توصیه‌هایی درباره تشكیل و حفظ خانواده و زندگی زناشویی

جمعه - 22 نوامبر 2013

  توصیه‌هایی درباره تشكیل و حفظ خانواده و زندگی زناشویی

پاور پونت آداب غذا خوردن

جمعه - 22 نوامبر 2013

آداب غذا خوردن

حماسه اقتصادی – زینت وتجمل در اسلام (در تفسیر نمونه)

جمعه - 22 نوامبر 2013

حماسه اقتصادی – زینت وتجمل در اسلام (در تفسیر نمونه)
[سوره الأعراف (7): آيات 31 تا 32]
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (31) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (32)
ترجمه:
31- اى فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.
32- بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‏اند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت خالص (براى مؤمنان) خواهد بود اينچنين آيات (خود) را براى كسانى كه آگاهند شرح مى‏دهيم.
تفسير:
در اين آيات به تناسب سرگذشت آدم در بهشت، هم چنان سخن از مساله پوشش تن و ساير مواهب زندگى و چگونگى استفاده صحيح از آنها است.
نخست به همه فرزندان آدم به عنوان يك قانون هميشگى كه شامل تمام اعصار و قرون مى‏شود دستور مى‏دهد كه” زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشيد” (يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ). 
تفسير نمونه، ج‏6، ص: 148
اين جمله مى‏تواند هم اشاره به” زينتهاى جسمانى” باشد كه شامل پوشيدن لباسهاى مرتب و پاك و تميز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مى‏شود، و هم شامل” زينتهاى معنوى”، يعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نيت و اخلاص.
و اگر مى‏بينيم در بعضى از روايات اسلامى تنها اشاره به لباس خوب يا شانه كردن موها شده، و يا اگر مى‏بينيم تنها سخن از مراسم نماز عيد و نماز جمعه به ميان آمده است، دليل بر انحصار نيست بلكه هدف بيان مصداقهاى روشن است «1».
و همچنين اگر مى‏بينيم كه در بعضى ديگر از روايات، زينت به معنى رهبران و پيشوايان شايسته تفسير شده «2» دليل بر وسعت مفهوم آيه است كه همه زينتهاى ظاهرى و باطنى را در بر مى‏گيرد.

ارتباط پیشوایی دینی ورهبری سیاسی

امام خامنه ای محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com دعا
یکشنبه - 10 نوامبر 2013

ارتباط پیشوایی دینی ورهبری سیاسی
در خصوص غایات دین و گستره‌ی حضور آن در عرصه‌ی جامعه دو تلقی متفاوت ارائه شده است. بر اساس برداشتی از دین، برخی بر این باور شدند كه هدف پیامبران از دین چیزى جز دعوت به خدا و آخرت نبوده است۱ و از این روی معتقدند دین هیچ‌گونه رسالتى در خصوص اداره‌ی دنیا و دخالت در سیاست و امثال آن ندارد.۲ لذا گستره‌ی دخالت دین را در معنویت و اخلاق، محدود می­‌دانند. بر اساس این مدعا كه به جدایی نظری عرصه‌ی دین‌داری از گستره‌ی سیاست‌ورزی محدود نشده بلكه به تفكیك عملی دین از سیاست خواهد انجامید، جایگاه پیشوایان راستین اسلامی به اداره‌ی امور جامعه و ولایت و سرپرستی همه جانبه‌ی آن ارتباط نیافته بلكه آنان فقط الگوهای عملی مردم در رویكرد اخلاقی و معنوی خواهند بود.
داعیه‌داران سكولاریسم، تلاش بسیاری در تبیین مدعای جدایی دین از سیاست و اجتماع نموده و رویكردهای متفاوتی در این خصوص ارائه كرده­‌اند. با وجود تنوع در قرائت­‌های موجود در سكولارسیم، آن‌چه در همه‌ی این قرائت‌ها مورد پذیرش قرار می‌گیرد، نفی حاكمیت پیشوایان دینی در منصب رهبری سیاسی جامعه است. بر این اساس، پیشوایان دینی (اعم از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام و فقیهان شیعه در عصر غیبت) تنها الگوهای معنوی مردم محسوب شده و پیشوایی سیاسی آنان مورد انكار قرار می­‌گیرد. مطابق همین مدعا هرچند برخی از این پیشوایان مانند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، حضرت علی علیه‌السلام و امام حسن علیه‌السلام در برهه‌ای از تاریخ در جایگاه رهبری سیاسی قرار گرفته و عملاً ریاست و سیاست یك جامعه و كشور را برعهده گرفته­‌اند، لكن این امر موجب نمی­‌شود سیاست‌ورزی و اداره‌ی حكومت، امری دینی تلقی شود؛ بلكه آنان چون انسان­‌های شایسته­‌ای بوده و توانایی اداره‌ی جامعه را دارا بودند در مرحله­‌ای از تاریخ با اقبال مردم مواجه شده و از سوی مردم بدین منصب گمارده شده­‌اند. علی عبدالرازق، اندیشمند مصری از جمله افرادی است كه بر این مدعا استدلال كرده و ضمن استناد به برخی آیات قرآن، حاكمیت سیاسی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را مورد انكار قرار داده و ایشان را در نهایت اسوه‌ای معنوی و اخلاقی معرفی می­‌نماید.

