چرا باید”اسرائیل از صفحه روزگار محو شود3″

چرا باید” اسرائیل از صفحه روزگار محو شود
سه شنبه - 22 می 2012

آفرینش :ما انسان را در بهترین صورت و سیرت آفریدیم.  بزرگا خداوندی که نیکوترین آفرینندگان است. آنچه ملایک نمی‌دانستند بشر، مهمان تازه وارد کرة زمین است. از آفرینش جهان، کرّوبیان، فرشتگان، حیوانات و جنبدگان، سال‌های درازی می‌گذشت، که بشر پای بر عرصة خاکی گذاشت. آنگاه که خداوند، ارادة آفرینش انسان کرد تا او را نمایندة […]

چراباید”اسرائیل از صحنه روزگار محو شود2″

چرا باید اسرائیل از صفحه روزگار محو شود
سه شنبه - 22 می 2012

ای فرزند عزیم، هرچند من عمری به درازای تاریخ ندارم، اما در کار و کردار نسل‌های پیشین نیک نگریسته‌ام، در اخبارشان اندیشیده‌ام، در میان آثار به جای مانده‌شان گردیده‌ام، آنچنان که خود یکی از آنان شده‌ام. حتی چون سرگذشت گذشتگان به من انجامیده است، گویی با نخستین تا واپسین فردشان زیسته‌ام. تاریخ پژوهی نگاه به […]

بصیرت

سه شنبه - 22 می 2012

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است.(1)
نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّهاى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند.
برخى از اهل معرفت مى‏گویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مى‏یابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس».(3)
میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:
1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام نمىدهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمىشود. اما نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را، درمان مى کند… .
در صورتى که درون کسى را روشن کرد، ساحت جانش چنان نورانى مى شود، که هم صحنههاى خوبى را در خواب و بیدارى مى بیند، هم آهنگهاى خوبى را مى شنود، هم رایحههاى دل انگیزى را استشمام مىکند و هم لطیفههاى فراوانى را لمس مى نماید.(4)

ارکان امت واحده و تمدن اسلامی از منظر امام خمینی(قدس سره) و امام خامنه ای(روحی فداه)

سه شنبه - 22 می 2012

تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی آرمان انبیاء و اولیاء الهی است و در سده اخیر متفکران بزرگی را می‏توان یافت که برای تحقق این آرمان زحمات و مشقات فراوانی را متحمل شدند. در این زمان و در این پیچ مهم از تاریخ، گویی زمینه‏های تحقق این آرمان رخ نموده و بیداری اسلامی در دنیای عرب، نوید بخش آن است. پرسش این تحقیق آن است که ارکان شکل‏گیری امت واحده اسلامی از نظر گاه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به عنوان دو رهبر مهمترین و بزرگ‏ترین انقلاب که پسوند”اسلامی” را هم به همراه دارد، چیست؟ برای پاسخ به این مسأله به سراغ آثار و مکتوبات امام و رهبری رفتیم و با چارچوب نظری برآمده از آثار حضرت امام به واکاوی اندیشه آنان پرداختیم. دین، عقلانیت، علم و اخلاق از دیدگاه امام و مقام معظم رهبری به عنوان ارکان چهار گانه تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی هستند.

میل جنسی

شنبه - 19 می 2012

آدمیان بیش از دو هزار و پانصد سال است که در رؤیای «گریز از عشق جنسی» روزگار می‌گذرانند. از هشت قرن پیش  از میلاد مسیح تاکنون کسانی هر چندگاه در خواب می‌بینند که «راه رهایی از بحران جنسی و آسیب‌‌های آن،‌ این است که ریشة عشق را در وجود بشر خشک کنند و امیال تناسلی را به طور کلی از بین ببرند.» اما هرچه زمان بر این رؤیا می‌گذرد تعبیرهای واژگونه از آن مشاهده می‌شود. در هند قرنهاست می‌کوشند که از مظاهر جنسی و فریفتگی زنان بگریزند، ولی هر چه بیشتر جذب این امر شده‌اند. آنها می‌خواهند از مسایل جنسی خلاص شوند، ولی بعد تمام ذهنشان به مسایل جنسی متوجه می‌شود. چرا چنین است؟‌چون از هرچیزی می‌گریزند که چرخة آفرینش گریز آن را برای ایشان نخواسته است.
میل جنسی و جایگا مسایل جنسی
به درستی نمی‌توان  دانست که دانش مردمان نخستین دربارة مسایل جنسی چگونه بوده است و آنها نیازهای غریزی خود را چگونه با یکدیگر مطرح می‌کرده و پاسخگوی آن بوده‌اند؛ اما تردید نیست که در آن روزگار عنصر «تخیل»‌و «رفتار» بهترین ابزار اظهار نیاز جنسی و پاسخگوی آن بوده است. به نظر می‌رسد که آنان بیش از زبان، با چشم و مدد «رفتارهای ویژه» تقاضای جنسی خود را مطرح می‌کردند؛ چنانکه تشنگی و گرسنگی را هم با همین دو ابزار نشان می‌دادند؛ همانگونه که افراد نابینا و ناشنوا نیز با  دیگر حواس سالم خود می‌توانند میل جنسی خویش را نشان داده، به ارضای دلخواه آن دست یابند. این امر حکایت از آن دارد که غریزه جنسی با تار و پود آدمی پیوند دارد و هرگاه حسی تعطیل گردد دیگر حواس برای انجام این منظور به کار گرفته می‌شود؛ چنانکه از شیوة تنفس نیز می‌توان به وضعیت میل جنسی پی برد.

