ویژگیهای انسان شایسته (4)
4. اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه (ولایت محوری)
تبیین
نظام ولایی که تجلی حاکمیت انحصاری و ولایت الهی روی زمین است در عصر غیبت در شکل ولایت فقیه تحقق مییابد؛ ولایتی که خدا برای پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (علیهالسلام) انشاء و ابلاغ فرمود و آنان این مأمورت را در عصر غیبت برعهده فقهای عادل و جامع شرایط گذاشتهاند.
اعتقاد قلبی و التزام به ولایت الهی و ولایت معصومین (علیهماسلام) است و خروج از آن خروج و محرومیت از ولایت خدا و معصومین میباشد چرا که ولی فقیه، مبیّن و مجری احکام الهی است و پذیرش و التزام به ولایت او التزام به احکام خدا و تمرد از وی، تمرد از احکام الهی بوده و به منزلة شرک ربوبی است.
مستندات
الف -آیات
1. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ. (نساء : 59)
ای کسانی که ایمان آورهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را.
2. إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و کسانی که ایمان آورهاند آنها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
گرچه مصداق اصلی اولی الامر ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند لکن به تصریح خودشان در عصر غیبت ولی فقیه از طرف آنان نیابت دارد، و اطاعت از او اطاعت از ائمه معصومین (علیهمالسلام) و نافرمانی از او نافرمانی از معصومین (علیهمالسلام) است.
ب- روایات
1. امام صادق (علیهمالسلام) پس از نهی از پذیرش حاکمیت و حکمیّت طاعوت، با صراحت حکم ولی فقیه را حکم خود و خدا دانسته و میفرماید:
مَنْ کاَنَ مِنْکُمْ مِمَّنْ رَوَی حَدیثنَا وَنَظَرَ فِی حَلالِنَا وَ حَررَامِنَا وَ عَرَفَ اَحْکَامَنَا فَلْیَرْضُوا بِهِ حَکَمًا فَاِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِمًا فَاِذَا حَکَمَ بِحْکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَالرَّادُّ عَلَی اللهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللهِ.[1]
هرکس از شما (شیعیان) که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما نظر میکند و احکام ما را میشناسد [در شناخت آنها تخصص دارد] پس او را به حکم و داوری برگزینید. [و تسلیم اوامرش باشید] همانا من او را حاکم و ولی شما قرار دادم پس وقتی او طبق دستور ( وبر اساس عالیم) ما حکم داد و کسی آن را نپذیرفت حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است و آن کس که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این در حد شرک به خداست.
2. امام زمان (عج) نیز در توقیع مشهور، فقهای واجد شرایط را حجت [و نایب] خود دانسته، میفرماید:
وَ اَمَّا الْحَوَآدِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیْهَا اِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهْمُ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّة اللهِ عَلَیْهِمْ.[2]
و اما در رخدادها و وقایع جدید [سیاسی ، اجتماعی و …] به عالمان روایت کننده حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا برآنانم.
درباره ولایت فقیه روایات فراوانی وجود دارد که از مجموع آنها میتوان تواتر معنوی را استفاده کرد.[3]
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدسسره) :
1. قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول الله است.[4]
2. ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیهای است که خدای تبارک و تعالی داده است.[5]
3. بهترین اصل در اصول قانون اساسی این اصل ولایت فقیه است و غفلت دارند بعضی از آن و بعضی هم غرض دارند.[6]
مقام معظم رهبری :
1. عبودیت یکسان همه موجودات در برابر خدا مستلزم آن است که هیچ یک از بندگان خدا خودسر و مستقل حق تحکم و فرمانروایی بر بندگان دیگر نداشته باشد (نفی طاغوت) و زمامدار و مدیر و مدبر بر امور زندگی انسانها فقط کسی باشد که خدا خود به حکومت برگزیده است یا به شخصی مانند امامان معصوم (علیهمالسلام) و یا به علائم و ملاکها مانند حاکم اسلامی در زمان غیبت امام معصوم (علیهمالسلام).[7]
2. اساسیترین مسأله دین مسأله ولایت است، چون ولایت نشانه و سایه توحید است. ولایت یعنی حکومت، چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر (ص) و از او به ولی مؤمنین میرسد.[8]
13. تولی و تبری
تبیین
چون ولایت تجلیبخش حاکمیت الهی است بنابراین خدا محوری و توحید ربوبی حاصل نمیشود مگر با دلبستگی و وابستگی فکری، قلبی و عملی به ولی خدا و کسانی که احكام او را بین مؤمنین اجرا میکنند و فاصله گرفتن و دشمنی و ابراز انزجار از رقبیبان و طاغوتها و آنهایی است که در جبهه غیرالهی قرار دارند و از این رو تولی و تبری از الزامات اولیه دینداری و نشانههای برجسته و مهم ولایت محوری است.
مستندات
الف – آیات
1. در سوره مائده پس از آیه ولایت، شاخص حزب الله را ولایت محوری و وابستگی کامل به ولی خدا دانسته و میفرماید:
وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ. (مائده: 56)
و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند [پیروزند] زیرا حزب خدا پیروز است.
2. و در سوره مجادله به شاخص تبری اشاره کرده و میفرماید:
لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ … أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (مجادله: 22)
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند، نمییابی که با دشمنان خدا و پیامبرش دوستی کنند هرچند پدران یا پسران یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند… آنها حزب خدایند. بدانید حزب خدا همان رستاگارانند.
ب- روایات
1. پیامبر اکرم (ص) : میفرماید:
اَوْثَقُ عُرَی الاْیِمَانِ اَلْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللهِ وَ تَوَالِی اَوْلِیَاءِ اللهِ وَ التَّبَرَّی مِنْ اَعْدَاءِ اللهِ.[9]
استوارترین دستگیره ایمان، دوستی برای خدا و دشمنی در راه خدا و ارتباط دوستانه و پذیرش اولیای خدا و دوری جستن از دشمنان خداست.