امر به معروف و نهی از منکر در کلام معتزله

شنبه - 2 نوامبر 2013

امر به معروف و نهی از منکر در کلام معتزله

مقدمه

معتزله یکی از مهم¬ترین فرقه¬های کلامی اسلامی به شمار می¬رود که بر مبنای عقل¬¬گرایی به تبیین آموزه¬ها و مسائل پرداخته است. آنها دارای پنج اصل اساسی هستند که جزء اصول ایمانی و اجماعی آنان شمرده می¬شود. این اصول عبارت¬اند از: توحید، عدل، منزلةٌ بین المنزلتین، وعد و وعید و امر به معروف و نهی از منکر.[1

در میان این اصول، امر به معروف و نهی از منکر عملی¬ترین و سیاسی¬ترین اصل محسوب می¬شود که می¬تواند توضیح دهندة زوایا و جنبه¬های سیاسی این گروه باشد. در واقع دیگر مسائل و جوانب سیاسی، ارتباطی اندام¬وار و قوی با این اصل داشته و به نوعی در آن مندرج¬اند. از این رو می¬توان این اصل را مبدأ مستقیم آرا، اندیشه¬ها و رفتارهای سیاسی معتزلیان دانست. در این مقاله برآنیم تا ابعاد گوناگون اندیشه و رفتار سیاسی این گروه را بر این پایه، سنجیده و تبیین نماییم.

امر به معروف و نهی از منکر در کلام معتزله

معتزله همانند دیگر فرق اسلامی بر اصل وجوب این فریضه اتفاق نظر دارند.[2 البته گفته شده که ابوبکر اصم در موضوع کاربرد شمشیر موضعی مخالف داشته است.[3 برخی بزرگان معتزله همانند ابوهاشم جبائی و قاضی عبدالجبار برآنند که راه وجوب آن تنها شرع است و فقط در یک مورد عقل اثبات¬گر وجوب است.[4 امّا رمانی،[5 ابوعلی جبائی، ابوالحسین خیاط و ابن ابی الحدید،[6 طریق عقل را نیز در تمامی موارد در کنار راه شرع قرار می¬دهند. اینان هر کدام دلایلی برای نظر خود برمی¬شمارند. دلایل نقلی وجوب نیز آیات 104 و 110 سورة مبارکة آل عمران، چند روایت از پیامبر اکرم (ص) و اجماع ذکر گردیده است. بیشتر معتزله مانند قاضی عبدالجبار، زمخشری و ابن ابی الحدید، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را کفایی می¬دانند[7

اما ابوعلی جبائی بر عینی بودن آن نظر داده است[8. معتزله معتقدند که امر به معروف بر دو گونة واجب و مستحب است، اما نهی از منکر بدون تقسیم و بسیط می¬باشد[9. البته کسانی چون قاضی و ابن ابی الحدید قائل به تمایز و تقسیم در منکرات¬اند. برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر پنج شرط برشمرده شده است: شناخت آمر و ناهی از معروف و منکر، آماده یا در حال وقوع بودن منکر، علم یا ظن قوی به تأثیر گفتار، عدم مفسده و عدم رساندن ضرر و زیان در جان و مال آمر و ناهی[10. معتزله برای امر و نهی، سلسله مراتبی قائل¬اند. روند مراتب امر و نهی از خفیف به شدید است. ابتدا قلب، سپس زبان، دست و آن¬گاه شمشیر و تا مرحلة خفیف به انجام نرسد عبور از آن جایز نیست.[11 این فریضه، همة آحاد جامعه از مردم و حاکمان را دربر می¬گیرد. مردم می¬توانند حاکمان را امر و نهی کنند و در صورت استبدادورزی و فساد، با رعایت شرایط و مراتب بر او بشورند و عزل و خلعش نمایند[12. امام جامعه و حاکمان نیز می¬توانند و باید از موضع قدرت نسبت به امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اقدام نمایند[13.

