ویژگیهای انسان شایسته (13)
خودارزیابی و محاسبه نفس
مقدمه
محاسبه نفس یعنی حساب کشیدن از خود با هدف تسلط بر خود و حرکت در مسیری و جهتی که موجب رضای الهی است، از روشهای مؤثر تربیتی میباشد که امروزه به عنوان خود تربیتی و خود ارزیابی ازآن نام میبرند. در قدیم نیز علمای اخلاق و مربیان، همواره دستور محاسبه نفس میدادند و راه و روشهای مناسب را طی دستورالعملهای دقیق به شاگردان خود توصیه میکردند.
یکی از علمای بزرگ اخلاق میگوید: «بزرگان و گذشتگان صالح ما را عقیده بر آن بود که هرکس اهل محاسبه نفس نیست، یا اصلاً به جهان دیگر ایمان ندارد و یا آنکه عقل سلیم ندارد والّا چگونه میشود کسی ایمان و اعتقاد داشته باشد به اصلی که قرآن میگوید اگر به وزن ذرهای انسان عمل نیک یا عمل بد داشته باشد در آن جهان آن عمل را میبیند و به آن ملحق میشود و در عین حال بیحساب کالای عمل را پیش بفرستد و نفهمد چه کرده و چه میکند؟» پس ما اگر از نظر شرع و دین و عقل به این دستور بنگریم میبینیم که عمل مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین وطبقه معین ندارد، بلکه یک وظیفه عمومی است.
اساساً عمل حساب کشیدن از خود قبل از آنکه یک وظیفه شرعی و دینی باشد یک وظیفه عقلانی و همگانی است. عالیترین مظهر عقل و تربیت صحیح، خطایابی از خویشتن است، یعنی انسان بتواند در دریای ژرف افکار و اندیشهها و تمایلات و افعال و اقوال خود فرو برود و خطاهای خود را بیابد و انگشت روی آنها بگذارد و آنها را از خود دور کند. از بشر انتظار اینکه خطا نکند خطاست. بشر جایز الخطاست، از بشر باید انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند و از خطاهای خود به عنوان پلی برای گذر از راههای پرپیچ و خم و رسیدن به مسیر صلاح و رستگاری استفاده کند.
اکنون که مجموعه سپاه برخوردار از پاسداران جان برکف برای جهاد و میادین مبارزه است، ایجاب میکند عناصر خود را همواره در میدان مجاهده و جهاد اکبر مهیا و آماده نماید تا بتوانند رسالت خود یعنی پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن را به نحو شایسته انجام دهند.
از این رو بحث ارزنده محاسبه نفس به عنوان مقدمهای بر مباحث دوازدهگانه شایستگیهای پاسداری قرار گرفت، بدین امید که بر اهمیت آن بیش از پیش واقف شویم و در اجرای مراحل آن موفق باشیم. ان شاء الله.
مفهوم شناسی محاسبه نفس
محاسبه از روشهای اساسی تربیتی است که به توصیه فراوان شده است. محاسبه در لغت به معنای اشراف و اطلاع به قصد آزمودن است که در فارسی از آن به «رسیدگی» تعبیر میشود.
محاسبه، حسابرسی و بازنگری نسبت به گذشته است که باید هفت مورد در آن مراعات گردد: 1- تقدیر و اندازهگیری؛ 2. اصل مسئولیتپذیری؛ 3. اصل بقای عمل؛ 4. اصل ثبت اعمال؛ 5. اصل حسابرسی و بازخواست؛ 6. اصل مجازات و بازتاب عمل؛ 7. اصل توبه و جبران. که قرآن کریم نیز این مراحل را بیان کرده است.
مرحوم نراقی در جامع السعادات میفرماید: «محاسبه عبارت است از این که انسان در هر شبانه روز یک وقتی را معین کند که به حساب نفس خویش برسد که چه اعمالی را انجام داده وطاعاتها و گناهانش را موازنه و سنجش نماید و نفس خویش را سرزنش کند اگر در طاعت الهی تقصیر نموده یا مرتکب معصیبت شده، و شکر نماید خداوند را اگر واجبات را انجام داده و معصیتی از او صادر نشده و شکر زیادتری نماید اگر موفق به بعضی اعمال خیر و مستحبی شده است و مراقبه آن است که همیشه ملاحظه کند ظاهر و باطن خود را تا این که اقدام به معاصی نکند و واجبات از او ترک نشود تا اینکه در موقع محاسبه ملامت و ندامت متوجه او نشود»[1]
این واقعیت که انسان موجودی است که میتواند افزون بر تأثیر گذاری در رفتار و کردار دیگران، خود را نیز ارزیابی کرده، تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و …، از الطاف خداوند است.
مسأله خود ارزیابی ارتباطی تنگاتنگ با اعتقادو ایمان دارد؛ هرچه ایمان به خدا و رستاخیز در افراد قویتر باشد، محاسبه نفس، نقش پررنگتری در تربیت دینی او مییابد؛ زیرا شریعت آسمانی و مبانی اعتقادی آن، آدمی را به حسابرسی از خویش وآمادگی برای پاسخگویی روز جزا ترغیب میکند و برعکس، کافران و کسانی که ایمان ضعیف دارند، با دور ماندن از حقیقت توحید و معاد و بیگانگی با دین، از خود ارزیابی نیز غفلت کرده، گرفتار زیانی سخت میشوند. قرآن مجید درباره آنان میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَانَسُوایَوْمَ الْحِسَابِ. (ص: 26)
کسانی که از راه خدا منحرف میشوند، به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت.
اما نکته دقیق بحث این است که باور به روز قیامت زمانی در شخص مستقر میشود که اندیشه حسابرسیآن روز موجب تکاپوی او در حسابرسی از نفس گردد که «حاسبوا انفسکم قبل أن تحاسبو»، اما اگر غرور و خود باوری کاذب در او مانع از توجه به این مفهوم شود، در زمرة زیانکاران خواهد بود؛ چنان که قرآن کریم داستان دو برادر را در سوره کهف (آیه 32 تا 44) نقل میکند که یکی از آن دو بیبند و بار بود و در اموالش حساب و کتابی نداشت، برادر دیگر هر قدر به او سفارش میکرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد میگفت: «تصور نمیکنم رستاخیز بر پا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شدم نزد او موقعیت خوبی خواهم داشت.»
