خلاصه‌اي از كتاب (موج فتنه از جمل تا جنگ نرم)

اهميت بحث

 

وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛ (بقره/191)

وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ؛ (بقره/217)

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ؛ (بقره/ 193)

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه؛ (انفال/39)

اصولاً چون فتنه‌گري در اغلب موارد، جز در آخرين فازهاي خود، از سنخ تهاجم فرهنگي و براندازي نرم است، راه مبارزه و جهاد عليه آن نيز از سنخ مبارزة فرهنگي و جهاد فكري و فرهنگي است

 

معناشناسي فتنه

 

واژة فتنه در زبان عربي كاربردهاي مختلفي دارد: (داغ كردن) (يوم هم علي النار يفتنون)؛ (وسيلة آزمايش) (انما اموالكم و اولادكم فتنة)؛‌ (حجت و دليل) (ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و الله ربنا ما كنا مشركين) و ريشة همة آنها يك چيز است و آن عبارت است از (اختلال همراه با اضطراب) فتنه نسبت به وضع سابق و نظم ظاهري موجود، امري ناپسند و شرّ به شمار مي‌آيد؛ زيرا متضمن اختلال و اضطراب است اما نسبت به نتيجه‌اي كه از آن حاصل مي‌شود خير يا شر بودن آن بستگي به نوع مواجهة افراد يا جوامع با آن دارد

به اضطراب‌ها و تزلزل‌هاي دروني و باطني و روحي كه در حوزة باورهاي ديني و نظام ارزشي فرد پيدا مي‌شود نيز (فتنه) گفته مي‌شود به تعبير ديگر، به اموري كه موجب چنين تزلزل‌ها و اضطراب‌هايي در حوزه‌هاي اعتقادي و باورها و ارزش‌هاي فرد مي‌شود، (فتنه) گفته مي‌شود به امتحان و بلا و اختبار نيز به اين دليل فتنه گفته مي‌شود كه موجب اضطراب و تزلزل و نگراني انسان مي‌شود به دليل نگران بودن نسبت به نتيجه امتحان، انسان دچار اضطراب و تزلزل مي‌شود به همين دليل به امتحان نيز فتنه گفته مي‌شود

فراگيري سنت آزمايش

 

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (عنكبوت، 2-3)

سنت آزمايش سنتي فراگير و همگاني است كيفيت آزمايش‌ها و مواد آزمون در هر موردي متناسب با استعدادها و توانمندي‌ها و ادعاها، متفاوت است (هر كسي را خدمتي داده قضا/ در خور آن گوهرش در ابتلا) به هر اندازه‌اي كه انتظارات از يك فرد بالا رود و به هر مقداري كه ادعاهاي او بزرگ‌تر و جدي‌تر باشد، به همان مقدار هم آزمايش‌هاي او بزرگ‌تر و دشوارتر و سخت‌گيرانه‌تر خواهد بود به همين دليل، آزمايش‌هاي پيامبران از بقية انسان‌ها سخت‌تر و شكننده‌تر بوده است يكي از ياران پيامبر از او پرسيد: (سخت‌ترين و شديدترين بلاها بر چه كساني نازل مي‌شود؟) شايد اين پرسش‌گر انتظار داشت از پيامبر بشنود (مشركان، ‌منافقان، كافران و فاسقان)؛ اما با كمال تعجب، از پيامبر اكرم شنيد: (پيامبران و در رتبة بعد صالحان و به همين ترتيب هر كسي كه به اينان نزديك‌تر باشد، بلاي او سخت‌تر و شديدتر است) و بعد فرمول و قاعدة كلي سختي‌ها و آزمايش‌هاي فردي را بيان كرده، فرمود: (هر كسي به اندازة دينش آزمايش مي‌شود اگر در دينش استوار باشد، آزمايش ‌او شديدتر است و اگر ضعفي در دين داشته باشد، آزمايش او نيز ضعيف‌تر و سبك‌تر خواهد بود) به همين دليل است كه گفته‌اند: (هر كه در اين بزم مقرب‌تر است/ جام بلا بيشترش مي‌دهند)

همين فرمول دربارة ‌جوامع نيز جريان دارد هيچ انسان و هيچ جامعه و هيچ گروهي از آزمون الهي در امان نيست بلكه امتحان‌ها بايد پشت سر گذاشت تا به منزلگه مقصود رسيد با شركت در يك كلاس و موفقيت در آزمون پاياني آن نمي‌توان مدعي رسيدن به هدف نهايي شد هر چه بالاتر رويم آزمون‌ها جدي‌تر و دشوارتر خواهند شد مگر آنكه بخواهيم از شركت در مراحل بالاتر تحصيلي انصراف دهيم و ناتواني خود را از ادامة تحصيل اعلام نماييم اما اگر خواستار رسيدن به قله‌هاي علمي هستيم بايد همة آزمون‌هاي مربوط را با موفقيت پشت سر بگذاريم هر كسي كه در هر زمينه‌اي ادعايي داشت بايد متناسب با آن ادعا آزمايش شود جلال‌الدين رومي:

صد هزاران امتحان است اي پدر هر كه گويد من شدم سرهنگ در

گر نداند عامه او را ز امتحان پختگان راه جويندش نشان

چون كند دعويّ خياطي كسي افكند در پيش او شه اطلسي

كه ببرّ اين را به غلطان فراخ ز امتحان پيدا شود او را دو شاخ

گر نبودي امتحان هر بدي هر مخنث در وغا رستم بدي

ويژگي‌هاي فتنه‌

 

آغازي ناشناخته و پوشيده

فضاي گردبادي

آسيب‌زنندة به آگاهان

فروخورندة فتنه‌گران

شخصيت‌محوري به جاي حقيقت‌محوري

 

مشتبه‌سازي حق و باطل

 

ان الفتن اذا اقبلتْ شبَّهت و اذا ادبرت نبَّهتْ يُنكَرْنَ مقبلاتٍ و يُعْرَفْنَ مدبرات يَحُمْنَ حَومَ الرياح، يُصِبْنَ بلداً و يُخْطِئْنَ بلداً اَلا و انَّ اخوفَ الفِتَن عندي عليكم فتنةُ بني امية، فإنَّها فتنةٌ عَمياءٌ مُظلمةً: عمَّتْ خُطَّتُها و خَصَّتْ بَلِيَّتُها، و اصاب البلاء مَن ابصر فيها، و اخطأ البلاءُ من عمِي عنها

فتنه‌ها هنگامي كه روي مي‌آورند شبيه حق مي‌باشند و آنگاه كه مي‌روند و به پايان مي‌رسند، حقيقت خود را مي‌نمايانند و هوشيار مي‌سازند ناشناخته مي‌آيند و شناخته شده مي‌روند همچون گردباد مي‌گردند و شهري را ويران مي‌كنند و شهري را وامي‌گذارند آگاه باشيد كه نزد من بيمناكترين فتنه‌ها براي شما فتنه بني اميه است زيرا كه آن، فتنه‌اي كور و تاريك است همگان را در برمي‌گيرد و مصيبتش خاص مؤمنان است و گرفتاريش به كساني مي‌رسد كه از آن آگاهي دارند و بي‌خبران را آسيبي نمي‌رساند) (نهج البلاغه، خ93، ص86)

1 آغازي ناشناخته و پوشيده

 

(يُنكَرْنَ مقبلاتٍ و يُعْرَفْنَ مدبرات): فتنه‌ها در آغاز براي بسياري از مردمان ناشناخته‌اند همچون جنين مي‌ماند كه سلامت يا نقصان او و همچنين جنسيت و ساير ويژگي‌هاي جسماني‌اش پوشيده و پنهان است فتنه‌ها از راه‌هاي پنهان وارد مي‌شود: (تَبدَءُ في مدارج خفية) از راه‌هايي وارد مي‌شود كه بسياري از مردم در نگاه اول نسبت به آنها حساسيتي نشان نمي‌دهند فتنه‌انگيزان به صورت آرام سنگر‌هاي اجتماعي و ديني را يك به يك فتح مي‌كنند و يا سنگرنشينان را با خود همسو مي‌نمايند و يا دست كم آنان را نسبت به هدف پنهاني خود مغفول مي‌كنند بسياري از مردم عادي متوجه نمي‌شوند كه اينان دشمن‌اند و لذا نمي‌توانند رفتاري متناسب با رفتار يك دشمن را با آنان تنظيم نمايند

2 فضاي گردبادي

 

(يَحُمْنَ حَومَ الرياح، يُصِبْنَ بلداً و يُخْطِئْنَ بلداً) افراد به هنگام گرفتار آمدن در فضاي گردبادي هوش و حواس خويش را از دست مي‌دهند و انديشة خود را به درستي نمي‌توانند به كار گيرند به همين دليل ممكن است در جهتي صد در صد خلاف هدف اصلي خود به راه بيافتند حتي اگر كسي از بيرون گردباد به آنان بگويد مسير خود را اشتباه مي‌رويد، اصلاً‌ نمي‌شنوند و اگر هم بشنوند، نمي‌توانند تصميم درستي اتخاذ نمايند اين درست شبيه فضاي فتنه است

وجه ديگر اين تشبيه اين است كه همانگونه كه گرفتار شدگان در فضاي گردبادي اختيار خود را از كف مي‌نهند و همچون پر كاهي مي‌مانند كه به هر جا خاطرخواه گردباد باشد، خواهند رفت؛ فتنه زدگان نيز چنين حالتي دارند؛ عملاً افسار حركت آنان در اختيار فضاي غبارآلودي است كه فتنه‌انگيزان ايجاد كرده‌اند

وجه ديگر اين تشبيه اين است كه فتنه نيز همچون گردباد است كه اختيار آن در دست كسي نيست حتي در اختيار مبدء گردباد نيست وقتي گردباد فتنه در فضاي جامعه‌ به حركت درآيد كنترل آن حتي در اختيار فتنه‌گران نيست

3 آسيب‌زنندة آگاهان‌

 

(اصاب البلاء مَن ابصر فيها، و اخطأ البلاءُ من عمِي عنها): فتنه‌گران ابتدا مي‌كوشند (شخصيت) و يا حتي (شخص) كساني كه پشت پردة افكار و انديشه‌ها و نقشه‌هاي آنان را مي‌دانند ترور كرده و از سر راه خود بردارند به همين دليل، كساني كه از فتنه‌ها آگاهي دارند و نسبت به آنها هشدار مي‌دهند، مورد غضب ارباب فتنه قرار مي‌گيرند بي‌جهت نيست كه در فتنة اخير بيشترين حملات به ساحت مقام معظم رهبري صورت گرفت او بود كه فتنه را به زيبايي شناخت و فرمول فتنه را كشف كرد و از همان ابتدا سرانجام آن را براي همة ملت ايران به صراحت تبيين نمود و نهايتاً با كمك ياران بصير و ملت وفادارش چشم فتنه را از حدقه بيرون كشيد

