گرچه در نگاه نخست پس از نهضت سیدالشهداء علیه السلام جز تعداد انگشت شماری از شیعیان بر باورهای شیعه باقی نماندند و اکثر یاران راستین ابی عبدالله علیه السلام در روز عاشورا به فوز شهادت نائل گردیدند، ولی سکوت خفت بار برخی از مسلمانان نسبت به سلاطین جور شکست و جرات امر به معروف و نهی از منکر در میان امت پیامبر صلی الله علیه و آله رشد یافت و این همان عزتی بود که امام حسین علیه السلام با قیام خونین خویش برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد .
نوشتار حاضر در صدد است با بهره گیری از حوادث تاریخی نخستین سالهای پس از عاشورا، حقیقت مزبور را برای خوانندگان تبیین نماید .
برای درک میزان تاثیر نهضت سیدالشهداء علیه السلام بر عزت جامعه اسلامی ابتدا باید در مورد ماهیت بنی امیه و وضعیت جامعه اسلامی قبل از نهضت سیدالشهداء علیه السلام مطالعه کرد تا از این رهگذر تحول جامعه اسلامی پس از نهضت امام حسین علیه السلام مورد بررسی قرار گیرد .
ماهیت، سیاستها و اهداف امویان تا سال 61 هجری
عزت نفس، یکی از لوازم زندگی موفقیت آمیز است . فردی که می خواهد در راه اهداف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد، باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادادی را در وجود خود بارور کند . ریشه بسیاری از محرومیتها، ناکامیها، عدم موفقیتها، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع، شکستن هنجارهای مقدس جامعه، خیانتها، جنایتها و بزهکاریهای گوناگون را می توان در نداشتن عزت نفس و وجود عقده حقارت جستجو نمود . امام علی علیه السلام می فرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة; (1) آن کس که [بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد .»
برای همین، به افرادی که از عقده حقارت رنج می برند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند، نمی توان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به آنان سپرد . سایر افراد جامعه نیز از شر این افراد در امان نخواهند بود .
امام هادی علیه السلام فرمود: «من هانت علیه نفسه فلاتامن شره; (2) کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شر او ایمن مباش .»
کسی که به شخصیت خود توجه ندارد، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت . بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود .
امام حسین علیه السلام داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مؤمنین دانسته می فرماید: «ایاک و ما تعتذر منه فان المؤمن لایسی ء ولایعتذر والمنافق کل یوم یسی ء و یعتذر; (3) از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد [و عزت نفس را خدشه دار می کند] بپرهیز، زیرا مؤمن نه کار بد می کند و نه پوزش می طلبد، ولی منافق [که برای خود ارزش قائل نیست]، هر روز کار بد انجام می دهد و پیوسته عذرخواهی می کند .»
سؤال ا صلی مقاله حاضر این است که هر یک از نص و دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) و بیعت آنان با نماینده آن حضرت، چه نقشی در قیام امام (ع) داشته است؟ به عبارت دیگر کدام یک از این دو عامل، تاثیر ا صلی را در قیام عاشورا داشته به گونه ای که با انتفاء آن، اصل قیام منتفی می شده است؟
امام حسین ـ علیه السلام ـ در دامان مادری رشد و نمو کرد که تا پای جان از امام خویش و مقام امامت دفاع نمود. آن گاه که مهاجمان به سمت خانه علی ـ علیه السلام ـ هجوم آوردند تا علاوه بر غصب امامت، از صاحب حق نیز بیعت اجباری بگیرند!! فریاد فاطمه ـ علیها […]
1- مریم/16-34 2- بقره/87 3- آل عمران/45-60 4- نساء /156-172 5- مائده/17، 46، 75، 109-120 6- توبه/30-31، 111 7- مومنون/50 8-زخرف/57-65 9- صف/6، 14 10- حدید/26-27
در این مطلب برای آنکه بدانیم وسعت دائره فضایل و مقبولیت امام حسین(ع) بین عموم مسلمین گسترده است، براى نمونه چند معجزه که مورخین و محدثین بزرگ اهل سنت در مورد عاقبت قاتلین و مبارزین با سیدالشهدا أبا عبدالله الحسین(ع) بیان کردهاند، تقدیم دوستان و محبان امام حسین(ع) مىکنیم. “عماریون”- در این مطلب برای آنکه […]
در نظام دين نه تنها همه چيز بر عدل استوار است، بلكه عدل مقياس همه چيز است. استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مىنويسد: «در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهاى فردى گرفته تا هدفهاى اجتماعى، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معيار كمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است. عدل قرآن، آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط مىشود به نگرش انسان به هستى و آفرينش شكل خاص مىدهد و به عبارت ديگر نوعى «جهان بينى» است آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون مربوط مىشود، يك «مقياس» و «معيار» قانونشناسى ا
ست ؛ و به عبارت ديگر جاى پايى است براى عقل كه در رديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آيد. آنجا كه به امامت و رهبرى مربوط مىشود يك «شايستگى» است، آنجا كه پاى اخلاق به ميان مىآيد «آرمانى انسانى» است، و آنجا كه به اجتماع كشيده مىشود يك «مسئوليت» است.» 3
عدل از چنين جايگاهى برخوردار است، ركن است و هدف و معيار و مقياس. همه چيز با عدل سنجيده مىشود. عدالت، اصلى اساسى است كه ارسال رسل و انزال كتب براى آن است. راز مبارزه انبيا است و هدف اجتماعى – سياسى پيامبران و مصلحان با آن محقق مىشود. جان و حيات همه چيز به عدل است، چنانكه امير مؤمنان (ع) فرمود: «العدل حياة»4 (عدل حيات است). بدون آن همه چيز مرده است، دين منهاى عدالت، وسيلهاى است براى به بند كشيدن انسانها در رفتنشان به سوى حق.