2. و نیز آن حضرت در بیانی دیگر ملاک حزب الله را تولی و تبری دانسته و میفرماید:
مَنْ اَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفینَةَ النِّجاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَیعْتصِمَ بِحَبْلِ اللهِ الْمَتینِ فَلْیوالِ عَلِیاً بَعْدی ولیعادِ عدوّه وَلْیأْتمَّ بالهُداةِ من وُلده فَاِنَّهُمْ خلفائی و اَوْصِیائی و حُجَجُ الله عَلیَ الْخَلْقِ بَعهْدی وَ سادَةُ اُمَّتی وَ قَادَةُ الْاَتقِیاء اِلَی الْجَنَّةِ حِزْبُهم حِزْبی وَ حِزْبی حِزْبُ الله عزَّوَجلَّ وَ حِزْبُ اَعْدائِهِم حِزْبُ الشَّیْطانِ.[10]
هرکس دوست دارد بر کشتی نجات سوار شود و به دستگیره مطمئنی تمسک جوید و به ریسمان محکم چنگ زند پس باید ولایت علی [علیهالسلام] را پس از من بپذیرد و دشمنش را دشمن دارد و به هدایت فرزندانش گردن نهد چرا که آنان جانشینان من و اوصای من و حجتهای خدا بر مردم پس از من هستند و سرور امت و پیشوای پرهیزکاران به سوی بهشتند حزبشان حزب من و حزب من حزب خدای عزوجل و حزب دشمنانشان حزب شیطان است.
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدسسره) :
1. پسرم خود را – که به فطرت الله تخمیر شدهای – دریاب و از گرداب سهمگین خودبینی و خودخواهی نجات ده و به سفینه نوح که پرتو ولایت الله است رکوب کن که من رکبها نجی و من تخلف عنها هلک.[11]
2. باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حقّ و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند.[12]
3. به موازات عشق به حق از بتهای بزرگ و کوچک و طاغوتها و وابستگانشان برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنها بری هستند.[13]
مقام معظم رهبری :
… یک عدهای خیال میکنند که چون به ائمه اطهار محبت و اعتقاد دارند پس دارای ولایت هستند. این ولایت نیست ولایت از این بالاتر است … ولایت امت مسلمان و ولایت آن جبههای که در راه خدا و برای خدا میکوشد به این معنی است که میان افراد ین جبهه هرچه بیشتر اتصال و پیوستگی به وجود بیاید و هرچه بیشتر دلهای اینها به هم گره بخورد و نزدیک بشود و هرچه بیشتر از قطبهای مخالف از کسانی که بر ضد آنها میاندیشند و بر ضد آنها عمل میکنند جدا بشود این معنای ولایت است.[14]
* 35. عشق و دلبستگی به اهل بیت (علیهم السلام)
تبیین
دلبستگی و عشق به اهل بیت (علیهم السلام) جدا از اینکه از عشق به آفریدگار و صاحب اختیار انسان نشأت گرفته و مبنای ایمانی و عقلانی دارد دستور مؤکدی است که خداوند آن را به نشانه قدرشناسی و مزد رسالت از مومنان میطلبد و نتیجه این محبت را هدایت مؤمنین میداند.
مستندات
الف – آیات
1. قرآن اجر رسالت را مودت و محبت به اهل بیت (علیهمالسلام) دانسته است:
قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى. (شوری: 23)
بگو : من هیچ گونه اجر و پاداشی بر این دعوت درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم).
2. نیز اجر رسالت را هدایت و راهیابی به سوی خدا میداند:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا. (فرقان: 57)
بگو من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) از شما هیچ گونه پاداشی نمیطلبم مگر کسی که بخواد راهی به سوی پروردگارش برگزیند (و این پاداش من است).
3. همچنین تصریح میکند که اجر و نتیجه رسالت به خود مؤمنین باز میگردد:
قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ. (سباء: 47)
بگو هر اجر و پاداشی از شما خواستهام برای خود شماست اجر من تنها بر خداوند است و او بر همه چیز گواه است.
ب – روایات
1. پیامبر اکرم (ص):
مَنْ رَزَقَهُ اللهُ حُّبَّ الاَئِمَّة مِنْ اَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ اَصَابَ خَیْرَالدُّنْیَا وَالاَخِرَة فَلَا یَشُکَّنَّ اَنَّهُ فِی الجَنَّة فَاِنَّ فِی حُبِّ اَهْلَ بَیْتی عِشْرِینَ خَصْلَة عَشْرٌ مِنْهَا فِی الدُّنْیَا وَ عَشْرٌ فِی الاخِرَةِ… .[15]
هرکس که خدا محبت اهل بیت مرا روزی او قرار دهد به تحقیق به خیر دنیا و آخرت رسیده و نباید شک کند که او در بهشت خواهد بود و همانا در محبت اهل بیت من بیست خصلت و اثر وجود دارد که دهتای آن در دنیا و دهتای دیگر درآخرت است.
2. همان حضرت (ص) :
مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلُ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهیداً، اَلاَمَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ، اَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائبا، اَلاَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِنًا مُسْتَکْمِلَ الاِیْمانِ.[16]
کسی که بر محبت آل پیامبر (ص) بمیرد شهید مرده است؛ آگاه باشید کسی که بر محبت آل پیامبر(ص) بمیرد آمرزیده است؛ آگاه باشید کسی که بر دوستی اهل بیت پیامبر(ص) بمیرد با تو مرده است، آگاه باشد کسی که با دوستی اهل بیت پیامبر(ص) بمیرد مؤمن از دنیا رفته که در پی کامل کردن ایمانش بوده است.
ج – رهنمودها
مقام معظم رهبری :
اساساً مادامی که ایمان با محبت و عشق عمیق و رنگ و بوی پیوند عاطفی همراه نباشد کارایی لازم را ندارد. محبت است که در مقام عمل و تحرک – آن هم در حد بالا – به ایمان کارایی میبخشد. بدون محبت نمیشود ما نهضت را پیش ببریم. بالاترین عنوان محبت یعنی محبت به اهل بیت در تفکر اسلامی در اختیار ماست. اوج این محبت در مسأله کربلا و عاشورا و حفظ یادگارهای گرانبهای فداکاری مردان خدا درآن روز است.[17]
* 36. دوری از دشمنان اهل بیت و ابراز دشمنی با آنها
تبیین
عشق به خدا و دلدادگی به اهل بیت جایی برای دوستی و محبت و همراهی با مخالفان نمیگذارد بلکه مستلزم تنفر، انزجار و موضعگیری قاطع و شفاف در برابر دشمنان ولایت میباشد. نمیتوان دل در گرو خدا و اولیای او داشت و از طاغوتها و دشمنان خدا و ائمه انزجار و نفرت نداشت. تولی و تبری ملازم یکدیگر و دو روی یک سکهاند. دشمنی و دوری از بیگانگان و دشمنان اسلام اوّلاً نشان دهنده اراده قاطع و عزم جدی و الهی مؤمنان ولایت مدار و سازش ناپذیری و قاطعیت آنهاست و قوت قلب و صلابت جبهه خودی را استحکام میبخشد و ثانیاً افشا کننده و ناتوان سازنده حقیقت کفر، نفاق و فتنه میباشد و بسیاری از توطئهها و برنامههای پنهان دشمنان را خنثی میکند.
