم السلام با قيوميّت ذات اقدس حقّ منافات و تعارضى ندارد، زيرا قيوميّت آنان به اذن الهى ودر طول قيوميّت خداوند متعال قرار دارد(14).

انواع فاعل:

براى اينكه بهتر دريابيم كه چگونه حيات، قيام و رزق همهٔ موجودات به‏ ائمّه اطهار عليهم السلام وابسته است و در عين حال اين اوصاف با خالقيّت، قيوميّت ورزاقيّت ذات ذوالجلال ربوبى منافات و تعارضى ندارد به اين تقسيم بندى توجّه‏ بفرماييد.

در يك تقسيم بندى فاعل را به دو گونه، تقسيم مى‏كنند،

1 – فاعل ما منه الوجود، اين فاعل، فعّال ما يشاء(15) است و همهٔ هستى به‏ ارادهٔ او موجود شده است و آن ذات اقدس ربوبى مى‏باشد.

2 – فاعل ما به الوجود، منظور از اين فاعل ائمّهٔ اطهار عليهم السلام و در حال ‏حاضر حضرت ولى عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) مى‏باشند. زيرا قوام همهٔ ‏موجودات به آنان است و اگر جهان هستى لحظه‏اى از وجود آنان تهى گردد، از هم فرو پاشيده خواهد شد(16).

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) از زبان رسول اللَّه (ص):

رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم پس از حجّة الوداع خطبه معروفى ايراد فرمودند، كه به «خطبه غديريّه» مشهور است. ايشان صلى الله عليه وآله وسلم در اين خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام را به جانشينى خود معرّفى مى‏نمايند و سپس ديگر جانشينان خود را كه از فرزندان ‏اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏باشند يك به يك نام برده و معرّفى مى‏كنند.

به فرازهايى از اين خطبه اشاره مى‏نماييم.

امام باقر عليه السلام مى‏فرمايند:

«حجّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم… فأتاه جبرئيل عليه السلام فقال له: يا محمّد إنّ اللَّه جلّ ‏اسمه يقرؤك السّلام ويقول لك:

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به حجّ مشرف شدند… سپس جبرئيل عليه السلام خدمت ايشان ‏مشرف شد و عرض كرد: اى محمّد [صلى الله عليه وآله وسلم]! خداوند متعال به شماسلام فرستاد و فرمود:

إنّي لم أقبض نبيّاً من أنبيائي ولا رسولاً من رسلي إلّا بعد إكمال ديني‏ وتأكيد حجّتي وقد بقي عليك من ذاك فريضتان مما تحتاج أن تبلغهما قومك: فريضة الحجّ وفريضة الولاية والخلافة من بعدك؛ فإني لم أخل ‏أرضي من حجّةٍ ولن اُخليها أبداً؛

من هيچ پيامبر و فرستاده‏اى را قبض روح نكردم مگر آن كه پيش از آن‏ دينم را كامل گردانم و حجّتم را محكم، و براى تو دو فريضه (دستور) از رسالتت باقى مانده است كه بايد آن را به قوم خود ابلاغ كنى،فريضه حج و فريضه ولايت و خلافت پس از خود را؛ چرا كه من ‏زمين خود را از حجّت خالى نگذاشته و بعد از اين هم نمى‏گذارم.

سپس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:

… معاشر الناس! إنّه آخر مقام أقومه في هذا المشهد فاسمعوا وأطيعوا وانقاد والأمر ربكّم، فإنّ اللَّه عزّوجلّ هو مولاكم والهكم ثمّ من دونه محمّد صلى الله عليه وآله وسلم ‏وليّكم القائم المخاطب لكم، ثم من بعدي عليّ وليّكم وإمامكم بأمر ربّكم‏ثم الإمامة في ذريّتي من ولده إلى يوم تلقون اللَّه ورسوله؛

اى گروه مردمان! اين آخرين جايگاهى كه در آن با شما سخن‏ مى‏گويم. پس گوش دهيد، اطاعت كنيد و مطيع و پيرو دستور خدايتان باشيد. به درستى كه خداوند عزّوجلّ مولى وإله شماست وپس از او من ولىّ شما هستم كه در حال سخن با شما مى‏باشم، و پس‏ از من على [عليه السلام] به امر پروردگار ولىّ و امام شما است، و سپس ‏امامت در نسل من و از فرزندان على عليه السلام مى‏باشد.

