اهل دنياپرحرفند و كم عمل

چهار شنبه - 1 آگوست 2012

«قليلُ المنفعةِ و كثيرُ الكلامِ ».(1)

اهل دنيا فايده و نفع‏شان كم است؛ وحرف زياد مى‏زنند.

بدين صورت كه، وقتى در مقام سخن است دادِ سخن‏ مى‏دهد، وقتى در مقام عمل و نتيجه است، نفع و سودى ندارد؛ و اگر هم‏ داشته باشد خيلى كم است.

در باب نفع رسانى به مردم رواياتِ زيادى در منابعِ حديثى ما ذكر شده ‏است كه ما به چند نمونه اشاره مى‏كنيم.

حضرت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله فرموده‏ اند كه:

«خَيْرُ النَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ».(2)  ( بهترينِ مردم، نافع‏ترين آنها نسبت به مردم است) .

« خَيْرُ النَّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النَّاسُ».(3)  ( بهترينِ مردم كسى است كه مردم از او منتفع شوند) .

با توجه به اين عبارات اگر (نَفَعَ) را متعدى بگيريم به معنى كسى است‏ كه به مردم فايده مى‏رساند، و عبارت دوم (انتفع به الناس)؛ يعنى مردم از اومنتفع و بهرمند مى‏شوند. اينها داراى نكات ظريفى هستند چنان كه در تعبيراول، نفع رسانى و فايده رسانى به واسطهٔ يك فاعل است براى يك فرد؛ ولى درتعبير دوم مضمون عالى‏ترى وجود دارد، بدين صورت كه سلوك، زندگى،روش و در يك كلام صرف الوجود او موجب نفع رسانى براى ديگران است، واين از نشانه‏هاى انسانِ مؤمن است كه فضيلت نيز محسوب مى‏شود.

محاسبهٔ نفس

چهار شنبه - 1 آگوست 2012

بى اعتنايى به محاسبهٔ نفس ديگر نشانه اهل دنيا 

از علايمی کهبرای اهل دنيا در  حديث قدسىِ شريف بدان ‏اشاره شده، اين جمله است كه: «لا يحاسب نفسه» .(1)

اهل دنيا، اهل محاسبهٔ نفس نيستند. ضرورت محاسبهٔ نفس، به ‏عنوان يك درك عقلانى پذيرفته شده  است و هر صاحب سرمايه‏اى در پايان ‏سال مالى خود، مكلّف به محاسبهٔ سود و زيان خود است؛ زيرا عقل سالم ‏اقتضايش اين است كه به محاسبه اموال خود پرداخته و سود و منفعت؛ و يا خسران و زيان را مشخص كند.

آيهٔ « إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ» (2)

به صورت قضيهٔ مهمله وارد شده است كه ‏مى‏تواند همهٔ انسان‏ها را شامل شود؛ بدين معنى كه طبيعت انسان به گونه‏اى ‏است كه زندگى او مدام با خسران توأم است.

اين عبارت در مباحث قبل نيز به مناسبت‏هاى مختلف بيان شده‏است كه فخر رازى در ذيل اين آيه مى‏گويد: معناى آيه را نمى‏فهميدم و درفكر تفسير آن بودم تا اينكه روزى در بازار بغداد حركت مى‏كردم. در آن هواى ‏گرم تابستان، يخ فروشى را ديدم كه فرياد مى‏زد ايها الناس يخ‏هاى مرا بخريد كه سرمايه‏ام تباه شد. در اين وقت بود كه معناى آيه را فهميدم.

