سلاح در قران(راهنمای تفسیر موضوئی)

جمعه - 31 آگوست 2012

1- فتح/4، 7، 18-272- توبه/19-22، 29، 7-16، 122، 1233- بقره/261، 154، 190-195، 216-218، 244، 246-247، 249-252، 261، 58-594- نحل/1105- عنکبوت/676- نساء/84، 74-787- انفال/65-66، 20-26، 39-40-48، 55-608- حدید/10، 259- حج/39-40، 5810- احزاب/21-22، 2511- محمد/4-7، 20-24، 3512- حشر/2-1413- صف/4، 10-13

برخورد های کریمانه امام خامنه ای با مخالفان

سه شنبه - 28 آگوست 2012

گستردگی دشمنان انقلاب اسلامی ایران با هیچ یک از انقلاب‌های عصر کنونی چه از نظر تعداد و چه از نظر تنوع، در بینش و نگرش قابل مقایسه نیست، همان‌گونه که این گستردگی درباره دوستان انقلاب اسلامی نیز صدق می‌کند؛ دوستان انقلاب هم چه از نظر تعداد و چه از نظر تنوع در بینش و نگرش، بی‌شمارند.
بی‌شک این گستردگی و تنوع دشمنان، ریشه در ماهیت انقلاب اسلامی و تلاش هر دو ابرقدرت در آغاز پیروزی انقلاب دارد که برای نابودی آن از همة عناصر و امکانات خود در داخل و خارج بهره می‌گرفتند، علاوه بر این به دلیل ایدئولوژیک بودن انقلاب اسلامی و درگیری انقلاب با باندهای قاچاق انسان، اسلحه، مواد مخدر و برپا کنندگان مراکز فساد و فحشا، این باندها نیز به صف دشمنان انقلاب پیوستند؛ باندهایی که برای انقلاب‌های دیگر نه تنها دردسرساز نبوده بلکه به عنوان اهرمی تخدیری برای پیشبرد اهداف خود حتی از آنان هم حمایت می‌کردند.
در کنار فهرست کردن این دشمنان، باید به ریزش‌های درونی انقلاب و تغییر ذائقه‌ برخی و خسته شدن برخی دیگر از ادامه مبارزه، اشاره کرد. البته هر یک از این پدیده‌ها محتاج تحلیل و تأمل جداگانه‌ای می‌باشد. رویارویی نظام با این طیف معاندان و مخالفان، باور هر کسی را به سوی سمتی می‌کشاند که مقاومت 33 ساله این مردم با مدیریت رهبران آن را شبیه به اعجاز کرده است و باید به جای فهرست کردن و تحلیل درباره برون رفت این نظام از هر بحرانی تنها در پیشگاه حق تعالی به خاطر امدادهای الهی و مدیریت رهبران الهی آن، سجده شکر به جای آورد، چرا که به اعتراف کارشناسان هر یک از این دشمنان و حوادث و پدیده‌ها به تنهایی می‌توانست انقلابی را نابود سازد.