4 فروخورندة فتنه‌گران

 

فتنه‌‌گران عموماً گمان مي‌كنند آتش فتنه صرفاً خرمن مخالفان‌شان را مي‌سوزاند و به خود آنان آسيبي وارد نمي‌شود! در حالي كه فتنه‌گران و فتنه‌انگيزان خود هيزم آتش فتنه خواهند شد: (من شَبَّ نار الفتنة كان وَقوداً لها) اين بدان دليل است كه فتنه‌ها همچون گردبادند كه اختيار آنها از دست گردانندگانشان خارج مي‌شود به همين دليل منافع خود آنان را نيز با خود مي‌برد

5 شخصيت‌محوري به جاي حقيقت محوري

 

يكي ديگر از ويژگي‌هاي فتنه، شخصيت‌محوري به جاي حقيقت‌محوري است در شرايط فتنه، شخصيت افراد است كه معيار حقيقت قرار مي‌گيرد! شخصيت افراد و سوابق درخشان آنان، راهزن انديشه و فكر انسان مي‌شود تمركز بر گذشتة افراد و بزرگنمايي پيشينة آنان، مانع ديدن وضعيت فعلي و پيشبيني آيندة آنان خواهد شد خزيمة بن ثابت، هر چند در ركاب امام علي به صحنة نبرد آمد، اما شمشير خود را از نيام بيرون نياورد و هرگز به خود اجازة مبارزه با اصحاب جمل را نداد! امام علي در پاسخ يك شخص متحير: (به راستي كه امر بر تو مشتبه شده است؛ حق و باطل با ميزان شخصيت افراد شناخته نمي‌شوند حق را بشناس تا اهل حق را نيز بشناسي؛ و باطل را بشناس تا اهل باطل را نيز بشناسي)

6 مشتبه‌سازي حق و باطل

 

(اذا اقبلت شَبَّهتْ و اذا ادبرت نبَّهتْ): يكي از ويژگي‌هاي فتنه اين است كه حق و باطل را با هم مشتبه مي‌سازد سران فتنه ‌با ترفندهاي مختلف و با استفاده از ابزارهاي تبليغي و رسانه‌اي و با بهره برداري از نفوذي كه در افكار عمومي دارند و بعضاً با استخدام چهره‌هاي موجّه و مقبول اجتماعي و سياسي و ديني تلاش مي‌كنند امور باطل را حق جلوه دهند به همين دليل امام علي، يكي از ويژگي‌هاي فتنه را چنين معرفي مي‌كند كه با شبهه وارد مي‌شود فتنه ‌بر بستر شبهه و ابهام مي‌رويد فتنه‌انگيزان از فضاهاي شبهه‌آلود و مبهم بيشترين بهره را مي‌برند آن حضرت در جا‌هاي ديگر نيز همگان را توصيه مي‌كند كه از شبهات دوري كنند، زيرا شبهات زمينه‌ساز فتنه و وسيله‌اي براي گمراهي مردم‌اند: (از شبهه دوري كنيد؛ زيرا شبهه به قصد فتنه و گمراه كردن ساخته شده است) آن حضرت ضمن نامه‌اي خطاب به معاويه مي‌نويسد: (از شبهه و آميختگي آن به حق و باطل بپرهيز زيرا دير زماني است كه فتنه پرده بر خود افكنده و تيرگي‌هاي آن ديده‌ها را پوشانده است)

بستر‌هاي اجتماعي ايجاد فتنه

ثروت‌گرايي و مال‌پرستي

دين‌داري غير عالمانه

شبهه‌افكني‌هاي بي‌مبنا

روابط ناسالم اداري و حكومتي: رشوه

روابط ناسالم اقتصادي

ناداني بي‌تفاوتي مردم

يا علي، انَّ القومَ سَيُفتَنون باموالِهم، و يَمُنُّون بدينِهم علي ربِّهم، و يَتَمَنَّون رحمَتَه، و يَأمَنُون سَطْوَتَه و يَستَحِلُّون حرامَه بالشبهاتِ الكاذبة، و الاهواءِ الساهيةِ، فَيَسْتَحِلُّون الخَمْرَ بالنبيذ، و السُّحْتَ بالهدية و الرِّبا بالبيع؛ (اي علي، ديري نپايد كه امت اسلامي با اموالشان دچار فتنه مي‌شوند آنان با دينداري خود بر خدا منت مي‌گذارند و رحمتش را آرزو مي‌كنند و خود را از قهر الهي مصون مي‌پندارند و با شبهات دروغين و هوس‌هاي غافلانه حرام او را حلال مي‌سازند، شراب را به نام آب انگور و رشوه را به اسم هديه و ربا را به عنوان معامله مباح مي‌شمارند) (نهج البلاغه، خطبه156، ص156)

1ثروت‌گرايي و مال‌پرستي

 

(انَّ القومَ سَيُفتَنون باموالِهم): پيامبر اكرم در سخن ديگري فرموده‌اند هر امتي به گونه‌اي دچار فتنه مي‌شود؛ فتنة امت اسلامي هم فتنة مالي است: (ان لكل امة فتنة و فتنة امتي المال) بررسي تاريخي نيز اين حقيقت را تأييد مي‌كند مطالعة تاريخ زندگي كساني همچون زيد بن ثابت (از حزب قاعدين)، ابوموسي اشعري (از گروه مقدس‌مآبان تهي‌مغز)، طلحة بن عبيدالله و زبير بن عوام (از سران حزب ناكثين)، و حتي برخي از سران حزب مارقين و نهروانيانِ ظاهراً دين‌گرا نشان مي‌دهد كه انگيزة مالي يكي از مهم‌ترين علل مخالفت آنان با حكومت علوي بود

2 دين‌داري غيرعالمانه

 

(و يَمُنُّون بدينِهم علي ربِّهم، و يَتَمَنَّون رحمَتَه، و يَأمَنُون سَطْوَتَه): به هر اندازه كه تعداد ناآگاهان از حقايق ديني در جامعه زياد شود، به همان اندازه بايد منتظر وقوع فتنه بود اين نوع دين‌شناسي منشأ پيدايش تفكر مرجئه شد اينان كساني بودند كه گمان مي‌كردند ايمان صرفاً امري قلبي و زباني است اگر كسي به زبان، اظهار ايمان كند و قلباً‌ نيز مؤمن باشد، هر چند به مقتضاي دستورات خدا عمل نكند، مؤمن است و مستحق بهشت! به همين دليل اينان گمان مي‌كردند كه هيچ گناهي مانع از نجات و سعادت انسان‌هاي مؤمن نخواهد شد روشن است كه چنين تفكري و چنين برداشتي نسبت به دين و دين‌داري آثار بسيار مخربي بر اخلاق و رفتار اجتماعي مردم خواهد گذاشت!

3 شبهه‌افكني‌هاي بي‌مبنا

 

نتيجة شيوع شبهه در جامعه، بي‌توجهي به ارزش‌ها و احكام ديني خواهد بود به تعبير پيامبر، شبهات بي‌مبنا و خواسته‌هاي غفلت‌آفرين موجب مي‌شود كه حرام خدا، ‌حلال و حلال خدا، حرام دانسته شود: (يستحلون حرامَه بالشبهات الكاذبة و الاهواءِ الساهية)

4 روابط ناسالم اداري و حكومتي: رشوه

 

همواره عده‌اي در جامعه مي‌خواهند با سوء استفاده از ضعف عقيدتي و اخلاقي برخي از مديران اهداف خود را جلو ببرند اينان براي حل مشكلات خود ممكن است رشوه‌هاي هنگفتي را به اسم هديه‌اي ناقابل از سوي فردي خيرخواه براي صرف در امور خيريه و كمك به مظلومان و فقرا به حاكمان دهند!

پيامبر اكرم: شيوع چنين مسأله‌اي را زمينه‌ساز وقوع فتنه در جامعه مي‌داند پيامبر يكي از مسلمانان قبيلة بني‌اسد را به عنوان عامل جمع زكات به جايي فرستاد و بعد از بازگشت مشاهده كرد كه مأمور زكات علاوه بر زكاتِ جمع‌آوري شده، مقداري از اموال را با خود به خانه برد و در پاسخ اين پرسش كه چرا اينها را به بيت المال تحويل نمي‌دهي، گفت اينها هدايايي بود كه توسط مردم به خود من داده شد پيامبر اكرم به شدت برآشفت و در يك سخنراني عمومي فرمود: (چه شده است عاملي را كه به كاري مي‌گمارم مي‌گويد: اين مال شماست و اين را به من هديه داده‌اند؟ آيا در خانة پدر و مادرش نشسته است تا ببيند باز هم براي او هديه مي‌آورند يا نه؟ سوگند به آنكه جان محمد در دست اوست اگر كسي از شما چيزي را از اينگونه اموال بردارد، روز قيامت آن را بر گردنش حمل خواهد كرد)

5 روابط ناسالم اقتصادي

 

جامعة رباخوار، جامعه‌اي حرام‌خوار و ناسالم و مستعد وقوع فتنه است پيامبر اكرم پيشبيني كرد كه امت اسلامي با تغيير نام ربا، آن را حلال مي‌شمارند گمان مي‌كنند خداوند الفاظ را حرام كرده است و اگر لفظ را عوض كنند، حكم نيز عوض مي‌شود احكام و ارزش‌هاي الهي را ناظر به الفاظ و واژه‌ها مي‌پندارند و نه محتوا و حقيقت! به همين دليل با ترفندي ناآگاهانه و حيله‌اي سطحي‌نگرانه به جاي كلمة ربا از الفاظي همچون بهرة پول و كاركرد حساب و امثال آن استفاده مي‌كنند و بدين ترتيب گمان مي‌كنند به وظيفة ديني خود عمل كرده‌اند! اگر چنين وضعي در جامعة اسلامي حاكم شود، زمينة لازم براي وقوع فتنه فراهم مي‌شود: (فيستحلون الربا بالبيع) امام صادق وقتي ديد رباخواري در توجيه عمل خود با تغيير عنوان مي‌گويد كار من (ربا) نيست بلكه (لِباء) است، فرمود اگر دستم به او مي‌رسيد و توانايي لازم را داشتم، گردنش را مي‌زدم (لباء در لغت: نخستين شيري كه مادر به نوزادش مي‌دهد)

6 ناداني و بي‌تفاوتي مردم

 