مستندات
الف – آیات
1. فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. (بقره: 256)
پس کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد به محکمترین دستگیره چنگ زده ات که گسستن برای آن نیست و خداوند شنوا و داناست.
2. قرآن کریم حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و همراهان او را به عنوان اسوه معرفی میکند چرا که آنان با صراحت با مشرکان و مخالفان به مقابله پرداخته و اعلام داشتند ما از شما و معبودهایتان بیزاری میجوییم.
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. (ممتحنه: 4)
برای شما سرمشق نیکویی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود دارد در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما دشمنی و کینه آشکار شده است تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید.
3. همچنین قرآن در وصف مؤمنین و پیروان پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ. (فتح: 29)
محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
ب- روایات
1. پیامبر اکرم (ص) خطاب به امیر مؤمنان (علیهالسلام) فرمود:
اِنَّ وِلاَیَتَکَ لاَ تُقْبَلُ اِلاَّ بِالْبَرَاءةَ مِنْ اَعْدَائِکَ وَاَعْدَاءِ الْاَءِمَّة مِنْ وُلْدِکَ.[18]
ولایت تو پذیرفته نمیبشود مگر با بیزاری از دشمنان تو و دشمنان امامان از فرزندان تو.
2. امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ کسی که گفت فلانی شما را دوست دارد ولی از دشمنان شما بیزاری نمیجوید فرمود:
هَیْهَاتَ، کَذَبَ مَنِ ادَّعَی مُجَبَّتَنَا وَلَمْ یَتَبرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا.[19]
هرگز چنین نیست، دروغ میگوید آن که ادعای دوستی ما میکند و از دشمنان ما بیزاری نمیجوید.
3. امام رضا (علیهالسلام) میفرماید:
کَمَالُ الدِّینِ وَلاَیَتُنَا وَالْبَرَاءَةُ مِنْ عَدْوِّنَا.[20]
کمال دین در ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما است.
ج – رهنمودها
مقام معظم رهبری :
ولی خودتان نگیرید یعنی هم جبهه خودتان ندانید یعنی خودتان را در صف آنها قرار ندهید یعنی در دل، خودتان و آنها را در یک صف فرض نکنید آن کسی که دشمن خدا و دشمن شماست او را در کنار خودتان نگذارید بلکه روبهرو و دشمن و معارض خودتان ببینید.[21]
14. تقید به الزامات انتظار فرج
تبیین
یکی از مهمترین عوامل تحرّک و تلاش امت اسلامی امید به آینده درخشان، انتظار فرج و به حاکمیت رسیدن آخرین ذخیره الهی است که جهان را پر از عدل و داد میکند. انتظاری سازنده که اعتقاد و گرایش و رفتار و عمل منتظران را جهت میدهد و آنن را مقید میکند که خود را از هر جهت آماده و مهیای ظهور و جانفشانی در رکاب امام زمان بنمایند و در زبان و عمل رفتاری متناسب امام عصر داشه باشند. همچنین تکالیف و مسئولیتهای خود را شناخته به آنها ملتزم باشند و از آنچه آن حضرت را ناخشنود میسازد اجتناب مینمایند.
مستندات
الف- آیات
1. وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ. (انبیاء: 105)
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
2. وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ… . (قصص: 5و 6)
ما اراده کردیم بر کسانی که در زمین مستضعف شدند منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم.
ب – روایات
1. امام صادق (علیهالسلام) :
مَن سَرَّهُ أنْ یَکُونَ مِنْ اَصحابِ القائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلیَعْمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرْ فَإنْ ماتَ وَ قامَ القاِمُ بَعْدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ مَنْ اَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَانْتَظِرُوا هَنیئاً لَکُمْ اَیَّتُهَا العِصابَة المَرحُومَةِ.[22]
هرکس دوست دارد که از یاران حضرت قائم باشد پس باید انتظار بکشد و به پرهیزکرای و محاسن اخلاقی آراسته شود و او [در این حالت] منتظر است پس اگر از دنیا رفت و حضرت قائم (عج) پس از آن قیام کرد، برای او پاداشی کسی است که آن حضرت را درک کرده است پس تلاش کنید و منتظر باشدی گوارا باد شما را ای گروه رحمت شده.
2. حضرت علی (علیهالسلام) :
اِنْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَلاَتَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ فَاِنَّ اَحَبَّ الاَعْمَال اِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ انْتِظَارُ الُفَرَج.[23]
منتظر فرج باشید و از روح الهی نا امید نگردید زیرا محبوبترین کار نزد خدای بزرگ، انتظار فرج است.
ج – رهنمودها
مقام معظم رهبری :
انتظار یک عمل است، یکآماده سازی است. یک تقویت انگیزه در دل و درون است. یک نشانه و تحرک و پویایی است در همه زمینهها. این در واقع تفسیر این آیات کریمه قرآنی است که: «وَنُریدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُم أَئِمَّة وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[24] یا «ءِنَّ الْأَرْضَ لِلله یُورِثْهَا مَنْ یَشاءُ مِنْ عِیادِهِ وَالْعَاقِبَة لِلْمُتَّقِینَ.»[25] یعنی هیچ وقت ملتها و امتها نباید از گشایش مأیوس شوند.[26]
* 37. ترویج مهدویت
تبیین
علاوه بر انتظار فرج یک مؤمن منتظر باید از همه امکانات و فرصتها استفاده کند تا فرهنگ مهدویت و انتظار فرج را تبلیغ و ترویج نماید و مردم را برای ظهور بقیة الله آماده و مشتاق سازد و با موانع ظهور مقابله نماید.
اسلام مؤمنین را تنها مسئول اعمال فردی و عبادی خویش نمیداند بلکه یکی از رسالتهای آنها را ترویج و تبلیغ همه خوبیها و ارزشها و مقابله با ضد ارزشها معرفی میکند و چه ارزش و فضیلتی بزرگتر و بهتر از همگانی شدن فرهنگ مهدویت. بنابراین بر دلدادگان و عاشقان حضرت مهدی است که در قول و عمل مروج و مبلغ اندیشه مهدویت و هدایت این اندیشه فطری و همگانی در مسیر صحیح آن باشند و جلوی خرافات و اقدامات انحرافی را بگیرند.