تصوف

دوشنبه - 27 آگوست 2012

در آيين اسلام انتساب به صوف «پشم» و صوفي «پشمينه پوش» مردود است و بر عدم جواز اين نسبت، دوازده دليل اقامه ميشود:
1-  هيچ گونه دليل شرعي بر وجوب نسبت «صوف» آن گونه كه صوفيها ادعا ميكنند و بر استحباب و مزيت و حتي بر جواز آن وجود ندارد، با اين كه از ديدگاه صوفيان، اين نسبت يكي از دستورات مهم دين تلقي شده و احكام و اعتقاداتي كلي و اساسي مخالف با اعتقادات شيعه، بر آن مترتب است. بنابراين چگونه روا خواهد بود كه اين افراد خود را به چنين نسبتي «صوف» منتسب سازند و احكام و لوازمي بر آن قيد كنند و بدون دليل، مدعي وجوب آن شوند؟!
در حجيّت و اثبات اين دليل، دوازده وجه قابل يادآوري است:اول: عقل و خرد با جزم و يقين حكم ميكنند كه سخن گفتن بدون دليل و ادعاي بدون بيّنه پذيرفتني نيست.
دوم: اجماع عقلا بر اين است كه بايد از گويندهی سخن، دليل و از مدّعي، بيّنه خواست و تفاوت اين مطلب با قبلي واضح و روشن، بلكه هيچ ملازمهاي بين آن دو وجود ندارد و عقل بر بسياري از امور مورد اتفاق، دلالت ندارد.
سوم: خداي متعال ميفرمايد:((قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين))1اگر راست ميگوييد دليل و برهان خويش را ارائه دهيد؛ در جاي ديگر ميفرمايد:((قل فأتوا بكتاب من عندالله))2بگو، كتابي از پيشگاه خدا بياوريد. و ديگر آياتي كه مضمون آنها درخواست حجّت و دليل از مّدعي است.
چهارم: موضوع ياد شده از ديدگاه تصّوف يكي از بزرگترين دستورهاي ديني و از برجستهترين اركان ايمان شمرده ميشود و مدعّياند كه تنها، اين عمل ميتواند سبب نجات و رهايي از آتش دوزخ باشد و همه حق پويان، قائل بدان هستند.

دلائل إمامت اميرالمؤمنين عليه السّلام در حدیث ثقلین

دوشنبه - 27 آگوست 2012

بحثى كه در پيش داريم در ارتباط با «حديث ثقلين» است، حديث شريفى كه اگر بدان عمل مى شد و نيز اگر تطبيق بر مصاديق صحيحش مى گرديد چنين اختلافى خانمانسوز امّت مسلمان را فرا نمى گرفت.
نداى وحدت ندائى الهى است، و نداى اختلاف از شيطان است، خداوند متعال مى فرمايد: (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً)(1): اى مؤمنان، بپرهيزيد خدا را آنچنان كه سزاوار است پرهيز كردن از او، و البتّه از دنيا بيرون نرويد جز در حاليكه مسلمان باشيد، و همگى به «ريسمان خدا» جنگ زنيد و پراكنده نشويد، و به ياد آوريد نعمت خدا را بر خودتان آنگاه كه با هم دشمن بوديد، پس خداوند ميان دلهاى شما اُلفت و يگانگى قرار داد و به سبب نعمت پروردگار برادر گرديد.
«ريسمان خدا» يعنى: حقيقتى كه بندگان بوسيله آن با خداوند متعال ارتباط پيدا مى كنند و راه او را مى پيمايند. و از اين آيات استفاده مى شود كه: يگانه طريق ايجاد وحدت، چنگ زدن همگان است به «ريسمان خدا»، و در احاديث بسيارى كه صحّت آنها مورد اتّفاق فريقين است، رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: «ريسمان الهى» كه مؤمنين بايستى به آن چنگ زنند، يكى كتاب خداوند متعال، و ديگرى خاندان نبوّت عليهم السّلام است، و اين دو، وسيله هدايت و مانع از ضلالت بوده و تا روز قيامت از هم جدايى ندارند.

تبيين عصمت پیامبر ان وامامان علیهم السلام

یکشنبه - 26 آگوست 2012

طبق آنچه تاكنون بيان شد معلوم گرديد كه اهل سنّت بر عدالت تمامى صحابه پافشارى مى‏كنند . در صورتى كه بپذيريم رفتار و گفتار صحابه صحيح مى‏باشد ، اين سخن در مواردى با عصمت پيامبر منافات پيدا مى‏كند . بنابراين اگر قائل شويم اعمال صحابه صحيح ومطابق موازين شرعى مى‏باشد ، در مواردى كه رفتار و گفتار آنان با عصمت و قداست پيامبر  تعارض داشته باشد ، دو راه بيشتر نداريم 1 ـ از عدالت جميع صحابه دست برداريم 2 ـ عصمت پيامبر   را انكار كنيم يا آن را محدود به موارد خاصّى نماييم .

