نقلهای مجعول و مشهوردرقضیه کربلا

دوشنبه - 20 آگوست 2012

بعضی از مقتل نگاران و روضه خوانان، سخنان بسیاری را به امام حسین علیه السلام و دیگر معصومین نسبت داده اند که هرگز سند و مدرکی برای آنها نمی توان یافت . بعضی از آن سخنان با اینکه غیرمستند و جعلی اند و محققان، آنها را رد کرده اند، بسیار مشهور و متداول نیز هستند و از آنجا که مقبولیت عام یافته اند، برخی پژوهشگران و نویسندگان بنام معاصر نیز آنها را مسلم الصدور پنداشته، بدون تامل و تحقیق، در آثار خود به عنوان سخنی از سخنان معصومین علیهم السلام آورده اند . در این نوشته به برخی از این سخنان که مرتبط با محرم ، عاشورا و امام حسین علیه السلام است، اشاره می شود .
1 . «ان کان دین محمد لم یستقم …»
این سخن که به امام حسین علیه السلام نسبت داده شده است، یک بیت از یک قصیده است که توسط شاعری به نام «شیخ محسن ابوالحب حویزی » سروده شده است . او از شعرا و خطبای کربلا بوده و در سالهای 1235 – 1305 ه . ق، زندگی می کرده است .

امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت

دوشنبه - 20 آگوست 2012

در زندگی پرفراز و نشیب امام زین العابدین علیه السلام نکات بسیار مهمی برای بحث و بررسی وجود دارد. در اینجا گوشه ای از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام را از کربلا تا شهادت در چند محور به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم 1 – بیماری امام سجاد علیه […]

نوجوانان وتربیت دینی

دوشنبه - 20 آگوست 2012

نوجوانان وتربیت  دینی1

شایسته است در ابتدای بحث واژه‌های مهمی که در عنوان این تحقیق آورده شده مورد بررسی قرار گیرد. واژه‌هایی همچون نوجوان، ارزش، درونی‌کردن ارزش و فطرت که گفتار اول این فصل عهده‌دار بیان این مطلب می‌باشد.
در گفتار دوم، سابقه پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این بخش دو کتاب مرتبط با این تحقیق مورد نقد قرار گرفته است. همچنین امتیاز نوشته حاضر نسبت به منابع مذکور مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
در گفتار آخر این فصل به ضرورت و اهمیت عنوان مورد نظر پرداخته شده و این نکته بیان می‌شود که چرا باید ارزش‌ها را در یک نوجوان درونی‌کرد؟

تحقيق در اخبار(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (‏6)
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، اگر فاسقي برايتان خبري آورد، نيك وارسي كنيد، مبادا به ناداني گروهي را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كرده‏ايد پشيمان شويد.
مفسران در شأن نزول اين آيه نقل كرده‌اند:حارث بن ضرار خزاعي مي‌گويد: من خدمت رسول خدا مشرف شدم، ايشان مرا به اسلام دعوت فرمود. من نيز اسلام آوردم. مرا به دادن زكات دعوت كرد. آن را هم پذيرفتم و عرضه داشتم: يا رسول اللََّه! به سوي قوم و قبيله‏ام برمي‏گردم، و ايشان را به اسلام و دادن زكات مي‏خوانم، هر كس اجابتم كرد زكاتش را مي‏گيرم، و شما شخصي را (در فلان روز) بفرستيد تا هر چه زكات جمع‏آوري كرده‏ام به خدمت شما بياورد.حارث بين قوم خود رفت و دعوتش پذيرفته شد، و زكاتها را از آنان كه مسلمان شدند جمع كرد، ولي در آن تاريخي كه معين كرده بود فرستاده‏اي از ناحيه رسول خدا نرسيد. حارث پيش خود فكر كرد حتما حادثه‏اي رخ داده و رسول خدا از دست او خشمگين شده، لذا محترمين از قوم خود را خواست و به ايشان گفت: رسول خدا تاريخي معين كرد كه در آن تاريخ فرستاده‏اي براي گرفتن زكات نزد من مي‏فرستد، و رسول خدا هرگز خلف وعده نمي‏كند، و من خيال مي‏كنم اين تاخير جز براي اين نيست كه آن جناب خشمگين شده، به راه بيفتيد تا نزد آن جناب برويم.از سوي ديگر رسول خدا در رأس همان تاريخ، وليد بن عقبه را به سوي حارث روانه كرد، تا زكاتهايي را كه از اشخاص گرفته تحويل بگيرد، اما وليد در بين راه وحشت مي‏كند و برمي‏گردد، و به عرض رسول خدا مي‏رساند كه من نزد حارث رفتم و او از دادن زكات خودداري كرده، مي‏خواست مرا بكشد. رسول خدا فوراً لشكري به سوي حارث و قبيله‏اش روانه مي‏كند. لشكر آن جناب در بين راه به حارث و نفراتش برمي‏خورند كه از قبيله بيرون آمده و دارند مي‏آيند.

