مفهوم رجعت

«رجعت » در لغت به معنای بازگشت است که در قرآن و روایات اسلامی با واژه های گوناگونی نظیر کَره ، رّد، حشر ، ایاب ، همه این واژه ها در معنای « بازگشت » مشترکند ، استعمال می شود. 
مرحوم سید مرتضی در بیان معنای اصطلاحی رجعت می فرماید:
«معنای رجعت چنین است که خدای تعالی به هنگام ظهور امام زمان حضرت مهدی علیه السلام گروهی از شیعیان را که پیش از قیام آن حضرت از دنیا رفته اند، به دنیا باز می گرداند تا آنان به پاداش یاوری و همراهی و درک حکومت آن وجود مقدس نائل آیند. و نیز برخی از دشمنان حضرتش را زنده می کند تا از ایشان انتقام گیرد . بدین ترتیب که آشکاری حق و مرتبه بالای پیروان حق را بنگرند و اندوهگین شوند.»
آثار رجعت
یکی از سئوالات مطرح در بحث رجعت این است که چرا باید عده ای از انسانها اعم از خوب و بد ، قبل از قیامت در دوران ظهور حضرت مهدی (ع) به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که تا این مقدار حضرات معصومین (ع) در روایات ، ادعیه و زیارات برآن تاکید کرده اند ، تا حدی که بعضی از علماء و بزرگان دین ، رجعت را از ضروریات مذهبِ شیعه برشمرده اند؟
رجعت به دنیا تنها با اذن و اراده الهی قابل تحقق است و چون خدای حکیم تمام کارها را از روی حکمت انجام می دهد، پس رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. در اینجا به مواردی از آثار رجعت اشاره می کنیم:
1-انتقام گرفتن از ستمگران :
در رجعت ، گروهی از منافقان و ستگران ِ تاریخ که در حقِ انسانها از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکرده و نیز غضب کنندگان خلاقتِ اهل بیت پیامبر (ع) به دنیا برمی گردند تا به بخشی از مجازاتهای خویش قبل از قیامت برسند.
امام صادق (ع) فرمود: «لمّا کانَ مِن اَمرِ الحُسینِ ما کانَ ضَجتِ الملائکهُ اِلی الله تَعالی ، فَاقامَ الله لَهُم ظَّلِ القائمِ وَقالَ . بهذا انتقمُ لَهُ مِن ظالمیهِ :
هنگامی که کار حسین (ع) خاتمه یافت ، ملائکه به درگاه خدا تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم را بر پاداشت و {به آنها} فرمود: بوسیله این از آنان که به او ستم کردند (قاتلین امام حسین (ع) انتقام می گیرم. »
و معلوم است که در صورتی می شود امام زمان (ع) از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام بگیرد که آنها در دنیا و در قید حیات باشند و این بارجعت تحقق خواهد یافت.

2-نصرت دین:
یکی از اهداف که رجعت مومنان بر آن استوار است. نصرت و یاری رساندن به دین الهی در عصر طلائی ظهور امام زمان علیه السلام است. بزرگی و عظمت قیام جهانیِ حضرت مهدی علیه السلام می طلبد که یاران آن حضرت از حیث تعداد و نیرو به فراخور آن نهضت باشند. رجعت ، زمینه را برای همه افرادی که لایق یاری رساندن بوده و قبلا از دنیا رفته اند، فراهم می سازد . در برخی از دعاها از خدای بزرگ می خواهیم که ما را در دوران ظهور امام زمان (ع) – در صورتی که مرده باشیم – زنده گرداند تا اورایاری دهیم ؛ چنانکه در دعاهای ماه ذیقعده چنین می خوانیم:
« اللهمَ عَجَل فَرَجَ اولیائِکَ وَارَدَ علیهِم مظالمَهُم وَاظهرِ بالَحقَّ قائِمهُم ……. اللُهمَّ صَلَّ علیهِ وَعَلی آبائهِ وَاجعلنا مِن صُحبهِ وابعثنا فِی کَرَتِهِ حَتی نَکوُنَ فِی زمانِه مِن اعوانِهِ؛
خداوند ! فرج دوستانت را نزدیک کن، آنچه به ستم از آنان گرفته اند به ایشان برگردان و قائمشام علیه السلام را به حق ظاهر کن…. خداوندا، برآن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از یارانش قرار ده و در رجعتش محشور مان کن تا جزء یاری کنندگان آن حضرت باشیم.»
3-لذت بردن مومنان از حاکمیت اسلام:
بسیاری از مومنان در طول تاریخ ، آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان را داشتند و در این راه مبارزه کردند . اما دشمنان دین با ظلم و جور خود نگذاشتند دین در تمام ابعاد حاکمیت یابد. در دوران رجعت ، مومنان بر می گردندتا عزت دین و خفت و خواری ظالمان را ببینند .
