قضیّهی رجل مؤمنی(شمعون صفا بزرگ حواریون) است که در سورهی یاسین از او نام برده شده: وَ جاءَ مِن اَقصَا المَدینَةِ رَجُلٌ یَسعىٰ قالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین؛ وقتی که سه پیغمبر(تبلیغی)(دو تن از حواریون ونفر سوم هم از حوایون به نام شمعون بوده است) از طرف پروردگار در این قوم مبعوث شدند و مردم ایمان نیاوردند و علیه اینها توطئه کردند و تصمیم گرفتند که اینها را نابود کنند، یک مرد شجاع و مؤمنی خودش را بسرعت به جمعیّتِ مردم رساند و گفت: یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین؛ از اینها پیروی کنید؛ اِتَّبِعوا مَن لا یَسئَلُکُم اَجراً وَ هُم مُهتَدون. بعد میرسد به اینجا؛ نکتهی مورد توجّه من اینجا است: وَ ما لِیَ لا اَعبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَ اِلَیهِ تُرجَعُونَ * اَ اَتَّخِذُ مِن دونِه آلِهَةً … اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛ با صدای بلند، باصراحت، ایمان خودش را بیان میکند. خواص باید صریح باشند، باید باصراحت حرف بزنند، باید شبههها را از ذهنها زایل کنند، دوپهلو و دوگونه و تردیدآمیز حرف نزنند. اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛ بشنوید! من ایمان آوردم. این نمونهی کاری است که خواص میتوانند انجام بدهند
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
﴿١٣﴾و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند؛
توضیح: انطاکیه از استان ختای در جنوب شهری باستانی در ترکیه میباشد. این شهر در دورهای تاریخی مختلف همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. انطاکیه زمانی پایتخت تمدن سوریه باستان بوده و تا قرن هفتم میلادی قبل از فتح توسط مسلمان، مرکز دینی و استقرار کلیساهای مسیحی در منطقه بوده است.
إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ
﴿١٤﴾ هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!»
قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
﴿١٥﴾امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید
قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
﴿١٦﴾(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم،
وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
﴿١٧﴾و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست
قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
﴿١٨﴾آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید!
قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ ۚ أَئِن ذُكِّرْتُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ
﴿١٩﴾ رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
﴿٢٠﴾ و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید
اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ
﴿٢١﴾ از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند
وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
﴿٢٢﴾ من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده میشوید
أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ
﴿٢٣﴾ آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!
إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
﴿٢٤﴾ اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود
إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
﴿٢٥﴾ به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید
﴿ آیات13 تا﴿٢٥﴾یس﴾
وظیفهی خواص این است: در مواقع لازم، باید تردیدافکنی و شکآفرینی دشمن را خنثی کنند و [مسائل را] تبیین کنند.
اگر نکنند چه می شود؟
1.امام حق مظلوم ومستضعف واقع می شود
« ابن ابی الحدید معتزلی: روی کثیر من المحدثین انه عقیب یوم السقیفة تالم و تظلم و استنجد و استصرخ حیث ساموه الحضور والبیعة وانه قال وهو یشیر الی القبر (یا بن ام ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی)، وانه قال وا جعفراه ولا جعفر لی الیوم واحمزتاه ولا حمزة لی الیوم؛(شرح نهج البلاغة، ج ۱۱، ص۱۱۱)
بسیاری از روایت کنندگان نقل کردهاند که او (حضرت علی (علیهالسّلام) ) پس از ماجرای سقیفه اظهار ناراحتی کرد و حق خود را خواسته و کمک طلبید و فریاد کشید؛ زیرا در نزد وی حاضر نشدند و بیعت نکردند. و او در حالیکه رو به سوی قبر رسول خدا کرده بود گفت: “ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند” و فرمود: وای جعفر من امروز جعفر ندارم؛ وای حمزه؛ من امروز حمزه ندارم
2. جای جلاد وشهید عوض می شود
مسلم نیشابوری در روایتی از حذیفة بن یمان نقل میکند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«یَکُونُ بَعْدِی اَئِمَّةٌ لَا یَهْتَدُونَ بِهُدَایَ ولا یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیَقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ فی جُثْمَانِ اِنْسٍ قال قلت کَیْفَ اَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ ان اَدْرَکْتُ ذلک قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْاَمِیرِ وَاِنْ ضُرِبَ ظَهْرُکَ وَاُخِذَ مَالُکَ فَاسْمَعْ وَاَطِعْ؛ (صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۶، ح۱۸۴۷)
بعد از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهرهای نبردهاند، به سنت من نیز عمل نمیکنند و در میان آنها افرادی هستند که قلبهایشان قلب شیاطین در جسم آدمی زاد هستند. عرض کردم ای رسول خدا! اگر ما آن روز را درک کردیم، وظیفه ما چیست؟ فرمود: به سخنان آنها گوش داده و از فرمان شان اطاعت کنید، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اموال شما را نیز غارت کردند، وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری است!»