قرآن با نقل این داستان نشان میدهد که رکن اساسی اعتقاد به معاد، باور داشتن به حسابرسی دقیق در قیامت و دریافت پاداش و کیفر براساس آن است. ظهور اعمال در آن روز به چنان درجهای میرسد که خداوند حسابکشی از اعمال هر کس را به خود او واگذار میکند و میفرماید:
اِقْرَأ کِتابَکَ کفی بِنَفْسکَ الیوم علیکَ حسبیباً. (اسراء: 14)
نامة عملت را بخوان، کافی است که امروز، خودت حسابرسی خود باشی.
ضرورت حسابرسی
روس خدا (ص) فرمود:
حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الاَکْبَرِ.[2]
پیش از آنکه به حسابتان برسند، خود را ارزیابی کنید و در میزان قرار دهید و برای حسابرسی بزرگتری آماده شوید.
پیامبر میداند که شیطان و نفس وسوسهگر از یک سو و عوامل و آسیبهای آشکار و نهان از سوی دیگر، مؤمن را به وادی غفلت میکشاند و از اندیشیدن در فرجام خویش باز میدارد. از این رو چون فرماندهی دلسوز و هشیار آماده باش میدهد «تجهّزوا». مسلمان در همة عمر و در همة عرصههای زندگی باید آماده باشد و به سود و زیان خویش رسیدگی کند تا ورشکسته نشود. این کار از ایمان و زیرکی مؤمن سرچشمه میگیرد و دست کم باید در شبانهروز یکبار انجام شود. امام صادق (علیهالسلام) به عبدالله پسر جندب فرمود:
یَا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقُّ عَلی کُلِّ مطسْلِمٍ یَعْرِفْنا اَنْ یُعْرِضَ عَمَلَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ عَلی نَفْسِهِ فَیَکُونَ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأی حَسَنَةً اِسْتزادَمِنْها وَ اِنْ رَأی سَیِّئَةً اِسْتَغْفَرَ مِنْها لَئِلّا یُحزی یَوْمَ الْقِیامَةِ.[3]
ای پسر جندب! بر هر مسلمانی که ما را میشناسد لازم است که در هر شب و روز، عملش را بر خود عرضه کند و حسابگر خویش باشد؛ پس اگر عمل خوبی یافت بر آن بیفزاید و اگر عمل بدی یافت از آن استغفار نماید تا در رستاخیز خوار نگردد.
در این حدیث شریف به دو نکتة اساسی تصریح شده است:
نخست اینکه ضرورت محاسبه را براساس شناخت اهل بیت (ص) پی نهاده که نشانگر اصالت و درستی آن و هماهنگی با اولیای الهی و شریعتمداران حقیقی یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) است.
دوم اینکه غفلت از خود ارزیابی، فرجامی بس خطرناک دارد و آن، خواری و زبونی در رستاخیز است.
شهیدان گرانقدر راه خدا بر این نکته آگاهی کامل داشتند. سردار شهید قجهای هر روز کارهای خود را بررسی میکرد و از نفس خویش حساب میکشید. به محض اینکه بحثی پیش میآمد فوراً آن را داخل دفترش مینوشت و شب آنها را بررسی میکرد و در روزهای بعد سعی میکرد میزان حسناتش را بالا ببرید. مروری بر دفتر زیبای این شهید خالی از لطف نیست:
– چهارشنبه، نماز بدون وقت: ظهر چون سرپرست نگهبانی بودم نتوانستم سروقت نماز بخوانم.
– دوشنبه: با مادرم …. ناراحتی کردم و بعد از یکی دو ساعت معذرت خواستم و با پسر برادرم هم تند صحبت کردم. باید سعی کنم تکرار نشود.
– شنبه: به هیچ وجه کار فکری پیش نیامد و دلیل آن این است که نظم، در کارم نبود.
– پنج شنبه: بیهودهگویی: طی روز چند مورد تقریباً سخنان کوتاه و بیهودهای به زبان آوردم.
– شنبه: امروز ورزش نکردم، دلیلش هم تنبلی است!
به راستی اگر دفتر دل ما نیز همانند دفتر این شهید به حسابرسی نفس بپردازد جایی برای غفلت باقی خواهد ماند؟!
میتوان گفت، خود ارزیابی از ویژگیهای خواص شیعه و نزدیکان به اهل بیت (علیهم السلام) است؛ چنان که امام موسی بن جعفر (علیهم السلام) به هشام بن حکم فرمود:
لَیْسَ مِنّا مَنُ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِ یَوْمٍ.[4]
از [خاصان] ما نیست کسی که روزانه به حساب خود رسیدگی نکند.
دلیل آن نیز روشن است؛ هرکس هیچگاه به حساب خود رسیدگی نکند یا مدتی طولانی آن را مهمل بگذارد، فرصتها را از دست میدهد و چه بسا از دادهها یا داشتههای خود غفلت ورزد [به طور مثال از یاد ببرد که مستطیع است و باید حج گذارد یا روزه و نمازش قضا شده و باید آن را به جا آورد یا نذر کرده و هنگام ادایش رسیده است و … بدین گونه چنان میشود که] امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود:
مَنْ لَمْ یَسسُ نَفْسَهُ اَضاعَها.[5]
هرکس، خود را سیاست نکند، آن را تباه خواهد کرد.
موارد حسابرسی
نظام حسابرسی الهی بسیار دقیق و هشیار است و کمترین عمل خوب یا بد را فروگذار نخواهد کرد؛
وَنَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسطَ لِیَومْ الْقِیامَةَ نَفْسً شَیْئاً وَ إِن کَانَ مِثُقَالَ حَبَّة مِِنْ خَرُدَلٍ أتَیْنَا بِهَا وَکَفَی بِنَإ حَاسِبِینَ. (انبیاء: 47)
و ترازوهای داد را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچکس در چیزی ستم نمیبیند و اگر [عمل] هموزن دانة خردلی باشد، آن را میآوریم و کافی است که ما حسابگر باشیم.