امام باقر علیه السلام فرمود:«فَاَما المومِنُونَ فینشرونَ الی قُراهِ اعینهِم وَاما الفجارُ فینشرونَ اِلی خِزی الله یقولُ «وَلیذیقنُهم مِن العذابِ الادنی دُونَ العذابِ الاکبرِ »
اما مومنان به سوی روشنیهای چشمانشان بر می گردند {تا چشمشان با دیدن حکومت عدلِ امام زمان علیه السلام روشن شود} و اما ستمگران بر می گردند تا دچار عذاب الهی گردند.
چنانکه خداوند می فرماید : عذاب نزدیکتر را پیش از عذاب بزرگتر به آنها می چشانیم .»
براهین رجعت
پیش ازآنکه به دلائل قرآنی و حدیثی رجعت بپردازیم ، ابتدا امکان چنین پدیده ای را از نظر عقلی بررسی می کنیم و آنگاه به سراغ قرآن و حدیث رفته و موضوع را از نظر وقوع و تحقق ، مورد کنکاش قرار می دهیم .
مسئله رجعت در این دنیا مسئله حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد دو پدیده همگون هستند ، با این تفاوت که رجعت با افق محدود و با قلمرو دنیایی قبل از قیامت به وقوع می پیوندد ولی در رستاخیز اکبر همه انسانها از ابتداء تا انتهای خلقت ، برانگیخته خواهند شد. بنابراین کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفته اند. باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است ممکن بدانند.
معاد یعنی برگشت روح انسان به همین بدی مادی ، حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممکن باشد، طبعاً بازگشت آن به جهان قبل از قیامت ممکن خواهد بود؛ چرا که امر محال در هیچ زمانی امکانِ وقوع ندارد.
فیلسوف بزرگ اسلامی ، صدر المتالهین علیه السلام می فرماید :
« در باب اعتقادات ، آنچه قابل پیروی است ، با دلیل و برهان است و یا نقل صحیح و قطعی که از اهل بیت علیه السلام رسیده باشد. روایات صحیح و فراوانی از امامان و سرورانمان درباره درستی عقیده به رجعت و وقوع آن به هنگام ظهور قائم آل محمد علیه السلام به ما رسیده است. عقل نیز این موضوع را غیر ممکن نمی داند ، چرا که نمونه های فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبر انی چون عیسی علیه السلام و شمعون علیه السلام و دیگر پیامبران انجام یافته است. » 
بعد از بیان امکان رجعت از منظر عقل ، وقوع آن را با استناد به آیات و روایات مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .
استدلال به آیات قرآنی
1-«وَاذا وَقَعَ القُولُ عَلیهِم اَخرجنا لَهُم دابهَ مِنَ الارضِ تُکلَّمُهُم اَنَّ الناسَ کانوا بایاتِنا لایُوقنُونَ وَ یَومَ نَحشرُ مِن کُلَّ اُمهٍ فَوجاً ممن یُکذبُ بایاتنا فَهُم یوزعُونَ»
« و هنگامی که فرمان { عذاب } بر آنها رسد ، جنبنده ای را از زمین برای انها خارج می کنیم که با آنان سخن می گوید، که مردم به آیات ما یقین ندارند. و {به خاطر آور} روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کنند محشور می کنیم و آنها نگه داشته می شوند { تا به یکدیگر ملحق شوند.}
با بیان چند نکته ف دلالت آیه بر رجعت روشن می شود.
الف)حشر گروهی از هر امتی غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق حشر همگانی نیست در حالی که حشر درروز قیامت چنین آمده است:
«وَحَشرنا هُم فَلَم نُعادرِ مِنهُم اَحداً»
« و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.»
ب) در صدر آیه خداوند می فرماید : «اِذا وَقَعَ القوَلُ عَلیهِم» و مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول ( فرمان) از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک شیء غیر از خود آن شی ء است. 
ج) آیات قبل از این ایه از نشانه های قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفته اند و در آیات آینده نیز به همین موضوع اشاره می شود. بنابراین بعید به نظر می رسد که آیات قبل و بعد از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند، اما آیه وسط از خود رستاخیز. هماهنگی آیات ایجاب می کند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند. 
مفسران اهل سنت معمولاً این آیه را ناظر به قیامت می دانندف و می گویند کلمه « فوج» به روسا و سرمداران هر گروه و جمعیت اشاره دارد. آنان در مورد نا هماهنگی آیات – که از این تفسیر بر می خیزد – گفته اند: آیات در حکم تاخیر و تقدیم است و گوئی آیه 83 بعد از آیه 85 قرار گرفته باشد.  ولی می دانیم که هم تفسیر « فوج» به معنای مزبور خلاف ظاهر است، و هم تفسیر نا هماهنگی آیات به تقدیم و تاخیر . 
د) شاهد دیگر بر دلالت ایه بر رجعت ، « خروج دابه الارض » است که یکی از نشانه های رستاخیز به شمار می رود:  یعنی از نشانه های است که قبل از رستاخیز به شمار می رود؛
«دابه» به معنای «جنبنده» و»ارض» به معنای «زمین» است. قرآن کریم از این کلمه بطور سر بسته گذشته و گوئی بنابر اجمال و ابهام بوده است.