تمایلات و رفتارهای جنسی

شنبه - 19 می 2012

 هیچ آیین آسمانی به سرکوب غریزه فرمان نداده است. هیچ ایه وحدیثی را نمی‌توان یافت که به مبارزه با میل‌- جنسی به معنای سرکوب سفارش کرده باشد. پندارهای واهی افراد است که تعابیر قرآن و حدیث را «سرکوب» تفسیر می‌کند. از مهم‌ترین تعابیر قرآن و روایات «جهاد نفس» است که در هیچ کتاب فرهنگ لغت، به معنای سرکوب غریزه نیست.
«لطف خداوند» یا ابراز محرومیت و افسردگی؟‌
تعریف و تحلیل‌هایی که دربارزة‌ «غریزه‌جنسی» پیشنهاد و ارائه می‌شود گاه بدانجا متناقض و متضاد است که انسان پس از ارزیابی آنها به درستی نمی توان تمیز دهد که «میل‌جنسی» به واقع «لطف‌خداوند» به بندگان است یا مایة شکنجه و آزار وی! آیا وسیلة آرامش است یا مایة‌ افسردگی و تشدید ناراحتی اعصاب؟‌
نوع نگاه ما به «میل‌جنسی» مهم‌ترین عاملی است که سرنوشت تأثیر آن را بر ما معلوم می‌سازد. آنکه مبارزه با میل‌جنسی را به هر صورت که باشد مهم‌ترین وظیفة دینی خود می‌شمرد آنگاه که به ارضای صحیح میل‌جنسی نیز دست یابد، چه بسا به نکوهش خود بپردازد و دچار خودآزاری گردد؛ اما آن که ارضای صحیح آن را عبادت بشمرد، پس از آن احساس تقّرب خواهد کرد و برای ادامة زندگی شاداب‌تر می‌گردد.
از همین جا معلوم می‌شود که انتقاد‌کنندگان به جوامع مذهبی به کدام یک از دو تفکر می‌نگریسته‌اند. آیا استفاده از لذت حلالی که خداوند آفرینندة آن است جای نکوهش دارد!

آغاز عشق و عوامل پدید آورنده آن

شنبه - 19 می 2012

 «نخستین عشق» همان اندازه که ممکن است زودگذر باشد، تقریباً همیشه از نظر روانی دارای اهمیت زیادی است و هرگز نفوذ خوب یا بد آن بر عشق های آینده از دست نمی‌رود.
پسر و دختر جوانی که نخستین بار عاشق کسی می‌شوند که ارزش عشق را ندارد و با قلبی پاک و بی‌تجربه‌ به کسی اطمینان می‌کنند که چه بسا از آن استفاده ناروا می‌کند در حقیقت با انتخاب نادرست خود باعث می‌شوند که فرصت‌های بعدی خود را برای عشق دوباره و با دوام کاهش دهند و آن اعتماد و اطمینان که لازمة عشق درست است از بین برود.
زمانی که عشق،‌ روان‌شناسی شود
زمانی که عشق، روان‌شناسی شود دیگر شگفت‌زده نمی‌شویم که بشنویم زنی پر جاذبه به عشق مردی گرفتار شده است که بیمارگون و زشت است، یا مردی عاشق خدمتکار خود شده است. دوستی و عشق کم و بیش دارای انگیزه‌های پنهانی است، اما شناخت این انگیزه‌ها چندان دشوار نیست. در ناخودآگاه انسان وابستگی‌ها و ارتباطات ناشناخته‌ای وجود دارد که سبب می‌شود دو فرد یکدیگر را برای دوستی یا عشق برگزینند.
شاید گاه سالها بگذرد تا کسی به انگیزه‌های عشق خود یا دیگری پی ببرد. آنچه قطعی است اینکه:‌عشق در هیچ صورت بدون سبب پدید نمی‌آید؛ جز اینکه افراد در تأثیرپذیری از اسباب عشق متفاوت‌اند. برخی سرسخت و مقاوم‌اند که البته این خود دلایل بسیار دارد و بعضی شکننده و غیرمقاوم.
گفتارهای این قسمت به شما کمک می‌کند تا بهتر بتوانید وظایف خود را در مراحل عشق به انجام رسانید و از خطرهای احتمالی برهید.

