۱ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَیْهِ السَّلام)
یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَکُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَکَ تَکُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَکَ تَکُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوکَ بِهِ تَکُنْ عَدْلاً.(۱)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بىنیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان برخورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.
۲ـ قالَ(علیه السلام): وَ نَحْنُ رَیْحانَتا رَسُولِ اللهِ، وَ سَیِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّهِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ یَتَقَدَّمُ، اَوْ یُقَدِّمُ عَلَیْنا اَحَداً.(۲)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) به دنباله وصیّتش در حضور جمعى از أصحاب فرمود: و ما دو نفر ـ یعنى حضرت و برادرش امام حسین (علیهما السلام) ـ ریحانه رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) و دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم، پس خدا لعنت کند کسى را که بر ما پیشقدم شود یا دیگرى را بر ما مقدّم دارد.
۳ـ قالَ(علیه السلام): وَ إنّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم، کَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.(۳)
فرمود: همانا محبّت و دوستى با ما (اهلبیت رسول الله صلى الله علیه و آله) سبب ریزش گناهان ـ از نامه اعمال ـ میشود، همان طورى که وزش باد، برگ درختان را میریزد.
۴ـ قالَ(علیه السلام): لَقَدْ فارَقَکُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ یَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَلا یُدْرِکُهُ أَلاْخِرُونَ.(۴)
پس از شهادت پدرش امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام)، در جمع اصحاب فرمود: شخصى از میان شماها رفت که در گذشته مانند او نیامده است، و کسى در آینده نمیتواند هم تراز او قرار گیرد.
۵ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَ إمّا مُؤجَلَّهٌ.(۵)
فرمود: کسى که قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب میگردد.
۶ـ قالَ(علیه السلام): إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَ شِفاءُ الصُّدُورِ.(۶)
فرمود: همانا در این قرآن چراغهاى هدایت به سوى نور و سعادت موجود است و این قرآن شفاى دلها و سینهها است.
۷ـ قالَ(علیه السلام): مَنَ صَلّى، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إلى طُلُوعِ الشّمسِ کانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.(۷)
فرمود: هر که نماز ـ صبح ـ را بخواند و در جایگاه خود بنشیند تا خورشید طلوع کند، برایش پوششی که او را از آتش حفظ میکند، خواهد بود.
۸ـ قالَ(علیه السلام):إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَ قَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.(۸)
فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّهاى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خشنودى الهى از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهلانگارى خسارت و ضرر مینمایند.
۹ـ قالَ (علیه السلام): مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدى ثَمان: آیَهً مُحْکَمَهً، أَخاً مُسْتَفاداً، وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَ رَحْمَهً مُنْتَظِرَهً، وَ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدى، وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ خَشْیَهً.(۹)
فرمود: هر کس جایگاه ـ عبادات ـ خود را در مسجد قرار دهد یکى از هشت فایده شاملش میگردد: برهان و نشانهاى ـ براى معرفت ـ، دوست و برادرى سودمند، دانش و اطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى، سخن و مطلبى که او را هدایتگر باشد، ـ توفیق إجبارى ـ در ترک گناه به جهت شرم از مردم و یا به جهت ترس از عقاب.
۱۰ـ قالَ (علیه السلام): مَنْ أکْثَرَ مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَهِ فى نَفْسِهِ، وَ کانَتْ لَهُ وَلایَهٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَهٌ لِما تَعَلَّمَ.(۱۰)
فرمود: هر که با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشهاش باز و توسعه مییابد و بر معلوماتش افزوده میگردد و به سادگى میتواند دیگران را هدایت نماید.
۱۱ـ قالَ(علیه السلام): تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاکْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیُوتِکُمْ.(۱۱)
فرمود: علم و دانش را ـ از هر طریقى ـ فرا گیرید، و چنانچه نتوانستید آن را در حافظه خود نگهدارید، ثبت کنید و بنویسید و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهید.
۱۲ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.(۱۲)
فرمود: هر کس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و کسى که دنیا را بشناسد آن را رها خواهد کرد.