تنها وصفی که قرآن برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن می گوید ، و افراد بی ایمان را اجمالاً مشخص می کند.
در بیان شخصیت و وصف « دابه الارض »دو قول مطرح است :
1-    گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادی از غیر جنبش انسان با شکلی عجیب دانسته اند . و برای ان عجائبی نقل کرده اند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء علیه السلام است. این جنبنده در اخر الزمان ظاهر می شود و از کفر و ایمان سخن می گوید و منافقین را رسوا می سازد و برآنها علامت می نهد .
2-    جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه واد شده ، اورا یک انسان می دانند: یک انسان فوق العاده ، متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصیلش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت گذاری آنهاست. حتی از برخی روایات استفاده می شود که عصای موسی علیه السلام و خاتم سلیمان علیه السلام با او است. 
پیامبر اکرم (ع) فرمد«لایذِرکُها طالبٌ ولا یَفوتُها هارِبٌ فَتسمُ الُمومنَ بینَ عینیهِ وَیَکتُبُ بَینَ عینیهِ مُومنَ بَینَ عینیهِ وَ یَکتبُ بینَ عینیهِ مُومنٌ وَ تَسمُ الکافرِ بین َ عینیهِ وَ نکتَبُ بینَ عینیهِ کافِرٌ ، وَ معهَا عَصا موسی علیه السلام وَ خاتمُ سلیمانَ علیه السلام ؛
{دابه الارض بقدری نیرومند است که} هیچکس به او نمی رسد و کسی نمی تواند از دست اوفرار کند، بین دو چشم مومن علامت می گذارد و می نویسد : « مومن » و بین دو چشم کافر علامت می گذارد و یم نویسد : « کافر!» و عصای موسی و انگشتر سلیمان با او است.»
امام صادق علیه السلام فرمودند : مردی به عمار گفت : آیه ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است . عمار گفت : کدام آیه؟ گفت آیه «وَاِذا وَقعَ علیِهم اخرَجنا لَهم دابهَ مِنَ الارضِ……»
عمار گفت : به خدا سوگند من روی زمین نمی نشینم و غذا و آبی نمی خورم تا «دابه الارض» را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت امام علی علیه السلام آمد ، در حالی که غذا می خورد . هنگامی که چشم امام به عمار افتاد ؛ فرمود: بیا عمار جلو رفت و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد . آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه می نگریست. چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود. که تا به وعده اش وفا نکند غذا نخورد ، گوئی قول و قسم خودرا فراموش کرده است هنگامی که عمار بر خاست و با علی علیه السلام خداحافظی کرد ، آن مرد رو به او کرد و گفت : عجیب است ، تو سوگند یاد کردی که غذا و آب نخوری و بر زمین ننشینی مگر اینکه « دابه الارض » را به من نشان دهی . عمار در جواب گفت « اَرَیتکها اِن کُنتَ تعقلَ ؛  من اورا به تو نشان دادم . اگر می فهمیدی .»
2-«اِنالننصُرُ رُسلَنا وَاَلذینَ آمنُوا فِی الحَیوه الدُنیا وَیوم َ یَقُومُ الاشهادُ » 
«بی گمان ما رسولان خود و کسانی را که ایمان آورده اند. در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می خیزند، یاری می دهیم.»
با بیان چند نکته روشن خواهد شد که این آیه اشاره به رجعت دارد:
الف) مفهوم و سیاق آیه دلالت بر فعلی دارد که در آینده بطور حتمی ، یه وقوع خواهد پیوست .
ب) نصرت و پیروزی که در این آیه وعده داده شده ، تا کنون تحقق نیافته است و خداوند هرگز خلف وعده نمی کند ، پس ناگزیر باید در آینده تحقق پیدا کند.
ج)همه پیامبران (به جز حضرت عیسی علیه السلام و حضرت خضر علیه السلام )و مومنان هنگام نزول قرآن در قید حیات نبوده و در این دنیا یاری نشده اندف پس به مقتضای این آیه باید آنهازنده شوند تا در همین دنیا یاری شوند.
د)لفظ نصرت در مواردی به کار می رود که دو گروه مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصی یا گروهی دیگر یکی از طرفهای درگیر را کمک کند تا برطرف مقابل چیره شود. طبیعی است که چنین معنایی با یاری کردن خداوند به انبیا ء و مومنان در آخرت ، سازگاری ندارد بلکه مصداق آیه ، با رجعت و نصرت انبیاء و اولیاء در همین دنیا ، تحقق پیدا می کند . 
شیخ مفید در تفسیر این آیه می فرماید : « شیعیان عقیده دارند که خدای تبارک و تعالی وعده نصرت خودرا در مورد دوستانش پیش از آخرت تخقق خواهد بخشید و آن هنگامی است که قائم علیه السلام قیام کند که در پایان ان مومنین رجعت می کنند و وعده الهی تحقق می یابد.»
