نقش علما در زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه

امام خامنه ای محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات رهبری
پنجشنبه - 3 می 2012

از آنجا که حکومت و ولایت از آن خدا و رسول و ائمه اطهار:می‌باشد و با توجه به شرایط جامعه بشری که آخرین ذخیره الهی و امام معصوم حضرت ولیعصر7 را در پرده غیبت قرار داده و امت اسلام ناگزیر به ادامه این راه و نیازمند به هدایت الهی می‌باشد در دوران غیبت این علماء بزرگوار شیعه هستند که سکان‌دار هدایت مردم به سوی حق و حقیقت می‌باشند،‌ امام هادی7 در زمینه نقش علماء شیعه در زمان غیبت امام مهدی7 می‌فرماید:‌
«لولا من یبقی بعد غیبه قائمکم7 من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج  المقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردتة و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتدّ عن دین الله و لکنّهم الذین یمسکنَ‌ازمه قلوب ضعفاء الشیعة، لما یسمکٌ صاحب السفینةِ سکانها،‌ اولئک هم الافضلونَ‌ عندالله عزوجل».
اگر نه آن بود که پس از غیبت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عالمانی به سوی او دعوت می‌کنند و روش او را برای خواستاران بیان و با برهان و دلیل از دین دفاع می‌کنند و بندگان ضعیف و ساده را از چنگ ابلیسان و دام ناصبی‌ها و از درگاه حق رانده شدگان نجات می‌دهند.

کارگزاران امت اسلامی

امام خامنه ای محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات رهبریالاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات مراجع موشن گرافی خرید کالای ایرانی
پنجشنبه - 3 می 2012

در مکتب انسان‌ساز اسلام تمام برنامه‌ها باید سمت و سوی آن به این هدف اساسی باشد که انسان را به سر منزل مقصود برساند و او را به سعادت و کمال، دنیوی و اُخروی رهنمون سازد بر این اساس کارگزاران این جامعه و کسانی که امور امت اسلام را به دست می‌گیرد باید دو مشخصه اصلی را دارا باشند، اول اینکه عالم به احکام و دستورات شریعت مقدس اسلام باشند، دوم اینکه عدالت و تقوی برای آنان ملکه شده باشد و جزئی شده باشد و جزئی جداناشدنی از وجود آنان باشد براساس همین دو اصل ضروری در حاکمیت است که امام حسین7 می‌فرماید:‌«مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناءَ علی حلاله و حرامِه».278 جریان امور و احکام باید به دست علما و دانشمندان که امین بر حلال و حرام خدا هستند سپرده شود.

ولایت فقیه

حضرت معصومه ثواب زیارت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات مراجع امام خامنه ای محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات رهبری
پنجشنبه - 3 می 2012

ولایت فقیه از صدر اسلام تاکنون مطرح بوده است
آغاز نظریه ولایت فقیه را باید از زمان نبي‌مكرم اسلام دانست، زیرا: مسلمانان از همان زمان با دو مسئله اساسی روبرو بوده‌اند، یکی حضور نداشتن پیامبر6 در بسیاری از شهرها و دیگری نیاز مردم به احکام و دستورات سیاسی و فردی،‌ بنابراین به افرادی نیاز داشته‌اند که دستورها را برای آنها بیان کند و امورات مربوط به شأن حاکمیت و ولایت را در جامعه آنها جاری نماید.
در دوران امامام معصوم:هم،‌ وضع به همین منوال بوده است  نیاز به فقهای بزرگ احساس می‌شده، بر این اساس در دوران حضرات معصومین در شهرهای مختلف اسلامی، اصحاب و فقهای بزرگواری چون، علی ابن ابی رافع،‌ سلمان فارسی عبدالله بن مسعود،‌ سعید بن جیبر، عورة بن‌زیبر، سعید بن مصیب در قرن اول هجری و حس‌بن محبوب،‌ ابی‌نصر ابی بزنطی،‌ حسین بن سعید، فضل بن شادان نیشابوری- احمدبن اسحاق، یونس بن عبدالرحمان در قرن دوم هجری و عبدالعظیم حسنی در نیمه اول قرن سوم هجری با حضور حضرات معصومین:در مرکز حکومت اسلامی، در دیگر شهرها از طرف آنان برای حاکمیت و تبلیغ شریعت نیابت داشته‌اند.