افزون بر اعمال و کردار حتی اندیشة آدمیان نیز به حساب کشیده میشود؛
وَ إِن تُبُدُوا مَافِی إنْفُسِکُمْ أوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللهِ. (بقره: 284)
و اگر آنچه در دلهای خویش دارید آشکار یا نهان کنید، خداوند حساب آن را از شما میکشد.
بر این اساس، آدمی در برابر همة حرکات و سکنات و تفکران خویش مسئول است و به همین دلیل باید به همة کارهای خود رسیدگی کند و خویشتن را در برابر همه چیز بازخواست نماید. امام صادق(علیهالسلام) ضمن سفارش به محاسبه فرمود:
فَإِنَّ فِی الْقِیامَةِ خَمْسینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ اَلْفِ سَنَةٍ مُمّا تَعُدُّونَ.
در رستاخیز، پنجاه توقفگاه است که هریک بسان هزار سال شمارش شما به درازا میکشد.
سپس این آیه را تلاوت کرد:
فِی یَوْمٍ کَانَ مِقُدَارُهُ خَمسینَ ألْفَ سَنَة. (معارج: 4)
در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است[6].
طولانی شد توقف در ایستگاههای قیامت به سبب رسیدگی دقیق به کارهای ریز و درشت آدمیان است و البته که ایستادن همگان در محل بازرسی قیامت یکسان نخواهد بود؛ کسانی که در این دنیا به حساب خود رسیدگی کرده و به اصطلاح با خدا و مردم تصفیه حساب نمودهاند؛ در آنجا زیاد معطّل نمیشوند و خداوند از آنان دستگیری میکند ولی کسانی که پروندهای سیاه دارند و در این سرا به حساب خود رسیدگی نکردهاند، ممکن است تا پنجاه هزار سال در آن مکان توقف کنند.
امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر آیة «ان ربک لبالمرصاد»؛ [پروردگارت، سخت در کمینگاه است] (فجر:14)، فرمود:
مرصاد شانة صراط است و اگر کسی حق دیگران را نپردازد، ازآن عبور نمیکند.[7]
حقوقی که بر عهدة انسان است به دو قسم تقسیم میشود:
1. حق الله
احکام الهی شامل پنج قسم واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح است. کارهای مستحب و مکروه اختیاری است و مؤمن هرچه بیشتر مستحبات را انجام دهد و از مکروهات بپرهیزد، درجات کمال را بهتر میپیماید و در آخرت نیز از پاداش و مقامی والاتر برخوردار میشود ولی اگر کارهای مستحب را ترک یا مکروهات را به جا آورد، بازخواست نخواهد شد. اما واجبات و محرّمات الهی باید به طور دقیق مدنظر قرار گیرد؛ زیرا در برابر همة آنها باید پاسخگو بود.
مهمترین حقوق الهی که در روز قیامت ازآنها حسابرسی میشود، عبارتنداز:
1/1. ولایت اهل بیت: قرآن مجید دربارة حسابرسی مردم در روز رستاخیز میفرماید:
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ. (صافات: 24)
آنان را بازداشت کنید که مسئولند.
رسول خدا (ص) در تفسیر این آیه فرمود:
از آنها دربارة ولایت علی(علیهالسلام) پرسش میکنند.[8]
1/2. نماز: نماز ستون دین و پس از ایمان به خدا برترین عمل عبادی است و از حقوقی محسوب میشود که تا آخرین لحظه عمر آدمی باید ادا شود و در محاسبة رستاخیز نیز رتبة نخست دارد. امام باقر (علیهالسلام) فرمود:
اِنَّ اَوَّلَ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها.[9]
بنده، نخست در برابر نماز محاسبه میشود؛ اگر نمازش پذیرفته شود سایر اعمال را میپذیرند.
1/3. قرآن: قرآن مجید تنها کتاب آسمانی است که به ارادة الهی از زمان فرود آمدن تاکنون، بدون تحریف باقی مانده، تا پایان جهان نیز چنین میماند. هدایت تنها در پرتو وحی و قرآن امکانپذیر است و قرآن دستورالعملهای مربوط به زندگی فردی و جمعی را به گونه کامل ارائه میکند و عمل به این رهنمودها سعادت و خوشبختی بشر را تضمین مینماید. هر مسلمانی باید خود را موظف بداند که با تقویت ایمان خود، به اجرای دستورهای قرآن اقدام کند، چرا که اگر قرآن در جامعه اسلامی به فراموشی سپرده شود و تنهازینتبخش مجالس گردد، آحاد آن جامعه در محشر مورد بازخواست قرار میگیرند؛ چنان که قرآن میفرماید:
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنِّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرآنَ مَهْجُوراً. (فرقان:30)
و پیامبر [در رستاخیز] گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند.
انسان مؤمن به باورهای اسلامی که خود را برای حساب محشر آماده کرده است، به ولایت عشق میروزد، قرآن را در جای جای زندگی خویش زنده نگه میدارد و به نماز – که نور چشم پیامبر اکرم (ص) است. چنان میپردازد که دور کننده او از فحشا و امور حرام باشد. آنان که دچار حرام الهی شدهاند و راه توبه بر خویش باز نکردهاند، باید خود را آماده حسابرسی و در مرحله بعد مجازات و کیفری سخت در روز رستاخیز کنند. خطاب «فَأَیْنَ تَذْهَبُونّ» (تکویر:26) هنگامی به گوش میرسد که فرصت برای بازگشت و جبران وجود دارد. پس همتی باید تا حسابگر نفس خویش شویم که پس از مرگ راهی برای برگشت نیست؛ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَة هُوَ قَائِلُهَا. (مؤمنون: 100)
2. حق الناس
قرآن مجید پیرامون حقوق مردم میفرماید:
یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا أمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ. (نساء: 29)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال همدیگر را به ناروا نخورید.
حقوق مردم بر دو گونه است: مادی و معنوی. گاه حقوق معنوی مانند جان و آبرو بسیار مهمتر از حقوق مادی است و اسلام همة آنها را محترم شمرده است. پیامبر اکرم (ص) در آخرین سخنرانی خود در حجةالوداع فرمود:
اِنَّ دِماءَکُم وَ اَمْوالَکُم عَلَیْکُم حَرامٌ… اِلی یَوُمِ تَلُقَوْنَهُ فَیَسْالَکُمْ عَن اَعْمالِکُمْ.[10]
بیگمان، خونها و اموال شما بر یکدیگر حرام است تا روزی که خدا را ملاقات کنید و در برابر کارهایتان بازخواست شوید.