اهل سنّت در چنين آزمون دشوارى ، بر اصل عدالت تمامى صحابه پافشارى مى‏كنند وعصمت را به صورتِ محدود مى‏پذيرند . اينان شواهدى از آيات قرآن ذكر مى‏كنند تا اثبات نمايند عصمت پيامبر   تنها در مقام تلقّى وابلاغ وحى مى‏باشد امّا در امورى كه وحى از جانب خداوند متعال نرسيده و نيز در امور جارى زندگى (شخصى و اجتماعى) پيامبر  مانند ديگر انسان‏ها به افكار و آراى خويش مراجعه و اجتهاد مى‏كند ، پس ايشان نيز امكان دارد در افكار و اجتهادات دچار اشتباه شوند . از طرفى ممكن است صحابه نيز اجتهاد كنند واتفاقاً نظر آنان درست ومطابق با واقع باشد و مورد پذيرش عمومى قرار بگيرد . در سخنان گذشته شواهدى را كه طرفداران نظريّه عدالت صحابه از آيات بيان كرده‏اند و بر اساس آن عصمت خاتم الأنبياء   را انكار كرده‏اند ، مورد تجزيه و تحليل قرار داديم .

اعجاز عشق

سه شنبه - 21 آگوست 2012

«عشق» نيز همانند «ميل‌جنسي» واژ‌ه‌اي خوشنام نيست. اين هدر دو به دلايلي چند تقدس خود را از دست داده‌اند و جلوه‌هاي ناخوشنامشان معروف گشته است. چون خانواده‌هاي بشنوند که فرزندشان عاشق شده است چنان مي‌‌هراسند که گويا کسي آنها را ربوده است. شايد علت اين است که از ميزان ربايندگي عشق تا حدّي آگاه‌اند. زماني که فردي ربوده مي‌شود اين احتمال وجود دارد که دستيابي به او ديگربار ممکن نباشد و در روزگار ربودگي‌اش آسيبي ببيند که هرگز برطرف نشود.
شناخت حقيقي عشق
اسرار عشق به همجنس و غيرهمجنس
فوايد و لذت آن
تداخل عشق و ميل‌جنسي
آميختگي ميل‌جنسي و گرايش‌هاي معنوي
شيوة عشق ورزيدن و رموز موفقيت در آن
در جستجوي نيمة دوم خود
اينها مسايلي است که تصميم دارم دربارة آنها با شما گفتگو کنم.
عشق به همان ميزان که لذت‌آور، حرکت‌آفرين و آرامش بخش است. هراس‌انگيز و ويرانگر است. اين هر دو نمونه تأثير تا حدّي بدين بستگي دارد که فرد از عشق چه مي‌داند، چگونه عاشق مي‌شود و چطور پيش مي‌رود!‌
حقيقت آن است که زندگي ما از ‌آغاز تا فرجام با عشق آميخته است.
آنان که با دانش فيزيک و شيمي آشنايند به خوبي مي‌دانند که در چرخة آفرينش، نيروي جاذبه  و ربانيش (مغناطيس) چگونه نقش ايفا مي‌کند.