۱۳ـ قالَ(علیه السلام): هَلاکُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْکِبْرُ، وَ الْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّینِ،، وَ بِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَ الْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَ بِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَ الْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَ مِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.(۱۳)
فرمود: هلاکت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبّر، حرص، حسد. تکبّر سبب نابودى دین و ایمان شخص میباشد و به وسیله تکبّر شیطان ـ با آن همه عبادت ملعون گردید. حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طورى که حضرت آدم (علیه السلام) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلافها و زشتىها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.
۱۴ـ قالَ(علیه السلام): بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَیْتَ بَعَیْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْکَ باطِلاً کَثیراً.(۱۴)
فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را که با چشم خود ببینى حقّ است; و آنچه را شنیدى یا آن که برایت نقل کنند چه بسا باطل باشد.
۱۵ـ قالَ(علیه السلام): ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.(۱۵)
فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسانتر است از معصیت و گناهى که موجب آتش جهنّم شود.
۱۶ـ قالَ(علیه السلام): إذا لَقى أحَدُکُمْ أخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.(۱۶)
فرمود: وقتى انسان برادر مؤمن ـ و دوست ـ خود را ملاقات نمود، باید پیشانى و سجدهگاه او را ببوسد.
۱۷ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ اللّهَ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً، وَ لَیْسَ بِتارِکِکُمْ سُدًى، کَتَبَ آجالَکُمْ، وَ قَسَّمَ بَیْنَکُمْ مَعائِشَکُمْ، لِیَعْرِفَ کُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، و أنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ، وَ ما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصیبَهُ.(۱۷) وَ قالَ: مَنْ عَبَدَاللهَ، عبَّدَاللهُ لَهُ کُلَّ شَىْء.(۱۸)
فرمود: خداوند شما انسانها را بیهوده و بدون غرض نیافریده و شما را آزاد، رها نکرده است. لحظات آخر عمر هر یک معیّن و ثبت میباشد، نیازمندىها و روزى هر کس سهمیّه بندى و تقسیم شده است تا آن که موقعیّت و منزلت شعور و درک اشخاص شناخته گردد. و نیز فرمود: هر کسى که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خداى متعال همه چیزها را مطیع او گرداند.
۱۸ـ قالَ(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَیَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَهَ، وَ رَضیتَ الْعِشْرَهَ، فَآخِهِ عَلى إقالَهِ الْعَثْرَهِ، وَ الْمُواساهِ فىِ الْعُسْرَهِ.(۱۹)
به بعضى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با کسى دوستى و برادرى برقرار نکن مگر آن که او را از هر جهت بشناسى و مورد اطمینان باشد، پس هنگامی که چنین فردى را یافتى در همه امور با او باش.
۱۹ـ سُئِلَ(علیه السلام): عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ أنْ یَرىَ الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَ ما أمْسَکَهُ شَرَفاً.(۲۰)
از حضرت پیرامون بُخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معناى آن چنین است که انسان آنچه را به دیگرى کمک و انفاق کند فکر نماید که از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخیره کرده و نگه داشته است خیال کند برایش باقى میماند و موجب شخصیّت و شرافت او خواهد بود.
۲۰ـ قالَ(علیه السلام): تَرْکُ الزِّنا، وَکَنْسُ الْفِناء، وَ غَسْلُ الاْناء مَجْلَبَهٌ لِلْغِناء.(۲۱)
فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت کردن راهرو و در منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بىنیازى میگردد.
۲۱ـ قالَ(علیه السلام):السِّیاسَهُ أنْ تَرْعى حُقُوقَ اللهِ، وَ حُقُوقَ الاْحْیاءِ، وَ حُقُوقَ الاْمْواتِ.(۲۲)
فرمود: ـ مفهوم و معناى ـ سیاست آن است که حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت کنى.