اهمیت حق الناس تا آنجاست که خداوند آن را مقدم بر حقوق خود قرار داده است و تا مردم حقوق همیدگر را نپردازند، خداوند از آنان خشنود نمیشود. امیر مؤمنان (علیهالسلام) در این مورد فرمود:
جَعَلَ اللهُ سُبْحانَهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدَّمَةً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِ اللهِ کانَ ذلِکَ مُؤَدِیاً اِلَی الْقِیامِ بِحُقُوقِ اللهِ.[11]
خدای سبحان، حقوق بندگانش را مقدمة حقوق خود قرار داده است؛ هرکس به [رعایت] حقوق بندگان او قیام کند، چنین کاری به رعایت حقوق الهی میانجامد.
پیرمردی از طایفة «نخع» سالیانی والی حکومت اموی بود، روزی خدمت امام باقر (علیهالسلام) رسید و پرسید: آیا راه توبه برای من باز است؟ امام پاسخ نداد. برای بار دوم سئوال کرد، حضرت در پاسخ فرمود:
لا، حَتّی تُؤَدِیَ اِلی کُلِّ ذی حَقِ حَقَّهُ.[12]
نه! تا آنکه حق هر صاحب حقی را به او بپردازی.
در رستاخیز نیز اگر حق الناس بر عهدة کسی باشد، وارد بهشت نمیشود، امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
هرکس مؤمنی را از حقش باز دارد، خداوند در قیامت، پانصد سال او را سرپا نگه دارد و در این مدت عرق او جاری شود، سپس منادی از سوی خدا اعلام میکند: «این ستمگری است که حق خدا را ادا نکرده است» آنگاه مدت چهل سال دیگر توبیخ میشود و در نهایت به دوزخ میرود.[13]
یکی از دامهای گسترده شیطان برای مؤمنین، دام زبان است. زبان حربهای است که هم میتواند جلوه رحمانی کند و جز حکمت نگوید و هم میتواند جلوه شیدانی کند و واگویههای تلخ آن گناهانی مانند دروغ، تهمت، تمسخر، فحّاشی، غیبت و … باشد. زمان، یکی از محلهای طمع شیطان است. حسابرسی، تنها راه چاره و نقطه رهایی از دسیسههای شیطان است؛ ریشه فتنه را باید یافت و با تیشه ایمان قطعش کرد. رهیافت شخصی که به فکر نجات خویش از کمند نفس افتاد و به دنبال طی مسیر کمال برآمده است، محاسبه نفس و مراقبت از عملکرد آن است.
نتیجه اینکه مؤمن باید روز و شب در اندیشه حق الله و حقالناس باشد؛ نخست آنکه هیچ حقی را از خدا و مردم نادیده نگیرد و خرد و کلان حقوق را به موقع بپردازد و دیگرآنکه اگر بر اثر نادانی یا ندانمکاری حقی را از کسی پایمال نمود پس از آگاهی بیدرنگ به جبران آن بپردازد؛ به درگاه خدا توبه کند و خویشتن را در همین دنیا محاکمه نماید و پیش از آنکه دستش از اقدام کوتاه شود، به چاره اندیشی قیام کند.
فرایند محاسبه
دانشمندان اخلاقی و خودساخته، فرآیند خویشتن سنجی را در پنج مرحله تعریف کردهاند:
1. مشارطه
مشارطه به این معناست که فرد متدین با خود پیمان بندد تا برخلاف دستور خدا و شریعت او هیچ عملی انجام ندهد و در ایفای مسئولیتها کوتاهی نکند؛ در کارهای خیر کوشا شود، از کارهای ناپسند خودداری ورزد، از رذایل اخلاقی همچون حسد، بداخلاقی، بدگمانی، تکبر و … پرهیز نماید، حقوق دیگران را مراعات کند، با انضباط و مؤدب باشد، عملی بر خلاف قانون جامعه اسلامی انجام ندهد، خدمتگزار مردم باشد، به کسی زیان نرساند و… .
همچنین هر بامداد نفس خود را مخاطب قرار داده، به خود بگوید:
تو سرمایهای جز عمر نداری و آن هم به زودی پایان میپذیرد و اگر از آن بهرهبرداری نکنی، خسران خواهی دید.[14]
امیر مؤمنان (علیهالسلام) فرموده است:
اِنَّ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ یَعْمَلانِ فیکَ فَاعْمَلْ فیهِما وَ یَأْخُذانِ مِنْکَ فَخُذْ مِنْهُما.[15]
شب و روز در تو عمل میکنند تو نیز در آنها کاری بکن و آنها بخشی از – عمر – تو را میستانند، تو نیز از آنها چیزی بستان.
2. مراقبه
مراقبه یعنی مومن در طول روز مراقب نفس خویش و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده، تخطی نکند. شایسته آن است که مؤمن روز را با نام خدا و توکل بر او آغاز کند و شرایط و محدودة شرعی و قانونی آن را مدنظر داشته باشد و از اندیشه و عمل و فعالیتهای فکری و عملی خویش به گونهای مراقبت کند که خدا میپسندد. به طور مثال؛ هرکاری را با «بسم الله» آغاز کند، بکوشد همیشه با وضو باشد، رو به قبله بنشیند، از کارها و مجالس بیهوده دوری کند، لهو و لعب و کارهای بیحاصل را از برنامه روزانه خود خارج سازد و … با هر کنش و واکنشی خدا و خواست او را مدنظر قرار دهد.
امیر مومنان (علیهالسلام) فرمود:
طُوبی لِمَنُ راقَبَ رَبَّهُ وَ خافَ ذَنُبَهُ.[16]
خوشا به حال کسی که پروردگارش را در نظر بگیرد و از گناه خویش بیمناک باشد.
حفظ زبان، قلم و اندیشه از کینهتوزی، حسادت و عیبجویی در این عرصه بسیار مهم است. عیبجویی و در پی آن غیبت و تهمت از صفات رذیلهای است که فتنهانگیز، اختلافزا و مایه تأسف در روز قیامت است.