ولایت فقیه

فقهاء امام خامنه ای محسن زاده دکتر محسن زاده حجه الاسلام محسن زاده http://mohsenzade.com بیانات رهبری
پنجشنبه - 3 می 2012

دیدگاه بعضی اندیشمندان در باب ولایت فقیه
اندیشمند بزرگ اسلام و فیلسوف و حکیم فرزانه قرن پنجم حسین بن عبدالله مشهور به ابوعلی سینا در کتاب شفا می‌نویسد:‌
«واجب است که سنت‌گذار، اطاعت جانشین خود را واجب کند و تعیین جانشین یا باید از طرف او باشد یا به اجماع اهل سابقه (خبرگان) بر زمامداری کسی که بطور علنی برای جمهور مردم ثابت کند که او دارای سیاست مستقل و عقل سلیم و اصیل و اخلاق شریف می‌باشد و از شجاعت عفت، و حسن تدبیر برخوردار است و احکام شریعت را از همه بهتر می‌داند و عالمتر از او کسی نیست و اثبات این صفات برای شخص مورد نظر آشکار و علنی باشد و مردم آن را بپذیرند و بر آن متفق باشند و اگر اختلاف و تنازع بر اثر پیروی از هوی و هوس میان آنها ایجاد شود و فرد دیگری که استحقاق و لیاقت جانشینی را ندارد انتخاب کنند به پروردگار کافر گشته‌اند، تعیین جانشین با نصب بهتر است زیرا در این صورت از اختلاف و نزاع دور خواهند بود».283

شادى

پنجشنبه - 3 می 2012

شادى براى انسان یک امر ضرورى است و در سایه شادى و نشاط، زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى کند و دلها به هم نزدیک و ترس و بدگمانى و ناکامى و نگرانى بى اثر مى گردد. شادى نه تنها بر روح و روان تأثیر مى گذارد، بلکه جسم را نیز تحت تأثیر قرار مى دهد. غم و شادى فرد فقط مربوط به خودش نیست، بلکه شادى یا غمگین شدن یک فرد در تمامى جامعه تأثیر مى گذارد؛ یعنى غم و شادى به صورت فردى و در یک جا باقى نمى ماند و به همه افراد سرایت مى کند.
دین اسلام که دین فطرت است، به تمام نیازهاى انسان، از جمله شادى توجه دارد. شهید مرتضى مطهرى مى نویسد:
«بعضى از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ برمى خیزند. شعارشان این است که اگر مى خواهى دین داشته باشى، به همه چیز پشت پا بزن! به دنبال مال و ثروت نرو! حیثیت و مقام را ترک کن! از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه گمراهى است! شاد مباش و شاد زندگى نکن! از خلق بگریز! به انزوا پناه ببر و امثال اینها.»
آن متفکر شهید این نظر را مخالف منطق اسلام مى داند و در پاسخ مى گوید: «یکى از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطرى انسان را در نظر گرفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته و معناى فطرى بودن قوانین اسلامى هماهنگى آن قوانین و عدم ضدیتِ آن با فطریات بشر است.»
اسلام پیروان خود را به شادیهاى مثبت و سازنده دعوت مى نماید؛ چرا که استفاده از امور مفرّح در اوقات مناسب با رعایت حدود لازم، براى تجدید نشاط و کاستن از یکنواختى زندگى بسیار مؤثر است. امام على علیه السلام در روایتى مى فرمایند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ یُناجى فیها رَبَّهُ وَساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ وَساعَةٌ یُخَلّى بَیْنَ نَفْسِهِ وَبَیْنَ لَذَّتِها فیها یَحِلُّ وَیَجْمُلُ؛ مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند: زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى براى تأمین هزینه زندگى و زمانى براى واداشتن نفس به لذتهایى که حلال و مایه زیبایى است.»
البته این نیاز چون نیازهاى دیگر انسان اگر مهار نشود، به طور حتم زیانهایى به دنبال خواهد داشت؛ لذا باید مرز شادیها و تفریحات سالم و مشروع از شادیهاى ناروا روشن گردد.