1- بیدار کردن غافلان
قال الامام الحسین علیه السلام:
«وجد لوح تحت حائط مدینة من المدائن مکتوب فیه: انا الله لا اله الا انا، و محمد نبیی، عجبت لمن ایقن بالموت کیف یفرح؟ و عجبت لمن ایقن بالقدر کیف یحزن؟ و عجبت لمن اختبر الدنیا کیف یطمئن الیها؟ و عجبت لمن ایقن بالحساب کیف یذنب (110) ; تخته ای زیر دیوار یکی از شهرها یافته شد که در آن نوشته شده بود: من خدا هستم که خدائی درس هایی از امام حسین علیه السلام
جز من نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر من است، در شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد پس چگونه شادمانی می کند؟ در شگفتم از کسی که یقین به قضا و قدر دارد پس چگونه اندوهناک می شود؟
در شگفتم از کسی که دنیا را آزموده است پس چگونه به دنیا اطمینان پیدا می کند؟ و در شگفتم از کسی که یقین به حساب روز قیامت دارد پس چگونه گناه می کند؟»
2- ارزش های اخلاقی پسندیده
قال الامام الحسین علیه السلام:
«العلم لقاح المعرفة، و طول التجارب زیادة فی العقل، والشرف التقوی، و القنوع راحة الابدان، و من احبک نهاک، و من ابغضک اغراک (111) ; علم ریشه شناخت و آگاهی است، و تداوم تجربه ها عامل فراوانی عقل است، و شرافت و بزرگواری در تقوای الهی است، و قناعت عامل آسایش تن هاست، و کسی که تو را دوست دارد [از زشتی ها] تو را باز می دارد، و کسی که دشمن تو است، تو را مغرور می سازد.»
3- عوامل بهره مندی
قال الامام الحسین علیه السلام:
«خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع: العقل، والدین، والادب، والحیاء، و حسن الخلق (112) ; پنج چیز است که هرکس [این پنج چیز] در او نباشد، بهره مندی فراوانی در او نیست: عقل و دین و ادب و حیاء و اخلاق خوش.»
8. قدردانی و ستایش
در قرآن کریم، واژه «شکر» که به معنای سپاس گزاری و قدردانی است، به صورتهای مختلف بیش از 77 بار به کار رفته است. گاه می فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَءَزیدَنَّکُمْ»؛(1) «اگر سپاس گزاری کردید، من [نیز بر نعمتها] می افزایم.» و گاه دستور می دهد که از خدا، و والدین خود سپاس گزاری و قدردانی نمایید «اَنِ اشْکُرْ لی وَلِوالِدَیْکَ»؛(2) «از من و پدر و مادرت سپاس گزاری کن!» و در آیاتی هم دستور می دهد که از نعمتهای خدا قدردانی کنید «وَاشْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ»؛(3) «و نعمتهای خدا را سپاس گزاری نمایید!»
یکی از بارزترین مصداقهای تشکر از خداوند و نعمتهای او، قدردانی از بندگان خداست؛ کسانی که نسبت به انسان خدمت و احسانی انجام می دهند و یا در مسیر حق و هدایت گام برمی دارند. لذا امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «اَشْکَرُکُمْ لِلّهِ اَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ»؛(4) سپاس گزارترین شما برای خدا [کسی است که[ سپاس گزارترین شما برای مردم است.»
و امام هشتم علیه السلام فرمود: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقینَ لَمْ یَشْکُرِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ؛(5) کسی که نعمت دهنده از مردم را سپاس گزاری نکند خدای عزیز و جلیل را سپاس گزاری نکرده است.»