شصت سال خباثت دولتهای امریکا علیه ملت ایران

حجه الاسلام دکتر محسن زاده
شنبه - 2 نوامبر 2013

1332تا1392شصت سال خباثت دولتهای امریکا علیه ملت ایران 1 – کودتای 28 مرداد 1332 دکتر مصدق در اردیبهشت ماه 1330 (مه 1951 م). با پشتیبانی و حمایت قاطع آیت الله کاشانی به نخست‏وزیری رسید . او پس از احراز نخست وزیری، سیاست «ملی کردن صنعت نفت‏» را با جدیت تمام دنبال کرد و سرانجام، در […]

اذیت پدر و مادر

شنبه - 2 نوامبر 2013

پیامبر خدا(ص) درباره کیفر و عقوبت عاق والدین فرمودند: ” به فرزند نافرمان گفته می‌شود: هر کار (عبادی) که می‌خواهی بکن. امّا من تو را نمی‌آمرزم1″. امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: “هرکه به پدر و مادر خود کینه‏‌توزانه نگاه کند، خداوند هیچ نمازی از او نپذیرد2”. امام هادی(ع) نیز در حدیثی درباره عواقب این عمل ناپسند، […]

شعاعی از قرآن

دوشنبه - 21 اکتبر 2013

شعاعی از قرآن

محبت در زندگی

یکشنبه - 20 اکتبر 2013

محبت در زندگی

دیدگاه معتزله پیرامون هستی شناسی

شنبه - 19 اکتبر 2013

دیدگاه معتزله پیرامون هستی شناسی
هستی شناسى معتزله بر دیدگاه ایشان دربارۀ اصل توحید استوار بوده و از متفرعات آن محسوب می شود. معتزله، از طرفداران توحید صفاتى بوده و ذات حق تعالى را منزه از هرگونه تشبیه مى دانند. از این رو هر چه به جز اوست، مخلق و حادث است. معتزله، قائل به ایجاد عالم هستى از معدوم اند. لیکن در دوام و بقأ اجسام اختلاف نظر دارند برخى چون جاحظ معتقدند که محال است اجسام پس از آنکه پدید آمده اند نابود شوند. در موضوع معدوم، برخى از معتزله معتقدند که معدوم شیئى نیست. بعضى، دیگر از معتزله معدوم را چیز (شیئى) دانسته اند لیکن آنرا جوهر و عرض نمى دانند. جبائى، اعتقاد به جوهر و عرض داشتن اشیأ در حالت عدم داشت. (الفرق بین الفرق، ص 124). اما تقریبا همه معتزله معدوم را جسم نمى دانند. تنها خیاط جسم را در حالت عدمى هم جسم مى داند. چرا که از نظر او هر وصفى که در حالت حدوث بر جسم جایز باشد در حالت عدم نیز جایز است. به همین دلیل است که به فرقه منسوب به خیاط «معدومیه» نیز مى گویند. ( الفرق بین الفرق، ص 125.)
تأثیر هستی شناسى معتزله از دیدگاه های ماقبل اسلام
ظاهرا هستی شناسى معتزله، متأثر از بینش و هستى شناسى یونان و ایران و هند، مخصوصا یونان است. در آثار و افکار طبقات اول معتزله و پیشگامان این نهضت فکرى ـ کلامى، کمتر به مباحث هستی شناسى برمى خوریم. بیشترین بحث ها در این زمینه مرهون دقت کسانى چون، ابوالهذیل، جاحظ، نظام، ابو على و ابوهاشم جبائى، کعبى و برخى از دیگر معتزله است. مشابه این قضاوت را مى توان در موضوعات مربوط به انسان شناسى معتزله هم مطرح کرد.
اگر به دیده دقت در بعضى سخنان معتزله بنگریم، اثر فکر فلاسفه اى چون هراکلیتوس، دموکرتیوس، پارمنیدس، آناکساگوراس و … و حتى سوفسطائیان را خواهیم یافت. مثلا اگر بحثى را پیرامون عدم و معدوم مطرح کردیم، با دقت بررسى کنیم، مى توان اثر فکرى فلاسفه اى چون آناکسیماندروس را در آن دید. وقتى که معتزله از شیئى بودن عدم، در کتار مسبوق بودن وجود به عدم سخن مى گویند، در واقع این نظر آنها اندیشه آرخهarche)) یا اصل نخستین آناکسیماندروس را به یاد مى آورد که اصل نخستین عالم وجود را شیئى نامتعین یاApiron)=آپایرون) می دانست.