احادیث قضا و قدر

سه شنبه - 31 جولای 2012

امام علی(عليه السلام) فرمودند:
مَن وَثِقَ بأنَّ ما قَدَّرَ اللّه ُ لَهُ لَن يَفُوتَهُ اسْتَراحَ قَلبُهُ؛
هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه خدا برايش مقدّر كرده است به او مى رسد، دلش آرام گيرد.
غرر الحكم : 8763 .
قال الامام الرضا – عليه السّلام – :
ثمانيّةُ أشياءِ لا تكونُ اِلاّ بِقَضاءِ الله وَ قَدَرهُ … .
امام رضا – عليه السّلام – فرمودند:
هشت چيز نمي باشد، مگر به قضا و قدر الهي: خواب و بيداري، توانايي و ناتواني، تندرستي و بيماري و مرگ و زندگي.
«بحار الانوار، ج 5، ص 95»
قال الامام الكاظم – عليه السّلام – :
الْمُؤْمِنُ بِعَرَضِ كُلِّ خَيرٍ لو قُطِعَ أَنمَلَةً أَنمَلَةً كانَ خَيْراً لَهُ و لو وُلِّيَ شَرقَهَا و غربَهَا كانَ خَيراً لَه.
امام كاظم – عليه السّلام – فرمودند:
مؤمن همواره در معرض خير است. اگر در اثر قضاي الهي بند از بندش جدا شود، خير است و اگر حكومت شرق و غرب عالم هم به او عطا شود، باز خير است.
«بحار الانوار، ج 64، ص 242»

احادیث معاد

سه شنبه - 31 جولای 2012

پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
يتبع الميّت ثلاثة: أهله وماله وعمله، فيرجع اثنان و يبقي واحد؛‌ يرجع أهله و ماله و يبقي عمله؛
سه چيز، شخص مرده را همراهي مي‌كنند: خانواده‌اش، دارايي‌اش و عملش. دو تاي آنها بر مي‌گردند و يكي باقي مي‌ماند. خانواده و دارايي او برمي‌گردند و عملش با او مي‌ماند.
(كنز العمال: 42761)
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) مي‏فرمايند:
فاي رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النيران فيلطمه علي حر وجهه سبعين لطمة في نار جهنم؛
هر کس به صورت زنش سيلي بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور مي‏دهد تا در آتش جهنم هفتاد سيلي بر صورت او بزند .
مستدرک الوسائل، ج‏14، ص‏250 .
قال الصادق – عليه السّلام – : انَّ في الجَهَنَم لَوادياً للمتكبّرينَ يُقالُ لهُ سَقَرُ، شكي الي اللهِ عزّ و جَلّ شِدَةَ حَرِّهِ وَ سَأَلَهُ ان ياذَنَ لَهُ ان يَتَنَفَّسَ، فَتنَفَّسَ فَاَحْرَقَ جَهَنَّمَ.
امام صادق – عليه السّلام – فرمودند: در جهنم سرزميني است كه مخصوص متكبران است و آن را سقر گويند. اين وادي از شدت حرارت خود به خدا شكايت برد و تقاضا نمود كه به وي اجازه دهد تا تنفسي كند پس آن وادي نفسي كشيد كه از آن نفس جهنم نيز شعله ور شد.
«الکافي، ج 2، ص 310»

احادیث مومن

سه شنبه - 31 جولای 2012

پيامبر اکرم(صلى‏الله‏ عليه‏ و‏آله) فرمودند:
اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤمِنِ اِمتحانٌ وَ لِلاَْنبياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلاْولياءِكَرامَةٌ ؛
بلا براى ظالم مايه ادب، براى مؤمن آزمايش و براى پيامبران مايه ترفيع درجه وبراى اوليا بزرگوارى است.
جامع الأخبار، ص 310، ح 852
الإمام الصادق عليه السلام :
المُؤمِنُ حَسَنُ المَعونَةِ ، خَفيفُ المَؤونَةِ ، جَيِّدُ التَّدبيرِ لِمَعيشَتِهِ ، لا يُلسَعُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ ؛
امام صادق عليه السلام :
مؤمن نيك يار است و سبك بار ؛ گذرانِ زندگى اش را خوب تدبير مى كند ؛ و از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شود .
بحار الأنوار : 67 / 362 / 67 .
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :
رَحِمَ اللّه ُ مُؤمِنا كَسَبَ طَيِّبا ، وأنفَقَ قَصدا ، وقَدَّمَ خَيرا ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
خداوند رحمت آورَد مؤمنى را كه پيشه پاكيزه داشته باشد و ميانه روانه انفاق كند و [براى خود] خير را پيش فرستد .
دعائم الإسلام : 2 / 66 / 184 .