بدون ترديد، يكي از مهم‌ترين عوامل ضربه‌هايي كه در طول تاريخ بر پيكر جامعة اسلامي وارد شده است جهل و ناداني و بي‌تفاوتي مردم نسبت به مسائل كلان اجتماعي و اهداف و آرماني‌هاي اسلامي بوده است اگر مردم نسبت به مسائل كلان جامعه، آرمان‌هاي والاي خود و همچنين نسبت به مسائل و مشكلاتي كه سر راه رسيدن به آرمان‌هاي خود دارند، غافل باشند، به سهولت آلت دست فتنه‌انگيزان خواهند شد اربابان فتنه در خواسته‌هاي اساسي و اصلي مردم تغيير ايجاد مي‌كنند و ذائقة اجتماعي را آنگونه كه مي‌خواهند دگرگون مي‌سازند فتنه‌گران مي‌كوشند توجه مردم را از مسائل كلان به مسائل خرد جلب كنند با بزرگنمايي نقاط ضعف حكومت اسلامي و تكرار آنها، مي‌كوشند همة موفقيت‌هاي آن را از ديد مردم دور كنند زماني در كار خود موفق مي‌شوند كه مردم نسبت به حقايق و واقعيت‌هاي اجتماعي ناآگاه باشند و از اهداف و آرمان‌هاي خود غافل شوند

عوامل پيدايش فتنه

 

انمابَدءُ وقوعِ الفِتَن اهواءٌ تتبع و احكامٌ تُبتَدَع، يُخالف فيها كتاب الله و يتولي عليها رجالٌ رجالاً علي غير دين الله

همانا پيدايش فتنه‌ها هواهايي است كه پيروي مي‌شوند و بدعت‌هايي است كه گذارده مي‌شوند در چنين شرايطي با كتاب خدا مخالفت مي‌شود و مرداني مردان ديگر را پيروي مي‌كنند (نهج البلاغه، خ50، ص 43)

عوامل شكل‌دهندة رفتارهاي انسان

هر كار اختياري كه از انسان سر مي‌زند و در نتيجه (سبك زندگي) افراد، معلول دو دسته از عوامل است:

(1) عوامل شناختي، نگرشي و بينشي؛

(2) عوامل روحي و گرايشي و انگيزشي

در جريان اغتشاشات بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم در جمهوري اسلامي ايران و بازجويي‌هاي صورت گرفته از برخي بانيان اغتشاش، نشان مي‌دهد كه انحراف فكري چگونه توانسته است زمينة ايجاد انحرافات عملي آنان و در نتيجه بستر فتنه در كشور را پديد آورد

1 خودخواهي و هواپرستي

خودخواهي موجب مي‌شود در مواردي كه خواسته‌هاي انسان با موازين ديني و الهي سازگاري ندارد، به توجيه رفتارش و يا به تأويل‌هاي ناشايسته‌اي از معارف ديني دست بزند از ديدگاه چنين افرادي معيار ارزش كارها، موافقت و سازگاري‌شان با هوس‌ها و خواهش‌هاي نفساني آنان است هر كاري كه مطابق اميال و خواسته‌هاي آنان باشد، خوب و هر كاري كه مخالف اميال و اهداف شخصي و گروهي‌شان باشد، بد است

تحليل روان‌شناختي مسأله به اين صورت است كه برخي افراد تأثيرگذار در جامعه از حكومت وقت توقعاتي شخصي دارند، ‌توقعاتي از قبيل دستيابي به پست و مقام، يا بهره‌برداري بيشتر از ثروت‌ها و امكانات ملي و امثال آن اما مي‌بينند توقعات و خواسته‌هاي آنان به دليل غير قانوني و ناعادلانه بودن مورد توجه حكومت عدل قرار نمي‌گيرد اينان براي تحقق خواسته‌هاي خود و دستيابي به اميال و هوس‌هايشان اقدام به راه‌اندازي تشكلات، گروه‌ها، حزب‌ها، جبهه‌هايي مي‌كنند ويترين فعاليت‌ خود را مبارزه با بي‌عدالتي و بي‌قانوني قرار مي‌دهند اما پشت پردة اقدامات آنان چيزي جز رياست‌طلبي و خودخواهي و حب جاه نيست

يكي از نشانه‌هاي تشكيلات و احزاب فتنه‌انگيز و فتنه‌خيز اين است كه معمولاً بعد از يك ناكامي و شكست در دست‌يابي به قدرت تأسيس مي‌شوند

1-1 رياست‌‌طلبي

طلحه و زبير نخستين كساني بودند كه با امام علي بيعت كردند؛ اما پس از پايان مراسم بيعت، خصوصي به نزد آن حضرت رفتند و خواستار مشاركت در امر حكومت شدند! و ادعا كردند كه اساساً‌ انگيزة اصلي آنان از بيعت همين بوده است! و به امام علي تأكيد كردند كه بايد در امور حكومتي و تصميمات كلان كشوري با آنان رايزني شود و از اينكه آن حضرت در تصميمات خود و تقسيم قدرت و نحوة توزيع ثروت با آنان مشورت نمي‌كند سخت برآشفته و معترضانه از آن حضرت توضيح خواستند! آنان وقتي ديدند كه نمي‌توانند در تصميمات حكومت مركزي به سود خود نقش‌آفريني كنند؛ از امام علي خواستند دست كم مسؤوليت برخي مناطق جهان اسلام از قبيل بصره و كوفه را به آنان واگذارد و مدعي بودند با اين كار شايد اندكي از حق از دست رفتة آنان در دوران خلفاي گذشته جبران شود! و وقتي كه از اين راه هم نتوانستند به مقصود خود برسند، فتنة جمل را راه‌اندازي كردند

عامل اصلي ايجاد فتنة صفين نيز همين رياست‌طلبي و خودخواهي و هواپرستي حاكمان شام بود معاويه سال‌ها بعد از شهادت امام علي به صراحت بيان كرد كه جنگ او با آن امام و يارانش براي دفاع از اسلام و ارزش‌هاي اسلامي نبوده است هدف او احياي روزه و نماز و حج و زكات نبوده است او به دنبال حكومت و رياست و خلافت بوده است

2-1 دنياطلبي

امام صادق مي‌فرمايد در يكي از مناجات‌هاي حضرت موسي با خداوند، خطاب رسيد كه (اي موسي بدان كه دنيادوستي آغاز همة فتنه‌ها است ) امام علي، در اين باره مي‌فرمايد: (آگاه باشيد كه دوستي دنيا اساس همة گناهان، دروازة همة بلاها و مجمع هر فتنه‌اي است)

آن امام عزيز در تحليلي كلي، انگيزة مشترك همة مخالفان خود، اعم از ناكثين، قاسطين و مارقين، را دنياطلبي مي‌داند و مي‌فرمايد: (چون به كار برخاستم گروهي پيمانِ بسته شكستند و گروهي از جمع دينداران بيرون جسته و گروهي ديگر با ستمكاري دلم را خستند گويا هرگز كلام پروردگار را نشنيدند يا شنيدند و كار نبستند كه مي‌فرمايد: (سراي آن جهان از آن كساني است كه برتري نمي‌جويند و راه تبه‌كاري نمي‌پويند و پايان كار، ويژة پرهيزگاران است) آري به خدا دانستند، ليكن دنيا در ديدة آنان زيبا بود و زيور آن در چشم‌هايشان خوش نما)

علت خودداري زيد بن ثابت دنيازدگي بود كسي كه سرماية او به اندازه‌اي باشد كه شمش‌هاي طلا و نقره‌اش را با تبر جدا كنند، چگونه مي‌تواند با حكومت علي كنار آيد؟

نگاهي به كارنامة اقتصادي سران فتنة جمل نيز همين حقيقت را نشان مي‌دهد كه عامل اصلي پيدايش اين فتنه دنياطلبي و ثروت اندوزي آنان بود

دنيا طلبي سران فتنة قاسطين نيز بر همگان روشن است عمرو بن عاص در ابتداي خلافت امام علي در نامه‌اي خطاب به معاويه نوشت: (هر كار كه مي‌تواني انجام بده؛ زيرا فرزند ابوطالب، چنانكه چوب را پوست مي‌كنند، تو را از هر مال و سرمايه‌اي كه داري، جدا خواهد كرد)

شايد گمان شود كه عامل دنياطلبي و زراندوزي را نتوان دربارة‌ فتنه‌گران نهروان بيان كرد زيرا دنياطلبي با شب‌زنده‌داري و نماز و روزة‌ طولاني چندان قابل جمع نيست! اما نبايد فراموش كرد بسيارند كساني كه دين را پلي براي دستيابي به دنيا قرار مي‌دهند مالك اشتر، صحابي بصير امام علي، چه زيبا اين حقيقت را دربارة خوارج فهميده بود آنگاه كه خطاب به آنان مي‌گفت: (اي گروه پيشاني سياه! گمان مي‌كرديم نماز شما از سر بي‌رغبتي به دنيا و شوق به لقاء الله است؛ در حالي كه اكنون مي‌بينيم از مرگ گريزان و به سوي دنيا شتابانيد)

2 بدعت‌گذاري در دين

بدعت در حقيقت مكمل عامل اول، يعني هوا و هوس، است ابزاري است در دست هوس‌راناني كه اطلاعاتي از دين دارند و سعي مي‌كنند با تمسك به آيات و احاديث و ارائة تفاسير خاصي از آنها راهي براي توجيه هوا و هوس خود بيابند بدعت در دين معمولاً از سوي عالمان صورت مي‌گيرد و نه مردم عادي لغزش اين گروه است كه موجب لغزش جمع كثيري از مردمان مي‌شود مگر غير از اين است كه بدعت‌هاي صورت گرفته در صدر اسلام موجب شد عدة بسياري از مردم مسلمان و صحابة پيامبر قربة الي الله دست به جنايت‌هايي هولناك عليه خاندان پيامبر و شهداي كربلا زدند (كل يتقربون الي الله بدمه)؟ مگر عمر بن سعد براي تحريك و تهييج سپاهيان خود به جنگ با امام حسين و ياران مظلومش، با شعار (يا خيل الله اركبي و بالجنة ابشري) دستور حمله به خيام امام حسين را صادر نكرد؟

چشگردهاي فتنه‌گران

 

استفاده از شيوه‌هاي مبارزه نرم

استخدام چهره‌هاي موجه و مقدس

استفاده از شعارهاي خوب و جذاب

سخن گفتن از اصول متعالي انساني

تحريك احساسات

شبهه‌افنكي

تفرقه افكني

جلب حمايت‌هاي خارجي

ايجاد سازمان‌هاي اجتماعي غير دولتي

ايجاد فاصله ميان مردم و حكومت

درآميختن حق و باطل

 

