معناى شكر؛

شنبه - 11 آگوست 2012

«إلهي أذهلني عن إقامة شكرك تتابع طولك وأعجزني عن إحصاءثنائك فيض فضلك وشغلني عن ذكر محامدك ترادف عوائدك‏وأعياني عن نشر عوارفك توالى أياديك»(1).

بارالها! پى در پى بودن بخششت مرا از شكرگزارى غافل كرده، و بارش مدام‏فضل تو مرا از شمردن ستايشت غافل كرده، و پشت سر هم بودن بركاتت‏ مرا از يادآورى ستودنيهايت باز داشته، و دستگيريهايى متوالى تو مرا از پخش و نشر نيكوئيهايت ناتوان كرده است.

حسن عاقبت:

شنبه - 11 آگوست 2012

وجود مبارك سيّد الساجدين ‏عليه السلام در اين فراز از نيايش از خداوند متعال درخواست مى‏نمايد كه: بارالها! نعمات فراوانى به ما ارزانى داشته‏اى كه‏ ريشه در تفضّلات تو و مهربانى‏ات به بندگان دارد؛ بارالها! آنها را كامل و تمام ‏كن و آنها را به خاطر گناهان از ما سلب نفرما. يعنى خداوندا! بر ما كرم نما كه‏از اين نعمات تا آخرين لحظات حيات بهره‏مند شويم.

از مهمترين خواسته‏هاى انسان مؤمن، حسن عاقبت است كه بايد هميشه آن را مدّ نظر داشته باشد و بر اينكه روزى ممكن است آنها را از دست بدهد بيمناك باشد. چه بسا افرادى، عمرى را در ايمان، طهارت وبندگى خدا سپرى كردند امّا در آخر عمر به خاطر يك حادثه و لغزش از درگاه ‏الهى رانده شدند و يك عمر بندگى خود را حبط كردند. بنابر اين انسان بايد هميشه و در همه حال از خداوند بخواهد كه از او در برابر لغزشها محافظت ‏كند.

مهمترين مسأله در عاقبت به خير شدن بنده توجّه و هوشيارى اونسبت به ذات أقدس احديّت و عنايتهاى او است؛ يعنى اگر بنده درلحظه‏هاى حساس و سرنوشت ساز زندگى‏اش، يك آن خود را از توجّه خاصّ‏ حضرت حق بى نياز بداند، خود را در سراشيبى انحطاط، گمراهى و ضلالت ‏رها كرده است.

تفاوت بسیار ميان صحابه و امامان‏ عليهم السلام

جمعه - 10 آگوست 2012

«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ»(1).

و از  آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند چون شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند.

علماى اهل سنّت معتقدند اصحاب پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم همگى عادلند و به اعمال و اقوال ايشان مى‏توان تمسّك كرد تا جايى كه تقريباً همهٔ فرق اهل سنّت، بسيارى از احكام شرعى خويش را به افعال و اقوال صحابه مستند مى‏كنند. براى اهل سنّت در ظاهر هيچ تفاوتى بين سلمان فارسى، يار صديق‏ پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، و ابو هريره دروغ پرداز حاضر در جبههٔ مخالف پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، وجود ندارد و هر يك از آنها كه مدّعى شود سخنى كه به زبان آورده، كلام رسول اللَّه ‏صلى الله عليه وآله وسلم است، نه تنها از او مى‏پذيرند كه در احكام شرعى به آن استناد هم‏ مى‏كنند؛ البته همان‏گونه كه بيان شد اينان فقط در ظاهر عدالت صحابه را پذيرفته‏اند و الّا در بسيارى از موارد از جمله مسألهٔ امامت و خلافت، لا اقل‏ موضوع اين بود كه چون دو گروه از صحابه، كه همگى عادلند، با هم تعارض‏ مى‏كنند كار به تساقُط و ترك نظر هر دو طرف منجر شود و بايد سراغ أدلّهٔ ديگر روند كه تاريخ چنين مسأله‏اى را گزارش نكرده است و همين مسأله ثابت مى‏كند كه اهل سنّت همه جا عدالت صحابه را قبول نكرده ‏اند.

تفضّلات الهى:

جمعه - 10 آگوست 2012

« الهي ما بدأت به من فضلك فتمّمه وما وهبت لي من كرمك فلاتسلبه وما سترته عليّ بحلمك فلا تهتكه وما علمته من قبيح فعلى‏ فاغفره»(1).

خدايا! آنچه از فضلت برايم آغاز كردى به انجام رسان و آنچه از كرمت به من‏ عطا نمودى، سلب مكن، و آنچه به بردبارى خود بر من مستور نمودى پرده‏درى مكن، اعمال زشت مرا كه به آنها آگاهى يافته‏اى بر من ببخشا.