مستندات
الف – آیات
1. قرآن تبلیغ و ترویج معارف الهی و حاکمیت دین خدا را یک عمل پیامبرانه شمرده و لازمه آن را خشیت الهی و نترسیدن از غیر خدا میداند:
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا. (احزاب: 39)
کسانی که رسالتهای الهی را تبلیغ کرده و از هیچکس جز خدا بیم ندارند و همین بس که خداوند حسابگر است.
2. در ترویج مهدویت – که از مصادیق برجسته راه خداست – باید با حکمت و استدلال و موعظه نیکو اقدام کرد و آنجا که لازم شد در برخورد با مخالفین از جدال نیکو استفاده نمود. چنان که قرآن میفرماید :
ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ. (نحل: 125)
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن.
ب – روایات :
1. امام رضا (علیهالسلام) در حق کسی که معارف و اندیشه اهل بیت را زنده میکند چنین دعا نمود:
رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَحْیَا اَمْرَنَا.
خدا رحمت کند بندهای که امر ما را زنده بدارد.
راوی گوید: پرسیدم چگونه امر شما را زنده بدارد؟ فرمود:
یَتَعَلَّم عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ.[27]
علوم و معارف ما را فراگیرد و به مردم آموزش دهد.
2. امام سجاد (علیهالسلام) در توصیف منتظران امام زمان (عج) پس از آنکه آنها را بهترین انسانهای همه زمانها و دارای عقل و فهمی والا معرفی کند، میفرماید:
اُولئِکَ الْمُخْلصُونَ حَقّاً وَ شیعَتُنا صِدْقاً وَ الدُّعاةُ اِلی دینِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ سِرّاً وَجَهْراً.[28]
آنها مخلصان واقعی و شیعیان راستین و دعوتکنندگان به دین خدا هستند در پنهان و آشکار.
* 38. زمینهسازی ظهور امام زمان (عج)
تبیین
از مهمترین شرایط فرج و ظهور منجی، پشت کردن عموم مردم به حاکمیتهای غیرالهی و قدرتهای ستمگر و اشتیاق و آمادگی برای پذیرش حاکمیت دین خدا و پیروی از ولی او میباشد، چرا که خداوند متعال بعد از اینکه یازده امام معصوم را مأمور نجات و هدایت مسلمانان کرد و مردم با جهل و غفلت و دنیاپرستی به جای آنکه آنها را محور و مقتدا قرار دهند شاهد شهادت و مظلومیت آنها بودند، خدا آخرین ذخیره خود را در پشت پرده غیبت حفظ کرد و او را ظاهر نمیکند مگر وقتی که انسانها در اندیشه و عمل شایستگی و قابلیت لازم را داشته باشند و با قدر شناسی او را گرامی بدارند و به حق باید گفت انقلاب اسلامی ایران در بسترسازی ظهور و آماده نمودن دنیا و به ویژه مسلمانان برای تحقق حاکمیت و ولایت امام عصر(عج) بیشترین نقش را داشته و سنگرنشینان و مدافعان آن سهم عظیمی در این باره دارند.
مستندات
الف – آیات
1. ِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ. (رعد: 11)
خداوند سرنوشت هیچ قومی (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان آنچه در (وجود) خودشان است تغییر دهند.
نظام ولایی جز با مشارکت و همراهی مردم شکل نگرفته و ارسال رسل و انزال کتب و ولایت راهبران الهی آنگاه عدالت و غلبه حق بر باطل را به دنبال دارد که مردم به قسط قیام کنند:
2. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (حدید: 25)
به راستی پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف و عدالت قیام کنند.
ب – روایات
1. پیامبراکرم (ص) :
یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ المَشْرِقِ فَیُوَطِّؤُنَ لِلْمَهْدی سُلْطانَهُ.[29]
گروهی از مردم مشرق زمین قیام کرده و مقدمات حکومت مهدی (عج) را فراهم میکنند.
2. امام باقر (علیهالسلام)
کَاَنّی بِقُوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا یُعْطُونَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَإذا رَاَوْا ذلک وَضَعُوا سُیُوفَهم عَلی عَواتِقهم فَیُعطونَهُ ما سَاَلُوا فَلا یَقْبلُونَه حَتّی یَقُومُوا ولا یَدْفَعُونَها اِلّا الی صاحبِکم، قَتْلاهُمْ شهداءُ اَما اِنّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلک لَاَبْقَیتُ نَفسی لِصاحِبِ هذَالاَمرِ.[30]
گویا میبینم مردمی در شرق قیام کردهاند حقّ را طلب میکنند ولی (سرمداران حکومت) حق را به آنها نمیدهند پس از مدتی دوباره حق را میطلبند این بار نیز از دادن حق به آنها امتناع میورزند درا ین مرحله مردم شمشیرهای خود را بر شانهها مینهند (و آماده پیکار و جنگ میشوند). سردمداران حکومت تسلیم مردم شده و میخواهند به مردم حقشان را بدهند ولی این بار مردم نپذیرفته (و خواستار نابودی رژیم ظالم میگردند) و بالاخره قیام کرده (و رژیم طاغوت را ساقط کرده و حکومتی بر مبنای اسلامی تشکیل میدهند) و این حکومت را جز به صاحب شما (بقیهالله) تحویل نمیدهند. کشتههای آنان شهیدند. آگاه باشید که اگر من آن زمان را درک کنم خود را برای صاحب این امر نگه میدارم.
3. امام صادق (علیهالسلام) :
لَیَعِدَّنَّ اَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ القائِمِ وَلَوْ سَهْماً.[31]
هریک از شما موظف است خود را برای ظهور قائم (عج) هرچند با فراهم کردن تیری آماده کند.
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدس سره) :
ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءالله تعیه بشود.[32]
مقام معظم رهبری :
ما ملتی منتظر هستیم ملتی که به امید پیشرفت و موفقیت اقدام و تلاش و انقلاب کرد و موفق شد. ما امروز برای انتظار باید باب بخصوصی در زندگی خود باز کنیم، حقیقتاً ملت ما باید روح انتظار را به تمام معنی در خود زنده کند.[33]
15. تبعیت، نصرت و دفاع از ولی فقیه
تبیین
در بین نعمتهای غیر قابل شمارش الهی بزرگتر از نعمت ولایت نعمتی است[34] و آثاری بر آن مترتب است که از راه دیگری به دست نمیآید. تنها راه دستیابی به اسلام ناب، بهرهمندی از معارف باطنی قرآن، برون رفت از بحرانها، فتنهها و شبههها، عامل وحدت و انسجام حقیقی، ناکامی دشمنان، حیات و پویایی جامعه اسلامی، بهرهمندی از عنایتهای ویژه خدا و امدادهای غیبی او پیروی از ولایت است.