احادیث نبوت

سه شنبه - 31 جولای 2012

 

قالَ الامامُ الصادِق – عليه السّلام – : لَمّا بَعَثَ اللهُ عزّوجلّ هوداً – عليه السّلام – اَسْلَمَ لَهُ العَقِبَ مِنْ وُلدِ سامٍ …

امام صادق – عليه السّلام – فرمودند: هنگامي كه خداوند هود – عليه السّلام – را برانگيخت، ‌بازماندگان از فرزندان سام در برابر او تسليم شدند. اما بقيه گفتند: از ما قوي‌تر كيست؟ پس به وسيله‌ي باد هلاك شدند و هود – عليه السّلام – پيروان خود را به آمدن حضرت صالح – عليه السّلام – بشارت داد.

«كمال الدين، ص 136»

قالَ الامامُ الصادق – عليه السّلام – : اِنَّ اللهَ تَبارَكَ و تَعالي أتّخذَ أبراهِيمَ عَبداً قَبلَ اَنَ يَتّخِذهُ نبيّاً … .

امام صادق – عليه السّلام – فرمودند: خداوند تبارك و تعالي ابراهيم – عليه السّلام – را پيش از آن كه به نبوت برگزيند، به بندگي خود گرفت. و پيش از آن كه به رسولي برگزيند به نبوت برگزيد. و پيش از آن كه به خليلي انتخابش كند، ‌به رسولي برگزيدش و پيش از آن‌كه امامش انتخاب كند خليلش خواند و بعد به او خطاب كرد كه من تو را براي مردم امام قرار دادم.

«الكافي، ج 1، ص 175»

قالَ الامامُ الصادق – عليه السّلام – : اِنَّ الْخِضْرَ كانَ نبيّاً مُرسلاً … .

امام صادق – عليه السّلام – فرمودند: خضر – عليه السّلام – پيامبر مرسل بود، خداوند وي را به سوي قومش فرستاد و آنها را به يگانه پرستي و اقرار به پيامبران و فرستادن خودش فرا خواند. و معجزه‌اش اين بود كه روي هر چوب خشكي يا زمين بي‌علفي مي‌نشست، سبز مي‌شد، و از اين جهت خضر ناميده شده است.

«علل الشرايع، ج 1، ص 59»

مجالس بزرگداشت عترت موافق كتاب و سنت

دوشنبه - 30 جولای 2012

ابن تيميّه و مجالس بزرگداشت:

ابن تيميّه و پيروان وى مى‏گويند: برگزارى مواليد، يادواره و احتفالات براى اولياى الهى عبادت و پرستش آنها محسوب مى‏شود. فرقة وهابيّت كه سلسله جنبان آن ابن تيميّه مى‏باشد به گونه‏اى متفاوت با پديده‏هاى نو تعامل مى‏نمايند. يكى از پديده‏هاى اجتماعى كه محصول رشد جوامع مدنى مى‏باشد برگزارى جشن‏ها و مراسمى است كه به عنوان بزرگداشت‏ و تكريم انسانهاى برجسته برگزار مى‏گردد. اين گرايش  هر پديدة نو و جديدى كه در گذشته مسبوق به سابقه نمى‏باشد را نفى و طرد مى‏نمايد. به عنوان مثال در بسيارى از سفرنامه‏هاى گذشته و اسناد و مدارك تاريخى مخالفت با بلندگو و دوچرخة تلفن و… از سوى اين نوع تفكّر ديده مى‏شود.

ابن تيميّه و پيروان وي مي‌گويند: برگزاري مواليد، يادواره و احتلافات براي اولياي الهي عبادت و پرستش آنها محسوب مي‌شود از نظر آنان اقامة مجالس جشن و سرور و يا عزادارى براى اولياى الهى احياء سنّتهاى جاهلى و اماته و ميراندن احكام شريعت‏ است و از لحاظ شرعى باطل و مردود، زيرا مسيحيان چنين مجالسى برپا مى‏كنند.