۲۲ـ قالَ(علیه السلام): ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشْدِهِمْ.(۲۳)
فرمود: هیچ گروهى در کارهاى ـ اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و … ـ با یکدیگر مشورت نکردهاند مگر آن که به رشد فکرى و عملى و … رسیدهاند.
۲۳ـ قالَ(علیه السلام): اَلْخَیْرُ الَذّى لا شَرَّفیهِ: ألشُّکْرُ مَعَ النِّعْمَهِ، وَ الصّبْرُ عَلَى النّازِلَهِ.(۲۴)
فرمود: آن خوبى که شرّ و آفتى در آن نباشد شکر در مقابل نعمتها و صبر و شکیبائى در برابر سختىها است.
۲۴ـ قالَ(علیه السلام): یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِکَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّکَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْکَ لِما بَیْنَ یَدَیْکَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْکافِرُ یَتَمَتَّعُ.(۲۵)
فرمود: اى فرزند آدم از موقعى که به دنیا آمدهاى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آیندهات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا که مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه میباشد; ولیکن کافر در فکر لذّت و آسایش است.
۲۵ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ مَنْ خَوَفَّکَ حَتّى تَبْلُغَ الاْمْنَ، خَیْرٌ مِمَّنْ یُؤْمِنْکَ حَتّى تَلْتَقِى الْخَوْفَ.(۲۶)
فرمود: همانا کسى تو را ـ در برابر عیبها و کمبودها ـ هشدار دهد تا آگاه و بیدار شوى، بهتر است از آن کسى که فقط تو را تعریف و تمجید کند تا بر عیبهایت افزوده گردد.
۲۶ـ قالَ(علیه السلام): القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إنْ قَرُبُ نَسَبُهُ.(۲۷)
فرمود : بهترین دوست نزدیک به انسان، آن کسى است که در تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خویشاوندى نزدیکى هم نداشته باشد. و بیگانهترین افراد کسى است که از محبّت و دلسوزى بیگانه باشد گرچه از نزدیکترین خویشاوندان باشد.
۲۷ـ وَ سُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ؟ فَقالَ(علیه السلام): شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دینِهِ، وَ إصْلاحُهُ مالَهُ، وَ قِیامُهُ بِالْحُقُوقِ.(۲۸)
از حضرت (علیه السلام) پیرامون مُروّت و جوانمردى سؤال شد، فرمود: جوانمرد کسى است که در نگهدارى دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.
۲۸ـ قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یُفَکِّرُ فى مَأکُولِهِ کَیْفَ لایُفَکِّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَیَجْنِبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ، وَیُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ.(۲۹)
فرمود: تعجّب میکنم از کسى که در فکر خوراک و تغذیه جسم و بدن هست ولى درباره تغذیه معنوى روحى خود نمیاندیشد، پس از غذاهاى فاسد شده و خراب دورى نمیکند. و عقل و قلب و روح خود را کارى ندارد ـ هر مطلب و برنامهاى به هر شکل و نوعى باشد استفاده میکند ـ .
۲۹ـ قالَ(علیه السلام): غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعامِ یُنْفِى الْفَقْرَ، وَ بَعْدَهُ یُنْفِى الْهَمَّ.(۳۰)
فرمود: شستن دست ها قبل از طعام فقر و تنگدستى را میزداید و بعد از آن ناراحتى ها و آفات را از بین میبرد.
۳۰ـ قالَ(علیه السلام( حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ.(۳۱)
فرمود: کسى که عادت سؤال و حالت پرس و جو دارد مثل آن است که نصف علمها را فرا گرفته باشد.
۳۱ـ قالَ(علیه السلام): إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَ الْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، وَ الْعَجَلهَ سَفَهٌ.(۳۲)
فرمود: صبر و شکیبائى زینت شخص، وفاى به عهد علامت جوانمردى، و عجله و شتابزدگى (در کارها بدون اندیشه) دلیل بى خردى میباشد.
۳۲ـ قالَ(علیه السلام): مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.(۳۳)
فرمود: کسى که دوستان و برادرانش را سبک شمارد و نسبت به آنها بى اعتناء باشد، مروّت و جوانمردیش فاسد گشته است.