ايمان محبوب دل‌ها(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ
وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (7) فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (8)‏و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسياري از كارها از [رأي و ميل‏] شما پيروي كند، قطعاً دچار زحمت مي‏شويد، ليكن خدا ايمان را براي شما دوست‏داشتني گردانيد و آن را در دلهاي شما بياراست و كفر و پليدكاري و سركشي را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان [كه چنين‏اند] ره‏يافتگانند.
نكات تفسيري
1. اين آيه مؤمنين را به اين نكته رهنمون مي‌سازد كه عامل هدايت و رشد آنان تنها خداي سبحان است وبه همين جهت است كه ايمان را محبوبشان كرده
و در دلهايشان زينت داده، و كفر و فسوق و عصيان را از نظرشان انداخته است. پس مؤمنين نبايد از اين نكته غفلت كنند كه رسول خدا را دارند. كسي را دارند كه از ناحيه خداوند سبحان مورد تاييد است. كسي كه از ناحيه پروردگارش بينه‏اي دارد كه مردم را تنها به راه رشد و تعالي مي‏برد، و به سوي گمراهي و ضلالت نمي‏كشاند. پس بايد از او اطاعت كنند، و هر چه او اراده مي‏كند اراده كنند، و هر چه او اختيار مي‏كند اختيار كنند، و اصرار نورزند كه پيامبر عظيم الشأن اسلام از آراء و ديدگاههاي آنان اطاعت كند، چون اگر پيامبر در بسياري از امور از آنان اطاعت كند، خودشان نيز هلاك مي‏شوند،و به تعب مي‏افتند.

اصلاح بين مؤمنان((تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

وَإن طَآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأصْلِحُوا بَينَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَي الْأُخْرَي‏ فَقَاتِلُوا الَّتِي حَتَّي‏ تَفِي‏ءَ إِلَي‏ أَمْرِاللَّهِ فَإِن فَاءَت فَأصْلِحُوا بَينَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُواإِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُقْسِطِينَ‏(9)
و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند، ميان آن دو را اصلاح دهيد، و اگر [باز] يكي از آن دو بر ديگري تعدّي كرد، با آن [طايفه‏اي‏] كهتعدّي مي‏كند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت،ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد، كه خدا دادگران
را دوست مي‏دارد.
 در مورد شأن نزول اين آيه چند روايت نقل شده که به روايت مشهورتر اشاره مي‌کنيم:شخصي به رسول خدا عرضه داشت چه خوب بود سري به عبد اللََّه بن ابي ( بزرگ منافقين) بزنيد. رسول خدا بدون درنگ بر الاغي سوار شدو مسلمانان هم با او به راه افتادند، و راهي كه مي‏بايد طي مي‏كردند. زميني خشك و شوره‏زار بود، همين كه رسول خدا به عبد اللََّه و همفكرانش رسيد عبد اللََّه گفت: دور شو از من، به خدا سوگند بوي الاغت ناراحتم كرد.مردي از انصار گفت: به خدا سوگند الاغ رسول خدا خوشبوتر از تو است. بعضي از ياران عبد اللََّه به حمايت او برخاسته و بعضي از ياران رسول خدا به حمايت از آن جناب برخاستند، و هر دو طايفه عصباني بودند، دست به شاخه‏هاي خرما برده، بعضي با دست و با كفش به يكديگر زدند، اينجا بود كه آيه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَينَهُما» نازل شد به طوري كه در مجمع البيان آمده كسي كه به «عبد اللََّه بن ابي» آن پاسخ را داد عبد اللََّه بن رواحه بود، و زدوخوردي كه رخ داد بين فاميل او از قبيله اوس و فاميل عبد اللََّه بن ابي از قبيله خزرج بود.