فاطمه زهرا( سلام الله علیها) بهترین تبیین کننده:
ایشان دو خطابهی ممتاز و نامدار ایراد کردند که یکی از آن دو خطابه، خطابهی معروف ایشان (فدکیه) یکی هم آن خطبهی حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار است: «اَصبَحتُ وَ اللَهِ عائِفَةً لِدُنیاکُم قالِیَةً لِرِجالِکُم» یا «عائِفَةً لِدُنیاکُنَّ قَالِیَةً لِرِجالِکُنَّ»؛ این دو خطابه «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در مدّت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است.
زینب کبری وجهاد تبیین:
زینب کبری)بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبریٰ (سلام الله علیها) از حادثهی عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعهی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی.
اگر این چهل روز نمی بود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّکلثوم و حضرت سجّاد (علیهما السّلام) نمی بود، شاید آن فقرهی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمیافتاد. این حرکت عظیم، این صبر فوقالعادهی خاندان پیغمبر به پیشوایی زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و امام سجّاد (علیه السّلام) بود که توانست حادثهی کربلا را ماندگار کند و به معنای واقعی کلمه این تبیین مکمّل آن فداکاری بود
جهاد تبیین برخواسته از جهاد کبیر است:
فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا
﴿٥٢/فرقان﴾
دونظریه در مورد ضمیر “به”:
ضمیر به به قرآن باز می گردد
ضمیر به فلا تطع الکافرین بر می گردد
مفسرین زیادی این نظر را قبول دارند. به گونهای که برخی از آنان (مانند شیخ طوسی، مرحوم طبرسی، ابوالفتوح رازى) به هر دو نظر قائلند و برخی دیگر (مانند فیض کاشانی، شریف لاهیجی، ملا فتح اللّه کاشانی) نظر دوم (عدم اطاعت) را پذیرفتهاند
اکثر مترجمان ضمیر را به قرآن باز گردانده اند.
وظایف در جهاد کبیر:
1-روشنگری ورساندن ذهنها به اعماق حقایق ومسائل
2-حفظ شعارهای انقلاب با ژرفنگری در انها
3-تربیت کادهای شایسته وصالح برای نظام مدیریتی کشور
4- تدوین تجربه های متراکم انقلاب اسلامی با کار علمی(مانند، کتاب سید محمد حسین راجی/ صعود چهل ساله ، دستاوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی 1و2)
هدف اهل بیت علیهم السلام از تبیین:
بیشک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریفها و کجفهمیها از معارف اسلامی و احکام دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت بحساب میآمد
اهل
منبر ومداحان محور تبیین باشند:
من چه میخواهم بگویم؟ من میخواهم بگویم امروز بارِ «جهاد
تبیین» بر روی دوش شما مدّاحها است؛ امروز شما هستید که این رشتهی آغازشدهی به وسیلهی
زهرای اطهر را دارید ادامه میدهید. حواستان باشد که مدّاحی چیست. مدّاحی به معنای
ادامه دادن کار آن کسانی است که در طول تاریخ، چه در زمان اهلبیت توانستند مذهب
را نگه دارند، تشیّع را و جریان شیعه را حفظ کنند.