ويژگيهاي انسان تکامل یافته از ديدگاه استاد شهيد مرتضی مطهري(رض)

سه شنبه - 1 می 2012

 ويژگي‌هاي افراد بر اساس تقسيمي  عبارتند از: 1. ويژگي‌هاي جسماني 2. عقيدتي (معرفتي) 3. احساسات و عواطف 4. نيازها و خواسته‌ها 5. مقام عمل
الف: ويژگي‌هاي جسماني
استاد مطهري در جلد هشتم آشنايي با قرآن آورده‌اند:
«شما اگر نشرياتي كه مؤسسات وابسته به سازمان ملل متحد منتشر مي‌كنند ـ كه بر اساس آمارهايي از همه كشورهاي دنياست ـ مطالعه كنيد، مي‌بينيد چند مسأله است كه جزء مسائل دنياي امروز تلقي مي‌شود. يكي مسأله آلودگي محيط زيست است كه كم كم در ميان ما هم عنوان شده، ولي در دنياي اروپا و آمريكا يك مسأله حساس حياتي شده است، اينكه در اثر ازدياد وسائل صنعتي و ماشين و كارخانه و زياد شدن دود و لوازم سوختي ديگر و جاري شدن نفت و بنزين و روغن سوخته و امثال اينها رودخانه‌ها و درياها آلوده شده و نسل برخي حيوانات و گياهان از بين رفته است و اكنون خود بشر را تهديد مي‌كند و اگر همين طور پيش برود، كم كم دنيا به حالتي در مي‌آيد كه غير قابل زندگي خواهد بود»[1].
ولي در سايه حكومت مهدي موعود(عج) و گسترش بهداشت، پيدايش آرامش رواني، تغذيه و توزيع مناسب، عدالت اقتصادي و لقمه حلال ـ كه استاد مطهري حديثي را از امام صادق(ع) نقل مي‌كنند كه شمشير زدن از كسب حلال آسان‌تر است[2] ـ افراد در جامعه آرماني داراي عمر بسيار طولاني (در برخي روايات هزار سال ذكر شده است كه شخص هزار فرزند و نوه خود را مي‌بيند[3])، و نيرويي برابر چهل مرد، قلب‌هايي مانند آهن محكم خواهند بود.[4]
در جامعه مهدوي(عج)، افراد به دليل وجود بهداشت در حد مطلوب و از بين رفتن مضرات صنايع جديد با علم الهي حضرت و فراگير شدن ورزش كه همواره مورد تأكيد اسلام بوده است و نيز ايجاد و توسعه تفريح‌هاي حلال كه به تعبير روايات انسان را بر مناجات و كار قادر مي‌سازد، اولاً انسان‌ها كم بيمار مي‌شوند، ثانيا بيماران در كوتاه‌ترين زمان معالجه مي‌شوند و خود آن حضرت بيماران غيرقابل علاج را درمان خواهد كرد.[5] و در روايتي از امام حسين(ع) آمده است كه هيچ نابينايي، زمين‌گير و دردمندي بر روي زمين نمي‌ماند، مگر آنكه خداوند درد او را بر طرف مي‌سازد.[6]

اوصاف حكومت علوى از زبان حضرت زهرا عليها السلام :

