رابطه ناگسستنی دین و دولت در اسلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

تعیین رهبری پس از پیامبربه امر الهی
پیروان مکتب اهلبیبت برخلاف اهل سنت که در امر خلافت به منابع دیگری از مشروعیت نظیر انتخاب اهل حل و عقد، شورا و حتی قهر و غلبه نظر می دهند،[1] معتقد اند که تعیین رهبری پس از پیامبر(ص)، نیز جزء رسالت و متمم مأموریت الهی پیامبر اکرم(ص) است و ایشان نمی تواند بخاطر ملاحظات و دغدغه ی عدم انقیاد مردم، از ابلاغ این مأموریت سرباز زنند؛ چه اینکه این کار وی به منزلة عدم انجام مأموریت و رسالت الهی است آنجا که می فرماید : يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ‌ ؛ اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ؛ و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏دارد . آرى ، خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند.[2]

بر اساس همین دستور الهی، پیامبر(ص) در غدیر خُم این مأموریت را به انجام رساند و خداوند پس از معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امام و حاکم بعدی، انجام این مأموریت را به رسول خویش تبریک گفته و از آن اعلان رضایت کرد : الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً؛[3] امروز كسانى كه كافر شده‏اند ، از [ كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده‏اند . پس ، از ايشان مترسيد و از من بترسيد . امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آيينى برگزيدم .

سيدالشهداء(ع) مظهر اسم اعظم

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

انسان كامل و امام معصوم همانند سيد الشهداء (ع) بيت الغزل سلسلة انسانيت است كه كيفيت تزكية عقلِ بشر و نحوة تزكية روح انسان و روش تضحية نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حق جامعة بشري و اندازه تكليف او را تفكيك كرده، همه اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل مستحضر و در ابلاغ و اجراي آن امين است بنابراين، تأسي به آن حضرت ماية جذب كمال و پايه رفع نقص است از اين جا اهميت تولي انسانِ كامل معصوم و تبري از مخالفان و محاربان وي معلوم خواهد شد.
آن چه مي تواند اصحاب معرفت را قانع كند، نيل به انديشة صائب و انگيزه صالح است. بهترين راه براي چنين مقصدِ سالمي و براي چنان مقصود عالي كه عاكف و بادي را شيدا و عزيز و حضيض را والِه ، و پرده نشين و شاهد بازاري را تَيهانْ و بالأخره حكيم حصولي و عارف حضوري را حيران كرده، حرکت در مسير اسوة مجاهدانِ صحنة نبرد اصغر و اُوسط و اكبر ، و اقتدا به قدوة مبارزان ميدان طرد طاغيان عَيّاث و متمرّدانِ عَيّاش، و اهتدا به هُداي امام هاديانِ علم و عملْ ، حضرت حسين بن علي بن أبيطالب (ع) است. زيرا اين انسان كامل فرشته وَشْ هم اعماق فطرت بشري را شناخته و شكوفا كرده است، هم آفاق سپهر فرشتگي را پيموده و تنزّل داده است.

امر به معروف و نهی از منکردر مکتب اهل بیت علیهم السلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

از فرازهای جامعه کبیره که به معرفی امامان می پردازد جمله امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر شما امر به معروف و نهی از منکر کردید. این فراز نیز در بسیاری از زیارتهای امامان آمده است گویا این مشخصه هماند اقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة از ویژگیهای برجسته امامان است.
حوزه بحث امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از مباحثی است که در حوزه های مختلف معارف اسلامی مطرح است از سوئی در فقه به عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر مطرح است که در آن ابعاد مختلف این مسئله از نگاه فقهی دنبال می شود. از سوی دیگر در علم کلام نیز این بحث مطرح است خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید و علامه حلّی در شرح آن این بحث را از نگاه کلامی دنبال کرده است. در علم اخلاق نیز این بحث جایگاه خود را دارد، مرحوم علامه ملامهدی نراقی در جامع السعادات و فرزندش در معراج السعادة به تفصیل این بحث را از نگاه اخلاقی و اینکه چگونه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد مطرح نموده است.