مستندات
الف – آیات
1. قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ. (آل عمران: 31)
بگو اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.
و این حکم در زمان ظهور اهل بیت (علیهمالسلام) متعلق به آنها و در عصر غیبت متوجه ولی فقیه میباشد که هادی الیالله و مبین و مجری احکام الهی میباشد و مواضع او برای مؤمنین حجّت است.
2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ. (نور: 62)
همانا مؤمنان واقعی کسانی هستند که ایمان به خدا و رسولش آوردهاند و هنگامی که در کار همگانی با او باشند تا از او اجازه نگیرند آن را ترک نمیکنند.
بدیهی است همگاهنگی حاصل از پیروی از پیامبر اکرم (ص) در هر زمانی با پیروی و همراهی با ولی امر آن زمان تحقق مییابد.
ب- روایات
1. پیامبر اکرم (ص) :
اَللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائی قیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَمَنْ خُلَفاءُک قالَ الَّذینَ یَأْتُؤنَ مِنْ بَعْدی یَرْوون عَنّی حَدیثی وَ سُنَّتی.[35]
خداوند رحمت کن خلفای مرا پرسیدند خلفای شما چه کسانی هستند؟ فرمود کسانی که بعد از من برآیند و حدیث و سنت من را بیان میکنند.
حضرت امام خمینی پس از استناد به این روایت میفرماید نمیتوان گفت مراد از خلفای رسول الله (ص) ائمه اطهار(علیهاالسلام) میباشند زیرا از ائمه تعبیر به روایات
وَ اَمَّا حَقَّی عَلَیْکُمْ فَالُوَفَاءُ بِالْبَیْعة وَ النَّصِیحَة فِی الْمَشهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَالاِجَابَة حِینَ اَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَة حِینَ آمُرُکُمْ.[36]
و اما حق من (به عنوان امام و رهبر) بر شما این است که بر بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و پنهان خیرخواهی کنید هرگاه شما را فراخواندم اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنید.
ج- رهنمودها
امام خمینی (قدسسره)
1. از آن چه گفته شد به دست میآید ثبوت ولایت برای فقها از طرف معصومین (علیهمالسلام) در تمام اختیارات حکومتی است و برای خروج از این قاعده (و محدود کردن اختیارات ولی فقیه) نیاز به دلیل خاص میباشد.[37]
2. جای تردید نیست که امام صادق (علیهالسلام) فقها را برای حکومت و قضاوت تعیین فرموده است و بر عموم مسلمانان لازم است که این فرمان امام صادق (علیهالسلام) را اطاعت نمایند.[38]
3. بر مردم واجب کفایی است که فقها را در اجرای سیاسات اسلام و دیگر موارد از امور حسبیه که در زمان غیبت از ویژگیهای آنان میباشد در صورت امکان کمک نمایند و در صورت عدم امکان به هر قدری که توانایی و امکان دارد، همکاری نمایند.[39]
4. اسلام اطاعت از ولایت فقیه را واجب دانسته است و من امر میکنم به شما که اطاعت کنید از مافوقهای خود و حفظ نظام را بکنید.[40]
مقام معظم رهبری:
آن چیزی که میتواند همه این ارزشها را مورد نظر قرار دهد و در همه زمینهها پیشرفت را شامل حال همه آنها کند چیزی است که در قانون اساسی و درفقه ما پیشبینی شده است و آن این است که یک فقیه عادل زمان شناسی در جامعه حضور داشته باشد که انگشت اشاره و هدایت او بتواند کارها را پیش ببرد.[41]
* 39. شناخت مبانی ولایت فقیه
تبیین
نخستین شرط ولایت محوری در عصر غیبت آن است که به شأن ربوبی ولایت و کیفیت انتصاب ولی فقیه از طرف ائمه معصومین و حدود اختیارات آن [مطلقه بودن ولایت] و مرز و تفاوتش با عناوین دیگرث مثل وکالت و نمایندگی مردم، آگاهی و شناخت لازم وجود داشته باشد و تصویر صحیحی از نظام ولایی ارائه گردد تا تصدیق و اعتقاد و التزام عملی بهآن شکل گرفته و محقق گردد.
مستندات
آیات
ولایت فقیه تنها یک مسأله فقهی نیست بلکه موضوعی کلامی و تجلی توحید ربوبی است و تجلی حاکمیت انحصاری و ربوبی خداست که قرآن را محور و اساس دیانت و دعوت انبیا قرار داده است.
1. وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ. (نحل: 36)
و هر آینه برانگیختیم در هر امتی رسولی که (به مردم بگوید:) خدا را بندگی کرده و از طاغوت اجتناب کنید.
2. قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ. (انعام: 164)
بگو آیا غیر خدا تدبیر کنندهای را بطلبم در حالی که تدبیر کننده و پروردگار همه چیز اوست!
روایات
1. امام محمد باقر(علیهالسلام) :
بُنِیَ الإسلامُ عَلی خَمسةِ اَشْیاءَ عَلَی الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَ الحَجِّ وَ الصَّومِ وَالوِلایَةِ قالَ زُرارَةُ فَقُلْتُ وَایُّ شَیْءٍ مِنْ ذِلکَ اَفْضَلُ؟ فقالَ(علیهالسلام): الوِلایَةُ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَالوالِیُ هُوَ الدَّلیلُ عَلَیهِنَّ.[42]
اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، زراره میگوید پرسیدم کدام یک از این پنج اصل برتر و افضل است؟ پس امام فرمود: ولایت زیرا ولایت کلید بقیه و والی و رهبر راهنما و هدایت کننده به آنها میباشد.
