امر به معروف با زبان و دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مَنْ رَأَى مُنْکَراً فَلْیُنْکِرْهُ بِیَدِهِ إِنِ اسْتَطَاعَ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ فَحَسْبُهُ أَنْ یَعْلَمَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنَّهُ لِذَلِکَ کَارِهٌ. هر کس منکری را ببیند، اگر بتواند باید با دست و قدرت جلو آن را […]
پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله ای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است .
یکی از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است . از این رو بسیاری علاقه مندند بدانند آن خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین افتخار این منزلت را دارد .
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه سخن به ندبه می گشایند و این گونه می سرایند:
«لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری: ابرضوی او غیرها ام ذی طوی؟ عزیز علی ان اری الخلق ولا تری; (1) ای کاش می دانستم در چه جایی منزل گرفته ای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی .»
حال برای روشن شدن این موضوع، پای به گلستان کلام معصومین علیهم السلام می گشاییم و با سیری درکلام نورانی ایشان از آن انفاس قدسی برای حل این معما استمداد می طلبیم .
با یک نگاه کلی در این بوستان پرطراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمی خوریم که هر یک، محل زندگی آن حضرت را در دوره ای از حیات پربرکت ایشان به تصویر کشیده است، اگرچه برای برخی دوره ها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی از دوره ها بنابر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است .
3- عمران و آبادانی
4- کشاورزی
5- صنعت
الف : تلاش در کار و تولید :
امام علی (ع) به بی نیازی و خود کفائی بسیار توجه داشت و همگان را برای بی نیاز شدن ازدیگران به کار و تولید تشویق می کرد. در حدیثی فرمود : « تَعَرَّضوُا لِلتِّجَارَهِ فَاِنَّ لَکُم فیها غِنیًّ عمَّا فِی اَیِدی النَّاس»(1)«تجارت کنید و به کار تولید روی بیاورید ، که از آنچه در دست دیگران است بی نیاز می شوید »
ديگر آيات مورد استناد براى نفى عصمت مطلق
اهل سنّت در راستاى اهداف خود به آيهاى ديگر از قرآن استناد مىكنند و براى آن شأن نزولى نيز ذكر مىنمايند . پيش از نقد و بررسى ادلّه اهل سنّت آيه مورد استناد آنان را بيان مىنماييم . خداوند متعال مى فرمايد : «مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»[2] . هيچ پيامبرى حق ندارد اسيرانى از دشمن بگيرد تا كاملاً بر آنها پيروز گردد. شما متاع ناپايدار دنيا را مىخواهيد (و مايليد اسيران بيشترى بگيريد و در برابر گرفتن مالى آزاد كنيد) ولى خداوند سراى ديگر را براى شما مىخواهد و خداوند قادر و حكيم است . مدرسه خلافت ومكتب سقيفه بااستناد به اين آيه شريف و شأن نزولهايى كه براى آنذكر مىكندعصمت پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم را مورد تخطئهقرار مىدهد. مفسّرمعروف اهل سنّت ؛ قرطبى در ذيل اين آيه شريف رواياتى را بيان مىكند و از اين روايات نتيجهاى مىگيرد. ابتدا روايات را بيان نموده وبعد از آن بهنقد اين روايات مىپردازيم:
تحليل و بررسى نماز ميّت بر منافقين
طبق روايات اهل سنّت كه به طور مشروح در جلسه قبل نقل كرديم ، هنگامى كه عبداللّه بن ابىّ از دنيا رفت ، پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با دعوت فرزندِ عبداللّه بن ابىّ قصد نمودند بر جنازه او نماز بگزارند . عمر بن خطاب با پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به مخالفت برخاست و به نشانه اعتراض لباس پيامبر را كشيد و به ايشان يادآورى نمود كه طلب مغفرت به حال منافقان هرگز سود نخواهد داشت . ولى پيامبر علىرغم ممانعت عمر، قصدِ خويشرا عملى نمودند. زمانى نگذشتكه آيه قرآن نازل شد وپيامبر را صراحتا از نمازگزاردن برمنافقين نهى نمود[1].
طبق اين سخنان ، پيامبر بنابر اجتهادات خويش دچار اشتباه و خطا شدند . از طرفى عمر بن خطاب مقصود آيات قرآن را بهتر از پيامبر دريافت نموده و دچار خطا و اشتباه نشد .
همچنين مىتوان ادّعا نمود ، چون پيامبر مانند ديگر افراد عادى جامعه دچار اشتباه و خطا مىشوند ، پس افراد جامعه اجازه دارند به حريم و ساحتِ مقدّس پيامبر تجاوز نموده و در مقابل ايشان تجرّى و مخالفت نمايند[2] .
1- نساء/7-12، 19، 176، 332- انفال/72، 753- بقره/233، 240، 180-1824- مائده/106-108
1- آل عمران/110، 103-1042- بقره/1433- نحل/82-834- مریم/97-985- حج/786- زخرف/5، 29-327- توبه/81، 90، 97-110، 1208- فتح/11-12، 15-169- حجرات/14، 1710- سبا/15-1911- رعد/3612- دخان/3713- قصص/4614- احزاب/4-5، 37