خواسته‏ هاى امام عليه السلام:

در فرازهاى پايانى مناجات راغبين امام سجاد عليه السلام، از خداوند متعال‏مطالبى را درخواست مى‏ نمايند.

1 – «الهى ما بدأت به من فضلك فتمّمه» پروردگارا! آنچه را كه از فضل و كرامت خود، بى آنكه من آن را درخواست و تقاضا نمايم عطا نمودى،كامل و تمام كن.

2 – «وما وهبت لي من كرمك فلا تسلبه» بارالها! آنچه را كه از موضع‏ كرامت به من عطا نمودى، سلب مفرما.

3 – «وما سترته عليّ بحلمك فلا تهتكه» خداوندا! آنچه را كه با حلم و بردبارى از زشتى‏ها و گناهان من پوشاندى، باز هم مخفى دار و مرا رسوا منما.

4 – «وما علمته من قبيح فعلي فاغفره» بارالها! هر چه از گناهان و افعال ناشايستى كه به آنها آگاهى دارى بر من ببخش.

دعا

جمعه - 10 آگوست 2012

«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف‏ رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل إكرامك‏ وجميل إكرامك وجميل إنعامك في القربى منك والزّلفى لديك والتّمتّع‏ بالنّظر إليك وها أنا متعرّض لنفحات روحك وعطفك ومنتجع غيث‏ جودك ولطفك فارّ من سخطك إلى رضاك هارب منك إليك راجٍ‏ أحسن ما لديك معوّل على مواهبك مفتقر إلى رعايتك»(1).

خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت،درخواست مى‏كنم و نزد عواطف رحمانيّتت و لطائف احسانت، كه پا برجادارى گمانم را به آنچه از تو آرزو دارم در اكرام و انعام فراوانت و در نزديك ‏كردنم و نوازش نمودم از طرفت و بهره‏ورى در نظر به آستانت، و هم اكنون‏ خود را در معرض نسيم عنايت و لطفت در آورده‏ام، و تقاضاى باران جود و رحمتت را مى‏نمايم. از خشمت به رضايت و به درگاهت گريزانم اميدوار بهترين چيزى هستم كه در نزد توست، اعتماد به بخششهايت دارم،

اسماء الهى:

جمعه - 10 آگوست 2012

سوگندهاى امام سجاد عليه السلام

«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف ‏رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل ‏إكرامك»(2).

خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت، درخواست مى‏كنم و نزد عواطف رحمانيّتت و نيكى‏هاى لطفت، زارى ‏مى‏كنم كه گمان مرا در اميدوارى به اكرامت تحقّق بخشى.

در اين فراز از مناجات امام سجاد عليه السلام خداوند را به امورى سوگند مى‏ دهند:

1 – (سبحات وجهك) خداوندا! تو را به زيبايها و مظاهر جلالت سوگند مى‏ دهم.

2 – (أنوار قدسك) خداوندا! تو را به نورانيّتى كه برخاسته از قدّوسيّت‏ وپاكيزگى‏ات است، سوگند مى‏ دهم.

3 – (عواطف رحمتك) بارالها! تو را به رحمتى كه منشأ آن عاطفه ومهربانى است سوگند مى‏ دهم.

رحمت از مظاهر جمال الهى است و عواطف رحمت به معناى رحمتى‏ مضاعف وافزون است.

4 – (لطائف برّك) خداوندا! قسم به نيكى‏هايى كه از لطفت سر چشمه ‏مى‏ گيرد.

معنى و جايگاه توكّل

جمعه - 10 آگوست 2012

شرايط وكيل:

انسان كسى كه واجد شرايط و ويژگى‏هاى ذيل باشد را وكيل خود قرار مى‏دهد.

1 – وكيل بايد در انجام مأموريّت، قادر و توانمند و از بصيرت كافى برخورد باشد تا بتواند از عهدهٔ انجام كارى كه به او سپرده‏اند بخوبى برآيد.

2 – وكيل بايد امين و درستكار باشد و فقط منفعت موكّل خود را در نظر بگيرد و سود و زيان خود را در انجام وكالت دخالت ندهد.

هنگامى كه فردى داراى اين ويژگيها باشد، مى‏توانيم او را وكيل خود قرار دهيم و اين فرد قابليّت توكيل را خواهد داشت. وقتى ما به خداوند حسن ‏ظن پيدا مى‏كنيم كه او را وكيل خود قرار دهيم، و همهٔ امور را به او تفويض ‏نماييم. زيرا مى‏دانيم كه خداوند متعال قادر، بصير و امين است و منفعت‏ بندگانش را در نظر دارد و اگر كسى به او اعتماد و اطمينان نمايد، خداوند او را نااميد نمى‏كند و به اعتماد و اطمينان او پاسخ مثبت مى‏دهد.