امامت در قرآن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است، كه در مورد انسان و غیر انسان به كار می رود. در قرآن كریم كلمه امام علاوه بر این كه در مورد انسان به كار رفته است[1]، در مورد لوح محفوظ[2] و كتاب حضرت موسی[3] (تورات) نیز به كار رفته است.
متكلمان اسلامی برای امامت تعاریف مختلفی ذكر كرده اند و غالباً امامت را ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی دانسته اند.[4]
در قرآن كریم به مساله امامت از زوایای مختلف پرداخته شده است كه در این نوشتار به پاره ای از آنها به صورت مختصر پرداخته می شود.
الف) فلسفه و ضرورت امامت
فلسفه و ضرورت امامت به اختصار و اجمال همان فلسه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحی تشریعی و آوردن شریعت كه با ختم نبوت پایان پذیرفته است. تبیین و تفصیل آن چنین است:
1. تبیین مفاهیم قرآن
یكی از وظایف پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تبیین معانی و مفاهیم قرآن كریم بود. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید:
«و أنزلنا إلیك الذكر لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم (نحل، آیه 44)، ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آنچه برای مردم نازل می شود را برای آنها تبیین نمایی.»

امام حسين و احياي امر به معروف و نهي از منكر

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

انسان موجودي است دو بُعدي؛ يك بُعد او لجن و بُعد ديگرش روح خدا؛ اين دو بُعد اگر با يكديگر هماهنگ شوند، انسان را به پرواز در آورده و به خدا گونگي مي رسانند، اما اگر هر يك از آن دو بُعد مورد غفلت و بي توجهي قرار گرفت، ديگري به تنهايي تقويت مي شود و انسان را يك بُعدي و بي معني و بي ارزش مي كند. انسان را از جامعيت مي اندازد، يابه زمين مي چسباند و از هر چارپايي پست تر و مخرب تر مي كند و يا در آسمان هاي رؤيايي و آرمان هاي بي پايه مي كشاند و از واقعيت هاي اين جهاني دور و ناآگاه مي گرداند. چون مردم بدين ناهماهنگي و ناسازگاري افتادند، تنها راه آن اصلاح آنان با وسايل و ابزارهاي گوناگون در شرايط مختلف است؛ در شرايطي بايد به ارشاد و راهنمايي و كار فرهنگي دست زد، در شرايطي بايد به عمل پرداخت و با اقدامي سياسي و مسالمت آميز در اصلاح مجتمع و مردم كوشيد، اما در شرايطي كه قدرت حاكم با ابزارهاي تبليغاتي ذهن و انديشه و عقل مردم را ربوده، به رگبارهاي تند تبليغات بسته است و با تنگناهاي اجتماعي مجال هرگونه انديشيدن و آگاه شدن درست را بر مردم بسته، آگاه شدن و انديشيدن را در يك مسير قرار داده است و كسي نمي تواند و نبايد به شكل ديگري بينديشد و از چيزي جز آنكه فرمانروايان مي خواهندآگاه شوند، در شرايطي كه انديشه سازان داوري كردن درباره كارهاي خوب و بد ديگران را فضولي در كار خدا جلوه مي دهند و حكم كردن درباره هركسي را به عهده خدا در روز رستاخير مي دانند و بس. در هنگامه اي كه مردم را محكوم ودست بسته مشيت پروردگار و قضا و قدر كردگار مي دانند، در زماني كه جز تقليد ازاهل حديث چيز ديگري جايز نيست و بحث و استدلال و تعقل و تفكر، انسان را به شلاق وزندان و كشته شدن دچار مي كند، نه موعظه و ارشاد و كار فرهنگي كارساز است و نه اصلاحات مسالمت آميز مؤثر؛ تنها راه، در چنين شرايطي، وارد آوردن ضربه اي شديد، ايجاد زمين لرزه اي زير و رو كننده و صور اسرافيلي بيدار سازنده و از خواب مرگ برانگيزنده مي باشد. [1] .

فلسفه امامت از ديدگاه قرآن و حديث

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

اعتقاد شيعه بر آن است كه تمام مقامات پيامبر ـ صلي الله عَليهِ وَ اله و سَلَم ـ غير از مقام نبوت و رسالت براي دوازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز ثابت است، و اين اعتقاد از ضروريات مكتب شيعه به شمار مي‎آيد،[1] مهم‎ترين مقامات و اهداف مشترك پيامبر ـ صلي الله عَليهِ وَ اله و سَلَم ـ و امامان ـ عليهم‎السلام ـ عبارتند از:
1. نبيين مفاهيم قرآن 2. داوري در منازعات 3. ارشاد و هدايت انسانها 4. اتمام حجت بر بندگان 5. برقراري امنيت و عدل با توجه به اين اهداف و قبل از بيان تفصيلي آنها مي‎توان به ضرورت و نياز به وجود امام ـ عليه السلام ـ پي برد؛ زيرا اهداف و آرمان ياد شده از ضرورت‎هاي حيات دنيوي و اخروي انسان مي‎باشد كه رسيدن به آنها بدون وجود امام، غير ممكن است لزوم وجود رهبر در يك جامعه تا به حدي است كه اگر دسترسي به امام عادل امكان نداشته باشد حتي وجود امام غير عادل از نبودن آن بهتر است؛ زيرا فقدان امام به هرج و مرج اجتماعي و سلب امنيت همگاني منجر مي‎شود كه پي‎آمدهاي تلخ آن به مراتب از پي‎آمدهاي ناگوار امام و پيشواي غير عادل بدتر است، از اين‎رو امام علي ـ عليه‎السلام ـ مي‎فرمايد:
لا بّد للناس من امير برّاً او فاجراً»[2] «مردم به پيشوا نيازمندند خواه عادل باشد يا فاسق.