موید چنین برداشتی از آیه مورد نظر حدیثی است که از امام صادق علیه السلام در تفسیرآیه نقل شده است. آن حضرت فرمودند : «وَالله فی الرجعهِ ، اَما عَلمتَ اَنَّ انبیاء اللهِ کثیرلَم ینصرُوا ، ذلک َ فی الرجعهِ ؛ 
به خدا سوگند {این آیه} در مورد رجعت است، مگر نمی دانی که پیامبران خدا زیادند ، در این دنیا یاری نشدند و کشته شدند ، امامان بعد از آنان {نیز} کشته شدند و یاری نگشتند . این آیه در مورد رجعت است.»
استدلال به روایات معصومین علیه السلام
اخبار و روایاتی که پیرامون رجعت از معصومین علیه السلام نقل شده به قدری زیاد است که بسیاری از بزرگان و علمای دین در طول تاریخ شیعه درباره انها ادعای تواتر کرده اند .
علامه مجلسی می گوید : « نزدیک به 200 حدیث صریح از امامان علیه السلام به طور متواتر به دست ما رسیده است. »
مرحوم شیخ حر عاملی می گوید : «هیچ شکی نیست که این احادیث مذکور به حد تواتر معنوی رسیده است و تعداد آن 520 حدیث خواهد بود» .
مرحوم طبرسی می گوید : « از امامان علیه السلام به طور متواتر روایت شده که خداوند به هنگام قیام مهدی علیه السلام گروهی از دوستان و دشمنان آن حضرت را…. برمی گرداند. »
«محدث جز ایری » در شرح تهذیب ادعا کرده است که 620 حدیث پیرامون رجعت دیده است. 
آنچه از معصومین علیه السلام در مورد رجعت به ما رسیده است در سه قالب احادیث ، ادعیه و زیارات مطرح شده اند. از این رو در ذیل هر یک از این عناوین برخی از سخنان آنان را نقل می کنیم.

الف) رجعت در احادیث :
1-از امام صادق علیه السلام نقل شده است که :«مَن اَقَرَّ بِسبعه اشیاء ٍ فَهُوَ مُومنٌ وَذَکَرِ مِنها الایمانَ بالرجعهِ؛
هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مومن است و در میان آن هفت چیز ایمان به رجعت را ذکر فرمودند »
2-امام صادق علیه السلام فرمودند : «لیسَ مِنا مَن لَمُ یُومِن بکرتِنا؛
کسی که ایمان به رجعت مانداشته باشد از ما نیست .»
3-امام صادق علیه السلام فرمود: «اَیامُ الله ِ ثلاثهٌ . یَومٌ القائمُ وَیومُ الکرهِ وَیومُ القیامه؛
روزهای خداوند سه تاست : روزی که قائم {آل محمد علیه السلام } قیام کند و روز رجعت و روز قیامت .»
4-مامون به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد: ابالحسن ! در مورد رجعت چه می گویی؟ آن حضرت فرمودند : «ایها الحَقُ قد کانت فِی الاممِ السابقهِ وَنطَقَ بِها القرآنُ وَ قد قال رَسولُ اللهِ یکونُ فی هذه الامهِ کُلُ ما کانَ فی الاممِ السابقهِ حَذوَ النعملِ وَ القدَّهِ بالقدهِ ؛
رجعت حق است و در امتهای گذشته نیز بوده و قرآن را بیان کرده است. و رسول خدا علیه السلام فرمودند : آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد.»(حذو النعل بالنعل و القذه «بالقذه» یعنی برابری و یکسانی فعلی که در دو زمان با شباهت کامل ، گام به گام و مو به مو ، تحقق پیدا می کند.)
5-ابوالصلاح کنانی نقل می کند که می خواستم مسائلی را از امام باقر علیه السلام بپرسم و در ضمن مایل نبودم صریحاً سئوال را مطرح کنم، امام باقر علیه السلام فرمودند: «لَعلکَ تسّال عَنِ الکرابِ ؛ گویا می خواهی از رجعتها سئوال کنی؟ »
گفتم : آری ، فرمود: «تِلک القدره وَ لا یُنکرها اِلا القدریهُ  ؛ این از قدرت {خدا} است و جز « قدریه » کسی آن را انکار نمی کند .»