مؤمن باید در همه این عرصهها و در هر گامی که بر میدارد مراقب رفتار، گفتار و حتی دلمشغولیهای خویش باشد. چنین رویهای موجب آگاهی بخشی شخص نسبت به مصیبتهایی است که مبتلا شده و خود از آنها بیخبر است؛ علاوه برآن، مرابت از نفس مبنای مناسبی را برای توبه و بازگشت به سوی خالق هستی فراهم خواهد کرد.
مؤمن پس از مراقبه و آگاهی از گناهانی که مرتکب شده است باید بیندیشد که آنچه را انجام داده است در مقابل پروردگاری مرتکب شده است که بینیاز مطلق است. پس به خود خطاب کند که تو را چه شده که فراموش کردهای خداوند متعال تو را در همه حال میبیند؛ أَلمْ یَعْلَمْ بِأنّ الله یَری. (علق:14)
گویند هنگامی که زلیخا یوسف را در اتاقی خلوت به دام انداخت و او را به خویش خواند چشمش به بتی افتاد که در آنجا قرار داشت، بیدرنگ پردهای بر روی آن کشید. یوسف(علیهالسلام) فرمود: چگونه تو از بتی بیدرک و شعور شرم میکنی ولی از خدای بینا و شنوا پروا نمیکنی؟[17]
بدون تردید خداوندی که دوری از گناه را به بنده تکلیف فرموده است، بندهاش را در صحنه گناه در برابر شیطان و نفس امّاره مدد میساند و او را از آلودگی میرهاند همان گونه که دربارة حضرت یوسف فرمود:
وَلَقَدُ هَمَّتُ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَ أَن رَأی بُرْهَانَ ربه کَذِلِکَ لِنَصْرِفَ عَنُهُ السُّوء وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ. (یوسف:24)
آن زن آهنگ یوسف کرد و یوسف اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ وی میکرد. ما این چنین برهان خویش را به یوسف نشان دادیم تا بدی و زشتیها را از او دور ساختیم چرا که او از بندگان با اخلاق ما بود.
3. محاسبه
گام سوم حساب کشی در پایان روز و هنگام خوابیدن است.
رسول خدا (ص) فرمود:
لا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّی یُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّریکِ شَریکَهُ.[18]
بنده مؤمن (واقعی) نیست تا اینکه از خود حساب بکشد بیش از آنچه شریکی از شریکش حساب کشی میکند.
در این مرحله باید همة کارهای خرد و کلان خود را به طور دقیق وارسی کند، دخل و خرج مادی و معنوی خود را بسنجد؛ اگر سود برده خدا را سپاس گوید و اگر زیان دیده – به ویژه در کسب معنویت و کمال- برحال خود بگرید و بیدرنگ به اصلاح و جبران آن بکوشد و در برنامه خود بگنجاند.
واقعة مهمی که در این مرحله رخ میدهند «تسویف» نفس اماره و شیطان؛ به این معنا که به او القا میکند که خیلی بر خود سخت نگیرد؛ چرا که سالها برای جبران کردن باقی است، امروز نشد فردا، این ماه نشد ماه آینده؛ در حالی که خداوند دستور داده است:
وَسَارِعُواْ إِلَی مَغْفِرَة مِّن رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ… . (آل عمران: 133)
برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشت بشتابید.
و امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
تَأخیرُ التَّوبِةِ اِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَةٌ.[19]
پس انداختن توبه، خود فریبی و امروز و فردا کردن طولانی، سرگردانی است.
این نکته را باید به یاد داشته باشیم که اگر حسابگر خویش نباشیم هنگامی که به حساب ما خواهند رسید که دیگر فرصت جبران نخواهیم داشت.
4. معاتبه
به این معناست که مومن نیست به انجام گناه و سهلانگاری در کسب معنویت و بیتوجهی به انجام وظیفهای که بر عهده داشته، خود را ملامت وسرزنش کند و نفس خود را مورد عتاب قرار دهد و گوید: «وای بر تو که مرا به زبونی و نابودی کشاندی، سرمایهام را به هدر دادی، در زمرة بدان قرارم دادی، اگر این راه را ادامه دهی در دنیا و آخرت سیاه بختم خواهد کرد و …»
بدون تردید معاتبة نفس، عنایتی الهی را در پی دارد و خداوند او را بیشتر مدد میرساند. امیر مؤمنان (علیهالسلام) فرمود:
مَنُ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ زاجِرْ کانَ عَلَیُهِ مِنَ اللهِ حافِظً.[20]
هرکس خویشتن را [از بدی] باز دارد، خداوند نیز مراقبی براو میگمارد.
اما اگر مؤمن در این سرا خود را مؤاخذه نکند و مورد عتاب قرار ندهد، در برزخ و قیامت مورد عذاب و مؤاخذه قرار میگید؛ قرآن مجید گفتوگوی فرشتگان عذاب و دوزخیان را چنین باز گو میکند:
تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیُظِ کُلَّمَا ألْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ قَالُوا بَلَی قَدْ جَاءنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِنْ أنتُمْ إلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ. (ملک: 8-9)
هربار که گروهی در دوزخ افکنده شوند، نگهبانان آن پرسند: مگر شما را هشدار دهندهای نیامد؟ گویند: چرا! هشدار دهنده آمده ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم خدا چیزی فرو نفرستاده است.
پس از مشاهده آیات عذاب در قیامت آدمی خویشتن را ملامت میکند و حسرت میخورد که چرا بیشتر به وضعیت خود رسیدگی نکردم و از بدیها بازنایستادم؛ چنان که در قرآن آمده است:
أوْ تَقُلَ حِینَ تَرَی الْعَذَابَ لَوْ أَّ لِی کَرَّّة فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ. (زمر:58)
یا چون عذاب را ببیند، گوید: کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم.
اما دیگر بسیار دیر شده است وحسرتها و ندامتها هیچ ثمری ندارد.
کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ قُوَ قَائِلُهَآ. (مؤمنون: 100)
(ولی به او میگویند) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان میگوید.