2. و نیز:
… لَوْ اَنَّ رَجُلاً قَامَ لَیُلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَلَمْ یَعْرِفْ وَلاَیَة وَلِیِّ اللهِ فَیُوَاِلیهِ وَیَکْونُ جَمِیعُ اَعْمَالِهِ بِدِلالِتِهِ اِلَیْهِ، مَا کَانَ لَهُ عَلَی اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌ فِی ثَوَابِهِ وَ لاَ کَانَ مِنْ اَهْلِ الاِیْمانِ، ثَمَّ قَالَ: اُولَئِکَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اللهُ الْجَنَّة بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.[43]
اگر مردی شبها را به عبادت به پا خیزد و روزها را روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج برود. (ولی ماهیت) ولایت ولی خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، برای او از پاداش خدای جلیلالقدر و عزیز حقی نیست و از اهل ایمان نباشد. سپس فرمود: خدا نیکوکاران از ایشان (اهل ولایت یا مستضعفان از مخالفان) را به فضل و رحمت خود داخل بهشت کند.
3. و امام موسی بن جعفر(علیهالسلام) :
المُؤْمِنینَ الْفُقَهاءُ حُصُونُ الإسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَإینَةِ لَها.[44]
مؤمنین فقیه حافظان اسلامند همان گونه که دیوارهای یک شهر آن را حفظ میکنند.
ج- رهنمودها
امام خمینی (قدسسره):
1. از آنجا که حکومت اسلامی حکومت قانون الهی است و اصلاً تشریع شده برای اجرای قانون و بسط عدالت الهی بین مردم، در حاکم و والی دو صفت لازم و ضروری است دو وصفی که اساس حکومت قانونی است و حاکمیت قانون الهی بدون آنها معقول و متصور نیست یکی علم به قانون (خدا) و دومی عدالت…. و بر این اساس امر ولایت و حکومت اسلامی متوجه فقیه عادل میگردد و تشکیل حکومت اسلامی از قبیل وجوب کفایی بر فقهای عادل است که هرگاه یکی از آنها موفق به تشکیل آن شد بر دیگران واجب است که از او متابعت و پیروی کنند.[45]
2. ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد و بیدرنگ تصدیق خواهد کرد.[46]
مقام معظم رهبری:
یک جامعه در صورتی دارای ولایت است که در آن ولی مشخص بوده و عملاً مصدر و الهام بخش همه نشاطها و فعالیتهای زندگی باشد و یک فرد در صورتی دارای ولایت است که شناخت درستی از ولی داشته باشد و برای هرچه بیشتر وابسته و مرتبط ساختن خود با او – که مظهر ولایت خداست- دائماً در تلاش و کوشش به سر برد.[47]
* 40. فصل الخطاب قرار دادن تدابیر و مواضع ولی فقیه
تبیین
یکی از شئون و مأموریتهای ولایت امر جامعه اسلامی در همه مراتب آن [از ولایت پیامبر اکرم(ص) تا ولایت ائمه معصومین (علیهمالسلام) و ولایت فقیه در عصر غیبت] فصل الخطاب و داوری و حکمیت او براساس احکام الهی در همه منازعات فکری، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی است که انسجام و وحدت امت اسلامی را تضمین کرده و مانع تشتت و تزلزل اقتدار اسلامی میشود، در نظام اسلامی، افراد، گروهها، و کارشناسان در هر زمینه مجاز به اظهارنظر میباشند اما آنچه درنهایت باید مبنای عمل همگانی و اقدام سازمانها و نهادهای حکومتی و مردمی قرار گیرد مواضع و تدابیر ولی فقیه است که بیش از دیگران به احکام الهی و واقعیات موجود اشراف علمی و اطلاعاتی دارد و مواضع او برای عموم مؤمنین حجّت شرعی و قانونی است.
مستندات
الف – آیات
1. فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا. (نساء: 65)
ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمیآورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند سپس از حکمی که کردهای در دلهایشان احساس ناراحتی نکنند و کاملاً سرتسلیم فرود آورند.
2. إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (نور: 51)
همانا گفتار مؤمنان وقتی به سوی خدا و پیامبرش خوانده شوند تا میانشان داوری کند تنها این است که میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم اینانند که رستگارند.
ب – روایات
1. حضرت علی (علیهالسلام) به شریح قاضی:
یا شُرَیْحُ قَد جَلَسْتَ مَجْلِساً لا یَجْلِسُهُ إلّا نِّبیٌّ اَوْ وَصِی نَبِیٍّ اَوْشَقِیٌ.[48]
ای شریح در جایگاهی نشسته [و بر مقام و منصبی تکیهزدهای] که جز نبی یا وصی یا شقی کسی نمینشیند.
امام خمینی پس از نقل این روایت میفرماید:
در این که فقهای عادل به حسب تعیین ائمه (علیهمالسلام) منصب قضا را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهای عادل است اختلافی نیست… از روایت میفهمیم که فقها اوصیای دست دوم رسول اکرم (ص) هستند و اموری که از طرف رسول (ص) به ائمه واگذار شده برای آنان نیز ثابت است.[49]
2. یکی از اصحاب مورد اعتماد امام صادق(علیهالسلام) به نام ابوخدیجه میگوید امام صادق(علیهالسلام) به من مأموریت داد از طرف ایشان به دوستانمان (شیعیان) چنین پیغام بدهم:
اِیّاکُمْ اِذا وَقَعَتْ بَیْنَکُمُ الخصومةُ او تَداری فی شیءٍ مِنَ الْاَخْذِ وَالْعطاءِ اَنْ تُحاکِمُوا اِلی اَحَدٍ مِن هؤُلاءِ الفْسّاقِ اِجْعَلُوا بَیْنَکُمْ رَجُلاً قَدْ عَرفَ حلالُنا وَ حَرامَنا فَاِنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ قاضیاً واِیّاکُمْ اَن یُخاصِمَ بَعضُکُمْ بَعضاً الی السّلطانِ الْجائِرِ.[50]
مبادا وقتی بین شما خصومت و نزاعی اتفاق افتاد یا در مورد دریافت و پرداخت اختلافی پیش آمد برای داوری و رسیدگی به یکی از این جماعت زشتكار مراجعه کنید. مردی را که حلال و حرام ما را میشناسد بین خودتان حاکم و داور سازید زیرا من او را بر شما قاضی قرار دادهام و مبادا که بعضی از شما علیه بعضی دیگرتان به قدرت حاکمه جائر شکایت ببرد.