در گذشته، فتنه‌ها عموماً بعد از فراهم شدن ناخواستة بسترها و زمينه‌ها توسط عده‌اي از افراد بانفوذ رهبري مي‌شدند اما امروزه مطالعات فراوان مردم‌شناختي، جامعه‌شناختي، روان‌شناختي، سياسي، منطقه‌اي و تاريخي دربارة يك ملت صورت مي‌گيرد تا نقاط قوت و ضعف آن به دست آيد و بهترين، سريع‌ترين و كم‌هزينه‌ترين شيوه براي براندازي نظام حاكم بر آن جامعه به كار گرفته شود

فتنه‌هاي اين دوران، همراه با برنامه‌ريزي‌هاي راهبردي دقيقي صورت مي‌گيرند با شناخت‌ شگردهاي فتنه‌گران بهتر مي‌توان به مقابله با فتنه پرداخت هدف اصلي بسياري از فتنه‌ها عليه جمهوري اسلامي جايگزيني حكومتي ليبرال به جاي حكومت اسلامي است براي تحقق اين هدف لازم است از قبل زمينه‌هاي فرهنگي، اخلاقي، اجتماعي و ذهني آن فراهم شود به همين دليل، بدون داشتن يك برنامه استراتژيك بزرگ و جامع، دستيابي به چنين هدفي غير ممكن است فتنه‌اي مي‌تواند مؤثر باشد، كه براي همة‌ قدم‌هاي بعدي خود برنامه‌ داشته باشد طبيعتاً اگر فتنه‌گران تجزيه و تحليلي استراتژيك از وضعيت يك جامعه نداشته باشند، نمي‌توانند فهم درستي از قدم‌هاي بعدي و حوادث آينده داشته باشند، فقط جلوي چشم خود را مي‌بينند و به همين دليل احتمال پيروزي آنان بسيار ضعيف است افزون بر داشتن برنامة استراتژيك، براي اجرايي كردن استراتژي‌ها نيازمند تاكتيك‌ها و روش‌هاي كنش متناسب با هر موقعيت خاص هستند

تفاوت ديگر: در فتنه‌هاي مدرن، حمايت‌هاي خارجي از فتنه‌گران قدرتِ مانور آنان را افزايش مي‌دهد در گذشته به اين شكل نبود فتنه‌ها بيشتر بُعد داخلي داشتند جين شارپ، يكي از تئوريسين‌هاي كودتاهاي مخملي و انقلاب‌هاي رنگين، به فتنه‌گران توصيه مي‌كند كه در برنامه‌ريزي استراتژيك خود از جمله اموري كه بايد متناسب با وضعيت اجتماعي مردم و با توجه به حساسيت‌هاي آنان در نظر بگيرند اين است كه مشخص كنند چه زماني و چه نوع كمكي از چه گروه خارجي براي پيشبرد اهداف آنان مفيدتر است: آيا كمك‌ها از طريق سازمان‌هاي غيردولتي همچون جنبش‌هاي اجتماعي، گروه‌هاي ديني و سياسي و اتحاديه‌هاي كارگري صورت گيرد، مفيدتر است يا از طريق نهادهاي بين‌المللي و رسمي

1استفاده از شيوه‌هاي مبارزة نرم

بر اساس فرمول فتنه، نه مبارزات چريكي و نه مبارزات سخت هيچ كدام در ابتدا به كار گرفته نمي‌شوند فتنه‌گران تلاش مي‌كنند ابتدا بسترهاي اجتماعي لازم را فراهم نمايند و حتي الامكان از طريق نرم به هدف نايل شوند در عين حال، وقتي زمينة لازم فراهم شود و طرفداران زيادي را گرد خود جمع كرده باشند و از طرفي مبارزة نرم به جايي نمي‌رسد ممكن است از طريق جنگ و مبارزات خياباني تلاش كنند با تسخير مراكز حساس، قدرت حاكم را سرنگون كنند

2 استخدام چهره‌هاي موجه و مقدس

داستان روضه‌خواني كه قربة الي الله هميشه يك روضة غير مستند را (بدون آنكه خودش بداند) مي‌خواند! كه معلوم شد با چند واسطه به يكي از مخالفان اسلام مي‌رسد آن روضة ساختگي، به قصد تخريب و انحراف در حقيقت عاشورا، اگر بخواهد مقبول مردم شود، بايد از زبان خود عاشورائيان گفته شود! بايد از زبان چهره‌هاي مقدس و تأثيرگذار و به واسطة افراد مورد اطمينان و خوش‌سابقه صورت گيرد! همين ماجرا را در بسياري از فتنه‌ها مي‌بينيم فتنه‌گران اصلي براي آنكه بتوانند به اهداف خود برسند، با ترفندهاي مختلف مي‌كوشند سخن خود را از زبان چهر‌ه‌هاي موجه و مقدس بيان‌ كنند

3 استفاده از شعارهاي خوب و جذاب

بسياري از فتنه‌گران چنين وانمود مي‌كنند كه خواهان امنيت و آرامش مردم و اصلاح امور جامعه‌‌اند: (وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ)

منافقان زمان پيامبر، به منظور كارشكني در كار آن حضرت و برنامه‌ريزي براي حركت‌هاي براندازانه، كوشيدند از راه تأسيس مسجد (مسجد ضرار) به هدف خود نايل شوند نيت اصلي آنان ضربه زدن به اسلام و ارتباط با مخالفان خارجي و كارشكني در فعاليت‌هاي دولت اسلامي بود؛ اما با استفاده از قالبي زيبا و از راه تأسيس مسجد به انگيزه حمايت از مردم و ضعيفان و پيراني كه رفتن به مسجد (قبا) براي‌شان دشوار بود، مي‌خواستند به هدف خود دست يابند: (وَ الّذِينَ اتخَذُوا مَسجِداً ضِرَاراً وَ كفْراً وَ تَفْرِيقَا بَينَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِّمَنْ حَارَب اللّهَ وَ رَسولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسنى وَ اللّهُ يَشهَدُ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ) (توبه، 107)

در فتنة سقيفه يكي از بهانه‌هايي كه براي كنار زدن امير مؤمنان داشتند اين بود كه اگر علي جانشين پيامبر شود، موجب جنگ و آشوب در جامعه شده و به مصلحت جامعة نوپاي اسلامي نيست! اين سخن خليفة دوم قابل تأمل است كه گفت: (علي سزاوارترين مردم براي حكومت است؛ ولي قريش تاب عدالت او را ندارد؛ زيرا اگر حكومت را بر عهده گيرد، راهي براي گريز از حق باقي نمي‌گذارد، و در آن صورت، مردم بيعت خود را مي‌شكنند و در برابر او مي‌ايستند!) خليفة دوم، به شهادت منابع اهل سنت، مي‌گفت: (پيامبر در واپسين ساعات عمر خويش مي‌خواست دربارة خلافت علي وصيت كند؛ اما من براي جلوگيري از فتنه، او را از اين كار بازداشتم!) عمر مي‌گفت چون علي در جنگ‌هاي زمان پيامبر بسياري از قريشيان و كفار را كشته است، حال اگر خليفه شود، موجب اختلاف و دودستگي در جامعة اسلامي خواهد شد!

استفادة ابزاري معاويه از قرآن در جنگ صفين؛

استفاده از نماد رنگ سياه از سوي بني عباس براي مقابله بني اميه و دستيابي به قدرت آنان با استفاده از رنگ سياه و به منظور جلب توجه شيعيان و برخورداري از حمايت آنان و با شعار (يا لثارات الحسين)، توانستند حكومت امويان را از بين ببرند اما همين كه به حكومت رسيدند نه تنها علويان و شيعيان را در حكومت راه ندادند كه بيشتر و شديدتر از امويان با امامان شيعه و رهبران شيعه برخورد كردند

4 سخن‌گفتن از اصول متعالي انساني

هيچ فتنه‌گري هرگز خود را مخالف قانون و عدالت و مردم‌معرفي نمي‌كند بلكه دائماً حاكمان وقت را متهم به بي‌قانوني و ظلم و مردم‌ستيزي مي‌كنند آنان همواره از اصول متعالي انساني دم مي‌زنند از صلح و عدالت و آزادي و امنيت سخن مي‌گويند، شعارهايي كه همواره و همه جا خواسته همگان بوده است البته معناي اين سخن اين نيست كه هر كس چنين شعارهايي داد واقعاً فتنه‌گر است اما نبايد فراموش كرد، كه فتنه‌گران نيز چنين شعارهايي سر مي‌دهند در حالي از قانون‌گرايي و امنيت و صلح و آزادي و عدالت سخن مي‌گويند كه مرتكب بدترين قانون‌شكني‌ها مي‌شوند و با مجموعه رفتارهاي خود، امنيت مردم و آزادي آنان را به خطر مي‌اندازند و بدين ترتيب به حقوق اجتماعي آنان تجاوز مي‌كنند! و در حالي خود را مدافع اصول اخلاقي معرفي مي‌كنند كه خود بدترين بي‌اخلاقي‌ها را مرتكب مي‌شوند بدترين تهمت‌ها را به مخالفان خود مي‌زنند و ناجوانمردانه‌ترين شايعه‌ها و دروغ‌ها را عليه مخالفان دامن مي‌زنند!