5. معاقبه
به معنای تنبیه خویش برای جبران زیانهاست؛ پس از معاتبه و سرزنش زبانی نفس امّاره، نوبت به تنبیه عملی او میرسد که خطاها و کمبودهای گذشته را جبران کند؛ اگر قمة حرام خورده، او را گرسنگی دهد یا به روزه وادار کند، اگر نمازش ترک شده، آن را قضا نماید، اگر مال حرام یا شبههناک به دست آوده، آن را به صاحبش بازگرداند یا مبلغ بیشتری در راه خدا هزینه کند، کمتر بخورد و بیاشامد و کمتر بخوابد و استراحت کند تا نفس تنبیه شود و به راه راست باز آید، البته نباید از محدودة شرعی خارج شود یا به افراط و تفریط گرفتار شود و از حد اعتدال خارج گردد.
این کار نیز به نوبة خود مفید خواهد بود و روند محاسبه را تکمیل میکند. امام علی (علیهالسلام) فرمود:
مَنُ اَجْهَد نَفْسَهُ فی اِصْلاحها سَعِدَ.[21]
هرکس خویش را در راه اصلاح نفس به زحمت اندازد خوشبخت میشود.
اگر مؤمن، خود را در این سرا معاقبه نکند، در برزخ و رستاخیز معاقبه خواهد شد. معاقبه در این دنیا فرجامی خوش و اثری مفید دارد ولی معاقبه آن سرا بسیار دردناک و در دوزخ انجام میگیرد که توأم با خواری و زبونی است.
از پس مرگ، سرایی که تو بنشینی نیست
جز بنایی که عملهای تو دَرْ وِی بَنّاست
آن بنا کز عمل خیر، یکی کاخ بلند
و آن بنا کز عملی زشت، یکی غار بلاست
ترسمت فرصت توفیق به فردا ندهند
باری امروز کن آن توبه که طوق فرداست[22]
کارکردهای محاسبه نفس
قرآن مجید یکی از ویژگیهای دوزخیان را گردنکشی و بیاعتنایی به حساب و کتاب دانسته، میفرماید:
إِنَّهُم کَآنُوا لاَ یَرْجُونَ حِسَاباً. (نساء: 27)
آنان به [روز] حساب، امید نداشتند.
بی اعتنایی به محاسبة نفس و حسابرسی رستاخیز، در نهایت، آدمی را به دوزخ میکشاند؛ در حالی که حسابرسی کاری بس سودمند است. امام علی(علیهالسلام) فرمود:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْها خَسِرَ.[23]
هرکس به حساب خویش برسد، سود کند و هرکس از آن غفلت ورزد، زیان بیند.
برخی از کارکردهای محاسبه بدین قرار است:
1. وقوف بر کاستیها؛ وقتی انسان به حساب خود رسیدگی کند، اگر عیب و ایرادی در کارهایش باشد، برایش آشکار میشود. این مطلب در سخنان گهربار امیر مؤمنان(علیهالسلام) چنین آمده است:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ.[24]
هرکس به حساب خود برسد، بر عیبهای خویش آگاهی یابد.
این عیب و کاستی، امکان دارد ظاهری یا باطنی باشد، مربوط به دنیا یا آخرت باشد، فردی یا اجتماعی یا خانوادگی باشد، خرد یا کلان باشد… به هرحال پس از محاسبه، برای فرد مشخص میشود که کجای کار او عیب دارد ولی اگر به ارزیابی خود نپردازد، از چنین دستاوردی محروم خواهد ماند.
2. اصلاح خویش؛ انسان عاقل، وقتی به عیب خویش آگاه شد، به طور طبیعی نسبت به آن حساس میشود و اگر وجدان بیداری داشته باشد تلاش میکند آن عیب را از خود دور سازد.
امام علی(علیهالسلام) فرمود:
ثّمّرّةُ الْمُحاسَبَةِ صَلاَحُ النَّفْسِ.[25]
میوة محاسبه، اصلاح خویش است.
و همان گونه که آدمی با ایستادن روبهروی آینه، سر و وضع ظاهری خود را مرتب میکند، محاسبه نیز چون آینه این فرصت را به او میدهد که اعمال و رفتار و اخلاق خویش را سامان دهد؛ اگر بداخلاق، بدزبان و بدحساب است، اگر اهل گناه خاصی است، و یا به نماز اهتمام نمیورزد، اگر بیانضباط است و … همه را اصلاح کند.
3. کسب کمال؛ کسانی که به اعمال خویش رسیدگی میکنند و حساب و کتاب خود را به دست میآوردند، خواهناخواه، راههای سقوط و سعود را بهتر میشناسد و در نتیجه راه کمال را میپیمایند و از گمراهی و سقوط میرهند. در تاریخ آمده است:
راهزی به نام «فضیل بی عیاض» شبی برای کار خلاف از دیوار خانهای بالا رفت درآن اثنا شخصی قرآن میخواند. صورت حزین قاری قرآن، فضیل را به استماع واداشت تا اینکه قاری این آیه را قرائت کرد:
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکُرِ اللهِ. (حدید: 16)
آیا، هنگام آن نرسیده که مؤمنان دلهایشان به یاد خدا نرم شود؟
مضمون این آیه چنان در جان و دل فضیل اثر گذاشت که همان لحظه از دیوار پایین آمد و با خود گفت: «بلی قد آنَ» آری، زمان توبه رسیده است. فضیل با گفتن این سخن توبه واقعی کرد و به حساب خود رسیدگی نمود و درجات کمال را یکی از پس دیگری پیمود.[26]
4. خوشبختی؛ سعادت و نیک بختی نیز نتیجة دو کارکرد یاد شده است و بدیهی است آن کس که به کاستیهایش آگاه شود و آنها را اصلاح نماید، به نیک بختی نیز نایل خواهد شد. این کارکرد نیز در سخنان گهربار امیرمؤمنان(علیهالسلام) منعکس شده است:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَه سَعِدَ.[27]
هرکس خود را محاسبه کند، خوشبخت خواهد شد.