وفات نوعی دیگر از حیات

دوشنبه - 30 جولای 2012

اشكال وهابیت مبنى بر اينكه توسّل، استعانت و استمداد از غير خداوند امرى مذموم و مساوق(2) با شرك است را پاسخ داديم. در ردّ شبهات‏ آنان از آيات قرآن مجيد و روايات مورد قبول عامّه، استفاده نموديم تا راهى براى فرار و گريز آنان باقى نماند.

برخى از آياتى كه در پاسخ وهابيّت بيان شد، عبارتند از:

حضرت سليمان u براى بدست آوردن تخت بلقيس از بزرگان قوم خود استمداد طلبيد(3). يهوديان براى رهايى ازتشنگى و خشك سالى به حضرت موسى u متوسّل شدند(4)، و حضرت عيسى u خود را به صفات خداوند متعال چون‏ آفريننده و شفا دهنده منتسب نمود(5).

قدرت امامان‏ بالاتر از ديگران:

هنگامى كه حضرت سليمان u به بزرگان دربارش فرمود: چه كسى مى‏تواند تخت بلقيس را نزد من آورد،

)قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ((6). كسى كه دانشى از كتاب آسمانى داشت گفت: پيش از آن كه چشم بر هم زنى آن را نزد تو خواهم آورد.

ائمه هدى‏ مجراى فيض الهی

دوشنبه - 30 جولای 2012

پاسخ اميرالمؤمنين  به نامة معاويه «وزعمت أنّ أفضل الناس في الإسلام فلان وفلان… فإنّا صنايع ربّنا والنّاس بعدُ صنايع لنا»(2). و گمان كردى برترين مردم در اسلام، فلانى و فلانى است… قطعى‏ است كه ما ساخته شده‏ هاى پروردگارمان هستيم و مردم ساخته ‏شده‏ ه اى ما.

در اين نامه اميرالمؤمنين  پرده از اسرار برداشته فرمودند: ما ساخته ‏شده‏ هاى بى واسطة پروردگار هستيم و مردم ساخته‏هاى ما هستند.

نظر ابن ابى الحديد:  يكى از شارحان نهج البلاغه ابن ابى الحديد است كه سنّىِ معتزلى‏ مى‏باشد و همانند ما اعتقاد به ولايت و تبرّى ندارد. امّا وى حدود هشتصد سال‏ قبل(3)، پاسخ اميرالمؤمنين  به معاويه  را اينگونه توضيح‏ مى‏دهد: «هذا كلام عظيم عالٍ على الكلام ومعناه عال على المعاني»؛ اين سخن از نظر گفتارى بسيار والا و از نظر معنا بسيار پر محتوى ‏مى‏باشد.«وصنيعة الملك من يصطنعه الملك ويرفع قدره»؛
ساختة پادشاه، چيزى است كه آن را براى خود مى‏سازد و ارج و قدر آن را بالا مى‏برد. «يقول: ليس لأحد من البشر علينا نعمة، بل اللَّه تعال هو الّذي أنعم‏ علينا»؛

أميرالمؤمنين  مى‏فرمايند: هيچ يك از افراد بشر بر ما (معصومين ) منّت و نعمتى ندارد، و تنها خداوند است كه بر ما منّت و نعمت ارزانى داشته است.

ديانت ؛درك صحيح امامت

دوشنبه - 30 جولای 2012

خدا هميشه حاضر و ناظر:

خداوند متعال وظايفى را به برخى از افراد بشر يا مَلَك واگذار و تفويض ‏نموده است و در اين واگذارى هيچ مانع و اشكالى وجود ندارد، زيرا اين مسؤليّتها از ناحية ذات اقدس ربوبى به آنان تفويض شده است.

