فاطمه (علیها السلام) و نقل حدیث از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)

یکشنبه - 24 مارس 2013

 

موقعیت ممتاز حضرت فاطمه زهرا علیها السلام این فرصت را به حضرتش داد تا معارف اسلامی را بدون واسطه از پدر بزرگوارش فرا گیرد، معارفی که جز او و فرزندانش کسی دیگر به کنه و عمق آن نرسید. از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله احادیثی شامل مطالب اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی، تفسیری، از قبیل احترام به همسر، رعایت حقوق همسایگان و مطالبی دیگر پیرامون فضائل علی علیه السلام و شیعیان و پیروان آن حضرت، برخی از پیشگویی ها، برخی از دعاها، موقع استجابت دعا و … رسیده است. واقعا جای تاسف است که امت از این گوهر ناشناخته پس از پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ استفاده نکرده، به جای آن که از طریق این بانوی با عظمت به مسائل مهم جامعه زنان دست یافته و درس های زیبا و شیرینی را نسبت به راه و روش زندگی از دو لب مبارکش بشنوند، به غیر از خون دل دادن به حضرتش کار دیگری نکردند.
فاطمه مخزن اسرار پیامبر
حارثة بن قدامه از سلمان از عمار از حضرت فاطمه علیها السلام مطلبی را نقل کرده که نشان می دهد که سینه زهرا علیها السلام در بردارنده چه علوم و اسراری از پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده که امیرمؤمنان علیه السلام را به حیرت در آورده بود.
روایت شده است روزی عمار به سلمان فارسی گفت: «آیا می خواهی چیز عجیبی را از فاطمه علیها السلام برایت نقل کنم؟
سلمان گفت: گفتم آری، نقل کن ای عمار! او گفت: روزی علی علیه السلام را دیدم که بر فاطمه وارد شد. تا چشم فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام افتاد، فریاد زد: علی جان! نزدیک شو تا درباره آنچه که گذشته و آنچه که خواهد شد و آنچه که اتفاق نمی افتد تا روز قیامت برایت بگویم.
عمار گفت: دیدم که امیرمؤمنان آرام آرام به عقب برگشت و من هم با برگشتن علی علیه السلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمد تا بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا ابا الحسن! پیش بیا. همین که در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله نشست، فرمود: تو مرا خبر می دهی یا من تو را خبر دهم؟
علی علیه السلام فرمود: شنیدن حدیث از شما بهتر است ای رسول خدا. حضرت فرمود: بر فاطمه داخل شدی و به تو چنین و چنان گفت و همان دم برگشتی. علی علیه السلام فرمود: آیا نور فاطمه از نور ما است؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا نمی دانی؟ پس علی علیه السلام به سجده افتاده خدا را شکر کرد. عمار گفت: پس امیرمؤمنان علیه السلام از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شده و بر فاطمه علیها السلام وارد شد و من همراهش وارد شدم. فاطمه علیها السلام فرمود: گویا خدمت پدرم رفتی و آنچه را که به تو گفته بودم، به عرضش رساندی.

قطره ای از اقیانوس منزلتهای بی کران فاطمه زهرا علیها السلام

یکشنبه - 24 مارس 2013

 