6-ابوبصیر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمودند : « اینکرِ اَهلُ العراقِ الرجعهَ ؟؛ آیا اهل عراق رجعت را انکار می کنند؟ » گفتم : بله : فرمودند : « سُبحانَ الله ؛ اَما یقراوُنَ القرآنَ « وَیومَ نَحشرُ مِن کُلِّ اُمهٍ فوجاً  » سبحان الله ! مگر قرآن نمی خوانند که می فرماید: روزی که از هر جمعی دسته ای را محشورمی کنیم: »
7-امام صادق علیه السلام فرمود: « وَ الله لا تَذهبُ الایامُ والیالی حَتی یُحییِ الله ُ الموتی وَیمیتَ الاحیاء َ وَ یُردَ الحقَّ اِلی اهلهِ وَ یقیمَ دینهُ الذی ارتضاهُ لنفسِهِ؛
به خدا سوگند که روزها و شبها به سر نیاید و قیامت بر پا نشود تا آنکه خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بیمراند و حق را به اهلش برگرداند و دین برگزیده خود را بر پا دارد. »

ب: رجعت در زیارات معصومین علیه السلام
1-در زیارت جامعه می خوانیم:«و اشهِدکمُ مُومنٌ بِکُم وَ بِما اَمنتُم بِه…. معتَرفٌ بِکُم مُومِنٌ بایابِکمُ مُصَدَّق بَرِجعتکم مُنتظرِ لامرکُم مرتقبٌ لِدولِتکمُ ؛
شمارا گواه می گیریم که من به همه آنچه شما به آن مومن هستید ایمان دارم …. به شما معترف و به بازگشت شما معتقد هستم و رجعت شما را تصدیق می نمایم ، به انتظار فرمان و دولت شما به سر می برم»
2-در زیارت وارث امام حسین علیه السلام می خوانیم «وَاُشهِدُ اللهَ وَ مَلائکتهُ وَ انبیائَهُ وَرُسُلَهُ اَنّی بِکُم مُومِنُ وَبِایابِکُم مُوقِنٌ ؛
خدا و ملائکه و انبیاءو رسولان را گواه می گیریم که به [امامت] شما مومن هستند و به بازگشت شما یقین دارم.»
3-در زیارتنامه ای که به امام صادق علیه السلام برای زیارت پیامبر (ص) و هر یک از ائمه علیه السلام دستور فرمودند ، آمده است :«اِنّی لَمِنَ القائلینِ بِفضلِکُم مُقِرُّ بِرَ جَعتُکم ، لا انکرُ الله قُدرهُ ولا ازعمُ اِلا ما شاءَالله؛ 
من از جمله کسانی هستم که قائل به فضل شما و اقرار کننده به رجعت شما هستم و [در این مورد ] منکر قدرت خدا نبودم و جز آنکه خدا می خواهد اعتقادی ندارم .»
4-در زیارت حضرت  ابوالفضل علیه السلام می خوانیم « اِنی بِکم و بایابِکُم مِنَ المومنینَ .»
من به شما و بازگشت [و رجعت ]شما ایمان دارم .»
5-در زیارت اربعین می خوانیم : «و اَشهدَ اَنی بکم ُ مُومنٌ بشرایع دینی وَخوایتمِ عَمَلی وَقلبی لقلبِکم سِلمٌ ؛
گواهی ه که من نسبت به شما مومنم و به بازگشتتان یقین دارم ، به واسطه دستورهای دینم و پایان کارهایم ، و دل من در برابر دل شما تسلیم است.»
6-در زیارت عسکریین آمده است: «مُومناً بایابِکُما مُصدقاً بِدَولتکما مُرتقباً لامرِکُما مُعتَرفاً بِشانکُما ؛ 
در حالی که به بازگشت [و رجعت ]شما اعتقاد دارم و دولت شما را تصدیق می کنیم و چشم به راه امر [و حکومت] شمایم و به مقام و منزلت شما اعتراف می کنم.»
7-در زیارتی که خطاب به حضرت مهدی علیه السلام خوانده می شود، آمده است:
«فَان ادرَکتُ اَیامَکَ الزاهرهَّ و اعلامَکَ الظاهرهَ وَدولتکَ القاهرهَ فَعبدٌ مِن عَبیدکَ ….. وَاِن اَدرکَنی الموتُ قَبلَ ظُهورکَ فاتوسلُ بِکَ اِلی الله سُبحانهُ اَنُ یُصلیَ عَلی مُحمدٍ وَآلِ مُحمدٍ وَان یجعَل لی کرهّ فی ظُهورکَ وَ رَجعه ً فی ایامِکَ لابلغَ مَن اعدائِکَ فوادی؛ 
اگر دوران درخشان و پرچمهای بر افراشته و حکومت قدرتمند تورا درک کردم ، بنده ای از بندگان تو خواهم بود…. و اگر پیش از ظهورت ، مرگ مرا فرا رسید، با توسل به تواز خدا می خواهم بود…. و اگر پیش از ظهورت ، مرگ مرا فرارسید ، باتوسل به تو از خدا می خواهم که برمحمد و آل محمد (ص) درود فرستند و برای من بازگشتی در دوران ظهورت و رجعتی در زمان [حکومتت] قرار دهد تا با فرمانبرداری تو مرا د خویش را دریابم و دلم را [با انتقام] از دشمنانت شفا بخشم !»