… معاشر الناس! النور من اللَّه عزّوجل فيَّ مسلوك ثم في عليّ ثم في‏النسل منه إلى القائم المهدي الذي يأخذ بحقّ اللَّه وبكلّ حقّ هو لنا لأنّ اللَّه ‏عزّوجلّ قد جعلنا حجّة على المقصّرين والمعاندين والمخالفين والخائنين‏و آلاثمين والظالمين من جميع العالمين؛

اى گروه مردم! نور الهى در من، و در على [عليه السلام] و در فرزندان او تامهدى قائم [عجّل اللَّه فرجه الشريف] راه يافته است، او  [ولى عصر عجّل اللَّه فرجه الشريف] حقّ خداوند و حقّ ما را مى‏ستاند، زيرا خداوند متعال ما را حجّتى بر كوتاهى كنندگان، لجبازان، مخالفان،خيانتكاران، گناه كاران و ستم كنندگان از تمام جهانيان قرار داده‏است.

… ألا إنّ خاتم الأئمّة منّا القائم المهدي، ألا إنّه الظاهر على الدين، ألا إنّه‏ المنتقم من الظالمين… ألا إنّه خيرة اللَّه ومختاره… ألا إنّه المخبر عن ربّه ‏عزّوجل والمنبّه بأمر إيمانه… ألا إنّه الباقي حجّة ولا حجّة بعده ولا حقّ إلّا معه ولانور إلّا عنده ألا إنّه لا غالب له ولا منصور عليه ألا إنّه وليّ اللَّه في‏أرضه وحكمه في خلقه وأمنيه في سرّه وعلانيته»(17).

… آگاه باشيد، به درستى كه خاتم امامان از نسل ما مى‏باشد و او مهدى‏قائم [عجّل اللَّه فرجه الشريف] است، او آشكار كننده دين است، او ازستمكاران انتقام مى‏گيرد… او برگزيده و مختار خداوند است… او ازخدا خبر مى‏دهد و نسبت به ايمانِ به وى، هشدار مى‏دهد… او حجّت ‏باقيمانده خداوند است و حجّتى پس از او نخواهد بود، و حقّى نيست‏ مگر آن كه همراه وى باشد، و نورى نيست مگر آن كه نزد وى باشد،[او پيروز كننده دين است‏و] كسى بر او پيروز نخواهد شد و نصرت ‏نخواهد يافت، او ولىّ خداوند در زمين است و حاكم او در ميان‏ مخلوقات است و امانت دار نهان و آشكار اوست…

حقّ ائمّه اطهار عليهم السلام:

در فرازى از اين روايت آمده است كه امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) حقّ خداوند و حقّ ما را مى‏ستاند. به روايتى در اين رابطه توجّه فرماييد:

روزى شخصى در حضور امام صادق عليه السلام عطسه كرد و از اين بابت خداوند را شكر كرد و به پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم سلام فرستاد، امام صادق عليه السلام به او فرمودند:

«هذا حقّ اللَّه أديّت وهذا حقّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم فأين حقّنا»؟(18).

حقّ خداوند را به جاى آوردى (شكر) حق پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را ادا نمودى (به او سلام فرستادى) پس چرا حقّ ما را به جاى نياوردى؟

منظور حضرت اين است كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم و اهل بيت‏ عليهم السلام از يكديگر جدا نيستند لذا هر گاه بر پيامبر درود فرستادى بايد همراه آن به اهل بيت ‏عليهم السلام نيز درود بفرستى و شايد سِرّ اينكه شيعه بر خلاف اهل سنّت پس از ذكر نام مبارك ‏پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم جمله «صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم» را مى‏گويند و در صلوات و درود برپيامبر و آل طاهرينش با هم تكيه دارند همين حديث شريف و امثال آن باشد.

منتخب و برگزيده خداوند:

در فراز ديگرى از خطبه غديريّه، رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم امام زمان (عجّل اللَّه‏فرجه الشريف) را برگزيده خداوند مى‏نامند و مى‏فرمايند:

«ألا إنّه خيرة اللَّه ومختاره».

آگاه باشيد كه او برگزيده خداوند است.