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدسسره)
امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند همانطور که حضرت رسول(ص) حجت خدا بود و همه امور به او سپرده شده بود و هرکس تخلف میکرد براو احتجاج میشد فقها از طرف امام (علیهالسلام) حجت بر مردم هستند همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است. در امر حکومت تمشیت امور مسلمین اخذ و مصرف عوائد عمومی هرکس تخلف کند خداوند بر او احتجاج خواهد کرد.[51]
مقام معظم رهبری :
وحدت عمومی، به معنای گردآمدن صاحبان سلیقهها و روشهای گوناگون بر گرد محور اسلام، خط امام و ولایت فقیه است. این همان اعتصام به «حبلالله» است که عموم مسلمین بدان مکلف گشتهاند و این، آن اسم اعظمی است که همه گرهها را باز و همه موانع را برطرف و همه شیاطین را مغلوب میکنند.[52]
*41. عمل به فرامین، توصیهها و رهنمودهای ولی فقیه
تبیین
مهمترین و کارآمدترین نشانه و جلوه ولایت محوری، پیروی کامل و عمل کردن به خواستهها، فرامین، توصیهها و رهنمودهای ولی فقیه است. اگر نظام ولایی در قالب ولایت فقیه برای اولین بار در تاریخ طولانی اسلام توانسته بیش از سه دهه با اقتدار به حیات و حرکت رو به جلو ادامه دهد و به رغم همه تلاشها و عملیاتهای سخت و نرم دشمنان به صورت معجزه آسا همه تهاجمها و توطئهها را خنثی و دشمنان فراوان را ناکام سازد و در مسیر پویایی و اهداف جهانی به راه خود ادامه دهد به خاطر آن است که امت عزیز و به ویژه سنگرنشینان انقلاب اسلامی با تمام وجود دستورات، رهنمودها و حتی منویات سکاندار و رهبری انقلاب را به جان پذیرفته و در عمل به آن ملتزم میباشند.
مستندات
الف – آیات
1. تبعیت از ولی خدا در هر زمان تبیعت از خداست:
مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ. (نساء: 80)
کسی که از پیامبر اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است.
2. اختیار و آزادی در جامعه دینی محدود به احکام الهی و مدیریت ولی امر میباشد:
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا. (احزاب: 36)
و هیچ مرد و زن مومنی را نرسد که چون خداوند و پیامبرش امری را مقرر دارند، آنان در کارشان اختیار [چون و چرایی] باشد؛ هرکس از [امر] خدا و رسولش سرپیچی کند در گمراهی آشکار افتاده است.
ب – روایات
1. پیامبر اکرم (ص):
اِسْمَعُوا واَطیعُوا لِمَنْ وَلّاهُ اللهُ الامر فاِنّهُ نظامُ الاسلامِ.[53]
فرمانبردار و مطیع کسی باشید که خدا او را ولی امر قرار داده است زیرا در این امر انتظام و قوام اسلام است.
2. امام علی(علیهالسلام) :
عَلَیْکُمْ بِطاعَةِ مَنْ لا تَعْذُرُونَ فِی جَهالَتِهِ.[54]
بر شما باد به اطاعت از کسی که در نشناختن او معذور نیستید.
3. و نیز پس از شکایت و انتقاد از یاران وشیعیانش، دلیل ناکامی و عدم موفقیت امام و رهبری را نافرمانی پیروان دانسته، دردمندانه میفرماید:
وَلکِنْ لا رَأیَ لِمَنْ لا یُطاعُ.[55]
اما دریغاً آن کس [رهبر] که فرمانش را نبرند رأیی نخواهد داشت.
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدسسره) :
1. برمردم واجب کفایی است که فقها را در اجرایی سیاسات اسلام و دیگر موارد از امور حسبیه که در زمان غیبت از ویژگیهای آنان میباشد در صورت امکان کمک نمایند و در صورت عدم امکان به هر قدری که توانایی و امکان دارد همکاری نمایند.[56]
2. اسلام اطاعت از ولایت فقیه را واجب دانسته است و من امر میکنم به شما که اطاعت کنید از مافوقهای خود و حفظ نظام را بکنید.[57]
مقام معظم رهبری:
ولایت در یک انسان به معنای وابستگی فکری و عملی هرچه بیشتر و روزافزونتر با ولّی است ولّی را پیدا کن. ولی خدا را بشناس آن کسی که او ولیّ حقیقی جامعه اسلامی است او را مشخص کن بعد از آنکه مشخص کردی شخصاً از لحاظ فکر، از لحاظ عمل، از لحاظ روحیات، از لحفاظ راه و رسم و روش، خودت را به او متصل کن، مرتبط کن، بدنبالش حرکت بکن بطوری که تلاش تو، تلاش او و جهاد تو، جهاد او، دوستی تو دوستی او، دشمنی تو، دشمنی او وجبههبندیهای تو جبههبندیهای او باشد این است آدمی که دارای ولایت است کسی که ولی را بشناسد، فکر ولی را بشناسد و با ولی همفکر بشود عمل ولیّ را بشناسد و با ولیّ هم عمل بشود، دنبال او راه بیفتد خودش را فکراً و عملاً پیوسته با ولی بخواند چنین کسی دارای ولایت است… .
اما ولایت یک جامعه به چیست؟ ولایت یک جامعه به این است که ولی در آن جامعه اولاً مشخص باشد ثانیاً منشأ و الهامبخش همه نیروها، نشاطها، فعالیتهای آن جامعه باشد. قطبی باشد که همه جویها و سرچشمهها از او سرازیر میشود، مرکزی باشد که همه فرمانها را او میدهد و همه قانونها را او اجرا میکند. نقطهای باشد که همه رشتهها و نخها به آنجا برگردد. همه به او نگاه کنند، همه دنبال او بروند، موتور زندگی را او روشن بکند، راننده و پیش قراول کاروان زندگی در جامعه او باشد این جامعه، جامعه دارای ولایت است.[58]
* 42. دفاع همه جانبه از ولی فقیه
تبیین
ولایت ستون خیمه انقلاب و عامل حیات اسلام ناب و حضور همراه با بصیرت مؤمنین در همه صحنههای دفاع از نظام و انقلاب است و لذا دشمنان اساسیترین و بیشترین حملات خود را متوجه آن کرده و تلاش میکنند به هر وسیلهای که شده قداست، نفوذ و اقتدار ولی امر و رهبر را بشکنند و زمینه را برای استعمار و استثمار بیشتر مسلمانان و امت انقلابی فراهم سازند و اینجاست که مؤمنین ولایت محور، نصرت و حمایت و دفاع از او را یاری و حمایت دین خدا و انقلاب و حفظ نظام و کشور دانسته، با تمام وجود و با بصیرت و شجاعت و قاطعیت تمام توطئهها و حملات دشمنان را بیاثر کرده و بستر را برای اعمال ولایت ولی امر خویش فراهم میکنند.