جمعه - 27 آوریل 2012

  حضرت زهرا عليها السلام و گلايه از مردم

     حضرت زهرا عليها السلام در فاصله كوتاهى بعد از شهادت رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم، يعنى از بيست و هشتم صفر تا شهادت‏شان ـ كه بر حسب اختلاف از چهل روز تا شش ماه است ـ به بيان دو خطبه گرانبها پرداختند: 1. خطبه فدكيّه كه طولانى و البته داراى عباراتى قابل دقّت و تعمّق است. 2. خطبه‏اى كه حضرت زهرا عليها السلام در جمع زنان مهاجر و انصار ايراد نمودند. اين خطبه هنگامى ايراد شد كه آنان جهت عيادت به منزل حضرت زهرا عليها السلام آمده بودند تا احوال ايشان عليها السلام را جويا شوند، اما با شكوه‏ها و گِله‏هاى حضرت زهرا عليها السلام مواجه شدند. ايشان عليها السلام فرمودند: من از دنياى شما و مردان‏تان بيزار و متنفّرم؛ زيرا آنان مردانى سست عنصر و بازيگر هستند و به جاى اينكه در راه دين ثبات، استوارى و جديّت از خود نشان دهند، به بازيگرى در سياست و حكومت مشغول شده‏اند. ايشان عليها السلام در ادامه فرمودند: علّت مهمّى كه من را مجبور مى‏كند از مردان شما كينه و نفرت داشته باشم، اين است كه آنان نبوّت و هدايت را از مسير و جايگاه اصلى‏اش منحرف نمودند. از سوى ديگر نفرت و كينه مردان شما نسبت به حضرت اميرالمؤمنين عليه‏ السلام به اين دليل است كه ايشان عليه  السلام مردى شجاع بوده و شمشيرشان هميشه در مقابل باطل در حركت بود، هرگز اهل انعطاف و سازش در مقابل باطل و منكر نبودند و در نهايت از مرگ هراس و باكى نداشتند. حضرت زهرا عليها السلام در ادامه مى‏فرمايند: « وتاللّه‏! لو مالوا عن المحجّة اللائحة وزالوا عن قبول الحجّة الواضحة، لردّهم إليها وحملهم عليها ولسار بهم سيرا سجحا، لا يكلم حشاشه [خشاشه] ولا يكلّ سائره ولا يملّ راكبه ولأوردهم منهلاً نميرا صافيا رويّا، تطفح ضفّتاه ولا يترنّق جانباه ولأصدرهم بطانا و نصح لهم سرّا وإعلانا ولم يكن يتحلّى من الدّنيا بطائل ولا يحظى منها بنائل غير ريّ النّاهل وشبعة الكافل، ولبان لهم الزّاهد من الرّاغب والصّادق من الكاذب «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»[1] «وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاَء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ»[2] »[3]. به خدا سوگند! اگر تمام امّت از راه سعادت منحرف شده، از پذيرش راه روشن امتناع مى‏كردند، [حضرت اميرالمؤمنين عليه‏ السلام] همه آنان را به راه آورده، آرام آرام و صحيح و سالم به سعادت و خوشبختى مى‏كشاند كه نه خود خسته شود و نه ايشان ملول و در نهايت، آنان را به سرچشمه‏اى با آبى گوارا و مطلوب و عارى از هر خس و خاشاك مى‏برد و ايشان را از آن سيراب باز مى‏گرداند و آنان را در خفا و آشكار نصيحت مى‏نمود؛ در حالى كه خود آن حضرت عليه‏ السلام از غناى آنها بهره نمى‏برد و از دنياى ايشان براى خود چيزى ذخيره نمى‏فرمود، مگر به اندازه شربت آبى كه تشنه خود را سيراب كند و اندكى از طعام كه گرسنه بدان سدّ جوع نمايد و در آن وقت براى آنان، زاهد را از راغب و راستگو را از دروغگو تمييز داده و مى‏شناساند، « اگر مردم قرى و دهات ايمان مى‏آوردند و پرهيزكارى مى‏كردند، هر آينه درهاى آسمان را به رحمت و بركت به روى ايشان باز مى‏كرديم و زمين را رخصت مى‏داديم تا خير و بركات خود را برون اندازد؛ ولكن چون مردم آيات الهى را تكذيب كردند و به اعمال زشت پرداختند، ما هم بر ايشان تنگ گرفتيم و به سبب كردار قبيح و عصيان، ايشان را معاقب و مأخوذ داشتيم » « و كسانى كه از اين جماعت مرتكب ظلم و ستم شدند به زودى جزاى اعمال بدشان به آنان مى‏رسد، چه آنان از تحت قدرت و نفوذ ما خارج نيستند و ما از گرفتن‏شان عاجز نيستيم ».

فاطمه عليهاالسلام /غضب خدا ناشى از خشم فاطمه عليهاالسلام

چهار شنبه - 25 آوریل 2012

   تفقّه در دين،  راه رستگارى

     در مبحث قبلی ذيل آيه سى و دو از سوره شورى به روايتى كه فخررازى از زمخشرى[1] نقل مى‏نمايد،  اشاره نموديم و آن را مورد بحث و بررسى قرار داديم و در پايان چند سؤال را به عنوان نقد سخنان فخررازى،  مطرح نموديم.

  آنچه كه در استفاده از آيات و روايات مهم مى‏باشد،  اين است كه گفتگو در مورد آيات و روايات بايد همراه با تعمّق و تفكّر باشد و به اصطلاح با تفقّه در آيات و روايات سخن بگوييم تا بتوانيم نتايج مهمى را به دست بياوريم.  اساس تعليمات دين مبين اسلام قرآن مجيد مى‏باشد.  خداوند سبحان در قرآن مجيد مى‏فرمايد:  «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»[2].  شايسته نيست،  مؤمنان همگى (به سوى جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهى،  طايفه‏اى از آنان كوچ نمى‏كند (و طايفه‏اى بماند) تا در دين (ومعارف و احكام اسلام) آگاهى پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را انذار نمايند تا بترسند و خوددارى كنند. 