5 تحريك احساسات

استفادة عايشه از اين شگرد براي مقابله با امام علي همة مورخان اذعان كرده‌اند يكي از سرسخت‌ترين دشمنان عثمان، عايشه همسر پيامبر بود او مدت‌ها بود در شهر مكه عَلَم مخالفت با عثمان را برافراشته بود و آروزي مرگ او را در سر داشت و به گونه‌هاي مختلف مردم را تحريك مي‌كرد كه عليه او قيام نمايند اما به محض شنيدن خبر قتل عثمان و بيعت مردم مدينه با امام علي با اينكه به سوي مدينه در حال حركت بود، سفر خود را نيمه تمام گذاشت و به مكه باز گشت و موضع خود را دربارة عثمان به طور كامل تغيير داد و در كنار حجر اسماعيل به صورت علني و آشكار به مخالفت با امام علي پرداخت و با سخنراني‌هاي احساسي و عاطفي خود كوشيد مردم را به بهانة خون‌خواهي عثمان عليه امام علي بسيج نمايد وي كه به دليل همسري پيامبر محبوبيت فراواني در بين مردم داشت و به تعبير امام علي (اطوع الناس في الناس) بود، توانست با تحريك احساسات مردم و استفاده از موقعيت اجتماعي خود بسياري از آنان را عليه امام علي تحريك كند و طولي نكشيد كه مكه را به عنوان پايگاهي براي مخالفان حكومت مركزي قرار داد و بعد از مدتي طلحه و زبير نيز به او ملحق شدند

معاويه نيز براي برپايي فتنة صفين از پيراهن خون آلود عثمان و انگشتان قطع شدة نائله، همسر عثمان، بهرة بسيار برد وي به مدت يك سال، پيراهن خون آلود خليفه را بر منبر آويخت و گاه نيز در انظار عمومي آن را بر تن مي‌كرد معاويه آن قدر با احساسات ديني مردم بازي كرد كه گروهي از مردم شام با خود عهد كردند تا وقتي قاتلان خليفه را به سزاي اعمال‌شان نرسانند، از همسران خود كناره بگيرند و آسايش و راحتي را بر خود حرام كنند! شواهد نشان مي‌دهد معاويه از همان زمان كه مخالفت‌هاي عمومي عليه عثمان اوج گرفته بود، به اين مسأله مي‌انديشيد اين نكته نيز از ديد عثمان مخفي نبود، از اين رو، وقتي امتناع معاويه را در ياري رساندن به خود ديد، او را مورد خطاب قرار داده، گفت: (تو مي‌خواهي من كشته شوم و سپس به خون‌خواهي من برخيزي) بسيار روشن بود كه معاويه هرگز دنبال خون‌خواهي عثمان نيست و فقط مي‌خواهد با اين مسأله احساسات مردم را برانگيزاند تا به مطامع دنيوي خود برسد به همين دليل وقتي به طور كامل قدرت را به دست گرفت، هيچ سخني در اين باره به ميان نياورد و حتي در پاسخ به دختر عثمان كه مجازات قاتلان پدرش را مي‌خواست، گفت: (اين كار نشدني است و تو به همين راضي باش كه دختر عموي خليفة مسلميني!)

6 شبهه‌افكني

برخي از افراد، به منظور فتنه‌افكني متشابهات قرآن را گرفته و بدون ارجاع آنها به محكمات، تفاسير بي‌مبنا را پاية كار خود قرار مي‌دهند اينان به منظور ايجاد ابهام و ترديد در دل مؤمنان و در نتيجه انحراف افكار عمومي، به متشابهات تمسك مي‌كنند: فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ؛

7 تفرقه‌افكني

مقام معظم رهبري در اين زمينه مي‌فرمايد: 1/1/ 1386: (يك بخش از جنگ رواني دشمن دامن زدن به اختلافات است در داخل كشور ما اختلافات قومي، مذهبي (شيعه و سني)‌ اختلافات جناحي، اختلافات صنفي را ترويج مي‌كنند)

يك جامعة يك‌پارچه و متحد، به طور طبيعي سدّ محكمي است در برابر هر گونه فتنه‌انگيزي فتنه‌گران زماني مي‌توانند ماهي مراد خويش را صيد نمايند كه در صفوف متحد مردم شكاف ايجاد نمايند دامن زدن به اختلافات مذهبي و قومي و زباني مي‌تواند زمينة مناسب براي ايجاد فتنه را فراهم سازد ايجاد و تقويت گرو‌ه‌هاي مخالف نظام يكي از شگردهايي است كه مخالفان نظام براي براندازي آن به كار مي‌برند به نظر مي‌رسد رشد قارچ گونة گروه‌هاي معنويت‌گرا در كشورهاي اسلامي از جمله در كشور جمهوري اسلامي ايران، بايد با حساسيت و دقت بيشتري مورد مطالعه قرار گيرد

يكي از استراتژيست‌هاي نومحافظه كار آمريكايي به نام مايكل روبين تأكيد مي‌كند كه مهم‌ترين محور و مورد مصرف بودجة جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي بايد كمك به گسترش فدراليسم قومي در ايران باشد

ادوارد ان لوتواك (Edward N Luttwak) از عناصر ارتشي و مشاوران نظامي آمريكا معتقد است يكي از راه‌هاي تضعيف دولت ايران، ترويج قوميت‌گرايي در ايران است بايد با تحريك قوميت‌هايي نظير بلوچ‌ها، كردها، اعراب خوزستان و آذري‌ها ايران را به سوي تجزيه سوق داد

دانيل برت (Daniel Bertt) از اعضاي حزب كارگر انگلستان، فعاليت‌هاي گسترده‌اي در خصوص عشاير و قوميت‌هاي عرب خوزستان دارد در شهر لندن انجمني با عنوان انجمن دوستي اهوازي‌ها- انگليسي‌ها تأسيس شده است كه يكي از اعضاي مؤثر آن همين آقاي برت است وي در مقاله‌اي با عنوان (فدراليسم: تنها راه حل اقليت‌هاي ايران) به تحريك عرب‌هاي اهوازي بپردازد وي مي‌كوشد تا هويتي مستقل از ايراني بودن به عرب‌هاي اهوازي بدهد جالب است كه تحت حمايت انگليس و آمريكا رسانه‌هايي همچون شبكة الاهواز و شبكة المستقلبات و به منظور ترويج و تبليغ قوميت‌گرايي راه‌اندازي شده است

8 جلب حمايت‌هاي خارجي

سران فتنه مي‌كوشند بعد از انجام تحركاتي در داخل و كسب موفقيت‌هايي، از طريق حمايت‌هاي مادي و معنوي خارجي و قدرت‌هاي بيگانه، دستيابي به اهداف خود را آسان كنند تلاش مي‌كنند با استفاده از رسانه‌هاي بيگانه‌، از طريق حمايت قدرتمندان و استفاده از منابع مالي آنان، از طريق دريافت كمك‌هاي فكري و نظري و از طريق تحت فشار دادن قدرت موجود زودتر به اهداف مورد نظر خود دست پيدا كنند البته تئوريسين‌هاي انقلاب‌هاي مخملي و كودتاهاي رنگي نيز به فتنه‌گران توصيه مي‌كنند كه اگر مي‌خواهند از كمك‌هاي خارجي، آمريكايي و اروپايي، بهره‌مند شوند لازم است ابتدا جربزه و توانمندي خود در ايجاد شورش‌هاي خياباني و حركت‌هاي به اصطلاح مردمي را نشان بدهند جين شارپ در كتاب از ديكتاتوري تا دموكراسي مي‌گويد: (در صورت وجود حركت‌هاي مخالف داخلي، حمايت‌هاي جهاني از آنها مي‌تواند بسيار مفيد واقع شود براي مثال، تحريم‌هاي اقتصادي بين‌المللي، ممنوعيت‌ها، قطع روابط ديپلماتيك، اخراج از سازمان‌هاي بين‌المللي، محكوميت توسط بخش‌هاي مختلف سازمان ملل متحد و موارد مشابه مي‌تواند كمك عظيمي براي اين حركت‌ها باشد به هر حال، در غياب يك نهضت مقاومت قدرتمند داخلي، احتمال وقوع موارد بالا كم بوده، در صورت اجرا نيز تأثير چنداني نخواهند داشت) از ديكتاتوري تا دموكراسي، جين شارپ، ص11

9 ايجاد سازمان‌هاي اجتماعي مردم‌نهاد

يكي از راه‌هاي براندازي نرم، ايجاد و تقويت گروه‌هاي اجتماعي مستقل و سازمان‌هاي به اصطلاح مردمي است از طريق اين سازمان‌هاي اجتماعي مردم‌نهاد بهتر و سريع‌تر مي‌توان در لايه‌هاي مختلف اجتماعي نفوذ كرد اين سازمان‌ها طيف وسيعي را در بر مي‌گيرند از سازمان‌هاي معنوي و اخلاقي گرفته، تا سازمان‌هاي اقتصادي و فرهنگي، ورزشي، تجاري، دانش‌آموزي، گروه‌هاي موسيقي، انجمن‌هاي ادبي و امثال آن طراحي هدفمند اين سازمان‌ها و به كار گماشتن نيروهاي مورد نظر در آنها، مي‌تواند در مواقع لازم اهداف فتنه‌گران را در سطوح مختلف جامعه پيش ببرد اين سازمان‌ها زمينه‌هاي شكل‌گيري مقاومت‌هاي سازماني در برابر نظام حاكم را فراهم مي‌كنند در حالي كه انسان‌هاي منفرد، غير سازماني، هر چه هم قوي و پرتلاش باشند، نمي‌توانند فشار قابل توجهي بر نظام حاكم وارد سازند برخي از تئوريسين‌هاي انقلاب‌هاي مخملي نيز تأكيد كرده‌اند كه ايجاد چنين سازمان‌هايي پيش‌نياز موفقيت در مبارزات بعدي است فايدة ديگر چنين سازمان‌هايي اين است كه فتنه‌گران در موقع لزوم مي‌توانند با هزينه‌اي بسيار اندك و در زماني كوتاه همة‌ آنها را در قالب شوراهايي براي ادارة امور حكومت، پس از براندازي نظام حاكم، به كار بگيرند

10 ايجاد فاصله ميان مردم و حكومت

تا مقبوليت مردمي حكومت ديني پا بر جا باشد، فرمول فتنه، نه تنها كاربردي نخواهد داشت كه نتيجة عكس مي‌دهد به همين دليل تئوريسين‌هاي فتنه تلاش مي‌كنند اين ارتباط وثيق اعتقادي را از طريق ايجاد شبهه در مشروعيت ديني نظام اسلامي و عرفي و عادي جلوه دادن حكومت ديني، سست كرده و از ميان بردارند آنان سعي مي‌كنند زمينة اعتقادي و ديني حكومت را از بين ببرند و در نتيجه ارتباط ايماني و عميق ميان مردم و رهبري را به ارتباطي طبيعي و عادي تبديل كنند

11 درآميختن حق و باطل

(اگر باطل با حق آميخته نمي‌شد حق‌جويان آن را مي‌شناختند و اگر حق به باطل پوشيده نگردد، دشمنان مجال طعنه زدن به آن را نمي‌داشتند ليكن اندكي از حق و اندكي از باطل را مي‌گيرند و با هم مي‌آميزند و در اين هنگام شيطان فرصت مي‌يابد تا بر دوستانش مسلط گردد و كساني كه لطف خداوند از پيش شامل حالشان شده است، نجات مي‌يابند) (نهج، خ50)