ج)رجعت در ادعیه معصومین علیه السلام
1-در دعای عهد آمده است:
«اَللهم اِنّ حالَ بینی و بینه الموتُ الذی جعلته علی عبادک حتما ُّمقتضیاّ فاخرجنی مِن فَبری مُوتزراً کفنی شاهرِاً سیفی مُجرداً قناتی مُلبیناّ دَعوهَ الداعی ِ؛
پروردگارا ! اگر مرگی که بر تمام بندگانت قضای حتمی قرار دادی میان من و او (حضرت مهدی علیه السلام ) جدایی افکند، پس مرا [در هنگام ظهور مهدی علیه السلام] از قبر برانگیز ، در حالی که کفنم را از خود کرده و شمشیرم را از نیام بر کشیده و نیزه ام را برهنه ساخته ام و دعوت دعوت کننده را لبیک می گویم. »
2-در دعای روز سوم شعبان که مقارن با میلاد سید الشهداء علیه السلام است، چنین می خوانیم :
«اسئلک بِحقَّ المولُودِ فی هذا الیَومِ…… قتیلِ العبرهِ وَسیدِ الاسَرهِ الممدودِ بِالنضرهِ یَومَ الکرهِ؛
[خدایا]به حق زاده این روز …. که کشته اشک و آقای قوم بود و در روز بازگشت (رجعت) به نصرت [الهی] یاری می شود.»
وقوع رجعت در امتهای گذشته
بازگشت در میان امتهای گذشته ، بسان رجعت اصطلاحی که در عقاید شیعه مطرح است نمی باشد ، ولی بازگشت انسان به این دنیا پس از مرگ در امتهای گذشته اتفاق افتاده است که مواردی از آن را در ذیل می آوریم . وقوع چنین مواردی ، دلیل بر امکان وقوع رجعت است.
1-قرآن کریم می فرماید : «اَلَم تَرَ اِلی الذین خرجوا مِن دیارهمِ وَهُم الوفٌ حَذرَ الموتِ فقال لَهمُ الله موتوا ثُمَ احیهُم »
«آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ ، از خانه های خود فرار کردند و آنان هزارها نفر بودند؟ (آنان به بهانه بیماری طاعون ، از شرکت در میدان جهاد خودداری کردند ). خداوند به آنها گفت: بمیرید! [و به همان بیماری که از آن را بهانه قرار داده بودند، مردند]، سپس خدا انها را زنده کرد . »
در تفسیر آیه فوق ، امام باقر علیه السلام فرمودند : «اِنَّ هولاءِ اَهلُ مَدینهٍ مِن مَدائنِ الشامِ وَکانُوا سَبعینَ اَلفَ بیتٍ …. قالَ لَهُمُ اللهُ مُوتوا جَمیعاً ، فماتُوا مِن ساعتِهم وَصارُوا رَمیماً وَکانوُا عَلی طریقِ المارهِ ، فجمعُوهُم فی مَوضِعٍ فَمَرَ بِهِم نَبیٌ مِن انبیاء ِ بَنی اِسرائیلَ یُقالُ لَهُ : حِزقیلُ . فلَما رَای تِلکَ العظامَ بَکی وَاستعبرَ وَقالَ رَبَّ لَو شئتَ لا حییَتهُم الساعهَ … فَعادُوا اَحیاءً؛
آنها اهل یکی از شهرهای شام و هفتاد هزار خانوار بودند،….. و خداوند به آنها امر فرمود: همگی بمیرید. همه در یک ساعت مردند،و کم کم پوسیدند . چون در راه عابرین بودند همه را در محلی جمع کردند. یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حزقیل از کنار انان عبور کرد، وقتی که آن استخوانها را دید گریست و اشک ریخت و گفت : پروردگارا! ای کاش اینها را اکنون زنده می کردی …[با دعای آن پیامبر ] آنها زنده شدند. »
2-قرآن کریم می فرماید : «وَاِذ قُلتُم یا موسی لَن نُومِنَ لَکَ حَتی نَرَی الله جهرهً فاخذتکُم الصاعِقهُ وَانتمُ تنظرونَ ثُم بعثناکُم مِن بَعدِ مُوتِکمُ لَعلَّکُم تَشکُرُونَ »
«و هنگامی که گفتید : ای موسی ! به تو ایمان نمی آوریم تا خدای از آشکارا ببینیم ! پس صاعقه شما را گرفت در حالیکه مشغول نظاره بودید: سپس شما را پس از مرگتان زنده کردیم؛شاید شکر گزار شوید.»
در کتابهای تفسیری آمده است: آنها هفتاد نفر بودند که حضرت موسی علیه السلام ایشان را برای شنیدن سخنان خدا را شنیدند، گفتند: ما ایمان نمی آوریم تا خدا را آشکارا ببینیم.»
خداوند بر آنها صاعقه ای فرستاد و همگی سوختند و از بین رفتند. حضرت موسی علیه السلام از این ماجرا سخت ناراحت شد، چرا که از بین رفتن هفتاد نفر از سران بی اسرائیل می داد. از اینرو از خداوند متعال بازگشت آنها به زندگی را تقاضا کرد. این تقاضا پذیرفته شد و همه آنها زنده شدند و به زندگی خود ادامه دادند. 
