1- فتح/4، 7، 18-272- توبه/19-22، 29، 7-16، 122، 1233- بقره/261، 154، 190-195، 216-218، 244، 246-247، 249-252، 261، 58-594- نحل/1105- عنکبوت/676- نساء/84، 74-787- انفال/65-66، 20-26، 39-40-48، 55-608- حدید/10، 259- حج/39-40، 5810- احزاب/21-22، 2511- محمد/4-7، 20-24، 3512- حشر/2-1413- صف/4، 10-13
اهل سنّت در چنين آزمون دشوارى ، بر اصل عدالت تمامى صحابه پافشارى مىكنند وعصمت را به صورتِ محدود مىپذيرند . اينان شواهدى از آيات قرآن ذكر مىكنند تا اثبات نمايند عصمت پيامبر تنها در مقام تلقّى وابلاغ وحى مىباشد امّا در امورى كه وحى از جانب خداوند متعال نرسيده و نيز در امور جارى زندگى (شخصى و اجتماعى) پيامبر مانند ديگر انسانها به افكار و آراى خويش مراجعه و اجتهاد مىكند ، پس ايشان نيز امكان دارد در افكار و اجتهادات دچار اشتباه شوند . از طرفى ممكن است صحابه نيز اجتهاد كنند واتفاقاً نظر آنان درست ومطابق با واقع باشد و مورد پذيرش عمومى قرار بگيرد . در سخنان گذشته شواهدى را كه طرفداران نظريّه عدالت صحابه از آيات بيان كردهاند و بر اساس آن عصمت خاتم الأنبياء را انكار كردهاند ، مورد تجزيه و تحليل قرار داديم .
«عشق» نيز همانند «ميلجنسي» واژهاي خوشنام نيست. اين هدر دو به دلايلي چند تقدس خود را از دست دادهاند و جلوههاي ناخوشنامشان معروف گشته است. چون خانوادههاي بشنوند که فرزندشان عاشق شده است چنان ميهراسند که گويا کسي آنها را ربوده است. شايد علت اين است که از ميزان ربايندگي عشق تا حدّي آگاهاند. زماني که فردي ربوده ميشود اين احتمال وجود دارد که دستيابي به او ديگربار ممکن نباشد و در روزگار ربودگياش آسيبي ببيند که هرگز برطرف نشود.
شناخت حقيقي عشق
اسرار عشق به همجنس و غيرهمجنس
فوايد و لذت آن
تداخل عشق و ميلجنسي
آميختگي ميلجنسي و گرايشهاي معنوي
شيوة عشق ورزيدن و رموز موفقيت در آن
در جستجوي نيمة دوم خود
اينها مسايلي است که تصميم دارم دربارة آنها با شما گفتگو کنم.
عشق به همان ميزان که لذتآور، حرکتآفرين و آرامش بخش است. هراسانگيز و ويرانگر است. اين هر دو نمونه تأثير تا حدّي بدين بستگي دارد که فرد از عشق چه ميداند، چگونه عاشق ميشود و چطور پيش ميرود!
حقيقت آن است که زندگي ما از آغاز تا فرجام با عشق آميخته است.
آنان که با دانش فيزيک و شيمي آشنايند به خوبي ميدانند که در چرخة آفرينش، نيروي جاذبه و ربانيش (مغناطيس) چگونه نقش ايفا ميکند.
رفتار و انگيزههاي زن همانند آفرينش وي اسرارآميز و شگفتآور است. زن اگر در اصلِ زندگيکردن خود بيهدف باشد حرکات زنانهاش بيهدف و انگيزه نيست. بنابراين، سادهانديشي است اگر گمان شود که علت بيتوجهي بانوان به پوشيدگي اندامشان، فقط سستي ايمان است. از طرفي چون عوامل و انگيزههاي رفتار آنان به طور دقيق و کامل شناسايي نميشود براي درمانش کوششي نتيجهبخش صورت نميگيرد و انتظار ميرود که يک نسخه براي هر نوع رفتار آنان موثر واقع شود.
بيان «عوامل کم توجهي دختران وزنان به پوشيدگي» را در سه گفتار دنبال ميکنيم:
اول:شناخت عوامل فرهنگي و اعتقادي
دوم:تحليل عوامل و انگيزههاي رواني
سوم: شناسايي عوامل اجتماعي
در هر گفتار کوشش شده است تا تحليلها با بيان راهحل همراه باشد و از نشان دادن درد، بدون ارائه درمان، اجتناب شود.
عوامل فرهنگي و اعتقادي
هيچ آيين آسماني به سرکوب غريزه فرمان نداده است. هيچ آيه و حديثي را نميتوان يافت که به مبارزه با ميل- جنسي به معناي سرکوب سفارش کرده باشد. پندارهاي واهي افراد است که تعابير قرآن و حديث را «سرکوب» تفسير ميکند. از مهمترين تعابير قرآن و روايات «جهاد نفس» است که در هيچ کتاب فرهنگ لغت، به معناي سرکوب غريزه نيست.