5. حسابرسی آسان در روز رستاخیز؛ در قرآن مجید سخن از حساب سخت و آسان به میان آمده و در قیامت، عدهای به سختی و دقت تمام، مورد محاسبه قرار میگیرند که خود این حساب و کتاب، بسیار رنجآور و نوعی عذاب است ولی از برخی نیز با ملایمت و احترام، آسان، حسابکشی میشود؛
فَأَمَّا مَنْ أوتِی کِتَابَهُ بِیَمِیِنِه فَسَوُفَ یُحَاسَبُ حِسَاباً یَسیراً. (انشقاق: 7-8)
اما کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود، پس به زودی، به گونهای آسان محاسبه میشود.
بدیهی است کسی که در این دنیا به طور مرتب، خویشتن را ارزیابی کند، در واقع به تصفیه حساب خود میپردازند، اعمال واجب قضا شده را جبران میکند، از گناهان توبه مینماید، حق الناس را بر میگرداند و … چنین کارهایی سبب آسانی محاسبه در رستاخیز میشود. ولی اگر اهل محاسبه نباشد، در قیامت، حسابی سخت پیش رو خاهد داشت.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِنً اَوُ مُؤْمِنَةً بِما لَیْسَ فیهِ بَعَثَهُ اللهُ فی طینَةِ خَبالٍ حَتّی یَخْرُجَ مِمّا قالَ.[28]
کسی که به مرد یا زن مؤمنی تهمت بزند، (روز قیامت) خداوند او را در گنداب بدن گناهکاران نگه میدارد تا از عهدة گفته خویش برآید.
6. افزاش حسنات و آمرزش گناهان؛ خودارزیابی، سبب میشود که مؤمن از گناهان و خطاهای گذشته توبه کرده، به جبران بدیها همت گمارد تا در جرگه توبهکنندگان قرار گیرد که محبوب خداوند هستند:
إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ. (بقره:222)
خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد.
و چون پس از محاسبه و توبه، کارهای نیکو انجام میدهد، طبق سنت الهی کارنیک، اثر کار زشت را از میان میبرد؛
إِنّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذِلکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ. (هود: 114)
همانا خوبیها، بدیها را از بین میبرند.
و بالاتر اینکه، محاسبه و توبه واقعی سبب میشود مؤمن، مورد عنایت الهی قرار گیرد و به سبب لطف خداوند، حتی سیئات و گناهان او نیز به حسنه تبدیل شدند. به این ترتیب مؤمن توبه کار پاداشی دوسویه دریافت میکند؛
مَن تَآبَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَآنَ اللهُ غَفُوراً رَحِیماً. (فرقان:70)
هرکس توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، خداوند بدیهایش را به نیکی تبدیل کند و خدا همواره آمرزندة مهربان است.
چون قیامت پیش حق صفها زده
در حساب و در مناجات آمده
ایستاده پیش یزدان اشکریز
بر مثال راست خیز رستخیز
حق همگی گوید چه آوردی مرا
اندر این مهلت که دادم من تو را
عمر خود را در چه پایان بردهای
قوت و قوّت درچه فانی کردهای
گوهر دیده کجا فرسودهای
پنج حس را کجا پالودهای
چشم و گوش و هوش و گوهرهای عرش
خرج کردی چه خریدی تو زفرش
نعمتت دادم بگو شکرت چه بود
دادمت سرمایه هین! بنمای سود[29]
دسورالعمل محاسبه
قرآن مجید به مؤمنان فرمان میدهد:
یَا أیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقوا اللَّهَ إِنَّ الَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. (حشر:18)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و هرکسی باید بنگرد که برای فردا از پیش، چه فرستاده است، و از خدا پروا کنید که در حقیقت، خدا به آنچه میکنید آگاه است.
پیام آیه، عام و فراگیر است و مؤمن باید بدون وقفه به کارها و رفتار خود رسیدگی کند. امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل میکند:
اَکْیَسُ الْکّیِسینَ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِما بَعْدَ الْمَوْتِ.[30]
زیرکترین زیرکان، کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ، کار کند.
در سخنان و کتابهای بزرگان، دستورالعملهای گوناگونی برای محاسبه نفس و اعمال یافت میشود که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1. استمداد از خدا؛ قرآن مجید میفرماید:
إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. (حج: 17)
به درستی که خدا بر همه چیز گواه است.
عالم خود ساخته و پرهیزگار، سید بن طاووس در این باره چنین مینگارد:
هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشتة نگهبان خویش را حاظر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهلانگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت میکنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفتهای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع وزاری بگو:
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أنْفُسَنَا وَ إِن لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. (اعراف: 23)
پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
لاَّ إِلهَ إِِلَّا أنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. (انبیاء:87)
معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من ستمکاران بودم.
خداوندا من تو را خواندم و به تو امید بستم، اگر من روی آورده و توجه نمودهای، رحم فرما و دعایم را مستجاب کن و امیدواریام را تصدیق فرما و اگر هنگام گفتگوی من با مقام ارجمند خویش از من روی گردانیدهای، با رحمت بیمنتهای خویش برمن رحم آور.[31]
2. محاسبه واجبات: نخستین گام در محاسبه، حسابرسی به واجبات الهی اعم از فردی و اجتماعی است. دانشمند اخلاق، ملامهدی نراقی در این باره مینویسد:
باید نخست حساب واجبات را از نفس کشید؛ زیرا واجبات به منزلة سرمایة اصلی آدمی است؛ اگر به خوبی ادا شده سپاسگزار خدا باشد و آمادگی خود را حفظ کند و اگر به جای نیاورده، آنها را قضا کند و اگر با کاستی انجام داده، با انجام مستحبات، آنها را تکمیل کند.[32]
3. محاسبه گناهان؛ پس از واجبات؛ نوبت حسابرسی از گناهان است. مؤمن باید در پایان هر روز به افکار و اخلاق و اعمال روزانة خویش نیک بنگرد و اگر گناهی د آن مشاهده کرد، خویشتن را پس از سرزنش، تنبیه و معاقبه نماید و بسان تاجری که از شریکش حساب میکشد، خود را به دادن تاوان ملزم کند. او باید بر نفس خویش سخت بگیرد؛ زیرا نفس بسیار حیلهگر و شیاد است؛ چنان که قرآن میفرماید:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ (یوسف:53)
نفس، قطعاً به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند.