راز ناپوشيدگي دختران و زنان

سه شنبه - 21 آگوست 2012

رفتار و انگيزه‌هاي زن همانند آفرينش وي اسرار‌آميز و شگفت‌آور است. زن اگر در اصلِ زندگي‌‌کردن خود بي‌هدف باشد حرکات زنانه‌اش بي‌‌هدف و انگيزه نيست. بنابراين، ساده‌انديشي است اگر گمان شود که علت بي‌توجهي بانوان به پوشيدگي اندامشان، فقط سستي ايمان است. از طرفي چون عوامل و انگيزه‌هاي رفتار آنان به طور دقيق و کامل شناسايي نمي‌شود براي درمانش کوششي نتيجه‌بخش صورت نمي‌گيرد و انتظار مي‌رود که يک نسخه براي هر نوع رفتار آنان موثر واقع شود.
بيان «عوامل کم توجهي دختران وزنان به پوشيدگي» را در سه گفتار دنبال مي‌کنيم:‌
اول:‌شناخت عوامل فرهنگي و اعتقادي
دوم:‌تحليل عوامل و انگيزه‌هاي رواني
سوم: شناسايي عوامل اجتماعي
در هر گفتار کوشش شده است تا تحليل‌ها با بيان راه‌حل همراه باشد و از نشان دادن درد، بدون ارائه درمان،‌ اجتناب شود.
عوامل فرهنگي و اعتقادي

تمايلات و رفتارهاي جنسي

سه شنبه - 21 آگوست 2012

هيچ آيين آسماني به سرکوب غريزه فرمان نداده است. هيچ آيه و حديثي را نمي‌توان يافت که به مبارزه با ميل‌- جنسي به معناي سرکوب سفارش کرده باشد. پندارهاي واهي افراد است که تعابير قرآن و حديث را «سرکوب» تفسير مي‌کند. از مهم‌ترين تعابير قرآن و روايات «جهاد نفس» است که در هيچ کتاب فرهنگ لغت، به معناي سرکوب غريزه نيست.
«لطف خداوند» يا ابراز محروميت و افسردگي؟‌
تعريف و تحليل‌هايي که دربارزة‌ «غريزه‌جنسي» پيشنهاد و ارائه مي‌شود گاه بدانجا متناقض و متضاد است که انسان پس از ارزيابي آنها به درستي نمي توان تميز دهد که «ميل‌جنسي» به واقع «لطف‌خداوند» به بندگان است يا ماية شکنجه و آزار وي! آيا وسيلة آرامش است يا ماية‌ افسردگي و تشديد ناراحتي اعصاب؟‌
نوع نگاه ما به «ميل‌جنسي» مهم‌ترين عاملي است که سرنوشت تأثير آن را بر ما معلوم مي‌سازد. آنکه مبارزه با ميل‌جنسي را به هر صورت که باشد مهم‌ترين وظيفة ديني خود مي‌شمرد آنگاه که به ارضاي صحيح ميل‌جنسي نيز دست يابد، چه بسا به نکوهش خود بپردازد و دچار خودآزاري گردد؛ اما آن که ارضاي صحيح آن را عبادت بشمرد، پس از آن احساس تقّرب خواهد کرد و براي ادامة زندگي شاداب‌تر مي‌گردد.
از همين جا معلوم مي‌شود که انتقاد‌کنندگان به جوامع مذهبي به کدام يک از دو تفکر مي‌نگريسته‌اند. آيا استفاده از لذت حلالي که خداوند آفرينندة آن است جاي نکوهش دارد!‌
پس‌مانده‌هاي افکار اشتباه و کهن نوعي احساس ملامت در افراد مذهبي پديد ‌آورده است که ارضاي غريزه را برخلاف عرفان و مهار نفس بدانند. در اين تفکر رعايت جانب اعتدال نيز افراط است و جانب تفريط اعتدال است؛ تا جايي که افرد متديّن گاه برقراري رابطه جنس با همسر را هم امري نه مورد سفارش، که راهي تنها براي رهيدن از گناه و و رنج شهوت مي‌پندارند!‌ گاه اينان براي رفتار و عقيدة خود شواهدي نيز از آيات و رويات رديف مي‌کنند.
اين نوع پندار ميان غريزه و عقايد مذهبي کشمکش جانکاه به وجود مي‌آورد. در حالي که اين غريزه براي آرامش است نه ناراحتي اعصاب. در اسلام کوچک‌ترين اشاره‌اي به پليدي علاقة جنسي نشده است و نظر به آن است که علاقة جنسي با معنويت جمع شود.