«لطف خداوند» يا ابراز محروميت و افسردگي؟
تعريف و تحليلهايي که دربارزة «غريزهجنسي» پيشنهاد و ارائه ميشود گاه بدانجا متناقض و متضاد است که انسان پس از ارزيابي آنها به درستي نمي توان تميز دهد که «ميلجنسي» به واقع «لطفخداوند» به بندگان است يا ماية شکنجه و آزار وي! آيا وسيلة آرامش است يا ماية افسردگي و تشديد ناراحتي اعصاب؟
نوع نگاه ما به «ميلجنسي» مهمترين عاملي است که سرنوشت تأثير آن را بر ما معلوم ميسازد. آنکه مبارزه با ميلجنسي را به هر صورت که باشد مهمترين وظيفة ديني خود ميشمرد آنگاه که به ارضاي صحيح ميلجنسي نيز دست يابد، چه بسا به نکوهش خود بپردازد و دچار خودآزاري گردد؛ اما آن که ارضاي صحيح آن را عبادت بشمرد، پس از آن احساس تقّرب خواهد کرد و براي ادامة زندگي شادابتر ميگردد.
از همين جا معلوم ميشود که انتقادکنندگان به جوامع مذهبي به کدام يک از دو تفکر مينگريستهاند. آيا استفاده از لذت حلالي که خداوند آفرينندة آن است جاي نکوهش دارد!
پسماندههاي افکار اشتباه و کهن نوعي احساس ملامت در افراد مذهبي پديد آورده است که ارضاي غريزه را برخلاف عرفان و مهار نفس بدانند. در اين تفکر رعايت جانب اعتدال نيز افراط است و جانب تفريط اعتدال است؛ تا جايي که افرد متديّن گاه برقراري رابطه جنس با همسر را هم امري نه مورد سفارش، که راهي تنها براي رهيدن از گناه و و رنج شهوت ميپندارند! گاه اينان براي رفتار و عقيدة خود شواهدي نيز از آيات و رويات رديف ميکنند.
اين نوع پندار ميان غريزه و عقايد مذهبي کشمکش جانکاه به وجود ميآورد. در حالي که اين غريزه براي آرامش است نه ناراحتي اعصاب. در اسلام کوچکترين اشارهاي به پليدي علاقة جنسي نشده است و نظر به آن است که علاقة جنسي با معنويت جمع شود.
آدمیان بیش از دو هزار و پانصد سال است که در رؤیای «گریز از عشق جنسی» روزگار میگذرانند. از هشت قرن پیش از میلاد مسیح تاکنون کسانی هر چندگاه در خواب میبینند که «راه رهایی از بحران جنسی و آسیبهای آن، این است که ریشة عشق را در وجود بشر خشک کنند و امیال تناسلی را به طور کلی از بین ببرند.» اما هرچه زمان بر این رؤیا میگذرد تعبیرهای واژگونه از آن مشاهده میشود. در هند قرنهاست میکوشند که از مظاهر جنسی و فریفتگی زنان بگریزند، ولی هر چه بیشتر جذب این امر شدهاند. آنها میخواهند از مسایل جنسی خلاص شوند، ولی بعد تمام ذهنشان به مسایل جنسی متوجه میشود. چرا چنین است؟چون از هرچیزی میگریزند که چرخة آفرینش گریز آن را برای ایشان نخواسته است.
الگوهای مثبت (زنان)
یکی از ویژگی های مهم عاشورا، حضور جدی زنان و مشارکت عینی و عملی آنان در این قیام جاویدان است. اگر برنامه جامع امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مدینه ارزیابی کنیم، به دو مسیر از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه تقسیم می شود. مسیر اول را حسینیان با «شهادت » و مسیر دوم را زینبیان با «استقامت » به انجام رساندند.
شرکت زنان در کربلا از آن جهت که جایگاه رفیع این گروه را در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به نمایش می گذارد، بسیار چشمگیر است. زنان سترگی چون زینب، ام کلثوم، رباب، عاتکه و… که همپای مردان زیباترین جلوه های ایثار را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند و الگوی اهل ایمان شدند. اینک به بعضی از آنان اشاره می کنیم:
انتخاب، بخشی از زندگی آدمیان، بلکه مهم ترین ویژگی آنهاست. هرگز حیوانات در طول زندگی خود، در مقابل گزینه های مختلف، قرار نمی گیرند؛ خود را همواره در راهی از پیش تعیین شده، می بینند و ادامه مسیر زیستی آنها، کاملاً افقی و بدون فراز و نشیب و صرفا بر اساس غریزه های ثابت و تغییرناپذیر است؛ اما انسان هر روز و هر ساعت در آستانه انتخابی تازه، قرار می گیرد. نوع و سطح انتخاب انسان، بهترین معیار سنجش برای داوری درباره شخصیت اوست. در واقعه کربلا، سه نوع انتخاب صورت گرفت:
ـ بی طرفی در مقابل دعوت امام حسین علیه السلام که نمونه آن، انتخاب عبدالله بن جعفی(1) است؛
ـ لبیک به دعوت آن حضرت علیه السلام که نمونه آن، انتخاب زهیر بن قین است؛
ـ مخالفت و شمشیر کشیدن در مقابل آن حضرت علیه السلام که نمونه آن، انتخاب عمر بن سعد ابی وقاص است.
روز دوم
1 . امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد . (1) عالم بزرگوار «سید بن طاووس » نقل کرده است که: امام علیه السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست . این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است . (2)
2 . در این روز «حر بن یزید ریاحی » ضمن نامه ای «عبیدالله بن زیاد» را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود . (3)
3 . در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه – که مورد اعتماد حضرت بودند – را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به «قیس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود . (4) اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند . زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
«اللهم اجعل لنا ولشیعتنا عندک منزلا کریما واجمع بیننا وبینهم فی مستقر من رحمتک، انک علی کل شیی ء قدیر;
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی .» (5)