 بنابر آيه مذكور،  خداوند متعال،  عدّه‏اى را مأمور مى‏كند كه در دين تفقّه كرده و نتيجه آن را براى مردم بازگو نمايند.  در نتيجه تنها مرجعى كه مى‏تواند در مسائل دينى اظهار نظر نمايد،  فقيه مى‏باشد؛  گرچه امروزه افرادى غير فقيه،  اظهار نظر نابجا در دين نموده و موجب گمراه شدن مردم مى‏گردند.  با مراجعه به كتب لغت به اين نتيجه مى‏رسيم كه فقه مترادف با فهم مى‏باشد ولى اهل لغت مى‏گويند:  فقه مرتبه‏اى بالاتر از فهم بوده و اخصّ از علم است[3]؛  به اين معنى كه هر كسى مى‏تواند مطلبى را فهميده و مورد بحث و بررسى قرار دهد ولى دريافت‏ها متفاوت مى‏باشد.  به عنوان مثال،  انسان عالم و دانا،  ظاهر را نگريسته و بر اساس آن حكم مى‏كند،  امّا فقيه كسى است كه مطالب را از ريشه و عمق استنباط مى‏كند.  پس رسيدن به درجه فقاهت در هر رشته‏اى به معناى به دست آوردن ريشه مطالبِ آن رشته مى‏باشد[4]. 

مخالفین اهل بیت علیهم السلام مایوس از رحمت ا لهی:

سه شنبه - 24 آوریل 2012

  با فرا رسيدن ايّام جانسوز و جان‏گذار فاطميّه،  ادامه سخن را به بحث در مورد بانوى گرامى اسلام عليهاالسلام اختصاص مى‏دهيم.  اين ايّام خاطره يكى از تلخ‏ترين حوادث صدر اسلام را زنده مى‏كند.  حادثه‏اى كه اگر هر انسان منصف و مؤمنى در آن دقّت نمايد و به عمق ماجرا بينديشد هاله‏اى از تأثّر،  تأسّف،  غم و اندوه وجود او را فرا خواهد گرفت.  در همين راستا و براى پى‏بردن به مقام و منزلت اهل بيت عليهم ‏السلام ابتداى آيه‏اى از قرآن مجيد را نقل نموده و در ذيل آن آيه شريف،  به نقد و بررسى سخن مفسّرين اهل سنّت مى‏پردازيم.

 خداوند متعال خطاب به پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم مى‏فرمايد: «قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»[i].بگو من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جزدوست داشتن نزديكانم و هركس كار نيكى انجام دهد بر نيكى‏اش مى‏افزاييم چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

فاطمه علیهاالسلام در سوگ پیامبر صلى الله علیه و آله

پنجشنبه - 19 آوریل 2012

رابطه فاطمه زهرا علیهاالسلام با پدر بزرگوارش، خاتم پیغمبران صلى الله علیه و آله تنها یک رابطه دختر و پدرى معمولى آن هم در سطح عاطفى نبود و گرنه قاعدتا باید فقط دختر دست پدر را ببوسد و پیش پاى او بلند شود، نه اینکه پدر دست دختر را ببوسد و به احترام او از جا بلند شود. همچنین رابطه زهرا علیهاالسلام با پیغمبر صلى الله علیه و آله فقط یک رابطه معمولى مریدى و مرادى نیست و گرنه «ام ابیها» خوانده نمى شد و بارها پدرش نمى فرمود: «فَدَاهَا اَبُوهَا.»
رفتار و برخورد پیامبر صلى الله علیه و آله با فاطمه زهرا علیهاالسلام نشان مى دهد که هم عاطفه دختر و پدرى آن دو در حدى بسیار بالا و فوق العاده بوده و هم پیرو و پیشوایى آن دو برتر از آن بوده که دیگران تصور مى کنند. آنچنان محبتى بین آن دو حاکم بوده که نمونه آن را نمى توان یافت. قطعا هر چه رابطه محبت قوى تر باشد، جدایى، آن هم به صورت رحلت از این جهان، دردناک تر و سوزناک تر خواهد بود.
الف. رابطه پیامبر صلى الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام
1. جلب رضایت پدر
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله هر گاه به مسافرت مى رفت، با فاطمه علیهاالسلام خداحافظى مى کرد و وقتى از سفر بر مى گشت، ابتدا به دیدن فاطمه علیهاالسلام مى شتافت.
همزمان با یکى از مسافرتهاى پیامبر صلى الله علیه و آله ، حضرت زهرا علیهاالسلام در غیاب پدر دو دستبند نقره و یک جفت گوشواره براى خویش و یک پرده براى درب منزل خرید. پیامبر صلى الله علیه و آله از مسافرت باز گشت و به دیدار دخترش شتافت. پس از مشاهده پرده خانه و زیور آلات فاطمه علیهاالسلام توقف کوتاهى کرد و به مسجد رفت.