اين تعبير و وصف در مورد سيّد الشهدا عليه السلام نيز بكار برده شده است، در زيارت آن حضرت عليهما السلام آمده است:

«السّلام عليك يا خيرة اللَّه وابن خيرته»(19).

سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده او.

اگر در زندگى اين دو بزرگوار دقّت و تأمل كنيم خواهيم ديد كه سيّد الشهدا عليه السلام‏ با خون خود و فرزندان و ياران‏شان و حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) با نهضت وقيام فراگيرشان باعث احياى دين خداوند، درست در موقعى كه دين در آستانه ‏اضمحلال و فرو پاشى است، هستند و احتمالاً به دليل اين صفت مشترك به ‏مقام خيرة اللهى نائل آمده‏اند.

امام عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) داراى بالاترين كمال و عزّت:

يكى ديگر از امتيازات امام عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) در حديث لوح‏ اين است كه ايشان داراى كمالات و فضايل حضرت موسى عليه السلام و عزّت و شرافت ‏حضرت عيسى عليه السلام هستند. با رجوع به قرآن كريم در مى‏يابيم كه منتهاى كمال‏ حضرت موسى عليه السلام اين است كه وى به مقام «كليم اللهى»(20) رسيده و هم ‏صحبت خداوند متعال شد، و آخرين مقام و مرحله‏اى كه حضرت عيسى عليه السلام به ‏آن دست يافت مقام «اذن و كلمة اللهى»(21) مى‏باشد و آن حضرت كلمة اللَّه ‏گرديد. امّا، امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) بقيّة اللَّه مى‏باشند و به اين مقام‏عالى دست يافته‏اند كه بسى والاتر وبالاتر از مقام حضرت موسى و حضرت‏ عيسى عليهما السلام مى‏باشد.

به روايتى در اين زمينه توجّه فرماييد،

احمد ابن اسحاق اشعرى قمّى(22) مى‏گويد: نزد امام حسن عسكرى عليه السلام‏شرفياب شدم،

«وأنا اُريد أن أسأله عن الخلف [من] بعده، فقال لي مبتدئاً: يا أحمد بن‏إسحاق! إنّ اللَّه تبارك وتعالى لم يخل الأرض منذ خلق آدم عليه السلام ولايخليها الى أن تقوم الساعة من حجّة اللَّه على خلقه، به يدفع البلاء عن أهل ‏الأرض، وبه ينزّل الغيث وبه يخرج بركات الأرض؛

مى‏خواستم از جانشين‏شان سؤال كنم. امّا ايشان پيش از آن كه پرسش‏ خود را مطرح نمايم فرمودند: اى احمد! خداوند متعال از هنگامى كه‏ حضرت آدم عليه السلام را آفريد تا روز قيامت، زمين را تهى از حجّتى برخلق خود نمى‏گذارد، خداوند به وسيله حجّتش بلا را از اهل زمين‏ دور مى‏سازد و باران را فرو مى‏آورد و بركات و خير زمين را بيرون‏ مى‏آورد.

قال: فقلت له: يا ابن رسول اللَّه! فمن الإمام والخليفة بعدك؟ فنهض عليه السلام ‏مسرعاً فدخل البيت، ثم خرج وعلى عاتقه غلام كأنّ وجهه القمر ليلة البدر من أبناء الثلاث سنين؛

ابو اسحاق مى‏گويد: به ايشان عرض كردم: اى فرزند رسول اللَّه [عليه السلام] چه كسى پس از شما امام است؟ امام عليه السلام سريع برخاستند و داخل‏ منزل شدند، هنگام بازگشت بر دوششان كودكى بود با صورتى چون ‏ماه و داراى سه سال سن.

فقال: يا أحمد بن إسحاق! لولا كرامتك على اللَّه عزّوجلّ وعلى حججه ماعرضت عليك إبني هذا، إنّه سمّى رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله وسلم وكنيّه، الّذي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً؛

سپس امام عليه السلام فرمودند: اى احمد ابن اسحاق! اگر كرامت و تفضّل ‏خداوند بر تو و بر حجّتهايش نبود [و نزد ايشان محبوب نبودى] ،فرزندم را به تو نشان نمى‏دادم، او هم نام و هم كنيه رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم ‏است او است كه زمين را پر از داد و عدل مى‏نمايد همانگونه كه‏ سرشار از بى داد و ستم مى‏باشد.