۳۳ـ قالَ(علیه السلام): إنّما یُجْزى الْعِبادُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.(۳۴)
فرمود: همانا در روز قیامت بندگان به مقدار عقل و درک و شعورشان مجازات میشوند.
۳۴ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ، وَ شِفاءُ الصُّدُورِ، فَیَجِلْ جالَ بَصَرُهُ، وَ لْیَلْجَمُ الصِّفّهَ قَلْبِهِ، فَإنَّ التَّفْکیرَ حَیاهُ الْقَلْبِ الْبَصیرِ، کَما یَمْشی الْمُسْتَنیرُ فىِ الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.(۳۵)
فرمود: همانا در قرآن چراغهاى روشنائى بخش; و شفا بخش دردها و گرفتارى هاى درونى وجود دارد، پس کسى که (خود را) با قرآن جلى دهد چشمانش قوى و روشن میگردد; و قلب و درون خویش را صفا خواهد داد، چون که تفکّر و اندیشه (در قرآن سبب) حیات قلبِ آگاه میباشد، همچنان که شخص روشن دل در تاریکى ها به وسیله نور چراغ حرکت مینماید و راه میرود.
۳۵ـ قالَ(علیه السلام): ألْمِزاحُ یَأْکُلُ الْهَیْبَهَ، وَ قَدْ أکْثَرَ مِنَ الْهَیْبَهِ الصّامِت.(۳۶)
فرمود: مزاح و شوخى ـ هاى زیاد و بیجا ـ شخصیّت و وقار انسان را از بین میبرد، و چه بسا افراد ساکت داراى شخصیّت و وقار عظیمی میباشند.
۳۶ـ قالَ(علیه السلام): أللُؤْمُ أنْ لا تَشْکُرَ النِّعْمَهَ.(۳۷)
فرمود: از علائم پستى شخص، شکر نکردن از ولى نعمت است.
۳۷ـ قالَ(علیه السلام): لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لى فِى اللّهِ أحَبُّ مِنْ إعْتِکافِ شَهْر.(۳۸)
فرمود: هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشکل دوست و برادر، از یک ماه اعتکاف، در مسجد ـ و عبادت مستحبّى، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است.
۳۸ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ الدُّنْیا فى حَلالِها حِسابٌ، وَ فى حَرامِها عِقابٌ، وَفِى الشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَأنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزَلَهِ المیتَهِ، خُذْمِنْها مایَکْفیکَ.(۳۹)
فرمود: چیزهاى دنیا اگر حلال باشد حساب و بررسى میشود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختى و ناراحتى خواهد داشت. پس باید دنیا (و موجوداتش) را همچون میته و مردارى بشناسى که به مقدار نیاز و اضطرار از آن استفاده کنى.
۳۹ـ قالَ(علیه السلام): وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأنَّکَ تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأنّکَ تَمُوتُ غدَاً.(۴۰)
فرمود: در دنیا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جوئى و… ـ چنان برنامه ریزى کن مثل آن که میخواهى همیشه دوام داشته باشى، و نسبت به آخرت به نوعى حرکت و کار کن مثل این که فردا خواهى مُرد.
۴۰ـ قالَ(علیه السلام): أکْیَسُ الْکَیِّسِ التُّقى، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْکَریمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.(۴۱)
فرمود: زیرکترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزکار میباشد; أحمق و نادان ترین افراد، کسى است که تبهکار و اهل معصیت باشد; گرامیترین و باشخصیّت ترین افراد، آن کسى است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک نماید.