خصوصیّات مجاهدِ تبیین:
مجاهدِ تبیین بداند امروز چه چیزی را باید تبیین کند؛ مسئلهی روز خودش را بشناسد.
برخی از مصادیق جهاد تبیین:
امروز شما باید غزّه را تبیین کنید، امروز شما باید دشمنیهای با نظام
اسلامی را تبیین کنید. انواع و اقسام دشمنی با نظام اسلامی را دارند عمل میکنند،
اجرا میکنند؛ حالا از لحاظ کارهای نظامی و تسلیحاتی و مانند اینها به صلاح خودشان
نمیدانند، امّا از لحاظ قدرت نرم ــ حالا نه فقط آمریکا، [بلکه] دنبالهروهای
آمریکا و مخالفین اسلام ــ فیلم میسازند، تبلیغات دروغین میکنند، علیه اسلام و
علیه نظام اسلامی. باید سینه سپر کنید
ما انتخابات در پیش
داریم؛ یک عدّهای نمیخواهند این انتخابات آنچنان که شایستهی این ملّت است انجام
بگیرد؛ تلاش میکنند مردم را مأیوس کنند، مردم را بیاعتماد کنند، وانمود کنند که
انتخابات فایدهای ندارد، تأثیری ندارد؛ در مقابل اینها «جهاد تبیین» باید سینه
سپر کند، در مقابل اینها باید حقیقت را بیان کند
دفاع مقدّس به گردن کشور ما حقّ حیات دارد. یک عدّهای خدشه میکنند، یک عدّهای شبهه میکنند، یک عدّهای تحریف میکنند، یک عدّهای دربارهی مسائل مختلف دفاع مقدّس دروغ صریح میگویند؛ در مقابل اینها کسانی که میتوانند تبیین کنند باید تبیین کنند. عظمت جهاد مقدّس و دفاع مقدّس را بایستی ما روزبهروز بیشتر بیان کنیم، بگوییم، تبیین کنیم؛ این جزو وظایف است.
مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعّالان سختکوش جهاد تبیین، گروههای کمک مؤمنانه، اردوهای جهادی، اینها همه جوانهای این کشورند. با وجود اینترنت، با وجود شبکههای اجتماعی، با وجود اینهمه لغزشگاهها، جوانهای ما در این راه دارند حرکت میکنند.
نتیجه جهاد تبیین:
وظیفه این است که ایمانها را تقویت کنند، امیدها را تقویت کنند، شبههها را برطرف کنند، شیوههای دشمن در شبههآفرینی و یأسآفرینی را خنثی کنند
مفهوم پروپاگاندا:
تبلیغات سیاسی، جوسازی، پروپاگاند ( به فرانسوی: Propagande ) یا پروپاگاندا ( به انگلیسی: Propaganda ) ارتباطی است که عمدتاً برای تأثیرگذاری یا متقاعد کردن مخاطب برای پیشبرد یک برنامه استفاده می شود، که ممکن است عینی نباشد و به طور انتخابی حقایقی را برای تشویق یک ترکیب یا ادراک خاص ارائه دهد، یا گفتاری باشد تا برای ایجاد یک واکنش احساسی به جای پاسخ منطقی به اطلاعاتی که ارائه می شود استفاده شود.
گونه ای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهت دار برای بسیج افکار عمومی از طریق تبلیغات، پخش و فرستاده می شود. تبلیغات سیاسی یا جوسازی شکلی از ارتباط است که هدف آن تأثیر بر گرایش یک جمع یا جماعت همسو با موضع و دلیل دل خواه تبلیغ گر سیاسی است. جوسازی برخلاف تهیه اطلاعات غیر جانبدارانه، در اصلی ترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف تأثیر جهت دار بر مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیت ها به طور گزینشی بیان و بازنمایی می شوند ( حتی اگر نادرستی آن بر گوینده روشن و آشکار باشد ) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی، و نه آگاهانه، سر بزند. نتیجهٔ این امر، تغییر گرایش دل خواه به سوی هدفی است که برای مخاطب هدف گیری شده و به منظور پیشبرد یک برنامهٔ سیاسی، در نظر گرفته شده است. افزون بر این، جوسازی می تواند در شکل یک نبرد و جنگ افروزی سیاسی نیز تلقی شود.