… فقلت له: يا مولاي فهل من علامة يطمئنّ إليها قلبي؟ فنطق الغلام عليه السلام‏بلسان عربيّ فصيح فقال: أنا بقيّة اللَّه في أرضه والمنتقم من اعدائه فلاتطلب أثراً بعد عين يا أحمد بن إسحاق»(23).

پس به ايشان عرض كردم: اى مولاى من! آيا نشانه‏اى وجود دارد كه‏ قلبم با آن آرام گيرد؟ نا گهان فرزند خردسال ‏عليه السلام زبان گشودند و با زبان عربى فصيح فرمودند: من بقية اللَّه در زمين هستم و انتقام گيرنده‏ از دشمنان خدا، حال پس از اين مشاهده ديگر نشانه‏اى درخواست‏ نكن.

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) بقية اللَّه هستند، در برخى از متون‏ دينى در تعريف بقية اللَّه آمده است:

«حجّة اللَّه في أرضه، الذين يبقاهم اللَّه في الأرض ولا تبقى الأرض إلّا ببقائهم».

بقية اللَّه يعنى حجّت خداوند بر زمين، كسانى كه خداوند آنان را در زمين نگه مى‏دارد و زمين بدون وجود آنان باقى و پايدار نمى‏ماند.

در ادعيه و روايات تعبيرات بسيار زيبايى در رابطه با امام عصر (عجّل اللَّه ‏فرجه الشريف) بكار برده شده است، به عنوان نمونه هنگام ورود به سرداب ‏مقدّس امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) مستحب است كه بخوانيم:

«السّلام عليك يا باب اللَّه الّذي لا يؤتى إلّا منه… السّلام عليك يا ناظرشجرة طوبى وسدرة المنتهى»(24).

سلام بر تو اى درب الهى كه تنها از آن درب مى‏توان وارد شد… سلام‏ بر تو اى نگاه كننده به درخت طوبى و سدرة المنتهى.

و در جايى ديگر اين گونه به ايشان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) درود و سلام‏مى‏فرستيم:

«اللّهم صلّ على محمّد وآل محمّد وأظهر كلمتك التامّة»(25).

خداوندا بر محمد  [صلى الله عليه وآله وسلم]  وآل او سلام و درود بفرست و كلام تام‏ خود را روشن و ظاهر بگردان.

جايگاه پيروان راستين امام عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف):

يكى ديگر از ويژگى‏هايى كه در رابطه با امام زمان (عجّل اللَّه فرجه‏الشريف) در حديث لوح ذكر شده اين است كه، اوليا و دوستان خداوند پيش از ظهور ايشان ذليل و خوار مى‏گردند و كشته مى‏شوند و سرهاى آنان از بدن جدا مى‏گردد و… .

با توجّه به اين عبارت‏ها در مى‏يابيم كه خداوند متعال ياران و انصار امام ‏عصر (عجّل اللَّه فرجه الشريف) را دوستان و اولياى خود معرّفى مى‏نمايد ومى‏فرمايد: دوستان و اولياى من در آن زمان به خاك و خون كشيده مى‏شوند.حال آن كه در همين حديث هنگامى كه سخن از اصحاب و ياران امام صادق عليه السلام‏ به ميان مى‏آيد، خداوند متعال مى‏فرمايد:

«حقّ القول منّي لأكرمنّ مثوى جعفر ولأسرّنّه في أشياعه وأنصاره ‏وأوليائه»(26).

حقيقتاً من جايگاه جعفر [عليه السلام] را كرامت مى‏بخشم و او را از پيروان،ياران و دوستانش شاد و مسرور مى‏گردانم.

خداوند متعال در رابطه با دوستان امام جعفر صادق عليه السلام مى‏فرمايد: آنان‏ پيروان، ياران و دوستان امام صادق عليه السلام هستند، ولى در رابطه با پيروان امام ‏زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) مى‏فرمايد: آنان دوستان من هستند و من به‏وسيلهٔ آنان فتنه‏ها را دفع و رفع مى‏نمايم و در نهايت خداوند متعال به آنان سلام ‏و درود مى‏فرستد.