برادري اسلامي(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأصْلِحُوا بَينَ أخَوَيكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (10)‏
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد، اميد كه مورد رحمت قرار گيريد.
شأن نزول
پيامبر خدا پس از نزول اين آيه ميان يك يك اصحابش عقد اخوت برقرار كرد، و از ميان اصحاب خود، علي را براي خود به برادري برگزيد.
ابن عباس مي‌گويد: پس از آنكه آيه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ نازل شد رسول خدا ميان مسلمانان پيمان اخوت برقرار كرد، بين ابو بكر و عمر و بين عثمان و عبد الرحمن. تا اينكـه بين تمام يارانش هر كس طبق منزلتش با ديگري پيمان اخوت برقـرار کـرد، سپس بـه علي بن ابي‌طالب فرمود: تو برادر من هستـي
و من برادر توام.
ابن عمر مي‌گويد: هنگامي كه رسول خدا بين ياران خودپيمان اخوت برقرار كرد، علي در حالي كه اشك مي‌ريخت به پيامبرخدا عرضه داشت: يا رسول اللََّه! ميان اصحابت اخوت برقرار كردي و بين من و هيچکس اخوت برقرار نفرمودي؟! رسول خدا به او فرمود: تو در دنيا و آخرت برادر من هستي.
نکات تفسيري
1. کلمه إِنَّمَا براي حصر است و در اين آيه شريفه بيانگر اين است که ايماني که مدعيان آن ‌به حالت برادري نرسيده باشند، ايماني سست و ناقص است. تقوا با معيار برادري اندازه‌گيري مي‌شود و نفوس در اثر ايمان صفا پيدا مي‌كند، و صادقون و راستگويان از منافقان بازشناخته مي‌شوند. نظام اجتماعي‌، و سفارشات اخلاقي در متون ديني همه مسلمانان را به برادري ايماني دعوت مي‌کنند. مخالفت با اين نظامات و توصيه‌ها، ايمان را در‌دلها ضعيف و رقيق مي‌کند.
2. جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» كه در آيه فوق آمده است يكي از شعارهاي اساسي و ريشه‏دار اسلامي است. شعاري بسيار گيرا، عميق، مؤثر و پرمعني. اسلام سطح پيوند و دوستي مسلمين را به قدري بالا برده كه به صورت نزديكترين پيوند دو انسان با يكديگر آنهم پيوندي بر اساس مساوات و برابري، مطرح مي‏كند، و آن علاقه «دو برادر» نسبت به يكديگر است.
بر اساس اصل اخوت اسلامي، مسلمانان از هر نژاد و هر قبيله، و داراي هر زبان و هر سن و سال، با يكديگر احساس عميق برادري مي‏كنند، هر چند يكي در شرق جهان زندگي كند، و ديگري در غرب.

اخلاق اجتماعي (1)تفسیر سوره حجرات

دوشنبه - 20 آگوست 2012

پرهيز از تمسخر، عيب‌جويي و نام‌هاي ناروا
يآ أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَي‏ أَن يكُونُوا خَيراً مِّنْهُمْ وَلَانِسَآءٌ مِّن نِّسَآءٍ عَسَي‏ أَن يكُنَّ خَيراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَالْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏ (11)
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، نبايد قومي قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زناني زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقبهاي زشت مدهيد؛ چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.
شأن نزول
در سبب نزول اين آيه آمده است كه روزي «صفيه» دختر «حيي ابن اخطب»  خدمت پيامبر آمد در حالي كه اشك مي‏ريخت، پيامبر از ماجرا پرسيد، گفت: عايشه و حفصه مرا سرزنش مي‌كنند و مي‏گويند: اي يهودي‏زاده! پيامبر فرمود: چرا نگفتي پدرم هارون است، و عمويم موسي، و همسرم محمد ؟ در اينجا بود كه اين آيه نازل شد.
نکات تفسيري
1. آيات پيشين اين سوره در باره وظائف مسلمانان در نزاع و مخاصمه گروه‏هاي مختلف اسلامي و تحکيم پيوندهاي دين سخن گفت، در اين آيه وآيه بعدي به شرح بخشي از ريشه‏هاي اختلافات پرداخته تا با قطع آنها اختلافات بر چيده شود، و درگيري و نزاع پايان پذيرد.
2. خطاب در اين آيه و آيه بعدي با اهل ايمان است. جايگاه ايمان چنانکه در ادامه اين آيات خواهد آمد قلب است، و ايمان داراي الزامات رفتاري فراواني است و اين آيات برخي الزامات رفتاري ايمان را بيان مي‌دارد.
3. در ابتداي آيه مؤ منان را از تمسخر همديگر بازمي‌دارد و با بيان اين نکته که اي بسا فرد تمسخر شونده نزد خداوند تعالي برتر از فرد تمسخرکننده باشد، ريشه‌هاي فکري و رواني تمسخر؛ يعني خودبرتربيني را مي‌خشکاند.
درحقيقت اين آيه کريمه دستورالعملي قرآني براي ريشه کن ساختن اين رفتار ناپسند ارائه مي‌دهد تا هرگاه مؤمنان خواستند فردي را تمسخر کنند
و خوار شمارند اين نکته را به ياد آورند که ممکن است آن فرد بر خلاف ظاهرش نزد خداوندِ بزرگ منزلت والاتري داشته باشند، و در نتيجه از رفتار ناپسند خود بازايستند.
4. كلمه «سُخريه» به معناي استهزاءاست. استهزاء عبارت از سخن، اشاره و يا حرکتي است كه با آن، كسي را خوار شمارند. به طوري كه بينندگان
و شنوندگان از آن بخندند. چون غالباً مردان، مردان را، و زنان، زنان را مسخره مي‏كنند، فرموده: هيچ مردي مرد ديگري را و هيچ زني زن ديگري را مسخره نكند، وگرنه ممكن است گاهي مردي زني را، و يا زني مردي را مسخره كند.