تبلیغات سیاسی یا جوسازی شکلی از ارتباط است که با ترغیب یا اقناع متفاوت است؛ زیرا هدفش این است که به پاسخی دست یابد که قصد تبلیغ گر را تداوم بخشد. اقناع یا ترغیب به مثابه یک فعال کنندهٔ دوسویه عمل می کند و هدفش آن است که به نیازهای ترغیب کننده و ترغیب شونده پاسخ دهد. یک مدل تبلیغ ( جوسازی ) نشان گر آن است که چگونه می توان عناصر اطلاع رسانی و ارتباط اقناعی را در تبلیغات با یکدیگر تلفیق کرد. تبلیغات سیاسی ممکن است افکار عمومی و رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد و آن ها را دگرگون سازد.
تبلیغات وپروپاگاندای دشمن:
دشمن در رأس نقشههایش تبلیغات است؛ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجرههای مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛ تبیین. وسوسهای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند،؛ آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند.
شیوه شناسی دشمن در جهاد تبیین:
گفتیم شیوههای دشمن را بشناسید. امروز مهمترین شیوهی دشمن، جعل و دروغپردازی است. الان مهمترین کاری که دشمن دارد میکند [انتشار] دروغ است
بدانید دشمن امروز بر پایهی دروغ و دروغپردازی دارد کار میکند. خب وقتی که دانستید، طبعاً وظیفه میآید روی دوشتان. تبیین کنید. «جهاد تبیین» که گفتیم، یکی از جاهایش اینجا است؛ جهاد تبیین
نکات آسیبپذیر دشمن را بشناسید:
یکی از آسیبپذیریهای دشمن، روشنبینی شما است. شما که روشنبین باشید، او آسیب میبیند. سعی کنید روشنبینی خودتان را افزایش بدهید. دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزشتر از تسلّط بر سرزمینها است.
تبیین فرهنگ شهید وشهادت خصوصا شهدای شاخص:
یکی از نقاط برجسته همین شهید مهدی زینالدّین است؛ خود این یک نقطهی برجسته است. [این] شهید، یک جوان نوخاسته، بیستوچندساله، در فرماندهی یک یگان رزمی آن مهارت را از خود نشان میدهد؛ در میدان جنگ آن شجاعت را، آن تدبیر را، آن سازندگی را، آن فداکاری را و بعد در میدان اخلاق، میدان تدیّن، ملاحظات دینی و اسلامی [هم همین جور]. اینها واقعاً فوقالعاده است؛ بایستی اینها به مردم گفته بشود، منعکس بشود.
تبیین به زبان هنر:
با هیچ زبانی غیر از
زبان هنر هم نمیشود اینها را گفت؛ فقط زبان هنر میتواند این ریزهکاریهای زندگی
اینها را بیان کند.
هیئت پایگاه تبیین:
هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. هم یاد است، هم تبیین است. یعنی هیئت باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد.
شبهه زدائی باتبیین:
شبههزدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید
شبهه از. جملهی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانهها دل بسته. شبهه ویروس است، مثل همین ویروس کرونا؛ وقتی که وارد شد، خارج شدنش مشکل است، جزو بیماریهای مسری هم هست، سرایت هم میکند. البتّه اینکه گفتم «بعضیها در مقابل تیر و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه نتوانستند بِایستند».