ناکامی در عشق

شنبه - 19 می 2012

 دو فرد که به یکدیگر دلبسته‌اند مهم‌ترین چیز برایشان «اطمینان از دوام دوستی» است؛ ولی شاید سزاوار باشد که بدین حقیقت نیز توجه کنند که «حفظ عشق از فرسایشی که زمان به وجود می آورد، ساده نیست». وقتی دو عاشق درباره حفظ رابطه‌ای که برایشان خیلی مهم است چیزی نمی‌دانند چگونه می‌توانند به دوام رابطة خود  اطمینان داشته باشند!
ما همیشه بر این باوریم که وقتی کسی را به دوستی انتخاب می‌کنیم انتخابمان درست است؛ ولی حقیقت تلخ این است که بسیاری از این انتخابها به نتایج ناگوار و دردناک بدل می‌شود. خیلی از ما فرد نامناسب را بر می‌‌گزینیم و سپس که روابط‌مان به تیرگی می‌گراید از خود می‌پرسیم چرا دوستی‌مان پایدار نماند! 

اعجاز عشق

شنبه - 19 می 2012

 «عشق» نیز همانند «میل‌جنسی» واژ‌ه‌ای خوشنام نیست. این هدر دو به دلایلی چند تقدس خود را از دست داده‌اند و جلوه‌های ناخوشنامشان معروف گشته است. چون خانواده‌های بشنوند که فرزندشان عاشق شده است چنان می‌‌هراسند که گویا کسی آنها را ربوده است. شاید علت این است که از میزان ربایندگی عشق تا حدّی آگاه‌اند. زمانی که فردی ربوده می‌شود این احتمال وجود دارد که دستیابی به او دیگربار ممکن نباشد و در روزگار ربودگی‌اش آسیبی ببیند که هرگز برطرف نشود.
.
عشق به همان میزان که لذت‌آور، حرکت‌آفرین و آرامش بخش است. هراس‌انگیز و ویرانگر است. این هر دو نمونه تأثیر تا حدّی بدین بستگی دارد که فرد از عشق چه می‌داند، چگونه عاشق می‌شود و چطور پیش می‌رود!
حقیقت آن است که زندگی ما از ‌آغاز تا فرجام با عشق آمیخته است.
آنان که با دانش فیزیک و شیمی آشنایند به خوبی می‌دانند که در چرخة آفرینش، نیروی جاذبه  و ربانیش (مغناطیس) چگونه نقش ایفا می‌کند.

آغاز و فرجام رهاسازی روابط زنان و مردان

شنبه - 19 می 2012

 این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که تاکنون تئوری ناپوشیدگی زنان، مردان را بیش از زنان، بهره‌مند و خرسند نموده است. این که به زنان گفتند آزادانه بدون پوشش یرون آیید و مرز میان خود و مردان را فرو ریزد، نه برای آن بود که زنان را از مواهب طبیعت بهره‌مند‌تر کنند. بلکه تا قدرت مردان را در کامجویی و استفادة ناروا از زن بیشتر کنند.
در حقیقت درهم‌آمیزی حوزة حضور اجتماعی زن و مرد، امضای رسمی این معاهدة اجتماعی است که «مرد بر زن حقّ حیات بیشتری دارد.»! و این امر را شواهد تاریخی و اجتماعی ثابت کرده است. زیرا زمانی که فاصله میان دو چیز برداشته می‌شود حقّ آزادی و حیات بیشتر نصیب کسی می‌گردد که زورمندتر و با اراده‌تر است.
.
طرحی برای اعطای حقّ حیات بیشتر به مرد
این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که تاکنون تئوری ناپوشیدگی زنان، مردان را بیش از زنان، بهره‌مند و خرسند نموده است. این که به زنان گفتند “آزادانه بدون پوشش بیرون آیید و مرز میان خود و مردان را فرو ریزید”، نه برای آن بود که زنان را از مواهب طبیعت بههر‌مند‌تر کنند، بلکه تا قدرت مردان را در کامجویی و استفادة‌ ناروا از زن بیشتر کنند.
در حقیقت درهم‌آمیزی حوزة حضور اجتماعی زن و مرد، امضای رسمی این معاهدة اجتماعی است که «مرد بر زن حقّ حیات بیشتری دارد.»! و این امر را شواهد تاریخی و اجتماعی ثابت کرده است. زیرا زمانی که فاصله میان دو چیز برداشته می‌شود حقّ آزادی و حیات،‌ بیشتر نصیب کسی می‌گردد که زورمند‌تر و با اراده‌تر است. آنگاه که اتش وپنبه ای را در محلی نهند و میانشان حدّ‌ و مرزی قرار ندهند نمی‌توان ادعا کرد که این کار برای آزادی بیشتر پنبه انجام گرفته است. در حقیقت چون اتش از نظر توانایی به مراتب از پنبه قوی‌تر است، وقتی عرصة‌ حضور آن دو در هم آمیزد اتش  است که به طعمه می‌رسد نه پنبه؛ بلکه برداشتن فاصله میان این دو یعنی رأی حتمی به تباهی وخکستر شدن پنبه!