الف – آیات
1. دفاع و حفظ جان و شخصیت ولی امر و رهبری از مهمترین وظایف و تکالیف مؤمنین واقعی است:
مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ. (توبه: 190)
سزاوار نیست که اهل مدینه و کسانی از اعراب بادیهنشین که اطراف آن هستند از پیامبر خدا جدا شوند و برای حفظ جان خویش از جان او چشم بپوشند.
2. قرآن از مؤمنان میخواهد همواره خدا را یاری کنند:
یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ. (صف:14)
ای کسانی که ایمان آوردهاید یاوران خدا باشید.
و نیز یاری خدا را بستر ساز و عامل نصرت و یاری متقابل خدای قادر و شکست ناپذیر معرفی میکند.
وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ. (حج: 40)
و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند، یاری میدهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است.
و بدیهی است که بهترین مصداق یاری کردن خدای بینیاز و قادر کمک کردن به کسانی است که تجلیبخش حاکمیت و ولایت او بوده و مجری آیین و شریعت او میباشند.
3. این یک سنت تغیر ناپذیر الهی است که هرکس در راه خدا و حمایت از ولی او پیکار و مبارزه نکند، سرباز طاغوتها گشته و برای آنها میجنگد:
الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ. (نساء: 76)
کسانی که ایمان دارند در راه خدا پیکار میکنند و آنها که کافرند در راه طاغوت میجنگند.
ب- روایات
1. امام علی (علیهالسلام) که از نافرمانی و سستی پیروانش شدیدترین گلایهها و انتقادها را میکند، آنجا که وفاداری و همراهی آنان را در جنگ جمل میبیند چنین پاسشان میدارد:
اَنْتُمُ الْاَنْصَارُ عَلَی الْحَقِّ وَالاِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَالْجُنَنَ یَوْمَ الْبَأْسِ وَالْبِطَانَة دُونَ النَّاسِ. بِکُمْ اَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ اَرْجُو طَاعَة الْمُقْبِلِ.[59]
شما یاران حق و برادران دینی من هستید در روز جنگ چون سپر محافظ دور کننده ضربتها و در خلوتها محرم اسرار منید با کمک شما پشت کنندگان حق را میکوبم و به راه میآورم و فرمانبرداری استقبال کنندگان را امیدوارم.
2. بزرگترین شکوائیه و درد دل علی (علیهالسلام) که موجب شد او شهادت و مرگ خود را از خدا درخواست کند عدم حمایت و یاری یارانش و دفاع از مواضع آن حضرت بود.[60]
ج – رهنمودها
امام خمینی (قدسسره):
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.[61]
مقام معظم رهبری :
اگر این پیکر بزرگ که اسمش ملت اسلامی است بخواهد زنده و موفق و همیشه پایدار باشد باید ارتباطش با این مرکز و با این قلب متحرک و پرهیجان و همیشه مستحکم و نیرومند برقرار باشد.[62]
[1]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج18، ص 99.
[2]. همان، ص101.
[3]. ر.ک: کتاب البیع، امام خمینی، ج2، ص 474-478؛ همو، ولایت فقیه، ص 67-71.
[4]. صحیفه امام، ج10، ص 308.
[5].همان، ج 11، ص 464.
[6]. همان.
[7]. سیدعلی خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 38.
[8]. سخنرانی در دیدار اقشار مختلف مردم، 26/10/1370.
[9]. کنزالعمال، متقی هندی، ج1، ص 288.
[10]. بحارالانوار، ج23، ص 144.
[11]. صحیفه امام، ج19، ص 48.
[12]. همان، ج20، ص 315.
[13]. هان، ص 89.
[14]. ولایت، 18 و 19.
[15]. بحارالانوار، ج 27، ص78.
[16]. همان، ص 112.
[17]. سخنرانی در دیدار اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران، 11/5/1368.
[18]. بحارالانوار، ج27، ص 63.
[19]. همان، ص 58.
[20]. همان.
[21]. ولایت، ص 19.
[22]. بحار الانوار، ج52، ص 140.
[23]. بحارالانوار، ج10، ص 94.
[24]. ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. (قصص: 50).
[25]. زمین از آن خداست و آن را به هرکس از بندگان خود که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است. (اعراف: 128).
[26]. سخنرانی در دیدار اقشار مختلف، مردم، 29/6/1384.
[27]. بحارالانوار، ج2، ص30.
[28]. اعلام الهدایة، ج14، ص 192.
[29]. کنزالعمال، حدیث 38657.
[30]. کتاب الغیبه، ص 145 و 149.
[31]. بحارالانوار، ج52، ص 366.
[32]. صحیفه امام، ج8، ص 374.
[33]. حدیث ولایت، ج6، ص274.
[34]. بحارالانوار، ج52، ص 366.
[35]. وسائل الشیعه، باب 8 از ابواب صفات القاضی.
[36]. نهج البلاغه، خطبه 34.
[37]. کتاب البیع، ج2، ص 467.
[38]. کتاب ولایت فقیه امام، ص 92.
[39]. تحریرالوسیله، ج1، ص 459.
[40].صحیفه امام، ج10، ص 327.
[41]. خطبههای نمازجمعه، سال 1379.
[42]. اصول کافی، ج2، ص18.
[43]. همان، ص 19.
[44]. همان، ج1، ص 38.
[45]. کتاب البیع، ج2، ص 464-466.
[46]. حکومت اسلامی – ولایت فقیه، ص 6.
[47]. ولایت، ص 63.
[48]. وسائل الشیعه،کتاب القضاء، باب 3، حدیث2.
[49]. ولایت فقیه، ص 98-99.
[50]. وسائل الشیعه، کتاب القضاء، باب 8، حدیث 6.
[51]. ولایت فقیه، ص 106-107.
[52]. پیام مقام معظم رهبری در اربعین حضرت امام، 23/4/68.
[53]. میزان الحکم، ج1، ص 161، به نقل از امالی شیخ طوسی، ص 7.
[54]. همان،به نقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج18، ص 373.
[55]. نهج البلاغه، خطبه 27.
[56]. تحریرالوسیله، ج1، ص 459.
[57]. صحیفه امام، ج10، ص 327.
[58]. ولایت ص 56 و 57.
[59]. نهج البلاغه، خطبه 118.
[60]. ر.ک: خطبههای 5، 27، 29، 34، 69، 70، 71.
[61]. جمهوری اسلامی، ش 93، 31/6/58، ص8.
[62]. ولایت، ص 36.