میل جنسی چیست؟

دوشنبه - 20 آگوست 2012

آدمیان بیش از دو هزار و پانصد سال است که در رؤیای «گریز از عشق جنسی» روزگار می‌گذرانند. از هشت قرن پیش  از میلاد مسیح تاکنون کسانی هر چندگاه در خواب می‌بینند که «راه رهایی از بحران جنسی و آسیب‌‌های آن،‌ این است که ریشة عشق را در وجود بشر خشک کنند و امیال تناسلی را به طور کلی از بین ببرند.» اما هرچه زمان بر این رؤیا می‌گذرد تعبیرهای واژگونه از آن مشاهده می‌شود. در هند قرنهاست می‌کوشند که از مظاهر جنسی و فریفتگی زنان بگریزند، ولی هر چه بیشتر جذب این امر شده‌اند. آنها می‌خواهند از مسایل جنسی خلاص شوند، ولی بعد تمام ذهنشان به مسایل جنسی متوجه می‌شود. چرا چنین است؟‌چون از هرچیزی می‌گریزند که چرخة آفرینش گریز آن را برای ایشان نخواسته است.

کربلا و الگوهای رفتاری (الگوهای مثبت)و(الگوهای منفی)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

الگوهای مثبت (زنان)
یکی از ویژگی های مهم عاشورا، حضور جدی زنان و مشارکت عینی و عملی آنان در این قیام جاویدان است. اگر برنامه جامع امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مدینه ارزیابی کنیم، به دو مسیر از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه تقسیم می شود. مسیر اول را حسینیان با «شهادت » و مسیر دوم را زینبیان با «استقامت » به انجام رساندند.
شرکت زنان در کربلا از آن جهت که جایگاه رفیع این گروه را در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به نمایش می گذارد، بسیار چشمگیر است. زنان سترگی چون زینب، ام کلثوم، رباب، عاتکه و… که همپای مردان زیباترین جلوه های ایثار را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند و الگوی اهل ایمان شدند. اینک به بعضی از آنان اشاره می کنیم:

عاشورا وانتخابها

دوشنبه - 20 آگوست 2012

انتخاب، بخشی از زندگی آدمیان، بلکه مهم ترین ویژگی آنهاست. هرگز حیوانات در طول زندگی خود، در مقابل گزینه های مختلف، قرار نمی گیرند؛ خود را همواره در راهی از پیش تعیین شده، می بینند و ادامه مسیر زیستی آنها، کاملاً افقی و بدون فراز و نشیب و صرفا بر اساس غریزه های ثابت و تغییرناپذیر است؛ اما انسان هر روز و هر ساعت در آستانه انتخابی تازه، قرار می گیرد. نوع و سطح انتخاب انسان، بهترین معیار سنجش برای داوری درباره شخصیت اوست. در واقعه کربلا، سه نوع انتخاب صورت گرفت:
ـ بی طرفی در مقابل دعوت امام حسین علیه السلام که نمونه آن، انتخاب عبدالله بن جعفی(1) است؛
ـ لبیک به دعوت آن حضرت علیه السلام که نمونه آن، انتخاب زهیر بن قین است؛
ـ مخالفت و شمشیر کشیدن در مقابل آن حضرت علیه السلام که نمونه آن، انتخاب عمر بن سعد ابی وقاص است.

رویدادهای محرم

دوشنبه - 20 آگوست 2012

روز دوم
1 . امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد . (1) عالم بزرگوار «سید بن طاووس » نقل کرده است که: امام علیه السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست . این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است . (2)
2 . در این روز «حر بن یزید ریاحی » ضمن نامه ای «عبیدالله بن زیاد» را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود . (3)
3 . در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه – که مورد اعتماد حضرت بودند – را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به «قیس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود . (4) اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند . زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
«اللهم اجعل لنا ولشیعتنا عندک منزلا کریما واجمع بیننا وبینهم فی مستقر من رحمتک، انک علی کل شیی ء قدیر;
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی .» (5)