هدف از بیان منزلت و فضایل فاطمه زهرا علیها السلام، بیان مطالب شگفت آور و غیرقابل وصول نیست; بلکه هدف از آن آگاهی بیشتر و درک عظمت وجود فاطمه زهرا علیها السلام و درس آموختن از مکتب پربار اوست .
حضرت زهرا علیها السلام از نظر زندگی مادی; بشری چون دیگران است، اما از جنبه معنوی; بدانجا رسید که شناخت تمامی ابعاد شخصیتی آن حضرت بسی دشوار و دست یابی به همه جوانب آن مشکل می نماید . مقامی که آن بزرگوار در اثر بندگی خدا و شناخت و معرفت حضرت حق بدست آورد; مقامی بس عظیم و فضایل او بی شمار است . در این نوشته سعی خواهیم کرد برخی از فضایل و مناقب آن حضرت را بازگو نمائیم . باشد که زندگی آن حضرت را الگو و سرمشق خویش قرار دهیم .
علم فاطمه زهرا علیها السلام
رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان الله جعل علیا و زوجته وابناءه حجج علی خلقه وهم ابواب العلم فی امتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم; (1)
خداوند متعال علی، همسر و فرزندانش را حجت بر مخلوقاتش قرار داده و آنان درهای علم در میان امت من هستند . هر کس به وسیله آنان هدایت جوید; به راه راست هدایت یافته است .»
در این حدیث، فاطمه زهرا علیها السلام مانند امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر حضرات معصومین باب علم و عامل هدایت مردم شمرده شده است .
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام چنین رسیده است:
«ان فاطمة علیها السلام مکثت بعد رسول الله صلی الله علیه و آله خمسة وسبعین یوما، وکان دخلها حزن شدید علی ابیها وکان یاتیها جبرئیل فیحسن عزاءها علی ابیها ویطیب نفسها ویخبرها عن ابیها ومکانه ویخبرها بما یکون بعدها فی ذریتها وکان علی یکتب ذلک; (2)
فاطمه علیها السلام پس از رحلت رسول خدا، هفتاد و پنج روز زندگی کرد و [در این ایام] بسیار محزون بود . در طول این مدت جبرئیل به حضورش می رسید، او را در عزای پدر تسلیت می گفت و دلش را از غصه ها پاک می ساخت و او را از پدرش و جایگاه عظیم او آگاه می کرد، حتی اخبار آینده را در مورد فرزندانش به اطلاع او می رساند و امیرالمؤمنین علیه السلام آنها را می نوشت .»
چنانچه از این حدیث بر می آید; حضرت فاطمه علیها السلام با جبرئیل ارتباط مستقیم و مداوم داشت و اخباری از دنیا و آینده و عالم برزخ را از او دریافت می کرد . بدین وسیله میزان علم، اطلاع و آگاهیش، محدود به زمان و مکان خود نبوده است; بلکه علم او بسیار گسترده بود و از علم الهی سرچشمه می گرفت .

قطره ای از اقیانوس بی کران مناقب فاطمه زهرا علیها السلام

یکشنبه - 24 مارس 2013

 

در طول تاریخ همواره کتابهای متعددی درباره یگانه گوهر عالم هستی و سر مستتر الهی فاطمه زهرا علیها السلام نوشته شده است که از آن جمله، می توان از کتب عامه به: «اتحاف السائل بمالفاطمة – رضی الله … عنها – من الفضائل » ، از محمد حجازی شافعی; «الثغور الباسمة فی مناقب السیدة فاطمه » ، از جلال الدین سیوطی; «فضائل فاطمة الزهرا علیها السلام » ، از حاکم نیشابوری، و از کتب شیعیان به: «الروضة الزهرا فی مناقب فاطمة الزهرا» ، از محمد بن احمد خزاعی; «فضائل الزهرا علیها السلام » ، از احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی; «الاربعون حدیثا فی فضائل السیدة فاطمه علیها السلام » ، از نجم الدین شریف عسکری، و دهها کتاب دیگر اشاره کرد .
استاد علی محمد علی دخیل می گوید: «کتابخانه عمومی علمین در نجف به سال 1387 ه . ق از کسانی که در مورد فاطمه زهرا علیها السلام کتاب یا مقاله ای نوشته اند، فراخوانی داده و این جانب حدود 300 کتاب که درباره ایشان نوشته شده بود، جمع کردم . (1) »
و این از کثرت کتبی که در مورد این بانوی یگانه نوشته شده، خبر می دهد .
در این مقاله می کوشیم تا به قدر وسع، هشت منقبت از مناقب بسیار آن حضرت را به رشته تحریر در آوریم، که:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم بقدر تشنگی باید چشید
1 . پیدایش فاطمه علیها السلام
در روایات زیادی به این مطلب اشاره شده که فاطمه زهرا علیها السلام نطفه اش از میوه بهشتی تکون یافته است . از آن جمله، روایتی است که در امالی صدوق آمده که امام رضا علیه السلام فرمود: «پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی به معراج رفتم، جبرئیل دست مرا گرفت و وارد بهشت نمود . پس رطب بهشتی به من داد که آن را خوردم و آن غذا در صلبم به نطفه تبدیل شد . پس چون به زمین آمدم، با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه حامله شد .» (2)
همچنین از مناقب آن حضرت، این است که پیامبر صلی الله علیه و آله برای به وجود آوردن فاطمه علیها السلام مامور به چهل روز عبادت شد و عظمت این منقبت آنجا روشن می شود که حضرت موسی علیه السلام نیز برای آوردن تورات مامور به چهل روز عبادت شده بود . اگر چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای آوردن قرآن مدتی را در غار حرا معتکف بود، ولی برای ایجاد فاطمه علیها السلام مامور به چنین عبادت طولانی گردید .

