نشانهای از تجلی مقدسترین پدیدهای که از خجستهترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) گردید. همان لؤلؤی که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامتبه ظهور پیوست ومعجزهی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان» . (۱) را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمهی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاکیان و جلوهای برافلاکیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهرهای زهرایی که عصای فرعون کوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زندهی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شکیبایی تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوی جهان جهتیافت و با همهی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالتبخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید.
نعمتها و مواهبى كه پروردگار در اختيار انسانها گذاشته،در بسيارى از موارد،بيشاز نياز آنهاست،به گونهاى كه مىتوانند ديگران را نيز در آن سهيم كنند،بدون آن كهزيانى به زندگى خودشان برسد،ولى گروهى به خاطر صفت رذيله«بخل»از اين كارامتناع ورزيده و هيچ كس را در اين مواهب خدادادى سهيم نمىكنند.گاه نيز با نمايشثروت و قدرت به محرومان،نمك بر جراحات قلبشان پاشيده و گويى از اين كار زشتو غير انسانى خويش لذت هم مىبرند.
گاه اين صفت زبا«انحصار طلبى»و«خود برتر بينى»و«حرص و آز»نيز آميخته شده وزشتى آن را چند برابر مىكند.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:
لا صیام لمن عصى الامام، و لا صیام لعبد آبق حتى یرجع، و لا صیام لامراه ناشزه حتى تتوب، و لا صیام لولد عاق حتى یبر، (۱)
روزه نیستبراى کسى که امام و پیشواى خود را نافرمانى کند و از او اطاعت ننماید، و صحیح نیست روزه عبد فرارى، تا مراجعت کند و به خدمتباز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمىباشد تا توبه کند و در اختیار همسرش قرار گیرد و همچنین روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمىگیرد، و روزه به حساب نمىآید بلى یکى از ابعاد سیاسى این حدیثشریف، اطاعت و فرمانبرى پیروان و رهروان مسلمان از راهبر و پیشواى مذهبى است.
اداب غذا خوردن امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند : سزاوار است مسلمان به هنگام غذا خوردن به دوازه چیز را رعایت نماید که چهارتای آن واجب ( اخلاقی ) و چهار أمر دیگر آن سنت ( دارای ثواب ) است و چهار تای باقی مانده آن از آداب و اخلاق محسوب می گردد. اما […]