فریادهای سیدالشهدا بر سر نخبگان خائن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

خطبه منای امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم
زمان: ذي حجه سال 60 هجري(يک ماه قبل از عاشورا) حظار: 200 صحابي پيامبر 500 نفر از تابعين و صدها تن از آگاهان امت
اعتبروا ايهاالناس بما وعظ الله به اوليا من سو ثنائه علي الاخبار اذ يقول : « لو لا ينهيهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت» و قال : « لعن الذين کفروا من بني اسرائيل علي لسان داوود وعيسي ابن مريم ذلک بما عصوا وکانوا يعتدون، کانوا لا يتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا يفعلون »

اي مردم، بزرگان عبرت بگيريد از موعظهاي که خداوند به دوستان خود در قرآن ميفرمايداگر شما خود را اولياي خدا ميدانيد، و اگر دينداريد و مخاطب قرآن هستيد پس بيتفاوت نمانيد و احساس تکليف کنيد! آيا نديده ايد که خداوند چند بار در قرآن به روحانيون مسيحي و يهودي به شدت حمله فرموده و آنها را توبيخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بيعدالتي و فساد ديدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فرياد نکشيند؟ و نيز فرمود:«نفرين بر کساني از بنياسرائيل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهي از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.

 

عاشورا حرکت امنیت بخش حسینی

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

مفهوم امنيت، مصونيت از تعرّض و تصرّف اجباري بدون رضايت است، و در مورد افراد به اين معناست كه نسبت به حقوق و آزاديهاي مشروع خود بيم و هراس نداشته باشند و به هيچ وجه حقوق آنان به مخاطره نيفتد و هيچ عاملي حقوق مشروع آنان را تهديد ننمايد و لازمة حقوق و آزاديهاي مشروع، مصونيت آنها از تعرّض و دور ماندن از مخاطرات و تعدّيات است.[1]

درباره اهميت امنيت همين بس كه قرآن به عظمت «شهر اَمن» سوگند ياد مي كند[2] و قرآن امنيت را يكي از اهداف استقرار حاكميت الله و استخلاف صالحان و طرح امامت مي شمارد و مي فرمايد:

«… لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً…»[3]

غير از اين، احساس امنيت را از خصائص مؤمن معرفي مي كند:

«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ».[4]

همچنين مداهنة با دشمن و روح سازش را منافي با امنيت مي داند:

«فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ»[5]

اصلاح طلبی راستین در فرهنگ حسینی

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

هنگامى كه امام حسین(علیه السلام) حاضر به بیعت با یزید نشد، و عزم خروج از مدینه كرد، وصیّتنامه اى كوتاه، امّا بسیار پرمحتوا، تنظیم فرمود و آن را به برادرش محمّد حنفیّه سپرد، و او را به عنوان نماینده خود در مدینه گمارد، تا اوضاع آن شهر را زیر نظر داشته باشد، و اخبار لازم را به امام(علیه السلام) منتقل سازد. امام(علیه السلام) در بخشى از این نامه مى نویسد:

«إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً، وَ لا بَطِراً، وَ لا مُفْسِداً، وَ لا ظالِماً، إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی;

من از سر هوا و هوس قیام نكردم، و قصد افساد و ظلم به دیگران هم ندارم، (و در پى پست و مقام و مال دنیا هم نیستم) بلكه به منظور اصلاح امّت جدّم قیام كرده ام».

در جاى دیگر، كه در اهمّیّت امر به معروف و نهى از منكر سخن گفته، مى خوانیم:

«اَللّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَكُنْ ما كانَ مِنّا تَنافُساً فی سُلْطان، وَ لاَ الِْتماساً مِنْ فُضوُلِ الْحُطامِ، وَ لكِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِكَ، وَ نُظْهِرَ الاِْصْلاحَ فِی بِلادِكَ;(تحف العقول ص243)

بارخدایا! تو (خوب) مى دانى كه انقلاب و نهضت ما براى طلب حكومت و به دست آوردن زرق و برق دنیا نبود، بلكه هدف این است كه معالم دینت را به مردم ارائه دهیم، و اصلاحات را در شهرها آغاز كنیم».