طبيعي است كسي كه مي‌خواهد در جامعة اسلامي و در ميان مسلمانان فتنه‌گري كند، نمي‌تواند علناً با معارف اسلامي و ارزش‌هاي ديني مخالفت كند، و الا در همان ابتدا با شكست مواجهه خواهد شد و يا نمي‌تواند به صورت آشكار انگيزه‌هاي باطني خود را براي مردم بازگو نمايد اگر مردم بدانند كه ارباب فتنه ‌دنبال منافع دنيوي خود و به دنبال كسب قدرت براي خود هستند، هرگز حاضر نيستند هيزم آتش آنان شوند به همين دليل، فتنه‌گران مي‌كوشند آميزه‌اي از سخنان حق و باطل را به شكلي جذاب و تأثيرگذار به مردم ارائه دهند لباسي از حق را بر اندام انگيزه‌هاي باطل خود بپوشانند اگر بگويند ما قانون خدا و مقررات ديني را قبول نداريم، كسي از آنها نمي‌پذيرد اما با شعار حقوق بشر و دموكراسي جلو مي‌آيند هر چند اينها الفاظي زيبا هستند اما در پشت اين الفاظ زيبا، غالباً انگيزه‌هاي شيطاني نهفته است

پيامدهاي فتنه

1پيامدهاي منفي فتنه

1-1 پيدايش (تشكيلات فتنه)

امام علي، (برپايي و گسترش پرچم‌هاي گمراهي) است فتنه موجب مي‌شود فتنه‌گران هويت جمعي و تشكيلات اجتماعي منظم‌تر و منسجم‌تري پيدا كنند پيامد فتنه اين است كه كساني كه تا قبل از وقوع فتنه هيچ شناخت و آشنايي‌اي نسبت به يكديگر نداشتند، همديگر را پيدا مي‌كنند امكانات‌ و نيروهاي پراكندة خود را هماهنگ‌تر و منسجم‌تر مي‌سازند نتيجة پيدايش (تشكيلات فتنه) اين مي‌شود كه فتنه‌گران مي‌كوشند مرام‌نامه و اساس‌نامه‌اي براي خود تدوين كنند مباني فكري خود را ساماندهي نمايند براي آيندة تشكيلات خود برنامه‌ريزي دقيق‌تري داشته باشند تا بتوانند تأثيرگذاري بيشتري در جامعه داشته و نيروهاي بيشتري را جذب نمايند

2-1 فراموش‌شدن ارزش‌ها

ايجاد شبهه در دين و باورهاي اجتماعي مردم، بي‌توجهي به مقررات اسلامي و ضوابط اداري و اقتصادي نظام اسلامي، ثروت‌گرايي و مال‌اندوزي، بدعت در دين و هواپرستي از جملة بستر‌ها و عوامل ايجاد فتنه بودند طبيعتاً اگر در نتيجة اين علل و عوامل فتنه‌اي رخ دهد، حاصلي جز از بين رفتن احكام و ارزش‌هاي اسلامي نخواهد داشت

2 پيامدهاي مثبت فتنه

1-2 جداسازي مرزها

فتنه‌ها همچون غربال‌مي‌مانند كه ريز و درشت را از يكديگر جدا مي‌كنند آنگاه معلوم مي‌شود در زير اين خاكسترهاي نرم و لطيف چه آتش‌هاي سوزاني نهفته بوده است و در زير آن الفاظ زيبا و جذاب چه اراده‌هاي پليدي پنهان بوده است و اين يكي از بزرگ‌ترين خدمات فتنه به جامعة اسلامي است فتنه‌، باطن‌گشا است باطن افراد را آشكار مي‌كند چه بسا براي خود افراد نيز امر مشتبه شود و خود را خيرخواه بدانند اما ناگهان در اثر وقوع فتنه‌اي، و بعضاً در آخرين امتحان، همة ‌داشته‌هاي خود را از دست مي‌دهند و پروندة مردودي خود را تحويل مي‌گيرند:

گر تو نقدي يافتي مگشا دهان هست در ره سنگ‌هاي امتحان

سنگ‌هاي امتحان را نيز پيش امتحان‌ها هست در احوال خويش

گفت يزدان ز ولادت تا به حين يفتنون كل عام مرتين

امتحان بر امتحانست اي پدر هين بكمتر امتحان خود را مخر

بلعم باعور و ابليس لعين زامتحان آخرين گشته مَهين

2-2پختگي اجتماعي و سياسي

اگر ميزان حساسيت مردم نسبت به مسائل اجتماعي و سياسي را قبل و بعد از وقوع فتنه‌ها مقايسه كنيم، تفاوت چشم‌گيري در داوري‌ها و تحليل‌هاي آنان مي‌بينيم وقوع يك فتنه در جامعة اسلامي، موجب مي‌شود مردم در تحليل‌هاي سياسي خود و در شناخت دوست و دشمن ده‌ها درجه رشد كنند اصولاً ملت‌هايي كه در سختي‌ها و مصيبت‌هاي بزرگ اجتماعي رشد مي‌كنند، در مقايسه با ساير ملت‌ها از درك و شعور سياسي و اجتماعي بسيار بالاتري برخوردارند نوع نگاه آنان به حوادث اجتماعي و موضع‌گيري‌ها و تصميمات سياسي خيلي عميق‌تر و دقيق‌تر و حساس‌تر است

3-2 به فعليت‌رسيدن استعدادها

در بلاها و مصيبت‌هاي سخت و طاقت‌فرسا است كه به قول رودكي (فضل و بزرگواري و سالاري) نمايان مي شود چوب عود زماني مي‌تواند آن بوي مطبوع خود را ظاهر سازد كه آتش بگيرد تا اين سوزش نباشد، چنان عطري هم در فضا پراكنده نمي‌شود و تا سوز درون نباشد، سخن مطبوع و دلنشين هم شنيده نخواهد شد به قول سعدي:

قول مطبوع از درون سوزناك آيد كه عود / چون همي سوزد جهان از وي معطر مي‌شود

به تعبير شهيد مطهري، شاهكارهايي كه بشر پديد آورده است اغلب معلول دو عامل‌اند: عشق و مصيبت

فتنه‌هاي اجتماعي نيز مي‌تواند چنين نتيجه‌اي براي حيات اجتماعي و سياسي يك ملت داشته باشد

شيوه‌هاي مبارزه با فتنه

امروزه براي ايجاد فتنه در يك جامعه سال‌ها برنامه‌ريزي مي‌شود تحقيقات مختلف جامعه‌شناختي، مردم‌شناختي و روان‌شناختي گسترده‌اي دربارة جامعة هدف صورت مي‌گيرد از طريق مطبوعات، رسانه‌ها، رمان‌ها، كتاب‌هاي درسي و غير درسي و فعاليت‌هاي تفريحي و گردشگري، ترويج مدها و مدل‌هاي جديد، ترويج روحية مصرف‌گرايي و مصرف‌زدگي،‌ سياه‌نمايي نسبت به فعاليت‌هاي انجام شده، و مهم‌تر از همه از راه ايجاد شبهه در باورها و ارزش‌هاي مورد قبول جامعة هدف، و به طور كلي از همة راه‌هاي ممكن، مي‌كوشند آرام آ‌رام حساسيت‌هاي ديني و ارزشي مردم را تضعيف نمايند و بدين ترتيب بسترهاي لازم براي براندازي نظام حاكم را فراهم سازند تا با كمترين هزينه بتوانند به هدف خود دست يابند به همين دليل، مبارزه با فتنه در دوران حاضر نيز كار ساده و سهلي نيست نيازمند برنامه‌ريزي‌هاي دقيق و فعاليت‌هاي شبانه‌روزي است

1شيوه‌هاي در امان ماندن از گردباد فتنه

1-1عمل بر اساس يقين

تنها به چيزهايي كه يقين داريم عمل كنيم تصميمي را اتخاذ كنيم كه هيچ ترديدي در درستي آن نداريم بدين شيوه، هم از گردباد فتنه‌ها نجات مي‌يابيم و هم فتنه‌گران را نااميد و خلع سلاح خواهيم كرد زيرا ابهام و شايعه و اتهامات بي‌اساس و دروغ بهترين و كم‌هزينه‌ترين ابزار فتنه‌گران است امام علي: (اعلموا انه من يتق الله يجعل له مخرجا من الفتن و نورا من الظلم) رعايت تقواي الهي در فضاي فتنه يعني اينكه همة تصميمات انسان فقط بر اساس امور يقيني باشد و از مسائل شبهه‌ناك و گوش دادن به شايعات بيش از هر زمان ديگري پرهيز شود

2-1 رجوع به قرآن

اگر انديشه‌ها و افكار متضاد در فضاي فتنه را بتوان به درستي بر قرآن عرضه كرد، آنگاه مي‌توان حق و باطل آنها را تشخيص داد پيامبر اكرم در حديثي عيار عبور از فتنه‌ها را چنين بيان مي‌كند:

فاذا التبست عليكم الفتن كقِطَعِ الليل المُظلِم فعليكم بالقرآن؛ زماني كه فتنه‌ها چون ظلمت و تاريكي يكپارچه شما را فراگرفت، پس به قرآن پناه ببريد)

3-1 تمسك به اهل بيت پيامبر

اين سفارشي است كه پيامبر اكرم براي نجات از فتنه‌هاي بعد از خود به برخي از يارانش كرد آن حضرت خطاب به عمار فرمود: (اي عمار، بعد از من فتنه‌هايي رخ خواهد داد در آن شرايط از علي و حزب علي پيروي كن؛ چرا كه علي با حق است و حق با علي )

2شيوه‌هاي مبارزة كوتاه مدت و روبنايي

1-2جلوگيري از مسلح شدن فتنه‌گران

شايد به همين دليل است كه امام صادق از خريد و فروش سلاح در زمان فتنه نهي كرده و در پاسخ كسي كه گفت من اسلحه خريد و فروش مي‌كنم، فرمود: (لاتبعه في فتنة؛ به هنگام فتنه، از فروش سلاح خودداري كن)

2-2مقاومت در برابر خواسته‌هاي نامشروع فتنه‌گران

فتنه‌گران مي‌كوشند با برنامه‌ريزي و گام‌به گام اهداف خود را جلو ببرند در هر مرحله‌اي ممكن است خواسته‌اي جزئي و كوچك را مطرح كنند سطحي‌نگران گمان مي‌كنند كه اين خواستة جزئي مهم نيست و مصلحت حفظ نظام اسلامي اقتضا مي‌كند از برخي قوانين كوتاه آمده و خواسته‌هاي آنان مورد توجه قرار گيرد اما كافي است يك گام با آنان همراهي شود، آنگاه بايد منتظر نتايج هولناك آن بود طلحه و زبير هرگز آن انگيزة نهاني و نهايي خود را در ابتداي كار بر زبان نياوردند خواستة اولية آنان در ظاهر خواستة چندان حساسيت‌برانگيزي نبود درخواست مشاركت در امر حكومت؛‌ حكومت بر شهرهاي بصره و كوفه و عملياتي كردن مرحلة‌ اصلي و فاز نهايي فرمول فتنه با رفتن به مكه