وظیفة واجب و فوری در برابر هر گناه – خواه صغیره باشد خواه کبیر- توبه و اظهار پشیمانی در درگاه ایزدی است؛ زیرا به تعبیر امیرمؤمنان علی (علیهالسلام):
اَلذُنوبُ الدّاءُ وَالدَّواءُ الْاِسْتِغْفارُ وَالشِّفاءُ اَنْ لا تَعُودَ.[33]
گناهان، بیماری و طلب آمرزش دواست و درمان، آن است که به گناه بازنگردی.
4. حساب حق الناس؛ شخصی از امیرمؤمنان(علیهالسلام) پرسید: انسان چگونه به حساب خود رسیدگی کند؟ آن حضرت (علیهالسلام) فرمود:
اینکه آدمی در پایان روز به نفس خود بگوید: ای نفس! امروز نیز گذشت و هرگز باز نمیگردد اما خدا تو را بازخواست خواهد کرد که آن را درچه کاری گذراندهاند؟ آیا خدا را به یاد داشته و ثنایش گفتهای؟ آیا نیاز مؤمنی را برآوردهای و به فریاد کسی رسیدهای؟ آیا پس از غیبت کردن مؤمن جلوگیری نمودهای؟ آیا به کمک مسلمانی شتافتهای؟ در [مجموع] این روز چه کردهای؟ پس اگر به یاد آورد که نیک عمل کرده، حمد وسپاس خدای گوید بر توفیقی که یافته است و اگر متوجه شد که گناه یا کوتاهی کرده است، از خدا طلب آمرزش کند و درصدد جبران آن برآید و مصمم شود که تکرار نکند.[34]
5. نگاشتن حسابها؛ مرحوم ملامهدی نراقی در این باره مینویسد:
لازم است برنفس خویش سخت بگیرد زیرا او بسیار حیله گر و شیاد است؛ نخست باید او را در برابر سخنانی که در طول روز بر زبان آورده بازخواست کند. دوم او را در برابر همة کارها و حالات روزانه به حساب بکشد مانند: نگاه کردن، نشست و برخاست، خورد و خوراک، سکوت و خاطرات، اندیشه و اخلاقیات.
اگر نفس از عهدة پاسخگویی به همه مطالبات شرعی و عرفی برآمد، حساب آن روز او تصفیه شده است و اگر نتوانست پاسخگو باشد باید در روزهای آینده بدهیهایش را بپردازد. این بدهیها باید در صفحة دل یا کاغذ مکتوب شود تا فراموش نگردد و زمان استیفای آن سپری نشود.[35]
6. دستورالعمل جامع؛ عالمان ربّانی برای خود و رهروان راه سعادت دستورالعملها و کتابهای فراوانی نگاشتهاند؛ از جمله مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، برای محاسبه، دستورالعمل کاملی ارائه داده و تأکید کرده است که مؤمن باید پیوسته بر امور بیست و پنج گانه زیر مواظبت کند و حساب آنها را مد نظر داشته باشد:
1. نمازهای روزانه، 2.نماز جمعه، عید و آیات، 3.نمازهای نافله، 4. روزه ماه رمضان، 5. روزههای مستحبی، 6. پرداخت (خمس و) زکات، 7. انفاق و حق معلوم غیرزکات، 8. حج واجب، 9. زیارت مرقد مقدس پیامبر و امامان معصوم، 10. ادای حقوق برادران دینی و برآوردن نیاز آنان، 11. جبران آنچه از آنها باقی مانده، 12. زدودن اخلاق ناپسند و آراستگی به اخلاق نیکو، 13. ترک محرمات، 14. ترک شبهات، 15. وارد نشدن در کارهای بیهوده، 16. کم خوردن، کم خفتن، کم گفتن، 17. تلاوت آیاتی از قرآن در روز، 18. ذکر و دعا، 19. هم نشینی با علما و پرسش از آنان، 20. خوشرفتاری با مردم، 21. راستی در سخن و کردار، 22. توکل بر خدا، 23. صبر بر بیوفایی خویشان و بستگان، 24. امر به معروف و نهی از منکر، 25. تقسیم اوقات شبانهروز و گفتن ذکر در ساعات آن.[36]
[1]. جامع السعادات، ج3، ص 640.
[2]. بحارالانوار، ج70، ص 73.
[3]. همان، ج78، ص 279.
[4]. شرح غررالحکم، ج 7، ص 389.
[5]. همان.
[6]. بحارالانوار، ج7، ص 126.
[7]. مجمع البیان، طبرسی، ج10، ص 487.
[8]. عیون اخبار الرضا، صدوق، ج1، ص 64.
[9]. فروغ کافی، ج3، ص 268.
[10]. وسائل الشیعه، ج 29، ص 10.
[11]. شرح غرر الحکم، ج3، ص 370.
[12]. وسائل الشیعه، ج3، ص342.
[13]. بحارالانوار، ج68، ص 377.
[14]. ر.ک. به: رساله لقاء الله، میرزا جواد ملکی تبریزی.
[15]. غررالحکم و درالکلم، ص 151.
[16]. شرح غررالحکم، ج4، ص 238.
[17]. جامع السعادت، نراقی، ج3، ص 96.
[18]. وسائل الشیعه، ج16، ص99.
[19]. مستدرک الوسائل، نوری، ج12، ص124.
[20]. شرح غررالحکم، ج5، ص 404.
[21]. شرح غررالحکم، ص 258.
[22]. دیوان شهریار، ج5، ص 330.
[23]. شرح غررالحکم، ج5، ص 167.
[24]. همان، ص 399.
[25]. همان، ج3، ص334.
[26]. پند تاریخ، موسی خسروی، ج4، ص233.
[27]. شرح غررالحکم، ج5، ص183.
[28]. اصول کافی، ج2، ص357.
[29]. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 171، کلالة خاور.
[30]. التحفة السنیة، جزایری، ص200.
[31]. فلاح الساحل، سیدبن طاوس، ص 216-220.
[32]. جامع السعادت، نراقی، ج3، ص 99.
[33]. شرح غررالحکم، ج2، ص 72.
[34]. التحفة السنّیه، ص 200.
[35]. جامع السعادات، ج3، ص 100.
[36]. خلاصه از کتاب زادالسالک، ملامحسن فیض کاشانی.