3-قران کریم می فرماید: «وَاِذ قَتلتُم نَفساً فَادارءتُم فیها وَالله مُخرِجٌ ما کُنتمُ تکتمونَ فَقُلنا اضربُوهُ ببعضِها کَذلِکَ یُحی الله الموتی وَیریکمُ ایاتِهِ لعلکُم تعقلونَ »
«و [به یاد آورید ]هنگامی را که فردی را به قتل رساندید، سپس درباره [قاتل]او به نزاع پرداختید. و خداوند آنچه را مخفی می داشتید ، آشکار می سازد . سپس گفتیم : قسمتی از آن [گاو]را به مقتول بزنید [تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند].خداوند این گونه مردگان را زنده می کند ، و آیات خودرا به شما نشان می دهد ، شاید اندیشه کنید.»
در تفسیر این آیه آورده اندکه : یک نفر از بنی اسرائیل به طرز مرموزی کشته می شود، در حالی که قاتل به هیچ وجه معلوم نیست. در میان قبائل بنی اسرائیل نزاع رخ می دهد، هر یک آن را به طایفه و افراد قبیله دیگر نسبت می دهد و خویش را تبرئه می کند. داوری را برای فصل خصومت نزد موسی علیه السلام می برند و حل مشکل را از او در خوایت می کنند ، و چون از طریق عادی حل این قضیه ممکن نبود، و از طرفی ممکن بود ادامه این کشمکش منجر به فتنه عظیمی در میان بنی اسرائیل گردد. حضرت موسی علیه السلام با استمداد از لطف پروردگار دستور داد که گاو ماده ای را بکشند و یکی از اعضاء گاو ذبح شده را به جسد مقتول بزنند ، در اینجا بود که مقتول زنده شد و گفت : فلان کس مرا کشت و پس از گفتن این کلام ف مجدداً فوت کرد. 
داستان فوق بطور اجمال و کوتاه در کتاب تورات ، سفر تثنیه ، فصل 21 نیز بیان شده است .
4-در قرآن کریم آمده است:
«وَرَسولاً اِلی بنی اسرائیلَ اِنِی اَخلُقُ لَکمُ مِنَ الطینِ کهیئهِ الطیرِ فانفخُ فیهِ فیکونُ طیراً باذنِ اللهِ وَابری ءُ الاکَمَهَ وَ الابرَصَ وَاُحیی المَوتی باذن اللهٍ »
«و پیامبری (عیسی) به سوی بنی اسرائیل [فرستادیم که به آنان گفت: ] من با نشانه ای از پروردگارتان نزد شما امده ام ، من برای شما از گِل [موجودی ]مثل شکل پرنده می سازم ، پی در آن می د مم و به اذن خدا پرنده واقعی می شود . کور و پیسی را شفا می دهم و مردگام را به اذن خدا زنده می کنم.»
در کتابهای تفسیر آمده است که حضرت عیسی علیه السلام چهار نفر را زنده کرد.
الف)عارز : که یکی از دوستانش بود و سه روز از فوت او می گذشت ، عیسی علیه السلام به خواهر وی فرمود: مرا بر سر قبر او ببر . سپس گفت : خداوند! ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و ای پروردگار زمینها! تو مرا به سوی بنی اسرائیل فرستادی تا آنان را به دین تو بخوانم و به آنان خبر دهم که من مردگان را زنده می سازم؛ پس عازر را زنده کن! در این هنگام عارز از قبرش بیرون آمد و سالیانی زندگی کرد و دارای فرزندانی شد.
ب)ابن العجوز (پسر پیرزن ): او مرده بود و او در تابوت نهادند که عیسی علیه السلام بر او گذر کرد و از خدا درخواست نمود تااو را زنده نماید،
خدا دعایش را مستجاب کرد و مرده ، زنده شد.
ج)دختر عاشر : از عیسی علیه السلام در خواست کردند که او زنده کند و حضرت دعا کرد و زنده شد.
د)سام پسر نوح : حضرت عیسی علیه السلام خدا را به اسم اعظمش خواند تا سام را زنده شود.سام زنده شد و گفت : آیا رستاخیز برپا شده است؟
عیسی علیه السلام فرمود : نه بلکه من تو را به اسم اعظم زنده کردم .
رجعت کنندگان
رجعت جنبه عمومی و همگانی ندارد، بلکه اختصاص به مومنان خاص و کافران ستمگر دارد ، چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید:
«اِنَّ الرجعهَ لَیست بِعامهٍ وَهیَ خاصهٌ لایرجعُ الاّ مَن محضَ الایمانَ مَحضاً او مَحضَ الشرکَ محضاً
رجعت امری همگانی نیست، بکه اختصاصی است و تنها کسانی رجعت می کنند که ایمان خالص و یا شرک خالص داشته باشند.»