يكي از شگردهاي سياسي براندازي نرم اين است كه در جايي كه امكان براندازي يك نظام وجود ندارد، مخالفان كاري كنند كه دست كم حاكميت را مجبور نمايند تا برخي امتيازات را به آنان اعطا كند جين شارپ و رابرت هِلوي دربارة اهميت اين شگرد مي‌گويند: (در برخي موارد ممكن است رژيم به اين نتيجه برسد كه پذيرفتن برخي از نيازها و خواست‌هاي گروه‌هاي مردمي، با مصالح حاكميت منافاتي ندارد تغيير نگرش حاكمان، در بعضي موارد، نتايجي درخشان براي مردم به ارمغان آورده است همچنين متقاعد شدن حاكميت به دادن برخي امتيازات، موجب كسب اعتبار و وجهة قانوني براي گروه‌هاي مبارز مي‌شود، كه اين امر باعث كاهش تهديد‌ها و مخاطرات بالقوه‌اي مي‌شود كه معمولاً متوجه گروه‌هاي سياسي است و از همه مهم‌تر نيروهاي مبارزه را براي روزهاي حساس و بحراني حفظ مي‌كند )

به تعبير مقام معظم رهبري، [باج ندادن به فتنه‌گران]

3-2 بردباري و مدارا

امام علي حتي در مقابل تقاضاي عمومي نسبت به زنداني كردن سران فتنه، مي‌فرمود هر كس تا زماني كه به رويارويي مسلحانه عليه حكومت اسلامي برنخيزد و اقدام به توطئه عليه نظام اسلامي نكند، در امان خواهد بود امام علي7 با آنكه از انگيزة طلحه و زبير براي رفتن به مكه آگاه بود و مي‌دانست جز جنگ افروزي مقصود ديگري ندارند با آنان مدارا كرد و در پاسخ به پيشنهاد ابن عباس كه از وي مي‌خواست آن دو را زنداني كند و از رفتن به مكه باز دارد، فرمود: (آيا از من مي‌خواهي آغازگر ستم باشم و بر اساس ظن و گمان به مجازات افراد بپردازم و پيش از انجام كار، مؤاخذه نمايم؟ هرگز! به خدا قسم از رفتار عادلانه كه خدا مرا بدان امر فرموده، روي نمي‌گردانم)

آن حضرت در برخورد با خوارج نيز همين روش را برگزيد حتي گستاخي خوارج به جايي رسيده بود كه بارها به هنگام ايراد خطبه از سوي آن حضرت سخنان او را قطع مي‌كردند و شعار مي‌دادند (به حكميت تن دادي و پستي را پذيرفتي، حكم جز خدا را نيست) اما عكس العمل امام در مقابل آنان اين بود كه شما را از نمازگزاردن در مساجد باز نمي‌داريم؛ سهمية بيت المالتان را قطع نمي‌كنيم و تا زماني كه دست به شمشير نبرده‌ و عليه نظام اسلامي توطئه نكرده‌ايد، با شما نمي‌جنگيم

4-2 هوشياري در برابر فرصت‌طلبان

(كن في الفتنة كابن اللبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب؛ در فتنه‌ها همچون شتر دوساله باش؛ نه پشتي دارد تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش را دوشند) نه ياريگر فتنه‌انگيزان بايد بود و نه مورد سوء استفادة آنان قرار گرفت رفتار انسان در هنگام فتنه بايد به گونه‌اي باشد كه فتنه‌انگيزان نتوانند در او طمع برند و بر پشت او سوار شوند و او را نردبام رسيدن به اميال و خواسته‌هاي حيواني خود قرار دهند

5-2 روشن‌گري و افشاگري

امام علي با برخي از قاعدين گفتگو كرد با طلحه و زبير به كرات گفتگو كرد و حتي حاضر شد بخشي از دارايي‌هايي خود را به آنان بدهد تا بدين وسيله از تصرف در اموال عمومي درگذرند و با فتنة خود موجب ريختن خون انسان‌هايي بي‌گناه نشوند!

گفتگوها و نوشته‌هاي امام علي با معاويه نيز به حدي شد كه محققي همچون ابن ابي الحديد آرزو مي‌كند اي كاش كار امام علي7بدانجا نمي‌رسيد كه معاويه خود را همسان او بپندارد و در پاسخ نامه‌هاي پندآموز و نصايح الهي او سخناني وقيح و شرم‌آور درباره آن حضرت بنويسد!

امام علي در نامه‌اي خطاب به مردم كوفه به افشاگري دربارة سران فتنة جمل پرداخت و دلايل آنان براي مقابله با خود را بهانه‌‌اي بيش ندانست آن حضرت در سخني جداگانه به افشاگري دربارة طلحه پرداخت و در تحليل مخالفت او با خود، فرمود: (به خدا طلحه بدين كار نپرداخت، و خونخواهي عثمان را بهانه نساخت، جز از بيم آنكه خونِ عثمان را از او خواهند كه در اين باره متهم مي‌نمود و در ميان مردم آزمندتر از او به كشتن عثمان نبود) امام علي همين سخن را دربارة عايشه و زبير، ديگر سران فتنة جمل، نيز فرمودند: (آنان به دنبال خوني هستند كه خود ريخته‌اند)

در جريان فتنة نهروان نيز روشنگري‌هاي امام موجب نجات بسياري از فتنه‌زدگان شد حدود دو سوم از جمعيت دوازده هزار نفري خوارج نهروان مجدداً به سپاه امام علي برگردند و نسبت به فتنة نهروان آگاهي يابند

6-2 نشان دادن ظاهري بودن وحدت فتنه‌انگيزان

در تئوري‌فتنه، اصل بر اين است كه به منظور تقويت جبهة فتنه همة كساني را كه كمترين وجه مشترك را دارند در زير يك پرچم جمع نمايند به اصطلاح وحدت نقطه‌اي داشته باشند لازم نيست يك خط مشترك داشته باشند، اگر در يك نقطه هم مشترك باشند، كافي است به همين دليل جبهة فتنه اتحاد و وحدتي بسيار شكننده دارد يكي از انديشمندان و نظريه پردازان سياسي غرب به نام ريچارد رورتي (1931-2007) در سفري كه در سال 1384 به ايران داشت، خطاب به حاضران در جلسه گفت: (در كشوري مانند ايران كه حاكميت آن از پايگاه گسترده مردمي برخوردار است، مخالفان نمي‌توانند ائتلاف و پيوند خود را با تشكيل حزب و يا جبهه سياسي حفظ كنند، توصية اين نظريه‌پرداز كهنه‌كار اين است كه اگر قرار باشد در كشوري مثل ايران يك اپوزيسيون قوي و پر جمعيت شكل گيرد، بايد محور ائتلاف از (خط) به (نقطه) تبديل شود

وحدت نقطه‌اي هر چند در كوتاه مدت موجب افزايش كمّي فتنه‌گران و جبهة مخالفان مي‌شود، اما در دراز مدت يكي از نقاط ضعف جدي براي آنان محسوب مي‌شود زيرا چنين وحدتي، كاملاً شكننده است براي مبارزه با فتنه‌گران بايد از همين نقطة ضعف آنان استفاده كرد و افكار عمومي را نسبت به وحدت صوري و ظاهري آنان آگاه نمود با نگاهي به فتنه‌هاي دوران امام علي7 مي‌توان همين وحدت نقطه‌اي را در برخي از آنها مشاهد كرد وجه مشترك همة مخالفان علي7 در يك جمله سلبي خلاصه مي‌شد و آن اينكه (علي نبايد حاكم باشد) اما در بُعد ايجابي شايد هيچ نقطة مشتركي نداشتند آنان حتي نمي‌توانستند متحدانه و به صورت يكپارچه نماز جماعتي را برگزار نمايند امام علي:‌ (هر يك از آن دو اميدوار است كه حكومت به او برسد، و آن را به سوي خود مي‌كشاند، و از دوستش برمي‌گرداند هر يك كينه دوستش را در دل دارد و ديري نپايد كه اين واقعيت آشكار گردد به خدا سوگند اگر آنچه مي‌خواهند به چنگ آورند يكي از آنها ديگري را به هلاكت رساند و او را از ميان بردارد)

وحدت سران جمل از اين سنخ بود طلحه و زبير، مسببان واقعي قتل عثمان، با مروان بن حكم، داماد عثمان و از مدافعان جاني او، و خويشاوندان و وزيران و استانداران عثمان از قبيل سعيد بن عاص، مغيرة بن اخنس و عبدالرحمن بن عوام، همگي در يك جبهه‌اند و معاويه نيز با تمام توان در كار حمايت معنوي از اين گروه بود براي هر كدام نامه‌اي جداگانه فرستاده بود كه اگر علي را از سر راه برداريد با شما بيعت خواهم كرد! و در پايان نيز اين وحدت ظاهري فرو شكست و وقتي مروان ديد كه طلحه از ادامة جنگ با علي به ترديد افتاده و رمق ادامة مبارزه را ندارد؛ تيري در كمان گذاشت و او را از پاي درآورد! و آخرين جملة طلحه چه جملة عبرت‌آموزي بود براي همة فتنه‌گران: (خون هيچ مرد بزرگي چون من پايمال نشد!)