و امام سجاد علیه السلام فرمود: «وَ اَمّا حَقُّ ذِی الْمَعْرُوفِ عَلَیْکَ فَاَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْرُوفَهُ؛(6) حق کسی که کار نیک انجام داده بر تو این است که از او سپاس گزاری نمایی، و کار نیک او را یادآور شوی.»
امام حسین علیه السلام و قدردانی ازدیگران
امام حسین علیه السلام می فرماید: «شُکْرُکَ لِنِعْمَةٍ سالِفَةٍ یَقْتَضی نِعْمَةً آنِفَةً؛(7) سپاس گزاری نعمتهای گذشته، نعمتهای آینده و زودرس را به دنبال دارد.» او در سخت ترین لحظه های زندگی حتی در اوج جنگ و جهاد روز عاشورا، قدردانی و سپاس گزاری از بندگان خدا را که به او خدمتی نمودند، و در مسیر او گامی برداشتند، فراموش نکرد.
ابتدا در شب عاشورا به صورت کلی از تمامی بستگان و یارانش با این کلمات زیبا تشکر و قدردانی کرد: «بارخدایا! من تو را سپاس می گویم که ما را به نبوت و رسالت گرامی داشتی و… .» آن گاه فرمود: «اَمّا بَعْدُ فَاِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحابا اَوْفی وَلا خَیْرا مِنْ اَصْحابی، وَلا اَهْلَ بَیْتٍ اَبَرُّ وَلا اَوْصَلُ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنّی خَیْرا…؛(8) بعد از حمد و ستایش، من یارانی باوفاتر و نیکوتر از یاران خودم، و خاندانی نیکوتر و مهربان تر از خاندان خودم نمی شناسم. خداوند از جانب من به شما پاداش نیک عنایت فرماید!»
شاید بعضی هم وقعا به دنبال این سوال باشند که علت تفاوت سیره سیاسی امام حسن(ع) و امام حسین (ع) بیشتر از امام حسن (ع) در اندیشه نبرد در راه اسلام بوده یا دلیل دیگری داشته است ؟
برای کسانی که زیاد در عمق مطلب دقت نمی کند، روش سیاسی این دو امام بزرگوار متناقض می نماید، و لهذا برخی گفته اند اساسا امام دوم و سوم شیعیان دو روحیه مختلف داشته اند؛ امام حسن (ع) طبعا صلح طلب ،ولی امام حسین (ع)مردی شورشی و و جنگجو بوده است .
ما در این نوشتار از دو جنبه اعتقادی و اوضاع سیاسی- اجتماعی روشن خواهیم ساخت که صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) نه تنها متناقض نیستند، بلکه هر دو در زمان خود حرکتی لازم و در یک راستا و در تعقیب یک هدف بوده اند.
تصویرسازی های مناسبتی، فعالیتی جدید از پایگاه اطلاع رسانی معظم له عظمت خون شهداء خون شهيد و شهادت او يك واقعه است،لذا به شدت معنادار است و حامل پيام جهانى خون حسین علیه السلام در«هيهات منّا الذّلة» است كه هميشه بعنوان تابلوئى روشن در مسير هر قوم و ملتى متجلّى است خون شهيد و شهادت […]
تبلیغ آرمان حسینی از طریق اشک (اربعین حسینی)
یکی از عواملی که در حفظ و تداوم نهضت عاشورای حسینی(ع)،نقش مؤثری دارد،بزرگداشت اربعین آن حادثه غمبار است که در اوّلین اربعین قیام کربلا،مراسم باشکوه و به یاد ماندنی برگزار شد.و بعد از آن مراسم،همه ساله بزرگداشت اربعین به عنوان یوم الله برگزار می شود و مردم از این رهگذر،نهضت امام حسین(ع) را مرور می کنند و با اهداف آن حضرت آشنا می شوند.اربعین تنها،روزی از روزهای سال نیست،بلکه آینه ای است در برابر چشمان میلیون ها انسان متعهد،که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرّم نقش می بندد.اربعین روز باشکوهی است که از خون حسین(ع) حیات گرفت و نقطه آغاز تبلیغ آرمان حسینی از طریق اشک شد،چرا که در این روز اوّلین مجلس عزاداری برای ابا عبدالله(ع) و تبلیغ آرمان آن حضرت در کنار تربتش صورت گرفت.از بُعد تاریخی،در این روز که در اوّلین اربعین بعد از شهادت امام حسین(ع)،یعنی روز بیستم صفرسال۶۱ه.ق،چه کسانی مزار شهیدان کربلا را زیارت کردند و آیا در همین اربعین بود که اهلبیت پیامبر(ص) خود را به مزار شهیدان کربلا رسانیدند،یا در اربعین های دیگر،میان موّرخان اختلاف بسیاری است.