فاطمه سلام الله علیهاو رسالتهای اجتماعی

یکشنبه - 24 مارس 2013

 

حضرت زهرا علیهاالسلام در این دنیا عمر زیادی نکرد و قسمت عمده زندگانیش همراه وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود. طبیعی است با وجود آن دو بزرگوار ـ خصوصا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ جایی برای درخشش شخصیت دیگری نخواهد بود، آن هم در عصری که هنوز نگاه به زن نگاهی منفی، و عرصه ای برای تجلی توانمندیهای مثبت و مفید زنان کارآمد وجود نداشت.
البته تعالیم عالیه اسلام و آموزه های علمی و عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به شخصیت دادن به زن توانست زمینه ساز رشد و شکوفایی شخصیت این قشر از انسان باشد. بانوی بزرگوار اسلام که در چنین مکتبی پرورش یافته است و خود نیز از علم و آگاهی و معرفت بالایی برخوردار است، توانست در عمر کوتاه خود، در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام درخشش نماید و منشأ خیر و برکت برای تمام بشریت باشد.
بخشی از فعالیتهای اجتماعی آن بانوی گرانقدر را می توان در موارد زیر تبیین کرد:
1. مرجعیت فکری، فرهنگی
در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:
«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»(1)
می شدند.»(2)
الف. بیان احکام شرعی بانوان:
زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:
زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس… .(3)

غیرت:

جمعه - 1 مارس 2013

غیرت و  حمیت صفتی است که در مرتبه بسیار بالا قرار دارد؛ انسان غیور مورد علاقه و محبت پروردگار است زیرا که در برابر فحشاء و بی بندباری زن و فرزند و جامعه بی تفاوت نمی باشد.
غیرت یکی از صفات و ویژگی‌های طبیعی انسان است. هر کس به صورت غریزی و فطری از آن برخوردار است.
غیرت عبارت است از تنفر طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب او است.(1) وجود این صفت باعث آن می‌شود که آدمی از آنچه که دوست می‌دارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است، نگاهبانی نماید.
غیرت
قال علی علیه السلام : غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ.(2) غیرت زن كفر است، و غیرت مرد ایمان.
شاید در نگاه اول، نتوان دریافت که مراد آن حضرت از بیان این کلمات چه بوده و تصور نمود که چنین کلامی، نشانگر دیدگاه تبعیض آمیز اسلام و پیشوایان دینی نسبت به زنان می باشد، اما با کمی دقت، چنین تصوری از بین خواهد رفت.
با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه “غیرت” را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل شدیدی نسبت به موضوعی پدید آید.ضمناً باید توجه کرد که ایمان و كفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می شود ، ممكن است فردی به لحاظ اعتقادی ، مطلبی را پذیرفته باشد اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار كفر عملی خواهد شد كه این كفر به معنی كفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است كه میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد كند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می باشد.

کم شباهت‌ترین افراد به پیامبر(ص)

جمعه - 1 مارس 2013

پيامبر اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله  فرمودند: آيا شما را از كم شباهت ترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخيل، متكبر، كينه توز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست.متن حدیث:اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ […]

سيره‌‌پيامبر‌اعظم‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌در‌حكومت‌وسياست‌

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

بلغ العلي بكماله كشف الدجي بجماله    حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله

1- مباحث عام حكومت
الف)حكومت عرفي يا الهي

پيامبر اعظم، حكومت الهي و آثار باقيه آن

صبغه اجتماعي دين مبين اسلام و نظر داشتن دين الهي به حكومت و سياست، شواهد بسياري دارد و مهم‌ترين شاهد آن، سيره پيامبر اسلام، غزوات، فتوحات و پيمان‌نامه‌هاي آن حضرت و پرداختن ايشان به وجوه و شئون ديگر حكومتي است. برخي به اصطلاح، روشنفكران ديني، خواسته‌اند حكومت پيامبر را امري عرضي و ناشي از انتخاب مردم و بيعت ايشان با آن حضرت قلمداد كنند و از اين طريق به سكولاريسمي رسيده‌اند كه نظير آن را در مسيحيت مي‌توان مشاهده كرد. در مسيحيت، پاپ و پادشاه، دو عنوان كاملا مجزا بوده است و هرچند در دوره‌اي تاريخي، پادشاه از دست پاپ، تاج و تخت مي‌گرفت (مانند شارلماني كه از پاپ رم، تاج گرفت)، اما اين باز به معناي اتحاد سياست و ديانت نبوده است. پيامبر اعظم، اما بنابر آيات قرآني، ولايت عامه و امامت تامه داشته و اين امر را در حكومت اسلامي خويش به منصه ظهور آورده‌اند.
مرحوم علامه طباطبايي، با استدلالي ضمني چنين بيان مي‌كنند كه پيامبر خدا، سمت تعليم و تربيت داشتند: «يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه» (جمعه/ 2) بنابر اين، تنها ايشان بودند كه براي قيام به شأن امت و ولايت امورشان در دنيا و آخرت و امامت كردن بر ايشان متعين بوده‌اند.  اين نشان مي‌دهد كه مفسر بزرگ قرآن با نظر به آيات مختلف قرآني چنين نتيجه گرفته‌ است كه شريعت (كه در آيه فوق، تحت عنوان تعليم كتاب و حكمت و آيات الهي بدان اشارت رفته است) و سياست، متحدند و تنها يك فرد واحد، حق و بلكه وظيفه بر عهده گرفتن هر دو را دارد. آيات فراواني در قرآن، ولايت الهي پيامبر را ثابت مي‌كنند و نشان مي‌دهند كه حاكم مطلق يعني خداوند، حكومت را به پيامبر اسلام تفويض كرده اس

منتظران واقعی

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

در آموزه‌هاي ارزنده معصومان(عليهم السلام) آن‌چنان جايگاه و منزلتي براي منتظران راستين حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) برشمرده شده است که به راستي جاي شگفتي و تعجب است و اين پرسش را پيش رو قرار مي‌دهد که چگونه ممکن است چنين حالتي از چنين ارزشي والا برخوردار باشد. البته توجه به جايگاه ارجمند انتظار که پيش از اين اشاره شد و نيز وظايف منتظران، تا حدودي مي‌تواند پاسخي به اين پرسش باشد.
اکنون به برخي فضايل و برتري‏هاي منتظران با استفاده از روايات معصومان(عليهم السلام) اشاره مي‌کنيم.

.1منتظران راستين، برترين مردم همة روزگاران
شخصيت انسان‌ها از رفتاري متأثر است که در زندگي انجام مي‌دهند. اين رفتارها بر اساس آموزه‌هاي ديني، داراي اعتبار و ارزش متفاوتي خواهند بود. از نگاه آيات و روايات معصومان(عليهم السلام) برترين انسان‌ها کساني هستند که با رفتار خود اسباب رضايت و خوشنودي پروردگار جهانيان را فراهم مي‌آورند.
از پاره‌اي روايات استفاده مي‌شود به سبب شرايط ويژه‌اي که بر مردمان عصر انتظار حاکم است، اگر آن‌ها منتظر راستين باشند، جايگاه بسيار ارزشمندي خواهند داشت.
امام سجّاد(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:
…إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ(عجل الله تعالي فرجه الشريف) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَان‏ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَي ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ… ؛1
مردم زمان غيبت آن امام که به امامت و منتظر ظهور او معتقد هستند، از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداوند، عقل و فهم و معرفتي به آن‌ها داده است که غيبت نزد آنان به منزلة مشاهده است… .