حسن ظن

جمعه - 10 آگوست 2012

«إلهي إن كان قلّ زادي في المسير اليك فلقد حسن ظنّي بالتّوكّل‏ عليك وإن كان جرمي قد اخافني من عقوبتك فإنّ رجائي قد اشعرني‏ بالأمن من نقمتك وإن كان ذنبي قد عرضني لعقابك فقد آذنني‏ حُسن ثقتي بثوابك وإن أنا متني الغفلة عن الاستعداد للقائك فقد نبّهتني المعرفةُ بكرمك وآلائك وإن أوحش ما بيني و بينك فرط العصيان والطّغيان فقد انسني بشر الغفران والرّضوان»(1).

پروردگارا! اگر چه در مسير حركت به سوى تو كم توشه‏ام؛ امّا حسن ظن به‏ توكّل بر تو، اين كم توشگى را جبران مى‏كند. اگر چه جرايم و گناهانم‏ موجب هراس و ترس از عقوبت است، امّا اميدى كه به تو دارم، به من‏ اطمينان مى‏دهد كه از نقمت تو در امانم. اگر چه گناهانم مرا در معرض‏ عقاب قرار داده است، اما ثواب تو متيقّن است و اميد و اعتماد به پاداشت ‏دارم. اگر چه غفلت مرا به خواب برده است و استعداد و آمادگى ديدار تو را ندارم ولى شناخت تو به من نويد بخشش و نعمتهايت را مى‏دهد. اگر چه ‏فراوانى گناه و طغيان ميان ما وحشت ايجاد كرده است ولى اميد به آمرزش و خشنودى تو وحشت مرا به انس مبدّل مى‏ سازد.

موانع بصيرت وموانع كور دلى

جمعه - 10 آگوست 2012

موانع بصيرت

الف: دنيا دوستى

از موانع بسيار مهمّ بصيرت و روشن بينى، دنيا پرستى و غرق شدن در آن است.

امير المؤمنين عليه السلام مى‏ فرمايند: «لحبّ الدنيا صمّت الأسماع عن سماع الحكمة وعميت القلوب عن‏ نور البصيرة»(2). به دوستى دنيا گوشها از شنيدن دانش و حكمت كر شوند و ديده‏ها از ديدار نور بينش كور گردند.

به همين دليل امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايند: «حبّ الدنيا يعمي ويصمّ»(3). دوستى دنيا انسان را كور و كر مى‏ كند.  هنگامى كه بهره مندى از نعمات دنيوى هدف نهايى گردد، آدمى براى‏ دستيابى به آن دست به هر كار ناشايستى مى‏زند و به پند و نصيحت ‏اطرافيانش گوش فرا نمى‏دهد.  امير المؤمنين عليه السلام براى فرزند گراميش امام مجتبى عليه السلام سرانجام دنيادوستان را اينگونه بيان مى‏ فرمايند: «وإيّاك أن تغتّر بما ترى من إخلاد أهل الدنيا إليها وتكالبهم عليها…سلكت بهم الدنيا طريق العمى وأخذت بأبصارهم عن منار الهدى(4)فتاهوا في حيرتها وغرقوا في نعمتها، واتخذوها ربّا، فلعبت بهم‏ولعبوا بها، ونسواما وراءَها»(5). فرزندم! مبادا كه فريفته شوى، هنگامى كه مى‏نگرى دنيا داران به دنيا دل‏بسته‏اند و بر سر آن با يكديگر مى‏ستيزند… دنيا آنان را در راه تاريك و كور به‏ حركت در آورد و چشمانشان را از چراغ هدايت بپوشاند. سپس در حيرتكده ‏گم گشتند و در نعمت آن غرق شدند، دنيا را براى خود خدا اتخاذ كردند،سپس دنيا آنان را به بازى گرفت و آنان هم آن را به بازى گرفتند و زندگى ‏پس از دنيا را، فراموش كردند.

بصیرت

جمعه - 10 آگوست 2012

بصيرت شرط كمال

امام سجاد عليه السلام در پايان اين دعا از خداوند تبارك و تعالى كيميايى ‏طلب مى‏كند كه اهل معرفت ارزش واقعى آن را مى‏دانند. ايشان از خداوند يقين مى‏خواهند، يقينى كه داراى دو كار كرد اساسى است. ابتدا اين گوهر ناياب را هر كه در درون خود داشته باشد به كمك آن تحمّل تمام دردها و مصائب براى انسان سهل خواهد بود. همچنين امام يقينى را مى‏طلبند كه باكمك آن پرده‏هاى كورى و جهل از دل و ديده رخت بر مى‏بندد. بنابر اين اگر بصيرت و روشن بينى بخواهيم بايد مرتبه‏اى از مراتب يقين را درك نمائيم.