امامت د ر مکتب متکلمان امامیه ، معتزله و اشاعره

شنبه - 19 اکتبر 2013

امامت د ر مکتب متکلمان امامیه ، معتزله و اشاعره
پرسش از منزلت و اهمیت امامت در اندیشه کلامی شیعه از مباحث مهمی است که مورد تصریح و تدوین قرار گرفته است و در روایات نیز به صورتهای گوناگون به میان آمده است ، اما در آثار کلامی اهی اعتزال و اشاعره ، این پرسش به صورت بحث مستقل و مصرح ، نیامده است و این ، سبب شد که در تحقیق حاضر ، با گزارش و تحلیل آرای آنها در باب منزلت و اهمیت امامت ، دست یابیم . اما در باب اندیشه های متکلمان امامیه ، مساله منزلت ، به صورت مدون طرح شده و جست و جو در آثار آنها ، مقدور است و این ، ریشه در گفتار ائمه اطهار علیه السلام دارد.
برای مثال ، روایتی که عبدالعزیز بن مسلم از امام رضا علیه السلام نقل می کند ، چنین است :
امامت ، مقام و منزلت انبیاء و میراث اوصیاست. امامت ، خلافت خدا در روی زمنین است … امامت ، زمام دین ، نظام مسلمانان ، صلاح و عزت مومنان است . امامت ، اساس اسلام رشد یابنده و پایه بلند آن است. با امام است که نماز و روزه و حج و جهاد ، تمامیت می یابد  امام است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام و حدود خدا را اقامه و دین خدا را پاسداری می کند .و مردم را با حجمت و اندرزهای که با نورش ، عالم را درخشان می کند.
امام ف امین خدا در بین خلقش و حجت او در میان بندگانش و خلیفه او در سرزمینهایش است و مردم را به دین خدا دعوت و از حریم او ، حراست می کند . امام ، کسی استا که از گناهان ، پاک و از عیوب میراست . به علم ، مخصوص و به حلم ، موسوم است . رشته اتصال دین ، عزت مسلمانان ، مایه خشم منافقان و نابودی کافران است.
امام ، در روزگار خویش ، یگانه است و هیچ کس به پای او نمی رسد و هیچ عالمی با او برابر نیست . جانشینی برای او یافت نمی شود و مانند ی برای او نیست . تمام فضایل و نیکیها را دراست ؛ بدون این که آنها را طلب یا کسب کرده باشد ، بلکه از جانب خداوند کریم به او اعطا شده است . پس کدامین شخص است که به حد شناسایی امام برسد و یا بتواند او را انتخاب کند ؟ هیهات !هیهات! خرد درباره اش گمراه و خاطرها در گمگاه ، عقلها سرگردان و چشمها ، بی دید است. بزرگان در این جا کوچکند و حکیمان ، در حیرت و بردباران ، کوتاه نظر . هوشمندان ، گیچ و نادان ،شعرا ، لال و گنگ و سخندانان بی زبانند. شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکی از فضایلش ندانند و همه به عجز ، معترفند. چگونه می توان کنهش را وصف کرد و اسرارش را فهمید …. او در مقام خود ، اختری است که بر افزوزد و از وصف و اصفان ، فراتر است….. امام ، عالمی است که چیزی بروی پوشیده نیست . پاسداری است که از انجام وظایف ، کوتاهی نمی کند.

باور ها وبایدها بر اساس ایات 1تا 7 سوره بقره

شنبه - 19 اکتبر 2013

باور ها وبایدها بر اساس ایات 1تا 7 سوره بقره