امام باقر عليه السلام در رابطه با جايگاه پيروان و انصار امام زمان (عجّل اللَّه فرجه‏ الشريف) مى‏فرمايند:

«كأنّي بأصحاب القائم عليه السلام و قد أحاطوا بما بين الخافقين فليس من شي‏ءٍ إلّا وهو مطيع لهم حتّى سباع الأرض وسباع الطير يطلب رضاهم في كلّ ‏شي‏ء حتّى تفخر الأرض على الأرض وتقول مرّبي اليوم رجل من أصحاب ‏القائم»(27).

گو يا من در ميان ياران امام قائم عليه السلام هستم و آنان شرق و غرب عالم را در بر گرفته‏اند، چيزى يافت نمى‏شود به‏جز آنكه از آنان اطاعت ‏مى‏كند حتّى درندگان زمين و آسمان خواستار جلب رضايت آنان‏ مى‏باشند، تا آن جا كه قطعه‏اى از زمين بر قطعه‏اى ديگر فخر مى‏ورزد و مى‏گويد امروز يكى از ياران امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) از روى من گذشت.

داستانى از يكى از ياران امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف):

يكى از علماى حوزه علميّه قم براى من نقل كرد كه يكى از پزشكانى كه‏ در مشهد واقعهٔ حملهٔ روس‏ها به حرم مطهّر ثامن الحجج عليه السلام را ناظر بود به من‏گفت كه: در بيمارستان مشغول طبابت بودم كه فردى خوش سيما و نورانى نزد من آمد و گفت: «گلوله‏اى به من اصابت كرده است، لطفاً آن را خارج كنيد». پس‏از معاينهٔ مجروح به وى گفتم: «درمان تو كار ساده‏اى نيست؛ زيرا گلوله به مكان‏ حساسى اصابت كرده است و احتمال مرگ شما مى‏رود». امّا آن شخص اصرار كرد كه او را جرّاحى كرده و گلوله را خارج نمايم، با سخنان او من مسحور و مسخّر شدم و آماده مداواى او شدم. مشغول كار شدم. او بر روى تختى دراز كشيد و اذكارى را زمزمه نمود. عمل دو ساعت به طول انجاميد، هنگامى كه عمل تمام‏ شد لبان او به حركت در آمد و اذكارى را خواند و از جا برخاست. از قدرت او متعجّب شدم به وى گفتم: «شما چه قدرت خيره كننده‏اى داريد»! و از وى‏ خواستم كه دعا كند كه روس‏ها از خراسان خارج بشوند و دست آنان از هتك‏ حرمت حرم مطهر على بن موسى الرضا عليه السلام كوتاه گردد. او در پاسخ گفت: «روس‏ها خواهند رفت». چند روز از اين واقعه نگذشته بود كه روسها گروه گروه ازشهر خارج مى‏شدند پزشك در ادامه گفت: پس از مدّتى آن شخص نورانى را درحرم ديدم و به او گفتم: «شما كيستى»؟ و با اصرار از او خواستم كه خودش را به ‏من معرفى نمايد و از ارتباطاش با امام زمان عجل اللَّه فرجه الشريف بگويد. او درپاسخ گفت: «من با هفت واسطه با امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) ارتباط دارم».

كسانى كه با هفت واسطه با حضرت بقية اللَّه (عجّل اللَّه فرجه الشريف) ارتباط دارند، اگر چنين قدرت عجيبى دارند، قدرت، شرافت و جايگاه افرادى كه ‏ارتباط نزديكتر و پيوند قوى‏ترى دارند چگونه و به چه صورت است؟!

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) امامى صبور:

امتياز ديگرى كه در حديث لوح براى امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) بر شمرده شده اين است كه ايشان داراى صبر ايّوب هستند. آرى! حضرت‏ ايّوب‏ عليه السلام مصائب و سختى‏هاى فراوانى را تحمّل نمود. خود و همسرش بيمار شدند؛ فرزندانشان در گذشتند. و در فقر و تنگ دستى روزگار مى‏گذراندند امّا بر همهٔ آنها صبر كرد و آنى نا شكيبايى و بى‏تا بى ننمود و در همه حال خداوند را شاكر بود. امّا مصائبى كه امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) شاهد آن است،بسى فراتر و سخت‏تر از مصائب حضرت ايّوب عليه السلام است و صبر آن حضرت بسيار بالاتر از صبر حضرت ايّوب عليه السلام است.

امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) ناظر و شاهد تمام وقايع و اتفاقات ‏گذشته، حال و آينده مى‏باشند و بر همهٔ مصائب و گرفتارى‏هاى شيعيان در همه‏ اعصار و قرون اشراف كامل دارند و زمان‏هاى مختلف براى ايشان هيچ تفاوتى ‏ندارد. امام زمان (عجّل اللَّه فرجه الشريف) از سال 255 هجرى قمرى تا به حال‏ كه نزديك به 1200 سال مى‏باشد شاهد و ناظر مصائب شيعيان مى‏باشند. ايشان‏ همچنان كه مصائب و گرفتارى‏هاى امروزه شيعيان را مى‏نگرند، ضربت خوردن‏ اميرالمؤمنين عليه السلام، قرار گرفتن مادرشان صديقه كبرى بين در و ديوار، سقط شدن ‏محسن عليه السلام و آتش گرفتن خانه مادرشان را نيز شاهد بودند و هستند، ايشان در همين حال حاضر شهادت سيّد الشهدا عليه السلام و اسارت عمّه‏شان حضرت زينب عليهما السلام‏ را مى‏بينند و بر تمام مصايب و گرفتارى‏ها صبر و بردبارى مى‏كنند.

در آستانه ماه مبارك رمضان قرار داريم از مبلّغين محترم درخواست ‏مى‏كنم، فقط به درب خانه اهل بيت ‏عليهم السلام بروند و فقط از آنان بگويند و معرفت وعلاقه مردم را به آنان افزايش دهند، سخن امام معصوم عليه السلام با سخن غير معصوم‏ تفاوت زيادى دارد و به هيچ وجه قابل مقايسه نمى‏باشد سخنان و احاديث آنان رابه مردم بازگو كنيم، باشد كه با بركت و توجّهات آنان رستگار و سعادتمند شويم.

1) سورهٔ صف، آيه 9.

2) المزار، صفحه 584.

3) جزوهٔ شماره 24.

4) ابو بصير (يحيى بن القاسم الاسدى) از شاگردان امام باقر و امام صادق‏عليهم السلام، و از اصحاب‏اجماع مى‏باشد، كتابى در مناسك حجّ نوشته است و در سال 150 هجرى قمرى فوت‏نمود. (معجم رجال الحديث آيت اللَّه خويى قدس سره جلد 20 صفحه 74).

5) كافى، جلد 1 صفحهٔ 528.

6) سورهٔ انبياء، آيه 107.

7) سورهٔ حمد، آيات 3 و 2.

8) سورهٔ يس، آيه 83.

9) سورهٔ ملك، آيات 4 و 3.

10) محتشم كاشانى.

11) سورهٔ الرحمن، آيات 6 تا 1.

12) سورهٔ توبه، آيه 128.

13) دعاى عديله، (مفاتيح الجنان).

14) زيارت مقدسه جامعه كبيره اين مطالب را به زيباترين شكل ممكن بيان فرموده است كه به ‏همه خوانندگان محترم توصيه مى‏كنيم از مداومت بر اين زيارت شريف غافل نباشند.

15) يعنى هر چه را اراده كند به وجود مى‏آيد قرآن در اين زمينه مى‏فرمايد: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَشَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ».

16) روايات در اين زمينه را در منبع ذيل ملاحظه فرماييد. مستدرك سفينة البحار، جلد 5 صفحه 273.

17) احتجاج، جلد 1 صفحات 55 – 64.

18) مستدرك الوسايل، جلد 8 صفحه 382.

19) كامل الزيارات، صفحه 328 باب 71.

20) سورهٔ نساء، آيه 164.

21) سورهٔ آل عمران، آيه 45.

22) احمد ابن اسحاق در سر پل ذهاب كرمانشاه مدفون است و داراى آرامگاه با شكوهى‏ مى‏باشد.

23) كمال الدين، جلد 2 صفحه 384.

24) بحار الانوار، جلد 99 صفحه 117.

25) المزار، صفحه 207.

26) كافى، جلد 1 صفحه 528.

27) كمال الدين، جلد 2 صفحه 673.

 

جستجو