 

عوامل فرهنگی و اعتقادی حجاب گریزی

شنبه - 19 می 2012

 کم پوشیدگی و نیمه برهنگی برای عده‌‌ای راهی برای نفوذ به دنیای افراد غیرهمجنس است. زیرا زمانی که اندام زن کم پوشش می‌شود پارسایی و متانت مرد دستخوش هوس می‌گردد. نگاه‌های خیره، پرده از روحیات و تمایلات مرد به کنار می‌زند و جنبه‌های ضعفِ را به زن می‌شناساند. زن با نگاه خیرة مرد از ویژگی‌های خود و نقش آن در تحریک هیجانات مردان اطلاعاتی به دست می‌آورد و دنیای متلاطم و اسرارآمیز مردان و راه گمراه کردن آنها را بهتر می‌شناسد.
از طرفی در بیشتر مواقع علت خودنمایی، احساس ضعف شخصیت نیست، بلکه فرد نیروی متراکم آزاد نشده‌‌ای در درونش احساس می‌کند که نمی‌داند از چه راهی باید آن را آزاد کند و دیگران را از وجود آن باخبر سازد.
اندام زن چه کم پوشش باشد یا به قصد دلبری به گونه‌ای تحریک‌آمیز پوشانده شود، منبع نیرومند ایجاد جاذبه و تحریک امیال جنسی است و بسیار کم رخ می‌دهد که زن از تعقیب نگاه‌‌ها در امان باشد.
راستی در جلوه‌گری زن چه اسراری نهفته است و در افکار و اوهام مرد پس از نگاه به زن چه می‌گذرد و زن از امواج نگاه‌‌ها چه می‌داند؟‌

نگاه و افکار نهان

شنبه - 19 می 2012

  وقتی دو نفر علاقه‌مند به یکدیگر،‌ به هم نگاه می‌کنند امواجِ چشم هر دو به یکدیگر برخورد می‌کند و چیزی مانند جرقة نامریی به سوی هر دو باز می‌گردد و علاقه،‌ به وسیلة همان امواج، به ایشان الهام می‌شود. در این حال، بدون آنکه میان آن دو کمترین گفتگوی محبت‌آمیزی رخ داده باشد هر یک به علاقة دیگری پی می‌برد. حال اگر  آن دو نفر دختر و پسر بیگانه باشند معلوم است که چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد.
تأثیرنگاه
از پدیده‌هایی که در نگرش سطحی بی‌اهمیّت است و با ژرف‌نگری بسیار حایز اهمیت، موضوع نگاه‌های افراد به یکدیگر است. بیشتر مسایل زندگی ما به همین نگاه‌ها بستگی دارد. نگاه‌هایی کوتاه که گاه کرانة تلاطم و آشوب آفرینی آن معلوم نیست. از میان اقسام نگاه‌ها، نگاه مرد به زن با دیگر نگاه ها تفاوت دارد و آنگاه کن سنّ‌ بیشتر شود بخصوص در دورة جوانی نگاه ها معنی‌دارتر و با نفوذ‌تر می‌گردد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر همه با نگاه پیوند دارد. چشم و نگاه آدمی از مهم‌ترین عناصر موثر در تصمیم‌گیری اوست. منشأ برخی از نفرت‌ها، اشتیاق‌ها و انتخاب‌ها،‌ نگاه است و منظور از این نگاه،‌ دیدن بدون توجّه و اراده نیست. نگاهی که منشأ تصمیم و انتخاب است دیدنی است که با توجّه و انگیزه همراه باشد.
نگاه‌‌ها انواع مختلف دارند. برخی عبادت‌اند و برخی مایه حسرت و رنج. بعضی درمان‌اند و بعضی درد. گاهی نگاه، آدمی را هشیار می‌کند و زمانی مست و بی‌قرار. بعضی از آنها زهرآلودند و بعضی مانند نگاه مادر، محبّت‌آور و امیدبخش. نگاه گاهی با التماس همراه است و گاهی با خشم. بعضی از صد نهیب و خشم بُرنده‌تر و بعضی از صد هدیه ارزشمند‌تر.