7-2 تلاش در جهت آرام كردن اوضاع

امام علي بعد از جريان حكميت و بهانه‌گيري‌هاي برخي از اصحابش در پاسخ به اين پرسش كه (چرا ميان خود و آنان، براي داوري و حكميت، مدت و مهلت قرار دادي؟) و چرا شتابزده و به سرعت عمل نكردي؟ فرمود: (علتش اين بود كه نادان خطاي خود را به وضوح بداند و آگاه بر عقيده خودش استوار بماند و شايد كه خداوند در اين مدت صلح و آرامش كار اين ملت را اصلاح كند و مجبور نشود به عجله جستجوي حق را واگذارد و از آغاز به گمراهي گردن گذارد)

امام علي چند مسأله را به عنوان فايده مهلت قرار دادن براي داوري و حكميت بر مي‌شمارد:

1 برخورد صبورانه موجب مي‌شود تا كساني كه نسبت به واقعيت‌ها آگاهي لازم را ندارند بتوانند در فرصتي مناسب به تحقيق و بررسي بپردازند و از ابعاد مختلف مسأله آگاهي يابند

2 كساني كه بر حقايق امور آگاهي داشتند، با رفع پار‌ه‌اي از ابهامات بر دانايي و ايمانشان افزوده شود و استوارتر بر عقيدة خود بمانند و با دلگرمي و باور بيشتري به دفاع از عقيده و آرمان خود بپردازند

3 در اين مدت احتمال قانع ساختن افراد ناآگاه به وسيلة انديشمندان و نخبگان وجود داشت نخبگان جامعه بايد ابعاد مختلف طرح پيچيدة شاميان و مكر و حيلة شيطاني آنان را براي ديگران مي‌شكافتند

4 حقيقت اين است كه در شرايط التهاب و اضطراب و دلهره و شتاب بسياري از مردمان نمي‌توانند ارزيابي درستي از اوضاع داشته باشند و بدخواهان نيز مي‌توانند به شبهه‌افكني خود ادامه دهند، اما در شرايط آرام و عادي بهتر مي‌توان حقايق را شناخت و شناساند

8-2 جداكردن صف فتنه‌گران و فتنه‌زدگان

بسياري از كساني كه در جبهة فتنه قرار دارند، فريفتة شعارهاي زيبا و فريبندة سران فتنه مي‌شوند آنان را نبايد خيلي سرزنش كرد امام علي: (ما كل مفتون يُعاتَب) بسياري از كساني كه فريب فتنه را مي‌خورند از ناداني خود آگاه نيستند در چنگال‌هاي نامرئي فريب‌كاري و دغلكاري فتنه‌گران گرفتار آمده‌اند اما خود نمي‌دانند گمان مي‌كنند به صورت مستقل تصميم‌گرفته‌اند؛ گمان مي‌كنند به صورت خودجوش و از روي انديشه و فكر و عقيده حركت كرده‌اند، در حالي كه در زندان فريب و نيرنگ فتنه‌گران گرفتار شده‌اند به همين دليل، به محض اينكه به آگاهي برسند و فرصتي براي تأمل در حوادث اطراف خود به دست آورند، ديگر حيله و فريب فتنه‌گران كارگر نخواهد بود ديگر به عنوان هيزم آتش فتنه، خود را هزينة جاه‌طلبي‌ها و قدرت‌طلبي‌ها و قانون‌شكني‌هاي عده‌اي خاص نخواهند كرد

9-2 برخورد به هنگام و شجاعانه

وقتي كه فتنه ‌بروز پيدا كرد، بايد شجاعانه با آن به مبارزه برخاست؛ هر چند فتنه‌انگيزان از ياران و دوستان و هم‌رزمان پيشين انسان باشند البته اقدام شجاعانه و قاطع در مقابل فتنه‌گران نبايد موجب شود كه مرزهاي اخلاقي و حدود اسلامي شكسته شود اقدام شجاعانه و قاطعانه در چارچوب موازين اخلاقي سيرة امام علي در برخورد با مخالفان خود بود

فتنة خوارج در روزهاي پاياني جنگ طولاني مدت صفين پديد آمد و فتنه‌گران نيز همان همرزمان و سربازان و دوستان امام بودند و غالب آنان از قاريان و حافظان قرآن بودند اما آن حضرت در برخورد با اين فتنة بسيار شكننده، با افتخار مي‌گويد: (من فتنه را نشاندم و كسي جز من شجاعت اين كار را نداشت؛ از آن پس كه موج تاريكي آن برخاسته بود و گزند آن همه جا را فرا گرفته)

3شيوه‌هاي مبارزة بلند مدت و زيربنايي

دستور قرآن كريم در مبارزه با فتنه اين است كه (وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ)

راه مبارزه با فتنه ترويج فرهنگ اسلامي و الهي است اين جهاد و مبارزة نرم بايد تا جايي ادامه يابد كه توان مخالفان دين و نظام اسلامي به حداقل برسد به گونه‌اي كه نتوانند هيچ ضربه‌اي به نظام اسلامي وارد سازند در جنگ‌هاي نرم، هر يك از افراد در خط مقدم جبهه هستند، بنابراين بايد هر كدام از آنان، در حد توان، تجهيزات لازم براي مبارزه و مقابله با دشمن را داشته باشد بايد همواره فضا به گونه‌اي باشد كه تشخيص حق و باطل براي جامعه سهل باشد قدرت تبليغي و رسانه‌اي و علمي نظام اسلامي بايد تا حدي باشد كه فتنه‌گران توانايي فريب مردم را نداشته باشند

1-3ترويج ارزش‌ها

اگر يكي از علل پيدايش فتنه در جامعة اسلامي ضعف اخلاقي افراد است، براي خشكاندن ريشه‌هاي فتنه لازم است اخلاق اسلامي در همة ‌سطوح و ساحت‌هاي زندگي مردم ترويج شود نظام جامع اخلاقي و رفتاري انسان مسلمان تدوين گردد و عملياتي شود اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي، اخلاق علم‌اندوزي، اخلاق نقد، اخلاق جنسي، اخلاق خانواده، اخلاق معاشرت، اخلاق شهروندي و امثال آن همگي بر اساس مباني اسلامي و به شيوه‌اي كاربردي براي سطوح مختلف، تدوين گردد و محور فعاليت‌هاي تربيتي و تعليمي قرار گيرد

2-3تقويت باورها

اگر ضعف در خداشناسي وجود داشته باشد، به تبع آن اين ضعف در سطحي شديدتر در دين‌شناسي و پيامبرشناسي افراد نمايان خواهد شد و به تبع آن به صورتي قوي‌تر و مخرب‌تر در امام‌شناسي نيز نمود پيدا مي‌كند و در نهايت و به طريق اولي و به شكل شديدتر و عميق‌تري ضعف در اعتقاد به ولايت فقيه و نظام مردم‌سالاري ديني را نيز در پي خواهد داشت در چنين صورتي نبايد از مردم انتظار داشت از روي اعتقاد ديني خود از حكومت اسلامي و نظام ولايي و مردم‌سالاري ديني دفاع كنند و در راه حفظ نظام جانفشاني نمايند و از ايثار جان و مال و مقام در راه دفاع از اين نظام دريغي نداشته باشند

3-3 تهية طرح جامع تعليم و تربيت اسلامي

خيل عظيم نوجوانان و جواناني كه بخش زيادي از عمر خود را در مدارس و دانشگاه‌ها مي‌گذرانند، ايجاب مي‌كند به آموزش و پرورش آنان به صورت جدي‌تري پرداخته شود اگر به منابع درسي و آموزشي آنان توجه نشود و مدارس و دانشگاه‌هاي ما، به ويژه در رشته‌هاي علوم انساني، صرفاً جاي جولان نظريه‌هاي غربي و سكولار باشد، بايد هر زماني انتظار وقوع فتنه‌هاي بزرگي را داشت حقيقت اين است كه باور و اعتقاد مقدمة لازم براي عمل است؛ اگر كسي در باورهاي خود نسبت به يك موضوع دچار ترديد شود، پاي او به ميدان عمل باز نمي‌شود و اگر ما نظام تعليمي و تربيتي خود را مورد بازنگري جدي قرار ندهيم، ديري نمي‌پايد كه جامعة ايماني ما از درون تهي خواهد شد

4-3 ايجاد روحية حقيقت‌شناسي

اگر يكي از شرايط و بسترهاي پيدايش فتنه، شخصيت‌محوري به جاي حقيقت‌محوري است، يكي از راه‌هاي مبارزه با آن نيز ترويج روحية حقيقت‌محوري است اگر براي برخي از ياران امام علي، وجود عمار در سپاه امام، معيار حقيقت راه امام بود! روشن است كه در همة روزگاران نمي‌توان عمار را معيار حقيقت دانست در اين روزگار بايد به دنبال شناخت خود حقيقت بود تا از دام فتنه و فريب رهايي يافت البته روشن است كه تزريق چنين روحيه‌اي در ميان عموم مردم كاري زمان‌بر و بسيار حرفه‌اي و هنرمندانه است و اين وظيفه‌اي است كه در روزگار حاضر بيش از هر زمان ديگري بر دوش همة دلسوزان اسلام و فرهنگ و نظام اسلامي سنگيني مي‌كند

امام علي در توصيف جنگ با اهل قبله و شرايط مبارزان چنين جنگي، مي‌فرمايد: (قد فتح باب الحرب بينكم و بين اهل القبلة و لا يحمل هذا العَلَم الا اهلُ البَصَر و الصبرِ و العِلم بمواضع الحق)

5-3 تقويت دانش دشمن‌شناسي

هر انساني براي خوب زيستن نيازمند دو نوع آگاهي است: آگاهي نسبت به خوبي‌ها و آگاهي نسبت به بدي‌ها به همين دليل، مي‌توان گفت يكي از راه‌هاي مبارزه‌با فتنه‌ها، تقويت دانش دشمن‌شناسي است اگر كسي مي‌خواهد راه حق را طي نمايد و در صراط حقيقت استوار بماند، حتماً نيازمند شناخت راه باطل و باطل‌گرايان است يكي از راه‌هاي تشخيص حق و باطل، براي بسياري از مردمان عادي، شناخت اهل باطل است تأكيد حضرت امام و رهبري معظم انقلاب بر اينكه اگر دشمنان و راديوهاي بيگانه به امري تشويق كردند، مردم ما بايد خلاف آن را عمل نمايند، و اگر از فردي يا جرياني دفاع كردند، مردم بايد حساسيت ويژه‌اي به آنها داشته باشند، حاكي از همين حقيقت است امام علي نيز بر اين حقيقت تأكيد مي‌كند كه هرگز به حقيقت و سعادت دست نمي‌يابيد مگر آنكه روي‌برتافته‌گان از راه حق و درماندگان از سعادت را بشناسيد:

(واعلموا انكم لن تَعرفوا الرشد حتي تعرفوا الذي تركه و لن تأخذوا بميثاق الكتاب حتي تعرفوا الذي نقضه و لن تَمَسَّكوا به حتي تعرفوا الذي نبذه) (خطبه 147، ص144)

جمع‌بندي

قرآن مي‌فرمايد:وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ (بقره، آية 217)

در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (توبه، 33)

يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (صف، 8-9)

و نُريدُ انْ نَمُنَّ علي الذين اسْتُضعِفُوا في الارضِ و نَجعَلهم ائمةً و نَجعلهم الوارثين؛ (قصص، 5)

و لَقَد كَتَبْنا في الزَّبورِ مِن بعدِ الذِّكرِ انَّ الارضَ يَرِثُها عِبادي الصّالِحون (انبياء، 105)

البته ممكن است ما اين صلاحيت و لياقت را نداشته باشيم كه در اين راه در خدمت دين باشيم اما وعدة الهي تخلف ناپذير است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (مائده، 54)

اما وظيفة ما اين است كه:

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ؛ (بقره/ 193)

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه؛ (انفال/39)

شيوة اين مبارزه:

فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (بقره، 194)

جستجو