در توصيف تعبد يكى از آقايان مراجع مى‏گويند كه ايشان تمام ‏كرامتش آن بود كه قيامت را باور كرده بود. اين مطلب به ظاهر ساده مى‏آيد امّا اگر انسان به قيامت يقين داشته باشد ديگر نسيان و غفلت معنا ندارد و يقين به قيامت جزء ملكات او مى‏گردد و هرگز عملى مرتكب نمى‏گردد كه با اعتقاد و يقين او در تعارض باشد.

هنگام حمله اعراب به ايران در خصوص كثرت جمعيّت و شرايط ايرانيان گفتگوى جالبى بين اميرالمؤمنين على عليه السلام و خليفهٔ دوم صورت گرفته‏است. خليفهٔ دوم كه از كثرت جمعيّت عجم نگران بود پاسخ مناسبى را از اميرالمؤمنين عليه السلام دريافت مى‏كند. امام عليه السلام مى‏ فرمايند:

يقين

جمعه - 10 آگوست 2012

توحيد و شناخت توحيدى داراى مراتبى است. همچنين تحصيل ‏معرفت و تلاش جهت خداشناسى به انسان كمك مى‏كند تا روح خويش را تعالى ببخشد. در پايان نيز گفتيم كه حاصل طى اين مراتب رسيدن به درجهٔ ‏بندگى خداوند است.

نيايش و آموزش

اين فراز قسمت پايانى دعا است كه اگر عزيزان توجّه كرده باشند امام ‏سجاد عليه السلام با مضامين بسيار دقيق و در عين حال شيوا ذات بارى تعالى را توصيف مى‏نمايند. اين توصيفات جداى از جنبه دعا و نيايش، داراى بعد آموزش براى پيروان مكتب اهل بيت ‏عليهم السلام نيز مى‏باشد. در واقع امام عليه السلام از ابتداى دعا تا كنون شيوه و روش دعا و طلب از خداوند را بيان مى‏فرمايند.نكته بعد در اين نيايش، آموزش و راهنمايى بندگان به سوى متاعى است كه‏ بايد از خداوند طلب نمود.

آغاز دعا سراسر توصيفات خداوند است. امام عليه السلام مى‏فرمايند: اى‏ خدايى كه بنده هر چه بخواهد به او عطا مى‏نمايى؛ اى خدايى كه بنده هر چه‏ به تو نزديك شد تو با گامهاى بلندترى به سوى او مى‏آيى؛ اى خداى مهربان ‏كه بر تمام گناهان بندگان سرپوش مى‏گذارى.

مهمانى پروردگار

جمعه - 10 آگوست 2012

امام سجاد عليه السلام اين گونه دعا را می کنند كه، پروردگارا! چه كسى‏ به عنوان مهمان نزد تو حاضر گرديده در حالى كه به مهمان نوازى تو اميدوار بوده، امّا تو از او پذيرايى ننموده‏اى؟

واژه «قرى» كه در اوّلين پرسش امام عليه السلام از خداوند ذكر گرديده ‏است، به معناى مهمانى و ضيافت مى‏باشد. امام عليه السلام در پى بيان اين واقعيت‏ است كه فيض و رحمت الهى آنقدر گسترده است كه هيچ اميدوارى، از درگاه ‏او نااميد باز نمى‏گردد. امام عليه السلام در اين فراز اميدوار و گداى درگاه الهى را به ‏مهمان تشبيه كرده است. در خصوص مهمان و جايگاه آن در اخلاق اسلامى ‏روايات بيشمارى از ائمّهٔ اطهار عليهم السلام در قالب توصيه و تشويق به دست ما رسيده است. رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

«أكرم الضيف ولو كان كافراً»(1). مهمان را تكريم نما، حتّى اگر كافر باشد. «من أنفق على الضيف درهماً، فكأنّما أنفق ألف الف دينار في‏ سبيل اللَّه تعالى»(2). هر كس يك درهم براى پذيرايى از مهمان هزينه نمايد، گويى هزار هزار دينار در راه خدا انفاق نموده است.
اين گونه سفارشات و توصيه‏ها براى تكريم مهمان در روايات بسيار زياد مى‏باشد. يعنى در مكتب الهى تكريم مهمان به عنوان يك ارزش مطرح‏ مى‏باشد. حال، آيا ممكن است شارع در خصوص مهمان توصيه داشته باشد امّا خود، ملتزم به آن نباشد؟ بى شك بنا به خواست و دستور الهى، اولياء وائمّهٔ اطهار عليهم السلام، مهمان نوازى را به پيروان خود توصيه نموده‏اند. بنابر اين‏ نمى‏توان پذيرفت كه اين صفت در خداوند به نحو تامّ و تمام وجود نداشته ‏باشد. ممكن نيست كسى مهمان ذات اقدس ربوبى گردد و خداوند او را رها نمايد و از او پذيرايى نكند.