بنابراین، اوّلین هدف امام حسین(علیه السلام) از نهضت عاشورا اصلاحات راستین است.

واژه «اصلاح» و هم خانواده هایش 12 مرتبه در قرآن مجید تكرار شده است.

امام حسين(علیه السلام)

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

حوادث چند روزه آن سرشار از درس‌ها، عبرت‌ها و حقايق تلخ و شيرين است و امتداد تاريخ بشريت و در همة امصار و اعصار ميثاق فطرت انسان را هماره به او گوشزد مي‌كند: “و وكَّدتم ميثاقه”1 و حسين(ع) ناخداي كشتي نجات است كه سفينه‌اش در مسير پرتلاطم تاريخ ناجي ناسيان فطرت، جاهلان طريقت و دستگير سرگردانان ظلمت‌آباد و طوفان زدة دنياست: “مَنْ اتاكم نجي و من لم يأتكم هلك… امن من لجأ اليكم؛2 براي رسيدن به ساحل امن نجات وسيله‌اي جز صراط مستقيم و حقيقي نيست: “انتم الصراط الاقوم و… صراطه”3
زيرا بين هدف و وسيله يعني بين مقصد و راه، ربط خاص وجودي برقرار است، چنانكه نه با هر وسيله و راهي به هر هدف و مقصدي مي‌توان رسيد و نه براي وصول به مقصد معين مي‌توان از هر وسيله‌اي استمداد نمود؛ يعني هدف معين، راه مشخص مي‌طلبد و راه معين به هدف مشخص مي‌رسد و هرگز هدف وسيله را تبرير و توجيه نمي‌كند4 و اين مطلب عميق از سخنان گهربار سيدالشهدا(ع) استنباط مي‌شود كه فرمود: “من حاول أمرا بمعصية الله، كان أفوت لما يرجو و أسرع لما يحذر؛ هر كه با گناه كردن بخواهد چيزي را به دست آورد، به آنچه اميد بسته به سرعت از دست برود و از آنچه گريزان است در چنگ آن گرفتار آيد.”5
در نهضت‌هاي اسلامي و ديني به طور عام و در نهضت‌ عاشوراي حسين(ع) به طور خاص، قدسي و الهي بودن هدف به عنوان يكي از مشخصه‌هاي اين حماسة عظيم و جاويد چه در آغاز، چه در ميانه و نيز سرانجام آن به وضوح، جلوه‌گر است، چنانكه در كلام نوراني حضرت امير (عليه افضل صلوات المصلين)، حسن فاعلي اين حركت‌ها چنين تبيين مي‌گردد: “اللهم انّك تعلم انّه لم يكن الذي كان منا منافسة في سلطان و لا التماس شيٍ من فضول الحطام؛ خدايا تو مي‌داني كه جنگ و درگيري ما براي به دست آوردن قدرت و حكومت و دنيا و ثروت نبود”6

پاسخ صاحب‌الطاق به ابوحنیفه

یکشنبه - 11 نوامبر 2012

ابو جعفر؛ محمد بن على بن نعمان کوفی از یاران‏ امام‏ صادق(ع)‏ و امام کاظم (ع) بود. از او به عنوان فردی ثقه، متکلّم، هوشمند، بسیار دانا، تیزبین و حاضر جواب یاد کرده‌اند.

از آثار او می توان به کتاب‌هایى از جمله کتاب «الامامة» و کتاب «الرّد على المعتزلة فی امامة المفضول» و کتاب فی اثبات الوصیّة و … اشاره کرد.

«صاحب الطّاق» یا «شیطان طاق»

محمدبن‌على‌بن‌نعمان کوفى نزد شیعه به «صاحب الطّاق» یا «مؤمن الطّاق» معروف است اما مخالفان آن نام او را گردانده و «شیطان طاق» خوانند. وى صرّافى در محلّ «طاق المحامل» (کجاوه سرا) در کوفه بود که طلا و نقره را براى محک زدن و عیارسنجى به نزد او مى‏بردند و گویا همواره طلا و نقره به همان عیارى که او مى‏گفت درمى‏آمد، از این رو او را شیطان طاق مى‏خواندند، یعنى از فرط زیرکى او را اعجوبه و به کنایه شیطانى در کار معیّرى مى‏دانستند و چون ساکن محلّ طاق بوده شیطان طاق خوانده شده است.

راهنمای تفسیر موضوعی- ارتداد

شنبه - 10 نوامبر 2012

1- بقره/2172- آل عمران/77، 86-91، 106، 1773- نساء/115، 89-90، 1374- مائده/3، 52-53-545- محمد/25-28، 31-326- ممتحنه/117- نحل/106-107، 1128- انفال/13-1426- مرتدها: مائده /3