__________________
۱-نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص ۷۹، ح ۳۳، بحارالأنوار: ج ۷۸، ص ۱۱۲، س ۸٫
۲-کلمه الإمامُ الْحَسَن (علیه السلام): ۷، ص ۲۱۱٫
۳-کلمه الإمامُ الْحَسَن (علیه السلام): ۷، ص ۲۵، بحارالأنوار: ج ۴۴، ص ۲۳، ح ۷٫
۴-إحقاق الحقّ: ج ۱۱، ص ۱۸۳، س ۲ و ص ۱۸۵٫
۵-دعوات الرّاوندى: ص ۲۴، ح ۱۳، بحارالأنوار: ج ۸۹، ص ۲۰۴، ح ۲۱٫
۶- بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۱، ضمن ح ۶٫
۷-وافى: ج ۴، ص ۱۵۵۳، ح ۲، تهذیب الأحکام: ج ۲، ص ۳۲۱، ح ۱۶۶٫۲
۸-تحف العقول: ص ۲۳۴، س ۱۴، من لا یحضره الفقیه: ج ۱، ص ۵۱۱، ح ۱۴۷۹٫
۹-تحف العقول: ص ۲۳۵، س ۷، مستدرک: ج ۳، ص ۳۵۹، ح ۳۷۷۸٫
۱۰-إحقاق الحقّ : ج ۱۱، ص ۲۳۸، س ۲٫
۱۱-إحقاق الحقّ: ج ۱۱، ص ۲۳۵، س ۷٫
۱۲- کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۱۴۰٫
۱۳-أعیان الشّیعه: ج ۱، ص ۵۷۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۱، ح ۶٫
۱۴-تحف العقول: ص ۲۲۹، س ۵، بحارالأنوار: ج ۱۰، ص ۱۳۰، ح ۱٫
۱۵-کلمه الإمام حسن (علیه السلام): ص ۱۳۸، تحف العقول: ص ۲۳۴، س ۶، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴٫
۱۶-تحف العقول: ص ۲۳۶، س ۱۳، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴٫
۱۷- تحف العقول: ص ۲۳۲، س ۲، بحار الأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۰، ح ۵٫
۱۸-تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص ۴۲۷، بحار: ج ۶۸، ص ۱۸۴، ضمن ح ۴۴٫
۱۹-تحف العقول: ص ۱۶۴، س ۲۱٫ بحار الأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۳٫
۲۰-أعیان الشّیعه: ج ۱، ص ۵۷۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۳، ح ۷٫
۲۱-کلمه الإمام حسن (علیه السلام): ص ۲۱۲، بحارالأنوار: ج ۷۳، ص ۳۱۸، ح ۶٫
۲۲-همان مدرک: ص ۵۷٫
۲۳ـ تحف العقول: ص ۲۳۳، أعیان الشّیعه: ج ۱، ص ۵۷۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴٫
۲۴ـ تحف العقول: ص ۲۳۴، س ۷، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴٫
۲۵ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص ۷۹، س ۱۳، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۱، ح ۶٫
۲۶ـ إحقاق الحقّ: ج ۱۱، ص ۲۴۲، س ۲٫
۲۷ـ تحف العقول: ص ۲۳۴، س ۳، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۶، ح ۴٫
۲۸ـ تحف العقول: ص ۲۳۵، س ۱۴، بحارالأنوار: ج ۷۳، ص ۳۱۲، ح ۳٫
۲۹ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام)، ص ۳۹، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۲۱۸، ح ۴۳٫
۳۰ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۴۶٫
۳۱ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص ۱۲۹٫
۳۲ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص ۱۹۸٫
۳۳ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص ۲۰۹٫
۳۴ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام) : ص ۲۰۹٫
۳۵ـ نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص ۷۳، ح ۱۸، بحارالأنوار: ج ۷۸، ص ۱۱۲، س ۱۵٫
۳۶ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۱۳۹، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۱۳، ح ۷٫
۳۷ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۱۳۹، بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴٫
۳۸ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۱۳۹٫
۳۹ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام): ص ۳۶، بحارالأنوار: ج ۴۴، ص ۱۳۸، ح ۶٫
۴۰ـ کلمه الإمام الحسن (علیه السلام) ص ۳۷، بحارالأنوار: ج ۴۴، ص ۱۳۸، ح ۶٫
۴۱ـ إحقاق الحقّ : ج ۱۱، ص ۲۰ س ۱، بحارالأنوار: ج ۴۴، ص ۳۰٫