در ذیل به برخی از رجعت کنندگان اشاره می شود.
الف)پیامبران گذشته:
عبدالله بن مسکال از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت در تفسیر آیه «وَاذاخَذَ اللهُ مِیثاقَ النبینَ لما اَتیتکمُ مِن کتابٍ وَحکمتهٍ ثُمَّ جاءَکمُ رَسولٌ مُصدقٌ لِما مَعکمُ لَتومِنُنَّ بِهِ»
«و زمانی که خدا از پیامبران پیمان گرفت که شما را کتاب و حکمت داده ام ، به پیامبری که آیین شما را تصدیق می کند و بارسالت نزد شما می آید بگروید و یاری اش کنید .»
«مابَعثَ اللهُ نبیاً مِن لَدُن اَدَمَ وَهَلُمَّ جَراً وَیرجعُ اِلی الدنیا فینصرُ رَسول الله وَامیرَ المومنینَ ؛
خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایر انبیاء مبعوث نکرد، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسول خدا (ص) و امیر المومنین علیه السلام را یاری خواهند کرد.»
ب)پیامبر اکرم (ص) و امامان علیه السلام
ابن خالد کابلی از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که آن حضرت در تفسیر آیه «اِنَّ الذی فَرضَ عَلیکَ القرآنَ لرادُکَ اِلی مَعادٍ»
«آن کسی که قرآن را بر تو فرض نمود، تو را به بازگشتگاهی بر می گرداند .» چنین فرمود: « یَرجعُ اِلیکُم نبیکُم وَامیرُ المومنینَ وَ الائمه؛ 
پیامبر اکرم (ص)و امیر امومنین علیه السلام و همه امامان علیه السلام به سوی شما باز می گردند .»
ج)امام حسین علیه السلام رجعت کننده: امام صادق علیه السلام فرمود: «اَوَلُ مَن یَکِر ُ فی رجعتهِ الحسینُ بنُ علَی ، یمکثُ فِی الارضِ حَتی یسقطَ حاجباهُ عَلی عینیهِ .»
اولین شخصی که به دنیا رجعت خواهد کرد، امام حسین علیه السلام است. ایشان انقدر در زمین زندکی خواهد نمود تا آنکه از فرط پیری دو ابروی بر چشمانش بیفتد .»
د)مومنان
مفضل بن عمر می گوید : در مورد قائم علیه السلام و اینکه برخی از اصحاب ما که منتظر ظهور ایشان بودند . از دنیا رفتند گفتگو می کردیم که امام صادق علیه السلام فرمودند : « اِذا قامَ اُتی  المومِنُ فی فبرهِ قیقالُ لَهُ:یا هذا اِنهُ قد ظهر َ حِبُکَ فَانِ تشاَ اَن تَلحقَ به فالحقَ ؛
هنگامی که [حضرت مهدی علیه السلام ] قیام کند ف [کسانی] در قبر مومن داخل شده و به او گفته می شود: ای فلانی ! مولای تو ظهور کرده است . اگر می خواهی که به او بپیوندی ، پس به او ملحق شو .»
ه) قوم موسی علیه السلام و اصحاب کهف :
امام صادق علیه السلام فرمودند : « یَخرَجُ القائمُ مِن ظَهرِ الکعبهِ مَعَ سبعهٍ وَعشرینَ رَجلا خَمَسهَ عشرَ مِن قُومِ موسی علیه السلام الذینَ کانوا یهدونَ بِالحقَ وَبِهِ یعدِلونَ وَسبعهٌ مِن اَهلِ الکهفِ وَیوشعُ بنُ نُونٍ وَسلمانُ وَابودُجانهِ الانصاری ، وَالمقدادُ وَمالکُ الاشترِ ؛ 
حضرت مهدی علیه السلام از پشت کعبه قیام می کند و همراه او بیست و هفت نفر مرد هستند . پانزده نفر از قوم حضرت موسی هستند یعنی همان کسانی که به حق راهنمایی می کردند و به حق داوری می نمودند، و هفت نفر از اصحاب کهف می باشند و یوشع بن نون و سلمان و ابوذجانه انصاری و مقداد و مالک اشتر [نیز از آنان ] هستند.» رجعت از ریشه رج‌ع عربی و در لغت به معنای یکبار بازگشتن است.۱ رجعت بمعنای عام آن یعنی بازگشت مردگان به زندگی در دنیا. در بعضی فرق اسلامی نظیر شیعه و دیگر ادیان معتقد به قیامت، نیز باور به رجعت وجود دارد. از جمله اعتقاد مسیحیان به «زنده نمودن مردگان توسط عیسی» و اعتقاد آنان به زنده شدن عیسی پس از آنکه مصلوب شد، یا «داستان اصحاب کهف» و دیگر موارد. در واقع اعتقاد به رجعت بمعنای عام آن، اعتقاد به قیامت است.

 


جستجو