اين كه خداوند متعال برخى از امور خلقت را به عهدة مأمورين خود قرارداده است به معناى تعطيلى الوهيّت خداوند نيست، همچنان كه يهوديان‏ مى‏انديشيدند كه خداوند متعال در طول هفته به امور خلقت مى‏پردازد و در روز شنبه استراحت مى‏نمايد.

)وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ((4).

و يهوديان مدعى شدند كه دست خداوند [از آفرينش يا بخشش] بسته ‏است، دستان خودشان بسته باد، و به خاطر اين سخن كه گفتند لعنت‏ بر آنان باد.

پيامبرو اهل بيت‏ منشاء خلقت مخلوقات:

دوشنبه - 30 جولای 2012

موجودى كه در خلقت برترى و شرافت داشته باشد، تقدّم وجودى‏ و رتبى بر ديگر موجودات خواهد داشت. انسان بر حيوان شرافت دارد، حيوان به نبات و نباتات نسبت به جمادات از تقدّم وشرافت برخوردارند. در زندگى روز مره به مواردى از اين قبيل بر مى‏خوريم، به عنوان نمونه نوزاد و فرزند خرسال در تمام مايحتاج زندگى به والدين خود وابسته است. هنگامى كه به شرافت و جلالت برخى از موجودات نظر مى‏كنيم، در مى‏يابيم كه‏ قوام ديگر موجودات به آنان وابسته است.

خداوند متعال در قرآن مى‏فرمايد: )وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ((2). به راستى فرزندان آدم را گرامى داشتيم.

به همان ملاك و معيارى كه خداوند به انسانها شرافت بخشيد و آنان را به مقام )كرّمنا( ارتقاء داد، به همان ملاك ازميان انسانها نيز افرادى را برگزيد و آنان را به ساير موجودات و مخلوقات برترى داد و به آنان شرافت و جلالت عطا فرمود .

پيامبرو اهل بيت‏ منشاء خلقت مخلوقات:

روايات و احاديث قدسى فراوانى در دست داريم كه بيان مى‏كنند، خداوند، نخست رسول اللَّه r  و اهل بيت‏F ‏ايشان را آفريد و خلعت وجود بر تن آنان نمود.

امام باقر u به جابر مى‏فرمايند:
«يا جابر كان اللَّه ولا شي‏ء غيره، لا معلوم ولا مجهول، فأوّل ما ابتداء من خلقه ان خلق محمّداً4 وخلقنا أهل البيت‏ معه من نور عظمته»(3). اى جابر! خدا بود و هيچ وجودى جز او نبود، نه معلوم و نه مجهول، نخستين چيزى كه خدا آفريد، پيامبر r ‏بود و ما اهل بيتF را با او و از نور عظمت او آفريد.

خلقت عالم متاثر ازوجود نبی خاتم

دوشنبه - 30 جولای 2012

در نظام آفرينش و خلقت چه ضرورتى وجود دارد كه بايد خداوند افراد خاصى را براى مأموريت ويژه‏اى برگزيند؟
حضرت عيسى u در قرآن:

تعبيرات بسيار لطيفى در رابطه با موضوع سخن در مورد حضرت‏ عيسى در قرآن بيان شده است،

) إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ‏ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِى‏ءُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى‏بِإِذْنِي((1).

آنگاه خدا گويد اى عيسى ابن مريم! نعمتم را بر خود و مادرت به يادآور كه تو را به روح القدس يارى دادم كه در گهواره و در ميانسالى با مردم سخن گفتى، و ياد كن كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل ‏آموختم و ياد كن كه به اذن من از گِل چيزى به هيأت پرنده مى‏ساختى ‏و در آن مى‏دميدى آنگاه كه به اذن من پرنده‏اى جاندار مى‏شد و به ‏اذن من نابيناى مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبود مى‏بخشيدى و ياد كن كه مردگان را به اذن من از گور بيرون‏ مى‏كردى.

در اين آيه خداوند به حضرت عيسى مى‏فرمايد: به اذن و اجازة من ازگل پرنده مى‏آفريدى، كور و بيمار را شفا مى‏دادى و مردگان را حيات‏ مى‏بخشيدى.