مردمی بودن در تبیین:
مردمی بودن یعنی چه؟ مردمی بودن یعنی با مردم عادی معمولی مخلوط شدن، نشست و برخاست کردن، هم گوش شنوا برای شنیدن حرف مردم داشتن، هم زبان گویا برای روشن کردن ذهن مردم داشتن. اینکه ما برویم در یک جمعی از مردم، یک داعیهای دارند، یک خواستهای دارند، حرفشان را بشنویم و بعد هم بگوییم «بله، صد درصد حق با شما است و این کسانی که گوش نمیکنند، عمل نمیکنند، چنین و چنان هستند»، نه، [کافی نیست]؛ یک وقتهایی هست یک گرهی در ذهن مردم هست، شماها باید این گره را باز کنید؛ این «جهاد تبیین» که ما عرض کردیم، شامل این موارد میشود.
بیان دست آودهای انقلاب:
هر کسی که یک مرکزی و منبری برای حرف زدن با افکار عمومی جامعه دارد، در این زمینه موظّف است. در کشور هزاران حماسه به وجود میآید؛ در طول این سالها، در طول این چهار دهه در کشور چقدر کارهای بزرگ انجام گرفته، چقدر کارهای حماسهآمیز انجام گرفته! خب اینها بایستی بیان بشود؛ اینها را دشمن کتمان میکند، دشمن اجازه نمیدهد [پخش بشود
نباید گذاشت که برخی از مشکلات -خب کشور مشکلاتی دارد؛ مشکلات اقتصادی هست، مشکلات معیشتی هست- بر روی این حماسهها گرد و غبار بنشاند و آنها را از چشم مردم پنهان کند. این مشکلات به جای خود محفوظ، و باید تلاش بشود تا مشکلات برطرف بشود؛ شکّی نیست امّا آن کارهای مهم و پیشرفتهای مهم، ساخت و سازهای مهم، فعّالیّتهای ارزشمند در زمینههای گوناگون نبایستی فراموش بشود.
جهاد یعنی چه؟
قوام هیئت به جهاد است؛ جهاد یعنی چه؟ جهاد یعنی تلاش در مقابلهی با دشمن؛ هر تلاشی جهاد نیست. خیلیها تلاش میکنند، تلاشهای علمی زیادی میکنند، تلاشهای اقتصادی میکنند که خوب و بهجا است، امّا جهاد نیست. جهاد یعنی تلاشی که هدفگیری در مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد؛ این جهاد است.
هیئت، کانون جهاد:
هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فیسبیلالله، جهاد در راه احیای مکتب اهلبیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبیٰ و حضرت امام حسین(علیهم السلام) با شمشیر جنگیدند- بقیّهی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکتهی بسیار مهم استفاده میشود.
دو شاخصه هیئت:
یک نکتهی دیگر در
باب هیئت این است که هیئت یک ساختاری است که هم دارای مغز و معنا است، هم دارای
تحرّک و پویایی است؛ فقط فکر و معنویّت و درس و تعلیم نیست، تحرّک و پویایی هم در
هیئت وجود دارد. مغز و معنا همان مکتب است؛ تبیین مکتب. در
هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت این است: هیئت محلّ تبیین است، محلّ بیان است، محلّ بیان
مهمترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است.
اقناع سازی در تبیین:
تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیافتد، جسمها بهکار نمیافتد؛ این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیر اسلامی است.
اعلام یا ابلاغ:
تفکّر اسلامی تبیین
است. فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛(۲۶)
به پیغمبر خدا میگوید
وظیفهی تو رساندن است، حرف را باید برسانی. باید تبیین کنید؛ حرفهایتان را،
نظراتتان را بگویید؛ در مسائل مهمّ کشور؛ در مسئلهی اقتصاد مقاومتی تبیین کنید،
در مسئلهی پیشرفت علمی -اینها مسائل مهمّ کشور است-
در مسئلهی ارتباط با آمریکا [تبیین کنید]؛ برای خیلیها روشن نیست.
تبیین سبک زندگی اسلامی:
مسئلهی سبک زندگی
اسلامی ایرانی که ما مطرح کردیم، خب این درخور بررسی است، این را تبیین کنید، هم
خودتان عملاً و هم تبیین مسائل فرهنگی:
مسئلهی فرهنگ، یکی
از مسائل مهم است، این را تبیین کنید.