فاطمه زهرا علیها السلام/سوگنامه یاس کبود

پنجشنبه - 19 آوریل 2012

فاطمه زهرا علیها السلام در بیستم جمادی الاولی سال پنجم بعثت (1) به دنیا آمد . آن کوثر الهی در زمانی چشم به جهان گشود که طوفانی ترین روزگار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود و امواج مهیب حوادث و تلخیها، زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله را در چنگال خویش درهم می فشرد . فاطمه علیها السلام از همان لحظه ای که چشم به زندگی باز کرد با مشکلات و فضای سخت و تنگ دست به گریبان گردید .
هنوز تقریبا دوساله بود که همراه پدر گرامی و مادر مهربانش در محاصره اقتصادی کفار قریش قرار گرفت و سه سال در شعب ابوطالب در تحمل سخت ترین شرایط گرسنگی و مشکلات شرکت داشت .
در سال دهم بعثت (2) یعنی اندکی پس از نجات از شعب (3) ، مادر گرامی خویش را – که رنجهای ده سال مبارزه و به ویژه تحمل سختیهای محاصره اقتصادی رنجورش ساخته بود – از دست داد و از آن پس تنها فاطمه علیها السلام بود که جای خالی مادر را در کانون خانواده پر می کرد .
خدیجه همسر پیغمبر صلی الله علیه و آله از دنیا می رود و فاطمه علیها السلام که کودکی نورس و سرگرم بازی است همینکه گریه و بی تابی پدر را در مرگ مادر می بیند، در غم و اندوه فرو می رود و در مرگ مادر اشکها می ریزد و این مصیبت و اندوه بزرگ در دل فاطمه علیها السلام تاثیر عمیقی می بخشد و تا پایان عمر از او جدا نمی شود (4) .
وفات خدیجه هرچند برای فاطمه سخت رنج آور و مصیبت بار بود اما بیش از پیش او را درکنار پدر و در دامان تربیت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داد .

فاطمه علیها السلام/ رنج های اواز زبان علی علیه السلام

پنجشنبه - 19 آوریل 2012

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند . از این بی مهری ها و مزاحمت ها، حکایات فراوانی گفته اند و شنیده ایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشه ای اندک از تلخی های رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخی ها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل می کنیم و سپس به بیان رنج های حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم .
فاطمه، برترین بانو
معاویه در نامه ای که به امام علی علیه السلام می نویسد، به فخر فروشی در مقابل امام می پردازد . امام در پاسخ به نامه او، به بیان فضیلت های بنی هاشم و فضیحت های بنی امیه می پردازد:
«وانی یکون ذلک کذلک، ومنا النبی ومنکم المکذب ومنا اسد الله ومنکم اسد الاحلاف ومنا سیدا شباب اهل الجنة ومنکم صبیة النار ومنا “خیر نساء العالمین” ومنکم حمالة الحطب فی کثیر مما لنا وعلیکم (1) ;
شما چگونه و کجا با ما برابرید! که از میان ما پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و دروغزن (ابوجهل) از شما است، واسد الله (حمزه سید الشهدا) از ما و اسد الاحلاف (شیر سوگندها; اسد بن عبد العزی) از شما، و از ماست دو سید جوانان اهل بهشت (حسن علیه السلام و حسین علیه السلام) و از شما است کودکانی (2) که آتش نصیب آنان گردید . و از ما است بهترین زنان جهان (فاطمه علیها السلام) و از شماست آن که هیزم کشد برای دوزخیان (ام جمیل همسر ابی لهب) (3) وبیش از این ما را فضیلت ها و شما را فضیحت ها است .»