اخلاق اجتماعي (2)تفسیر سوره حجرات

دوشنبه - 20 آگوست 2012

پرهيز از بدگماني، تجسس و غيبت
يا أيّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ‏ّ إِثْمٌ وَلَاتَجَسَّسُوا وَلَا يغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً أيحِبُّ أحَدُكُمْ أَن يأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ (12)
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، از بسياري از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏اي از گمانها گناه است، وتجسس مكنيد، و بعضي از شما غيبت بعضي نكند؛ آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ از آن كراهت داريد. [پس‏] از خدا بترسيد، كه خدا توبه‏پذير مهربان است.
شأن نزول
مفسرين در سبب نزول اين آيات آورده اند: سلمان فارسي با دو نفر ديگر سفري كردند. سلمان در طول سفر به آن دو نفر خدمت مي‏كرد، و از طعام خود به آن دو مي‏داد. روزي در بين راه سلمان خوابيد و از آن دو نفر عقب ماند.آن دو وقتي به مقصد رسيدند، دريافتند كه سلمان با آنان نيست، پيش خود گفتند:
او خواسته است آنگاه که مي‏رسد، چادر زده شده باشد و غذا حاضر باشد.
آن دو چادر را سرپا کردند، همين كه سلمان رسيد، او را نزد رسول خدا فرستادند تا خورشتي از آن جناب برايشان بگيرد. سلمان به راه افتاد و نزد رسول خدا رفت. عرضه داشت: يا رسول الله دوستانم مرا فرستاده‏اند تا اگر خورشتي داريد به ايشان بدهيد. حضرت فرمود: رفقاي تو خورشت خورده اند و نيازي به آن ندارند. سلمان  برگشت و پاسخ رسول خدا را براي آن دو باز گفت.آن دو نفر نزد رسول خدا آمدند و سوگند خوردند به آن خدايي كه تو را به حق فرستاده، ما از آن گاه كه پياده شده‏ايم طعامي نخورده‏ايم. فرمود: شما با سخناني که پشت سر سلمان گفته ايد،او را خورشت خود ساخته‌ايد. اينجا بود كه آيه «أَيحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيتاً» نازل شد.

تقوا، ارزش برتر(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

يآ أَيهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَي‏ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير (13)
اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم، و شما را ملّتْ ملّت و قبيلهْ قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بي‏ترديد، خداوند داناي آگاه است.
شأن نزول
در سبب نزول اين آيه آمده است:
1. پيامبر به طايفه «بني بياضه» فرمان داد تا دختري از قبيله خود را به همسري به «ابوهند» دهند، و آنان به رسول خدا گفتند: آيا دخترانمان را به همسري بردگان خود درآوريم؟ خداوند متعال اين آيه را نازل كرد.
2. از ابن عباس روايت شده است كه در روز فتح مكّه پيامبر به بلال دستور داد هنگام ظهر بر بام كعبه رود و اذان گويد. «عتاب بن أسيد» گفت: شكر خداي را كه جان پدرم را گرفت تا چنين روزي را نبيند، و «حارث بن هشام» گفت: محمد كسي جز اين كلاغ سياه را نيافت تا براي او اذان بگويد، و ابو سفيان گفت: من چيزي نمي‏گويم زيرا از آن مي‏ترسم كه پروردگار آسمان از آن با خبر شود. پس جبرييل نزد پيامبر آمد و او را از آنچه گذشته بود، آگاه ساخت. پيامبر آنان را نزد خود خواند و از آنچه گفته بودند پرسيد و آنان اعتراف كردند و خداوند متعال اين آيه را فروفرستاد.