.2 بسان حاضران در خيمة آن حضرت هنگام ظهور
از مهم‌ترين آرزوهاي تمام نيکان عالم، حضور در دوراني است که در آن اثري از فساد، بيداد و تباهي نباشد. اين فضيلت، آن‌گاه به کمال خود مي‌رسد که در زمان ظهور در نزديک‌ترين موضع به رهبر قيام، يعني در جايگاه فرماندهي که همانا خيمه آن حضرت است، حاضر باشد.
امام صادق(عليه السلام) در وصف منتظران راستيني که زمان ظهور را درک نمي‌کنند، فرمود:
مَنْ ‏مَاتَ مِنْکُمُ‏ عَلي هَذا الْاَمْرِ مُنتَظِراً کانَ کَمَنْ هُوَ فِي‏الفُسْطَاطِا الَّذِي لِلْقائم؛2
هر کس از شما از دنيا برود، در حالي که بر منتظر اين امر است، مانند کسي است که در خيمه‌گاه آن حضرت است.

شرط کامل بودن نماز از منظر امیرالمؤمنین(ع)

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

آگاهی از اسرار نماز به همان میزان از اهمیت و ارجمندی برخوردار است و برای اثربخشی بیشتر نماز، دانستن این اسرار، ضروری و بایسته است، اینک به ابعاد دیگری از این نکته اشاره می‌کنیم.[1]

*پای درس امیرالمؤمنین(ع)

جابربن عبدالله انصاری می¬گوید: حضرت علی(ع) به شخصی فرمودند: ‌ای مرد، آیا تأویل نماز را می‌شناسی؟ عرض کرد: آقای من، آیا نماز تأویلی جز عبادت دارد؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا سوگند… تأویل و تفسیر دارد و همه اینها نشانه تعبّد و بندگی است، مرد گفت: اینها را به من بیاموز، آن جناب بعد از بیان تأویل اجزای مختلف نماز فرمودند: «من لم یعلم تأویل صلاته هکذا فهی خداج، أی ناقصة»؛ کسی که تأویل نمازش را این گونه نداند، نمازش کمبود دارد و ناقص است. [2]

*ظرافت¬های معنوی نماز

همان گونه که پیش از گفته شد، آگاهی از اسرار و ظرافت¬های معنوی نماز، باعث تکمیل نماز و به بار نشستن مقصود اصلی از نماز است. اما منظور از اسرار نماز چیست؟ آیا اسرار همان آداب نماز است؟ آیا بین اسرار، آداب و حکمت¬های نماز تفاوت وجود دارد؟

برای دستیابی به پاسخ این پرسش¬ها، لازم است نگاهی به معنای هریک از این اینها داشته باشیم.

چهار کاری که قلب انسان را می‌میراند

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

رسول اعظم (ص)فرمودند:” چهار چیز است که دل را می‌میرانند۱- گناه روی گناه ۲- بگو مگوی زیادی با زنان نامحرم ۳- بگو مگو با احمق که تو می‌گی و او می‌گوید (در حالی‌که )بازگشت (سخنانتان) به خیر نیست و ۴- همنشینی با مردگان. عرضه داشتند یا رسول الله مردگان کیانند؟ حضرت فرمودند: انسان متمول بی […]

استقامت وپایداری

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

تشخيص و حرکت به سوی حق مهم است امّا پایداری در آن مهم‌تر/ چرا طلحه و زبیر در مقابل حضرت علي(ع) ايستادند؟
صورتهای مختلف ناپایداری
«إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
همانا کسانی که گفتند خدای ما الله است، سپس پایداری کردند، فرشتگان بر آنان فرود می¬آیند که نترسید و ناراحت نباشید و بشارت بادتان به بهشتی که وعده داده شده بودید.
بحث ما راجع به حرکت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام آن حضرت بود که عرض کردم محور آن پایداری در حرکت به سوی حق و پایداری در حرکت برای به پاداشتن حق بود. اوّلی جنبه معرفتی و دومی جنبه اجتماعی داشت. در جلسه گذشته، بحث به اینجا رسید که پایداری در حرکت به سوی حق و همچنین اقامه حق، متوقّف بر چند چیز است؛ اوّل، تشخیص حق؛ دوم، تشخیص راهی که انسان را به آن حق می¬رساند؛ سوم، حرکت به سوی آن هدف که حق است و بعد از این مسأله پایداری مطرح است. من این بحث را حتی از نظر ماده قَوَمَ وارد شدم و عرض کردم که استقامت به معنای پایداری است که به نوعی مفهوم حرکت نیز در آن نهفته است.[2] جلسه گذشته جملاتی را از حضرت علی(علیه‌السلام) از خطبه¬ای در نهج‌البلاغه در مورد بیان فرق بین استقامت و صبر نقل کردم. در آن روایات آمده بود که اگر کسی بعد از تشخیص حق، شناخت راه رسیدن به حق و شروع حرکت به سوی حق، بخواهد به مقصد برسد و واصل شود، باید پایداری داشته باشد. در آخر جلسه گذشته هم به مناسبت روایاتی را خواندم؛ که یکی از پیغمبر اكرم بود «اِن تَستَقیمُوا تُفلِحُوا» اگر بخواهید رستگار شوید، باید پایداری داشته باشید.
پايداري مهم‌ترين لازمه وصول به حق و اقامه حق
جملات علی(علیه‌السلام) این بود كه:«ألْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ» که بعد در ادامه داشت «إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ». در ادامه همین خطبه، علی(علیه‌السلام) به همین آیه‌ای استشهاد مي¬كنند که من هر شب در ابتدای بحثم تلاوت می¬کنم؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» حضرت شروع می¬کند به بيان اين جملات كه: «وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ» شما گفتید كه حق را تشخیص داده¬اید؛ اين «حق» چیست؟ حق اين است كه پروردگارمان خدا است. شما اعتراف کردید.

