درمان با آنچه حرام است


قرآن
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّـهِ بِهِ ۖ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١١٥/نحل﴾)
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است..
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّـهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿١١٩/انعام﴾)
چرا از چیزها [= گوشتها] ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بی‌دانشی، (دیگران را) گمراه می‌سازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر می‌شناسد..
ر. ک: مائده، آیه 3، انعام، آیه 145؛ نحل، آیه 115.
حدیث
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هر کس به حرام درمان جوید، خداوند در آن شفایی قرار نمی دهد.( الجامع الصغیر: ج 2 ص 588 ح 8581.)
 امام صادق (علیه السلام):
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مداوا کردن با داروی ناپاک، نهی فرمود.( طب الائمة (علیه السلام): ص 62.)
 مسند أبی یعلی:
– به نقل از ام سلمه -: یکی از دخترانم بیمار شد و من برایش (شرابی) در کوزه ای ریختم. در حالی که آن دارو می جوشید، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و پرسید: این چیست؟.
گفتم: دخترم بیمار شده و برایش این دارو را گذاشته ام.
فرمود: خداوند (عزوجل)، شفایتان را در چیز حرام قرار نداده است(در ذم المسکر ابن أبی الدنیا آمده است: …پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، آن ظرف را با پای خویش، هل داد و شکست و فرمود:….).( مسند أبی یعلی: ج 6 ص 270 ح 6930، ذم المسکر، ابن أبی الدنیا: ص 38 ح 12.)
 صحیح مسلم:
– به نقل از وائل حضرمی -: طارق بن سوید جعفی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره شراب پرسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، او را از این کار نهی کرد، یا ساختن آن را ناخوشایند داشت. وی گفت: من آن را تنها به عنوان دارو می سازم.
فرمود: این، دارو نیست؛ خود، بیماری است.( صحیح مسلم: ج 3 ص 1573 ح 12.)
 امام صادق (علیه السلام):
در هیچ حرامی، شفایی نیست.( الکافی: ج 8 ص 193 ح 229.)
امام صادق (علیه السلام):
خداوند، در هیچ چیز از آنچه حرام کرده، نه شفایی قرار داده است و نه دوایی.( الکافی: ج 6 ص 413 ح 2.)
 الکافی:
از قائد بن طلحه روایت شده است که از امام صادق (علیه السلام) در این باره پرسیده که: آیا شراب خرما را در دارو قرار دهند؟
فرمود: نه. برای هیچ کس روا نیست به حرام، درمان بجوید.( الکافی: ج 6 ص 414 ح 8.)
 امام صادق (علیه السلام):
– در پاسخ به کسی که درباره دارویی آمیخته شده به شراب پرسیده بود -: نه. به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم؛ چه رسد که با آن، درمان کنم. آن، به منزله پیه خوک یا گوشت خوک است. البته مردمی با آن، دارو و درمان می کنند.( الکافی: ج 6 ص 414 ح 4.)
 مسائل علی بن جعفر (علیه السلام):
از (برادرم) امام کاظم (علیه السلام) درباره درمان پرسیدم که آیا با شراب خرما، درست است؟
فرمود: نه.( مسائل علی بن جعفر: ص 118 ح 56.)
 تفسیر العیاشی:
از سیف بن عمیره، از پیری شیعیان، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که راوی گفته است: نزد امام صادق (علیه السلام) بودیم که پیرمردی پرسید: دردی دارم و برای درمان آن، شراب خرما می نوشم. پیر، آن گاه، این شراب را برای ایشان، توصیف کرد.
امام به او فرمود: چه چیزی تو را از (نوشیدن) آبی که خداوند از آن هر چیز زنده ای را آفریده است، باز می دارد؟.
گفت: با مزاجم سازگار نمی افتد.
امام (علیه السلام) پرسید: چه چیز تو را از (خوردن) عسل، باز می دارد، در حالی که خداوند فرموده است: (فیه شفاء للناس(نحل، آیه 69.)؛ در آن برای مردم، شفایی هست)؟.
گفت: آن را نمی یابم.
فرمود: پس چه چیز تو را از شیری که گوشتت از آن روییده و استخوانت از آن استواری یافته است، باز می دارد؟.
گفت: با مزاحم سازگار نمی افتد.
امام صادق (علیه السلام)، در این هنگام به وی فرمود: آیا می خواهی که تو را به شراب نوشیدن، امر کنم؟! نه. به خداوند سوگند، تو را به این کار، امر نمی کنم.( تفسیر العیاشی: ج 2 ص 264 ح 45.)
 الکافی:
– به نقل از مفضل بن عمرو -: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم! مرا آگاه ساز که چرا خداوند، شراب، مردار، خون و گوشت خوک را حرام ساخته است؟
فرمود: خداوند – سبحانه و تعالی – نه از سر علاقه اش به آنچه بر مردم حرام کرده، و نه از سر بی رغبتی به آنچه بر آنان حلال ساخته، این چیزها را بر بندگان خویش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است؛ بلکه او آفریدگان را آفرید و به آنچه تن آنان، بدان برپاست و به کارشان می آید، آگاهی داشت و همین چیزها را از سر لطف و برای مصلحت بندگان خویش، بر آنان حلال و مباح کرد و (از سویی) از آنچه هم به ایشان زیان می رساند، آگاه بوده و آنان را از آن کارها نهی فرمود و آنها را بر ایشان حرام گرداند. سپس همین محرمات را برای هر فرد، ناچار و به هنگامی که تن وی جز به آنها بر پا نمی شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدین نیز امر فرمود که از آن، به قدر نیاز بردارد، نه بیش آن.( الکافی: ج 6 ص 242 ح 1.)
ر. ک: بحارالانوار: ج 62 ص 79 – 82، باب التداوی بالحرام.
جواهر الکلام: ج 36 ص 424 – 446.

جستجو