اسلام و ايمان(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا يلِتْكُم مِّنْ أعْمَالِكُمْ شَيئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (14)
[برخي از] باديه‏نشينان گفتند: «ايمان آورديم.» بگو: «ايمان نياورده‏ايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم.» و هنوز در دلهاي شما ايمان داخل نشده است. و اگر خدا و پيامبرِ او را فرمان بريد از [ارزشِ‏] كرده‏هايتان چيزي كم نمي‏كند. خدا آمرزنده مهربان است.»
شأن نزول
بسياري از مفسّران، در سبب نزول اين آيه گفته‌اند:
جمعي از طايفه «بني اسد» در يكي از سالهاي قحطي و خشكسالي وارد مدينه شدند، و به اميد گرفتن كمكي از پيامبر شهادتين را بر زبان جاري كردند، و به پيامبر گفتند: طوائف عرب بر مركبها سوار شدند و با تو پيكار كردند، ولي ما با زن و فرزندان خود نزد تو آمديم، و دست به جنگ نزديم، و مي‏خواستند از اين راه بر پيامبر منت گذارند که اين آيات نازل شد.
نکات تفسيري
1. اين آيه و آيات بعد تا آخر سوره در باره اعرابي است كه ادعاي ايمان مي‏كردند، و بر پيامبر منت مي‏نهادند كه ما ايمان آورده‏ايم. سياق اين آيه دلالت دارد بر اينكه مراد از «اعراب» بعضي از عربهاي باديه‏نشين است، نه همه آنان.
2. تفاوت ايمان واسلام در اين آيه مطرح مي‌شود. اسلام، تسليم ظاهري در برابر دين و پذيرفتن شهادتين است، در صورتي كه ايمان به معني انقلابي حقيقي است كه در نفس و جان آدمي رخ مي‌دهد. از نظر اسلام هر كس شهادتين را بر زبان جاري كند و در جمع مسلمانان وارد شود، احكام اسلام بر او جاري مي‏گردد. ولي ايمان، حقيقتي باطني است و جايگاه آن در قلب آدمي است، نه در زبان و ظاهر او. اسلام آوردن ممكن است انگيزه‏هاي گوناگوني داشته باشد، حتّي انگيزه‏هاي مادي و منافع شخصي، ولي ايمان از انگيزه‏هاي معنوي و علم و آگاهي سرچشمه مي‏گيرد، و همان است كه ميوة حيات‌بخشِ تقوي بر شاخسارش ظاهر مي‏شود.

شاخصه‌هاي ايمان راستين(تفسیر سوره حجرات)

دوشنبه - 20 آگوست 2012

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (15)
در حقيقت، مؤمنان كساني‏اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏اند؛ اينانند كه راست كردارند.
نکات تفسيري
1. اين آيه به تبيين ايمان ديني و شاخصه‌هاي اعتقادي و رفتاري مؤمنان پرداخته، ويژگي‌هاي مومنان راستين را توضيح مي‌دهد و مي‌فرمايد: «مؤمنان واقعي تنها كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند، سپس هرگز شك و ريبي به خود راه نداده، و با اموال و جانهاي خود در راه خدا به جهاد پرداخته‏اند.» خداوند متعال در پايان آيه ، بر صدق ايمان اين مؤ منان گواهي مي‌دهد و آنان را مي‌ستايد.
2. شاخصه‌هاي ايمان راستين بنا بر اين آيه عبارتند از:
الف ـ اعتقاد و باور قلبي به خداي بزرگ، راستي رسالت و حقانيّت ره‌آورد رسالت.
ب ـ ثبات و پايداري بر ايمان و راه نيافتن هر گونه شک و ترديد در دل، در کوران حوادث و فتنه‌ها.
بزرگترين آفت ايمان شک و ترديد است. خداوند تعالي، امنيت پايدار
و هدايت راستين را در سايه استقامت در باورهاي ديني ميسّر مي‌داند و به چنين مؤمناني نويد نصرت وبشارت مي‌دهد:
الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (انعام: 82)
كساني كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏اند، براي آنان ايمني است و ايشان راه‌يافتگانند.
إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت: 30)
در حقيقت، كساني كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگي كردند، فرشتگان بر آنان فرود مي‏آيند [و مي‏گويند:] «هان، بيم مداريد
و غمين مباشيد، و به بهشتي كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.
ج ـ مجاهدت و تلاش پيگير با مال و جان در انجام تکاليف الهي و دفاع از حريم دين و آموزه‌هاي وحياني.