استقامت بر حقّ

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

پايداران و ناپايداران در كاروان امام حسين(ع)/آنچه كه در مفهوم«پایداری» مستتر است/ به گفته پيامبر(ص) براي رسيدن به فلاح، گريزي از استقامت نيست
بررسي «استقامت بر حقّ» در وصيت‏نامه امام حسين(عليه‏السلام)
«إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَه أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّه الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
همانا کسانی که گفتند خدای ما الله است، سپس پایداری کردند، فرشتگان بر آنان فرود می¬آیند که نترسید و ناراحت نباشید و بشارت بادتان به بهشتی که وعده داده شده بودید.
مقام استقامت در منازل معنوي
در ابتدا  نکته¬ای را تحت لغتِ «استقامت در راه حق» و «پایداری» مطرح می¬کنم. بحثی در مباحث معرفتی وجود دارد كه منزل بيست و ششم از مقامات معنویّه، مقام استقامت است. من اين مطلب را در سال‏هاي گذشته، بحث كرده‏ام و در اینجا منظورم از استقامت، اين نيست. معنای استقامت در آنجا این است که سالک إلی الله بايد در سیر معنوي خود، «حالت تعادل» داشته باشد و افراط و تفریط نكند. امّا استقامت در اينجا، چیزی غیر از آن است و به معناي «پایداری» است. در اینجا قیام و استقامت که می¬گوییم، از لحاظ لغوی داراي خصوصيّتی است. يعني لغت استقامت، نوعي برپا شدن و ايستادن را در بردارد. وقتي كه گفته مي‏شود: «قامَ» یا «قامَ الأمر» يعني فلان مسأله راست شد، درست شد و برپا شد. راستی و درستی در اینجا به معنای برخاستن است كه در آن نوعي حرکت وجود دارد. در معناي كلمه «پایداری» مفهوم راستي،‌ درستي، حرکت و تهاجم مستتر است.
پايداري امام حسين عليه‌السلام در بعد اجتماعي قيام
بحث ما راجع به حرکت امام حسين(عليه‏السلام) و قیام حسینی بود. عرض کردم حسين(عليه‏السلام) به‌طور کلی دو پایداری را به ابنای بشر آموخت؛ يك، پایداری در راه رسیدن به لقای الهی و دو، پایداری در اقامه حق به معنای دین الهی؛ که اوّلی جنبه معرفتی دارد و دومی جنبه اجتماعی دارد. به ظاهر یک حرکت بود، امّا هم آمیخته به مسأله معرفتی‏ـ‏عرفانی بود و هم آميخته به مسأله اجتماعی بود.
در جلسه گذشته عرض کردم كه این معنا، از مجموعه فرمایشات حضرت در مدینه، مکه، بین راه و کربلا فهميده مي‏شود. اين مطلب هم از مجموعه فرمایشات حسين(عليه‏السلام) استفاده می¬شود و هم¬ از سخنان اصحاب و یارانش که آنها هم همگي آموختگان همين مکتب حسینی (عليه‏السلام) بودند. در حرف¬هایی هم که آنها زده‏اند مي‏بينيم بر روي همین دو پایداری، تأكيد می‏شود.